eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️۲۳ ربیع الاوّل ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر قم - ۲۰۱ ه.ق @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️ملک، حقیقت انسان کامل است و امری الوجود می‌باشد. این حقیقت از عالم امر است و یک حقیقت می‌باشد و دو تا نیست. ما چیزی تحت عنوان ملائکة الله و فرشته‌ها نداریم بلکه تنها یک ملک داریم که به حیث ظهور در مراتب پایین، ملائکة الله مطرح می‌شوند‌. این حقیقت حور و حورالعین و حوراء انسی که همان حقیقت ائمه اطهار علیهم السلام است، یک حقیقت بیشتر نیست و ملک عالم وجود است لذا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «لَما أراد الله أن ينشأ المخلوقات، أقام الخلائق في صورة واحدة»؛ وقتی حق متعال می‌خواست عالم را خلق کند، یک صورت واحد خلق کرد و این صورت، حقیقت اهل‌بیت علیهم السلام بود. این یک حقیقت، به حیث ظهور در مراتب مادون اسامی مختلف می‌گیرد. از آن حیثی که افاضه‌ی علم می‌کند، جبرائیل است. از حیثی که افاضه‌ی حیات می‌کند، اسرافیل است. از آن حیثی که ماده را به کمال می‌رساند، نامش عزرائیل است و... . این ملائکة الله، قوای عالم وجود هستند همانطور که شمای نوعی، قوا دارید. این تنزل و ترفع، عین تنزل و ترفع من و شما است. چطور من و شما معارف داریم، روح داریم، عقل داریم، قلب داریم و حقایق از سرّ ما به ظاهر ما می‌آید، حرف که می‌زنیم می‌شنویم؛ این حقیقت به عقل ما رفته و دوباره به سرّ ما بازمی‌گردد که همان قوس نزول و صعود است که مرتب در عالم در حال تکرار است‌. در همین حد بگویم که «مُختَلَفُ الْمَلائِكَة» یعنی همین؛ یعنی ملائکة الله حقیقت ائمه اطهار علیهم السلام هستند که همینطور پیوسته در ظهور و تجلی هستند و همین حقایق دوباره به سمت حق متعال بازمی‌گردند لذا کل نظام هستی ملائکة الله است. به همین خاطر فرمود هر شیء که خدا در عالم خلق کرده است، «و له قوة روحانیة تُسمي في لسان الشرع بالملك». هر چیزی که در عالم است قوه‌ای دارد و دارای حقیقتی باطنی می‌باشد که این حقیقت باطنی او عبارت است از ملک و ملائکة الله لذا همه و همه در اینجا، در و دیوار و کل نظام هستی ملائکه الله هستند...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 27-26 آل عمران، قسمت دوم بخش هفتم ● مراد از بيرون آوردن زنده از مرده و مرده از زنده وَ تُ
آیات27-26 آل عمران، قسمت سوم بخش اول ● چهار مقابله لطيف در دو آيه شريفه و در هر يك از دو آيه ، چهار جور تصرف بطور مقابله قرار گرفته ، در اولى دادن و گرفتن ملك آمده ، و در مقابلش در آيه دومى داخل كردن شب در روز و روز در شب ذكر شده و در اولى مسأله دادن و گرفتن عزت آمده ، و در مقابل در آيه دومى بيرون كردن مرده از زنده و زنده از مرده ذكر شده و اين از عجايب لطافت و از لطايف تناسب است كه بر كسى پوشيده نيست ، براى اينكه دادن ملك خود نوعى مسلط كردن بعضى از مردم است بر بقيه مردم ، به اينكه مقدارى بيشتر آزادشان بگذارد، و در نتيجه آزادى بقيه افراد را به همان مقدار محدود كند، و آزادى غريزى آنان را از بين ببرد. همچنان كه ادخال شب در روز مسلط كردن شب بر روز است ، تا شب مقدارى از ساعات روز را جزء خودش كند، و در نتيجه مقدارى از چيزهائى كه روز آنرا آشكار مى كرد، از بين ببرد، و گرفتن ملك عكس ‍ اين معنا است ، و همچنين دادن عزت نوعى زنده كردن است ، زيرا كسى كه اسم و رسمى و در نتيجه عزتى نداشته اثر زندگيش هم پيدا نبوده ، وقتى عزت يافت شهرتى پيدا مى كند و اثر وجوديش هويدا مى شود، و اين خود نظير بيرون آوردن زنده از مرده است ، همچنان كه ذلت نظير پديد آوردن مرده از زنده است ، پس در عزت نوعى حيات ، و در ذلت نوعى ممات هست . البته وجهى ديگر در آيه هست و آن اين است كه خداى تعالى در كلام خود در آيه : ((فمحونا آيه الليل و جعلنا آيه النهار مبصرة )) روز را بيناگر خوانده ، و يكى از مظاهر اين اثبات و محو در مجتمع انسانى ظهور ملك و سلطنت و زوال آن است . و نيز علم و قدرت را از آثار حيات دانسته و جهل و عجز را از آثار مرگ جامعه شمرده است ، و فرموده : ((اموات غير احياء و ما يشعرون ايان يبعثون )). و همچنين عزت را خاص خدا و رسول او و مؤمنين دانسته است ، و در اين باره فرموده : ((و للّه العزه و لرسوله و للمؤمنين )) بنابراين در مجتمع انسانى ((عزت )) مظهر حيات و ((ذلت )) مظهر مرگ است ، و بدين جهت است كه در مقابل مسأله ((دادن )) و گرفتن ملك و عزت (در آيه اول ) مسأله داخل كردن شب در روز و روز در شب بيرون كردن زنده از مرده مرده از زنده را (در آ يه دوم ) آورد. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 214 مقابله ديگرى كه آيه اول و دوم شده اين است كه در آيه اول فرموده بود: ((بيدك الخير))، و در آيه دوم در مقابل آن فرمود: ((و ترزق من تشاء بغير حساب كه ان شاء اللّه )) بيانش مى آيد. وَ تَرْزُقُ مَن تَشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ مقابله اى كه چند سطر قبل متذكر شديم اين نكته را مى فهماند كه جمله ((ترزق ...))بيان مطالب قبل ، يعنى دادن ملك و عزت و ايلاج و غيره است ، بنابراين عطفى كه در اينجمله شده عطف بيان و توضيح دهنده ، است ، و در نتيجه ازقبيل بيان حكمى خاص به علتى عام است ، همچنان كه جمله ((بيدك الخير)) هم نسبت به ماقبل خود همينطور بود، و معناى جمله مورد بحث اين است كه متصرف در امور خلق توئى ،چون توئى كه هركس را بخواهى بدون حساب روزى مى دهى . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️«وَاجْعَلْ... قَلبِی بِحُبِّکَ مُتَیِّما؛ و دل مرا سرگشته و دیوانه عشق و محبت خود قرار ده» نفی موضوع خودبینی است و اینکه پروانه بشود و به نور رسد و نور شود. از خدا بخواهیم با جذبات او از خود فارغ شویم و بی‌خود گردیم تا نفهمیم و خود را در برابر عظمتش گم کنیم. ◾️در محضر بهجت، ج٢، ص١٢١◾️ : آيا لاک و لوازم ديگر آرايشى که زنان استفاده مى‌کنند براى وضو گرفتن اشکالى ايجاد مى‌کند؟ : لاک و امثال آن که جرميّت دارد، مانع از رسيدن آب به پوست است، لذا بايد قبل از وضو آن‌ها را برطرف کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️رفع چند ترديد در جواز و لزوم لعن◾️ ▪️در بحث لعن و تبرّى، رفع چند ترديد را لازم می‌دانيم: ▪️۱ـ اح
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش اوّل◾️ ▪️در پايان بحث، بيان چند نكته در مورد نحوه لعن و تبرّى را نيز ضرورى می‌دانيم: ▪️۱ـ دوست اهل‌بيت مظهر ادب و حياست و اهل‌بيت علیهم السّلام نمی‌پسندند كه دوستانشان فحّاش و بی‌ادب باشند، گرچه طرف مقابل آنها سزاوار دشنام و ناسزا باشد ▪️از آنجا كه اقتضاء محبّت و دوستى، دوست داشتن چيزى است كه محبوب دوست دارد و می‌پسندد و كراهت و اجتناب از چيزى است كه محبوب نسبت به آن كراهت دارد و نمی‌پسندد؛ قابل تصوّر نيست كه دوست اهل‌بيت علیهم السّلام لعن و تبرّى را بهانه‌اى براى خروج از مرز ادب و حيا قرار دهد. ▪️اميرالمؤمنين علیه السّلام هنگامى كه در جريان جنگ صفّين متوجّه شدند برخى از اصحابشان، به ياران معاويه دشنام و ناسزا می‎گويند، به شدّت آنها را از اين كار نهى فرمودند و بيان داشتند: اِنِّى اَكرَهُ لَكُم اَن تَكُونُوا سَبّابينَ وَلكِنَّكُم لَو وَصَفتُم اَعمالَهُم وَ ذَكَرتُم حالَهُم كانَ أَصوَبَ فِى القَولِ وَ اَبلَغَ فِى العُذرِ، من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد. اگر به جاى دشنام، اعمال خلافشان را تشريح می‌كرديد و حالات ناپسندشان را بازگو می‌كرديد، سخن درست‌ترى بود و اگر كسى هم می‌خواست به خاطر آن بر شما خرده بگيرد قابل دفاع‌تر بود. پس آن گاه به آنان آموختند كه به جاى دشنام دادن، براى خوابيدن آن فتنه و به راه آمدن گمراهان، دعا كنند. ▪️پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمايند: خداوند بهشت را بر هر شخص فحّاشِ گويندۀ سخنان ركيکِ كم حيا حرام كرده است. ▪️و امام باقر علیه السّلام می‌فرمايند: همانا خداوند دشنام‌گوى فحّاش را دشمن می‌دارد. ▪️پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمايند: هرگز فحش در چيزى نبود مگر آن كه موجب زشتى و سرشكستگى آن چيز شد و هرگز حيا در چيزى نبود مگر مايۀ زينت و آبروى آن گشت. ▪️امام صادق علیه السّلام می‌فرمايند: هر كس حيا ندارد ايمان ندارد. و نيز می‌فرمايند: پنج چيز است كه در هر كس وجود نداشته باشد چيز ارزشمندى در او نيست. از آن حضرت پرسيدند آن پنج چيز چيست؟ حضرت فرمودند: دين و عقل و حياء و خوشخوئى و نيک ادبى. ▪️۲ـ قرآن كريم می‌فرمايد: قُلِ اعمَلوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُم وَ رَسولَهُ وَالمُؤمِنونَ، بگو عمل كنيد كه به زودى خدا و رسول خدا و مؤمنان عمل شما را مشاهده می‌كنند. ▪️به موجب احاديث فراوانى كه از اهل‌بيت علیّهم السلام رسيده است، مقصود از المُؤمِنونَ در آيۀ مزبور اهل‌بيت علیّهم السلام می‌باشند. ▪️دوست اهل‌بيت علیهم السّلام هميشه خود را در محضر خدا و پيامبر اكرم و اهل‌بيت علیهم السّلام احساس كرده و در نتيجه حيا می‌كند در حضور آنان مرتكب رفتار زشت و ناپسند و الفاظ و سخنان ركيک و بی‌ادبانه شود. بنابراين، همواره مراقب است كه به بهانۀ لعن و تبرّى، به رفتار و گفتارى كه شايستۀ محضر خدا و پيامبر اكرم و اهل‌بيت علیهم السّلام نيست كشيده نشود. ▪️به راستى مرد شيعه‌اى كه خود را در محضر حضرت زهرا علیها السّلام احساس می‌كند يا زن شيعه‌اى كه خود را در محضر پيامبر اكرم و ائمّه اطهار علیّهم السلام احساس می‌كند، آيا به خود اجازه می‌دهد كه به بهانۀ لعن و تبرّى، در چنان محضرى زبان به سخنان ركيک و خلاف ادب و عفّت بگشايد يا حركات و اعمال شنيع و ناشايست و مغاير با حيا و تقوى از خود نشان دهد؟ ▪️البتّه بزرگوارى اهل‌بيت علیهم السّلام سبب می‌شود كه اگر از سر نادانى و بى توجّهى، رفتار يا سخن ناشايستى در مقام اعلام بيزارى از دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام از شخصى سر زد، بر او سخت نگيرند؛ كما اينكه پيامبر اكرم در جنگ اُحد در برابر بی‌وفايى و گريزپايى اصحاب و كينه‌توزى و آسيب‌ رسانى اعداء، نفرين نكردند و زبان به دعا گشودند كه اَللّهُمَّ اغفِر لِقَومى فَاِنَّهُم لا يَعلَمونَ: پروردگارا قومم را ببخش زيرا آنها نادان و جاهلند. ▪️امّا اين بزرگوارى آنها ما را بيشتر به مراعات ادب و حيا در محضرشان ترغيب می‌كند و نبايد مورد سوء استفاده و خروج از مرز ادب و حيا در محضر آن بزرگواران شود... ادامه دارد.... ◾️کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۹ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️حضرت عیسی علیه السّلام و یارانش بعد از طی مسافت زیادی به مقصد رسیدند. حضرت عیسی علیه السّلام آب آوردند که پای یارانشان را بشویند. همه عرض کردند: یا روح‌‌الله ما چگونه بنشینیم که شما پای ما را بشویید؟ شما باید بنشینید تا ما پای شما را بشوییم. حضرت علیه السّلام فرمود: این کار که انسان پای دوستش را بشوید، کار خوبی است یا بد؟ عرض کردند: کار خوبی است. فرمود: من به کار خوب اولی هستم یا شما؟ عرض کردند: شما. فرمود: پس بنشینید تا پایتان را بشویم. ☑️وقتی علمی ‎پیدا کردی، از جهّال فاصله نگیر. هر وقت ثروتی پیدا کردی، از فقرا دور نشو. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️شفاعت از ماده شفع به معنای جفت و خلاف وتر می‌باشد. قیام انسان کامل و قائمی مشرب بودنش در بین ممکنات شفاعت اوست. تا حقیقت روح و نفس ناطقه‌ی انسانی با جان کامل مکملی شفع نگردد، سیر استکمالی برای او محقق نمی‌شود. تمامی مخلوقات در مسیر استکمالِ خود در حرکتند پس جمله ی ماسوی الله از شفاعت امام بهره‌مند می‌باشند و محال است که موجودی حرکت قهقهرایی از کمال به نقص داشته باشد و یا فاقد هر حرکتی باشد. پس تمام حرکات و بیقراری‌ عالم، زیر سر شفاعت انسان کامل مکمّل است. ▪️شفاعت ولی مطلق عبارت است از تعلق تکمیلی نفس امام به مادون جهت استکمال آنها به سریان نفس ولوی کلی آن امام در جمیع عوالم وجودی از ذره تا دُرّه که همان شفع شدن روح امام با نفس شئون خودش می‌باشد. ▪️همه ی برکات از حرکات است و تمام حرکات به برکت شفاعت امام است. لذا او را «دابة الأرض» نامیده‌اند. یعنی اوست که جنباننده ی ارض وجود است. شفاعت او سریان نَفَس رحمانی در شراشر وجودی ممکنات است که بدین سریان، همه ی مخلوقات خلعت وجود و ظهور بر تن می‌نمایند و عدالت در کل هستی برقرار می‌گردد و نظام احسن وجود دوام و قوام می‌یابد که اگر این شفع شدن که در حقیقت وتر است منقطع شود فرو ریزند قالب‌ها... . ▪️بدان که امام و ولایت کلیّه ی علویّه دابةالارض است کما قال علی بن ابی طالب علیهماالسلام فی خطبه البیان: «أنا دابة الأرض»، اعنی حرکت جوهری متعلق به نشئه ی شهادت و تجدد امثال مربوط به عالم ملکوت و حتی حرکت حبّی ذات احدیت در متن وجودی نفس کلی حقیقت ولایت مطلقه واقع می‌شود؛ چون او شفیع و قیامت است. ذات حق متعال در مرتبه‌ی ذات، بسیط محض و صرف است لذا حرکت حبّی ایجادیّه در موطن صادر اول محقق می‌شود و اوست که منشأ تمام حرکات و برکات است و اوست که جنب و جوش و غلغل به هستی انداخته است و اوست آن زلزله‌ای که شئ عظیم می‌باشد و به ید اوست ملکوت هر شیئی لذا حبّ ذات در صورت او متجلّی شده است. همه‌ی حرکات مادون ذات به ید قدرت کامله‌ی اوست و در حقیقت خود اوست که دابةُالارض می‌باشد و ارض، کشور وجودی خود امام می‌باشد و جز او در هستی موجودی نیست تا حرکت داشته باشد؛ به سبب اتحاد با حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله، اول حقیقتی است که بر زمین علم و وجود به حرکت در آمده است. چون تجلّی اعظم حق است، حرکت او حرکت تمام شئون او از موجودات امری و خلقی می‌باشد لذا آن فآن در هستی قیامت قائم است و جهان در سیر مدام به سوی کمال است و دائماً همه در صیرورت الی الله هستند و این همه، تجلیات حضرت انسان کامل می‌باشد... ▪️پس با جان او شفع شو تا قیامت بین شوی و شفاعت را تو با خود ببری و از شفاعت تشریعی امام بهره‌مند گردی هرچند تکویناً حیات هستی به شفاعت تکوینی اوست و چون او جامع و حامل جمیع اسماء و صفات کمالی است، بدین شفاعت همه‌ی عالم وجود را از کل اسماءالله بهره‌مند ساخته است. پس بدو تمامی مخلوقات علم و حیات و اراده و قدرت دارند و بدو سمیع و بصیر و تسبیح‌گوی حقند و بالاتر سخن، او خود همه است... مطلق آن آواز خود از شه بود گر چه از حلقوم عبدالله بود ◾️علی، نقطه آغاز وجود، نکته نهم، ص ۲۴ و ۲۵◾️
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات27-26 آل عمران، قسمت سوم بخش اول ● چهار مقابله لطيف در دو آيه شريفه و در هر يك از دو آيه ، چ
آیات 27-26 آل عمران، قسمت سوم بخش دوم ● رزق از نظر قرآن به چه معنا است ؟ معناى رزق روشن و واضح است و آنچه از موارد استعمال آن به دست مى آيد اين است كه در معناى اين كلمه نوعى بخشش و عطا هم خوابيده ، مثلا مى گويند پادشاه به لشگريان رزق مى دهد، كه اين جمله تنها شامل مواد غذائى لشگر مى شود، قرآن كريم هم مى فرمايد: ((و على المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف )) كه در اين آيه لباس جزء مصاديق رزق شمرده نشده است . اين معناى اصلى و لغوى كلمه بود، ولى بعدها در معناى آن توسعه دادند و هر غذائى را كه به آدمى مى رسد، چه دهنده اش معلوم باشد و چه نباشد رزق خواندند، گويا رزق بخششى است كه به اندازه تلاش و كوشش انسان به او مى رسد هر چند كه عطا كننده آن معلوم نباشد، سپس ‍ توسعه ديگرى در معناى آن داده و آن را شامل هر سودى كه به انسان رسد نموده اند هر چند كه غذا نباشد، و به اين اعتبار همه مزاياى زندگى اعم از مال و جاه و عشيره و ياوران و جمال و علم و غيره را رزق خواندند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 215 در قرآن كريم هم به اين اعتبار آياتى وارد شده مانند آيه ((ام تسئلهم خرجا فخراج ربك خير، و هو خير الرازقين )). و نيز از شعيب حكايت فرموده كه به قوم خود گفت : ((يا قوم ارايتم ان كنت على بينه من ربى ، و رزقنى منه رزقا حسنا)) كه مراد وى از رزق حسن نبوت و علم بود، و از اين قبيل اند آيات مربوطه ديگر. و آنچه از آيه شريفه : ((ان اللّه هو الرزاق ذو القوه المتين )) بر مى آيد البته با در نظر گرفتن اينكه مقام آن ، مقام حصر است اين است كه اولا رزق به طور حقيقت جز به خدا منسوب نمى شود، و هر جا به غير او نسبتش دهند از قبيل نسبت عمل خدا به غير خدا دادن است ، مانند آيه : ((و اللّه خير الرازقين )) كه از آن استفاده مى شود رازق بسيار است ، و خدا بهترين آنان است ، و نيز مانند آيه : ((و ارزقوهم فيهاو اكسوهم )) همانطور كه مى بينيم ملك و عزت که مخصوص ذات خدا است ، به غير خدا هم نسبت داده شده ، به اين اعتبار كه غير او هم به اذن و تمليك او، ملك و عزت دارند. و ثانيا استفاده مى شود كه آنچه خلق در وجودشان از آن بهره مند مى شوند رزق ايشان و خدا رازق آن رزق است ، دليل بر اين معنا علاوه بر آيات بسيارى كه درباره رزق ، سخن گفته ، آيات زياد ديگرى است كه دلالت دارد بر اينكه خلق و امر و حكم و ملك (به كسره ميم ) و مشيت و تدبير و خير همه خاص خداى عزوجل است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
: من نماز نمی‌خوانم، یک روز می‌خوانم، دو روز نمی‌خوانم، چه‌کار کنم؟ : بخوان! برو جماعت، اول وقت برو جماعت! : حاج آقا! یک روز می‌خوانم، یک روز نمی‌خوانم، چه‌کار کنم؟ : بخوان هر روز! اگر دنیا می‌خواهی بخوان! اگر آخرت می‌خواهی بخوان! اگر هیچ چیز نمی‌خواهی نخوان! @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️ علیهم السّلام در حوایج مختلف◾️ ▪️امام حسن عسکری علیه السّلام برای برآورده شدن حاجات اخروی دارد. معصومین علیهم السّلام گرچه هر کدام از آنان وسیله ای برای بندگان خدا در جمیع حوائج می باشند ولی هر کدام برای بعضی از حاجتها دارا می باشند - چنانچه دعای توسل شاهدی بر این مطلب است. ▪️رسول خدا و دختر بزرگوارش و امام حسن و امام حسین علیهم السّلام در حاجتهای مربوط به بدست آوردن او خصوصیتی دارند. امیر المؤمنین علیه السّلام خصوصیتی در مورد از دشمنان و برطرف نمودن دارد. امام سجاد علیه السّلام خصوصیتی در مورد و و دارد. امام باقر علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام خصوصیتی در در مورد آخرت دارند. امام کاظم علیه السّلام خصوصیتی در مورد کامل از بیماریها و دردهایی که مردم از آن گریزانند دارد. امام رضا علیه السّلام خصوصیتی در مورد در دریا و خشکی و زمینهای بی آب و علف و بدون آبادی و سکنه دارد. امام جواد علیه السّلام خصوصیتی در مورد و از آنچه در دست مردم است دارد. ▪️امام هادی علیه السّلام خصوصیتی در مورد ها و به برادران مؤمن و به رسیدن طاعتهای پروردگار دارد. امام حسن عسکری علیه السّلام خصوصیتی در در مورد دارد. و امام عصر ما، پناهگاه، امید و حافظ ما، نور ما و زندگی ما، امام مهدی (عجل الله) مذکوره بوده و برای حاجات دیگر نیز توسل به او مناسب است. ▪️و این روز را همانطور که سایر روزهای شریف را به پایان می رسانند ختم نموده و ماه را نیز با آنچه ماههای دیگر را ختم می نمایند و در ماههای دیگر گفتیم به پایان برساند. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حجر بن عدی (وفات ۶۰ ق ) ▪️در مروج الذهب مسعودی است : عدی بن حاتم به معاویه برخورد کرد و معاویه از او سؤال کرد که فرزندانت را چه کردی ؟ گفت : آنها در رکاب امام علی علیه السلام به شهادت رسیدند . معاویه گفت : آیا از انصاف است که فرزندان علی زنده بمانند اما فرزندان شما کشته شوند ؟ عدی جواب داد : ای معاویه من انصاف را درباره علی علیه السلام رعایت نکردم . زیرا او کشته شد و من زنده ماندم ، می بایست جان خود را در زمان حیات فدایش می کردم . ▪️معاویه گفت : هنوز از قصاص خون عثمان باقی مانده او را برطرف نمی کند مگر خون شریفی از اشرف یمن ، (غرض معاویه جناب عدی بود . ) عدی فرمود : والله قلبهای ما که بغض تو را در سینه های ما است دارا می باشد و شمشیرهای ما که با تو جنگ کردیم به شانه های ما می باشد و بدرستی که قطع حلقوم و رسیدن جان به سینه آسانتر است بر ما از شنیدن سخن سویی درباره مولای مان حضرت علی علیه السلام . ☑️از کتاب طعم خوب بندگی @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️اگر کسی مالک دارایی‎های خود باشد، در هر راهی که خواست، خرج می‎کند و با از دست دادن آنها غصّه‎دار نمی‎شود و امّا اگر کسی مملوک دارایی‎های خود باشد، ذلیلانه برای حفظ آنها تلاش می‎کند و اگر از دست او برود، محزون می‎شود. پس مالک باش نه مملوک! لَیسَ الزُّهدُ اَن لا تَملِکَ شَیئاً وَلکِنَّ الزُّهدُ اَن لا یَملِکُکَ شَیءٌ: زهد این نیست که مالک چیزی نباشی، بلکه معنای زهد این است که چیزی مالک تو نباشد. ▪️باید در دنیا مواظب بود به جای اینکه آنچه از دنیا داریم، مملوک و در اختیار و در خدمت ما باشد، ما مملوک دنیا نشویم و دنیا اختیارمان را به دست نگیرد و ما را به خدمت خود وا ندارد. ▪️هر کس از دنیا برگردد و به آخرت رو کند، خدا او را مالک دنیا می‎کند. ▪️ملکوت و باطنتان را همه می‎دانید از آن خداست. خدا می‎پرسد لِمَن المُلکُ الیَومَ: امروز مُلک مال کیست؟ خوشا به حال کسی که مُلک را هم مال خدا بداند. ▪️سال‎ها قبل یک بار که آقا سیّد محمّدحسین (حسینی تهرانی) برای من از پزشکی نوبت ویزیت گرفته بود و همراه او به مطبّ دکتر رفته و در اطاق انتظارِ مطب، منتظر رسیدن نوبتمان بودیم، یکی از اعیان آن زمان هم همراه خانم محجّبه‎اش در بین بیماران بود. نوبت آنها پیش از ما بود. آن شخص خواست سیگاری بکشد، به ما هم سیگار تعارف کرد. من هم در پاسخ به او گفتم: دنیا عجب جایی است، رفتیم سیگار بکشیم، سیگار ما را کشید، رفتیم خانه بخریم، خانه ما را خرید، رفتیم زن بگیریم، زن ما را گرفت، رفتیم غذا بخوریم، غذا ما را خورد، رفتیم لباس بپوشیم، لباس ما را پوشید. بعد از چند فقره از این قبیل، به او گفتم: تا به حال چنین چیزهایی شنیده بودی؟ گفت: نه. گفتم: من هم نشنیده بودم. او خیلی به فکر فرو رفت. وقتی نوبتشان شد و به اطاق دکتر رفتند، آقا سیّد محمّدحسین به من گفت: با او چه کردی! ▪️تا وقتی به اختیار خودت دنبال دنیا بروی، عیبی ندارد؛ ولی اگر دیدی دنیا تو را دنبال خود می‎کشد، مراقب باش که خطرناک است. ▪️دنیا خوکی است به صورت خیک، نکند به طمع گرفتن خیک بیفتیم، بعد معلوم شود خوک است و دیگر او ما را رها نکند و ما غرق شویم. |ص١٤٥ و ١٤٦ ◾️شرح و توضيح مبحث سيزدهم: ١٧/استاد مهدی طيّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei