□○خاطره سید عبدالباقی، فرزند علامه طباطبایی○□
□يك روز بدون اينكه ما سؤالی از پدر كرده باشيم رو به ما كرد و با بشاشت و نشاط خاصّی گفت: اين پروفسور كربن به اسلام مؤمن شده ولی رويش نمیشود كه ايمانش را بر زبان بياورد!
□چند صباحی از اين گفتۀ پدر گذشت و يك روز پروفسور كربن در يك كنفرانس در خارج، سخنرانی جنجاليی كرد و دربارۀ امام زمان عجَّل اللهُ تعالَی فرجَه سخنان پرشوری ايراد كرد و ضمن آن گفت كه: «من بخاطر بحث دربارۀ اسلام و رسيدن به اين حقائق، نزديك بود پست تحقيقی خودم را از دست بدهم، يعنيی كليسا مرا از اين پست خلع كند.»
□پدر وقتی از اين موضوع مطّلع شد، بسيار مسرور و مشعوف شد و گفت: نگفتم اين پروفسور كربن مؤمن به اسلام شده ولی رويش نمیشود كه صريحاً اعتراف كند؟!
□○مجلّۀ «جوانان امروز» مورّخۀ ۲۴ آبان ۱۳۶۱ (شمارۀ ۸۲۱)○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری میشناسند؟ - بخش اوّل●■
■●گرچه مذهب شیعه همان مکتب رسول خدا است؛ و آموزههای همهی ائمّه در تبیین این مکتب، سهیم و دَخیل است؛ امّا اینکه امام صادق عليه السّلام به عنوان رئیس مذهب مشهورند، به دلیل موقعیت فوقالعادهای است که برخلاف پدران بزرگوار و فرزندان معصومشان، در اختیار آن حضرت قرار گرفت. ایشان در یک دورهی انتقالی، بیشترین فراغت را برای نشر و تبیین و ترویج و تعلیم معارف قرآن و اهل بیت، در اختیار داشتند.
■●دوران امام باقر و امام صادق علیهما السّلام، دورهی انتقال حکومت از بنی امیّه به بنی عبّاس، یا به تعبیر دقیقتر از بنی مروان به بنی عبّاس بود و درگیریهای قدرتهای سیاسی با یکدیگر، فرصت و فراغت به آنها نمیداد که کنترل فوقالعاده و اختناق شدیدی را که در زمان سایر ائمّه علیهم السّلام اعمال میکردند، در آن زمان هم اعمال کنند.
■●به همین خاطر بعد از دوران اختناقی که خصوصاً بعد از واقعهی عاشورا پیش آمد و حکومتهای ظالم اموی، کوچکترین مَنفَذی را برای تبیین معارف قرآن و اهل بیت علیهم السّلام باقی نگذاشتند؛ امام باقر علیه السّلام و بعد از ایشان امام صادق عليه السّلام این فرصت را پیدا کردند که این معارف را تبیین و ترویج کنند.
■●شاید حدود هشتاد درصد احادیثی که در کتب حدیثی شیعه به ما رسیده است، از این دو امام بزرگوار، امام باقر و امام صادق علیهما السّلام، نقل شده است؛ به خاطر فرصت و فراغت ایشان. واِلاّ این گونه نیست که ائمّهی دیگر در مقام و مرتبهی علمی، چیزی کمتر از این دو امام بزرگوار داشتند. چنین فرصت و فراغتی در اختیار دیگر ائمّهی ما قرار نگرفت. این است که مکتب تشیّع، به نام امام صادق شناخته شد.
■●شاید به لحاظ دیگری هم مذهب تشیّع به جعفری مشهور شد و آن این که مذاهب فقهی چهارگانهی اهل سنّت (حَنَفی، مالکی، شافعی، و حَنبلی) هم تقریباً در عصر امام صادق علیه السّلام شروع به شکل گیری کردند. اَبوحَنیفه، معاصر امام صادق علیه السّلام بود و دو سال شاگردی و طلبگی ایشان را کرده بود؛ تا پایان عمر هم میگفت:
«لَوْلا السَّنَتانِ لَْهَلَکَ اْلنُّعمان»
اگر آن دو سال که من به درس امام صادق علیه السّلام رفتم، نبود؛ هلاک شده بودم. اینکه چه شد کسانی که شاگرد امام صادق علیه السّلام بودند، رو در روی امام ایستادند؛ برای خودشان مذهبی بنیان گذاری کردند و عدّهای را به دور خود جمع کردند؛ نکاتی است که در کتاب «حدیث دوست» به آنها اشاره شده است.
■●چون این مذاهب از زمان امام صادق علیه السّلام به بعد شکل گرفتند و این چهار مذهب به اسم بنیان گذارانشان شناخته شدند؛ یعنی پیروان احمد حَنبَل را حنبلی مذهب؛ پیروان ابوحنیفه را حنفی مذهب؛ پیروان مالک بن انس را مالکی و پیروان امام شافعی را شافعی میگویند؛ پیروان مکتب تشیّع را هم، پیروان مذهب جعفری نام مینهند.
ادامه دارد....
■●استاد مهدی طیّب۹۱/۰۶/۱۶
#مناسبات_ماه_شوال●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#یاصاحبالزمانعلیهالسلام
○تقويم را ورق بزن و انتخاب كن
○اين جمعه ها برای تو تعطيل می شود
#علیاکبرلطیفیان
#السلامعلیکیابقیةاللهفیارضه
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●امام صادق علیه السّلام فرمود: کسی که به دینش وثوق داشته باشم، اگر یک ساعت کنارش بنشینم برای من از هفتاد سال عبادت بهتر است. نفرمود برای او از چند سال عبادت بهتر است. مجالست مؤثّر است. شبانه روزی ده دقیقه خلوت کنیم و با وضو بر سجّاده بنشینیم و به خدا و موالیانمان بگوییم آمده ایم خدمت شما بنشینیم.
■«عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی»■
■●کتاب مصباح الهدی
تألیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●علم و عمل در حقیقت، جوهر انسان سازند، و انسان آنچه را فرا گرفته و بدان عمل نموده است، گوهر ذات او می گردد. و به عبارت دیگر، علم و عمل خود سازنده وجود است، هر خردمند فرزانه باید بنگرد که در شب و روز، خودش را چگونه می سازد و این مطلب وزین، بر اصل استوار و پایدار اتحاد عقل و عاقل و معقول، یعنی علم و عالم و معلوم، و هم اتحاد عمل و عامل و معمول است، چه این که عمل را دو روی است، رویی با زمان و ماده است که متصرم و منقضی است، و رویی با ماورای زمان و ماده و طبیعت است که حقیقت گوهر انسان می شود و همیشه باقی و برقرار است.
□●لذا پیغمبر خاتم صلی اله علیه و آله به قیس بن عاصم فرمود:همه احوال و اهوال و نشیب و فراز را که در پیش داری، آن عمل تو است.
□●غرض این که مرد و زن بزرگوار اجتماع ما باید بکوشند تا خود کتاب زنده جاودانه سودمند باشند، که جوهر ذات آنها به نور دانش فروغ گیرد.
#به_قول_حافظ_شیرین_سخن:
●گوهر معرفت آموز که با خود ببری
●که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
□●داستانهای عارفانه در آثار علامه حسن زاده ی آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری میشناسند
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری میشناسند؟ - بخش دوّم●■
■●بنا به اعتقاد ما، تشیّع یعنی استمرار آموزههای رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم، و چیزی جدای از آن نیست.
■●تشیّع در زمان حیات رسول الله آغاز شد. حتّی واژهی شیعه را خود پیغمبر ذیل آیهی شریفه:
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»
در مورد یاران و همراهان امیرالمؤمنین علیه السّلام به کار بردند. اهل سنّت، در کتاب معتبر حدیثیشان از پیغمبر اکرم، نقل کردهاند که فرمودند:
«ﻳَﺎ علی ﺃَﻧْﺖَ ﻭَ ﺷِﻴﻌَﺘکَ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ»
ای علی؛ تو و شیعیانت، بهترین خلایق خدا هستید.
■●بنابراین واژهی شیعه، توسّط خود پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وضع و به کار برده شد و تشیّع از زمان حیات ایشان مطرح بود.
■●در دوران حیات پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، عدّهای از اصحاب پیامبر دور امیرالمؤمنین علیه السّلام جمع و با ایشان محشور بودند. کَمااینکه عدّهای هم دور ابابکر و عمر و عثمان بودند. در واقع دو تیپ مختلف در بین صحابهی پیغمبر دیده میشد. از همان زمان حیات رسول الله، کسانی با امیرالمؤمنین علیه السّلام هم روحیه و همراه بودند و بعد از رحلت رسول الله هم شیعه خوانده شدند. پس تشیّع در زمان پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وجود داشت و در زمان امیرالمؤمنین علیه السّلام، در زمان حسنین و در زمان امام سجّاد و امام باقر علیهم السّلام استمرار پیدا کرد؛ منتها به دلیل اینکه چهار مکتب فقهی اهل تسنّن در آن زمان شکل گرفت و به نام رؤسای آن مذاهب خوانده شد؛ مکتب تشیّع هم مکتب جعفری نام گرفت.
■●بخش عمدهای از آموزههای مکتب تشیّع را امام صادق عليه السّلام در جلسات درس عظیمی که دایر میکردند، بیان فرمودند. حاصل این آموزههای حضرت، چهارصد کتاب شد که شاگردان ایشان تألیف کردند. این چهارصد کتاب «اصول أربَعَةُ مِأة» نام گرفت. بعدها نیز مطالب همان کتابها تدوین شد و کتابی مثل کافی و کتابهای حدیثی بعدی شیعه را شکل داد. به این لحاظ این مذهب را مذهب جعفری و امام صادق علیه السّلام را رئیس این مذهب میدانند. والّا رئیس مذهب ما خود رسول الله و امیرالمؤمنین علیهما السّلام هستند و تشیّع چیزی جدا از اصل آموزههای پیغمبر و قرآن کریم نیست. منتها شیعه این آموزههای قرآن و سنن نبوی را از زلالترین، پاکترین و نابترین مَجرا، که اهل بیت پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم هستند، دریافت کرده است.
■●بنا به ضرب المثلی که در بین عرب است؛ که «أهل البَيتِ أْدریٰ بِْما فِْیاْلبَيتِْ» اهل خانه بیشتر میدانند که در خانه چه میگذرد. شیعه معتقد است أهل البَيتِ پیغمبر نسبت به آموزههای پیامبر أْدریٰ هستند و لذا این آموزهها را مستقیماً از اهل بیت علیهم السّلام دریافت کرده است.
■●شهادت امام صادق علیه السّلام را به محضر فرزند برومند و بزرگوار آن حضرت، بقیة الله الأعظم امام عصر أرواحُنافِداه و همهی پیروان، ارادتمندان، سرسپردگان و دوستداران ایشان، تسلیت عرض میکنم و امیدوارم خدای متعال ما را شاگردان شایستهای برای مکتب امام صادق علیه السّلام قرار دهد.
■●استاد مهدی طیّب۹۱/۰۶/۱۶
#مناسبات_ماه_شوال●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام 🏴 ■صَلَواتُ اللهِ
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام🏴
■قسمت دوم■
■مُرتَقی المَعارِجِ و مُنتَهَی الصُّعُودِ؛ مرتقی جای بالا رفتن را گویند، معارج جمع معرج به معنای نردبان و پله است. مرتقی المعارج نردبان عروج در مراتب حقیقتی است که ذی المعارج است یعنی صاحب عظمت و علو و برتری است. الله جل جلاله هم رفیع الدرجات است هم ذی المعارج، یعنی مراتب و مظاهرش دارای درجات و پله های بی منتهاست که از فرش تا فوق عرش گسترانیده شده و به سالک الی الله خطاب شده که تا مرتبه جامعیت الله بالا بیاید، «تعالوا الی کلمة الله».
■حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندشان محمد بن حنفیه فرمود: «إِنَّ دَرَجَاتِ اَلْجَنَّةِ عَلَى عَدَدِ آيَاتِ اَلْقُرْآنِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ يُقَالُ لِقَارِئِ اَلْقُرْآنِ اِقْرَأْ وَ اِرْقَ». هم بهشت مدرج است و هم قرآن، الله تبارک و تعالی هم داری معارج و مدارج است. به حیث جامعیت، رفیع الدرجة است و به حیث اسماء و اعیانش ذی المعارج و المدارج!
■سیر انسانی در مراتب این ذی المعارج است، يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ... امر الهی از سماء غیب به زمین عین در قوس نزول تدبیر میشود و در قوس صعود مراتب نزولی را بدون طفره و تجافی به سمت بالا طی میکند. امام منتهای صعود در قوس عروجی است و ورای محل صعود او درجه ای نیست، «لَیسَ وَراءَ عُبّادان قَریة». آنجا مقام أو أدنی است که نهایت قرب ممکنه بشری است در این موطن امام به اسم ذی المعارج و رفیع الدرجات متحقق و متخلق شده لذا هیچ درجه ای در نظام وجود نیست که امام آن درجه و رتبه را فتح نکرده باشد. او واقف به تمام مواقف شهودی و واصل به تمام مواطن وصولی است.
■الحمد لله الذی لم یجعلنی جاحدة بشئ من کتابه.... یعنی در تمام مراتب ظاهری و باطنی هیچ آیهای از آیات قرآن متوقف نبودم پس تمام درجات جنت را واجد هستم و هیچ درجه ای از بهشت نیست که من در آن درجه نباشم... امام منتهای صعود است یعنی تمام معارج و مدارج این سُلّم عروج و مرقات صعود را طی کرده تا به این انتها رسیده است. این منتهای صعود محدود به حد انتها نیست بلکه نهایت بلا نهایت است چون انتهای صعود وصول به مقام اطلاق میباشد که آنجا هیچ حد وحصری راه ندارد بلکه بسیط و بی منتهاست.
#ح_م
■شهادت جانسوز رئیس مذهب، حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام را به محضر حضرت حجة بن الحسن ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبین آل الله تسلیت عرض میکنیم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●در روایتی از امام صادق آمده است که به زراره میفرماید: اگر آخرالزمان را درک کردی این دعا را بخوان●■
■●اللَّهُمَ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي.
■●خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانى فرستاده ات را نشناخته ام، خدایا فرستاده ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده ات را به من نشناسانى حجّتت را نشناخته ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دین خود گمراه مى شوم.
■●بهجتالدعاء، ص٢۵٣
(مجموعه ادعیه، اذکار، نمازها و دستوالعملهای مورد توصیه حضرت آیتالله بهجت قدسسره)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#ویژگی_های_مومن
●امام صادق عليه السلام●
■یَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ انْ یَکُونَ فیهِ ثَمان خِصال:
وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلا، شَکُورٌ عِنْدَ الرَّخا، قانِعٌ بِما رَزَقَهُ اللّهُ، لا یَظْلِمُ الاْ عْدا، وَ لا یَتَحامَلُ لِلاْ صْدِقا، بَدَنُهُ مِنْهُ فى تَعِبٌ، وَ النّاسُ مِنْهُ فى راحَةٍ؛
■سزاوار است که هر شخص مؤمن در بردارنده هشت خصلت باشد:
1⃣●هنگام فتنه ها و آشوب ها باوقار و آرام
2⃣●هنگام بلاها و آزمایش ها بردبار و صبور
3⃣●هنگام رفاه و آسایش شکرگزار
4⃣●به آنچه خداوند روزیش گردانده قانع باشد.
5⃣●دشمنان و مخالفان را مورد ظلم و اذیّت قرار ندهد
6⃣●بر دوستان برنامه اى را تحمیل ننماید
7⃣●جسمش از خودش خسته
8⃣●ولى دیگران از او راحت و از هر جهت در آسایش باشند.
●اصول کافى : ج ۲، ص ۴۷●
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام🏴 ■قسمت دوم■ ■مُرت
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام🏴
■قسمت سوم■
■البَحرِ المَوّاجِ الأزَلی، و السِّراجِ الوَهّاجِ الأبَدی
■نفس نفیس سرمدی امام به حیث اتصالش به مقام نور الانوار احدی، ازلی و ابدی است. نفس انسانی در ارتقاء به معارج ربانی این قابلیت را دارد که از همه حدود و قیود ماهوی برهد و به مقام فوق ماهیت و خلافت اللهی برسد. در این مقام او مُظهر و مَظهر الله تبارک و تعالی میشود و نسبت به تمام ماهیات و موجودات تقدم علّی پیدا میکند و مبداء صدور و ظهور میگردد از اینرو از امام به بحر مواج ازلی تعبیر و تمثیل کرده تا بگوید نور امام که ازلی است همانند دریایی است که امواج، تعینات و تطورات و شکن های وجودی او بوده و هرگز از او جدا نمیشوند و آنا فآنا نیز از متن وجودی این دریا برمیخیزند.
■بنابراین این دریای وجود امام، حجت همه امواج موجودات بوده و تقدم رتبی و علّی بر همه آنها دارد و همه قائم به او هستند و این دریای مواج، ازلی است و البته امواج نیز نه به حیث حدوثشان بلکه به حیث وجود دریایی شان ازلی میباشند. این نور الانوار که از آن در السنه عرفا و حکما به حقیقت محمدی و نور مرشوش و اسامی دیگر نیز تعبیر میکنند سراج وهاج اعنی چراغ پر نور و بسیار درخشنده ای است که به سبب ازلیت اش ابدی نیز میباشد و هرگز در این سراج وهاج خاموشی و ظلمت راه ندارد، وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ...
#ح_م
آیات 274-261 بقره قسمت پنجم
بخش ششم
● رواياتى در مورد اينكه آيه : ((الذين ينفقون اموالهم ...)) در باره امير المؤمنين على (علیه السلام ) نازل شده است
و در مجمع البيان در ذيل آيه شريفه : ((الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار...)) درباره شأن نزول اين آيه گفته است بطوري كه از ابن عباس نقل شده ، اين آيه در شأن على بن ابيطالب نازل شده است كه آن حضرت چهار درهم پول داشت ، يكى را در شب ، و يكى را در روز سومى را پنهانى و چهارمى را علنى صدقه داد، و به دنبال آن اين آيه نازل شد كه : ((كسانى كه اموال خود را شب و روز، سرى و علنى انفاق مى كنند....))
مرحوم طبرسى سپس مى گويد: اين روايت هم از امام باقر و هم از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است .
مؤلف : اين معنا را عياشى نيز در تفسيرش و شيخ مفيد در اختصاص و شيخ صدوق در عيون آورده اند.
و در الدرالمنثور است كه عبد الرزاق و عبد بن حميد، و ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن عساكر از طريق عبد الوهاب بن مجاهد از پدرش مجاهد از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه : ((الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية )) گفته
است : اين آيه در شأن على بن ابيطالب نازل شد، كه چهار درهم داشت يكى را در شب و دومى را در روز و سومى را پنهانى و چهارمى را علنى صدقه داد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 623
و در تفسير برهان از كتاب مناقب بن شهر اشوب از ابن عباس و سدى ، و مجاهد و كلبى ، و ابى صالح ، و واحدى ، و طوسى ، و ثعلبى ، طبرسى و ماوردى ، و قشيرى و شمالى و نقاش و فتال ، و عبد الله بن حسين ، و على بن حرب طائى ، نقل كرده كه همه نامبردگان در تفسيرهاى خود گفته اند: على بن ابيطالب چهار درهم نقره داشت ، يكى را شبانه دومى را در روز، سومى را سرى و چهارمى را علنى صدقه داد، به دنبال آن ، آيه : ((الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية )) نازل شد، و در آن به تك تك درهم هاى آن جناب مال ناميده شده و او را به قبول صدقاتش بشارت داده است .
و در بعضى از تفاسير آمده است كه : اين آيه در شاءن ابى بكر نازل شده ، كه چهل هزار دينار داشت ، ده هزار دينار آنرا شبانه ، و ده هزار ديگر را در روز، ده هزار را سرى و ده هزار باقى را علنى صدقه داد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیتالله بهجت قدسسره○□
□چه میشد بواسطه بندگی خدا، روابط ما با آن آقا[امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف] محفوظ میماند؟ دیگران نگذاشتند، هرچند ما هم مقصریم و نخواستیم اتصال میان ما و آن حضرت محفوظ باشد.
□○در محضر بهجت، ج١، ص٣٠۵○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#آیت_الله_امجد:
□○در مجلس عقدی، در حضور مقام معظم رهبری، به ايشان عرض كردم:
«دبستانی يا دبيرستانی يا دانشگاهی يا فوق دانشگاهی بخوانم؟ فرمودند : بخوانيد!
□○گفتم: شاعری در مرحلة دبستانی گفته است :
○چو رسی به طور سينا أرِنيِ مگو و بگذر
○كه نيرزد اين تمنی به جوابِ لَن تَرانِي
□○شاعر ديگری در مرحلة دبيرستانی سروده است :
چو رسی به طور سينا، أرِني بگو و مگذر
چه خوش است از او جوابی ، چه تَري چه لَن تَراني
□○و ديگری در مقام بالاتر گفته است:
أرِني كسی بگويد كه تو را نديده باشد
تو كه با منی هميشه، چه جواب لَن تَراني؟!
☑️اما به مرحوم علامه طباطبائي(ره) منسوب است كه در مقامی بالاتر، ( بادلی شكسته ) فرمود:
○سحر آمدم به كويت که ببینمت نهانی
○ارنی نگفته گفتی دوهزار لن ترانی
#و_آقا_خيلی_خوششان_آمد!
□○ز مهر افروخته، ص۲۹۱○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □اکثریت با #مرگ #طبیعی اخترامی متولْد می شوند و از اين عالَم بدر می روند كه ال
#شرح_دروس_معرفت_نفس
□از آن #عذاب و زحمتی كه در آن #تكامل است در اصطلاح آيات و روايات تعبير به #عذاب_برزخی، عذاب عالَم برزخ و عذاب عالَم قبر می شود؛
□اين عذاب به همین معنا هست كه این آقا می خواهد از #نقص به #كمال برود؛ #نقايص را دفع كردن است؛ ضعفِ وجودی را از خود دور كردن است و به كمالاتِ وجودی رسيدن است
□و چون تكاملِ برزخی زيرِ سرِ نقصِ ناقصين است، آنجا #نقص اثر دارد.
□الان اینجا اگر ما ناقص باشیم اينجا ناقص هستيم و بخواهيم كامل شويم، نقص برای ما زحمت ندارد، از نقص در می آئيم و به كمال می رسيم، اما آنجا نقص برای ما #زحمت درست می كند و لذا از آن تعبير به عذابِ برزخی می شود!
□○شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●معنای #صلوات
استاد علی صفایی حائری●■
■●كسى كه بهرههايى از كسى گرفته و محبتهايى از او ديده، اگر بخواهد در برابر آن محبتها چيزى بدهد و چيزى هم ندارد كه در خور او باشد چون هر آنچه را هم كه دارد از خود اوست به كس ديگرى رو مىآورد كه بزرگ تر و برتر و از او به ما نزديك تر است، از او مىخواهد كه تو پاداش او و بهرۀ او - رسول - را بده؛ چون او به من محبت كرده، تو بر او درود بفرست و به او پاداش بده و او را سرشار كن تا اينها او را از وسعتها و درودها و رحمتها انباشته كند.
■●«صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً ناميةً زاكِيةً تَرْفَعُ بِهَا دَرَجَتَه » ، تا او به مقامات و مراحلى كه بالاترين مقامات و مراحل است برسد؛ چون راه كه محدود نيست، بىنهايت راه در پيش است. اين است كه تو از رسولى كه سرشار شده و بهره گرفتهاى، بر او درود مىفرستى تا پاداشى باشد در برابر محبتهاى او: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ».
■● #بهاررويش ص۷۳●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○دلیل قرآنی بر #عصمت_ائمّه علیهم السلام
علّامه آیت الله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه○□
□يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ*
□در این آیه لفظ «أطیعوا» تکرار شده چون اطاعت خداوند غیر از اطاعت رسول است. اطاعت خدا اطاعت از قرآن است و اطاعت از رسول اطاعت از احکام جزئیّه و امور ولائیّه است.
□و چون اولی الامر با رسول خدا در وجوب اطاعت در امور ولائیّه یکی هستند، لفظ «أطیعوا» در اینجا دیگر تکرار نشد.
□و آیۀ شریفه با سیاق واحد اطاعت خدا و رسول و اولی الأمر را واجب می کند؛ و بنابراین تحقّق مقام عصمت در أولی الأمر ضروری است؛ و الّا اطاعت از آنها بنحو اطلاق معنا ندارد.
□○*سورۀ النساء، آیۀ ۵۹
«ولایت فقیه در حکومت اسلام» ج ۱ منتخبی از ص ۴۱ و ۴۲
#نکات_تفسیری○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت امام صادق علیه السلام فرموده است :
■هر چه که تو را از خدايت باز مى دارد بت تو است ، اين جان عرشی را ، اين سيمرغ ملکوتی را پای بند يک مشت هوای نفسانی نکن ، از اين گونه تعلقات آزادش بگذار تا بسوى اسماء و صفات الهی ، و بجانب مدارج و معارج قرآنی ارتقاء بنمايد ، او را گرفتار قفس های هوسهای نفسانی مکن تا بکمال مطلوب خود برسد.
●در راه عشق دمبدم عذر و بهانه چيست
●خوشتر زعشق و زمزمه عاشقانه چيست
●عنقاى نفس ناطقه را جز بطور عشق
●در طوبی آرميدن و در سدره لانه چيست
●با روی يار عين قصور است طرف حور
●با سوز عشق نغمه چنگ و چغانه چيست
●وجد است آنچه را که نبی گفته و نبی
●بهتر از اين ترانه در عالم ترانه چيست.
■●مجموعه مقالات
استاد علامه حسن زاده آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#آیت_الله_حقشناس:
□●از علامه طباطبایی -خدا رحمتش کند- پرسیدم: راه کدام است؟ فرمود: «اولش مراقبه، وسطش مراقبه، آخرش هم مراقبه».
#یاعلی
□●زمهر افروخته،ص۱۷۴●□
@mohamad_hosein_tabatabaei