eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□●بنده بارها عرض کردم که اگر من باشم می روم محض رضای خدا تمام این پارک ها ، تمام این چرخ و فلک ها ،تمام اینهایی که دور می زند و با سرعت بچه ها را می گرداند ،هر کارخطرناکی که بچه ها را بار می آورد محض رضای خدا جمع می کنم . □●این کارها را نکنید ، خود بهترین پارک شماست ،دریا و جنگل و همین کوه شماست ،قدم بزنید ،حتما باید کار کنید که بفهمید می کنید ، چرا اجتماع اینطور شده؟ چقدر ازدواج می شود و هر ده تا ازدواج ، شش هفت دختر خانم بچه دار نمی شوند .چرا ؟ پدر و مادر او را نازایش کردند ، حتی در دستورات دینی مان داریم ،دخترها را نگذارید از جاهای بلند به پایین بپرند ،در یک آنی از بین می رود ،دختر نازا می شود. □●عروس را در ماشین می گذارند ویراژ می دهند ، با سرعت ترمز می کنند ،همین بین راه نازایش می کنند ، تحویل می دهند ،بدبختی اجتماع ما یکی دوتا نیست ،اجتماع باید حرف بشنود ،و به آن عمل کند ، خیلی از مریضی ها این است . □●می گوییم خانم هنگام یخ را در آب نریزید ، بچه به دنیا می آید گردنش دارد ،پایش کج است ، لگنش در رفته ،اینها همه سر این یخ خوری هاست هنگام بارداری ، تمام اساس انسان از شروع می شود ، از است . حتی شبهای من به مردم می گویم به جای اینکه گریه کنی بنشین حرف بشنو . گریه می کنی خدایا ما را ببخش ، خب کار را اول درست کن ،عاقل سنگ را بیندازد در چاه بعد گریه کند که چکار کنم که درش بیاورم ، مرد حسابی نینداز. □● ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●توبه و تغییر مسیر و رویّه●■ ■●پس از یقظه و بیدارى و پى‌بردن شخص به اینکه چه عظمت‌ها و کمالاتى برا
■●در عالم، هر چیز ظاهر و مُلکى دارد که با حواس ظاهرى انسان قابل درک است و باطن و ملکوتى دارد که از حواس ظاهرى پوشیده و با ادراکات باطنى انسان قابل احساس مى‌باشد. چنانکه قرآن کریم براى تمامى موجودات عالم، هم مُلکى قائل است که در ید قدرت الهى قرار دارد، و هم ملکوتى، که آن نیز تحت قدرت الهى است. ■●کارهاى انسان و از جمله معاصى او نیز ظاهر و مُلکى دارد، که همان جنبه‌ى محسوس جسمانى و نفسانى آن است، و ملکوتى دارد، که از حواس ظاهرى انسان پوشیده است و تنها با بیدار شدن باطن انسان از راه نایل شدن به موت و فعّال شدن ادراکات باطنى، احساس مى‌شود، خواه موت اضطرارى که همزمان با فوت براى تمامى انسان‌ها حاصل مى‌شود، و خواه موت اختیارى، که در حین زندگى دنیوى براى کسانى که از راه تهذیب نفس، از دنیا قطع تعلّق و دلبستگى مى‌کنند، حاصل مى‌گردد. ■●ظاهر معاصى همان لذّت‌ها و شیرینى‌هاى نفسانى و جسمانى است که با حواس ظاهرى احساس مى‌شوند، امّا باطن گناهان، که از حواسّ ظاهرى پوشیده‌اند، آتش، کثافات، سَموم و حمیم است. چنانکه قرآن کریم آنچه را شخص معصیت‌کار با غصب ظالمانه‌ى اموال یتیمان به دست آورده است و مى‌خورد، یا آنچه را از راه کتمان آیات الهى و فروختن آنها به بهایى اندک کسب کرده و به خوردن آن مشغول است، جز آتش که به معده‌ى او وارد مى‌شود، چیزى نمى‌داند. ■●گناهکاران، که پیش از نیل به موت، تنها حواس ظاهریشان کار مى‌کند و از اینکه اشیاء و افعال باطنى دارند، غافلند؛ آنچه در دنیا حس مى‌کنند، لذایذ و شیرینى گناه است، امّا پس از فوت، که به موت نایل و ادراکات باطنیشان فعّال و بیدار مى‌شود، سوزندگى آتشى را که در دنیا خورده‌اند، احساس مى‌کنند و شعله‌هاى آن را که تمامى وجودشان را دربر گرفته است، مشاهده خواهند کرد و این در حالى است که پیش از فوت نیز این آتش آنها را دربر گرفته بود، امّا آن را احساس نمى‌کردند. چنانکه قرآن کریم به همین واقعیّت در مورد کافران تصریح نموده است. ■●بر اساس آنچه گفته شد، مى‌توان به این حقیقت پى برد که پاداش و کیفرى که اشخاص در آخرت با آن مواجهند، چیزى جز باطن و ملکوت همان اعمال و اخلاق، روحیّات و افکار، و عقاید و ایمانى که در دنیا کسب کرده‌اند، نیست. قرآن کریم بر این امر بارها تصریح و تأکید نموده است. ■●بنابراین تمامى عذاب‌هاى اخروى که آیات و احادیث بیان کرده‌اند، از آتش، زَقّوم، حَمیم و غِسلین گرفته تا دیگر عذاب‌ها، همه باطن معصیت‌هایى است که ظاهرى جذّاب، شیرین و فریبنده دارند؛ همچون سمّ مهلکى که درون شیرینى خوشمزه‌اى تعبیه شده است. ■●پى‌بردن به ماهیّت واقعى گناه که در پشت پرده‌ى نازک و ناپایدار فریبنده‌ى آن قرار دارد، یکى از عوامل مهمّ انزجار، بیزارى، فاصله گرفتن و فرارى شدن از گناهان است. ■●کتاب شراب طهور تألیف استاد مهدی طیّب●■ - ۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□فرصتی مهیا شد در ایام مبارک ماه ذالقعده بمدت ده روز برپایی روضه حضرت اباعبدالله □برای حقیر غنیمتی بود خدایی □ان شاءالله توفیق بهره مندی از الطاف خداوندی نصیب همه ی شما همراهان فهیم کیش مهری □دعاگوی هم باشیم هر جا که هستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 252-244 ، سوره بقره قسمت اول بخش سوم1⃣ وَ اللَّهُ يَقْبِض وَ يَبْصط وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
آیات 252-244 ، سوره بقره قسمت اول بخش سوم2⃣ أَ لَمْ تَرَ إِلى الْمَلا مِن بَنى إِسرءِيلَ... كلمه ((ملا)) بطورى كه گفته اند به معناى جماعتى از مردم است كه بر يك نظريه اتفاق كرده اند و اگر چنين جمعيتى را ملا ناميدند براى اين است كه عظمت و ابهتشان چشم بيننده را پر مى كند. و چنين جمعيتى از بنى اسرائيل به پيامبر خود گفتند: پادشاهى براى ما معين كن تا در تحت فرمانش در راه خدا بجنگيم ، و از سياق بر مى آيد كه پادشاهى كه تا آن روز بر آنان تسلط داشته همان جالوت بوده ، كه در آنان به روشى رفتار كرده بود كه همه شئون حياتى و استقلال و خانه و فرزند را از دست داده بودند و اين گرفتارى بعد از نجاتشان از شر آل فرعون بود، كه شكنجه شان مى كردند و خدا موسى (عليه السلام ) را بر آنان مبعوث كرد، و برآنان ولايت و سرپرستى داد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 433 بعد از موسى ولايت ايشان را به اوصياى موسى وا گذاشت ، بعد از اين دوره ها بود كه گرفتار ديو جالوت شدند، و وقتى ظلم جالوت به ايشان شدت يافت و فشار از طرف دستگاه جالوت بر ايشان زياد شد، قواى باطنشان كه رو به خمود گذاشته بود، بيدار شد، و تعصب تو سرى خورده و ضعيفشان زنده گشت ، در اينجا بود كه بزرگان قوم از پيامبرشان درخواست مى كنند پادشاهى برايشان برگزيند تا به وسيله او اختلافات داخلى خود را برطرف نموده و قوايشان را تمركز دهند، و در تحت فرمان آن پادشاه ، در راه خدا كارزار كنند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●□ □●کدام کلمه‌ایست که کار آدم را تا به آخر بسازد؟ آن کلمه همین است که بدانی که می‌بیند والسلام. در محضر او هستی. □●خیالات تو را هم می‌بیند، تا اینجا [این حد] محیط است به کل موجود، آهان، آن‌وقت می‌شود اصلا انسان دنبال معصیت برود؟ آیا می‌رود؟ پس اگر کسی بداند که خداوند می‌داند و آن به آن همه موجودات امکانیه را می‌بیند، تکوینا معصیت نمی‌کند، مثل غیر اختیاری. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه(۳) سوره کافرون□ □و لا انتم عابدون ما اعبد(۳) □اين جمله نيز نسبت به پرستش بر معبود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، و اين خبرى از اين معنا است كه كفار معهود، در نيز به دين در نمى آيند. □اين آيه(۲,۳) با انضمام امر ( ) كه در سوره است، اين معنا را به دست مى دهد كه گويا رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به كفار فرموده: پروردگار من مرا داده به اينكه به طور او را بپرستم، و اينكه به شما خبر دهم كه شما و تا ابد او را نمى پرستيد، پس تا ابد بين من و شما در واقع نخواهد شد. بنابراين آيه شريفه در آيه (لقد حق القول على اكثرهم فهم لا یومنون) «سوره یس، آیه۷» و آيه شريفه زير است كه مى فرمايد: (إنَ الذينَ كفروا سواء عليهم ءانذرتهم أم لم تنذرهم لا يومنون).(۱) «سوره بقره، آیه ۶» @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیه(۳) سوره کافرون□ □و لا انتم عابدون ما اعبد(۳) #تفسیرالمیزان □اين جمله نيز #نفى_استقبالى
□بیان آیه(۳) سوره کافرون□ □و لا انتم عابدون ما اعبد(۳) □در آيه مورد بحث داشت بفرمايد: (و لا انتم عابدون اعبد - و شما پرستيد كسى را كه من مى پرستم)، چون بين معبود رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و معبود بت پرستان بسيار است: اين است كه معبود بت پرستان و شعور است، و كه از آن مى كند موصول بى شعوران يعنى كلمه ( ) است، وموصول مخصوص صاحبان كلمه ( - كسى كه) است. پس چرا در آيه مورد بحث اين كلمه، كلمه ( ) را بكار برده؟ اين است كه منظور مطابقت اين آيه با آيه (لا اعبد ما تعبدون) است.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
۳۷۸ ■كسى كه روزهٔ واجب گرفته يا براى يا عمره احرام بسته، نمى‌تواند ارتماسى كند؛ ولى اگر از روى فراموشى غسل ارتماسى كند، صحيح است. @mohamad_hosein_tabatabaei
■انواع ساعت- يعنى قيامت- پنج است:  ۱- نوعى آن است كه در و ساعت است. ۲- نوعى است چنانكه پيامبر عليه الصلاة و السلام فرمود: هر كس پس قيام كرده است. ۳- نوعى است «قبل از آن كه به مرگ طبيعى بميريد به مرگ اختيارى بميريد». ۴- نوعى ديگر از ساعت آن است كه همه در انتظار آنند( خواهد آمد و شكى در آن نيست) ما متكفل بيان اين نوع ساعت است. ۵- نوع پنجم ساعت و بقاء باللّه است كه به  قيامت كبرى موسوم است. ■●ممد الهمم در شرح فصوص الحکم علامه حسن زاده آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#ماهیّت_گناه ■●در عالم، هر چیز ظاهر و مُلکى دارد که با حواس ظاهرى انسان قابل درک است و باطن و ملکوت
■●قبح اخلاقى گناه●■ ■●اگر کسى بى‌طمع، بى‌غرض و بدون اینکه نیازى داشته باشد، صرفاً از سر محبّت و لطف، بارها و بارها به انسان خوبى کند، در گرفتارى‌ها به داد او برسد و در نیازمندى و درماندگى، هر آنچه از دستش برمى‌آید را بى‌دریغ نثار او کند و پس از سال‌هاى متمادى احسان و لطف، یک بار از انسان درخواستى کند که در توان اوست، چقدر بى‌انصافى و نمک‌ ناشناسى است که با وجود آن همه خوبى، انسان از انجام خواسته‌ى مزبور امتناع کند و پاسخ منفى به او دهد. ■●هر کس بویى از انسانیّت برده است، چنین رفتارى را به‌شدّت زشت و قبیح مى‌داند و محکوم مى‌کند. این در شرایطى است که طرف مقابل، براى رفع نیاز و به سود خود چیزى را درخواست کند. امّا اگر درخواست او نیز براى رسیدن سودى به شخص انجام دهنده یا در امان ماندن او از خطرى باشد و خود وى مطلقاً نفعى از انجام شدن آن خواسته نصیبش نشود و در آن شرایط، انسان تجرّى بورزد، سخن او را زیر پا گذارد و از انجام آن سر باز زند، کارش چقدر زشت‌تر و نفرت‌انگیزتر خواهد بود. ■●خداى متعال بنده‌اش را غرق لطف، فضل، احسان و اِنعام خویش نموده است و پیاپى تحفه‌هاى جدیدى از معدن فضل خود بر او نثار مى‌کند، بى‌آنکه احتیاج و چشم طمعى به آن بنده داشته و حتّى عطاى خود را منوط به تشکّر و قدردانى او کرده باشد و با توجّه به اینکه آن بنده از باطن و ملکوت اشیاء و اعمال بى‌خبر است، براى اینکه به دام آنچه در باطن، مهلک و زیان‌بار است نیفتد و از آنچه باطنش نافع و گران‌بهاست محروم نماند، از سر لطف و محبّت نسبت به وى، از طریق انبیاى عظام علیهم السّلام از او خواسته است که از برخى کارها بپرهیزد و بعضى اعمال را انجام دهد، بى‌آنکه خود از فرمانبرى این بنده سودى ببرد یا از سرکشى او زیانى متوجّهش شود. ■●در چنین شرایطى، از نظر موازین اخلاقى و ارزش‌هاى انسانى و از منظر انصاف و مروّت، تا چه حد زشت و نفرت‌انگیز است که آن بنده بر آن همه لطف و عطا و مهر و سخاى خدا چشم ببندد، آنها را نادیده بگیرد، نمک‌ناشناسانه و جسورانه تجرّى ورزد، در برابر دستورات پروردگار کریم خود بى‌اعتنایى و سرکشى کند و فرموده‌ى خداى مهربان را زیر پا گذارد و از آن تمرّد ورزد و بى‌پروا آنچه را خداوند پرهیز داده، مرتکب شود و آنچه را تجویز نموده، ترک کند! ■●توجّه به نکته‌ى فوق، قبح اخلاقى معصیت را براى انسان آشکار و شخص را از آن منزجر و فرارى مى‌کند. ■●کتاب شراب طهور تألیف استاد مهدی طیّب●■ - ۳ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ راه‌ها را باز می‌کند، نیّتها را مستقیم میکند، همهجا همراه انسان است. امیدوارم به هرجا که میروید به اسم خدا حرکت کرده باشید. اسم حضرت زهرا(سلام الله عليها) هم‌ اسم خداست. اسامی ائمه (عليهم السّلام)، اسم خداست. مگر نمیگوییم □یا فاطِرَ السَّمٰواتِ وَ الْاَرْضِ بِحَقِّ فاطِمَة؛ یعنی آن کاری را که از او برمی‌آید، نسبت می‌دهیم به اسم فاطمة، □یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یا قَدیمَ الْاِحْسانِ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ ، □ای کسی که احسان و ریزش‌هایت قدیمی است به حق حسین. □یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمّدٍ یا عالیُ بِحَقِّ عَلی. □دیدید افعال خدا با این پنج اسم مبارک برده شد، والّا خدا اسم ندارد، رسم ندارد، غفّار نیست، ستّار نیست، عَفُوّ نیست. کسی نبود تا او عَفُوّ باشد. عَفُوّ کسی را می‌گویند که از قدیم قدیم عفو کرده باشد. کسی نبود که او را عفو کند. پس صفت ندارد. □ثانیا" اگر ذهنمان مشغول صفتش شود، از موصوف میمانیم. تا کی به غفّاریت و ستّاریت؟ مگر چقدر گناه داریم که دائم بگوییم یا غفّار یا غفّار! گفت: من کی غفّار بودم؟! من خیلی بالاتر از غفّارم. آیا حتما" باید یک گناهکاری را بیامرزم تا بشناسید که من غفّارم! اگر گناهکاری نبود چه؟ در آن صورت لابد غفّار نبودم؟ اگر گناهکاری نبود چه کسی غفّار بود؟ پیدا نبود. پس خدا اسم ندارد، رسم ندارد، صفت هم ندارد. □○ مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب دوم، مجلس اول صفحه ى ١٧و١٨○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○چيزی نمی‌فهمم فقط اينقدر می‌فهمم ○در #كربلا حتی خدا هم می‌شود پيدا #علی_اكبر_لطيفيان @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 252-244 ، سوره بقره قسمت اول بخش سوم2⃣ أَ لَمْ تَرَ إِلى الْمَلا مِن بَنى إِسرءِيلَ... كلمه
آیات 252-244 ، سوره بقره قسمت اول بخش سوم3⃣ قَالَ هَلْ عَسيْتُمْ إِن كتِب عَلَيْكمُ الْقِتَالُ أَلا تُقَتِلُوا بنى اسرائيل از پيامبر خود درخواست مى كردند كه پادشاهى برايشان معين كند، تا در تحت لواى او در راه خدا كارزار كنند، و چون پيغمبرشان چنين اختيارى نداشت ، لذا كارزار كردن و تعيين فرمانده را به خداى تعالى ارجاع مى داد، و در اين آيه از در تعظيم ، نام خدا را نبرده ، و تنها در پاسخشان از ايشان پرسيد، آيا اگر چنين فرماندهى معين شود احتمال آن را مى دهيد كه نافرمانيش كنيد؟ از اين پاسخ پيدا است كه آن جناب به وحى خدا، اين نافرمانى را از ظاهر حال آن خبردار شده ، و به همين جهت خداى تعالى را منزه تر از آن دانسته كه نامش را ببرد، تنها اشاره كرده كه امر اين در خواست مربوط به خدا و راجع به اوست ، چون كتابتى كه در اين پاسخ آمده به معناى واجب شدن است و تنها كار خداى تعالى است . گفتيم مخالفت و پشت كردن به جنگ از ظاهر حال آنان محتمل بود، ولى همين امر ظاهر را به صورت استفهام بيان كرد، تا مردم اين ظاهر حال را انكار نموده ، در نتيجه تا حجت بر آنان تمام شود، و همين پاسخ را داده گفتند: ((و ما لنا الا نقاتل فى سبيل الله ؟)) (چه جهت دارد كه ما در راه خدا قتال نكنيم ؟). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 252-244 ، سوره بقره قسمت اول بخش سوم3⃣ قَالَ هَلْ عَسيْتُمْ إِن كتِب عَلَيْكمُ الْقِتَالُ أَل
آیات 252-244 بقره قسمت اول بخش سوم4⃣ قَالُوا وَ مَا لَنَا أَلا نُقَتِلَ فى سبِيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا... در اين پاسخ مساله بيرون شدن جبرى از خانه و شهر را علت جنگيدن و كنايه از آن كردند و چون بيرون شدن از وطن مالوف مستلزم دور شدن از زن و فرزند و سبب محروميت از همه اين نعمتها مى شود، لذا بيرون شدن را هم به وطن نسبت دادند، و هم به فرزندان وگفتند: با اينكه از وطن و فرزند خود بيرون شده ايم . فَلَمَّا كُتِب عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلا قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِالظلِمیِنَ آيه به شهادت اينكه حرف ((فاء)) در اول آن است ، فرع و نتيجه گفتار پيامبر آن قوم ، كه پرسيد: ((هل عسيتم ...)) و جواب قوم كه گفتند: ((و ما لنا الا نقاتل ))، واقع شده ، و جمله : ((والله عليم بالظالمين ))، دلالت دارد بر اينكه پرسش پيامبرشان كه پرسيد: ((هل عسيتم ان كتب عليكم القتال الا تقاتلوا...)) ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 434 ناشى از وحى خداى سبحان بوده و معلوم مى شود خداى تعالى به او خبر داده كه اينها فردا كه صاحب فرمانده شدند از او اطاعت نخواهند كرد، و قرار خواهند نمود و گرنه معنا ندارد ابتدا چنين سؤالى راپيش بكشد. وَ قَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَث لَكمْ طالُوت مَلِكاً قَالُوا أَنى يَكُونُ لَهُ الْمُلْك عَلَيْنَا وَ نحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْت سعَةً مِّنَ الْمَالِ اين آيه شريفه پاسخ پيامبر ايشان است و اگر وى تعيين فرماندهى را به خداى تعالى نسبت داده ، خواسته است بنى اسرائيل را متوجه اشتباهشان كند، كه تعيين فرماندهى را به پيامبرشان نسبت دادند، و گفتند: تو يك پادشاه فرمانده براى ما معين كن ، و نگفتند: از خدا در خواست كن فرماندهى براى ما معين كند، و قتال را بر ما واجب سازد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#پرسش_و_پاسخ □برگی از سالنامه ی آیت الله بهجت رصوان الله□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○بینش علمی و فلسفی و عرفانی، محتاج بینش دینی هستند ○□ □○...آنچه وضعیت فکری امروز من است در این خلاصه می شود که : □○بینش علمی بر اساس تجربه و بینش فلسفی بر اساس استدلال و بینش عرفانی بر اساس شهود، همه و همه محتاج بینش دینی هستند. □○همانطور که مذهب، به علم در هدف و انگیزه و شکل بندی جهت می دهد، همانطور بر فلسفه و عرفان اثر می گذارد و یقین و شهود، این هر دو را راه می برد. من در حالی که برای این سه، حرمتشان را قائل هستم، محدودیت هایشان را هم باور کرده ام و این است که به وحی روی آورده ام. □○روش نقد، جلد ۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات (۴)و (۵)و (۶) سوره کافرون□ □و لا انا عابد ما عَبدتُم (۴) □و لا انتم عابدون ما اعبد(۵) □لَکم دینُکم وَلی دین(۶) □اين آيه مضمون دو آيه است كه به منظور آن تكرار شده، نظير تكرارى كه در آيه (كلا سوف تعلمون ثم كلا سوف تعلمون) «تکاثر، آیات ۳،۴»  آمده، و نيز تكرارى كه در آيه (فقتل كيف قدر ثم قتل كيف قدر )  «مدثر، آیات ۱۹, ۲۰» آمده است. □بعضى از مفسرين در اينكه چرا دو موصول نگذاشت، گفته اند: است، و معناى آيه اين است كه نه من شما در پرستش هستم و نه شما شريك منيد، نه در مشتركيم و نه در ، چون معبود من خداى تعالى است، و معبود شما است، عبادت من عبادتى است كه خدا كرده، و عبادت شما چيزى است كه خودتان از در و افتراء نهاده ايد. □بنابراين توجيه، آيه مورد بحث و دو آيه قبل ، ولى كه در اين توجيه است اين است كه از  نظر عبارت آيه به ذهن مى رسد.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei