eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 242-228 بقره قسمت ششم بخش اول1⃣ ● درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عامة و ليكن از بعضى ديگر از روايات آنان كه صاحبان صحاح مانند مسلم و نسائى و ابى داود و غير ايشان نقل كرده اند بر مى آيد كه واقع شدن سه طلاق با يك لفظ چيزى بوده كه عمر (خليفه دوم ) آن را در سال دوم و يا سوم خلافت خويش وضع نمود، از آن جمله در تفسير الدر المنثور است كه عبد الرزاق و مسلم و ابو داود و نسائى و حاكم بيهقى از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت : طلاق در يك جلسه ، در زمان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و ابى بكر و دو سال از خلافت عمر يك طلاق بود (هر چند كه در يك جلسه مى گفتند ((تو راسه طلاقه كردم )))، بعد از دو سال عمر درباره اين مساله گفت : مردم درباره طلاق كه شارع براى آنها مهلت قرار داده بود از من مى خواهند كه به عجله انجام شود، و چه خوب است ما خواسته آنان را امضا كنيم ، و امضا كرد. و در سنن ابى داود از ابن عباس روايت كرده كه گفت : عبد يزيد پدر ركانه ، مادر ركانه را طلاق داد، و زنى از قبيله مزينه گرفت ، آن زن نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمد و عرضه داشت : همانطور كه اين يك موى من (موئى از سر خود گرفته بود) به درد موى ديگر نمى خورد، عبد يزيد هم براى من مثل همان است ، (كنايه از اين است كه او مردى ندارد) پس بين من و او جدائى بينداز. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را غيرت گرفت و ركانه و برادرانش را خواند آنگاه به اهل مجلس خود فرمود: به نظر شما آيا اين پسر از نظر فلان و فلان شباهتى به عبد يزيد دارد، و آيا اين پسر ديگر از نظر فلان و فلان شبيه عبد يزيد نيست ؟ همه گفتند بله پس رو كرد به عبد يزيد و فرمود اين زن مزينه اى را طلاق بده ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 380 او هم طلاق داد، بعد فرمود به همسر اول خود ام ركانه رجوع كن ، عرضه داشت آخر من گفته ام تو را سه طلاقه كردم ، فرمود: مى دانم ، ولى در عين حال رجوع كن ، آنگاه اين آيه را تلاوت كرد: ((يا ايها النبى اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن )). (اين حديث به توضيحى مختصر نيازمند است ، و آن اين است كه عقد نكاح در چند جا از ناحيه زن قابل فسخ است ، و زن بدون احتياج به طلاق شوهر مى تواند عقد را فسخ كند، يكى از آن موارد عارضه عنن يعنى قيام نكردن آلت تناسلى مرد است ) ((مترجم )) 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●مراقبه ماه مبارک رمضان●□ □روز ششم سال ۲۰۱ ه.ق مردم با امام رضا علیه السّلام بیعت کردند. □سیّد بن طاووس روایت کرده است که براى شکرانه این نعمت، دو رکعت نماز در این روز بگذارند و در هر رکعت بخوانند: □سوره حمد ۱ مرتبه □سوره توحید ۲۵ مرتبه □و اين نماز را براى آنچه ظاهر گشته از حقوق مولایمان حضرت امام رضا عليه السّلام در آن روز انجام می‌دهيد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○معنای واقعی تقوا چیست که ثمره و نتیجه روزه است؟○□ □○جهت آنكه غايت و غرض از اين تكليف (روزه) را تقوى قرار مى دهد براى آنست كه تقوى كه بهترين فضيلت از فضائل انسانى است بر اين فريضه استوار است و بدون روزه انسان به اوج اين شرف نمى رسد. □○تقوى به معنى پرهيز نيست، گرچه پرهيز از ناپسنديده ها لازمه آن است؛ بلكه تقوى به معنى مصونيّت و در حفظ و امان درآمدن است... □○خدا مى فرمايد: شايد شما، و اميد است كه شما در مصونيّت الهى درآئيد و از گزند نفس امّاره و شيطان بدين فريضه الهيّه در امان خدا و حفظ او قرار گيريد. □○و اگر ملكه تقوى در انسان جاى گرفت ديگر براى او بيم و هراسى نيست. وساوس شيطانيّه و هواهاى نفسانيّه در او نمى تواند اثرى بگذارد. □○ ، ج۱، ص۳۰○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●قرائت قرآن با صدای خوش●■ ■●يكى از معجزات قرآن، آهنگ پذيرى آن است، آن هم آهنگهاى معنوى و روحى نه آهنگهاى شهوانى... ■●قرآن عبدالباسط چرا اين قدر در تمام كشورهاى اسلامى توسعه پيدا كرده است؟براى اينكه عبدالباسط با صدا و آهنگ عالى و با دانستن انواع قرائتها و آهنگها و شناختن اينكه هر سوره اى را با چه آهنگى بايد خواند، مى خواند... ■●در حديث، درباره بسيارى از ائمّه اطهار از جمله راجع به حضرت سجّاد عليه السلام و حضرت باقر عليه السلام داريم كه اينها وقتى قرآن مى خواندند آن را با صدا و آهنگ بلند و دلپذير مى خواندند به طورى كه صدايشان به درون كوچه مى رسيد و هر كسى كه از آن كوچه مى گذشت، همان جا مى ايستاد به طورى كه پشت درِ خانه جمعيت جمع مى شد و راه بند مى آمد. ■●حتى نوشته اند آبكشها درحالى كه مشك به دوششان بود، وقتى مى آمدند از جلوى منزل امام عبور كنند، با شنيدن صداى امام پاهايشان قدرت رفتن را از دست مى داد... مى ايستادند تا وقتى كه قرآن امام تمام مى شد. ■●همه اينها چه را مى رساند؟ استفاده كردن از وسايل مشروع براى رساندن پيام الهى. ■●استاد شهید مطهری، حماسه حسینی، ج ۱، ص ۳۲۰●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○دعای روز ششم ماه مبارک رمضان○□ □اَللَّـهُمَّ لا تَخْذُلْنی فيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ، وَلاتَضْرِبْنی بِسِياطِ نَقِمَتِكَ، وَزَحْزِحْنی فيهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِكَ، بِمَنِّكَ وَاَياديكَ، يا مُنْتَهی رَغْبَةِ الرّاغِبينَ. □خدایا مرا در این روز به خاطر ارتکاب عصیانت خوار مساز، و با تازیانه های انتقامت کیفر مکن، و از موجبات خشمت دور بگردان، به حقِّ فضل و عطاهایت، ای منتهای آرزوی مشتاقان. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○دعای روز ششم ماه مبارک رمضان○□ □اَللَّـهُمَّ لا تَخْذُلْنی فيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ، وَلاتَ
□●آیت اللہ مجتهدے تهرانے(ره):●□ □«اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ» خدايا، من را بہ واسطہ تعرض گناہ خوارم نكن. □گناہ آدم را خوار، و عبادت و بندگی آدم را عزيز می‌كنند. اگر اهل طاعت و بندگی شويد، عزيز می‌شويد؛ اما اگر اهل گناہ باشيد، كسی دوستتان ندارند. □«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»‌ يعنی هر كہ ايمان بياورد و عمل صالح بكند، ما هم دوستی‌اش را در دل مردم می‌افكنيم. □«وَلاتَضْرِبْنى بِسِياطِ نَقِمَتِكَ» «خدايا من را بہ تازيانہ عذابت نزن. □«لاتضرب» واژہ نهی است اما در اينجا دعاست. اگر من بہ شما بگويم «لاتضرب» اين نهی است. اما كوچك‌تر بہ بزرگ‌تر بگويد و ما بہ خدا كہ بگوييم، «لاتضرب»، دعاست. □«وَزَحْزِحْنى فيهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِكَ» «خدايا من را از موجبات سخطت دور گردان □روايتی است كہ برخی گناهان خدا را بہ غضب می‌آورد و آنگاہ خدا قسم می‌خورد كہ بہ عزت و جلال خودم ديگر تو را آمرزش نمی‌كنم. با اينكہ خدا «ارحم الراحمين» است؛ اما مثلاً از من با اين محاسن و عمامہ توقع ندارد كہ بہ نامحرم نگاہ كنم. لذا خدا بہ غضب می‌آيد. حديث هست كه: هفتاد گناہ جاهل را می‌آمرزند قبل از آنكہ يك گناہ عالم را بيامرزند. □«بِمَنِّكَ وَاَياديكَ» بہ حق احسان و نعمت‌هايی كہ بہ من داده‌ای، خدایا اين چند تا دعا را دربارہ من مستجاب كن. □«يا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبينَ» ای خدايی كہ منتهای رغبت مشتاقان هستی. □ای كاش در مساجد كہ اين دعاها خواندہ می‌شود، معنی آن نيز بيان شود تا مردم وقتی دعا می‌كنند، با حضور قلب اين دعاها را بخوانند و در خودشان بيان كنند. بہ مردم بگويند كہ بہ خاطر گناہ عذاب میشوند و اين حادثه‌ها در سراسر جهان و برخی شهرهای تهران بہ خاطر گناہ است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#تفاوت_ذکر_با_ورد(۲) □○در ادامه بخوانید:  شکستن بت های ذهنی و انواع آن○□ □اما اینجا این پرسش پیش م
(۳) □○در ادامه بخوانید:  زبان قرآن، ویژه و منحصر بفرد است○□ □توجه به این مسئله خودش نوعی دعاست. فقر مالی مهم نیست. نمی خواهم بگویم فقر مالی چیز خوبی است ولی چه بسا فقیر مالی که نسبت به غنیّ مالی، غنی تر از او باشد. فقر و غنا صفت روح آدمی است. ما غنیّ داریم که از هر فقیری محتاج تر است. اموال بیرون که اعتباری است ولی در ذاتش فقیر است. □یک فقیری هم هست که شاید به نان شبش هم محتاج باشد اما آنچنان غنای روحی دارد که سر تعظیم در مقابل فلک خم نمی کند. کدامیک از اینها غنی ترند به نظر شما؟ جناب عطار می فرماید: ○رهروی را سالک ره فکر اوست        ○فکرتی که مستفاد از ذکر اوست ○ذکر باید گفت تا فکر آورد  ○صد هزاران گفته بکر آورد □حضرت امیر می فرماید که خداوند [جعل الذکر جلاء للقلوب تسمع به بعد الوقره تصبر به عشوه تنقاد به بعد المعانده] بعد ادامه می دهد [فی البرهه بعد البرهه ففی أزمان الفطرات عباد ناجاهم فی فکرهم و کلّمهم فی ذات عقولهم] یعنی انسان از طریق همین فکر به جایی می رسد که با خدا نجوا می کند. □این معنی که بنده برای ذکر عرض کردم که ذکر بیشتر جنبه باطنی است غیر از ورد که جنبه ظاهری است. ذکر اصلا معنی اش توجه است؛ وقتی که آدم توجه داشته باشد، فکر می آید آدمی که اصلا توجه ندارد فکر نمی کند اصلا فکر و ذکر با هم پیوسته هستند و اینکه عطار یا مولوی می گویند فکر از طریق ذکر می آید، خیلی حرف درستی است. یک حرف فلسفی است. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●خیر و شر به قیاس ما بر می گردد نه در متن خارج ،مثل اینکه در یک روز یکی باران را خوب می داند اما دیگری از بارش باران ناراحت است بخاطر زراعتش ،باید تمام موجودات را در موطن خودش دید ، هر چیزی در عالم خود به کمال است و نقصی در خود او نیست، تعقل کنیم در خود شی مثل خورشید خودمان را در متن واقع ان قرار دهیم بدون اینکه از مقام ذهن بخواهیم چون که تمام این گرفتاری ها از وهم ذهن است ■●انسان کامل تعلیم گرفته از کل اسماء نظام هستی است این شخص دیگر در موطن ذهن تجزیه تحلیل مفهومی نمی کند بلکه در متن ان می رود ، تا دیده راست بین تحقق پیدا کند خیلی مشکل است که دیده راست بین را یعنی به توحید قرانی رسیدن وحدت وجودی رسیدن وحدت وجودی وحدت عینی است. @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□○در نقطه ای نزدیکی پلدختر، روستایی است که در آن قبّه ای ساخته شده است که زیر آن دو قبر وجود دارد. یکی از قبرها متعلّق به سیدی است که عالم و امام جماعت آن ده بوده است و دیگری متعلّق به یکی از اهالی روستاست. □○داستان این دو قبر این است که سالها قبل، در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان، آن روستایی امام جماعت ده را برای افطار به منزلش دعوت میکند و امام جماعت هم می پذیرد. هنگام مغرب امام جماعت برای افطار به خانه ی آن روستایی میرود، ولی هنوز او به منزل نیامده بود. اهل خانه از او استقبال میکنند و پس از اذان از او میپرسند افطاری بیاوریم یا اوّل نمازتان را میخوانید؟ میهمان میگوید نماز را اوّل میخوانم تا میزبانمان از راه برسد و همراه با او افطار کنیم و مشغول نماز میشود. اهل خانه در اطاق مشغول آماده کردن سفره ی افطار میشوند و شاهد نماز خواندن وی هم بودند. □○بعد از اینکه نماز او تمام میشود، به وی میگویند شما که نماز میخواندید، چطور صدای حیوانات ده و صدای رودخانه و امثال آن همچنان میآمد؟ میهمان می پرسد مگر قرار بود نیاید؟ اهل خانه میگویند ولی آقای ما هر وقت به نماز میایستد، همه ی این صداها خاموش میشود. □○میهمان خیلی تعجّب میکند، ولی به روی خود نمیآورد تا اینکه میزبان به منزل میرسد و از میهمان میپرسد افطار کنیم یا من هم نمازم را بخوانم؟ میهمان میگوید اوّل شما نمازتان را بخوانید. وقتی آن روستایی به نماز میایستد، عالِم ده با تعجّب متوجّه میشود همه ی صداهای ده خاموش شد و یک سکوت عمیق حاکم شد. از اینجا به مرتبه ی بلند معنوی آن روستایی به ظاهر ساده پی میبرد و وصیت میکند هر وقت من از دنیا رفتم، جسدم را کنار قبر این روستایی دفن کنید و اکنون این دو نفر در کنار هم به خاک سپرده شده اند. □مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 242-228 بقره قسمت ششم بخش اول1⃣ ● درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عا
آیات 242-228 بقره قسمت ششم بخش اول2⃣ رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از ادعاى آن زن مزينه اى چنين فهميد كه مى خواهد بگويد، عبد يزيد به چنين عارضه اى مبتلا است ، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) براى اينكه اثبات كند كه در او چنين عارضه اى هست يا نه ، فرزندان عبد يزيد را خواند، و همه حضار در مجلس شهادت دادند كه از نظر قيافه ، اين اشخاص فرزندان عبد يزيد هستند پس معلوم شد عبد يزيد عنن نداشته وگرنه داراى فرزند نمى شد، در نتيجه ، نزديكى نكردنش با همسر جديدش از بى ميلى بوده ، (روايات ديگرى كه اين قصه را نقل كرده اند و در كنزالعمال و غيره آمده و ذيلا از نظر خواننده مى گذرد، مؤيد اين معنا است ، چون در آنها آمده كه عبد يزيد از طلاق همسرش سخت اندوهناك بوده است ). بدين جهت بود كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) دستور داد زن جديدش را طلاق بدهد و در تفسير الدر المنثور از بيهقى از ابن عباس روايت كرده كه گفت : ركانه همسرش را در يك مجلس سه طلاقه كرد، بعد پشيمان شد، و از دورى او سخت اندوهناك گرديده و جريان را از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيد. حضرت پرسيد، چه جور طلاقش دادى ؟ عرضه داشت : در يك مجلس سه طلاقه اش كردم ، حضرت فرمود خيلى خوب پس يك بار او را طلاق داده اى ، و اگر مى خواهى رجوع كنى همين اكنون رجوع كن ، به همين جهت فتواى ابن عباس اين بود كه طلاق تنها در هنگام پاكى صحيح است ، و طلاق سنتى هم كه خدا بدان امر كرده و فرموده : ((فطلقوهن لعدتهن ))، همين است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○آیت‌الله بهجت قدس‌سره:○□ □○این‌دو راه، خیلی با هم تفاوت دارند که انسان هنگام مرگ، «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعْبَةِ» (به پروردگار کعبه سوگند، رستگار شدم) بگوید، □○و یا دمِ رفتن، با حال حسرت و پشیمانی و ندامت برود و بگوید: ای‌کاش از این راه نمیرفتم! □●(در محضر بهجت، ج۳، ص۲۴۲)●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
: □جمله ای بين بعضی از مردم معروف است كه بايد ترك شود چرا كه بی ادبی به ساحت خداوند است. □و آن جمله اين است كه كسی كه قادر به گرفتن روزه نيست و به دستور خدا روزه نميگيرد ، به ديگران ميگويد سعادت روزه گرفتن نداشته! □اين چه جمله ای است ؟! تو به دستور خدا روزه نگرفته ای ! اين جمله يعنی خداوند با فرمانش مرا بی سعادت كرده است ! اين بی ادبی به درگاه خداست. همانطور كه روزه دار به امر خدا عمل ميكند ، كسی هم كه به سبب مريضی روزه نميگيرد ، به فرمان خداوند عمل ميكند. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●از عهد شکر یکی از برکات ماه برنمی آییم●■ (ره): ■●این ماه مبارک رمضان با آن همه برکاتی که دارد، ما نمیتوانیم از عهده شکر یکی اش برآییم ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان که بر ما گذشت، اگر حالی پیدا شد، این حال راتا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد، متأسف باشیم و کوشش کنیم که پیدا کنیم. ■●این هیاهوها همه رفتنی است، تمام شدنی است، آنچه که هست آنی است که پیش خود ماست، آن باقی است و با ماست و ما باید کوشش کنیم که باطن خودمان را اصلاح کنیم. ■● صحیفه نور، جلد ۲۰،صفحه ۳ مورخ: ۱۳۶۵/۰۳/۱۹●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان○□ □اَللَّـهُمَّ اَعِنّی فيهِ عَلی صِيامِهِ و َقِيامِهِ وَ جَنِّبْنی فيهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ، وَارْزُقْنی فيهِ ذِكْرَكَ بِدَوامِهِ، بِتَوْفيقِكَ يا هادِیَ الْمُضِلّينَ. □خدایا مرا در این روز بر روزه و شب زنده داری‌اش و دوری از لغزش‌ها و گناهانش یاری کن، و ذکرت را همواره روزی‌ام کن، به توفیقت ای راهنمای گمراهان. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان○□ □اَللَّـهُمَّ اَعِنّی فيهِ عَلی صِيامِهِ و َقِيامِهِ وَ جَنِّبْ
□●آیت اللہ مجتهدے تهرانے(ره):●□ □«اَللّهُمَّ اَعِنّی فيهِ عَلی صِيامِهِ وَقِيامِهِ» خدايا كمك كن در اين ماہ روزہ بگيريم و شب زنده‌داری كنيم. □اگر خدا كمك كند، گرسنگی را نمی‌فهميم. عبادت شب و سحر، دعاهای ابوحمزہ ثمالی و افتتاح را انجام می دهيم. □گاهی افرادی غصہ می‌خورند كہ ماہ رمضان چگونہ روزہ بگيريم؟ خوب دعا كنيد و خدا كمكتان ميكند. □«وَجَنِّبْنی فيهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ» خدايا ماہ رمضان ما را از لغزش و گناہ حفظ كن. □بدبختی است كہ آدم در ايام سال گناہ كند و ماہ رمضان هم بہ گناہ ادامہ دهد. در ماہ رمضان بايد تمام اعضا و جوارحمان روزہ باشد. اگر روزه‌ای بگيريم كہ چشمان، زبانمان، گوشمان، نامحرم ببيند، دروغ بگويد و غيبت بشنود، روزه‌مان «عام» می‌شود. اما بہ ما می‌گويند كہ روزہ خاص بگيريد، يعنی اعضا و جوارحت هم روزہ باشند. □درنيت‌هايتان بگوييد: «خدايا؛ من روزہ می‌گيرم، اما روزہ خاص می‌گيرم» يعنی اعضا و جوارحتان هم روزہ باشد. □حديث داريم؛ زمانیكہ روزہ می‌گيريد بايد گوش و چشم و پوست بدنتان هم روزہ بگيرند. بايد اعضا و جوارحمان هم روزہ باشند تا اين روزہ در ما اثر بگذارد. (البتہ يك روزہ ديگر هم داريم كہ روزہ خاص الخاص است. در اين روزہ، قلبمان در ماہ رمضان بہ غير خدا متوجہ نمی شود.) □«وَارْزُقْنی فيهِ ذِكْرَكَ بدَوامِهِ» خدايا روزی كن كہ در ماہ رمضان ياد تو باشم. □«ذكر»، هم ياد معنا می‌كند و هم معنای ذكر زبانی را می‌دهد. دائما بايد بہ ياد خدا باشم. □حديث است كہ اگر حيوانات ذكر نگويند، اسير دام صياد می‌شوند. اين صداهايی كہ از حيوانات می‌شنويم، ذكرهايی است كہ توسط آنان بيان می‌شد. حتی درخت و بيابان و كوہ و دشت هم ذكر می‌گويند. □«بِتَوْفيقِكَ يا‌هادِی الْمُضِلّينَ» اما بہ توفيق خودت ای راهنمای گمراهان. ای خدايی كہ گمراهان را راهنمايی ميكنی، توفيق بدہ اين دعاهای روز هفتم دربارہ ما مستجاب شود. @mohamad_hosein_tabatabaei