eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●‍ #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هشتم)●■ ■زمينه‌هايي كه به معاويه امكان داد حكومت خودش و ب
■●‍ (قسمت نهم)●■ ■اين سه زمينه متأسّفانه وجود دارد؛ در مردمي كه نه فهم درستي دارند، نه ايمان جدّي و قوي دارند و از آن طرف هم بسياريشان برّه‌وار دنبال رئيس قبيله‌ها حركت مي‌كنند. ■واقعاً آدم زيركی بود؛ به‌شدّت زیرک و مكّار بود. اين نكته‌ها را خوب درك كرد ولذا سه اقدام اساسي كرد براي آنكه بتواند با استفاده از اين بستر مساعد به اغراض خود برسد: 1⃣استفاده از ابزار ؛ به‌شدّت فعّال كار كرد؛ شعراي زيادي را استخدام كرد و به آنها پول داد كه در مدح معاويه و يزيد و در ذمّ اميرالمؤمنين علیه السلام و خاندان پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شعر بسرايند و اين اشعار بين مردم رايج مي‌شد و در زبان‌ها مي‌گشت. ■دومین گروهي كه در كار تبليغاتي خود به كار گرفت، قُرّاء بودند. اینان غير از قارياني هستند كه امروز قرآن را با صداي زيبا مي‌خوانند و ما به آنها قاري مي‌گوييم. در صدر اسلام قرّاء در واقع مفسّران قرآن بودند؛ عالمان قرآن‌شناس؛ كساني كه مي‌توانستند دين را براي مردم تبيين كنند. معاویه اينها را هم استخدام كرد و به كار گرفت تا آن فهم انحرافي و تفسير اموي از دين را در بين مردم رايج كند. سومين گروهي كه استخدام كرد، جاعلان حديث بود؛ کساني كه پول مي‌گرفتند و احاديث دروغین در مذمّت اهل‌بيت علیهم السلام و اميرالمؤمنين علیه السلام و در ستایش معاويه و بني‌اميّه و يزيد و امثال اينها از زبان پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم جعل مي‌كردند. ■پس اوّلين ابزار معاويه، بود؛ استفاده از وسايل مختلف تبليغاتي برای اینکه افكار را به‌سمت اغراض خودش شكل دهد. 2⃣دومين كاري كه معاويه كرد بود؛ خريدن افراد مؤثّر در جامعه؛ مثل رؤساي قبايل که برایتان گفتم. چون اين نقطه ضعف را شناخته بود و مي‌دانست مردم دنبال رؤسای قبايل خود حركت مي‌كنند و اصلاً فهم و شعور و تجزيه و تحليل برايشان مطرح نيست، با پول‌هاي كلاني كه فرستاد، افراد تأثيرگذار در جامعه را خريد. 3⃣و سومين كاري كه كرد، و و قتل و كشتار و دست زدن به خشونت‌هاي به‌شدّت مخوف بود. يعني اگر كسي بعد از آن‌همه تبليغات و تحميقي كه معاويه درصدد آن بود و بعد از تطمیع و خريدن رؤساي قبايل، باز هم جلوی معاویه مي‌ايستاد، آن موقع بود كه او را به شديدترين صورت سركوب مي‌كرد. معاويه، چهره‌هاي بزرگي از مؤمنان را به شهادت رسانيد. شخصيّت‌هاي بسيار والامقامي از اصحاب اميرالمؤمنين علیه السلام را مظلومانه به شهادت رساند! مظلومانه! حالا چه خودش مستقيماً و چه از طريق عواملش مثل فرماندارها و فرمانرواهايي كه در مناطق مختلف تحت سلطه‌ی او حكومت مي‌كردند. ياران صديق اميرالمؤمنين علیه السلام را شهيد كرد؛ مثل رُشَيد هَجَري و امثال ايشان كه سفّاكانه آنها را به شهادت رساند و از اين طريق توانست به هدف خودش كه تحت فرمان درآوردن جامعه و تحميل كردن ولايتعهدي يزيد بود، دست پيدا كند. ☑️به‌هرحال اينها نكته‌هاي عبرت‌آموزي است كه بايد براي عصر و زمان خودمان از آن درس بگيريم. ادامه دارد... ۱۴۴۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●ادراک معقولات، حشر با مفارقات●■ ■ادراک معقولات حشر با مفارقات نوریه و انس با مجردات عقلیه است و تعقل مساوق با توحد است. ■سیاح در معقولات، انسانی جبروتی است که از برزخ مثالی به قیامت عقلانی راه پیدا کرده است لذا ابن عربی در کتاب «تحیات» در صلوات بر عقل کل حضرت علی بن ابی‌طالب علیهما السلام عرضه می‌دارد: ■«صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی سِرُّ الأسرارِ و مَشرِقِ الأنوارِ، المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة، السّیّاحِ فی الفیافِی الجَبَروتیَّة، المُصّوِّر لِلهَیولَی الملکوتیَّة، اَلوالی للولایةِ النّاسوتیّة... » ■عقل مقام بیابان بی آب و گیاه (مجرد محض و بحت از ماده و احکام ماده) جبروتی «الفیافی الجبروتیة» است و مظهر اتمّ عقل کل، حضرت علی بن ابی‌طالب علیهما السلام است و بلکه عقل کل خادم و مطیع اوست: «انا الذی خدمنی جبرئیل و میکائیل؛ انا الذی خصّ الله جبرئیل و میکائیل بالطاعة لی» (خطبه البیان). ■عقل و نفس کل به منزله‌ی اعضا و قوای انسان کامل و صاحب مقام ولایت اتمّ الهی می‌باشد. شیخ الرئیس در رساله‌ی «معراج نامه»‌ی خود حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره‌ی حضرت وصی، امام علی علیه السلام نقل می‌کند که: ■«اشرف بشر و اعزّ انبیاء و خاتم پیامبران به مرکز دایره‌ی حکمت و فلک حقایق و خزانه‌ی عقول، امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: یا عَلِي إِذَا تَقَرَّبَ النَّاسُ إِلَى خَالِقِهِمْ فِي أَبْوَابِ الْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ بِالدَّرَجَاتِ. چنین خطابی درخور کسی نیست مگر نسبت به چنان انسان بزرگی که موقعیت او در بین مردم همانند معقول بین محسوس است». ■معنای حدیث مزبور این است که مسابقه با دیگران در امور خیر و سبقت بر آنان این است که اگر دیگران به کثرت عبادت می‌پردازند، تو به تحصیل معقولات کوشا باش تا از آنان در درجه پیشی بگیری و چون ادراک علی بن ابی‌طالب علیهما السلام حقایق را به بصیرت عقل بود، محسوسات و معقولات نزد او مساوی بوده و برای همین جهت بود که فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً». ■پس سباحت و سیاحت در معقولات تشبه به ولایت حضرت مولی الموالی علی علیه السلام می‌باشد. فافهم! ■و بلکه اتصال عقل جزئی با عقل کلی، اتصال با ولایت الهیه است که سبب طهارت از ادناس و رجائس شیطانی می‌شود «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ» (یونس/۱۰۰) ■●نکته‌ی یازدهم از کتاب «علی، نقطه‌ی آغاز وجود»●■
🏴 🏴 ■غلبه و سبقت رحمت بر غضب سبب ایجاد و بسط نعمت وجود در صورت دل‌آرای مخلوقات است و این رحمت ناشی از عشق ذات باری به جمال مجمع الجمال حقیقت محمدیه است فلذا رحمت ارسالی بی منتهای الهی گردید که «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ.» ■ذات غیبی چون به وحدت حقیقی خود نگریست شدت کمال خود را بدید و به جهت اکملیت ذاتش که صمدانیت و آکندگی کمالات ذاتی اش بود خواست آنها را ظهور دهد و در آینه‌ی تفاصیل خود را ببیند چون قابل و غیری نیافت تا آکندگی و پُری خویش در آن ظهور دهد غضبناک شد و به جانب اجمال نگریست اما رحمتش مسبوق بر غضب شد و عشق میدان داری کرد تا به فوران رحمت با اسم «بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا» و وزش نسیم نفس رحمانی از جانب یمن، قابل را خود ایجاد نمود و بساط کثرت و خلقت بر آن پهن فرمود. ■این رحمت واسعه ی الهی را بنگر که فاتحه‌ی خلقت گردید و به او درهای خزینه‌ی غیبیه‌ی کنز مخفی گشوده شد. از اینرو فرمود: «ان الله قد قسم الفاتحة بینه و بین عبده و خلقه» اعنی فاتحة الکتاب انسان کامل است که هم وی را اوصاف ربوبیت است و هم اوصاف بندگی کما اینکه سوره‌ی فاتحه دو بخش دارد که قسم اول وصف ربوبی است و قسم دوم دعای عبد و اوصاف بندگی. ■به امام، وجود بین حق و خلق تقسیم گردید و او برزخ جامع بین حق و خلق شد اعنی حق را به نحو اتم ظهور داد و حق هر ذی شأنی را به او عطا فرمود. ■بدان تمام اوصاف امام چون حلیم و کریم به این رحمت گسترده بر می‌گردد و چون به رحمت افتتاح به خلقت کرد به رحمت بدانها می‌نگرد و همه را مرحوم می‌کند. ■در معراج أو أدنی در مقام سبق رحمت بر غضب با رحمت للعالمین چنین سخن به راز گفت که چه کنم با مشتی خاک جز آنکه بیامرزم!!! مشت خاک را ببین که چگونه حق در لباس او جاری شد و بر بحر امکان لنگر انداخت؟!! اگر رحمت با مشتی خاک ممزوج نمی‌شد او از افلاک نمی‌گذشت و بر عرش وحدانیت تکیه نمی‌زد اما چون مبداء روائح شد، روح و ریحان را در صحرای امکان منتشر ساخت و همه‌ی دانه‌های مجمل را شکوفا کرد و حب حصید را رویانید و بستان زیبا و فوق زیبای خلقت را نقاشی نمود. و چون وقت برداشت آید همو جمله را به همین رحمت مخفی در قیود و حدود خلقی بازگرداند و در ستر فضل خود که سراح ازلی و ابدی است سکونت دهد. جمعه ۷ صفر المظفر ۱۴۴۲ اسلامشهر
■آیت الله حسن زاده آملی: به علامه طباطبایی عرض نمودم: حضرت آقا! امشب شب جمعه و شب عید است، لطفى بفرمایید! ■علامه طباطبایی فرمودند: «سوره مبارکه «ص و القرآن ذى الذکر» را در نمازهاى وتیره (نافله عشا)بعد از حمد بخوانید که در حدیث است سوره ص از ساق عرش نازل شده است.» ■●پندهاى حکیمانه علامه حسن زاده آملى ، پند ۳۸۷●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■اینکه هنگام ورود به حرم ائمّه علیهم السّلام می‎گویی: رَبِّ اَدخِلنى مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنى مُخرَجَ صِدقٍ، یعنی خدایا کاری کن با صدق پیش این آقا بروم و از پیش ایشان هم با صدق پیش شما بیایم. ■وقتی به حرم ائمّه علیهم السّلام مشرف می‎شوید، زود داخل نشوید. دم در توقّف کنید و اذن دخول بخوانید تا رغبتتان طلوع کند و قطره‌ی اشکی بر چشمتان بنشیند. اوّل دل را جلو بفرستید. اشک نشانه‎ی این است که اجازه‎ی ورود داده‎اند. بعد وارد شوید و همان‎طور که افرادی که در زمان حیات ظاهری امام علیه السّلام خدمت ایشان می‎رسیدند، سلام می‎کردند، به ایشان سلام کنید. زیارت‌نامه‎های طولانی گاهی اوقات انسان را از امامی که در محضرش ایستاده است، غافل می‎کند. در داخل صحن و حرم ائمّه علیهم السّلام هم احترام زائران و خدّام را نگه دارید، هر کس چیزی به شما گفت، آن را از جانب امام بدانید و ادب کنید و بپذیرید. صدای همهمه‎ای که بالای صدای تک تک زائران به گوش می‎رسد، صدای ملائکه را همراه دارد. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●بهرۀ ما از ماه‌های محرّم و صفر●■ ■ماه محرّم طی شد. ماه صفر هم در حال طی شدن است. به خودمان برگردیم. کمی فکر کنیم. ببینیم توشه‌ای که از این دو ماه می‌گیریم چیست؟ قبل از ماه محرّم چه کسی بودیم و در مکتب محرّم و صفر چه تحوّلی در ما اتّفاق افتاد؟ ■وقایع را نقل کردن، مصائب را یادآوری کردن، اشک ماتم بر دیدگان جاری کردن، همۀ اینها بسیار ارزشمند است؛ امّا همۀ اینها مکتبی است که باید از ما انسان متعالی و حسینی بسازد.... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش اول ● دو اشكال بر قول راغب ولى دو اشكال بگفته وى وارد است : ا
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش دوم1⃣ ● پيروى آيات متشابه منشأ بدعتها و انحرافهاى بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و مبداء فتنه ها و محنت ها بوده است و شما خواننده محترم اگر از بدعت ها و مذاهب و اهواى باطل و فاسدى كه فرقه هايى از مسلمانان را منحرف نموده آمارگيرى كنى ، و مذاهبى را كه بعد از رحلت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در اسلام - چه درباره معارف اصولى اسلام باشد و چه درباره فروع احكام آن - پديد آمده ، مورد دقت قرار دهى خواهى ديد كه اكثر اين انحرافها به خاطر پيروى آيات متشابه قرآن و تأويلهايى بوده كه از پيش خود و بدون مدرك براى اينگونه آيات كرده اند، تأويلهايى كه خدا از آن بيزار است . يك فرقه به خاطر تمسك به آيات متشابه قائل شدند كه خداى تعالى جسم دارد، دسته ديگر قائل به جبر شدند، گروهى به تفويض گراييدند، جمعى قائل شدند كه انبيا معصوم نيستند، و از آنان نيز گناه سر مى زند، طايفه اى بمنظور منزه داشتن خدا گفتند او اصلا صفت ندارد، و دسته ششمى معتقد شدند صفاتى كه در قرآن براى خدا آمده عين صفاتى است كه در انسان است ، حتى در زايد بر ذات بودن ، و گروههايى ديگر به انحرافهايى ديگر مبتلا گشتند، كه همه اينها بخاطر آن بود كه آيات متشابه را به آيات محكم برنگرداندند، تا اين محكمات بر آيات مت شابه حاكم باشد. و همچنين درباره احكام دين طايفه اى گفتند: اين احكام تشريع شده تا طريقه اى باشد براى اينكه بندگان به خدا واصل شوند پس اگر براى وصول به خدا راهى نزديك تر پيدا شد بايد آن راه را پيمود، براى اينكه مقصود تنها و تنها وصول به حق است ، حال از هر راهى كه باشد، دسته اى ديگر گفتند: اصلا تكليف به واجبات و ترك محرمات ، براى رسيدن به كمال است ، و معنا ندارد با رسيدن انسان به حق و کمال باز هم تكليف باقى بماند. با اينكه ما مى دانيم در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) احكام و فرائض و حدود و ساير سياستهاى اسلامى به اعتبار خود باقى بود، و كسى از مسلمانان به اين بهانه كه به حق واصل شده و يا به كمال رسيده از آن مستثنا نبوده است ، و اين شانه خالى كردنها كه بعد از رحلت آن حضرت آغاز شده ، دوره به دوره احكام اسلام را از درجه اعتبار ساقط و روز بروز به دست حكومتهاى باصطلاح اسلامى ناقص گردانيده ، و هيچ حكمى باطل و هيچ حدى ساقط نشد مگر آنكه باطل كنندگان و ساقط كنندگان آن ، همين را بهانه كردند كه : دين تشريع نشده مگر براى صلاح دنيا و اصلاح حال بشر، و اين حكمى كه ما درمقابل حكم شرع ، تشريع كرده ايم براى اصلاح بشر امروز بيشتر مؤثر است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 65 در آخر، كار اين دست اندازى ها به جايى رسيد كه بعضى گفتند: تنها غرض از شرايع دين ، اصلاح دنيا به وسيله اجراى آن است ، و چون دنياى امروز سياست دينى را نمى پذيرد و نمى تواند هضم كند، نيازمند وضع قوانين ديگرى است ، كه تمدن امروز آنرا بپسندد، و اجرايش كند. از اين بالاتر كار به جايى رسيد كه بگويند اصولا منظور از برنامه هاى دينى و عمل به آن ، اين است كه دلها پاك شود، و بسوى فكر و اراده صالح هدايت گردد، و امروز كه دلها به وسيله تربيت اجتماعى بسوى خدمت به خلق هدايت شده ديگر احتياجى به پاك شدن بوسيله امثال وضو و غسل و نماز و روزه ندارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش دوم1⃣ ● پيروى آيات متشابه منشأ بدعتها و انحرافهاى بعد از رسول خدا
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش دوم2⃣ ● پيروى آيات متشابه منشأ بدعتها و انحرافهاى بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و مبداء فتنه ها و محنت ها بوده است حال اگر خواننده عزيز در اين سخنان و امثال آن - كه از حد شمارش ‍ بيرون است - دقت نموده ، آنگاه در جمله ((فاما الذين فى قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه وابتغاء تأويله ...)) تاءمل كند، هيچ شكى در درستى گفتار ما برايش باقى نمى ماند، و بطور قطع حكم مى كند به اينكه تمامى فتنه ها و محنت ها كه گريبان اسلام و مسلمين را گرفته ، منشایى بجز پيروى متشابه و تأويل كردن قرآن ندارد. و همين (البته خدا داناتر است ) سبب شده است كه خداى تعالى اين چنين در اين باب سخت گيرى را تشديد نموده در نهى از پيروى متشابه بمنظور فتنه جويى و تأويل و الحاد در آيات خدا وبدون علم در آيات خدا سخن گفتن و راه شيطان را پيروى نمودن ، مبالغه نمايد، چون رسم قرآن چنين است . كه در مورد گناهانى مبالغه كند كه ارتكاب آن گناهان اثر فورى در هدم و از بين بردن اركان دين دارد، و بنيه دين و نيروى آن را تحليل مى برد، همچنان كه مى بينيم در مورد دوستى با كفار و نيز امر به دوستى اهل بيت پيامبر، و در خانه نشستن زنان پيامبر، و نهى از معامله ربا، و امر به اتحاد كلمه در دين ، و امثال اين تشديد فرموده است . حال بايد ديد علاج دلهائى كه منحرف هستند و همواره دوست مى دارند فتنه جويى كنند چيست ؟. بايد دانست منشأ اين بيمارى ميل به دنيا و اعتماد كردن به آن و دلدادگى به زندگى آن است و اين آلودگى را از دلها نمى شويد مگر ياد روز حساب ، همچنان كه خداى تعالى اين معنا را در جاى ديگر تذكر داده و مى فرمايد: ((ولا تتبع الهوى فيضلك عن سبيل اللّه ان الذين يضلون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب )). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 66 و باز به همين جهت است كه مى بينم راسخين در علم از تأويل كردن آيات خدا به صورتى كه مخالف رضاى او باشد خوددارى مى كنند و در خاتمه گفتار خود به اين معنا اشاره نموده و عرضه مى دارند: ((ربنا انك جامع الناس ليوم لا ريب فيه ان اللّه لا يخلف الميعاد)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان علیه‌السلام نسبت به محبان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی‌شود انکار کرد! ●در محضر بهجت، ج١، ص٢٤۷● ■با اینکه می‌دانیم او [امام زمان(عجل الله)] واسطه‌ی بین ما و خداست، مع‌ذلک به فکر او نیستیم! ای‌کاش می‌دانستیم که احتیاج او به ما و دعای ما برای او، به نفع خود ماست؛ وگرنه قرب و منزلت او در نزد خدا معلوم است. ●در محضر بهجت، ج٣، ص ٢٧٧● @mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد فاطمی نيا●■ ■مرحوم صدرالمتألّهين در مورد احاطه مقام ولايت برجميع موجودات و اشراف امام عليه السلام بر همه كائنات ميگويد: " با براهين نيّره و شواهد اهل بصيرت ثابت شده است كه تمام اعراض و جواهر عالم هستي با همه خصوصيات زماني و مكاني ، در برابر وليّ زمان حاضر است" ■اگر ميليون ها نفر به زيارت أئمه ي معصومين (علیهما السلام ) مشرف شوند و هريك حاجات مخصوص خود را داشته باشند ، اين ذوات مقدسه از تمام حوائج و اسرار زائرين با خبر هستند و هريك را مستقلا مورد عنايت قرار ميدهند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □نفس ناطقه ی انسانی، هر چند هم که قوی باشد در مقابل عظموت
□سر اسناد « اله» و « ربّ» نکته ی دیگر در این لفظ؛«الهی» این است که وقتی سخن از «الهی» گفتیم قطعاً «اله» را به خودمان اسناد می دهیم، مثل اینکه در آیات قرآن کریم هم که تدبّر می فرمایید، آمده است: شیطان هم او را به لفظ «ربّی» میخواند: « قالَ ربِّ بِمااَغوَیتَنی لازَیِّنَنَّ لَهُم فِی الارضِ وَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعینَ».(۵۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □سر اسناد « اله» و « ربّ» نکته ی دیگر در این لفظ؛«الهی» ای
□از کفار به تعبیر قرآن بپرسید که چه کسی آسمان ها و زمین را خلق کرد؟ چه کسی پرنده های آسمان را به پرواز در اورد؟چه کسی دریا هارا متلاطم کرد؟کشتی هارا در دریا جریان داد؟ چه کسی کوه ها و دشت هارا مرتفع کرد و تسطیح نمود؟ آن ها در جوابش می گویند: «سَیَقُولُونَ للّه» به این جهت که آقایان اهل معرفت می گویند: هیچ موجودی در عالم نیست که «اللّه اللّه» نکند، حتی شیطان هم حرف از الوهیت او دارد، «ربّ ربّ» را می گوید، هیچ گاه شیطان در خطای خودش ذات اقدس حق متعال را به غیر از « ربّ» صدا نزد اما وقتی «ربّ» را صدا میزند،« ربّ» خودش را صدا می زند. گر چه در این « ربّ» گفتن ادب را در استمرار آن مراعات نکرده است و از درگاه « ربّ» خودش هم دور شد و رجیم گشت با اینکه همین خداوند برای بندگان مودّب خود رحیم است، ولی شیطان و ابلیس رجیم شد. اگر عارفی می گوید: آن خدایی که پرستی نه خدای حسن است که حسن را به خداوند، خدای دگر است(۵۶) @mohamad_hosein_tabatabaei