eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 281-275 بقره قسمت چهارم بخش سوم1⃣ ● معناى جنگيدن ربا خوار با خدا و رسول (صلی الله علیه وآله ) و جنگيدن خدا و رسول با رباخوار و اگر كلمه ((حرب )) را نكره يعنى بدون الف و لام آورد براى اين است كه عظمت آن جنگ را و يا نوع آن را برساند (يا بفهماند كه اين جنگ با خدا و رسول ، جنگى عظيم است و يا بفهماند رباخوارى نوعى جنگيدن با خدا است ) و اگر اين جنگ را هم جنگ با خدا و هم جنگ با رسول ناميده ، براى اين است كه رباخوارى مخالفت با خدا است كه حرمت آنرا تشريع فرموده و مخالفت با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است كه حكم خدا را تبليغ نموده و اگر مربوط به خداى تعالى به تنهائى بود، بايد امرى تكوينى مى بود و مستند به رسول به تنهائى هم نمى تواند باشد براى اينكه رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) در هيچ امرى مستقل نيست همچنان كه قرآن كريم فرموده : ((ليس لك من الامر شى ء - تو در هيچ امرى استقلال ندارى )). اين بود معناى جنگيدن رباخوار با خدا و رسول ، اما جنگيدن خدا و رسول با رباخوار، معنايش اين است كه رسول به امر خدا، رباخوار يا هر كس از مسلمانان كه حكمى از احكام را نمى پذيرد او را مجبور به تسليم كند اگر تسليم شد كه هيچ و گرنه مسلمانان را مامور كند تا با او جنگ كنند تا تسليم حكم خدا شود. همچنان كه در آيه : ((فقاتلوا التى تبغى حتى تفى ء الى امر الله )). مى فرمايد: بايد با كسى كه سركشى مى كند بجنگيد تا تسليم فرمان خدا شود علاوه بر اينكه خداى تعالى رفتار ديگرى در دفاع از احكامش ‍ دارد و آن جنگيدن با مخالفين از طريق فطرت خود آنان است يعنى فطرت خود آنان و فطرت عموم را عليه ايشان مى شوراند تا خواب راحت را از آنان سلب و دودمانشان را ويران و آثارشان را از روى زمين محو كند. همچنان كه فرمود: ((و اذا اردنا ان نهلك قريه امرنا مترفيها ففسقوا فيها فحق عليها القول فدمرناها تدميرا)) (و چون بخواهيم اهل قريه اى را هلاك كنيم ، نخست ياغيان شهوت پرست را وامى داريم تا در آن قريه به فسق و فجور بپردازند و در نتيجه عذابشان قطعى گردد، آن وقت به نوعى كه خود مى دانيم زير و رويش مى كنيم ). ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 649 وَ إِن تُبْتُمْ فَلَكمْ رُءُوس أَمْوَلِكمْ لا تَظلِمُونَ وَ لا تُظلَمُونَ كلمه ((وان تبتم )) بيان گذشته ما را كه گفتيم خطاب در آيه به بعضى از مؤمنين است كه بعد از اسلام آوردن هنوز دست از رباخوارى برنداشته بودند، تأييد مى كند و معناى جمله : ((فلكم روس ‍ اموالكم )) اين است كه اصل مالتان را از بدهكار بگيريد و بهره و ربا را رها كنيد، ((لا تظلمون )) نه با گرفتن ربا ظلمى كرده باشيد، ((و لا تظلمون )) و نه با نگرفتن اصل پولتان به شما ظلم شده باشد. و اين آيه دلالت دارد بر اينكه اولا رباخوار ملكيتش نسبت به اصل مال امضا شده و ثانيا گرفتن ربا به همان بيانى كه گذشت ، ظلم است و ثالثا انواع معاملات امضا شده چون نفرمود ((و لكم راس اموالكم )) و معلوم است كه مال وقتى ((راس )) خوانده مى شود كه در وجوه معاملات و انواع كسب صرف شده باشد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □ما شیعیان به‌هیچ‌وجه نباید از اینکه اهل‌سنت، عترت را انکار می‌کنند، مُستَوحش و ناراحت باشیم؛ زیرا نصاری(مسیحیان) که دنیا را در سیطره‌ی خود دارند، منکر قرآنند و آن را کتاب آسمانی نمی‌دانند؛ بنابراین، اینکه اهل‌سنت، عترت را منکرند، بدتر از انکار نصاری که منکر قرآن هستند، نیست. □○در محضر بهجت، ج۳، ص۱۹۶○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □۳- #کرکس: #لاشخور؛ را هم #ذبح کن؛ لاشخور و میته خور که این و آن را می دَرَد
□وقتی این چهار شاخص ؛ ؛ و را با تمام گوناگون این چهار غیر انسانی به نام ، و با تمام مراتبش از خود دور بفرمایید، این می شود شما، می شود ، می شود ! □این، از عادت به در آمدن است، این، از عادت بیرون آمدن است. با این خروج از عادت حالا به بپردازید، ببینید چه زیباست، و انسان فکر نمی کند که عالَم فقط برای همین شهوت_هست ... یا تمام عالم دست به دست هم داده اند که برای من ظاهری بیافرینند که من فقط از زیبایی های ظاهری ام برای امور ام بهره بگیرم! اینطوری نخیر! □وقتی از صفاتِ حیوانی درآمدیم و به حیاتِ انسانی رسیدیم می بینیم عجب! عالَم چیز دیگری بود؛ مثل اینکه عالَم غذا و سفره ی چیده شده برای ما بود... □می خواهید به حیاتِ طیبۀ انسانی راه یابید؟ راهش این است که باشید، صفاتِ حیوانی را در خود خُرد کنید، له کنید، یعنی میرانده شود، از میته بودنِ حیوانی بدر آئید. □تا می رسد به اینجا که اگر جنابِ عارف بخواهد به حقیقت، سرّ را مسّ کند (نه اینطور که شبانه روز به دست بگوید و عدد اسم محیی را یاد بگیرد و یا محیی یا محیی بگوید، که البته این نیز خوب است)، باید حقیقتا خود را به حیاتِ انسانی زنده کند. □اگر حقیقتا به شهوت های حیوانی تن در ندهد (غیر از حد مجاز)، معلوم است که در حالِ مسّ اسمِ شریفِ است. □اگر کسی لجن خوری، زیبائی طلبی، لاشخوری و شهوت پرستی را از خود دور کند و زیبای ایمانی را و اسرارِ وجودیِ عالَم را به خود تلبُّس کند که آن حقایق را پیدا کند، در حال یافتن و چشیدن و مسّ اسم شریف محیی است. □در مقابل لجن خوری کند نه . حرام خوری را به انحای گوناگونش از خود دور کند، فقط مالِ حرام مطرح نیست؛ □چشمی که به زنِ نامحرم نگاه می کند حرام خور است، گوشی که صدایِ ناهنجار می شنود حرام خور است، لامسه ای که بدن لمس می کند حرام خور است، چون قوۀ او غذا می خواهد و غذای او مسّ حلال است نه مسّ حرام! و ... ، □این حس ها غذا میخواهند کسی انکارِ نیازشان نمی کند بلکه از راه درست. اگر شخص از امور دوری کرده و روی بسوی الهی آورد این شخص در حالِ مسّ اسمِ شریفِ محیی است. □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○روز بیست و چهارم، روز مباهله○□ □○یکی از اوقات مهم و روزهای شریف این ماه، روز بیست و چهارم می باشد. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در چنین روزی آماده مباهله با مسیحیان شده و حوادثی اتفاق افتاد که موجب خواری آنان شده و مجبور شدند به جزیه دادن همراه با ذلت تن در دهند. خدای متعال آیه مباهله را در این روز نازل کرده و به رسول خود دستور داد تا بهمراه علی، امیر المؤمنین، فاطمه - سرور بانوان جهانیان - و فرزندانش، حسن و حسین - سروران تمامی جوانان بهشتی - با کفار مباهله نمایند. و بدین ترتیب با خوار نمودن مسیحیان، اسلام را عزت بخشید. و از طرف دیگر در این آیه شریفه علی علیه السّلام را نفس پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم معرفی نمود که این امر خود دلیلی بر حقانیت شیعه است. □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○روز بیست و چهارم، روز مباهله○□ □○یکی از اوقات مهم و روزهای شریف این ماه، روز بیست و چهارم می باشد
□●رويداد مباهله - بخش اوّل●□ □هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم مكه را فتح كردند و عرب تحت فرمان ایشان درآمد، نمايندگان و نامه‌هايى از سوى خود به مناطق مختلف جهان فرستاده و مردم را به اسلام دعوت كردند. □«عقبه بن غزوان»، «عبدالله بن ابى اميه»، «هدير بن عبدالله» و «حبيب بن سنان» نمايندگان پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم بودند كه به «نجران» اعزام شده تا مسيحيان آنجا را به اسلام دعوت نمايند و به آنان پيشنهاد كنند يا اسلام را پذيرفته و با مسلمانان برادر شوند، يا در صورت نپذيرفتن اسلام جزيه پرداخته و در صورت رد هر دو پيشنهاد آماده جنگ باشند. □در نامه رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم آمده بود: □بگو: اى اهل كتاب بياييد از سخن حقّى كه ما و شما آن را قبول داريم پيروى كنيم، كه به جز خداى يكتا هيچ‌كس را نپرستيده، چيزى را شريک او قرار نداده، و برخى را به جاى خدا به خدايى تعظيم نكنيم. اگر آنها از حق روى گرداندند، بگوييد شما گواه باشيد كه ما تسليم فرمان خداونديم. □پس از رسيدن پيام پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم، در معبد بزرگ خود گرد آمدند. عده ديگرى نيز از «مذحج»، «عک»، «حمير»، «انمار» و خويشان و همسايگان آنها از قبايل «سبأ» - كه همگى بجهت سرنوشت مشترک خود و شرايطى كه براى آنان بوجود آمده بود خشمگين بودند - به آنان پيوستند. □اسقف بزرگ آنان كه انسان موّحدى بود، علاوه بر مسيح به پيامبر عليه السّلام نيز ايمان داشت ولى اين مطلب را پنهان مى‌كرد. وقتى ديد مى‌خواهند به مدينه رفته و با پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به مشاجره برخيزند، آنان را پند و اندرز داده و به تأمل و تأنى دعوت كرد. «كرز بن سبره حارثى» - كه در آن زمان سرپرست قبيله «بنى حارث بن كعب» و فرمانده نظامى آنان و از اشراف و بزرگان آنان محسوب مى‌شد - از سخنان او خشمگين شده و به مقابله با او برخاست ولى اسقف بزرگ، «سيد» و «عاقب» كه آنان نيز از بزرگان قوم خود بودند، به مقابله با او برخاستند. □و به اين ترتيب گفتگوى آنان طول كشيد تا جايى كه براى تطبيق صفات پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم با آنچه پيامبران گذشته در مورد او گفته بودند، كتاب «جامعه» را آورده و ديدند سخنان اسقف بزرگ درست است. در اين جا بود كه «سيد» و «عاقب» مضطرب شده و تصميم گرفتند براى مشاهده‌ی صفات پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم و تطبيق بشارت‌هاى پيامبران گذشته با او به مدينه بروند. □«سيد» و «عاقب» به همراه چهارده نفر از بزرگان و علماى مسيحى نجران و هفتاد نفر از اشراف و بزرگان «بنى حارث بن كعب» براى ديدن پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به طرف مدينه حركت كردند. آنان داراى چهره‌هاى زيبا و بدنى متناسب بودند و هنگامى كه نزديک مدينه رسيدند، براى اين كه با همراهان خود به مسلمين و مردم مدينه فخر فروشى كنند، سيد و عاقب سفارش كردند كه از مركب‌هاى خود پياده شده، خود را آرايش كرده، لباس‌هاى معمولى خود را از تن در آورده، لباس‌هاى ابريشمى و زيباترين و بهترين لباس‌هاى خود را بپوشند، خود را خوشبو نموده و با شكلى زيبا و صفى منظم به سوى مدينه حركت نمايند. وقتى در مسجد رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم بر آن حضرت وارد شدند، وقت نماز آنان بود. به طرف مشرق مشغول نماز شدند. □مسلمانان خواستند مانع اين عمل شوند ولى پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نگذاشتند. □تا سه روز نه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را دعوت به اسلام كرد و نه آنان از پيامبر سئوالى كردند، تا بدين ترتيب آنان فرصت كافى براى ديدن پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم و تطبيق صفات او با آنچه در كتاب‌هاى خود درباره پيامبر ديده بودند، داشته باشند. ... □●المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●رويداد مباهله - بخش اوّل●□ □هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم مكه را فتح كردند و عرب
□●رويداد مباهله - بخش دوّم●□ □پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعوت نمود. □گفتند: اباالقاسم تمام نشانی‌هايى را كه در كتاب‌هاى آسمانى درباره‌ی پيامبر بعد از عيسى عليه السّلام گفته شده، در تو يافتيم، مگر يک علامت كه بزرگترين آنهاست. □حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: چه نشانه‌اى؟ □گفتند: در انجيل آمده است كه او مسيح را تصديق كرده و به او ايمان دارد ولى تو به او ناسزا گفته و او را دروغگو مى‌دانى و مى‌پندارى او بنده‌ی خداست. □پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: خير. من او را تصديق كرده و به او ايمان دارم و گواهى مى‌دهم او پيامبرى است كه از جانب پروردگارش فرستاده شده و بنده‌اى است كه سود و زيان و مرگ و زندگى و برانگيختن او بدست خودش نمى‌باشد. □آنان گفتند: آيا بندگان خدا مى‌توانند كارهايى را كه او انجام مى‌داد، انجام دهند؟ و آيا پيامبران توانايى فوق‌العاده او را داشتند؟ آيا او مردگان را زنده، كورها را بينا نكرده و پيسی‌ها را شفا نداده است؟ آيا مكنونات قلبى و آنچه در خانه‌هايشان ذخيره كرده بودند را به آنان نمى‌گفت؟ آيا كسى جز خدا يا پسر خدا توان چنين كارهايى را دارد؟ و درباره مسيح عليه السّلام خيلى غلو كردند. □پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: برادرم عيسى، همان‌گونه كه گفتيد، بود. مردگان را زنده، كور و پيسی را شفا داده و آنچه را كه در ذهن قوم خود بود و نيز چيزهايى را كه در خانه‌هايشان ذخيره كرده بودند به آنان مى‌گفت. ولى تمام اين‌ها با اذن خداى عزوجل بود. او بنده خدا بود و اين مطلب براى او ننگ نيست و او نيز از آن ابايى نداشت. او داراى گوشت، خون، مو، استخوان، عصب و آميخته‌اى از اعضاى بدن بود. غذا مى‌خورد، تشنه مى‌شد و سفره مى‌گستراند. پروردگارش يگانه حقّى بود كه هيچ مثل و مانندى ندارد. □گفتند: كسى را به ما نشان بده كه بدون پدر بوجود آمده باشد. □فرمود: آفرينش آدم از او شگفت انگيزتر است، او بدون پدر و مادر به وجود آمد، و هيچ كارى براى خدا سخت‌تر يا آسان‌تر از كار ديگرى نيست. و هر وقت خدا بخواهد چيزى را بوجود آورد، فقط به آن مى‌گويد بوجود بيا، او نيز بوجود مى‌آيد. و اين آيه را براى آنان خواند: □إنَّ مَثَلَ عيسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون (آل عمران. آیه ۵۹) □«خلقت عيسى نزد خدا مانند خلقت آدم است كه آن را از خاک آفريد، آنگاه به او فرمود: بوجود بيا. او نيز بوجود آمد.» □سيد و عاقب گفتند: سخنان تو ما را قانع نكرده و به آنچه تو مى‌خواهى اقرار نمى‌كنيم. بنا بر اين مباهله كرده و لعنت خدا را بر دروغگو قرار مى‌دهيم. و به اين ترتيب حق به زودى آشكار مى‌گردد. □در اين جا بود كه خداوند آيه مباهله را بر پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل فرمود: □فمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين‌ (آل‌عمران. آیه ۶۱) □«اگر بعد از اين كه آگاه شدى، كسى در مورد او (عيسى) با تو مجادله نمايد، بگو: بياييد هر كدام از ما و شما خودمان و زنان و فرزندانمان را گرد آورده، مباهله نموده و دروغگو را گرفتار لعنت و عذاب خدا نماييم.» ... □●المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□ □پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام خزانه‎های خدا هستند و خداوند خزانه‎هایی دارد که از اوّل خلقت تا به حال کسی به آنها دست نیافته است. □اهل بیت علیهم السّلام انسان‎های کاملی هستند که به ماسوا احاطه و سعه‌ی وجودی دارند و همه‎ی ذرّات و موجودات از شعاع وجودی آن بزرگواران نور وجود می‎گیرند. در دعای ماه رجب آمده است: «فَبِهِم مَلأتَ سَمَائَکَ وَ اَرضَکَ حَتّی ظَهَرَ اَن لا الهَ الاّ اَنتَ»: پس آسمان و زمینت را از آنها پر کردی تا اینکه آشکار شد که خدایی جز تو نیست. □و نیز در زیارت جامعه‎ی کبیره هفت فقره وجود دارد که بیانگر عظمت و سعه‎ی وجودی آن حضرات است: «ذِکرُکُم فِی الذّاکِرینَ وَ اَسمَائُکُم فِی الاَسماءِ وَ اَجسَادُکُم فِی الاَجسادِ وَ اَرواحُکُم فِی الاَرواحِ وَ اَنفُسُکُم فِی النُّفُوسِ وَ اثارُکُم فِی الاثارِ وَ قُبُورُکُم فِی القُبُورِ»: یاد شما در وجود یادکنندگان است و نام‎های شما در نام‎ها و جسدهای شما در جسدها و روح‎های شما در روح‎ها و نفس‎های شما در نفس‎ها و آثار شما در اثرها و قبرهای شما در قبرهاست. □●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
●گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود ●چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی ●دستی به زلف دسته‌ی زنجیرزن بکش ●آشفته‌ام میان صفوف منظّمی ●می‌خوانی‌ام به حُکم روایات روشنی ●می‌خواهمت مطابق آیـات محکمی ●ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد ●تقویم اگر نداشته باشد مُحـــرّمی... #سعیدبیابانکی ۸#روزتاماه‌عاشقی‌وجنون @mohamad_hosein_tabatabaei
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei