eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش سوم1⃣ ● امری که باعث شده است بیانات قرآن کریم جنبه ((مثل)) به خود
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش سوم2⃣ ● امری که باعث شده است بیانات قرآن کریم جنبه ((مثل)) به خود بگیرد آيات قرآنى كه در سابق به آن استشهاد كرديم ، و يكى از آنها آيه : ((انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون ، و انه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم )) بود، هر چند اين نكته را صريحا بيان نكرده ، و به كنايه و اشاره برگذار نموده ، و ليكن به اين اشاره اكتفا نكرده و آن را با يك مثلى كه براى حق و باطل زده بيان فرموده است : ((انزل من السماء ماء، فسالت اودية بقدرها، فاحتمل السيل زبدا رابيا، و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حليه او متاع زبد مثله ، كذلك يضرب اللّه الحقّ و الباطل ، فاما الزبد فيذهب جفاء، و اماما ينفع الناس فيمكث فى الارض كذلك يضرب اللّه الامثال . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 94 و با اين آيه شريفه خاطرنشان كرده : كه حكم اين مثل در همه افعال خدا جارى است ، همانطور كه در گفته هايش جارى است . پس فعل خدا هم مانند گفتارش حق است ، و منظورش از گفتار و كردار، خود حق است ، چيزى كه هست هم در گفتارش و هم در كردارش ‍ امورى همراه است كه مقصود اصلى نيستند، و سودى هم ندارند، و اتفاقا اين امور چشم گيرتر از خود حق است ، ولى دوامى ندارد، و بزودى باطل و زايل مى شود، و تنها حق باقى مى ماند، كه براى مردم سودمند است ، مگر آنكه آن حق هم معارض با حقى مهم تر و سودمندتر شود، كه در اين فرض حق مهم تر حق كوچك تر را باطل مى كند و اين در گفتار خدا نظير آيه متشابه است ، كه متضمن معنايى است حق و مقصود بالاصاله ، ولى با كلماتى ادا شده كه آن كلمات معناى ديگرى را به ذهن مى آورد معنايى باطل كه مقصود بالاصالة نيست ، و با مراجعه به آيات محكم قرآن ، معناى باطل از بين مى رود، و آنچه حق است محقق مى شود: ((ليحق الحق و يبطل الباطل و لو كره المجرمون ))، و اين دو پهلو سخن گفتن قرآن براى آن است كه حق را محقق و باطل را زايل سازد. گفتار ما درباره افعال خدا نيز همين گفتارى است كه درباره كلام خداگفتيم ، (خداى عزوجل كارهايى مى كند كه ظاهر آن مقصود اصلى نيست ، مقصود غير ظاهر است ، ولى چيزى نمى گذرد كه آن ظاهر از بين مى رود، و واقع و باطن عمل آشكار مى شود ((مترجم ))). و كوتاه سخن اينكه آنچه از آيه شريفه استفاده مى شود اين است كه معارف حقة الهيه مثل آبى است كه خدا از آسمان مى فرستد و اين آب فى نفسه تنها آب است و بس ، نه كميت آن منظور است ، و نه كيفيت ، و ليكن اختلاف در ظرفيت زمينى است كه اين آب بر آن مى بارد، هر زمينى مقدارى معين مى گيرد يكى كمتر و يكى بيشتر، و اين اندازه ها امورى است ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 95 كه در خود سرزمين است ، اصول معارف و احكام عمل دين و مصالح آن احكام كه در سابق ذكر شد نيز همينطور است ، در آنجا گفتيم اين مصالح روابطى است كه احكام را با معارف حقه مرتبط مى كند، اين حكم خود آن مصالح است ، با قطع نظر از بيان لفظى ، و اما همين مصالح وقتى به صورت حكم و در قالب لفظ در مى آيد چه بسا همراه با زوائدى باشد، كه به منزله كف سيل است ، و مثل آن كف ، ظهور و بروزى و جلوه اى دارد، اما چيزى نمى گذرد كه از بين مى رود، و آنچه حاكى از مصالح است باقى مى ماند، نظير احكامى كه قرار است در آينده نسخ شود، كه ظاهر عبارتش و آيه اى كه متضمن آن حكم است اقتضا مى كند كه حكم نامبرده هميشگى باشد، و ليكن آيه ناسخ كه حكمى ديگر مى آورد ظهور آن آيه را باطل مى كند، و مى فهماند كه حكم منسوخ مصلحتش تا امروز بود، واز اين به بعد حكمى ديگر داراى مصلحت است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabae
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش سوم2⃣ ● امری که باعث شده است بیانات قرآن کریم جنبه ((مثل)) به خود
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش سوم3⃣ ● امری که باعث شده است بیانات قرآن کریم جنبه ((مثل)) به خود بگیرد اين نسبت به خود آن معارف و واقعيت آنها بود، با قطع نظر از ورودش در وادى الفاظ. و اما از حيث ورودش در ظرف الفاظ و دلالت آنها، ديگر آن بيرنگى و بى قيدى واقعى را ندارد، همچنان كه آن باران بى قيد و رنگ و بى كميت و كيفيت وقتى وارد در وادى هاى زمين شد، بى قيدى خود را از دست داده ، هر وادى بقدر ظرفيتش از آن گرفته ، سيل هاى كوچك و بزرگ و بزرگتر راه مى اندازد، سيلهائى كه هم اندازه هايش مختلف است ، و هم شكلش معارفهم وقتى در وادى الفاظ در آمد، به شكل و اندازه قالب هاى لفظى در مى آيد، و اين شكل و اندازه ها هر چند منظور صاحب كلام هست ، اما در عين حال مى توان گفت همه منظور او نيست ، بلكه در حقيقت مثال و قالبى است كه معنايى مطلق و بى رنگ و شكل را تمثيل مى كند، مشتى است از آن خروار و نمونه اى است از آن بسيار. در نتيجه همين الفاظ وقتى از ذهن هاى افراد مختلف عبور مى كند، هر ذهنى از آن الفاظ چيزهاى مى فهمد، كه عينا مانند كف سيل ، مقصود اصلى نيست . چون ذهن ها به خاطر معلوماتى كه در طول عمر كسب كرده و با آن انس ‍ گرفته در معانى الفاظ دخل و تصرف مى كند، و بيشتر اين تصرف ها در معناهائى است كه براى صاحب ذهن مأنوس و مالوف نبوده ، مانند معارف اعتقاديه ، و مصالح احكام ، و ملاكات آنها، كه بيانش گذشت . و اما در احكام و قوانين اجتماعى از آنجائى كه ذهن با آنها ماءنوس است ، در آنها دخل و تصرفى نمى كند، مگر اينكه باز بخواهد از ملاك ها و دلائل آنها سر درآورد، از همين جا روشن مى شود كه متشابهات قرآن آياتى است كه مشتمل بر ملاكات احكام ، و متعرض اصول عقايد است ، نه آياتى كه صرفا احكام و قوانين دينى را بيان مى كند، و نامى از ملاكات و علل آنها نمى برد. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 96 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ○□ □امام صادق یادمان داده، روایت در کافی است، وقت از دست دادیم، « ألکلام یجُرُّ الکلام » این فرد را امام صادق... آن عصاره و خلاصه اش این است که، آمده از امام صادق سؤال می کند که: آقا آنها که مأمورین الهی هستند، خوب را از بد تمییز می دهند، چجوری تمییز می دهند. □آقا به ایشان فرمود که : در این دنیا بوی کنیف با بوی عطر پیش قوّه ی شامّه ی شما یکسان است؟ بوی کنیف، بوی مزبله. متعفّن، بدبو، لجن، مردار، در پیش شما بوی کنیف و بوی عِطر یکسان است؟ گفت: نه. □فرمود: نیتی که جان می کند، اگر نیت خوش است، از جان بوی خوش متصاعد می شود، منتهی چون مربوط به این نشئه نیست، قوّه ی شامّه احساس نمی کند، یک قوّه ی دیگر است؛ آن قوای ملکوتی می بینند که بوی خوش از این جان متصاعد شد. و وقتی نیت بد، خدای ناخواسته، تا چه رسد به فعل بد، اگر نیت بد کرده، جانش متعفن می شود، بخار کثیفی از او متصاعد می شود؛ خیلی آن قوا، آن ارواح ملکوتی متأذّی می شوند؛ می بینند که این شخص نیت بد کرد. □به این تشبیه، به این تمثیل، به این تنظیر امام صادق علیه السلام طرف را حالی کرد که حرف این است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □مثل این‌که یک وقتی در یک مسافرتی یک راننده ای بنده خدا ما را سو
□خوب نماز جماعته،جماعت از کلمه جمع هست،جمع توش تجمع هست،در تجمع توحد هست،وحدت هست، این چه نماز جماعتی که اگر یک کسی چشم برزخیش باز باشد، چون الان ما که در نماز جماعتیم همه یک‌بار، یک‌دفعه می‌گوییم الله‌اکبر، امام جماعت را برای این‌که ما یک نقطه وحدت داشته باشیم اشتباه نکنیم جلو و عقب نشویم بخواهیم با هم‌دیگه این نماز را بخوانیم تا اسمش را بگذاریم جماعت و الا اگر خواستیم جدا جدا بخوانیم جلو عقب داشته باشیم خب هر کسی می‌رفت در منزل خودش می‌خواند یا این آقای امام جماعت را می‌گوییم شما از این جلو برو، برو کنار ما خودمان دسته‌جمعی هم که آمدیم هرکس برای خودش می‌خواند بعد هم اگر هزار نفر باشند هر کسی نماز خودش را می خواند یک کسی وارد می‌شود می‌گوید این همه جمعیت هستید آقا هم که هست چرا جماعت نمی‌خوانید؟! خیلی خوب، معنای جماعت چیه؟(۱۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □خوب نماز جماعته،جماعت از کلمه جمع هست،جمع توش تجمع هست،در تجمع
□معنای جماعت چیه؟ یعنی واقعاً همه یکدل و یک‌صدا بگوییم الله الله الله یکدل و یک‌صدا دیگر هیچ‌کس این طرف و آن طرف نباشد و همه هم رویمان به یک طرف هست به ظاهر می‌بینیم جسممان هم این طرفی هست به طرف قبله هست این چهره ظاهری بدن به طرف قبله هست اما یکی اینجاست اون یکی حواسش اون‌جاست اون یکی پیش کارخانه اش هست اون یکی پیش کارمندی اش هست او سر کشاورزی‌اش هست او یکی سر مغازه‌اش هست اون یکی پیش ماشینشه اون یکی پیش خرید و فروش، پس شما فرمودید ما نماز جماعت شرکت کردیم. کجاش جماعته؟(۱۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
□●نماز جماعت به امامت مقام قلب بیانات شب اول رمضان۱۴۴۱ق●□ □وقتی شخص در محرابش مشغول نماز است جمعی از اعضا و قُوای او در حال هستند □گوش با شنیدن، زبان و لبها با گفتن ذکر، حلق و ریه و سیستم تنفسی با دم و بازدم، کف پا، زانوها و کمر با ایستادن و خم شدن، پیشانی و سر و صورت با سجده بر روی مهر. کمر، کف دست و انگشتان پا با خم شدن در رکوع و در سجده، کتف‌ها و بازو و کف دستها با قنوت، چشم با رو کردن به قبله تمام اعضای مقادیم بدن با رو کردن به قبله هر کدام دارد سهم و بهره خویش از این 《》را می‌برند و همه این اعضا در به امام جماعتی بنام 《》 رو می‌کنند 》 است با سهم و قسط و بهره خودش از نماز را می‌برد. □حال اگر (مقام قلب) بهره‌ای از این نماز نداشت یا بهره و سهم ضعیفی دارد آیا ما حق داریم بقیه حاضرین در این نماز جماعت را از خواندن نماز محروم کنیم؟؟ □مسلما عقل سلیم تجویز نمی‌کند که چون قلب به عنوان دارد بقیه حاضرین از اعضا و جوارح را از نماز محروم کنیم پس صائم از نماز اول وقت در هر شرایطی غافل نشود. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○بی توجهی به فقراء ، جرم بزرگی است○□ : □در قرآن كريم ميخوانيم : «وَلا تَحاضّونَ عَلى طَعامِ المِسكينِ» (و يكديگر را به غذا دادن به مستمندان تشويق نميكنيد) □رسیدگی به مساکین و یتیمان بسیار مهم است و بی اهمیتی به آن ، جرم بزرگی است! به اين دارالايتام ها سر بزنيد ، هر چقدر که در توانتان هست به مساكين کمک کنید و لو اينكه مقدار آن كم و جزئی باشد. □مهم اين است كه ما به اين امور بی توجه و بی اهميت نباشيم. □○برگرفته از جلسه ١٠٧ سيری در صحيفه سجاديه○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●" پایداری در راه حق "●□ □گاه رنجها و محنت‌هایی بر انسانهای پاک و قدیس پیش می‌آید که بازتاب کار آنها نیست بلکه تجربه‌ای است برای ایشان و برای دیگران که ناظر احوال او هستند، آزمونی است در پایداری در راه حق و تعلیمی است مردمان را که در راه حق باید از هیچ رنج و محنتی نهراسند، مانند داستان حضرت ایوب. □●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش سوم3⃣ ● امری که باعث شده است بیانات قرآن کریم جنبه ((مثل)) به خود
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش چهارم ● بيان اينكه جنبه مثل داشتن ، مستلزم وجود تشابه است (ضرورت وجود متشابهات ) پنجم اينكه از بيان سابق ما اين به دست آمد كه بيانات لفظى قرآن ، مثلهائى است براى معارف حقة الهيه ، و خداى تعالى براى اينكه آن معارف را بيان كند، آنها را تا سطع افكار عامه مردم تنزل داده ، و چاره اى هم جز اين نيست ، چون عامه مردم جز حسيات را درك نمى كنند، ناگزير معانى كليه را هم بايد در قالب حسيات و جسمانيات به خورد آنان داد. و از سوى ديگر دو محذور بزرگ در اين ميان پيش مى آيد يعنى در جايى كه سر و كار گوينده با كودك است ، اگر بخواهد زبان كودكى بگشايد، و مطابق فهم او سخن بگويد، يكى از دو محذور هست ، براى اينكه شنونده يا به ظاهر كلام گوينده اكتفا نموده و تنها همان جنبه محسوس ‍ آن را مى گيرد، در اين صورت غرض گوينده حاصل نمى شود. چون غرض گوينده اين بود كه شنونده از مثال به ممثل منتقل شود، نمى خواست صرفا خبرى داده باشد، و اگر شنونده به ظاهر كلام اكتفا نكرده ، و بخواهد خصوصيات ظاهر كلام را كه در اصل معنا دخالتى ندارند رها نموده ، به معانى مجرده منتقل شود، ترس اين هست كه عين مقصود او را نفهمد، بلكه يا زيادتر و يا كمتر آنرا بفهمد. مثلا وقتى گوينده اى بشنونده خود مى گويد: شاهنامه آخرش خوش ‍ است ، و يا مى گويد آفرين شبروان در صبح است ، و يا به گفته ((صخر)) تمثل جسته مى گويد: اهم بامر الحزم لا استطيعه وقد حيل بين العير و النزوان شنونده اش با سابقه ذهنى اى كه با اين مثلها و با معناى ممثل آن دارد (اگر داشته باشد) مثل را از همه خصوصياتى كه همراه دارد لخت و مجرد مى كند، و مى فهمد كه منظور گوينده اين است كه حسن تاءثير هر عملى بعد از فراغت از آن عمل و پيدا شدن آثارش معلوم مى شود، نه در حين سرگرمى بعمل ، چون در حين عمل و تحمل مشقت آن ، قدر و اندازه عمل خود را تشخيص نمى دهد. و همچنين در معنائى كه شعر ((صخر)) آنرا ممثل مى سازد، و اما اگر سابقه ذهنى از معناى ممثل نداشته باشد، و به الفاظ شعر و مثل اكتفا كند پى به معناى ممثل نبرده ، خيال مى كند شنونده دارد به او خبرى را مى دهد، و بر فرضى هم كه تنها به الفاظ اكتفا نكند، باز آنطور كه بايد نمى تواند تشخيص دهد كه چه مقدار مثل را تجريد كند، يعنى تا چه اندازه ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 97 خصوصيات مثل را طر ح نموده ، و چه مقدارش را براى فهم مقصود محفوظ بدارد. گوينده هيچ راه گريزى ازاين دو محذور ندارد، مگر اينكه معانياى را كه مى خواهد ممثل و مجسم كند در بين مثلهايى مختلف متفرق نموده ، در قالب هايى متنوع در آورد، تا خود آن قالب ها مفسر و بيانگر خود شود، و بعضى بعض ديگر را توضيح دهد، در نتيجه شنونده بتواند با معارضه انداختن بين قالب ها: اولا: بفهمد كه بيانات و قالب ها همه مثلهائى است كه در ماوراى خود حقايقى ممثل دارد، و منظور و مراد گوينده منحصر در آنچه از لفظ محسوس مى شود نيست . ثانيا: بعد از آنكه فهميد عبارات و قالب ها مثلهائى براى معانى است ، بفهمد چه مقدار از خصوصيات ظاهر كلام را بايد طرد كند، و چه مقدارش را محفوظ بدارد، و اين نكته را از ظاهر كلام بفهمد، به اين معنا كه كلام طورى باشد كه روشن سازد كه فلان خصوصيت كه در آن جمله ديگر است ، منظور نيست ، و آن جمله بفهماند فلان خصوصيت در اين ، زيادى است . گوينده علاوه بر اين ، بايد مطالبى را كه در گفتارش مبهم و دقيق است با ايراد داستانهاى متعدد و مثلهاى بسيار و متنوع روشن سازد و اين امرى است كه در تمامى لسانها و همه لغات دائر است ، و اختصاص به يك قوم و يك زبان و دو زبان و يك لغت و دو لغت ندارد، چون اين قريحه هر انسانى است كه وقتى احتياج وادارش به سخن گفتن مى كند، و باز احتياج پيدا مى كند بعضى از خصوصيات را كه در يك قصه غلط انداز و موهم خلاف مقصود است نفى كند، همين خصوصيت را در قصه اى ديگر و يا مثلى ديگر نفى مى كند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) درباره قرآن كريم فرمود: وقتى فتنه ها چون پاره هاى شبى ديجور راه خدا و راه نجات را بر شما مشتبه كردند، در آن هنگام بر شما باد بقرآن ، كه او شافعى است ، كه شفاعت و وساطتش امضاء شده ، و شِكوِه گرى از نقائص بشر است كه خدا او را تصديق كرده ، هر كس آن را به عنوان كارنامه پيش روى خود بگذارد، تا به آن عمل كند، او وى را به سوى بهشت مى كشاند، و هر كس آن را پشت سر اندازد، و به برنامه هائى ديگر عمل كند، همان قرآن او را از پشت سر به سوى آتش مى راند. □قرآن دليلى است كه بسوى سبيل راه مى نمايد، و آن كتاب ، و جدا سازى است ، و كتاب است ، كه هر لحظه به تو ميدهد، كتاب است ، نه شوخى ، كتابى است كه ظاهرى و باطنى دارد، ظاهرش ‍ همه است ، و باطنش همه ، ظريف و لطيف ، و بسيار ژرف و عميق است ، قرآن داراى دلالتها و علامتها است ، و تازه دلالتهايش هم دلالتى دارد را نمى توان شمرد، آن هرگز كهنه نمى شود، در آن ، و است ، قرآن دليل بر هر پسنديده است نزد كسى كه انصاف داشته باشد. □○ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ ص۲۰○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 به مناسبت سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها به شهر قم؛ ٢٠١ق.🍀 □ضریح مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها از سال ۹۶۵ق چندین بار ساخته و اصلاح شده است. در سال ۱۳۶۸ش نیز تعویض دوبارۀ آن در دستور کار قرار گرفت و به‌دست هنرمندانِ ارادتمندِ آن آستانه، بازسازی و تعمیر شد و در اسفند ماه ١٣٨٠ش هم‌زمان با عید بزرگ غدیرخم، در مراسمی با حضور آیت‌الله‌العظمی بهجت رونمایی شد و تاکنون بر مضجع شریف آن‌حضرت قرار دارد. □از برنامه‌های دائمی و زیبای حضرت آیت‌الله بهجت، حضور هر روزه در حریم ملکوتی حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها بود که تا پایان زندگی سراسر نور و برکت ایشان تا آستانه نود سالگی ادامه داشت. □معظم‌له هرروز پس از نماز جماعت صبح و تعقیبات آن، به حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها می‌شتافتند و سپس در خلوت عاشقانۀ خویش در گوشه‌ای از حرم مطهر به قرائت زیارات و سایر اعمال عبادی می‌پرداختند. □ایشان حتی برای مسیر حرم هم برنامه داشتند؛ پیاده به سمت حرم می‌رفتند و در مسیر، ادامه‌ تعقیبات نماز و دعای صباح و یستشیر را می‌خواندند. □حدود دو ساعت در حرم مطهر، مشغول زیارت و سایر عبادات بودند. از جمله این زیارات، قرائت زیارت جامعه کبیره و زیارت امین الله بود. @mohamad_hosein_tabatabaei
□..گویا انسان به غیر از براهین منطقی و فلسفی طریقی دیگر هم در پیش دارد که مورد تأکید بزرگانی از اهل معقول است که بین معرفت فکری و شهودی فرق بگذارید و انسان را فوق طور عقل ، راهی برای سیر در حقائق عالم هست، همانطوری که در فصول آینده کتاب می آید_عبارت از حضور و شهود می باشد. از یکطرف این همه اختراعات و نوآوریهای علمی در صنایع و حِرَف بنا نهاده از علم و برهان است.و بااینهمه باز میفرماید " وما اوتیتم من العلم الاّ قلیلا" و از طرف دیگر به طهارت و حضور در سیر و سلوک به عزم و اراده و استقامت ، آن شهود حاصل می شود.در مسیر اولیای الهی گاهی بارقه ایی نصیب انسان میشود که کار "ره صدساله" را میکند.چه اینکه هریک از ما جدولی از بحر وجودیم واین جدول با لایروبی و تحصیل طهارت و پاکی ، قرآنی میشود. □از همین امروز تصمیم بگیرید که یاوه و لغو "والذین هم عن اللغو معرضون " را مطلقا از خود قیچی و ترک کنید. فردا در خودت نورانیتی می یابیداگر پس فردا ادامه دهید عجیب تر. پله پله بالا می روید. و همینطور آسمان به آسمان پیش می روید.حرفی که به کار نمی آید و غذائی که مزاج نمی خواهد و نمی پذیرد ، بلاهت می آورد و انسان را خفه می کند و مانع فطانت و زیرکی عقل و انبساط و شروق نور بر نفس می گردد. و انسان تصمیم بگیرد که قرآنی بشود. □○شرح اشارات و تنبیهات | نمط چهارم | ص ۲۱۶ استاد علامه حسن زاده ی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □معنای جماعت چیه؟ یعنی واقعاً همه یکدل و یک‌صدا بگوییم الله الل
□این که جماعت نیست چرا دل‌ها پراکنده است پس چرا جان ها از همدیگر دور است این اگر نماز جماعته پس چرا داخل یک صف نماز جماعت این یکی با آن یکی قهر هست این چرا رویش را به طرف آن نمی‌کند چرا نماز تمام شد می‌خواهید با همدیگر یاالله کنید چرا این با اون یکی نکرد پس این چه نماز جماعتی شده ،اینه که در روایتی فرمود اگر نماز جماعت شده یعنی تجمع بود همه باهمدیگر مثل اینکه در این مسجد صدهزار نفری، در این نماز جمعه صدهزارنفری، در این حج یک میلیون نفری مثل این‌که اصلاً یک نفر ایستاده دارد طواف می‌کند، یک نفره، یک میلیون نیست به ظاهر یک میلیون جسم است اما حقیقتاً یک روح است در یک میلیون جسم .اگر این‌جور جماعت پیدا کردید به شما یقین بدهیم که یک رکعت اش اگر از ده نفر عبور بکند تمام فرشتگان هم جمع بشوند نمی‌توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.چرا؟!(۱۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □این که جماعت نیست چرا دل‌ها پراکنده است پس چرا جان ها از همدیگ
□برای اینکه واقعا یک میلیون نفرجمع شدند همه هم یکدست و یک‌صدا و یکدل، اما آدم می رود از افق اعلی به حج نگاه می کند جناب امام زین العابدین نگاه کرد به آن صحابی اش فرمود به آن اهل سرش فرمود :کجا می گویید این‌همه حاجی آمدند این‌ها که این‌جور متفرق اند که ،این‌جور در صحرای عرفات چهره‌های گوناگون دارند که؛ پس کجا این‌ها یکدست اند کجا این‌ها یکدل اند؟! اگر جماعت درست بشود درست است، اما اگر جماعت درست نشود چطور؟ البته این جماعت ظاهری هم یک مقدمه ای هست یک سر پلی هست برای آن جماعت واقعی و حقیقی؛ عرضم این‌که اگر کسی یک همچین جماعتی پیدا کرد حضور پیدا بکند اما اگر کسی یک همچین جماعتی پیدا نکرد نمی‌گویم حضور پیدا نکنید که خدایی ناکرده بر خلاف مسائل دینی باشد اما به سر فقه رسیدن اصلا کار آسانی نیست...(۱۶) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○راه نیل به دیدار حضرت مهدی ارواحنافداه در زمان غیبت - ۱○□ دیدار با امام دو شرط دارد: ○۱- سنخیّت ○۲- محبّت و عشق خالصانه @mohamad_hosein_tabatabaei
□شاگردی به یک عارف گفت: آقا دنیا در آینده در امان نیست؛ ما از آینده جهان امنیت نداریم و آینده جهان تاریک است. □پیر خردمند گفت: بسیار خوب، اگرچه آینده جهان تاریک باشد، هدف ما روشن است. اگر هدف ما روشن باشد، از تاریک بودن اینده چه باک داریم؟ اگر هدف روشن نباشد، آینده تاریک است و از تاریکی آینده باید ترسید. اما اگر هدف روشن باشد، از تاریکی آینده چه باک؟ □زندگی براساس تعقل درست استوار است و آنجا که تعقل نباشد، پای زندگی لنگ است. □تنها چیزی که انسان هیچ گاه از آن سیر نمی شود معرفت است. انسان از غذا و آب و مشتهیات نفسانی سیر می شود اما معرفت هیچ گاه سیری ندارد. □در راه معرفت هم حجاب های ظلمانی وجود دارد و هم حجاب های نورانی؛ وقتی که حجاب های ظلمانی کنار برود، تازه آنجا حجاب های نورانی شروع می شود و باید حجاب های نورانی را برداشت تا به معدن نور رسید و این سیر تمام شدنی نیست و این راه، راهِ امیرالمومنین است. □دکتر ابراهیمی دینانی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۱۸ □قیامت روزی است که يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا (مزمل
☑️قسمت ۱۹ □در عالَم وجود، فقط ۱۴ نفر هستند که توانستند به مقام نور واحد برسند که کُلُّنا نُورٌ وَاحِد. یک معنی‌اش این است که همه‌ی ما یک نور واحد هستیم و تمایزی بین ما نیست. این نور، واحد است. چون نور واحد است، اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ. نور کثیر که نمی‌تواند نور آسمان‌ها و زمین باشد، دعوا راه می‌افتد. ما نورهای متعدد نداریم، أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (یوسف/۳۹). او واحدی است که قهار است و بر هر شیء قهر و غلبه دارد و هر شیء هم نور اوست. او مُنَوِّر نیست بلکه نور است. اگر مُنَوِّر باشد، دوییت مطرح می‌شود. این لامپ مُنَوِّر این اتاق است. نور این لامپ چیزی است و این اتاق چیز دیگر اما خدا اینگونه نیست، اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ. در مثال، دریا و موج را داریم. موج عین دریاست و جدا از دریا نیست اما دریا هم نیست. یا مثال نور و شعاع نور. این نور لامپی که اینجاست از نیروگاه می‌آید و عین آن نور نیروگاه است اما آیا همان نیروگاه است؟! او کجا و این کجا... این نور تنها بخشی و جلوه‌ای از آن نور عظیم است. اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ یعنی کل آسمان‌ها و زمین ظهور این نور است و عین‌الربط به این نور واحد هستند. □در هر صورت، یک نور واحد در عالم هست که قرآن هم به آن اشاره می‌کند؛ وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ (قمر/۵۰). ما یک امری داریم که این امر واحد است و کثرت در او راه ندارد اما مبدأ کثرت است. چرا؟ عرض کردیم که چون حق متعال واحد و احد است، کثرت نمی‌تواند از او صادر شود. از واحد جز واحد صادر نمی‌شود. این نور واحد، حقیقتی است که از حق متعال ظاهر شده است اما چون تجلی است پس غیر حق متعال است. همین تجلی و ظاهر بودن، قید است. همین قید سبب می‌شود که او مبدأ کثرات باشد.  □این نور واحد، حقیقت عالَم است (که همه‌ی این انوار اشعه‌های آن نور هستند) که از او تعبیر به عقل، روح، ماء، حقیقت ختمی مرتبت، رقّ منشور، عماء، برزخ البرازخ، قیامت کبری، صادر اول و... شده است و بی منتها اسم دارد که با این اسم‌ها کاری نداریم. ما با اصل مطلب کار داریم. این نور واحد و اسم اعظم از خدا صادر شده است و مال خداست. در شب ۲۷ رجب می‌خوانیم که اَللَّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِالتَّجَلِیِ الاَْعْظَمِ. در مدینة المعاجز، جناب بَحرانی نقل کرده است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام شخصی را در کنار دریا دید که بر روی دریا راه می‌رفت. به او گفت چطور به این مقام رسیدی که می‌توانی بر روی دریا راه بروی؟ گفت من اسم اعظم را آموخته‌ام. گفت اسم اعظمی که آموخته‌ای چیست؟ گفت علی... من یک یا علی می‌گویم و بر روی دریا راه می‌روم. امیرالمؤمنین اشاره‌ای به دریا کرد و دریا منجمد شد. گفت حالا بر روی آن راه برو. آن شخص گفت شما که هستی و چطور به این مقام رسیدی؟ گفت من خودِ علی هستم!
□نکته ای ناب□ □عزیزی از ضعیفی سوال فرمود در رمزی از رموز حدیث امام صادق علیه السلام که فرمود: «عَلَامَةُ خَُرُوجِ المَهدِىّ کُسُوفُ الشَّمسِ فِى شَهرِ رَمَضَانَ فِى ثَلَاثَ عَشرَةَ وَ أَربَعَ عَشرَةَ مِنهُ؛ نشانه ظهور مهدى(عجل الله) کسوف خورشید در ماه مبارک رمضان است [و وقت کسوف] سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود.» راقم ضعیف پریشان حال و متوسل ومتمسک به آستان خاندان آل الله صلوات الله علیهم گوید: حق جل عظمته در قرآن کریم می فرماید:هو الذی جعل الشمس ضیاء والقمر نورا ... ضیاء آن نوری است که بذاته بوده ونور آنی است که از دیگری اخذ شده باشد .شمس یا خورشید تمثیل حق تبارک وتعالی است ؛الحق شمس الوجود وقمر مظهر اتم الهی انسان کامل است که دیجور عالم امکان را به نور خود روشن کرده است؛الله نور السموات والارض ... آسمان و زمین یعنی عالم غیب وشهادت نورشان را از اسم جامع الهی که انسان کامل مظهر اتم آن است اخذ کرده اند .این نور ،نور وجود است. وهر مخلوقی بوجودش این نور را ظاهر می کند نه اینکه بین نور و موجود بینونت باشد وآن منوِّر این گردد بلکه کل موجودات به نور الله نوراند و الله جامع انوار است. لذا آسمان و زمین را به نور معرفی کرد نه به ضیاء چون نورشان را از حق دارند. ظهور شمس به قمر است و انشقاق قمر بسط بساط رحمانی در عالم خلقانی است .فظهور الشمس فی مرآت القمر. ظهور حق در خلق است و قمر (انسان کامل)جامع مخلوقات. ظهور حضرت حجت روحی فداه که قمر منیر و بدر کامل عالم وجود است در ۱۴ شهر رمضان که ماه خداست و کسوف خورشید در آنروز ،کنایه از ظهور شمس وجود به قمر انسان کامل است که طی ۱۴ منزل به ظهور اتم میرسد و اسم الظاهر حق را به طور تام وتمام آشکار می کند .چه قمرِ انسان کامل ،چهار رکن هستی است که هوالاول و الآخر و الظاهر والباطن را مظهریت دارد .به چهارده منزل از منازل ۲۸ گانه قمر ، مظهر اسم الاول و الظاهر میشود و به چهارده منزل دوم مظهر الباطن و الآخر. همینطور مظهریت ائمه سبعه اسماء الله را او داراست که این هفت اسم با آن ارکان اربعه، ۲۸ منزل قمر را تشکیل میدهند که علی الدوام به سیر وجودی در ظهور و بطون است ؛لاتعطیل فی اسماء الله. کما اینکه قمردر حرکت دائم است وچون به نهایت میرسد دوباره آغازی دیگر دارد وهرگز توقف در این ظهور وبطون راه ندارد یعنی انسان کامل را حد یقف در سیر الهی اش نیست هر چند واقف همه مواقف شهودی است اما تجلی ذات الهی آن فآن وبی منتهاست. اقمار اتم الهی، ۱۴ مظهر تام دارد که ارکان اربعه وائمه سبعه اسماء را مظهر ومجلای اتم اند که خاتم شان حضرت مهدی موعود روحی فداه است وچون قمر منازل ۲۸ گانه خود را در شهر( ماه)طی میکند و شهور ۱۲ هستند و کمال شهور به شهر رمضان المبارک است لذا خاتم اوصیاء در شهر رمضان و در لیله بدر آشکار می شود و خورشید کسوف می کند یعنی دوران غلبه نور باطن(شمس) که دوران غیبت است سر می رسد و دوره تجلی اسم ظاهر (قمر) در ظلمت ممکنات فرا می رسد . والله اعلم ان شاء الله تعالی چشمان کورمان به نور جمالش روشن شود ونظاره گر آن روز باشیم. چهارشنبه ۲۳اسفند ۱۳۹۶
□● ●□ □یکی از بطونِ معانی رجعت همین است که انسانهای کُمَّلِ الهی ، به خصوص کُمَّلینِ در عصر ختمی ، اینها در هر هفته ، هی رجوع می کنند به سوی ما. □ما به سوی اینها توبه می کنیم. ما به اینها پناه می گیریم، آنها به ما پناه می دهند؛ ما به میهمانیشان می رویم؛ آنها به ما پذیرایی می کنند. □این یک معنا از معانی رجعت؛ که همیشه کُمَّلینِ اهلُ الله ، در حال رجعت اند؛ از آن سویِ عالم ، به این سویِ عالم می آیند و ما را در مرتبه ی طبیعت و عالمِ خشکیِ زمین پذیرایی می کنند. □ما توان آن را نداریم که برویم محضرِ آنها در آن عالم و در اطوارِ وجودیِ غیبی، پذیرایی بشویم؛ آنها از آن نشئه ، به این نشئه می آیند. از آن طورِ وجودی به این طورِ وجودی می آیند ما را پذیرایی می کنتد. □پس هر هفته به هفته، تمامِ دوازده تا معصوم، یعنی از پیغمبرِ اکرم گرفته تا امام حسنِ عسکری، علیهِ الصلوة والسلام رجعت می کنند ، از شنبه تا پنجشنبه و ما را پذیرایی می کنند. ما را میهمانی می آورند. به ما پناه می دهند. ☑️این مطلب را ، در بخش اعتقادیمون، برویم رویِ آن تحقیق کنیم. □بیشتر فکر کنیم؛ تعمق کنیم.از مثلِ همین حدیث و روایت صدر ابن ابی دُرَم درس بگیریم، که آمد برای طولِ هفته، از امام ِ هادی علیه الصلوة والسلام ، در هنگامِ محاصره ی امام، در دلِ ارتشِ عباسیان، در پادگانِ نظامیِ شان در سامرا، رفته پیشِ امام به یک نحوی مشرف شد. ☑️واین اصل را برایِ ما به ارمغان آورد که ما بدانیم: " میهمانِ کی هستیم" □●از بیانات استاد در محرم سال۹۹●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
۹۸ □از جنبه ی و جهان تبدیل شد به یک ؛ اما در بخش اسلحه و مهمات و امور نظامی و حربی و امثال اینها، کلّ عالم تبدیل شد به یک . ده ها کلاهک هسته ای وجود دارد؛ صدها کلاهک هسته ای وجود دارد؛ اسرائیل، فقط بیش از دویست موشک با کلاهک هسته ای در انبارهایش موجود است. که هریک از اینها در یک محیطی منفجر بشود کیلومترها در کیلومترها، دهها کیلومتر و صدها کیلومتر در صدها کیلومتر را نابود می کند اصلاً. هیچ گیاهی در آنجا روییده نمی شود؛ هیچ فردی آنجا زنده نمی ماند. چند ثانیه مگر آن و آن بمباران امریکاییها واقع شد که بیش از دویست و پنجاه هزار آدم از بین رفتند؛ چند ثانیه. الآن که دیگر حرف یک کلاهک و ده تا و صدتا نیست؛ هزاران کلاهک هسته ای در جهان موجود است و حضرت بقیة الله اگر به فرض الآن قیام بفرمایند خب می خواهند « یملأ الله به قسطاً و عدلاً بعد ما مُلِئَت ظُلماً و جوراً » بعد می خواهند که کل زمین را پر از عدل و داد بفرمایند بعد از آنی که پر از ظلم و ستم و جور شده است، این همه دشمن. ببینید چه خبر است؟ □ ، و ، هواپیماهای مختلف با مدلهای گوناگون عجیب و غریب، و چندین هزار کیلومتر فضا را طی کن، همه مجهز به کلاهک هسته ای، چه اینکه الآن منطقه ی خود خلیج فارس ما هم بر اساس تحریک غربی ها و اروپایی ها، تمام سران عرب این منطقه و دول خلیج، که همه شان سلطنتی اند، هیچکدامشان بر اساس رأی اداره نمی شوند، همه موروثی سلطنتی شاهنشاهی اند، مثل عربستان سعودی که شاهزاده ها صف کشیده اند برای مساند حکومتی، اینها را که پولهای کلان این منطقه و ثروت عظیم خاورمیانه و منطقه ی خلیج به این عظمت اینها همه الآن دارد می رود توی امریکا و اروپا و از آنجا بصورت اسلحه و مهمات و موشک و هواپیماها و کشتی های جنگی و چه بسا هم به اینها حتی کلاهک های هسته ای هم بدهند و حرفش را هم نزنند؛ الآن منطقه تبدیل شده به یک منطقه ی باروت، کلا انگار اینکه اگر یک ثانیه، یک ساعت اگر جنگی بخواهد پیش بیاید در این منطقه تمام این کشورها به راحتی برای چند ساعت طول نمی کشد، محو می شوند. . ☑️این است که . « فیکونونَ مِن أنصاره» □ برای همه ی منابع نظامی دشمنان، باید از طریق همان ؛ ، برزخیات اند؛ بلکه منتها متمثل بشوند در هر جای عالم حضرت را کفایت کنند: « فیکونون من انصاره » □خب اینها اگر کسی بگوید آیا اینها مگر می شود که واقع بشود؟ خب اینها چیزهایی است که در زمان رسول الله واقع شده است. □همین فرشته ها آمدند به محضر آقا، عرض کردند آقا ما همان فرشته هایی هستیم که جدت رسول الله را در جنگها کمک کردیم؛ آن اجنه و افواجی از جن هم که به محضر آقا مشرف شدند آنها هم به آقا عرض کردند ما از شیعیان پدرت علی هستیم و در جنگهای جدّ بزرگوارت رسول اکرم حاضر شدیم؛ در جنگ احد، در جنگ بدر، در جنگ خندق، جنگهای دیگر؛ به محضرشان مشرف شدیم؛ « و ما رَمَیتَ إذ رمیتَ و لکنّ الله رمی» □اینها همان کسانی بودند که در جنگها آقا را کمک می کردند، دشمن را به هزیمت می بردند و جناب رسول الله با کمترین افراد، با پر جمعیت ترین نیروهای دشمن می جنگید: « کَم مِن فِئَةٍ قلیلةٍ غلبَت فِئَةً کثیرةً بإذن الله » که بر علیه دشمن غلبه پیدا می کرد جناب رسول الله. □آن فرشتگان « فیکونون من أنصاره » که الآن در نزد قبر حضرت ابی عبدالله اند اینها می مانند تا زمان حضرت بقیة الله و بعنوان انصار آن بزرگوار بتوانند کمک بکنند آقا را؛ یاری بدهند. □خدای متعال به وسیله ی همین فرشتگان و دیگر قوای عالیه ی در نظام هستی که جزو مبادی عالیه ی عالم اند، تمام وجود مقدس حضرت بقیة الله را کفایت می کند ضمن اینکه احکام طبیعت هم در جای خودش باقی است. □إن شاء الله توفیق داشته باشیم جزو سربازان آماده به رزم آن بزرگوار قرار بگیریم؛ اگر توفیق ادراک آن ظهور به ما دست داد که البته در این باب عرایض زیادی هست به جاهای دیگر موکول می کنیم. ☑️« فیکونون من أنصاره» شعارشان هم اینست: « یا لثارات الحسین » . □○ ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □از کمالات انسان این است که تا می‎تواند، کسی را رد نکند. انسانی که با حق‌تعالی انس و ربط کامل پیدا نمود، آن‌قدر قوی می‎شود که ممکن است اصلاً حالت رد نداشته باشد و هر کس را در حدّ خود پذیرا باشد و به او بهره دهد. دیگر از کمالات انسان این است که با بدها احسان و خوبی کند: صِل مَن قَطَعَکَ وَ اعفُ عَمَّن ظَلَمَکَ وَ اعطِ مَن حَرَّمَکَ وَ اَحسِن اِلى مَن أَساءَ اِلَیکَ: با کسی که از تو بریده، رابطه برقرار کن و کسی را که به تو ستم کرده، ببخش و به کسی که از تو دریغ نموده، عطا کن و به کسی که به تو بدی کرده، خوبی کن. چون این کار بر خلاف مزاج انسان و مخالف با نفس اوست، اخلاص در آن بیشتر است و الاّ احسان به خوب‎ها چندان هنر نیست و مال مبتدیان است. ☑️مؤمنی که علم و حلم و رضا داشته باشد، کارش به انتها رسیده است. ☑️عفّت، همسایه‌ی عصمت است. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○می خواهَٖمَت چنانکِه شَبِ خستهِ خواب را ○می جویَمَت چنانکِه لبِ تشنهِ آب را... @mohamad_hosein_tabatabaei
سلام علیکم همراهان فهیم جمله به جمله ی مطالب ارسالی میطلبه صلوات رو ، هرجا که به دل نشست ! 🍀جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان (عجل الله)صلوات هدیه بفرمائید🍀
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش چهارم ● بيان اينكه جنبه مثل داشتن ، مستلزم وجود تشابه است (ضرورت
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش پنجم ● ده نكته كه از مباحث و مطالب گذشته روشن شد پس تا اينجا روشن شد كه قرآن كريم هم مانند هر كلامى ديگر بايد مشتمل بر آيات متشابه باشد، و بايد تشابهى را كه بحكم ضرورت در يك آيه هست در آيه اى ديگر از آيات محكمات ، آن تشابه را بر طرف سازد، پس با اين بيان پاسخ از اشكالى كه به قرآن متوجه كرده اند (كه چرا مشتمل بر متشابهات است ؟ و اينكه تشابه مخل بر فرض هدايت و بيانگرى است ) بخوبى داده شد، و از همه مطالبى كه تاكنون خاطرنشان كرديم ، و بحث هاى طولانى كه تاكنون ايراد نموديم ، چند نكته روشن گرديد. 1 - آيات قرآنى دو قسم است ، يكى محكمات ، و ديگرى متشابهات آنكه مشتمل بر مدلولى متشابه است ، جزء آيات متشابه ، و آنكه هيچ تشابهى در مدلولش نيست ، محكم است . 2 - تمام قرآن چه محكمش و چه متشابهش تاءويل دارد، و اينكه تأويل از قبيل مفاهيم لفظى نيست ، بلكه از امورى است حقيقى و خارجى ، كه نسبتش به معارف و مقاصد بيان شده بالفظ، نسبت ممثل است به مثال و اينكه تمامى معارف قرآنى مثلهائى است كه براى تأويل نزد خدا زده شده است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 98 3 - فهم و درك تأويل براى مطهرين يعنى راسخين در علم امكان دارد. 4 - بيانات قرآنى مثلهايى است كه براى معارف و مقاصد آن زده شده ، و اين غير از نكته دوم است ، در نكته دوم مى گفتيم معارف قرآن مثلهايى است براى تأويل ، و در اينجا مى گوييم بيانات قرآنى مثلهايى است براى معارف آن . 5 - واجب است قرآن مشتمل بر كلماتى متشابه باشد، و چاره اى جز آن نيست ، همچنان كه لازم است آيات محكم نيز داشته باشد. 6 - محكمات قرآن ام الكتابند، كه متشابهات را بايد بدانها ارجاع داد، و بيانش را از آنها خواست . 7 - محكم بودن و متشابه بودن ، دو وصف نسبى است ، يعنى ممكن است يك آيه براى عامه مردم متشابه باشد و براى خواص محكم ، و نيز ممكن است به خاطر اختلاف جهات ، مختلف شود، يعنى ممكن است آيه اى از آيات قرآنى از يك جهت محكم ، و از جهت ديگر متشابه باشد، و در نتيجه نسبت به آيه اى محكم و نسبت به آيه ديگر متشابه باشد و ما در قرآن متشابه به تمام معنا و بطور مطلق نداريم ، هر چند كه اگر هم مى داشتيم محذورى و اشكالى پيش نمى آمد. 8 - واجب بود آيات قرآن طورى نازل مى شد كه يكديگر را تفسير كنند (همچنان كه همينطور نازل شده است ((مترجم ))). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□حضرت بقیةالله سلام‌الله‌علیه هم یکپارچه حضور در پیشگاه خداست و چون یکپارچه ادب و مؤدب و حاضر عند رب هست پس در همه جا هست پس هرچه را نگاه می‌کنی امام زمان می‌بینی @mohamad_hosein_tabatabaei