eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○ولایت مطلقه○□ □ولایتی که به همه مخلوقات از قبیل جمادات، گیاهان، حیوانات، انسان و فرشتگان عرضه شد، ولایت مطلقی است که در رسول خدا، امیر المؤمنین و یازده جانشین آنهاست. یکی از محققین در این باره می گوید: «این ولایت، باطن نبوت مطلق می باشد. و نبوت مطلق عبارتست از: آگاهی مخصوص پیامبر از استعداد همه موجودات و ماهیت و طبیعت آنها و اعطای حق هر کدام به آنها. حقی که آن موجود با زبان استعداد خود فطرتا آن را می خواهد. □که صاحب چنین مقامی «خلیفه اعظم»، «قطب اقطاب»، «انسان بزرگ» و «آدم حقیقی» نامیده شده و از آن به «قلم بالاتر»، «عقل اول» و «روح اعظم» تعبیر می شود. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در این روایت «اولین چیزی که خدا آفرید نور من بود. □من پیامبر بودم، در حالی که آدم هنوز در مرحله آب و گل بود.» به ولایت مطلق اشاره دارد. تمام درجات و مقامات پیامبران، اولیا و اوصیا به همین ولایت برگشته و این ولایت از فنای بنده در حق و بقای او بوسیله حق سرچشمه می گیرد. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در این روایت نیز به همین ولایت اشاره می کند: «من و علی از یک نور هستیم.» و «خداوند دو هزار سال پیش از اینکه آفریده های خود را بیافریند روح من و علی بن ابی طالب را خلق کرد. علی را با هر پیامبری بصورت پنهانی فرستاد ولی با من بصورت آشکار.» امیر المؤمنین علیه السّلام نیز در این دو روایت به همین مطلب اشاره می کند: «من ولیّ بودم، در حالی که «آدم» هنوز در مرحله آب و گل بسر می برد.» و «من چهره خدا هستم، من پهلوی خدا هستم. من دست خدا هستم، من قلم اعلی هستم. من لوح محفوظ هستم... تا آخر کلام آن حضرت علیه السّلام در خطبه بیان و جاهای دیگر». □منظور امام صادق علیه السّلام در این روایت نیز همین است: «سیمای انسانی بزرگترین حجت خدا بر خلق می باشد. کتابی است که آن را با دست خود نوشته و آینه تمام نمای موجودات و نسخه مختصری از لوح محفوظ می باشد. پلی است که بین بهشت و آتش کشیده شده است.» این ولایت در پیامبر و جانشین او می باشد. آنها آغازگر و پایان دهنده آن هستند. و بخاطر اهمیت زیاد آن است که برای بزرگداشت آن این همه ثواب برای آن قرار داده اند. □از امام رضا علیه السّلام روایت شده است: «روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است. خداوند عز و جل در فردوس اعلی کاخی دارد که یک خشت آن از طلا و خشت دیگر آن از نقره است. و صد هزار گنبد از یاقوت سرخ و صد هزار چادر از یاقوت سبز در آن وجود دارد. خاک آن از مشک و عنبر است. چهار نهر در آن جریان دارد: نهری از می، نهری از آب، نهری از شیر و نهری از عسل. در اطراف آن درختانی از تمام میوه ها وجود دارد. بر روی آن پرندگانی با بدن مرواریدی و بالهای یاقوتی وجود دارد که با آوازهای مختلف نغمه سرایی می کنند. □وقتی روز غدیر فرا رسید، همه اهل آسمان به این کاخ وارد شده خدا را تسبیح و تقدیس نموده و هر خدایی بجز او را انکار می کنند. پرندگان یاد شده به پرواز در آمده، خود را در آن آب انداخته و خود را میان این مشک و عنبرها می غلتانند. وقتی فرشتگان جمع شدند، این پرندگان پرواز می کنند که در نتیجه آب و مشک و عنبری که به آنان چسبیده است بر فرشتگان فرو می ریزد. آنان در چنین روزی از نثار فاطمه - درود خدا بر او باد - به یکدیگر هدیه می دهند. در پایان روز به آنان ندا می کنند، به جایگهای خود برگردید که بخاطر بزرگداشت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و علی علیه السّلام تا چنین روزی در سال آینده از هر لغزش و خطایی ایمن شدید. □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei
شکرالله ، شکرالله ، شکرالله الحمدالله الذی جعلنی من اُمهً محمدصلی الله علیه وآله و جعلنی من المتمسکین به ولایت مولانا امیرالمومنین علی بن ابیطالب و اولادهُ المعصومین علیهم السلام
□●عمامه بستن رسول خدا بر سر امیرالمؤمنین در روز عید غدیر●□ □علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه□ □در روز عید غدیر رسول خدا صلّی الله علیه وآله بر سر أمیرالمؤمنین علیه السلام عمامه بستند و این به جهت انتصاب او به مقام خلافت و امامت بوده است. □عمامه در عرب یک نوع لباس محترم و معظّمی بوده است که اشراف و بزرگان بر سر می نهادند و به منزلۀ تاجی بوده است که ملوک پارس بر سر می نهادند. □و هرگاه عرب بخواهند کسی را به عنوان سیادت و پیشوائی تعیین کنند بر سر او عمامۀ حمراء می بندند. □حمّوئی از علیّ بن ابیطالب علیه السلام روایت کرده است که: «رسول خدا صلّی الله علیه وآله در روز غدیر خم، بر سر من عمامه ای بست و کنار آن را بر دوش من انداخت و گفت: خداوند مرا در روز جنگ بدر و حنین به ملائکه ای که بدین شکل از عمامه معمَّم شده بودند تأیید کرد و نصرت نمود.» □●«امام شناسی» ج ۹ منتخبی از ص ۲۸۴ تا ۲۸۸●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عید غدیر، باطن بعثت○□ □آیةالله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی قدّس سرّه: □«یوم الغدیر و ما أدراک ما یوم الغدیر؟ □روز مبعث پیامبر صلّی الله علیه وآله به جهت بعثت آن حضرت شریفترینِ روزها است؛ و روز غدیر نسبت به آن به منزلۀ باطن نسبت به ظاهر و به منزلۀ روح نسبت به بدن انسان است. □چرا که تمام خیر و سعادتی که در بعثت است، مشروط به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان ایشان علیهم السلام بوده و غدیر روزِ این ولایت است.» □○«المراقبات» ص ۳۷۷ با اندکی تلخیص○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی شانه□ □حضرت ختمی مآب در روز اعظم غدیر در ابلاغ ولایت مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «غدیر را هر به غائبان و هر به فرزندانش تا قیامت برساند» □ حامل ولایت است و هر حاضری به غائب ولایت را ابلاغ کند او را به می‌رساند و غائب آنی است که بهره ای از ولایت ندارد لذا حضور ندارد. □ هم پدر نیست مگر به فرزندش ولایت را القاء کند. پیامبر صلی الله علیه و آله که پدر امت بود مامور به ابلاغ ولایت حضرت علی علیه السلام به همه فرزندانش شد که اگر ابلاغ نمی‌کرد همه‌ی اعمالش حبط می‌شد و را بجا نمی آورد، یعنی به همه‌ی فرزندان گفت که شما را دو پدر است یکی پدر ظاهریتان که رسول است و دیگری پدر باطنیتان که ولی است؛ «انا و علی ابوا هذه الامة»... اينجا ابوت دو فرد دارد؛ یکی ابوت ظاهری و دیگری باطنی، نور وجود از صلب پدر باطنی به صلب پدر ظاهری می‌رسد تا او فیض بودن را به اولادش ابلاغ کند، مگر نشنیدی که می‌گویند نبوت برای اصلاح و احیای ظاهر است و ولایت اصلاح و احیای باطن! □به همین وزان هر پدری راست ابلاغ ولایت به فرزند خود تا حق پدری بجا آید، چون پدر حقیقی علی علیه السلام است و اگر این را به فرزندت نگوئی در حق او پدری نکردی و کافر شدی یعنی پدر حقیقی او را پوشاندی و خودت را نمایاندی و حال اینکه پدر علی است و غیر او پدری نیست... به همین خاطر عیسای روح الله فرمود پدر من سماوی است و ابیکم السماوی و پدر شما هم سماوی است. □پدر ارضی اگر پدر سماوی را معرفی کند در حق فرزند پدری کرده و اگر نگوید حق پدری را ضایع کرده است. امام رضا علیه السلام فرمود اگر آن صلوات مخصوص را که با «اَللّهُمَّ صَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مادامَتِ الصَّلواتُ» آغاز می‌شود و در ادامه می‌گوید «اَللّهُمَّ صَلِّی عَلی رُوحِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ فِی الاَرواحِ وَصَلِّی عَلی جَسَدِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الاَجسادِ» الخ بر سر قبر پدر و مادرت بخوانی حقشان را بجا آوردی ناظر بدین معناست. ☑️حق پدر با ادا می‌شود و اگر فرزند از ولایت دور بیفتد کفران نعمت کرده و عاق پدر می‌شود. □الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ مولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علی بن ابی‌طالبٍ وَ اولادِه المَعصُومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ□ سه شنبه عید سعید غدیر ۱۴۴۰ ه ق
آیات281-275 بقره قسمت چهارم بخش اول ● فرق بين رباى انفرادى و رباى اجتماعى حال با توجه به اين مطالب ، انسان در مى يابد كه محق ربا و ارباء صدقات در صورتى كه در يك فرد باشد با ربا و صدقات اجتماعى اختلاف دارند رباى انفرادى غالبا صاحبش را هلاك مى كند و تنها بيست درصد ممكن است به خاطر عوامل خاصى از شر آن خلاصى يابد و ساحت زندگيش به فنا و مذلت تهديد نشود ولى در رباى اجتماعى كه امروز در ميان ملل و دولتها رسميت يافته و بر اساس آن قوانين بانكى جعل شده بعضى از آثار سوء رباى فردى را ندارد چون جامعه به خاطر شيوع و رواج آن و متعارف شدنش از آن راضى است و هيچ به فكر خطرها و زيان هاى آن نمى افتد ولى در هر صورت آثار وضعى آن كه عبارت است از تجمع ثروت و تراكم آن از يك طرف و فقر و محروميت عمومى از طرفى ديگر، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 645 غير قابل اجتناب است همچنانكه مى بينيم اين جدائى و بيگانگى در بين دو طبقه از مردم دنيا پيدا شده ، يكى طبقه ثروتمند و يكى فقير و روز به روز اين اثر شوم كوبنده تر و ويرانگرتر خواهد شد هر چند كه ما شخصا اين ويرانگرى را پيش آمدى خيلى دور بپنداريم و يا حتى آن را از جهت طول مدت ملحق به عدم بدانيم اما از نظر اجتماعى و از ديدگاه يك جامعه شناس اين اثر شوم بسيار عاجل و زودرس است چون عمر اجتماع با عمر فرد تفاوت دارد و يك روز از نظر جامعه شناس برابر با يك عمر در نظر ساير افراد است ، روز اجتماع همان است كه قرآن كريم درباره اش فرموده : ((و تلك الايام نداولها بين الناس )). منظور از اين روزگار همان عصر و قرن است كه در هر قرنى مردمى بر مردم ديگر غلبه مى كنند و طائفه اى كه روزگار به كامش بود به دست طائفه اى ديگر منكوب و حكومتى به دست حكومتى ديگر منقرض ‍ مى شود، امتى كه روى كار بود، بر كنار شده و امتى ديگر روى كار مى آيد و معلوم است كه سعادت انسان نبايد تنها از نظر فرد مورد عنايت قرار گيرد بلكه همانطور كه ما به سعادت فرد فرد علاقمنديم بايد به فكر سعادت نوع و جامعه خود نيز بوده باشيم . همچنان كه مى بينيم قرآن كريم هيچ وقت از سرنوشت هيچ فردى سخن نمى گويد و درباره هيچ فردى پيشگوئى نمى كند هر چند كه به كلى در باره فرد ساكت نيست اما خود را كتابى معرفى مى كند كه خدا آن را براى سعادت نوع انسان نازل كرده ، و سعادت جنس بشر را در نظر گرفته چه بشر امروز و چه آينده و چه گذشته . پس اينكه فرموده : ((يمحق الله الربوا و يربى الصدقات )) احوال ربا و صدقات و آثارى كه اين دو دارند (چه نوعى و چه فردى ) را بيان مى كند و مى فرمايد: محق ونابودى و ويرانگرى از لوازم جدائى ناپذير ربا است همچنان كه بركت و نمو دادن مال اثر لاينفك صدقه است پس ‍ ربا هر چند كه نامش ربا (زيادى ) است ليكن از بين رفتنى است و صدقه هر چند كه نامش را زيادى نگذاشته باشند، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 646 زياد شدنى است و لذا وصف ربا را از ربا مى گيرد و به صدقه مى دهد و ربا را به وضعى كه ضد اسم او است توصيف مى كند و مى فرمايد: ((يمحق الله الربوا و يربى الصدقات )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □از امتیازات امیرالمؤمنین علیهالسلام و اعجاز و فضیلت او این است که اگر از کتب خاصه(شیعیان)، ولو یک کتاب نبود، کتب عامه(اهل‌سنت) برای اثبات خلافت و حقانیت او کافی بود. یعنی احادیثی که هیچ‌کدام از راویانش علی و حسن و حسین علیهمالسلام نیستند. □○در محضر بهجت، ج۳، ص۱۴۷○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●روز استاد علی صفایی حائری●□ □●روز غدير، روز نور، روز سرور، روز سرشارى و اكمال، روز بارورى و اتمام، روز رهبرى و ولايت است. و غدير، خود بركه‌ى نور و عشق است، درياى شور و جوشش، آن هم در كوير كور و ريگزار مرگ. □●و غديرى، تشنه‌ى مشتاقى است، كه سال‌ها در كوير گرديده و ريگزارها را به صدا در آورده و مرگ را در كوله بار خود بسته تا به زندگى برسد و به زندگى برساند. □●و غديرى، مهاجر تنهايى است كه بالاتر از رفاه مى‌خواهد و بيشتر از آزادى و عدالت. □●در اين روز، و در اين غدير گسترده، اين مهاجر تشنه مى‌تواند سيراب شود و اين بالاتر و بيشترها را بدست بياورد؛ از دست پيامبر صلى الله عليه و آله و با جام ولاى على عليه السلام . □●داستان غدير و تاريخ غدير، از عظمت غدير و ضرورت ولايت و ريشه‌اى بودن اين مسأله خبر مى‌دهد. رسول در آن هنگام و در زير آن آفتاب سوزان، آن همه جمعيت را براى چه نگه مى‌دارد و چه پيامى براى آنها دارد؟ بايد اين پيام اساسى‌ترين پيام او باشد و بزرگترين ستون دين او، چون او براى هيچ يك از پايه‌هاى دين خود، اين گونه دعوت نكرد و اين گونه مردم را گرد نياورد. □● ، صص۷-۱۰●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ○□ □○عالمی است از اهل تبريز، اهل بصيرت و جامع علوم و معارف فراوان و بسيار از شهرت و سر و صدا گريزان است. می‌گفت:در جوانی رفتم خدمت آقا سيد محمد حسن الهی (برادر علامه طباطبايی) و خواهش کردم که کتاب شفای بوعلی سينا را برايم تدريس کند.ايشان قبول کردند و شفا را شروع کرديم. □○در مبحثی يک روز رسيديم به جايی که شيخ ابن سينا به عنوان اعتراض به مطلبی می‌گويد: لا ادری ما يقول (من نمی‌دانم چه می‌گويد) ناگهان ديديم صدای خود بوعلی سينا آمد که من چنين مطلبی نگفتم. □○پرسيديم: شما چه کسی هستی؟ گفت: من بوعلی سينا هستم. گفتيم: پس شما چه گفته‌ايد؟ گفت: من چنين گفته‌ام (و عبارتی را ذکر کرد) □○اخوی علامه نامه‌ای می‌نويسد به قم و قضيه را برای علامه نقل می‌کند. آقای طباطبايی در جواب نامه می‌فرمايند: من سال‌ها بود که می‌ديدم اين عبارت موجود در شفا اشکال دارد و از شيخ بعيد است که آن را گفته باشد، حالا درست شد. □○نکته‌ها از گفته‌ها، سید حسین فاطمی‌نیا، دفتر اول○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □از #عادت بدر نیامدیم، گوش به حرف ندادیم، زحمت نکشیدیم، □همینطور روز به روز
○به بسم الله الرحمن الرحیم است ○که عارف محییِ عظمِ رمیم است □این ، که استخوان های خرد شده و و خلقُ و خوهای ریشه دوانده در متن جانِ انسان است که انسان تا این ریشه ها را بکند و خردشان کند و محییِ عظمِ رمیم شود و از این حیاتِ دربیاید و به حیاتِ انسانی برسد، □به فرمودند تو چهار صفت را در خود بمیران؛ این چهار صفت به عنوان اینکه در حیوانات در افقی اعلاست، به این معناست که اگر می خواهی به صفاتِ انسانی برسی که هستی و بشوی و بشوی ، راهش این است که اوصافِ حیوانی را از خودت دور  کنی، □حالا در بین اوصافِ حیوانی، چهار صفت و چهار حیوان موجود در خارج را که حیوانات موجود در خارج به منزلۀ و تجلیاتِ اوصافِ نفسِ انسانی در بخشِ هستند آنها را نام برده است. □که شما چهار حیوان را سر بِبُر و بالای ده تا قُلّه  بگذار و تماشا کن چه می شود. □۱- : صفتِ ؛ هر حیوانی که صفتِ لجن خوری دارد عرب به آن بطّ (اردک) می گوید؛ انسانی که دارای صفتِ لجن خوری است باید این صفت را از خودش دور کند و از دربیاید. □۲- : صفتِ طلبی و طلبی؛ چیزهائی که زیبائی جان انسانی نیست را از خود دور کنید؛ □وَ زَیَّنَ فی قُلُوبِکُمُ الایمان (وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ)،□ □که فرمود تنها زینتِ شما همان شما و اعتقاداتِ ایمانی شماست، همان و انسانیِ شماست که در مسیرِ حق متعال آن را تحصیل فرمودید. اینها زینتِ شماست. به غیر از اینها مثل خانۀ خوب داشتن، مدام زندگی حیوانی را تقویت کردن و در مسیر زیبائیِ حیوانی مدام قدم برداشتن، بیچارگی است؛ اینها را از خود دور کنید؛ تا کی می خواهید در این بیچارگی ها باشید؟ □مانندِ طاووس نباش که مرتب پرش را در می آورد و ژست می گیرد و به تمامِ پرندگان و مرغان می گوید ببینید چقدر زیبا هستم، پرهای رنگارنگ دارم؛ طایفۀ ما! دودمانِ ما! خانوادۀ ما! سرمایۀ ما! و ... ، □اینطور نفرمائید! اینطور نباشد. □این چیزها را از خود دور کنید و با آن خود را مشغول نفرمائید. این صفتِ زینت طلبی و امورِ مادیِ دنیائیِ بی ارزش را برای هم حساب نکنید و به رخ هم نکشید، اینها را از خود دور کنید. □بعد چون در بین حیوانات خیلی به زینت و زیبائی و رنگین بودن پرهایش مشهور است، این صفتِ حیوانیِ انسان را به طاووس تشبیه کرده است. □این طاووسی که در اینجا موردِ بحث است فقط همان طاووس نیست، بلکه منظور هر حیوانی است که در بین حیوانات دیگر و نسبت به آنها زیبائی دارد که برای خودش پُزی دارد. این خصلت ها را از خود دور بفرمائید تا مرحلۀ دوّم خروج از عادت را بیابید. □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei