■أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَجعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ.
■عزاداریهایتان قبول و عنایات حسینی علیه السلام نصیبتان باد.
■اللهم کما قذفت حب الحسین علیه السلام و حب زیارته فی قلوبنا و جعلت حبه مکنونه فی قلوبنا؛ زدنا حبه و حب زیارته و وفقنا لاتباعه و ارزقنا زیارته فی الافاق و الانفس و شفاعته یوم الورود و اجعلنا من لثاراته مع ولیک الامام المهدی الطالب بدم المقتول بکربلاء بحقه.
■●استاد_علی_صفایی_حائری●■
■راستى كه بركت روز حسين عليه السلام مى تواند، ما را به بيدارى بكشاند و با يارانى كه در محاصره افتاده اند و انتظارهاشان به نااميدى رسيد و هيچكس به يارى آنها نشتافت تا آنجا كه در روز تاسوعا دوست و دشمن تنهايى را باور كرد و دشمن تصميم به تمام كردن كار گرفت، با يارانى كه بدون انتظار نتيجه و با يقين به شكست اينگونه استوار ماندند، با اين ياران و اصحاب حسين عليه السلام به مقايسه بكشاند.
■ما مى بينيم كه آنها در محاصره و ضعف بدون اميد به نصرتى و ناصرى و بدون انتظار نتيجه و چشم داشت از پيروزى و مزد و سپاس و ستايشى اقدام كردند و بر يكديگر سبقت گرفتند ... و در اين طرف مى بينيم كه ما در برابر ولى عصر و امام زمان (عجل الله) از ياد او غافل و از مشكلات مبارزه و رنجهاى او فارغ هستيم و در ميان اشتغالات شلوغ و لهو و لعب هاى خودمان براى او جايى نگذاشته ايم و اقدامى نمیكنيم و هزار توجيه داريم و دستاويز بدى هاى افراد و بى اعتنايى دوستان را و يا خوبى حريفان و نظم و انضباط و قدرت و سرعت و صنعت و ثروت و رفاه و سرخوشى هاى بى امانشان را داريم.
■● #وارثان_عاشورا ص۸۹●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●تسویف و تأخیر
استاد #علی_صفایی_حائری□■
■قيس بن مسهر و عبدالله بن يقطر...از رسولان امام براى مسلم هستند كه در قادسيه به وسيله حصين بن نمير دستگير مىشوند و به كوفه روانه مىشوند و براى لعن بر حسين عليه السلام بر منبر فرستاده مىشوند و مردم را به يارى حسين و جدايى از حرامزادهاى مثل ابن زياد مىخوانند و از بالاى قصر پرتاب مىشوند و سر از بدن شكستهشان جدا مىشود.
■طرماح بن عدى هم از طايفه طى است كه از كوفه بيرون آمده و آن لشكر عظيم نخيله را ديده و هنگامى كه به حسين مى رسد، به جاى نصرت به نصيحت مى پردازد و از حسين عليه السلام مى خواهد كه به كوههاى طى روى بياورد و تا بيست هزار شمشيرزن را در ركاب خود ببيند كه تا جان در بدن دارند از او دفاع مى كنند.
■حضرت مى فرمايد كه من با حرّ عهدى دارم و نمى پذيرد و طرماح به خاطر رساندن آذوقه عيال، از حسين عليه السلام جدا مى شود تا خود براى نصرت او بازگردد و حسين عليه السلام مى فرمايد: شتاب كن، چون ممكن است كه ما را نبينى و او مى رود و هنگامى كه باز مىگردد، ديگر در نينوا لالهاى نيست و آتشها خاكستر شدهاند.
■اين تسويف و تأخيرها به خاطر هر عذر و بهانه اى كه باشد، از ترجيح آن بهانه حكايت دارد.
■چرا ما تكليفها را به عقب مىاندازيم؟
آيا امكان بيشتر و يا قدرت زيادتر و يا رفع موانع و يا رفعت همتى را انتظار داريم؟
■مادامى كه حسين، به تبليغ و دگرگون كردن تلقى مردم از خويش و از حكومت محتاج است، مادام كه او به مهره هاى كارساز و جايگزين آنها از مهرههاى موجود نياز دارد، چگونه تأخير مىكنيم و براى تأمين چند ماه آذوقه مىرويم و فرصتها را از دست مىدهيم در حالىكه زمان تنگ و هدف دور و موانع بسيار و راهزنها در كمين هستند.
■ما براى فرار از تكاليف، تكاليف را سنگين مىشماريم و توان خود را نفى مىكنيم تا عذر تأخير و تسويف را فراهم كنيم.
■ما مىگوييم:
«لَو استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَكم يُهلِكون انفُسَهُم».(توبه:۴۲)
و خدا مى گويد:
«لَو ارادوا الخُروج لا عدوا له عدةً».(توبه:۴۶)
■ما مىگوييم: اگر مىتوانستيم مىآمديم و خدا مىفرمايد: اگر مىخواستند آماده مىشدند.
■آنچه خدا مىخواهد شتاب و سبقت است كه:
«سارعوا الى مَغفِرة مِن رَبِّكم»،(آل عمران: ۱۳۳)
و «اغتَنمواالفرص» و «اغتنموا المهل».( نهجالبلاغه، خطبه۷۶)
■و آنچه شيطان مى خواهد وعده و وعيد و تسويف و تأخير است كه:
«يعدهم و يمنيهم و مايعدهم الشيطان الا غروراً».(نساء:۱۲۰)
☑️ما اگر مى خواهيم كه حسرت نصرت معصوم و حسرت غنيمت همراهى او را نداشته باشيم و همچون طرماح به جاى خالى نرسيم، بايد تمرين كنيم و هيچ تكليفى را به خاطر بهانهاى به عقب نيندازيم و الان مىروم و رفتم را با عمل جايگزين كنيم كه تا به خود بجنبيم، ديگران رفتهاند و كارها را بردهاند و ما را با لهو و لعبها گذاشتهاند.
■● #وارثان_عاشورا ص۲۷۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●مراقبات روز عاشورا●■
■روز دهم محرّم، روز شهادت حضرت سيّدالشهدا عليهالسّلام، و روز مصيبت و حزن ائمه طاهرين عليهمالسّلام و شيعيان ايشان است.
■در اين روز سزاوار است شيعيان مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردند و براى خانه خود چيزى ذخيره نكنند، و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشند، و عزادارى حضرت امام حسين عليهالسّلام را بر پا كنند و اشتغال به ماتم داشته باشند به صورتى كه در ماتم عزيزترين اولاد و اقوام خود اشتغال میورزند،
■شايسته است كه شيعيان در اين روز امساک كنند از خوردن و آشاميدن، بى آنكه قصد روزه كنند و در آخر روز بعد از عصر افطار كنند به غذايى كه اهل مصيبت مىخورند مثل ماست يا شير و امثال آنها، نه مثل غذاهاى لذيذه.
■جامههاى پاكيزه بپوشند و بندها را بگشايند و آستين ها را بالا كنند به هيئت صاحبان مصيبت.
■آن حضرت را به زيارت عاشورا زيارت كنند.
■در نفرين و لعن بر قاتلان آن حضرت سعى نمايند و هزار مرتبه بگويد :
■اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ■
■يكديگر را در مصيبت آن وجود مقدّس به اين جملات تعزيت گويند:
■أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ.■
■خداوند امر و مزدهاى ما را به خاطر سوگواریمان براى حسين که درود بر او باد، بزرگ گرداند، و قرار دهد ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیّاش امام مهدى ارواحنافداه از خاندان حضرت محمّد که درود بر ايشان باد.
■و سزاوار است در اين روز مقتل [كتابهايی كه پيرامون واقعه كربلا نگاشته شده است] بخوانند، و يكديگر را بگريانند.
#مراقبات_ماه_محرم
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■عاشورا تجلّی خداست.
■روز عاشورا روز ظهور لا اِلهَ اِلاَّ الله است.
■تا ظهر عاشورا کار عبد است و از ظهر به بعد، کار خدا.
■نماز و روزه و قرآن و ایمان و هر یک چهار فصل دارند. بهار ایمان، عاشورا است.
■چه در بین اهل مَجاز و چه در بین عرفا، هیچجا عشقی مانند آنچه در عاشوراست، طلوع نکرده است.
■امام حسین علیه السّلام را ابتدا خدا توسط عشق شهید کرد، سپس شمر به وسیلهی تیغ.
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۹) ■او نور مطلق است، جایی که امام حسین علیه السلام است هیچ
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱۰)
■امام حسین علیهالسلام در آن مقام فردانیت خود ایستاد و گفت: هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟ یعنی همهی انسانها قابلیت این را دارند که به مقام فردانیت که من در آن هستم، برسند و در واقع ایشان تمام انسانها را به مقام خودش دعوت کرد.
●بیکسی مستلزم ذات من است
●ذات من برهان اثبات من است
●من ندارم یار و بییاری نکوست
●هر که با من کرد یاری، یارم اوست
■امام حسین علیهالسلام در مقام فردانیت به یار نیازی ندارد اما هر کسی به ایشان رجوع کند، یار ایشان میشود یعنی با ایشان یکی میشود و اتحاد پیدا میکند. به همین خاطر همهی انسانها را دعوت کرد اما ملائکةالله را نه. وقتی گفت هل مِن ناصر یَنصُرُنى، ملائکه و اجنه آمدند. امام حسین علیهالسلام پاسخ داد که شما حد عقلی دارید و در محدودهی عقل متوقفید. اینجا مقام عشق است و عقل را راه نمیدهند. عقل خوب است لذا یاری شما آن است که در همان حدی که هستید مرا یاری کنید. همهی مخلوقات در همان حدی که هستند در حال یاری کردن هستند. امام میخواهد انسان را به سمت خودش بکشد. حتی اجنه هم آمدند اما امام حسین فرمود، شما در حدی نیستید که بخواهید اینجا بیایید. به همین خاطر ما در اجنه پیغمبر نداریم، حد اجنه این نیست که به مقام کرب مطلق بیایند. ملائکه هم به اباعبدالله عرضه میدارند که آقا جان ما حد خودمان را میدانیم اما از روی اشتیاقمان به شما تنزل پیدا کردهایم. در روایت داریم که ملائکه فوج فوج نازل شده بودند و همه انگشت حیرت به دهان، داشتند عشق بازی بدون مثل و نظیر امام حسین علیه السلام را تماشا میکردند.
●ما نکردیم از پی یاری نزول
●که نباشد حد ما مشتی فضول
■امام در مقام أو أدنی ایستاده و میفرماید، هل مِن ناصر یَنصُرُنى... آنجا جگر شیر میخواهد، عباس بن علی میخواهد. آنجا جایی است که عباس بن علی میخواهد برود میگوید: «قَدْ ضَاقَ صَدْرِي».
●عقل آری گرچه زاملاک است و بس
●پیش راه عاشقان خار است و خس
■لذا اباعبدالله فقط انسانها را دعوت کرد اما هرکسی را زهرهی قدم گذشتن در عشق مطلق نبود. خدا این قابلیت را در همه قرار داده است و بندگانش را مؤاخذه خواهد کرد. خدا از تمام آنهایی که در کربلا اباعبدالله را یاری نکردند خواهد پرسید که من استعدادش را در شما قرار داده بودم چرا حسین را یاری نکردید؟! نفس و تعلقات نمیگذارد. آنجا وادی عشاق است. عاشق هم کسی است که پشتش به خاک خورده باشد یعنی هیچ قیدی نداشته باشد. بر خلاف جاهای دیگر در کربلا امام حسین همه چیز را از یارانش میگیرد. همهی اصحابش را خلع سلاح میکرد و بعد به میدان میفرستاد! با عابس کاری کرد که عابس لباسش را درآورد و به میدان رفت. همه جا فرمانده یارانش را مجهز میکند و به میدان میفرستد اما امام حسین خلع سلاحشان میکرد! عباس بن علی صاحب ولایت مطلقه است. اگر او دست به شمشیر میبُرد، کسی زنده نمیماند. قوت او قوت الهیه است ولی امام چنان عباس را خلع سلاح کرد که در کربلا ناتوان شد، یعنی در عشق امام اینگونه ناتوان و فانی شد و همین که محاصره کردند شهیدش کردند. او ولایت داشت و به امام حسین نگاه کرد و گفت برادر جان کار خودت را کردی؟ فکر نکنی من نمیدانم... من کشتهی آن نرگس فتان توام نه شمشیر شمر بن ذیالجوشن... من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم... «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» (حشر/۲۱)
●یاری من کار هر اوباش نیست
●سرّ سلطانی به هرکس فاش نیست
●کو کسی کامروز یار من شود
●پرده درّد پرده دار من شود
●زین اعانت عین اللهش کنم
●بر مکان و لامکان شاهش کنم
■خب میخواهیم امام را یاری کنیم، چطور باید ایشان را یاری کنیم؟ باید بمیریم... اینجا وادی عشق است. مسلم بن عوسجه در رکاب اباعبدالله شهید شد. مسلم با حبیب دوست بود. هر دو وقتی شنیدند اباعبدالله عازم کوفه است به سمت امام شتافتند. در وادی عشق، مکث انسان را بیچاره میکند، همین که لحظهای مکث کنی کار از کار میگذرد...
●مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
●ز بامی که برخاست مشکل نشیند
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱۰) ■امام حسین علیهالسلام در آن مقام فردانیت خود ایستاد
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱۱)
■عشق لطیف است، تا یک گناه میکنی میبینی امام حسین علیه السلام قهر کرد و از دلت رفت. اما خب لطافتش در این است که تا یک «صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» هم بگویی برمیگردد... اصلا در دل عاشق، حسین در تردد است و عاشق امام هم اواب است. جناب مسلم بن عوسجه را وقتی آقا نماز میخواند شهید کردند. حبیب و اباعبدالله آمدند بالای سر مسلم. اباعبدالله بالای سر مسلم این آیه را خواند که «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ» (احزاب/۲۳) این مقام خیلی بزرگی است که امام معصوم در حق کسی این آیه را بخواند... اباعبدالله به حبیب میگوید الرجل الفقیه!! گفتیم که وقتی مالک شهید شد امیرالمؤمنین ساعتها برای او گریست. مقام شهدای کربلا خیلی بالاتر از مالک است. مالک در ردهی دوم از اصحاب امیرالمؤمنین قرار داشت و جزء شرطة الخمیس بود. او از مقداد مقامش پایین تر بود. حبیب و مسلم از همهی اینها بالاتر هستند. هنگام شهادت مسلم، حبیب از او خواست تا به او توصیهای بکند. مسلم در همان حال با انگشت امام حسین را نشان داد گفت: «أُوصِيكَ بِهٰذٰا أَنْ تَمُوتَ دُونَهُ». چون در مقام قرب مطلق بود دیگر اسم آقا را نیاورد و گفت توصیه میکنم پیش این بمیر.
●بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
●بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید
■اصلا تو وقتی برِ شاه بمیری تو هم شاه میشوی. وقتی بر جمیل بمیری، جمیل میشوی. چون همه جمیل شدند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند: «بِأبى أنْتُمْ وَ اُمّى». روایتی هست که نشان میدهد راه برای زوّار امام حسین علیهالسلام باز است. یعنی اگر ما هم زائر امام حسین علیه السلام شویم، میتوانیم در ردیف این شهدا قرار بگیریم. این خاصیت عشق امام حسین است.
●جان هفتاد و دو نور، ای نور عین!
●واحد است و واحدی عین حسین
■این هفتاد و دو نفر حسین بودند. چرا حضرت حجت روحی فداه به صیغهی جمع فرمود بابی انتم و امی؟ چون این جمع در اباعبدالله فانی شده بودند. حضرت معصومه سلام الله علیها چون فانی در موسی بن جعفر علیهما السلام بود، حضرت فرمود: «فَداها أبوها». یعنی معصومه خود من است. وقتی امام حسین از وهب پرسید: «ما إسمك یا شاب؟» پاسخ داد: «الآن حسین». شما فکر میکنید وهب کمتر از مجنون بود؟ هرچه به مجنون میگفتند بنویس الف و باء و... مینوشت لیلی. در روایت است که پیامبر در مدینه داشت از کوچهای رد میشد. اصحاب دیدند پیغمبر پسری را گرفته و سر و رو و پاهای او را میبوسد. گفتند یا رسول الله ما این حال را فقط با حسنین از شما دیده بودیم. پیامبر فرمود این پسر عاشق حسین است... هر جا حسین میرود، خاک پایش را بر میدارد و میبوسد. این بچه آخر سر هم در کربلا و در رکاب حسین من شهید میشود. دیدند مجنون دارد از پای سگی میبوسد. گفتند برای چه این کار را میکنی؟ گفت آخر این سگ گاه گاهی از کوی لیلی گذر میکند...
●أُحِبُّ لِحُبِّها تَلَعاتِ نَجدٍ
●وَما شَغَفي بِها لَولا هَواها
#ح_م
■●برشی از یک کتاب
#بدعتِ_نخستین●■
■چه رفته بود بر امت محمد که نیم قرن بعد از رحلت او ، زنازاده دغل باز #ملحدی چون یزید بن معاویه بر آنان حاکم شود ؟ مگر نه این که خدا فرموده است : إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ؟ چه بود آن تغییر انفُسی که این امت را سزاوار چنین فرجامی ساخته بود ؟ ... معاویه بن ابی سفیان که این رجعت انفُسی را با عقل شیطانی خویش به خوبی دریافته بود ، آن چه را که در نهان داشت آشکار کرد و یزید را به جانشینی خویش برگزید و از آن دیارِ مردگان ، جولان گاه کفتارها و لاشخورهای مرده خوار ، سخنی به #اعتراض بر نخاست .
■این جا دیگر سخن از خلیفه اللهی و حکومت عدل نیست ، سخن از شیخوخیتِ موروثیِ قبیله ای است که بعد از مرگ پدر به فرزند ارشد می رسد . از #کوخِ_کاهگلی پیامبر اکرم تا #کاخ_خضرای_معاویه ، از دنیا تا آخرت فاصله بود ... با این همه ، اگر پنجاه سال پس از آن #بدعتِ_نخستین در #سقیفه بنی ساعده ، این بدعت تازه پدید نمی آمد ، کار هرگز بدان جا نمی رسید که خورشیدِ تاریخ در شفق سرخ عاشورا غروب کند و #خون_خدا بریزد ... اما دل به تقدیر بسپار که رسم جهان این است !
ساحل را دیده ای که چگونه در آیینه آب وارونه انعکاس یافته است ؟ سرّ آن که دهر بر مراد #سفلگان می چرخد این است که دنیا وارونه آخرت است.
■●فتح خون ، مرتضی آوینی ، ص ۱۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei