□● #حضرت_امام_خمینی (قدس سره)●□
□●میفرماید: «یکی از آداب مهمهی قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار و استفادت بیشمار نایل میکند تطبیق است.
□●آنچنان که در هر آیه از آیات شریفه که تفکر میکند، مفاد آن را با حال خود منطبق کند و نقصان خود را به واسطهی آن مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا دهد. مثلا، در قصهی شریفهی حضرت آدم، ببیند سبب مطرود شدن شیطان از بارگاه قدس با آن همه سجدهها و عبادت های طولانی چه بوده، خود را از آن تطهیر کند زیرا مقام قرب الهی جای پاکان است. با اوصاف و اخلاق شیطانی قدم در بارگاه قدس نتوان گذاشت».
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #لفظ_فرج○□
□○لفظ "فرج " در لغت عرب يعنی گشايش.
خدايا فرجی حاصل كن يعنی خدايا گشايشی حاصل بفرما يعنی دلهای مان نسبت به يكديگر كاملا مطمئن باشد
□○به طوری كه اگر شما خانه ، كاشانه، مغازه و امكاناتت را گذاشتی و رفتی ، اگر كسی نگاه هم بكند حافظ آن باشد،
اين ميشود #فرج_امام_زمان كه اگر روزی به اين نقطه رسيديم امام زمان فرج کرده و الّا اگر امام زمان هم تشريف بياورند و باز ما دروازه های مان را قفل كنيم معلوم است فرج حاصل نشده.
#لذا_ميگوييم :
□○اللهم صل علی محمد وآله محمد وعجل فرجهم
#يعنی:
□○ #بار_الها:
#نه_تنها_فرج_امام_زمان
بلكه فرج پيغمبر و آل پيغمبر را برسان
□○پير و جوان
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
□○ #ای_نفس، بیقین دان که تو بر اصلی پیدا شدی که فرع وی توئی، و فرع اگر چه برود تا غایتی دور از خویش لکن بند و پیوندی که میان وی و اصلش بود بریده نشود، و بدان پیوند هر فرعی را از اصل مدد رسد، چون درخت میوه ده، که میوه اگر چه از اصلی که او را پیدا کرد دور بود، لکن مدد از وی ستاند، و اگر آن پیوند میان او واصل برخیزد، چنانکه میوه را از درخت باز کنند، مدد اصل از فرع باز گسلد و فرع تباهی گیرد.
□○پس نگر، #ای_نفس، و بیقین دان این حال را، و بدان که تو باز گردندهای سوی آن اصل که از وی پیدا شدی، و بپرهیز از شوخگنی آلات خود، که ازآن باز گشتنست دیر همی شود سوی عالمت و اصلت.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #تذبذب_و_نفاق
استاد علی صفایی حائری●■
■●دوازدهمين جمله اى كه حضرت به آن اشاره كرده اند: «لا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ وَ لا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ الْبَلاءِ»؛ نه آزادگان راستينى هستيد در روز جنگ و نه برادران مورد اعتمادى در وقت گرفتارى. اينها نه آزادگى دارند و نه برادرى، نه حرّ هستند و نه دوست و همراه.
■●آزادگى تعبيرى است كه اباعبداللَّه هم بر آن تأكيد دارند: «إِنْ لَمْيَكُنْ لَكُمْ دينٌ وَ كُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا أَحْراراً فِى دُنياكُمْ»؛ اگر دين نداريد و ادامه خودتان را هم باور نكرده ايد و به نتيجه اعمال هم باور نداريد؛ يعنى نه به عمل و بازتاب عمل و نه به دين و ديانتى متدّين و پایبند نيستيد، لااقل آزاده باشيد.
همان مقدارى كه میخواهيد با كسى بمانيد، به او نشان بدهيد.
■●بگذاريد به اندازه اى كه میخواهيد به او ببخشيد، بر روى آن امكان سرمايه گذارى كند. چرا فريبش میدهيد؟ چرا گولش میزنيد؟ اگر نمیخواهيد با او يك گام برويد چرا نشانش میدهيد كه تا سرانجام با او هستيد؟ او وقتى بداند تنهاست، میماند، گرفتار گرگها نمیشود، گرفتار درگيریهاى پنهان و آشكار نمیشود، گرفتار درو كردن هاى بیوقت و زودرس نمیشود. چرا فريب میدهيد؟! «لا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ»؛ حرّيّت نداريد، صادق نيستيد. مگر چه میشود كه بگوييد نداريم؟!
■●شخصى نزد اميرالمؤمنين آمد و گفت: يااميرالمؤمنين، من اگر بيايم، خودم هستم ولى اگر بمانم اين ده هزار تا را از معاويه جدا میكنم. 👈پس تو همانى كه هستى باش، نه اين كه بگويى من ده هزار نفر میآورم اما وقتى حسين آمد تنهايش بگذارى. با هيجده هزار نفر پشت سر مسلم بمانى، بعد رهايش كنى. اين مشكل ماست.
■●آزاده، همراهش را مُعَلَّق نمیگذارد، نصفه كار و نيمه جان رها نمیكند، فريب نمیدهد، نمیگذارد مغرور باشد. اين خصلت [نبود حرّيّت و صدق] به خاطر اين است كه تو میخواهى همه چيز را داشته باشى. #میخواهى هم حسين را نصفه و نيمه داشته باشى، هم يزيد را تا اگر هر كدام مسلط شدند بگويى ما بوده ايم. اين خصلت تذبذب و نفاق است كه آزادگى و حرّيّت تو را از بين میبرد. اين منفعت طلبى توست كه تو را گرفتار میكند. اگر اين خصوصيات هم آمد «فَمارَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»؛ پس بهره اى نخواهى گرفت.
■●مشكلات حكومت دينى، ص ۷۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #ولدت_اموت●■
■انسان در طول مسير دورو است، يكى اوّل راه و يكى هم آخر راه يكروست. والّا در بين مسير دوروست، اين دورويى خوب هم نيست، انسان خوب است يكرو باشد، ساده باشد، تا مىگويند بگو
■اَشْهَدُاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ، اَشْهَدُاَنَّ عَلِيّاً وَلِىُّ اللهِ
■بگويد. آدم يك رو زود به خدا جواب مىدهد. امّا آدم دورو، هم مىخواهد اهل دنيا را جواب بدهد، هم اهل آخرت را. هم مىخواهد با اهل آخرت رفيق باشد و رو به آخرت برود، هم مىخواهد دنبال سور و سات دنيا و مال و تجارت باشد. دو كار دارد.
■به آن جَلدى همعارف نيست كه بيايد بدنش را دست شما بياندازد و روحش برود با انبياء و اولياء بنشيند، به آن بزرگى نيست. هنوز كوچك هستيم. وقتى رو به دنيا مىرويم سرگرم دنياييم و رو به آخرت كه مىرويم سرگرم آخرتيم. دنيا و آخرت با هم جمع نمىشوند.
■هُما بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ *
■مثل مشرق و مغرب مىمانند، مغرب با مشرق به هيچ وجه جمع نمىشود، يعنى اين دو هوو هستند. مانند اينكه دو دكان باشد و هر دو چينى بفروشند، مشترى كه مىآيد، يكى از اين طرف مىگويدبفرماييد. آن ديگرى از آن طرف مىگويدبفرماييد. مشترى به سمت هر كدام كه برود آن ديگرى ناراحت مىشود.
يكى گفت اين هفت سيب را بين ما قسمت كن، سه سيب اين طرف گذاشت، سه سيب هم آن طرف. سيب هفتم را گفت اگر من بردارم تو پكر مىشوى، اگر تو بردارى من پكر مىشوم، پس هر هفت سيب مال من و هر هفت تا را برداشت. اين قسمت كردن اهل دنياست. ولى آخرت اينطور نيست. آنجا همه قاطىاند و در قرب خدا.
#یاعلی
●*نهج البلاغه،حكمت ١٠٣●
■● #طوباى_محبت
مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى
كتاب دوم، چاپ هشتم، مجلس دوم
صفحه ى٣٨-٣٧●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت یازدهم)○□ □○وَ أَنْتُمْ فِي رَفَاهِيَةٍ مِنَ الْعَيْشِ: و هنگامی که علی علیه
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت دوازدهم)○□
□○وَ كَيْفَ بِكُمْ؟ چگونه اين كار را كرديد؟ وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ: به كجا ميرويد ای مسلمانها !؟
□○وَ كِتَابُ اللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ: كتاب خدا در برابر شماست.
□○أُمُورُهُ ظَاهِرَةٌ: مطالب قرآن ظاهر است
□○وَ أَحْكَامُهُ زَاهِرَةٌ: احكامش روشن است
□○وَ أَعْلامُهُ بَاهِرَةٌ: پرچمهاي قرآن درخشان است
□○وَ زَوَاجِرُهُ لائِحَةٌ: نهيهاي قرآن كاملاً شفاف،
□○وَأَوَامِرُهُ وَاضِحَةٌ: و اوامرش واضح است؛ یعنی نکته ی مبهمی نبود که شما دست به این کار زدید. قرآن همه چیز را شفاف کرده بود
□○وَ قَدْخَلَّفْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ: شما قرآن را به پشت سر انداختيد.
□○أَ رَغْبَةً عَنْهُ تُرِيدُونَ: آيا طالب بيرغبتي نسبت به قرآنيد؟ یعنی دل از قرآن بریده اید ؛ کاری به قرآن ندارید.
□○أَمْ بِغَيْرِهِ تَحْكُمُونَ: آيا حكمیت غير قرآن را ترجيح داديد؟ و می خواهید غیر قرآن را بین خودتان حاکم کنید.
□○بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً: چه جايگزين بدی که کسی چیزی را به جای قرآن قرار دهد. برای ظالمان چه بد جایگزینی است آن چیزی که به جای قرآن بر می گزنند.
□○وَ مَنْ يَتَّبِعْ غَيْرَ الإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ: و هر كس غير از اسلام ديني اختیار کند و بجويد و طلب کند هرگز از او پذيرفته نيست و در آخرت از زيانكاران خواهد بود.
□○ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا إِلاّ رَيْثَ أَنْ تَسْكُنَ نَفْرَتُهَا: آنقدر درنگ نکردید؛ آن قدر صبر نكرديد كه اين داغ سنگين رحلت رسول الله كمي سبک شود، بعد دست به چنین جنایت هایی بزنید يا اين شتر چموش خلافت آرام بگيرد؛ نگذاشتید مدتی بگذرد.
□○وَ يُسْلَسَ قِيَادُهَا: و نگذاشتيد كشيدن افسار اين شتر آسان شود، سهل شود؛ در همان شرایط فوراً آمدید آن را تصاحب کنید.
□○ثُمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَهَا وَ تُهَيِّجُونَ جَمْرَتَهَا: بعد آتشگيرهي خلافت را افروختيد و دامن خودتان را به آتش ميزديد تا این آتش را هرچه زودتر شعلهورکنید؛ این آتشی که بعد از رحلت رسول الله (صلی الله علیه وآله) برپا کرده بودید.
□○وَ تَسْتَجِيبُونَ لِهُتَافِ الشَّيْطَانِ الْغَوِيِّ: و نداي شيطان گمراه را اجابت ميكرديد.
□○وَ إِطْفَاءِ أَنْوَارِ الدِّينِ الْجَلِيِّ: و براي خاموش كردن نورهاي دين روشن خدا تلاش ميكرديد.
□○وَ إِهْمَاد سُنَنِ النَّبِيِّ الصَّفِي: و براي خاموش كردن و خمود کردن سنّتهاي پيغمبر برگزيدهي خدا تقلاّ ميكرديد.
□○تُسِرُّون حَسْواً فِي ارْتِغَاءٍ: وقتي كسي بخواهد چيزي را پنهانی بخورد دستش را جلوي دهانش ميگيرد؛ در حقیقت به بهانه ی دست گرفتن جلوی دهنتان، شیر را پنهانی می خوردید؛ يعني حق اهل بيت ع را ميخورديد.
□○وَ تَمْشُونَ ِلأَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ فِي الْخَمْرَةِ وَ الضَّرَاءِ: و براي خانواده و فرزندان پيغمبر در پشت تپّهها و درختان كمين گرفته بوديد و منتظر بوديد كه چگونه به اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه وآله) حمله كنيد.
□○وَ نَصْبِر مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ حَزِّ الْمُدَى: و ما صبر ميكنيم؛ شکیبایی می کنیم؛ باید راه شکیبایی را بر این صدمه هایی که مثل خنجر بران دارید به ما می زنید در پیش بگیریم.
□○وَ وَخْزِ السِّنَانِ فِي الْحَشَا: و از فرو رفتن نوك نيزههايتان در شكمهايمان باز هم صبوری می کنیم؛ از این همه ضربه ایی که دارید به ما اهل بیت می زنید.
□○وَ أَنْتُمُ الآنَ تَزْعُمُونَ أَنْ لا إِرْثَ لَنَا: و حالا شما گمان ميكنيد كه ارث بر ما جايز نيست؟ ما از رسول الله ارث نمی بریم؟!
☑️حضرت دیگر می خواهند وارد بحث #فدک شوند.
□○أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ:
آيا ابوبكر و ياران ابوبکر حكم دوران جاهليت را ميطلبند؟
□○وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ و چه حكمي بالاتر و بهتر از حكم الهي براي گروهي كه اهل يقينند؟
□○أَ فَلا تَعْلَمُونَ؟ آيا نميدانيد؟ بَلَى تَجَلَّى لَكُمْ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ أَنِّي ابْنَتُهُ:
آیا نمی دانید من چه کسی ام؟ بلي، آن حقيقت مثل آفتاب درخشان برای شما واضح است من دختر رسول الله هستم.
□○أَيُّهَا الْمُسْلِمُونَ أَ أُغْلَبُ عَلَى إِرْثِيَه: ای مسلمانها آيا من در مورد ارثم مغلوب واقع شوم؛ اينگونه به من تهاجم كنند و ارث مرا از کفم بيرون بیاورند؟!
ادامه دارد...
□○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□
#حضرت_فاطمه
@mohamad_hosein_tabatabaei