□السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا وَالِدَةَ الْحُجَجِ عَلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَمْنُوعَةُ حَقَّهَا
□اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمَتِكَ وَ ابْنَةِ نَبِيِّكَ وَ زَوْجَةِ وَصِيِّ نَبِيِّكَ صَلاَةً تُزْلِفُهَا فَوْقَ زُلْفَى عِبَادِكَ الْمُكَرَّمِينَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِ الْأَرَضِينَ
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○امام خمینی(ره)○□
□مردم همچون گذشته پشتیبان #نظام و #انقلاب اسلامی خود هستند که در راهپیمایی ۲۲بهمن آمادگی کامل خویش را به جهانیان نشان دادند و دشمنان انقلاب را شگفت زده کردند.
□○۳-اسفند۱۳۶۷_امام_خمینی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○آیت الله العظمی میرزا جواد ملکی تبریزی( قدس سره الشریف )○□
□○دنیاجویان و دنیاپرستان در کارهای دنیاییشان، به ظاهر قناعت و بسنده نمیکنند، بلکه در دریافت حقیقت جدّ و جهد میکنند، زیرا من کسی را ندیدهام که از حلوا به ظاهر و نقش حلوا و یا گفتن لفظ آن اکتفا کند بلکه اگر یک جزء آن از حد کمال کم باشد اسم حلوا را از روی آن برمیدارند و میگویند این حلوا نیست. در سایر چیزها و امور هم همینطور رفتار میکنند.
□○...ولی بیشتر مردم، اگر تمام آنها نباشد، در بیشتر کارهای آخرتی جز به صورت عمل نمیکنند. و با وجود این از صورت عمل توقع دارند اثر روح عمل را ببینند، آن را نمییابند.
#یاعلی
□○المراقبات، ص ۳۰۴ و ۳۰۵○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت دهم)○□ □○و فُهْتُمْ بِكَلِمَةِ الإِخْلاصِ: و شما زبان به كلمه ی لا اله الاّ
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت یازدهم)○□
□○وَ أَنْتُمْ فِي رَفَاهِيَةٍ مِنَ الْعَيْشِ: و هنگامی که علی علیه السلام در دل سختی ها فرو می رفت، شما در خوشيها زندگی می کردید؛ مشغول رفاهتان بودید؛ این علی بود که خطر می کرد؛ و برای دفاع از دین سختی می
پذیرفت.
□○وَادِعُونَ فَاكِهُونَ آمِنُونَ: شما در گهوارهي امن خودتان متنعّم بوديد؛ در حالي كه علي علیه السلام در دل سختی ها
قرار داشت.
□○تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوَائِرَ: آن روزها چشم به اين دوخته بوديد كه کی ورق بر می گردد و روزگار عليه ما موضع ميگيرد ؛ آن روزها چشم به این دوخته بودید؛ در زمان رسول الله(صلی الله علیه وآله) طرح نابودی ما اهل بیت را
ریخته بودید.
□○وَ تَتَوَكَّفُونَ الأَخْبَارَ: و گوش به زنگ بودید كه چه زماني خبر فوت رسول الله (صلی الله علیه وآله) ميرسد كه توطئههاي خودتان را عملي كنيد.
□○وَ تَنْكِصُونَ عِنْدَ النِّزَالِ: و موقع جنگ ها عقبگرد ميكرديد.
□○وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتَالِ: و از ميدانهای جنگ و قتال فرار ميكرديد.
□○فَلَمَّا اخْتَارَ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ دَارَ أَنْبِيَائِهِ: تا اينكه كه خداي متعال آن خانهي اقامت اخروي پيامبران را براي پيامبر (صلی الله علیه وآله) خودش
برگزيد.
□○وَ مَأْوَى أَصْفِيَائِهِ: و او را در آرامگاه برگزيدگان الهي جاي داد.
□○ظَهَرَ فِيكُمْ حَسَكَةُ النِّفَاقِ: خار و خاشاك نفاق در ميان شما ظاهر شد. آنچه را که در زمان رسول الله مخفی می کردید و مترصد بودید که فرصت پیدا کنید تا پیغمبر (صلی الله علیه وآله) از دنیا رفت؛ باطنتان را آشکار کردید.
□○وَ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّينِ: تا پیغمبر (صلی الله علیه وآله) از دنیا رفت گويا جامهي دين كهنه شد؛ دین یک چیز بی ارزش شد و طراوت دين در بین شما از بين شما رفت.
□○وَ نَطَقَ كَاظِمُ الْغَاوِينَ: و سر دسته ی گمراهان به سخن درآمد؛ یا گمراهاني كه در زمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) خشم خودشان را فرو برده بودند و كينهي خودشان را نسبت به علی و اهل بیت آشکار نمی کردند؛ این گمراهان بعد از مرگ رسول الله (صلی الله علیه وآله) خشم
خودشان را آشکار کردند.
□○وَ نَبَغَ خَامِلُ الأَقَلِّينَ: و افراد فرومايهي گمنام سر بر آوردند و افراد برجسته شدند! کسانی که در زمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) پست، مطرود و بی ارزش بودند، حالا سر برآوردند.
□○وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْمُبْطِلِينَ: و افراد بی عرضه ی نازپرورده، کبکشان شروع کرد به خواندن؛ دوره جولان دادشان رسيد
□○فَخَطَر فِي عَرَصَاتِكُمْ: و در عرصههاي زندگي یا خانه های شما آغاز به قدم زدن كردند.
□○وَ أَطْلَعَ الشَّيْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ: و بعد از رسول الله (صلی الله علیه وآله) شيطان از مخفيگاه خودش سر بيرون آورد.
□○هَاتِفاً بِكُمْ: و شروع به ندا دادن به شما كرد.
□○فَأَلْفَاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِيبِينَ: و دید چقدر قشنگ شما دعوتش را استجابت ميكنيد.
□○وَ لِلْعِزَّةِ فِيهِ مُلاحِظِينَ: و چقدر براي مغرور شدن آمادهايد؛ و فریب های او را در زندگی لحاظ می کنید.
□○ثُمَّ اسْتَنْهَضَكُمْ فَوَجَدَكُمْ خِفَافاً: بعد از شما خواست كه قيام كنيد ديد كه چقدر زود و سبکبال راه افتاديد در مسیری که شیطان امر کرد.
□○وَ أَحْمَشَكُمْ فَأَلْفَاكُمْ غِضَاباً: و شما را گرم كرد و ديد چه زود عليه ما اهل بيت به خشم آمديد و غضبناک شدید،
□○فَوَسَمْتُمْ غَيْرَ إِبِلِكُمْ: و در نتيجه تحريكات شيطان غير از شتر خودتان یعنی شتر دیگری را داغ زديد؛ چون عرب معمولاً شتران خود را براي اينكه عوض نشود داغ مي زد؛ حال اين اشاره به اين است كه خلافت را كه متعلّق به شما نبود تصاحب
كرديد.
□○وَ وَرَدْتُمْ غَيْرَ مَشْرَبِكُمْ: و به آبي كه متعلّق به شما نبود؛ سهم شما نبود؛ وارد شديد.
□○هَذَا وَ الْعَهْدُ قَرِيبٌ: در حالي كه هنوز چيزي از زمان رسول الله صلي الله عليه و آله نگذشته بود؛ چند روز بیشتر
نگذشته بود!
□○وَ الْكَلْمُ رَحِيبٌ: و دهان آن زخمي كه شكافته بود هنوز باز بود؛ هنوز این زخم سر بهم نیاورده بود.
□○وَ الْجُرْحُ لَمَّا يَنْدَمِلْ: و دهانهي زخم هنوز به هم نيامده بود.
□○وَ الرَّسُولُ لَمَّا يُقْبَرْ: و پيغمبرصلي الله عليه و آله هنوز به خاك سپرده نشده بود؛ رسول الله (صلی الله علیه وآله) دفن نشده بود که این کار را شروع کردید
□○ابْتِدَاراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ: و بعد هم بهانه آورديد كه ترسيديم فتنهاي در جامعهي اسلامي برخيزد؛ لذا زودتر رفتید که کار خلافت را شکل دهید که #فتنه ای ایجاد نشود؛ یک همچین توجیهی هم برای غصب خلافت درست کردید.
□○أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ: حضرت این آیه را خواندند فرمودند: به درستي كه با همين كار در فتنه افتادند و سقوط كردند و جهنّم بر كافران احاطه دارد.
□○فَهَيْهَاتَ مِنْكُ
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت یازدهم)○□ □○وَ أَنْتُمْ فِي رَفَاهِيَةٍ مِنَ الْعَيْشِ: و هنگامی که علی علیه
مْ: پس هیهات اين امر از شما خیلی دور بود.
ادامه دارد....
□○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #زير_بناى_مسئوليت
#مشهور_آسمان (خاطراتی از استاد علی صفایی حائری)●■
■●در كوران #انقلاب كه بچهها داغ بودند و براى انقلاب مىدويدند، او در عين تحرك پنهان به تحكيم بنيانهاى فكرى مىپرداخت.
■●او مىدانست كه روزى اين شور و شوقها فروكش مىكند و شبهات و زرق و برقها مطرح مىشود. آن گاه مجاهد به منافق يا حداقل به دنيا پرست تبديل مىشود.
■●بر همين اساس درباره زيربناى مسئوليت مىفرمايد: مسئوليت انسان به اندازه آگاهى او نيست، بلكه به اندازه توانايى اوست. زيرا دادهها بازدهى مىخواهند. پس انسان به اندازه دانايى مسئول نيست، بلكه به اندازه توانايى : «لايكلف الله نفسا الا ما اتيها»؛ خداوند كسى را تكليف نمىكند، مگر به اندازهاى كه به او داده است.
■●به هر حال اين مبناى استاد بسيار دقيق است. زيرا چه بسا كه آگاهى تو زياد باشد، اما معيار تكليف همان مقدار استطاعت و توانايى است. و از طرفى اين هدايت دقيق، كه اساس قرآنى آن ذكر شد، مسئوليت را گستردهتر مىكند، كه بايد به اندازه توانايىهايت كار كنى! كه گفتهاند: هر كه بامش بيش، برفش بيشتر!
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 260 -258 بقره قسمت چهارم
بخش هشتم
قَالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلى وَ لَكِن لِّيَطمَئنَّ قَلْبى
● سؤال خداوند از ابراهيم (علیه السلام ) و جواب ابراهيم .. ((قال اولم تومن ؟ قال بلى ...))
كلمه ((بلى )) همان بله فارسى را معنا مى دهد، و كارش رد نفى است ، و به همين جهت در جمله منفى معناى اثبات را مى دهد، مانند اين آيه : ((الست بربكم قالوا بلى )) و در اينجا اگر به جاى ((بلى )) كلمه ((نعم )) يعنى آرى آمده بود سر از كفر در مى آورد. و كلمه ((طمانينه )) و ((اطمينان )) به معناى سكون و آرامش نفس بعد از ناراحتى و اضطراب است ، و اين استعمال ريشه از اينجا گرفته كه مى گويند: ((اطمانت الارض )) يعنى زمين مطمئن شد، يا مى گويند: ((ارض مطمئنة )) يعنى زمينى مطمئن (و منظورشان زمينى است كه در آن گودى هست ، و در هنگام باران آب در آنجا جمع مى شود، و نيز سنگ كوه هم به طرف آن سرازير مى گردد).
خداى تعالى دراينجا اينطور سؤال كرد كه : ((او لم تومن ؟)) و نپرسيد: ((ا لم تومن )) با اينكه معناى هر دو يكى است ، ولى در تعبير اولى اشاره به اين جهت نيز هست كه و درخواست ، سؤالى بجا و به مورد است ، ليكن جا ندارد طورى عنوان شود كه با عدم ايمان به احيا و زنده كردن مقارن باشد. و اگر فرموده بود: ((الم تومن ))، دلالت مى كرد بر اينكه گوينده ، يعنى خداى تعالى سؤال او را ناشى از عدم ايمان ، تلقى كرده ، آن وقت جمله نامبرده جنبه عتاب و ملامت به خود مى گرفت ، كه اى ابراهيم چنين سؤالى از تو زشت است .
حال ببينيم ((واو)) در آیه چگونه چنين اثرى را از خود نشان مى دهد؟ علتش اين است كه واو در اينجا براى جمع كردن بين دو معنى است ، و استفهام خداى تعالى را چنين معنا مى دهد آيا ((بى ايمانى )) با ((سؤال )) همراه است يا نه ؟ و او در پاسخ عرضه داشت : نه بى ايمان نيستم ، و اگر اين واو نبود معناى استفهام ، سؤال از علت درخواست مى شد، آن وقت عتاب و ملامت را نتيجه مى داد.
و در اين كلام ((ايمان )) مطلق آمده ، و به چيزى اضافه نشده و نفرموده : به چه چيز ايمان دارى ؟ بلكه بطور مطلق پرسيده : ((مگر ايمان ندارى ؟)) و اين دلالت دارد بر اينكه ايمان به خداى سبحان با شك در امر ((احياء)) و ((بعث )) جمع نمى شود، هر چند كه در مورد آيه ، خصوص احياء است ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 572
و سخنى از بعث نرفته ، لكن خصوصيت مورد،باعث تخصيص عام و يا تقييد مطلق نمى شود.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 573
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#اهمیت_دعا_برای_تعجیل_فرج
□●حضرت آیت الله بهجت قدس سره:●□
□●مداحی که حال خوبی هم دارد، به خدمت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف رسیده و آن حضرت به او فرموده است: بعد از صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام گفته شود: «وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ؛ در فرج آنان شتاب کن».
□●البته معلوم است که دعا کردن برای فرج مطلوب است. اگر ما برای تعجیل فرج دعا نکنیم، یا در دعا کردن جدی نباشیم، یا آثار جدیت در ما نباشد، به ضرر دنیای ما هم خواهد بود، چه رسد به آخرت؛ و از شروط استجابت دعا، توبه از معاصی است.
□●خلاصه اینکه: اگر در دعا کردن برای فرج قاصر باشیم، یا در آن تساهل و تکاسل و سهل انگاری و سستی کنیم و این مطلب را جداً نخواهیم، در حقیقت دنیا را نخواسته ایم؛ زیرا امور مخالف فرج بر ضرر مردم است. و بدون فرج، مسلمان ها دنیایی نخواهند داشت؛ چنان که می بینیم کفار، آنها را مال المصالحۀ خود و متعدد و متفرق کرده اند و هر کدام از آنها که مخالف منافع آنهاست، دیگران را به جان او می اندازند و خودشان کنار می نشینند، و سرانجام هر طرف پیروز شد، به سود کفار خواهد بود.
□●سیصد سال قبل نوشته اند که آب های مسلمان ها را باید مسموم کرد، و مزارع آنها را باید سوزانید تا به اندک هجوم، تسلیم شوند.(ر.ک: خاطرات مستر همفر)
□●در محضر بهجت، ج۳، ص۶٠●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□● #حضرت_امام_خمینی (قدس سره)●□
□●میفرماید: «یکی از آداب مهمهی قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار و استفادت بیشمار نایل میکند تطبیق است.
□●آنچنان که در هر آیه از آیات شریفه که تفکر میکند، مفاد آن را با حال خود منطبق کند و نقصان خود را به واسطهی آن مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا دهد. مثلا، در قصهی شریفهی حضرت آدم، ببیند سبب مطرود شدن شیطان از بارگاه قدس با آن همه سجدهها و عبادت های طولانی چه بوده، خود را از آن تطهیر کند زیرا مقام قرب الهی جای پاکان است. با اوصاف و اخلاق شیطانی قدم در بارگاه قدس نتوان گذاشت».
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #لفظ_فرج○□
□○لفظ "فرج " در لغت عرب يعنی گشايش.
خدايا فرجی حاصل كن يعنی خدايا گشايشی حاصل بفرما يعنی دلهای مان نسبت به يكديگر كاملا مطمئن باشد
□○به طوری كه اگر شما خانه ، كاشانه، مغازه و امكاناتت را گذاشتی و رفتی ، اگر كسی نگاه هم بكند حافظ آن باشد،
اين ميشود #فرج_امام_زمان كه اگر روزی به اين نقطه رسيديم امام زمان فرج کرده و الّا اگر امام زمان هم تشريف بياورند و باز ما دروازه های مان را قفل كنيم معلوم است فرج حاصل نشده.
#لذا_ميگوييم :
□○اللهم صل علی محمد وآله محمد وعجل فرجهم
#يعنی:
□○ #بار_الها:
#نه_تنها_فرج_امام_زمان
بلكه فرج پيغمبر و آل پيغمبر را برسان
□○پير و جوان
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
□○ #ای_نفس، بیقین دان که تو بر اصلی پیدا شدی که فرع وی توئی، و فرع اگر چه برود تا غایتی دور از خویش لکن بند و پیوندی که میان وی و اصلش بود بریده نشود، و بدان پیوند هر فرعی را از اصل مدد رسد، چون درخت میوه ده، که میوه اگر چه از اصلی که او را پیدا کرد دور بود، لکن مدد از وی ستاند، و اگر آن پیوند میان او واصل برخیزد، چنانکه میوه را از درخت باز کنند، مدد اصل از فرع باز گسلد و فرع تباهی گیرد.
□○پس نگر، #ای_نفس، و بیقین دان این حال را، و بدان که تو باز گردندهای سوی آن اصل که از وی پیدا شدی، و بپرهیز از شوخگنی آلات خود، که ازآن باز گشتنست دیر همی شود سوی عالمت و اصلت.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #تذبذب_و_نفاق
استاد علی صفایی حائری●■
■●دوازدهمين جمله اى كه حضرت به آن اشاره كرده اند: «لا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ وَ لا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ الْبَلاءِ»؛ نه آزادگان راستينى هستيد در روز جنگ و نه برادران مورد اعتمادى در وقت گرفتارى. اينها نه آزادگى دارند و نه برادرى، نه حرّ هستند و نه دوست و همراه.
■●آزادگى تعبيرى است كه اباعبداللَّه هم بر آن تأكيد دارند: «إِنْ لَمْيَكُنْ لَكُمْ دينٌ وَ كُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا أَحْراراً فِى دُنياكُمْ»؛ اگر دين نداريد و ادامه خودتان را هم باور نكرده ايد و به نتيجه اعمال هم باور نداريد؛ يعنى نه به عمل و بازتاب عمل و نه به دين و ديانتى متدّين و پایبند نيستيد، لااقل آزاده باشيد.
همان مقدارى كه میخواهيد با كسى بمانيد، به او نشان بدهيد.
■●بگذاريد به اندازه اى كه میخواهيد به او ببخشيد، بر روى آن امكان سرمايه گذارى كند. چرا فريبش میدهيد؟ چرا گولش میزنيد؟ اگر نمیخواهيد با او يك گام برويد چرا نشانش میدهيد كه تا سرانجام با او هستيد؟ او وقتى بداند تنهاست، میماند، گرفتار گرگها نمیشود، گرفتار درگيریهاى پنهان و آشكار نمیشود، گرفتار درو كردن هاى بیوقت و زودرس نمیشود. چرا فريب میدهيد؟! «لا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ»؛ حرّيّت نداريد، صادق نيستيد. مگر چه میشود كه بگوييد نداريم؟!
■●شخصى نزد اميرالمؤمنين آمد و گفت: يااميرالمؤمنين، من اگر بيايم، خودم هستم ولى اگر بمانم اين ده هزار تا را از معاويه جدا میكنم. 👈پس تو همانى كه هستى باش، نه اين كه بگويى من ده هزار نفر میآورم اما وقتى حسين آمد تنهايش بگذارى. با هيجده هزار نفر پشت سر مسلم بمانى، بعد رهايش كنى. اين مشكل ماست.
■●آزاده، همراهش را مُعَلَّق نمیگذارد، نصفه كار و نيمه جان رها نمیكند، فريب نمیدهد، نمیگذارد مغرور باشد. اين خصلت [نبود حرّيّت و صدق] به خاطر اين است كه تو میخواهى همه چيز را داشته باشى. #میخواهى هم حسين را نصفه و نيمه داشته باشى، هم يزيد را تا اگر هر كدام مسلط شدند بگويى ما بوده ايم. اين خصلت تذبذب و نفاق است كه آزادگى و حرّيّت تو را از بين میبرد. اين منفعت طلبى توست كه تو را گرفتار میكند. اگر اين خصوصيات هم آمد «فَمارَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»؛ پس بهره اى نخواهى گرفت.
■●مشكلات حكومت دينى، ص ۷۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #ولدت_اموت●■
■انسان در طول مسير دورو است، يكى اوّل راه و يكى هم آخر راه يكروست. والّا در بين مسير دوروست، اين دورويى خوب هم نيست، انسان خوب است يكرو باشد، ساده باشد، تا مىگويند بگو
■اَشْهَدُاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ، اَشْهَدُاَنَّ عَلِيّاً وَلِىُّ اللهِ
■بگويد. آدم يك رو زود به خدا جواب مىدهد. امّا آدم دورو، هم مىخواهد اهل دنيا را جواب بدهد، هم اهل آخرت را. هم مىخواهد با اهل آخرت رفيق باشد و رو به آخرت برود، هم مىخواهد دنبال سور و سات دنيا و مال و تجارت باشد. دو كار دارد.
■به آن جَلدى همعارف نيست كه بيايد بدنش را دست شما بياندازد و روحش برود با انبياء و اولياء بنشيند، به آن بزرگى نيست. هنوز كوچك هستيم. وقتى رو به دنيا مىرويم سرگرم دنياييم و رو به آخرت كه مىرويم سرگرم آخرتيم. دنيا و آخرت با هم جمع نمىشوند.
■هُما بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ *
■مثل مشرق و مغرب مىمانند، مغرب با مشرق به هيچ وجه جمع نمىشود، يعنى اين دو هوو هستند. مانند اينكه دو دكان باشد و هر دو چينى بفروشند، مشترى كه مىآيد، يكى از اين طرف مىگويدبفرماييد. آن ديگرى از آن طرف مىگويدبفرماييد. مشترى به سمت هر كدام كه برود آن ديگرى ناراحت مىشود.
يكى گفت اين هفت سيب را بين ما قسمت كن، سه سيب اين طرف گذاشت، سه سيب هم آن طرف. سيب هفتم را گفت اگر من بردارم تو پكر مىشوى، اگر تو بردارى من پكر مىشوم، پس هر هفت سيب مال من و هر هفت تا را برداشت. اين قسمت كردن اهل دنياست. ولى آخرت اينطور نيست. آنجا همه قاطىاند و در قرب خدا.
#یاعلی
●*نهج البلاغه،حكمت ١٠٣●
■● #طوباى_محبت
مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى
كتاب دوم، چاپ هشتم، مجلس دوم
صفحه ى٣٨-٣٧●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei