آیات 260-258 بقره قسمت پنجم
بخش دوم
● در مشاهده و حس اثرى هست كه علم آن اثر را ندارد
پس معلوم شد هميشه وجود خطورهاى نفسانى موهوم و منافى با عقائد يقينى ، منافاتى با ايمان و تصديق ندارد، تنها مايه آزار و دردسر نفس مى شود و سكون و آرامش را از نفس انسان سلب مى كند، و اينگونه خطورها جز از راه مشاهده و حس برطرف نمى شود.
و لذا گفته اند: مشاهده ، اثرى دارد كه علم آن اثر را ندارد، مثلا خداى سبحان در ميقات به موسى خبر داد كه قومش گمراه شده و گوساله پرست گشته اند، و موسى (عليه السلام ) با علم به اينكه خداى تعالى راست مى گويد، غضب نكرد، وقتى غضب كرد كه به ميان قوم آمد و گوساله پرستى آنان را با چشم خود بديد، آن وقت بود كه الواح را به زمين انداخت و سر برادرش را گرفت و كشيد.
پس از اينجا و از آنچه قبلا گذشت روشن شد كه ابراهيم (عليه السلام ) تقاضا نكرد كه مى خواهم ببينم اجزاى مردگان چگونه حيات را مى پذيرند، و دوباره زنده مى شوند، بلكه تقاضاى اين را كرد كه مى خواهم فعل تو را ببينم كه چگونه مردگان را زنده مى كنى ، و اين تقاضا، تقاضاى امر محسوس نيست ، هر چند كه منفك و جدا از محسوس هم نمى باشد، چون اجزائى كه حيات را مى پذيرند مادى و محسوسند و ليكن همانطور كه گفتيم تقاضاى آن جناب تقاضاى مشاهده فعل خدا است كه امرى است نامحسوس ، پس در حقيقت ابراهيم (عليه السلام ) درخواست حق اليقين كرده است .
قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطيرِ فَصرْهُنَّ إِلَيْك ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كلِّ جَبَلٍ مِّنهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَك سعْياً
كلمه ((صرهن )) بضم صاد، بنابر يكى از دو قرائت از (صار - يصور) است ، كه به معنى بريدن و يا متمايل كردن است و به كسر صاد كه قرائتى ديگر است از (صار- يصير) مى باشد كه به معناى ((شدن )) است . و قرائن كلام دلالت دارد بر اينكه در اين جا معناى ((قطع )) كردن منظور است . و چون با حرف ((الى )) متعدى شده ، دلالت مى كند بر اينكه متضمن معناى متمايل كردن نيز هست ، در نتيجه معناى اين كلمه چنين مى شود: ((مرغان را قطعه قطعه كن و به طرف خود متمايل ساز))، و يا ((آنها را نزد خود بياور، درحالى كه قطعه قطعه كرده باشى ))، و اگر ما دو احتمال داديم به خاطر اختلافى است كه دانشمندان در تقدير تضمين دارند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 575
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت الله بهجت قدس سره○□
□○یکی از علائم آخرالزمان و قیام و ظهور حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف آن است که: «عِنْدَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ؛ هنگامی که دلها قساوت پیدا کنند».
□○درهرحال، با ما #اتمام_حجت کردهاند که اگر در این زمان تکلیف خود را بدانیم و بدان عمل نماییم، باید از خوشحالی کلاهمان را به هوا بیندازیم…
□○در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۰○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●..انسان جا گرفته ، هم وقار دارد هم سکینه. اگر با تور خود یک شکار خوبی کردی دیگر جستن ندارد. خود را حفظ کن ! یابرعکس بایک حادثه ایی که پیش آمد خود را می بازد، فریادش بالا می رود که خدایا فقط چشمت مرا دیده. اورا باید دریافت، والا خودکشی می کند، دیگران را آزار می دهد.
□●انسان علاوه بر #وقار که مربوط به بدن و ظاهر است ، #سکینه هم باید داشته باشد ، سکینه آرامش قلب و اطمینان دل است.آرامش دارد.
□●انسان کامل و جا افتاده نه تنها در بدن وقار دارد ، به سر و سینه نمی زند بی تابی نمیکند ، سکینه هم دارد. این بی تابی ها و اضطراب ها مال افرادی است که تو خالی هستند ، مثل کشتی خالی که روی آب قرار دارد ، موج او را مضطرب می کند ." المؤمن کالجبل الراسخ لاتحرکه العواصف"
کاه است که دستخوش باد است. آن که وقار بدن دارد وقار جان هم دارد ، آرامش دارد . باید توجه داشت که این خانه صاحب دارد ، نظم دارد ، حساب دارد. چه بسا چیزی را امروز می بینی که به نفع تو بوده ولی فردا می بینی که به ضرر است ، می گویی ای کاش نبود..
□●صد و ده اشاره | اشاره چهل و هشتم
#علامه_حسن_زاده_ی_آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
□○ #ای_نفس، چون آهنگ کنی بترک کارهای خسیس دنی و بگذاشتن آن، پس آهنگ ترک اصل و معدن و چشمهٔ آن کارها کن، و ازآن بر یک سو شو، و آن اصل و معدن دوست گرفتن حیات دنیاست و خود را بیمار کردن و لذات آمیخته با درد جستن و تمویه و فریب؛
□○و چون آهنگ داری بکارهای شریف الهی، باید که کنشها دور بود از 'نفاق، پس آهنگ دوری کن از اصل و معدن و منشأ نفاق، و آن #زهد است دراین حیات دنیا.
□○ #ای_نفس، مگذار که حذر تو در افراط به بددلی انجامد، پس پر دلی و شجاعت نیابی و از شرف آن باز مانی، و در دنائت و خساست بمانی، و بدان که هر آن چیز که از مدد گزیر ندارد، و نیازمند باشد بمایهای که ازان پرورش یابد، او ذات نیست، و هر چه نه ذات بود محتاج مادهایست بر دوام که برای وی بخشیده بود، پس این معنی را بیقین دان که ترا از دانستن آن بسی آسایش و راحت رسد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□
□●موت همان تسلیم شدن به اراده ی حق و از خود نظریه نداشتن و اعتراض نکردن است. عبد مؤمن بین دو دست جمال و جلال خداوند همچون جنازه ی مرده بین دو دست مرده شوی است که به هر طرف بخواهد، میچرخاند و جنازه ایستادگی و اعتراض و نظریه ای ندارد.
□●اَلعَبدُ کالمَیِّتِ بَینَ یَدَی الغَسّالِ: عبد مثل جسد مرده بین دو دست مرده شوی است. قَلبُ المُؤمِنِ بَینَ اصبَعَینِ مِن اَصابِعِ الرَّحمنِ یُقَلِّبُها کَیفَ یَشاءُ: قلب مؤمن بین دو انگشت از انگشتهای خدای رحمان است که هر طور بخواهد، آن را میگرداند.
□●همانطور که برای نوزاد، پدر و مادر پیش از تولّدش لباس تدارک میبینند و تهیّه میکنند، برای کسی که به موت نائل میشود هم لباس تقوا و لباس رضا آماده کرده اند.
□●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت سیزدهم)○□ ☑️بعد از اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) رو به انصار کردند و فرم
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت چهاردهم)○□
□○وَ زَعَمْتُمْ أَنْ لا حُظْوَةَ لِي وَ لا أَرِثَ مِنْ أَبِي: با وجود اين همه آيات، شما گمان ميكنيد بهره ای از پدرم به من نمی رسد؛ و سهمي از ارث پدرم ندارم؟
□○وَ لا رَحِمَ بَيْنَنَا؟ و ميان ما هيچ خويشاوندي وجود ندارد؟
□○أَ فَخَصَّكُمُ اللَّهُ بِآيَةٍ أَخْرَجَ أَبِي مِنْهَا:
آیا خداي متعال شما را به آيهاي مختص كرد كه پدر من را از آن بیرون کرده است؛ شامل پدر من نيست؟
□○أَمْ هَلْ تَقُولُونَ إِنَّ أَهْلَ مِلَّتَيْنِ لا يَتَوَارَثَانِ: يا اينكه شما ميگوييد: افرادي كه اهل يك دين نباشند از هم #ارث نميبرند؟
□○أَ وَ لَسْتُ أَنَا وَ أَبِي مِنْ أَهْلِ مِلَّةٍ وَاحِدَةٍ: آيا من و پدرم اهل يك دين نيستيم؟ یعنی من #فاطمه را شما خارج از دین حساب می کنید؟ که می گویید آیا #ارث برای مسلمان هاست پس حتماً من مسلمان نیستم که می گویید از پدرم ارث نمی برم!
□○أَمْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْآنِ وَ عُمُومِهِ مِنْ أَبِي وَ ابْنِ عَمِّي: و يا شماها بیشتر آگاهید به اینکه چه آیه ای از قرآن مخصوص اشخاص خاصی است؛ چه آیه ای از قرآن برای عموم مردم است؛ یا چه آیه ای از قرآن مختص یک مورد خاصی است: و چه آیه ای از قرآن همه ی موارد را شامل می شود؛ آیا شما بیشتر به این مسأله آگاهید یا پدرم رسول الله و پسرعمم امیرالمومنین؟
□○فَدُونَكَهَا مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً: اي ابوبكر! بيا اين تو و اين شتر؛ شتری كه مهار زده شده و رحلي بر آن گذاشتهاند که آمادهي سواري دادن است؛ بیا مال تو! حال آن را به زور گرفتی!
□○تَلْقَاكَ يَوْمَ حَشْرِكَ: امّا بدان كه روز محشر، روز قیامت با تو ملاقات خواهد كرد.
□○فَنِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ: و چه نيكو داور و حکمی است خداي متعال.
□○وَ الزَّعِيمُ مُحَمَّدٌ: و چه نيكو دادخواهي است رسول الله.
□○وَ الْمَوْعِدُ الْقِيَامَةُ: و چه خوش وعده گاهی است قیامت برای اینکه مظلوم و ظالم با هم روبرو شوند.
□○وَ عِنْدَ السَّاعَةِ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ: و در آن ساعت اهل باطل زيان خواهند كرد.
□○وَ لا يَنْفَعُكُمْ إِذْ تَنْدَمُونَ: و آن موقع ندامت شما براي شما فايدهاي نخواهد داشت.
□○وَ لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ: بعد این آیه ی قرآن را خواندند: براي هر خبري قرارگاهي وجود دارد پس به زودي خواهيد دانست كه بر چه كسي عذاب خوار كننده فرو خواهد آمد و عذاب هميشگي بر چه كسي حلول ميكند.
□○ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِهَا نَحْوَ الأَنْصَارِ: بعد حضرت رویشان را از ابوبکر برگرداندند؛ یعنی دیگر با ابوبکر حرف هایشان را زدند: گفتند این عبارتی که می گویی جعل است؛ حدیث رسول الله نیست چرا؟ چون با این همه آیات قرآن تعارض دارد و بعد هم فرمودند حال زورت می رسد این را غصب کنی و از من بگیری؛ اما قیامتی هست روز قیامت با هم روبرو می شویم.
ادامه دارد...
□○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□
#حضرت_فاطمه
@mohamad_hosein_tabatabaei
○چشم عین الله روشن باد ، زهرا آمده
○دختری که مادر باباست دنیا آمده
○جز خدایش کیست سر در آورد از شان او
○آنکه مانند خدایش هست یکتا آمده
○جای هر ذکری بگو مستانه امشب : یا علی
○کور ، چشم دشمنان ، جانان مولا آمده
○این زمین اصلا کجا و شان بانوی علی
○آمده دنیا برای دیدن روی علی
#محمدحسین_رحیمیان
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #یوم_تبلی_السرائر●■
■●حضرت وصی علیه السلام فرمودند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :
براى هر #بنده اى #باطنى است و #ظاهرى، پس كسى كه #باطنش را اصلاح كند خداوند #ظاهرش را نيز آراسته مى سازد، و آن كه #باطنش را تباه كند خداى #ظاهرش را تباه سازد.
●نمى دانى كه در #تبلى السرائر
●شود هر #باطن آنجا عين #ظاهر
■●در نشئه #طبيعت و #دنيا، سلطان اسم شريف (الظاهر) #حكومت مى كند چه اينكه در عالم #آخرت دولت كريمه اسم شريف (الباطن ) حكم فرما است و بر همين #مبناى رصين ، در آن #عالم_سرائر_وجودى شخص برايش #ظهور مى كند زيرا #يوم ظرف #ظهور اشيا را گويند و آنجا را به #يوم #تبلى_السرائر نام مى برند يعنى روزى كه در آن ظرف، #بواطن به #منصه_ظهور مى رسد.
●حجابت شد در اينجا حكم #ظاهر
●در آنجا حكم #باطن هست قاهر
●اگر از #خود در آيى اى برادر
●شود #اينجا و #آنجايت برابر
#یاعلی
■●شرح دفتر دل
استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○امیرالمؤمنین علی علیهالسلام: «فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ فِرُّوا إِلَي اللَّهِ مِنَ اللَّهِ» (نهجالبلاغه/خطبه ۲۴)○□
ای بندگان خدا! از خدا بترسید و از خدا به سوی خدا فرار کنید.
□○مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره) در تمثیل زیبایی میفرمود: «پسری توی خانه خیلی شلوغ کاری کرده بود. همه چی رو به هم ریخته بود. وقتی باباش اومد، مادرش شکایتش رو به باباش کرد. اونم که خسته بود و ناراحتی بیرون رو هم داشت، کمربند رو برداشت. پسره دید مثل اینکه اوضاع خیلی بیریخته. همهی درها بسته است، هیچ راه فراری نداره. وقتی باباش کمربند رو بالا برد، پسر دید کجا فرار کنه؟! راه فراری نداره...! خودش را به سینهی باباش چسبوند. کمربند هم تو دست باباش شل شد و افتاد. شما هم هروقت دیدید اوضاع بیریخته به سمت خدا فرار کنید... «فِرُّوا إِلَي اللَّهِ مِنَ اللَّه». هر کجا دیدید راهی نیست، راه فرار به سوی خداست»
□○طوبی محبت، ج۱○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
*اسعد الله ایّامَکُم و لَیالیکم*
آیات 260-258 بقره قسمت پنجم
بخش سوم
● نكاتى كه در پاسخ خداوند به درخواست ابراهيم وجود دارد
و به هر حال ، پس اينكه فرمود: ((فخذ اربعة من الطير...))، جوابى است از درخواست ابراهيم (عليه السلام ) كه عرضه داشت : ((پروردگارا نشانم ده كه چگونه مردگان را زنده مى كنى ؟)) و با در نظر گرفتن اينكه واجب است جواب ، مطابق سؤال داده شود، بلاغت كلام و حكمت متكلم مانع از آن است كه كلام مشتمل بر جزئياتى باشد زائد بر آنچه لازم است ، جزئياتى كه اثرى بر وجود آنها مترتب نبوده و در غرض دخالتى نداشته باشد، آنهم كلامى چون قرآن كريم كه بهترين كلام و از بهترين گوينده و براى بهترين شنونده و ياد گيرنده است ، پس اين قصه آنطور كه در ابتداء به نظر مى رسيد، يك داستان ساده نيست ، اگر به اين سادگى ها بود، كافى بود كه خود خداى تعالى مرده اى را (هر چه باشد، چه مرغ و چه حيوانى ديگر) پيش روى ابراهيم (عليه السلام ) زنده كند، و زائد بر اين ، كار لغو و بيهوده اى باشد، در حالى كه قطعا چنين نيست و ما مى بينيم قيودى و خصوصياتى زائد بر اصل معنا در اين كلام اخذ شده مثلا قيد شده :
1 - آن مرده اى كه مى خواهد زنده اش كند مرغ باشد.
2 - مرغ خاصى و به عدد خاصى باشد.
3 - مرغ ها زنده باشند و خود ابراهيم (عليه السلام ) آنها را بكشد.
4 - بايد آنها را به هم مخلوط كند، بطوريكه اجزاى بدن آنها به هم آميخته گردند.
5 - بايد گوشتهاى درهم شده را چهار قسمت كند و هر قسمتى را در محلى دور از قسمت هاى ديگر بگذارد، مثلا هر يك را بر قله كوهى بگذارد.
6 - عمل زنده كردن به دست خود ابراهيم انجام شود، ابراهيمى كه خودش درخواست كرده بود.
7 - با دعا و صدا كردن آن جناب زنده شوند.
8 - هر چهار مرغ نزدش حاضر گردند.
اين خصوصيات زائد بر اصل قصه بطور مسلم در معنائى كه مورد نظر بوده و خداى تعالى مى خواسته به ابراهيم (عليه السلام ) بفهماند، دخالت داشته ، و مفسرين براى نحوه اين دخالت ها وجوهى ذكر كرده اند، كه باعث تعجب هر پژوهشگرى است .
و به هر حال بايد اين خصوصيات ارتباطى با سؤال داشته باشد، اگر به گفته آن جناب كه گفت ((رب ارنى كيف تحيى الموتى ))، دقت كنيم ،دو نكته در آن مى بينيم .
يكى در جمله ((تحيى ))، كه از آن بر مى آيد آن جناب خواسته است احيا را به آن جهت كه فعل خداى سبحان است مشاهده كند، نه بدان جهت كه وصف اجزاى ماده اى است كه مى خواهد حيات قبول كند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 576
نكته دوم :، معناى جمع است كه كلمه موتى مشتمل بر آن است ، چون اين كلمه ، جمع ميت است ، و اين خصوصيت به نظر مى رسد كه زايد بر اصل قصه است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●فضیلت خواندن حدیث شریف کسا از منظر آیتالله بهجت قدسسره●□
□حدیث شریف کسا، روایتی است از عظمت پنجتن آل عبا، روایتی جالب و جاذب از پنج بزرگواری که محور عالم هستی هستند؛ فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش. سلام الله علیهم اجمعین.
□حضرت آیتالله بهجتقدسسره مانند دیگر عالمان بزرگ شیعه توجه ویژهای به این حدیث داشت. شاید چشمگیرترین امری که در اینباره از ایشان مشهود بود، قرائت دائمی حدیث کسا بود. ایشان شبها این حدیث را قرائت میکرد و حتی در سالیانی دورتر، افراد خانواده را گرد هم میآورد و به همراه ایشان حدیث کسا میخواند. گاهی هم در لابهلای کلامش به فرازهای آن روایت اشاره میکرد و گاهی هم صراحتاً درباره حدیث کسا سخن میگفت.
□باور ایشان این بود که امام عصرعجلاللهتعالیفرجهالشریف به مجالس حدیث کسا توجه ویژهای دارند.
□گاهی هم در پاسخ به شبهاتی که درباره سند این روایت مطرح میشد، مطالب روشنگری بیان میفرمودند؛ بهعنوان مثال حضرت آیتالله بهجتقدسسره معتقد بودند کسانی که اهل تعقل و درایت باشند و با دقت در عجایب این حدیث بنگرند، صحت این روایت را مییابند و دیگر نیازی به سند آن ندارند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●..آقايان اهل سنت در خصوص #ولايت خيلى بد عمل می كنند با آن كه موضوع مهمى است و لذا دامن جناب ابن عربى را با تحريفات خود لكه دار و او را بدنام كرده اند ؛ مضاف به اين شواهد ، رساله اى به نام شق الجيب در خصوص #حضرت_بقيةالله نوشته است كه نمی دانم در كجا چاپ شده و من اين كتاب را نديدم اما مرحوم استاد بزرگوارمان در برخى از رشته هاى ارثماطيقى آقا سيد مهدى آقا قاضى (آقا زاده قاضى بزرگ) مى فرمودند كه نسخه اى از اين رساله شيخ اكبر در كتابخانه خطى بغداد موجود است ، من مشتاق شدم ، لذا به يكى از آقايان كه در بغداد بود گفتم اين نسخه در اين كتابخانه است و شما آن را براى من استنساخ كنيد و بنا گذاشتيم كه مقابل استنساخ ، اجرتى هم به او بدهيم.
■●او مشغول به كار شد ، چند روز كه پى هم به كتابخانه می رفت و چند صفحه اى استنساخ كرد ، آن ها به كار او بدگمان شدند كه اين نسخه چيست كه ايشان استنساخ مى كند ، متوجه شدند كتابى از محی الدين در #ولايت است لذا مانع او شدند و كتاب را جهت اين كار به او ندادند.
■●علامه حسن زاده آملی
دروس شرح فصوص الحکم قیصری●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#قدر_خود_بشناس
□●تحصیل علم باید شما را محزون تر کند؛ باید گریه و زاری را زیاد کند. ولذا کودکی چقدر خوب است!
□●او فقط #گریه کردن را #بلد است و بدین طریقه خواسته خود را اعلام می دارد ، به تعبیر شریف الهی نامه:
#الهی، #گریه زبان کودک بی زبان است آنچه می خواهد از راه #گریه تحصیل می کند. از کودکی راه کسب را به ما یاد داده ای، قابل کاهل را از کامل مکمل چه حاصل؟
□●درباره #گریه هم فرموده اند
خداوند باید شما را به #گریه بیاندازد
و الا اگر خودت را به #گریه بزنی نمی شود. هو اضحک و أبکی"
اوست که می خنداند و می گریاند.
□●آنی که خدا #گریه اش می آورد خوش است. منتها باید اعتدال را هم رعایت کرد. خداوند هم کمال دارد و غنی است و هر چه ما بخواهیم دارد اما ما نباید همین طور بنشینیم و بگوییم خودش می داند که ما فقیریم.
□●عزیز من!
گریه قابلیت می آورد
خواستن، قابلیت می آورد.
طلب،قابلیت می آورد
سعه وجودی می آورد.
امتحانها برای بیشتر شدن قابلیت است.
□●حضور و مراقبت
استاد صمدی آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
□○ #ای_نفس، تدبیر جزوی را نگاه میدار باندازهٔ توان و طاقت، پس چون تدبیر کلی آردت کارهائی که در پیشت آید، بدان راضی شو و بران اعتماد کن، که مئونت سعی و کوشیدن و بار آن بهم کشیدن از تو برداشته شد، چون کسی که رنج چراغ افروختن بر خود نهد، و همه شب چراغ را نگاه میدارد تا از ظلمت شب برهد، چون آفتاب برآید مستغنی شود از چراغ، و بار رنج چراغ افروختن و افروخته داشتن برخیزد از وی.
□○ #ای_نفس، مغرور مشو بکارهای دون خسیس، که پس عادت کنی، و پس عادت بطبع و گوهر بود، طبعی و گوهری برخلاف طبع و گوهر تو، پس باز گوهر و طبع و مأوای خود نتوانی رسیدن. و بدان که پدید آرنده و مبدع چیزها شریفتر از همهٔ چیزهاست، پس تو چیزهای شریف اندوز تا بوی نزدیک شوی بمجانست شرف، که شریف مضاف بود، و خسیس با خسیس.
□○ #ای_نفس، تو امید داری که درنگ جوئی و تو در عالم کونْ باشی، و کدام آرام بود در عالم کونْ، که چیزها بر روی آب آرام و ثبات نیابد، و اگر بیارامد حالی نادر و غریب افتاده بود، باز چون آب در جنبش و موج آید آن آرام باطل گردد، و آنگه آرام و ثبات یابند که بمحل آرام و ثبات افتند، چون دف که از روی آب برگیری و بر زمین نهی، همچنین نفس تا در ره روش طبع بود آرام و سکون نیابد، و راحت و آسودگی نبیند، از آنکه عالم کونْ او را خسته دارد و از جهان خرد منقطع، و چون باز اصل و گوهر و مأوای خود رسد آرام گیرد و بیاساید از بدبختی غربت و مذلّت آن.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○نقش ريا و كمخردی در تباهی عمل○□
□○نيّت چون امری قلبی و درونی است و مردم بر آن آگاهی نمييابند، #ريا و #سمعه و مانند آن بدان راه نمييابد؛ زيرا از ديدگاه و شنودگاه مردم خارج است، امّا عمل چون ديده و شنيده ميشود پذيرای نفوذ رياست،
□○از اينرو امام صادق (عليهالسلام) بنا به نقل كتاب علل الشرايع از روايت زيد شحّام، اين معنا را علّت برای اينكه چرا نيّت مؤمن از عمل او #بهتر است قرار داده است.[۱]
□○ليكن تأمّل در آنچه گذشت مقصود را روشن ميسازد، چون ريا جز از راه نيّت به عمل سرايت نميكند. نيّت، چون از چشم و گوش مردم پوشيده و پنهان است، به لباس و پوشش عمل تنزّل مييابد تا ديده و شنيده شود.
□○اين سخن از روايت كلينی (رحمهالله) از امام صادق (عليهالسلام) استفاده ميشود كه فرمود:
□○ميان #ايمان و #كفر جز كمخردی چيزی فاصله نميشود، گفته شد يابن رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلم) راز اين سخن چيست؟ فرمود: بنده خدا خواسته خود را نزد مخلوق ميبرد، اگر نيّتش را نزد خداوند خالص سازد، خداوند خواسته اش را زودتر برآورده ميكند.
□○[رازهای نماز - صفحه ۷۰]
#آیت_الله_جوادی_آملی
#رازهای_نماز○□
@mohamad_hosein_tabatabaei