🍀حضرت زهرا سلام الله علیها تبلور تمامی خوبیها🍀
🍀مهمترین واقعۀ روز بیستم جمادی الثّانی، حادثۀ مسرّت بخش میلادِ دختِ بزرگوار پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، زهرای بَتول، کوثرالرسول است؛ که وجود او مظهرِ صفت رحمة لِلعالمینی پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است؛ چون به موجب روایات، پسر، نعمت است و دختر، رحمت؛ بنابراین اگر درمورد پیغمبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم قرآن فرمود: «وَمآ اَرْسَلْناكَ اِلّا رَحْمَة لِّلْعالَمِینَ»، تبلور و تجلیِ تمامیّت رحمة للعالمینی پیغمبراکرم، در وجود مقدّسِ صدّیقۀ طاهره، فاطمه زهرا علیها السّلام است؛ بانوی بزرگواری که همانطور که در مناسبتهای مربوط به شهادت حضرت اشاره کردم، فهم بشری از رسیدن به آستانه درکِ بلندای شخصیّت آن بزرگوار قاصر و ناتوان است.
🍀حضرت زهرا علیها السّلام تبلور همۀ زیباییها، حُسنها و خوبیهاست؛ بلکه بالاتر؛ چنان که از پیغمبراکرم روایت شده است که فرمودند: «لَوْ کانَ الْحسْن شَخْصاً»، اگر خوبی و حُسن میخواست در قالب یک شخص متبلور شود؛ مجسّم شود، «لَکانَ فاطِمَة»، فاطمه بود. بعد فرمودند: «بَلْ هِیَ اَعْظَم»، بلکه فاطمه از آن هم عظیمتر است؛ از تبلور همۀ حُسنها و نیکیها هم عظیمتر است.
🍀«اِنَّ فاطِمَةَ اِبْنَتی خَیْر اَهْلِ الْارْضِ عنْصراً وَ شَرَفاً وَ كَرَماً»، دخترِ من فاطمه، بهترینِ مردمِ روی زمین است؛ اعم از مرد و زن؛ تعبیر بسیار عظیمی است! در بین این مردان و زنان، اولیاءِ بزرگ خدا هم هستند؛ أنبیاءِ اولوالعزم هم هستند؛ فرمودند: «اِنَّ فاطِمَةَ اِبْنَتی خَیْر اَهْلِ الْارْضِ عنْصراً وَ شَرَفاً وَ كَرَماً»، دخترم فاطمه، برترینِ مردمِ روی زمین، هم از نظر نژاد، عنصر، خمیر مایه و هم از نظر شرافت و هم از نظر کرامت و بزرگواری است. تبلورِ ایمان است؛ تجسّم تمامیّت ایمان است.
🍀همچنین در مورد آن بزرگوار روایت شده است که پیغمبراکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «اِنَّ اِبْنَتِی فاطِمَةَ مَلََا الله قَلْبَها وَ جَوَارِحَها اِيماناً وَ يَقِیناً»، دخترم فاطمه، خدای متعال همۀ جوارحِ او را و تمام قلبِ او و روح و جان او را از ایمان و یقین پرکرده است.
🍀یا به موجب یک روایت دیگر، شبیه این روایت:««اِيماناً اِلی مشاشِها»، تا مغز استخوان او را ایمان دربرگرفته است. تجسّم و تبلور ایمان و یقین است؛ تحقّقِ همۀ خوبیها و زیباییهاست.
«استاد مهدی طیّب۸۸/۰۳/۲۱»
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 #علامه_حسن_زاده_آملی
#عظمت_انسان🍀
◾️سرور من !
این دار هستی چقدر شیرین است !
این خلعت وجود چقدر شیرین است !
انسان چقدر شیرین است!
این چه کارخانه ای است !
چه مطبعی است !
چه اعجوبه ای است !
این چیست ؟
الله اکبر !
چقدر انسان شیرین است!
چقدر انسان ، حیرت آور است و عجیب !
آقای من !
انسان یعنی: صندوق اسرار الهی.
انسان یعنی: صندوق اسرار الهی !
◾️خودش را انبار کاه قرار ندهد!
انسان یعنی : خزائن اسرار حق، جواهر حق
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 #علامه_حسن_زاده_آملی
#معیار_تقرب_به_ولایت🍀
◾️به آن شخص فرمود :
پیغمبر فرمود :
حدیث را پیغمبر فرمود :
قدر خودت را بدان !
ببین !
بدان !
هر شخصی، که در رویای خود، خواب های شیطانی می بیند
هرکسی که در رویای خود خواب های شیطانی می بیند،
بداند !
که به همان اندازه از ولایت دور است، وبا شیطان ارتباط دارد.
وگرنه، خواب شیطانی نمی دید !
▪️تا تو تاریک وملول و تیره ای
▪️دان که با دیو لعیم هم شیره ای
@mohamad_hosein_tabatabaei
#علامه_حسن_زاده_آملی
#مژه_چاه_علم
◾️این مسجد ها،حسینیه ها، منبرها، اینها کلاس اکابر برای همین حرف است.
◾️اصلاً حسینیه یعنی کلاس اکابر،
مسجد یعنی کلاس اکابر،
یعنی بنشینیم شب و روز یک ساعت حرف بشنویم، رشد روحی پیدا کنیم،
کوک بشویم، کوک بگیریم،
شارژ بشویم، تا جلسه ی دیگر
بعد دنبال زندگی مان باید باشیم،نمی شود نباشیم،
◾️خدای متعال آخر سوره ی توبه ی قرآن
فرمود: در میان هر طایفه افرادی پا بشوند بروند به دنبالِ درس و بحث.
و هرکسی هم نمیتواند بکشد این علوم و معارف را.
▪️پر دلی باید که بار غم کشد
▪️رخش می باید تن رستم کشد
◾️ما تازه طلبه شده بودیم
حدود ۱۵ سالمان ،۱۶ سالمان بود
تازه طلبه شده بودیم،
تازه حرف می شنیدیم ،می گفتیم این حرفها چیه که این آقا می زنه؟
◾️بزرگواری داشتیم در شهرمان که غریب زیست و غریب مرد،
بنام آیت الله میرزا ابوالقاسم فرسیو رضوان الله علیه.
◾️چرا حالا بنده عرض می کنم؟
الان عرض میکنم،
که غریب زیست و غریب مرد.
الان عرض میکنم،
آنوقت که حالی مان نمیشد که.
◾️بچه بودیم، ایشان، آمل، اواخر، روزهای جمعه جلسه ای داشتند ،
مردم را ارشاد می فرمودند.
◾️کلاس ۴ یا ۵ ابتدایی بودم،
یه وقت دیدم آقای فرسیو، بزرگوار مرد
اوضاع رضاشاهی پیش اومده
کار اینطوری شده، دیدم این پیرمرد دستش یه حلبِ نفت هست و داره میاد به بازار، نفت بخره،
ملّا،مجتهد ،بزرگوار،
دیگه روزگارشان، روزگارِ عجیبی بود.
◾️حرف ،حرف میاره
من از این خاطرات بچگیم،
بچه بودیم تو کوچه اینها،
یکی از این حضرات اینجا دکّه ای داشت،
دکّه ای که آش شعله قلمکار، همه چی بود ، قوطی عطّار بود،
جارو آویزان بود، نمیدونم تله موش آویزان بود، بعد یه بشکه ای داشت نفت توش بود، همه چی بود، این بنده ی خدا دکّه داشت. حالا اسمش نمیدونم
عرض کردم کلاس ابتدایی،
مدرسه میرفتیم.
ایشون آمد گفت نفت داری؟
گفت: بله آقا نفت داریم،
سلام و علیک و گفت یک مَن نفت
می خواهم.
حالا چقدر؟ یادم نیست.
اما اجمالاً تو ذهنمِ که حرفِ نیم شاهی تو فکرم بود ، نیم شاهی.
مثلا یک مَن نفت ۵ شاهی بود،
۳ شاهی و نیم بود مثلا چه حرف نیم شاهی تو کار بود.
گفت یک مَن نفت به ما بده.
◾️ایشون با یه ظرف مخصوصی پیمانه داشتند؛
یه مَن نفت برای ایشون ریخت و ایشون دست به جیب کرد و حالا مثلاً سه شاهی و نیم، پول رو پیشش گذاشت و اون آقا دکان دار پول را شِمرد و بعد نیم شاهی رو گرفت روی اون تختش اونجا بود این را به آن آقا تعارف کرد
گفت: آقا این مال شما،
این تخفیف شما.
نیم شاهی، ایشون خم شد و حلب نفت رو گرفت و به اون دکان داره گفتش که ما آقایی مون را ، آقایی مون را،
به نیم شاهی نمی فروشیم.
بله، گرفت و حلب نفت را راه افتاد.
و از این خاطره ها.
◾️حالا این هدفم نبود.
هدفم چیز دیگه بود درباره ی علم.
◾️منزلشان که روزهای جمعه، اونجا، اواخر، جلسه ی وعظ و خطابه و اینها داشتند، ما حالا تازه طلبه شدیم ضَرَبَ ،ضَرَبا می خواندیم. ابتدای کار بود.
◾️من یه روزی یه حرفی از ایشون ،
حالا حالیمان نمیشد، که چرا اینجور حرف می زند؟
حالا می بینم که بله اینطور هست ،
که ایشون می فرماید.
◾️به مردم فرمود که ،مردم،
اگر کسی با مژه ی چشمش به جای بیل و کلنگ،
با مژه ی چشمش زمینِ سفتِ سخت را بکند، چاه بکند ، با مژه ی چشمش،
تا به آب برسد، چقدر دشوار است، چقدر مشکل است؟
مجتهد شدن، به جایی رسیدن،
در مسیر علم به جایی رسیدن،
بتواند حرف قرآن و روایات را بفهمد و استنباط کند، آنقدر که با مژه ی چشم زمین را کندن به آب رسیدن مشکل است ، اون از این مشکل تر است.
◾️من این رو اون روز شنیدم و خدایا ...اینطور. حالا می بینم اینطور.
◾️اینهایی که خون دل خوردند،
زحمت کشیدند،
در اختیار شما هستند،
سفره ی الهی را برای شما پهن می کنند، معارف به شما تعلیم میدهند،
اینها را قدر بدانید،
که بعد پشیمان می شوید،
بعد پشیمان می شوید،
بعد اینها را از دست می دهید،
حالا سر و سینه.
◾️بنده دیدم آیتالله فرسیو را جنازه اش را می بردند .حالا طلبه ی ابتدایی بودیم
خیلی جمعیت و سر و سینه زدن و بعد، زنجیر زدن و اینها.
به جای این حرفها،از ایشان چیزی فرا می گرفتید.
سرمایه ای از ایشون می اندوختیم،
◾️ وقت انقدر نیست، حالا اینی که دارید این سفره برای شما گسترده هست این سفره رو مغتنم بشمارید.
◾️ان شاء الله بهره مند بوده باشید،
از عمرتان،
از معلّمتان،
از استادتان،
از این سفره هایتان،
ان شاء الله تعالی.
دعای من در حق شما مستجاب بوده باشد.
#ان_شاء_الله
@mohamad_hosein_tabatabaei
□ #شبزیارتی_ارباب□
○در بارگاهِ قدسِ خدا، پنجشنبه ها
○سرهایِ قدسیان،طرفِ شاهِ بی سر است
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم بخش اول ((من قال فى القرآن بغير علم فليتبوا مقعده من النار)). ● تف
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم
بخش دوم
● مراد از ((زدن بعض از قرآن به بعض ديگر)) در روايتى كه از آن نهى شده است
مؤلف : پاسخ ابن الوليد به مرحوم صدوق كمى ابهام دارد، و دو پهلو است ، چون ممكن است مقصودش آن روشى بوده باشد كه در بين اهل علم معمول است ، كه در مناظرات خود يك آيه را به جنگ با آيه اى ديگر مى اندازند، و با تمسك به يكى ، آن ديگرى را تأويل مى كنند، و هم ممكن است مقصودش اين بوده باشد كه ، كسى بخواهد معناى يك آيه را از آيات ديگر استفاده كند، و خلاصه آيات ديگر را شاهد بر آيه مورد نظرش قرار دهد.
اگر منظور ابن الوليد معناى اول باشد درست است ، و ضرب بعض قرآن به بعض ديگر است و اگر معناى دوم مقصود باشد، سخن باطلى گفته و دو روايت نامبرده آن را دفع مى كنند.
و در تفسير نعمانى آمده كه به سندى كه به اسماعيل بن جابر دارد از او نقل كرده كه گفت : من از ابا عبداللّه جعفر بن محمد (عليهما السلام ) شنيدم كه مى فرمود: ((خداى تبارك و تعالى محمد (صلى اللّه عليه و آله ) را فرستاد، و به وسيله او انبيا را ختم نمود، پس ديگر بعد از او پيغمبرى نخواهد آمد، و كتابى بر او نازل كرد، و به وسيله آن كتاب كتب آسمانى را ختم نمود، و ديگر كتابى نخواهد آمد، و در آن كتاب اشيائى را حلال و چيزهائى را حرام كرد)).
پس حلال محمد حلال است تا روز قيامت ، و حرام او حرام است تا روز قيامت ، در آن كتاب شرع شما و خبر امت هاى قبل از شما و بعد از شما است ، و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) اين كتاب را علم اوصيايش قرار داد، علمى كه همواره در آنان باقى است ، ولى مردم (اهل سنت ) آنان را ترك نمودند.
با اينكه اوصياى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) شاهدان بر اهل هر زمانند، آرى مردم
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 127
از اين حضرات رو گردانيده و غير آنان را پيروى كردند، و بطور خالص اطاعتشان نموده ، كار را به جائى رساندند كه يك فرد شيعه و كسى كه نسبت به واليان حقيقى يعنى همان اوصياى پيغمبر، اظهار ولايت مى كرد، و علوم ايشان را طلب مى نمود، دشمن خود مى شمردند، و مصداق اين آيه شدند كه مى فرمايد: ((فنسوا حظا مما ذكروا به ، و لا تزال تطلع على خائنه منهم )).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
«#زهد» آن است که مالک نفس خودت باشی، و در هر فعل و ترک، مراقب اذن خدای متعال باشی.
◾️بهسوی محبوب، ص٧٣◾️
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
◾️با اینکه به ما نه وحی میشود نه الهام، به آن واسطهای که به او وحی و الهام میشود توجه نمیکنیم؛ در حالی که در تمام گرفتاریها _ اعم از معنوی و صوری، دنیوی و اُخروی_ میتوان به آن واسطه فیض (حضرت حجّت عجلاللهتعالیفرجهالشریف ) رجوع کرد.
◾️در محضر بهجت، ج٢، ص٢٧١◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀#علامه_حسن_زاده_آملی
#عقل🍀
◾️اولین کتاب کافی، کتاب عقل است.
عقل و جهل.
عقل سرمایه انسان است
سرمایه ایمان است .
اولین حدیثی که در کتاب کافی نقل شد راجع به عقل است
حدیث را تبرّکاً به عرض برسانم و چند جمله ای در پیرامون حدیث تقدیم بداریم.
این اولین حدیث کافی را حضرات عامه نقل کرده اند، حدیثی است که اتفاقی است یعنی موقف اتفاق شیعه و سُنی است.
◾️حدیث را جناب کلینی بعنوان اولین حدیثش که درباره عقل است فرمودند:
"عن ابی جعفر، قال:
لمّا خلق الله العقل استنطقه ثم قال له أقبل فأقبل ثم قال له ادبر فأدبر و عزّتی و جلالی ما خلقت خلقاً هو أحبّ الیّ منک ولا أكملتک الا فیمن أحب انی ایّاک آمر و ایّاک انهی و ایّاک اعاقب و ایّاک أثيب "
این حدیث شریف درباره عقل است
◾️امام پنجم فرمود:
«وقتی خداوند عقل را آفرید او را به سخن درآورد و سنجیده به او فرمود؛ جلو بیا.پیش آمد و گفقش عقب برو، پس رفت.
خدا فرمود؛ به عزّت و جلال خودم سوگند مخلوقی از تو محبوبتر نیافریدم و تو را به کسی می دهم که دوستش دارم .همانا روی امرونهی من با تو است و کیفر و پاداش به حساب تو است»
◾️اصول کافی_جلد اول_صفحه ۲۳◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀#علامه_حسن_زاده_آملی
#خداوندحافظ_دینش_است🍀
◾️خدای متعال حافظ دینش است؛ حرفی نیست.
خدای متعال حافظ دینش است:
« إنّا نحنُ نَزَّلنا الذِّکرَ وَ إنّا لهُ لَحافِظوُنَ »
حافظش است. دینش را حفظ می کند.
▪️رگ رگ است این آب شیرین و آب شور
▪️در خلایق می رود تا نفخ صور
◾️این دسته رفتند، دسته ی دیگر می آیند جایش را می گیرند.
دست مردم را می گیرند، ارشاد می کنند.
◾️قرآن که می خوانید:
« ما نَنسَخ مِن آیَةٍ أو نُنسِها نأتِ بخیرٍ منها أو مِثلها »
اگر آیتی را گرفتیم، اگر عالِمی را به آن نشئه آوردیم؛ دیگری جایش را می گیرد. می آید کسی که مانند او، بهتر از او، یا مانند او جایش را بگیرد؛ ما حافظ دین خودمانیم؛ و به نوبه ی خودم هم خیلی خوشحالم که الحمدلله از این آمل ما نهالهایی داریم، امیدوارم آن نهالها مثمر بشوند.
◾️خدا دینش را حفظ می کند؛ اما به بنده و جنابعالی هم فرمود که:
این دین باید در شما حفظ بشود و تکلیفی برای بنده و جنابعالی است؛ چطور است که ما نمی دانیم چکاره ایم و کیستیم؟ چطور این حرفها ما را دگرگون نمی کند؟ چطور تحولی از این مجالس برای ما پیش نمی آید؟ چطور به کلی منقلب نمی شویم آدم دیگری نمی شویم؟
چطور به حساب نمی نشینیم، مرد حساب نمی شویم؟
#چه_بسیار_مورد_عجب.
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️جامعهای که فلسفه ندارد، هرچه علم داشته باشد، ابله است.
◾️خوشبخت جامعهای است که بیش از آنچه میداند، میفهمد. بدبخت جامعهای است که فقط میداند و نمیفهمد.
◾️جامعهای سعادتمند است که بیش از آنچه میداند، میفهمد.
◾️دکتر ابراهیمی دینانی◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️فلسفه به زبان ساده نگاه کردن دوباره به زندگی است
◾️یک نگاه ابتدایی و سطحی وجود دارد که با تولد انسان و نگرش او به زندگی ایجاد میشود. معنی نظر دوم این است که همین معنی را دوباره تعریف کند. نظر دوم نگاه عاقلانه است. در نظر دوم به سادگی و سرعت معلوم میشود که آنچه در نظر اولیه بوده، به مشهور است، هیچ ارتباطی ندارد. بسیاری از مردم به مشهورات دلخوش هستند و مشهورات و یا عادات برایشان معیار است. انسانها به چیزهای خاصی #عادت میکنند.
◾️در نگاه دوم که نگاهی دوباره است، معلوم میشود که عادتها هیچ اعتباری ندارند و بی اساس و اصلاً احمقانه است و بعضیها میزان عقلی ندارند. ا
◾️حافظ ترک عادت گفت:
از خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم. خلاف آمد عادت
◾️اما کام چه کامیست؟ کام زندگی. زلف پریشان است و متکثر. این جمعیت را از پریشانی کسر کنید. پس عادات و مشهورات و مسلمات پایه عقلانی ندارند. ولی بعضی از اشخاص تا آخر عمرشان به مشهورات و مسلمات، عادت دارند. اصلاً با #عادت زندگی میکنند. این زندگی انسانی نیست.
◾️دکتر ابراهیمی دینانی◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀کاری که فقیهان صاحب رساله نتوانستند انجام دهند!🍀
◾️مرحوم حجت الاسلام دکتر احمد احمدی◾️
◾️از قدیم، متدینین خیلی روی خوش به فلسفه نشان نمیدادند و معمولا فلاسفه حرفهائی میزدند که با دید فقها چندان سازگار نبود و بعضی از آنها- نه همهشان- گاهی در برابر ظواهر شروع، مقداری سرکشی نشان میدادند یا «ان قلت» میداشتند.
◾️ولی وقتی که حضرت امام(ره) فلسفه را تدریس کردند و بعد از ایشان هم مرحوم اقای طباطبایی با آن تواضع و تعبد و خضوعی که داشتند که وقتی به حرم مشرف میشدند، من خودم بارها میدیدم که لبهای مبارکشان را میگذاشتند روی آستانه در و میبوسیدند، تدریس را شروع کردند، شرع را در جای خودش با همه تعبدیاتش پذیرا بودند و به آن عمل میکردند، طبیعی است که بینش کذائی فقیهان، مقداری تغییر پیدا میکند و حتی ضرورت زمانی هم ایجاب میکرد که فلسفه جای بیشتری در حوزهها باز کند.
◾️شما کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه طباطبائی را با حاشیه مرحوم آقای مطهری در نظر بگیرید، کاری این کتاب در معارضه و مقابله با تودهایها در آن زمان کرد، که هیچ رساله عملیهای نمیتوانست بکند؛ طبیعی است که خودبخود فلسفه جای خود را باز کرد. هر قدر ما با دنیای مغرب زمین ارتباطمان بیشتر شد و در آینده هم بیشتر خواهد شد، به همان اندازه جایگاه فلسفه و حتی عرفان بازتر میشود؛ زیرا شما با هیچ ملحدی یا با هیچ غیرمسلمانی نمیتوانید از طریق تعبدیات شرع و از طریق حدیث یا حتی قرآن کریم وارد شوید؛ باید با یک مسلمیات مورد قبوط طرفین گفتگو کرد. این است که فلسفه خود به خود جای خودش را باز کرد و باید هم باز کند.
◾️مجله پاسدار اسلام، شماره ۱۲۰◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei