eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□وهابیت و اسلام القاعده مال همین عرب های عربستانست. این فرهنگ عربی است ؛ نه اسلام آسمانی. در طول این چهارده قرن یک متفکر و فیلسوف عرب برای من پیدا کنید. اینها خلفای شان هم عربی بوده اند. فرق خلفا با حضرت علی این بود که اسلام علی، اسلام محمدی و اسلام آسمانی بود ؛ نه عربی. من صریح می گویم که به حضرت علی(علیه السلام) و اسلام علی ارادت دارم. نه به این عرب ها. چرا. چون علی یک انسان آسمانی است." من ناسیونالیست نیستم اما با اسلام عربی هم مخالفم. □○حکیم دکتر دینانی مصاحبه با مجله نوروزی خبرآنلاین ۸ فروردین ۱۳۹۰○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □روی دعایت تعقّل کن تا رشد کند. نکند از سنّ بچّگی تا هشتاد سالگی همه‎اش نخودچی کشمش از خدا بخواهی. حاجاتی را که داری، به صورت یک نامه روی کاغذ یا دلت، البته اوایل روی کاغذ، برای خدا بنویس و بگذار در جانمازت یا هر جای دیگری. دو سه ماه بعد، هر وقت حال خوبی داشتی و شنگول بودی، آن را به دقّت بخوان و ببین هر جا زیاده‎روی کرده‎ای یا به خدا بی‌‎ادبی‌‎ کرده‎ای، آنها را خط بزن و تصحیح و تجدید نظر کن و نهایتاً آن را پاکنویس کن. نامه‎ی اوّل را هم حفظ کن. دو سه ماه بعد باز همین کار را روی نامه‎ی تصحیح شده انجام بده. یکی دو سالی این کار را ادامه بده. بعد نامه‎ی آخری را با اوّلی مقایسه کن، ببین از کجا سر در آورده‎ای و چقدر رشد کرده‎ای. مرشد تو که نامه‎ها را عوض می‎کرد، خداست که همراهت است. آخر کار به چیزی می‎رسی که از حاجتت بهتر است؛ به کسی می‎رسی که برایش نامه می‎نوشتی. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش اول ● بحث روايتى رواياتى در معناى ((محكم و متشابه )) در تفسير
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش دوم1⃣ ● روايتى درباره ((راسخين در علم )) و در تفسير عياشى از جعفر بن محمد از پدرش امام باقر (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: مردى از امير المؤمنين (عليه السلام ) خواهش ‍ كرد كه آيا ممكن است پروردگار ما را، برايمان توصيف كنى ، تا هم محبتمان به او زياد شود، و هم معرفتمان ؟ اميرالمؤمنين ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 106 خشمگين به خطبه ايستاد، و در ضمن ايراد خطبه براى عموم حضار رو به آن شخص كرد، و فرمود: اى بنده خدا بر تو باد به آنچه كه قرآن تو را به صفات خدا دلالت مى كند، و آنچه كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) (كه در اين باب مقدم بر تو است ) از معرفت خدا به تو پيشنهاد مى كند، و آنچه را كه در اين وادى از نور هدايت او روشن شده پيروى كن كه هدايت او نعمت و حكمتى است كه در اختيار تو قرار گرفته ، پس همين مقدار را بگير، و شكرش را به جاى آر، و در آنچه شيطان بتو تكليف مى كند كه خود قرآن علم آن را بر تو واجب نكرده ، و در سنت رسول و ائمه هدى (عليهم السلام ) هم درباره آن چيزى وارد نشده ، فريب شيطان را مخور، و علم آنرا به خود خدا واگذار، و عظمت خدا را (كه از قياس و وهم و عقل بشر بيرون است ) با مقياس فهم خود مسنج . و بدان اى بنده خدا كه راسخين در علم آنهايى هستند كه خداى تعالى از اينكه متعرض امور ماوراى پرده غيب شوند بى نيازشان كرده ، به تمامى معارفى كه از حيطه علمشان بيرون است ، و تفسيرش را نمى دانند اقرار دارند، و مى گويند: ((آمنا به كل من عند ربنا)) خداى تعالى آنانرا با اين فضيلت ستوده كه به جز خود از رسيدن به تفسيرى كه در حيطه علمشان نيست اعتراف دارند، و در آن گونه معارف تعمق و غور نمى كنند، و خداى تعالى اين ترك تعمق را از آنان ستوده ، و نامش را رسوخ در علم نهاده است ، پس تو نيز به همين مقدار اكتفا كن ، و در اين مقام نباش كه اقيانوس عظمت خدا را با عقل خود اندازه گيرى كنى و از هالكين شوى . مؤلف : جمله ((اى بنده خدا راسخين در علم چنين و چنانند))، ظهور در اين دارد كه آن جناب حرف ((واو)) در جمله : ((و الراسخون فى العلم يقولون )) را ((واو استينافى )) گرفته ، نه عاطفه ، همچنان كه ما نيز از آيه همين معنا را استفاده كرديم ، و مقتضاى استينافى بودن واو اين است كه راسخين در علم ، به تاءويل متشابهات ، عالم نيستند، گرچه چنين امكانى برايشان هست ، و آيه شريفه اين امكان را نفى نمى كند. در نتيجه اگر دليل و بيان ديگرى پيدا شود، و دلالت كند بر اينكه راسخين در علم داناى به تأويل متشابهاتند، با آيه مورد بحث منافاتى نخواهد داشت ، همچنان كه ظاهر روايات ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) (كه به زودى خواهد آمد) همين است . و جمله : ((آنهايى هستند كه خداى تعالى از اينكه متعرض امور ماوراى پرده غيب شوند بى نيازشان كرده ))، خبر براى جمله ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 107 راسخين در علم ، مى باشد و خلاصه مى خواهد بفرمايد كه راسخين در علم چنين كسانى هستند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □اگر دنیا را بخواهیم، باید ناصر حقیقی را بخواهیم. اگر دنیا را می‌خواهیم! آخرت که دیگر معلوم است. بله، بشارتی است برای مؤمنین که عبادت در ایام غیبت، افضل است از عبادت در حال حضور. پس چطور ما دعا نکنیم برای ظهور حضرت؟ فرمود: آیا میل ندارید که عدل در تمام دنیا مبسوط شود؟! خدا ما را نجات دهد. خدا بفهماند به ما، الهام بکند به ما، تثبیت بکند در ما، که شکرگزار باشیم بر این طریقه‌ای که خدا هدایتمان کرده است. □اگر به قطعیات و یقینیات دین عمل کنیم، در وقت خواب و به هنگام محاسبه پی‌می‌بریم که از کدام یک از کارهایی که کرده‌ایم، قطعاً حضرت امام زمان علیه‌السلام از ما راضی است و از چه کارهایمان قطعاً ناراضی است. □در محضر بهجت، ج٢، ص٢٥٠□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ○□ □فرمود حرف این است: که انبیا که نبی خاتم که اوصیای او سفرای الهی از جنس ما هستند. اینچنین نیست که آنها از نوعی بوده باشند و ما از نوعی. از جنس ما هستند؛ ما از جنس آنها. همه ابنای یک نوع. و آنها گزاف گوی نیستند؛ معصوم اند. یعنی حرکات و سکونشان معصوم است. آنجا که خاموش اند؛ خاموشی صواب است؛ و آنجا که دارند حرف می زنند؛ نطق صواب است. قیام و قعودشان معصوم است؛ نیاتشان معصوم است؛ حرفهایشان معصوم است؛ آنچه را که می گیرند از بطنان هستی، در گرفتن معصوم اند؛ و آنچه را که تأدیه می کنند و می بخشند، در بخشیدن هم معصوم اند. □و یکی از فرمایشات ائمه ی ما، پیغمبر ما، اینست و قرآن ما اینست که: « و لکم فی رسول الله أسوة حسنة » این حرف خدا. □و خودشان هم که به ما فرمودند، ما را ببینید و به سوی ما بیایید. پس ما به سوی آنها بار داریم؛ راه داریم؛ اذن داریم. □حرفهایی پیش می آید، سوال هایی پیش می آید؛ حق داریم که سوال بنماییم؛ شک و وسوسه هم برای ما پیش می آید؛ بیاید. شک و وسوسه هم خوب است. آن خودش مقدمه است که انسان را دارد بر می انگیزاند به سوی یقین. □وسوسه خوب است؛ شک خوب است؛ تردید خوب است؛ انسان را وادار می کند به سوال، به پرسش؛ کسی اینها را مانع نشده است؛ شک پیش می آید؛ تردید پیش می آید؛ به ما چه؟ ما را به این حرفها نرسیده، اینها برای ما نیست چون می فرمود به ما که ما را ببینید و به سوی ما بیایید، حاشا که آنها پرده پو باشند. اگر ما به سوی آنها بار نداشتیم ما را به سوی خودشان دعوت نمی فرمودند. چون آنها مردم گزاف و هرزه نیستند. خلاف نمی گویند؛ پس ما بار داریم، اجازه داریم. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □با بحث‌هایی که در دروس معرفت نفس شد و در جلساتی که داشتیم بخصو
□و لذاعلامه طباطبایی می‌فرمایند که در هر فعل مشروعی که سزاوار هست این فعل انجام بشود در آن‌جا ادب لازم هست مراعات بشود بعضی از افعال را خود شرع به ما دستور فرمود مثل نماز خواندن را، روزه گرفتند را، حج رفتن را الان ببینید یک حاجی در حج چقدر باید مؤدب باشد می‌بینید برای برنامه حجش دین یک برنامه رسمی گذاشته باید چگونه مسافرت کند چگونه مستطیع بشود بعد از استطاعت چگونه برود در آن‌جا هم چگونه احرام این‌ها همه تادیب کردن یک حاجی هست یعنی مؤدب کردن یک حاجی که تو می‌خواهی فعل حج را انجام بدهی همین طور نمی‌شود حالا یک کسی بگوید من می روم مکه هر جور که می‌خواهم احرام می‌پوشم به هرکجا که دلم بخواهد می روم طواف را هم هر وقت دلم می خواهد انجام می‌دهم سعی بین صفا و مروه را هم هر طوری که بخواهم انجام می‌دهم این درست است که حج رفتن یک فعلی هست خوب اما شما باید در این حج رفتن که فعل خوبی هست این را به هیئت نیکویی انجام بدهی یعنی به یک قامت و به شکلی او را انجام بدهی که بهترین قامت باشد این را می‌گویند ادب الان ما اگه چند نفر این‌جا نشسته باشند بعد یکی پا را دراز کند یکی درازکش بشود یکی یک‌ جور دیگر، می‌بینی یکی دو زانو نشسته می‌گوییم این شخص از همه مؤدب‌تر هست الان خودمون هم این‌ها را می‌گوییم دیگه این از همه مؤدب‌تر هست، یعنی چه؟ یعنی اگر در معاشرت اجتماعی خواستیم کنار همدیگر بنشینیم این فعل کنار هم نشستن، عمل نشستن با همدیگر یک عمل مشروعی هست برای این‌که نه عقل او را منعش می‌کند که شما با دوستت با فامیلت با همسایه‌ات با مهمانت ننشین عقل هیچ‌گاه هیچ موقع این را منع نمی‌کند و شرع هم هرگز این را منع نمی‌کند اگر یک عملی که عقل و شرع امضایش کرده‌اند این عمل را به بهترین صورت انجام بدهید آن را می‌فرمایند ادب.(۲۹) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □و لذاعلامه طباطبایی می‌فرمایند که در هر فعل مشروعی که سزاوار هس
□مثلاً انسان برایش میهمان آمد اگر بخواهد پیش مهمان غذا بیاورد برود غذای ته مانده را بیاورد این یک جور است برود غذای متوسط بیاورد این یک جور است برود بهترین غذا را برای مهمان بیاورد این هم یک‌جور دیگر هست،حالا کدام را شما می‌گویید ادب هست؟ ببینید این فعل باید بر یک هیئتی یعنی بر یک روشی بر یک قامتی این کار را انجام بدهی که این قامت بهترین قامت باشد حالا بیاییم در نظام عالم مثال بزنیم تا فرمایش جناب آقای طباطبایی جا بیفتد ...(۳۰) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □مثلاً انسان برایش میهمان آمد اگر بخواهد پیش مهمان غذا بیاورد بر
□الان خداوند زمین را ساخت، آسمان را ساخت من و شما را درست کرد، حیوانات را هم ساخت، درخت‌ها را هم ساخت، دریا را هم ساخته همه این‌ها را ساخته آیا شما در ساختن یک ستاره طرحی، قامتی، هیئتی، بافتی بهتر از این را دارید که ساخته بشود ؟!یک کسی در عالم می‌تواند طرح بدهد که اگر، یا یک کسی بیاید راجع به این فعل خداوند الان این بدن ما فعل خداوند است کار خداست این بدن ما که الان صورتی داریم می شود این بینی را بگوییم جای دیگر باشد می‌شد این بینی را واژگون بگذاریم می شد دندان‌های پهن را بگذارند جلو دندان‌های تیزی راه نداشته باشه اما اگر یک همچین چیزی درست بشود شما این کار را این عمل را به بهترین صورتش قبول دارید؟! معلوم هست خداوند طوری صورت‌ ما را ساخته بینی موجود شده است دندان‌ها روی حساب چیده شده،لب ها روی هم حساب شده قرار گرفته،فک روی حساب و تمام اعضا و جوارح این صورت همه روی حساب بعد می گوییم چون این عمل خدا به بهترین نحو ساخته شده و لذا این فعل مؤدب‌ترین فعل هست چوم به یک هیئت نیکویی به یک هیئت خوش ساخته شده که بهتر از این راه ندارد و لذا هر چه کار را آدم به بهترین شکل انجام بدهد معلوم می‌شود این کار روی ادب پیاده شده است.(۳۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○حکیم دکتر دینانی○□ □عشق همیشه توأم با غم است اصلاً بی‌غم نداریم، عاشق بی‌درد شما تا حالا در این عالم دیده‌ای؟ توأم با دردمندی است اما عشق ملک توأم با دردمندی نیست ملک هم خدا را می‌شناسد در حد خودش تنزیهی است آنها عُباد حقند هم خدا را عبادت می‌کنند و هم خدا را دوست دارند و به یک معنی عاشق حقند اما نیستند ملائکه را حس نمی‌کنند همیشه در یک مقام معین هستند همیشه یا در حال رکوع یا در حال سجود یا در حال تشبیه یا در حال ورد هستند یا در حال ذکرند در یک حالت هستند. ترقی هم ندارند تعالی و ترقی ندارد همونی که هست از ازل تا ابد همان است جبرئیل از ازل تا حالا یک ذره ترقی نکرده و مقامش بالاتر نرفته، انسان تعالی دارد مرتب این تعالی مسأله‌ی مهمی است یعنی انسان برعکس فرشته توقف ندارد فرشته همواره در یک حال است و مقام معلوم دارد همیشه در یک مقام است اما انسان مقام معلوم ندارد مقامش نامعلوم است و همیشه در حال تعالی است و انسان کاملی که عاشق حق است دردمند است تمام اولیا تمام عرفا. سُلاک راه حق دردمندند فراق دارند اصلاً گاهی چنان ناله می‌زند که اون ناله عالم را می‌سوزاند. ناله‌ی هجران، عطار از هجران ابدی صحبت می‌کند این درد غم است درد فراق است البته وصال هم هست اما هم هست. یک لحظه وصال است یک لحظه فراق است اینکه می‌گوید فرشته عشق ندارد، عشق بدون درد را می‌گوید می‌خواهد بگوید دردمندانه از آن انسان است و عاشق هم همیشه دردمند است حتی عشق مجاز هم توأم با درد است و اگر عاشقی درد نداشت او شیاد و دروغگوست. انسان سلوکش و عشق الهی‌اش توأم با دردمندی و هجران است همان است که موجب تعالی می‌شود و الا اگر یک مقام و معین داشت و راحت بود در یک مقامی تا ابد می‌ماند مثل فرشته که تعالی نداشت، تمام این مسأله تعالی انسان است تعالی هی بالا و بالا و بالاتر تا چه حد؟ تا بی‌پایان. ○رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند ○ بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت. ☑️همچنان می‌رو به پایانش مرس @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □همّت بلند خوب است. هر چه می‎توانی، مراتب بالاتری را طالب باش امّا اظهار نکن، زیرا باطل می‎شود. هر چه می‎خواهی بشوی را در درون خودت مخفی نگهدار، به خدا عرض کن خدایا این همه بنده‎ی خوب و اولیای بزرگ آفریده‎ای، من را هم مثل آنها بکن. ○همّت بلند دار که مردان روزگار ○از همّت بلند به جایی رسیده‎اند □وجود حضرت سلمان کافی است برای اینکه حجّت بر ما تمام شود که می‎توانیم جزء اهل البیت علیهم السّلام شویم. اگر راه را بر خود بستیم و گفتیم آنها کجا و ما کجا، خودمان، خودمان را محروم کرده‎ایم. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش دوم1⃣ ● روايتى درباره ((راسخين در علم )) و در تفسير عياشى از ج
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش دوم2⃣ ● روايتى درباره ((راسخين در علم )) اين كلام ظاهر در اين است كه مى خواهد شنونده را تشويق و ترغيب كند به اينكه او نيز چنين باشد، و طريقه راسخين در علم را پيش بگيرد، و نسبت به آنچه نمى داند اعتراف (به جهل خود) كند، تا او نيز از راسخين در علم شود، و اين خود دليل بر اين است كه آنجناب راسخين در علم را به كسى تفسير كرده كه نسبت به آنچه مى داند پايبند است و نسبت به آنچه نمى داند اعتراف مى كند، و متعرض آنچه كه از حيطه علم او خارج است نمى شود. و مراد از امور ماوراى پرده غيب ، معانى پوشيده از فهم عامه است ، كه خدا از ((آيات متشابهات )) اراده كرده ، و به همين جهت اميرالمؤمنين جمله نامبرده را با عبارت ديگرى تكرار كرده و فرمود: ((بعجز خود از رسيدن به تفسيرى كه در حيطه علمشان نيست اعتراف دارند)) و نفرمود: ((از رسيدن به تأويلى كه ...)) دقت بفرماييد. و در كافى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: ((ماييم راسخين در علم ، و ما تأويل قرآن را مى دانيم )). مؤلف : اين روايت اشعار دارد كه جمله : ((و الراسخون فى العلم )) عطف بر مستثنا است ، ولى اين مفهوم ابتدايى با در نظر گرفتن بيانى كه كرديم ، و روايتى كه گذشت از بين مى رود، و خيلى هم بعيد نيست كه مراد از تأويل در اين حديث همان معنائى باشد كه از متشابه ، منظور نظر خداى تعالى است ، چون اين معنا از تأويل تعبير ديگرى از تفسير متشابه است ، و در صدر اسلام معنائى متداول ، در بين مردم بوده است . و اما اينكه فرمود ((مائيم راسخين در علم ...)) در روايت عياشى از امام صادق (عليه السلام ) هم آمده بود كه ((راسخين در علم همانا آل محمدند)) و از نظر خوانندگان گذشت ، و روايات ديگرى هم كه در اين باب آمده همه از باب تطبيق كلى بر مصداق است ، همچنان كه روايات قبلى و رواياتى كه مى آيد نيز شاهد بر اين معنا هستند. و در كافى هم از هشام بن حكم روايت كرده كه گفت : امام ابوالحسن موسى بن جعفر (عليه السلام ) فرموده :)... تا آنجا كه فرمود: اى هشام خداى تعالى از قومى صالح حكايت كرده كه گفتند: ((ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا، و هب لنا من لدنك رحمة ، انك انت الوهاب )) ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 108 و اين قوم فهميده بودند كه گاه مى شود دلها از راه منحرف گشته و نور فطرى خود را از دست بدهند، و كور و هلاك گردند. اى هشام به درستى كه از خدا نمى ترسد مگر كسى كه دلش از ناحيه خدا عقال و مهار شده باشد، و كسى كه عقلش خدائى (و فهمش از ناحيه او مهار) نشده باشد، قلب او بر هيچ معرفتى منعقد نشده ، و ثابت نمى گردد، و آن چيزى كه معرفت بدان يافته حقيقتش را دريافت نكرده ، و نمى بيند، و احدى نيست كه چنين قلب و معرفتى داشته باشد، مگر كسى كه قولش مصدق فعلش ، و باطنش موافق با ظاهرش باشد، براى اينكه خداى عزوجل عقل خفى و باطن را جز به وسيله ظاهر آدمى بر ملا نمى كند، اين ظاهر آدمى است كه بر مقدار عقل او دلالت مى كند، و از آن خبر مى دهد. مؤلف : اينكه فرمود: ((بدرستى كه از خدا نمى ترسد، مگر كسى كه دلش از ناحيه خدا عقال و مهار شده باشد)) در معناى اين آيه شريفه است كه مى فرمايد: ((انما يخشى اللّه من عباده العلموا)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○(برگرفته از کتاب شریف سیدابن طاووس، مورد توصیه حضرت آیت الله بهجت)○□ □... اعمال خود را به معصومی که اعتقاد داری واسطه میان تو و خداوندجل‌جلاله در برآوردن آرزوهایت است، بسپار و به او توسل کن و با توجه به او به درگاه خدا توجه کن تا عبادات تو را خالی از نقصان و همراه با عفو و مغفرت، به خدا بسپارد... □و هرگز به خود و طاعتت خوش‌بین مباش؛ زیرا چه‌بسیار اعمالی که با نهایت تلاش و آرزو در دنیا به‌جا آورده‌ای، ولی بعد برای تو روشن شده است که دارای عیب و نقصان بوده است و عقل و دل از غفلت شگفت‌زده شده‌اند. □اقبال‌الاعمال، ج٢، ص٩٤٢□ @mohamad_hosein_tabatabaei