eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□●مقامات عبودیت سه تا است: ، سپس که ظریفتر است و بعد که از هر دو دقیقتر است. □● یعنی انسان خداوند را در همۀ امور مربوط به خود، وکیل قرار دهد تا هر طور که می خواهد تصرّف کند. □● آنست که همۀ امور را به خداوند واگذار کند وخود را برکنار ببیند طوری که هیچ امری در اختیارش نیست. □●و یعنی در برابر ارادۀ خدا در امورش کاملاً سرسپرده باشد. □●«المیزان فی تفسیر القرآن» ج ۱۷ ص ۳۳۴ با اندکی تلخیص●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●"در صحیفۀ سجادیه در همان دعای چهل و چهارم این نام آمده است؛ این ماه است. به فرمودۀ : «الاسلام هو التّسلیم» اسلام آن تسلیم تمام عیار در برابر حضرت حق است. □●این ماهی است که علاوه بر این که روزه دار روزه می دارد، با همۀ وجود در برابر خدا است. ارادۀ خود را فانی و مندک در ارادۀ الهی می کند در برابر خدا تسلیم مطلق است. □●خود را به دست خدا می سپارد تا خدا آن گونه که مشیت الهی است با او رفتار بکند و او در برابر مشیت الهی هیچ پس نمی زند، میدان خالی نمی کند، شانه خالی نمی کند ؛ چه مشیت تکوینیۀ الهی، چه رخدادهایی که خدا در زندگی برای او پیش می آورد و چه در برابر مشیت تشریعیۀ الهی که اوامر و نواهی است که خدای متعال در قالب احکام دینی برای او صادر می کند. □●هم تسلیم است در برابر آنچه خدا با او می کند، و هم تسلیم است در برابر آنچه خدا به او امر می کند و فرمان می دهد. پس هم نام دیگر این ماه است." □●استاد مهدی طيب_ جلسه ١٣ مرداد ٩٠●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت پنجم)○□ □○بارها اشاره کرده‌ایم که سالک به مقصد نمی‌رسد، مگر اینکه اهل
□○ (قسمت ششم)○□ □○وادی سرزمین آرزو و عشق و دلدادگی و محبّت است. چون عرصه‌ی کارزار عرصه‌ی عشق است. کسی که اهل عقل و تجارت و چُرتکه انداختن و سود و زیان حساب کردن است به وادی کارزار و مجاهده راه ندارد. □○انسان باید اهل عشق و آرزوهای عاشقانه شود تا جان بر کف نهد و در میدان کارزار، آنچه را دارد سرمایه‌گذاری کند. لذا عرصه‌ی کارزار سرزمین مناست. □○جایی که سالک الی الله به نبرد با شیطان و نفس، که شیطان درونی است، می‌پردازد؛ سرزمین عشق است. وقتی دل داد و عاشق شد؛ شایستگی به میدان مبارزه رفتن پیدا می‌کند. □○روز دهم که روز عید قربان و یوم اضحیٰ است، وارد سرزمین منا می‌شود. همان روز اوّل باید سه کار بزرگ انجام دهد؛ □○۱- ابتدا باید به بزرگ‌ترین مظهر شیطان حمله‌ور شود و سنگ بزند؛ با شیطان، در عظیم‌ترین جلوه‌‌اش بجنگد. □○۲- بعد از رمی جمرات، باید به قربانگاه برود؛ قربانی کند □○۳- و پس از آن اگر مرد باشد، سر می‌تراشد؛ خصوصاً اگر سفر نخستینِ حجّش باشد؛ حَجَّةُ الاسلام یا حجّ واجبش باشد؛ با انجام این سه کار وظیفه‌‌ی روز نخست را به پایان برده است. □○وادیِ عجیب عشق و دلدادگی و آرزومندی و امید، وادی‌یی است که این سه کار بزرگ باید در آن انجام شود؛ باید سرِ بریده شود؛ آنچه انّیّت و انانیّت سالک است باید ذبح شود؛ آن هم در وادی عشق و دلدادگی. □○دوم باید مظهر اعظم شیطان رمی شود؛ یعنی آنچه بزرگ‌ترین تأثیراتِ دورکننده را در سالک می‌گذارد؛ بزرگ‌ترین خطر است و بزرگ‌ترین آسیب از رهگذر آن بر او وارد می‌شود. □○سوم باید سر بتراشد؛ یعنی به عبودیّت و بندگی تن دهد و پذیرای آن شود. این سه لازمه‌ی مقام است. سالک با این سه، به مرتبه‌ی تسلیم نائل می‌شود و مُسلِم می‌شود؛ اهل تسلیمِ در برابر حق می‌شود. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت هفتم)○□ □○عید قربان عید قربانی شدن و اهل #قرب شدن است و به قرب راه پید
□○ (قسمت هشتم)○□ □○وقتی سر تراشید، یعنی تن به بندگی و عبودیّت داد. سر تراشیدن در فرهنگ امروز بشری هم نوعی خواری را می‌رساند. مجرمینی را که دستگیر می‌کنند، سرشان را می‌تراشند؛ این نوعی خواری و ذلّت است. □○وقتی حاجی هم با شیطان بیرون و هم با شیطان درون به مصاف پرداخت و در این نبرد غالب شد؛ می‌گوید خدایا من نبودم؛ من که‌ام که با شیطان بیرون مقابله کرده باشم؟! من که‌ام که بر شیطان درون غلبه کرده باشم؟! چون اینجا نقطه‌ی خطرناکی است. □○بعضی از کسانی که در مسیر سلوک بوده‌اند با بعضی از موفّقیّت‌هایی که در طی گردنه‌های سلوک نصیبشان شده است، دچار عُجب و غرور شده‌اند و به انیّت و انانیّت دچار شده و ادّعای مقاماتی کرده‌اند. اینجاست که سر می‌تراشد؛ یعنی می‌گوید خدایا من ذلیل توام؛ من عبد توام؛ من کیستم؟! همه چیز تویی؛ هرچه هست تویی. کسی که این‌گونه شد؛ از خود خالی شد و خود را در درون خویش سر برید و فریب شیطان را نخورد؛ وجودش که از خود تهی شد، از دوست پر می‌شود. □○معنیِ و یعنی این. این قرب قربِ بسیار عجیبی است. به‌قدری نزدیکی حاصل می‌شود که دوگانگی از بین می‌رود. □○روزی سالکی بود و محبوبی بود؛ این سالک می‌خواست به آن محبوب برسد؛ امّا با قربانی شدن، یگانگی حاکم شد؛ این فوق قرب است. قرب وقتی است که دو چیز باشند و به هم نزدیک شوند. امّا در اینجا دو تا نیستند؛ منی وجود ندارد؛ او رفت؛ همه چیز شد او. و این قرب عجیبی است. فرمود: «اِذا سَاَلَكَ عِبادِی عَنِّی فَإنِّی قَرِيبٌ» دوست نزدیک‌تر از من به من است □○این میوه‌ی قربانی شدن است؛ از خود خالی و از او پر شدن. همه‌ی وجودش می‌شود او و به مقام خلافت و ولایت می‌رسد. مقام خلیفة اللّهی میوه‌ی همین سیر است. روز عید قربان روزی است که ابراهیم خلیل علیه السلام به امر الهی بر حنجر فرزند محبوبش اسماعیل علیه السلام خنجر نهاد تا به فرمان خدا او را ذبح کند؛ هم پدر سمبل تسلیم مطلق است؛ هم فرزند. □○وقتی این حاصل شد؛ وقتی از قربانگاه استقبال کردند و برای قربانی آماده شدند، شایستگی امامت و خلافت فراهم آمد و ندا رسید؛ «اِنِّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِماماً» . □○روز عید قربان روز نیل ابراهیم خلیل علیه السلام به مقام امامت است.اینجاست که عبد به مقام خلافة ‌اللّهی که مقام شایسته‌ی سالک الی الله و عبد خداست دست پیدا می‌کند. حال که این موفّقیّت حاصل شد؛ به یُمن این موفّقیت، خدای متعال سه شب سالک موفّق را در منا میهمان می‌کند. □○وقوف در منا میهمانی پیروزی در سیری است که سالک طی کرده است. صاحب‌خانه و میزبان خداست و او سالک به مقصد رسیده را سه شب میهمان می‌کند. در منا روزهای بعد عمل آنچنانی‌یی وجود ندارد؛ جز اینکه رمی جمرات می‌کنند و برمی‌گردند و فقط وقوف مهم است. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت پنجم)○□ □بارها اشاره کرده‌ایم که سالک به مقصد نمی‌رسد، مگر اینکه اهل ش
□○ (قسمت ششم)○□ □وادی سرزمین آرزو و عشق و دلدادگی و محبّت است. چون عرصه‌ی کارزار عرصه‌ی عشق است. کسی که اهل عقل و تجارت و چُرتکه انداختن و سود و زیان حساب کردن است به وادی کارزار و مجاهده راه ندارد. □انسان باید اهل عشق و آرزوهای عاشقانه شود تا جان بر کف نهد و در میدان کارزار، آنچه را دارد سرمایه‌گذاری کند. لذا عرصه‌ی کارزار سرزمین مناست. □جایی که سالک الی الله به نبرد با شیطان و نفس، که شیطان درونی است، می‌پردازد؛ سرزمین عشق است. وقتی دل داد و عاشق شد؛ شایستگی به میدان مبارزه رفتن پیدا می‌کند. □روز دهم که روز عید قربان و یوم اضحیٰ است، وارد سرزمین منا می‌شود. همان روز اوّل باید سه کار بزرگ انجام دهد؛ ۱- ابتدا باید به بزرگ‌ترین مظهر شیطان حمله‌ور شود و سنگ بزند؛ با شیطان، در عظیم‌ترین جلوه‌‌اش بجنگد. ۲- بعد از رمی جمرات، باید به قربانگاه برود؛ قربانی کند ۳- و پس از آن اگر مرد باشد، سر می‌تراشد؛ خصوصاً اگر سفر نخستینِ حجّش باشد؛ حَجَّةُ الاسلام یا حجّ واجبش باشد؛ با انجام این سه کار وظیفه‌‌ی روز نخست را به پایان برده است. □وادیِ عجیب عشق و دلدادگی و آرزومندی و امید، وادی‌یی است که این سه کار بزرگ باید در آن انجام شود؛ باید سرِ بریده شود؛ آنچه انّیّت و انانیّت سالک است باید ذبح شود؛ آن هم در وادی عشق و دلدادگی. □دوم باید مظهر اعظم شیطان رمی شود؛ یعنی آنچه بزرگ‌ترین تأثیراتِ دورکننده را در سالک می‌گذارد؛ بزرگ‌ترین خطر است و بزرگ‌ترین آسیب از رهگذر آن بر او وارد می‌شود. □سوم باید سر بتراشد؛ یعنی به عبودیّت و بندگی تن دهد و پذیرای آن شود. این سه لازمه‌ی مقام است. سالک با این سه، به مرتبه‌ی تسلیم نائل می‌شود و مُسلِم می‌شود؛ اهل تسلیمِ در برابر حق می‌شود. ... □○در محضر استاد مهدی طیب- ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت هفتم)○□ □○عید قربان عید قربانی شدن و اهل #قرب شدن است و به قرب راه پید
□○ (قسمت هشتم)○□ □○وقتی سر تراشید، یعنی تن به بندگی و عبودیّت داد. سر تراشیدن در فرهنگ امروز بشری هم نوعی خواری را می‌رساند. مجرمینی را که دستگیر می‌کنند، سرشان را می‌تراشند؛ این نوعی خواری و ذلّت است. □○وقتی حاجی هم با شیطان بیرون و هم با شیطان درون به مصاف پرداخت و در این نبرد غالب شد؛ می‌گوید خدایا من نبودم؛ من که‌ام که با شیطان بیرون مقابله کرده باشم؟! من که‌ام که بر شیطان درون غلبه کرده باشم؟! چون اینجا نقطه‌ی خطرناکی است. □○بعضی از کسانی که در مسیر سلوک بوده‌اند با بعضی از موفّقیّت‌هایی که در طی گردنه‌های سلوک نصیبشان شده است، دچار عُجب و غرور شده‌اند و به انیّت و انانیّت دچار شده و ادّعای مقاماتی کرده‌اند. اینجاست که سر می‌تراشد؛ یعنی می‌گوید خدایا من ذلیل توام؛ من عبد توام؛ من کیستم؟! همه چیز تویی؛ هرچه هست تویی. کسی که این‌گونه شد؛ از خود خالی شد و خود را در درون خویش سر برید و فریب شیطان را نخورد؛ وجودش که از خود تهی شد، از دوست پر می‌شود. □○معنیِ و یعنی این. این قرب قربِ بسیار عجیبی است. به‌قدری نزدیکی حاصل می‌شود که دوگانگی از بین می‌رود. □○روزی سالکی بود و محبوبی بود؛ این سالک می‌خواست به آن محبوب برسد؛ امّا با قربانی شدن، یگانگی حاکم شد؛ این فوق قرب است. قرب وقتی است که دو چیز باشند و به هم نزدیک شوند. امّا در اینجا دو تا نیستند؛ منی وجود ندارد؛ او رفت؛ همه چیز شد او. و این قرب عجیبی است. فرمود: «اِذا سَاَلَكَ عِبادِی عَنِّی فَإنِّی قَرِيبٌ» دوست نزدیک‌تر از من به من است □○این میوه‌ی قربانی شدن است؛ از خود خالی و از او پر شدن. همه‌ی وجودش می‌شود او و به مقام خلافت و ولایت می‌رسد. مقام خلیفة اللّهی میوه‌ی همین سیر است. روز عید قربان روزی است که ابراهیم خلیل علیه السلام به امر الهی بر حنجر فرزند محبوبش اسماعیل علیه السلام خنجر نهاد تا به فرمان خدا او را ذبح کند؛ هم پدر سمبل تسلیم مطلق است؛ هم فرزند. □○وقتی این حاصل شد؛ وقتی از قربانگاه استقبال کردند و برای قربانی آماده شدند، شایستگی امامت و خلافت فراهم آمد و ندا رسید؛ «اِنِّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِماماً» . □○روز عید قربان روز نیل ابراهیم خلیل علیه السلام به مقام امامت است.اینجاست که عبد به مقام خلافة ‌اللّهی که مقام شایسته‌ی سالک الی الله و عبد خداست دست پیدا می‌کند. حال که این موفّقیّت حاصل شد؛ به یُمن این موفّقیت، خدای متعال سه شب سالک موفّق را در منا میهمان می‌کند. □○وقوف در منا میهمانی پیروزی در سیری است که سالک طی کرده است. صاحب‌خانه و میزبان خداست و او سالک به مقصد رسیده را سه شب میهمان می‌کند. در منا روزهای بعد عمل آنچنانی‌یی وجود ندارد؛ جز اینکه رمی جمرات می‌کنند و برمی‌گردند و فقط وقوف مهم است. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●یکی دیگر از درس‌هایی که در عرصه‌ی اخلاق و عرفان در می‌توان آموخت، درس و است. ■●[نمونه‌ ای] از تسلیم در واقعه‌ی عاشورا، زمانی مشاهده می‌گردد که علیه‌السّلام در نزدیکی از جانب پدر خبردار می‌گردند که شهادت در پیش است. این فرزند بزرگوار اباعبدالله علیه‌السّلام از پدر سؤال می‌کند: ■●اَ لَسنا عَلَی الحَقِّ؟ مگر ما بر حق نیستیم؟ امام حسین علیه‌السّلام سخن ایشان را تأیید می‌کنند و می‌فرمایند: بَلی: آری. ■●پس آن حضرت به پدر عرضه می‌دارند: اِذاً لا نُبالی بِالمَوتِ: در آن صورت، کشته شدن چه هراس، ترس و اهمیّتی خواهد داشت؟ کشته شدن در راه رضای خدا، باعث افتخار است. حضرت علی اکبر علیه‌السّلام پذیرای تقدیر الهی است. ■●كرشمه حسن _ تأليف استاد مهدی طيب●■