eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□چنانكه خواب موجب تعطيل حواس آدمى وانصرافش ازاين نشأه ميشود رسوخ در علم و معرفت و دوام درحضور و مراقبت موجب انصراف از ماسوى الله وسبب اقبال كلى بسوى حقيقة الحقائق مى گردد. □●نصوص الحکم بر فصوص الحکم علامه حسنزاده●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●فوق‌العادگیِ زمان در روز عرفه●■ ■زمان و مکان می‌تواند تأثیر تشدید کننده در آثار طاعات و عبادات برای انسان داشته باشد. ■در روایات برای شب و روز جمعه آثار فوق‌العاده‌ای قائل هستند. یا در ساعات شبانه روز؛ ثلث آخر شب یا بین‌الطلوعین یا هنگام اذان، آثار ویژه‌ای دارد، تأکید بر نماز اوّل وقت هم به همین علّت است. ■مکان هم می‌تواند چنین نقشی داشته باشد، مثل عبادت‌گاه‌ها و زیارت‌گاه‌ها. لذا فضیلت نمازی که در مسجد خوانده شود بسیار بیشتر از نمازی است که در منزل خوانده شود. ■طاعات و عبادات در معابد، زیارت‌گاه‌ها و مرقد اولیای خدا تأثیر فوق‌العاده پیدا می‌کند و آثار و برکات آن تشدید می‌شود. ■در ادعیه داریم: يَا رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرَامِ يَا رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرَامِ‌. هم شهرالحرام یا ماه مورد حرمت الهی که ذی‌الحجّه است و هم بلدالحرام که شهر مورد حرمت الهی و مکّه است آثار تشدید کننده در طاعات و عبادات دارند. ■چنین زمان‌ها و مکان‌هایی به دو دسته تقسیم می‌شوند: ■۱) زمان‌ها و مکان‌هایی که تکویناً و از آغاز، چنین آثاری داشته‌اند، یعنی از ابتدا دارای چنین انرژی و بار معنوی بوده‌اند، مانند کعبه و یا ماه ذی‌الحجّه ■۲) زمان‌ها و مکان‌هایی که به سبب یک حادثه یا پدیده‌ی خاص از یک زمانی به بعد چنین آثاری پیدا کرده‌اند. مانند روز مبعث رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم که روز فوق‌العاده‌ای است و آثار و برکات عجیبی هم دارد، اما این روز از روز بعثت دارای چنین انرژی عظیم معنوی شده است. یا مرقد پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلّم که از روز دفن ایشان دارای چنین انرژیِ فوق‌العاده‌ی معنوی شد. ■از برجسته‌ترینِ این زمان‌ها و مکان‌ها روز عرفه و صحرای عرفات است. ☑️عرفه روزی است که در تمام سال برای دعا و مناجات، فوق‌العادگی خاصّی دارد. ■کسانی که اهل دیدِ باطنی هستند می‌بینند که روز عرفه، بخصوص از ظهر به بعد، فضای عالم چگونه است و چه فوق‌العادگی خاصّی دارد و چه حیف است که انسان به کاری جز دعا و مناجات مشغول باشد ....... @mohamad_hosein_tabatabaei
#یاعلی @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 252-244 بقره قسمت چهارم بخش چهارم ● اشكال به نظريه متقدمين از سوى دانشمندان متأخر متأخرين از اين دانشمندان به متقدمين اشكال كرده اند: به اينكه اين دو قانون كليت ندارد، براى اينكه هم اكنون در عالم ، بسيارى از انواع موجودات ضعيف باقى مانده اند، و اگر قانون اول ، يعنى تنازع دربقاء كليت مى داشت باید اثرى از آنها باقى نمانده باشد. و نيز بسيارى از انواع گياهان و حيوانات وحشى هستند كه بعضى از آنها اهلى شده و به كمالاتى رسيده اند. و بعضى ديگر همچنان وحشى و فاقد آن كمالات باقى مانده اند و روز به روز به طرف ضعف مى روند، و عامل وراثت اين ضعف و نقص را در نسل آنها دست به دست مى چرخاند، و اگر قاعده دوم ، يعنى انتخاب اشرف كليت مى داشت ، بايد اثرى از حيوانات و گياهان وحشى و موجودات ضعيف در روى زمين نمانده باشد، بايد اصلا عامل وراثت نتواند در مقابل قاعده دوم حكومت كند، پس دو قاعده نامبرده حكميت ندارند. بعضى ديگر از طرفداران اين نظريه ، موارد استثنائى را با فرضيه اى ديگر به نام تبعيت محيط تعليل و توجيه كرده و گفته اند: دو قاعده تنازع در بقا و انتخاب طبيعى ، دو قاعده فرعى هستند از يك قاعده ديگر كه همان تبعيت محيط باشد، و توضيح داده اند كه هر موجودى محكوم است به اينكه تابع محيط وجود خود باشد، و محيط عبارت است از مجموع عوامل طبيعى در تحت شرائط خاص زمانى و مكانى ، كه هر موجودى را محكوم مى كند به اينكه در جهات وجوديش تابع او باشد، و همچنين طبيعتى هم كه در فرد هست فرد را واميدارد تا خود را با خصوصيات موجود در محيط زندگيش وفق دهد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 457 به همين جهت است كه مى بينيم هر نوع از انواع موجودات زنده كه در دريا و يا خشكى و در نقاط قطبى و يا استوائى زندگى مى كند اعضا وادوات و قوائى كه دارد همه مناسب با منطقه زندگى او است . از اينجا مى فهميم كه در محيط زندگى تنها عامل مؤثر است ، اگر وجود موجودى با مقتضيات محيطش منطبق بود آن موجود باقى مى ماند، و اگر نبود محكوم به فنا و زوال است . پس دو قاعده ((تنازع )) و ((انتخاب ))، دو قاعده فرعى هستند كه از قانون تبعيت محيط انتزاع مى شوند و هر جا كه ديديم آن دو قاعده حكومت ندارد، بايد بفهميم محيط، اجازه چنين حكومتى به آنها نداده است ، اين بود آن توجيهى كه براى موارد نقض ذكر كرده اند. ليكن همين توجيه نيز حكميت ندارد، و موارد نقضى دارد كه در كتب اين فن ذكر شده ، و اگر قانون تبعيت محيط حكميت مى داشت بايد هيچ مورد نقضى در هيچ جاى عالم نداشته باشد، و هيچ نوع موجودى و يا هيچ فرد از نوعى غير تابع يافت نشود، و نيز هيچ محيطى دگرگون نگردد، و حال آنكه همانطور كه گفتيم انواعى و افرادى را يافته اند كه نه تنها تابع محيط نيستند بلكه احيانا محيط را تابع خود مى كنند و آن را به دلخواه خود دگرگون مى سازند. بنابراين ، نه اين قانون كليت دارد، و نه آن دو قانون قبلى ، زيرا اگر آن دو قانون كليت مى داشت موجوداتى ضعيف دوشادوش موجوداتى قوى ديده نمى شدند، و حكم توارث در گياهان و حيوانات ناقص و پست ، نافذ نمى شد، پس حق مطلب بطورى كه بحث هاى علمى نيز اعتراف كرده اند اين است كه اين سه قاعده هر چند فى الجمله درست باشند، كليت ندارند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○اشاراتی در باب علم غیب امام معصوم○□ : □○بلی، خود امام اصل(معصوم) هم مسموم می‌شود، لیکن [این] در جایی [است] که می‌داند عمل به علم حقیقی خودش نباید بکند.[مثلا] اجلش[و هنگامه وفاتش]رسیده است، و[دقیقا] لحظه اجلش را می‌داند، [اینکه وفاتش] به این سبب خواهد بود،‌ را هم می داند، [اما] مأذون نیست در عمل به غیب به هر چیزی که عالم به غیب است. □○-[یکی] گفته [بود]: علم به غیب را امام هم نمی‌داند، [حتی] امام هم نمی‌داند کی ظهور خواهد کرد. باباجان! «لَو کُنتُ أعلمُ الغیب، لَاستَکثَرتُ مِنَ الخیر، و مَامَسّنِیَ السُوء؛ [اگر غيب را مى‌دانستم خير بسيار مى‌يافتم و (هيچ) بلایی به من نمى‌رسيد] این‌ها این‌جور ندانستن‌شان با دانستن‌شان فرق دارد. [اگر گفته می‌شود] نمی‌دانند، [یعنی] به‌تنهایی نمی‌دانند. [و اگر گفته می‌شود] می‌دانند، یعنی همه چیز را بالغیر (و به‌واسطه خداوند) می‌دانند. آن به آن باید سیم ارتباطش، به أعلی علیین، محفوظ باشد. [به او] بگویند این کلمه [در] اینجا، یا این عمل، [در] اینجا، آیا جائز است یا نه؟ آیا واجب است یا نه؟ -[بنابراین] نمی‌توانیم قیاس بکنیم معصومین را با غیر معصوم؛ که آن‌ها[که آگاهانه] مسموم می‌شده‌اند علل دیگری داشته‌اند، و دیگران علل دیگری دارند. [لذا] احتیاط‌ [در اینگونه امور] برای دیگران در جای خود باقی است.( به‌طوریکه در اینگونه موارد دیگران حق ندارند آگاهانه مسموم شوند) □○درس خارج فقه، کتاب جهاد، ١٣٨٨/٠٢/١۶ (ده روز قبل از رحلت)○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روائی سوره فیل□ □عبدالمطلب همچنان در كار #سقايت خود پايدارى نمود، و شيبه نيز در كار #پرده_دا
□بحث روائی سوره فیل□ □آنگاه مقدمات لشكر ابرهه به از قريش بر خورده آنها را به غنيمت گرفتند، از آن جمله شتر از عبد المطلب را بردند، وقتى خبر شتران به رسيد، از شهر خارج شد و به طرف لشكرگاه ابرهه روانه گشت ، حاجب و دربان ابرهه مردى از اشعريها بود، و عبدالمطلب را مى شناخت از پادشاه اجازه ورود براى وى گرفت ، و گفت اينك بر در است ، كه انسانها را در شهر و وحشيان را در كوه طعام مى دهد، ابرهه گفت بگو تا داخل شود. □عبدالمطلب مردى تنومند و زيبا بود، همين كه چشم ابو يكسوم به او افتاد بسيار احترامش كرد، به خود اجازه نداد او را روى زمين بنشاند در حالى كه خودش بر كرسى تكيه زده ، و نخواست او را در كنار خود بر كرسى بنشاند، بناچار از كرسى پياده شد، و با آن جناب روى زمين نشست ، آنگاه پرسيد چه حاجتى داشتى ؟ گفت حاجت من دويست شتر است كه مقدمه لشكر تو از من برده اند، ابو يكسوم گفت به خدا سوگند ديدنت مرا شيفته ات كرد، ولى سخنت تو را از نظرم انداخت(۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روائی سوره فیل□ □آنگاه مقدمات لشكر ابرهه به #شترانى از قريش بر خورده آنها را به غنيمت گرفتند،
□بحث روائی سوره فیل□ □عبد المطلب پرسيد: چرا؟ گفت : براى اينكه من آمده ام خانه و و مايه آبرو و شما اعراب و دينيتان را كه مى پرستيد ويران سازم و آن را درهم بكوبم ، و در ضمن دويست شتر هم از تو گرفته ام ، تو در باره خانه دينى ات هيچ سخن نمى گويى ، و در باره حرف مى زنى از آن هيچ دفاعى نمى كنى ، از مال شخصيت دفاع مى كنى. □عبدالمطلب در پاسخ گفت : اى ملك من با تو در باره مال خودم سخن مى گويم ، كه آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستم ، این خانه هم براى خود دارد كه از آن خواهد كرد، و آن به عهده من نيست ، اين سخن آن چنان ابرهه را مرعوب كرد كه بدون درنگ دستور داد شتران او را به وى باز دهند، و عبدالمطلب برگشت . آن شب براى لشكر ابرهه شبى سنگين بود ستارگانش تيره و تار به نظر مى رسيد در نتيجه دلهايشان احساس كرد گويا مى خواهد عذابى نازل شود.(۵) @mohamad_hosein_tabatabaei