eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●پانزدهم ماه مبارک رمضان، روز حرکت مسلم بن عقیل علیه‌السّلام از مکّه به سمت کوفه●■ ■●مناسبت دیگری که در روز نیمه‌ی ماه مبارک رمضان نقل شده است، روزی است که در سال شصتم هجری قمری، مسلم بن عقیل، یار وفادار و عظیم ‌القدر اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام، به فرمان آن حضرت، مکّه را به سمت ترک کرد. ■●این سفیرِ اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام، در پیِ نامه‌های دعوتِ چندین هزار امضایی که از جانب مردم کوفه برای حضرت رسیده بود، به امر علیه‌السّلام حرکت کرد تا به کوفه برود و وضعیت آن شهر را ارزیابی کند و خدمت حضرت گزارش دهد تا حضرت که قصد حرکت به آن سو را دارند، به استناد اطّلاعات بیشتری که از راه ظاهر کسب می‌شود، تصمیم‌گیری کنند. ■●در این روز بن عقیل از مکّه حرکت کرد تا اینکه در روز پنجم شوّال وارد کوفه شد و استقبال عظیمی از او صورت گرفت و بیعت‌های هزاران هزار نفریِ مردم کوفه با او و تعهّدِ بر جانبازیِ در راه اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام صورت گرفت؛ امّا پس از چند صباحی، با ورودِ پسر مرجانه به کوفه، ورق برگشت و غربت و مظلومیّت مسلم بن عقیل و شهادت مظلومانه و غریبانه‌ی این نخستین شهید از سپاهِ اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام، واقع شد. ■●در محضر استاد مهدی طیب ۹۱/۰۵/۱۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
1️⃣ ■●روز اوّل ماه محرّم: ملاقات حرّ با اباعبدالله‌الحسین عليه السلام●■ ■روز اوّل محرّم سال شصت و یک هجری قمری، آغاز محرّم حسینی است و به‌لحاظ نهضت عاشورا روز ویژه‌ای است. ■در این روز قافله‌ی اباعبدالله‌الحسین عليه السلام در مسیر حرکت به‌سوی ، بین راه با سپاه حرّبن‌یزید‌ریاحی مواجه می‌شود. حرّ از طرف ابن‌زیاد مأموریت داشت جلوی راه امام را سد کند. آن صحنه هم صحنه‌ی فوق‌العاده عجیبی است. ■حضرت اباعبدالله عليه السلام به همراهان خود دستور داده بودند آب کافی بردارید. هنگامی‌که با سپاه حرّ روبرو شدند؛ با اینکه سپاه دشمن بود، امّا چون آن سپاه تشنه بود، حضرت اباعبدالله عليه السلام به یارانشان دستور دادند به خودشان و هم به اسب هایشان آب بدهید. ■حتّی یکی از سپاهیان حرّ که جزء جنایتکاران واقعه‌ی عاشورا هم هست، نقل می‌کند آن روز من به‌قدری حالم ناجور بود که حتّی توان و قوّت این را که خودم از دهانه‌ی مشک بنوشم، نداشتم. خود اباعبدالله عليه السلام دهانه‌ی مشک را به دهان من گذاشتند و به من آب دادند. دیدیم روز عاشورا آنها جواب این کار را چطور دادند! ■ماجرای ملاقات حرّ و اباعبدالله عليه السلام، ممانعتی که او از حرکت اباعبدالله عليه السلام به عمل آورد و تازیانه‌ی بیداری‌یی که حضرت اباعبدالله عليه السلام به او زدند و ادبی که او به خرج داد، قابل تأمّل است. ■حرّ در رویارویی با قافله‌ی اباعبدالله‌الحسین عليه السلام دوبار در برابر حضرت ورزید. یک‌بار وقتی حضرت فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند؛ عرض کرد: یا اباعبدالله علیه السلام! اگر نبود که شما فرزند دختر پیغمبر صلی الله عليه و آله هستید، هرکه بودید من جواب شما را می‌دادم؛ امّا من جرأت نمی‌کنم به شما چیزی بگویم. هم این ادبی که ورزید. هم ظهر‌هنگام که حضرت اباعبدالله عليه السلام می‌خواستند با یاران خودشان نماز بخوانند، حرّ به سربازان خود گفت: بیایید به اباعبدالله عليه السلام اقتدا کنید. ■پاسخ این دو ادبی که ورزید، توفیقی بود که برای توبه پیدا کرد و مقام بلندی بود که در عالم هستی با جانبازی در راه اباعبدالله‌الحسین عليه السلام پيدا کرد. ■●استاد مهدی طيب - ٩ آبان ٩٢ ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● ماه محرّم: ملاقات حرّ با اباعبدالله‌الحسین عليه السلام●■ ■روز اوّل محرّم سال شصت و یک هجری قمری، آغاز محرّم حسینی است و به‌لحاظ نهضت عاشورا روز ویژه‌ای است. ■در این روز قافله‌ی اباعبدالله‌الحسین عليه السلام در مسیر حرکت به‌سوی ، بین راه با سپاه حرّبن‌یزید‌ریاحی مواجه می‌شود. حرّ از طرف ابن‌زیاد مأموریت داشت جلوی راه امام را سد کند. آن صحنه هم صحنه‌ی فوق‌العاده عجیبی است. ■حضرت اباعبدالله عليه السلام به همراهان خود دستور داده بودند آب کافی بردارید. هنگامی‌که با سپاه حرّ روبرو شدند؛ با اینکه سپاه دشمن بود، امّا چون آن سپاه تشنه بود، حضرت اباعبدالله عليه السلام به یارانشان دستور دادند به خودشان و هم به اسب هایشان آب بدهید. ■حتّی یکی از سپاهیان حرّ که جزء جنایتکاران واقعه‌ی عاشورا هم هست، نقل می‌کند آن روز من به‌قدری حالم ناجور بود که حتّی توان و قوّت این را که خودم از دهانه‌ی مشک بنوشم، نداشتم. خود اباعبدالله عليه السلام دهانه‌ی مشک را به دهان من گذاشتند و به من آب دادند. دیدیم روز عاشورا آنها جواب این کار را چطور دادند! ■ماجرای ملاقات حرّ و اباعبدالله عليه السلام، ممانعتی که او از حرکت اباعبدالله عليه السلام به عمل آورد و تازیانه‌ی بیداری‌یی که حضرت اباعبدالله عليه السلام به او زدند و ادبی که او به خرج داد، قابل تأمّل است. ■حرّ در رویارویی با قافله‌ی اباعبدالله‌الحسین عليه السلام دوبار در برابر حضرت ورزید. یک‌بار وقتی حضرت فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند؛ عرض کرد: یا اباعبدالله علیه السلام! اگر نبود که شما فرزند دختر پیغمبر صلی الله عليه و آله هستید، هرکه بودید من جواب شما را می‌دادم؛ امّا من جرأت نمی‌کنم به شما چیزی بگویم. هم این ادبی که ورزید. هم ظهر‌هنگام که حضرت اباعبدالله عليه السلام می‌خواستند با یاران خودشان نماز بخوانند، حرّ به سربازان خود گفت: بیایید به اباعبدالله عليه السلام اقتدا کنید. ■پاسخ این دو ادبی که ورزید، توفیقی بود که برای توبه پیدا کرد و مقام بلندی بود که در عالم هستی با جانبازی در راه اباعبدالله‌الحسین عليه السلام پيدا کرد. ■●استاد مهدی طيب - ٩ آبان ٩٢ ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●درس حسن ظن به خدا و کارهای خداوند:●■ ■درس‌ دیگری که در عرصه‌ی عرفان و اخلاق از می‌توان آموخت، درس حُسن ظنّ و حُسن تعبیر نسبت به خدا و مقدّرات الهی است. ■یکی از ویژگی‌های عارفان راستین، حُسن ظنّ به خدای متعال و به مقدّرات و کارهای حضرت حق است. از دیدگاه عارف، عالم جلوه‌گاه حُسن الهی است و موجودات، همچون آینه‌هایی در تالار آینه‌ی عالمند که جلوه‌های حُسن و جمال الهی در آنها نمودار است. ■امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام در تعبیر زیبایی می‌فرمایند: اَلحَمدُللهِ المُتِجَلّی لِخَلقِهِ بِخَلقِهِ: حمد خدایی را که در صورت و قالب خلق، بر خلایق خویش تجلّی نمود. ■معشوقه یکی است لیک بنهاده به پیش از بهر نظاره صد هزار آینه پیش در هر یـک از آن آینـه‌ها بنمـوده بر قدر ثقالت و صفا صورت خویش ■خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: اَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ اللهِ: به هر طرف که رو کنید، وجه الهی آنجاست . ■حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام می‌فرمایند: ما رَأَیتُ شَیئاً اِلاّ وَ رَأَیتُ اللهَ قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ وَ فیهِ: به هیچ چیز نظر نینداختم مگر آن که خدا را پیش از آن، پس از آن، همراه آن و درون آن مشاهده کردم. : ●به دریـا بنـگرم دریـا تـه وینـم ●به صحرا بنگرم صحـرا تـه وینـم ●به هر جا بنگرم کوه و در و دشت ●نشـان از قـامت رعنـا تـه وینـم ■به همین خاطر است که عارف در همه چیز جلوه‌ی حُسن و جمال معشوق ازلی را می‌بیند و به او عشق می‌ورزد. : ●به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست ●عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست ■اين نگرش سبب می‌شود که عارف، نگاهی زیبابین به عالم پیدا کند. : ●منم که شهره‌ی شهرم به عشق ورزیدن ●منم که دیـده نیـالوده‌ام به بد دیدن ■از سوی دیگر هر چه در عالم ایجاد می‌شود، فی الحقیقه فعل الهی است و خدا نیز غنیّ و قدیر، علیم و حکیم، جواد و کریم و عطوف و رحیم است. از چنین فاعلی جز خیر صادر نخواهد شد. از خیّرِ محض جز نکویی ناید. لذا اَلخَیرُ فی ما وَقَعَ: خیر و مصلحت در آن چیزی است که واقع می‌شود. ■در حدیث قدسی است که خدای متعال می‌فرماید: عَبدِیَ المُؤمِنَ لا اَصرِفُهُ فی شََیءٍ اِلاّ جَعَلتُ لَهُ خَیراً: بنده‌ی مؤمنم را در هیچ موقعیتی قرار نمی‌دهم و برای او هیچ حادثه‌ای پیش نمی‌آورم مگر اینکه خیری در آن حادثه و موقعیّت برای او مقدّر کرده‌ام. ■این باور عارف، منشأ حُسن تعبیر او می‌شود و لذا عارف هر چه پیش می‌آید را نیک و زیبا تعبیر می‌کند. در تعبیری از حافظ شیرازی آمده است: به دُرد و صاف تو را کار نیست دم درکش که هر چه ساقی ما ریخت عین الطاف است ■عارف از بدبینی و منفی‌بافی و تعبیر سوء و یأس‌آفرین مبرّاست. ■منسوب به پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم است که فرمودند: اَکبَرُ الکَبائِرِ سوءُ الظَّنِّ بِاللهِ: بزرگترین گناه کبیره، سوء ظنّ به خدای متعال و بدبینی نسبت به خدا و مقدّرات الهی است. ■بدبینی به چیزی که خدای متعال در جهان ایجاد می‌کند و وقایعی که در عالم و زندگی انسان پدید می‌آید، بزرگترین گناه کبیره است. ■در راستای همین نگاه عارفانه،‌ علیه‌السّلام در پاسخ به طرمّاح بن عدی و یارانش که از می‌آمدند و در بین راه با حضرت ملاقات کردند، به آنها فرمودند: ■اَما وَ اللهِ اِنّی َلاَرجوا اَن یَکونَ خیراً ما اَرادَ اللهُ بِنا قُتِلنا اَم ظَفَرنا: به خدا امید من این‌گونه است که آنچه خدای متعال در رابطه با ما اراده فرموده است، به خیر و مصلحت ماست؛ خواه در این حرکت و نهضت به شهادت برسیم و کشته شویم و خواه در این مبارزه به پیروزی و موفّقیّت دست پیدا کنیم. آنچه که خدای متعال اراده فرموده است، خیر و مصلحت ما را در بر دارد." ■●كتاب ، نظری اجمالی بر جنبه های عارفانه نهضت عاشورا●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●امام صادق علیه‌السّلام در رابطه با اصحاب اباعبدالله علیه‌السّلام فرمودند●■ ■●لا یَمَسّونَ اَلَمَ مَسَّ الحَدید: اصحاب ایشان در درد تیغ و تیرهایی که بر پیکرشان وارد می‌شد را احساس نمی‌کردند. البته این چیز شگفت‌آوری نیست. ■●وقتی انسان شیفته و خیره‌ی معشوقی است، حادثه‌هایی را که برایش رخ می‌دهد احساس نمی‌کند؛ همان‌طور که زنان دربار مصر وقتی که صدّیق علیه‌السّلام از پیشاروی آنها عبور کرد، چنان شیفته‌ی او شدند که درد بریده شدن دست‌ها را به وسیله‌ی چاقوهایی که در دستشان بود احساس نکردند. ■●اصحاب اباعبدالله علیه‌السّلام نیز چنان شیفته‌ و محو و مبهوت شخصیّت زیبا و دوست داشتنی حضرت اباعبدالله علیه‌السّلام بودند که درد تیر و تیغ‌ها را احساس نکردند. ■●رضای خود اباعبدالله علیه‌السّلام، بالاتر از این بود. علیه‌السّلام به عنوان ولیّ اعظم خدا، مقام جمع‌الجمعی دارند و در موقعیّت صحو بعد المحو می‌باشند. آن حضرت بر خلاف اصحاب خویش، درد تیرها و تیغ‌ها را احساس می‌کنند، امّا چون آنها را از جانب محبوب خویش می‌بینند، برایشان دوست داشتنی است. ●به تیغم گر کُشد دستش نگیرم ●و گر تیـرم زنـد، منّت پـذیرم ●کمان ابروی ما را گو بزن تیر ●که پیش دست و بازویت بمیرم ■●كرشمه حسن _ استاد مهدی طيب●■