eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□یلدا که بلندترین شب سال است، مصداق لَیلِ طَویل در عالم ناسوت است و بفرمودۀ قرآن، شب تسبیح است. (سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا ) □تسبیح یعنی خدا بالاتر و منزّه از خوبی‌هایی است که هر وصف کننده‌ای به او نسبت می‌دهد. (سُبْحانَ اللهِ عَمَّا یَصِفُونَ) □پس یلدا شب غفلت و لغویات نیست؛ شب توجّه به حقِّ متعال و حسن الهی و ابراز عجز از درک عظمت خوبی خداوند است. ذکر عارفان در این لَیلِ طَویل (سُبْحَانَهُ، سُبْحَانَهُ، سُبْحَانَهُ) است. □از این رهگذر می‌توان به لَیلِ طَویلِ عالم مَلکوت راه یافت و به دیدۀ دل نظاره‌گر حسن الهی و به لِسان قلب، تسبیح‌گوی پرودگار عالمیان شد... □استاد مهدی طیّب□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□در حسرت یک «بیا» ز معشوق خودم□ □اگر خدا یک « بیا» به ما بگوید، کافی است. چون امر خدا عین ایجاد و کُن فَیَکُونُ است. دیدی امام حسین علیه السّلام یک «بیا» به زهیر گفت، چه شد و او را چگونه ساخت؟ امیدوارم به همه‎ی ما هم یک «بیا» بفرماید... □استاد مهدی طیّب□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□شب یک فوق العادگی دارد؛ لذا قرآن‌کریم هم به پیغمبرش دستور میدهد که: «قُمِ اللَّيْلَ اِلاّ قَليلاً» جز اندکی از لیل، بقیه را به پا خیز. شب خلوتگاه عاشقان خداست با خدا. مناجات زیبایی است ظاهراً از امام سجاد علیه السلام که مناجات حضرت است با خدا در دل سحر. خواجه عبدالله انصاری از همین مناجات الهام گرفته و میگوید: ○شب خیز که عاشقان به شب راز کنند ○هر در که به هر کجاست شب بر بندند   ○گرد بر و بام دوست پرواز کنند ○الاّ در دوست را که شب باز کنند □شب خلوتگاه انس عاشقان خداست. در حدیث قدسی داریم که خدای متعال به موسی علیه السلام وحی فرمود: «يا مُوسَىٰ‏ كَذَبَ‏ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ يُحِبُّنِی فَاِذا جَنَّهُ اللَّيْلُ نامَ‏» ای موسی! دروغ میگوید کسی که گمان و ادعا میکند که عاشق من خداست؛ امّا وقتی تاریکیهای شب او را فرو میپوشاند، تا دم صبح میخوابد. ای موسی آیا هیچ عاشقی خلوت انس خود با معشوقش را ترک میکند؟ دل شب خلوتگاه انس با منِ خداست؛ لذا وقتی تاریکی شب فرا میرسد، وجد و نشاط همه ی وجود عاشقان حقیقی مرا میگیرد. وقتی دیگران سر بر بالین و پهلو بر بسترها میگذارند، آنها سر از بالین برمیدارند و پهلو از بستر تهی میکنند. و هنگامی که دیگران به خواب ناز فرو رفته‌اند، آنها در خلوتگاه دل سحر با منِ خدا به معاشقه مشغول میشوند. □ فوق العادگی عجیبی دارد. شاید اهل طبیعت و ظاهر، تفاوت شب و روز را فقط در روشنایی و تاریکی بدانند و لذا گمان کنند اگر در شب چند پروژکتور قوی روشن کنیم و شدت نور را به حدّ روز برسانیم، دیگر هیچ تفاوتی بین شب و روز وجود ندارد؛ امّا این تصور خیلی کوته نگرانه است. آنهایی که اهل باطن اند؛ دیده‌ی دلشان باز است و پشت پرده ی عالم طبیعت را میبینند، میدانند که حساب شب با روز کاملاً متفاوت است؛ خصوصاً ثلث آخر شب؛ اذان مغرب را در نظر بگیرید اذان صبح را هم در نظر بگیرید این فاصله زمانی را سه قسمت کنید، یک سوم آخری که به اذان صبح منتهی میشود را سحر گویند. ثلث آخر شب فوق العاده است؛ ملکوت عالم دگرگون است؛ فاصله زمین تا آسمان معنا آنقدر کوتاهست که تصور کردنی نیست؛ ملائکه در فضای عالم موج میزنند. در روز این خبرها نیست؛ لذا فضای شب برای ارتباط با عالم بالا فضای فوق العادهای است.  □از اولیاء خدا هرکس به مقامات بلند معنوی رسیده، از دل شب رسیده است؛ در روز کسی به جایی نرسیده است. شب فوق العادگی ویژه ای دارد حتی از نظر ظاهری هم میشود فهمید که شرایط شب برای ذکر، فکر و عبادت آمادگی بیشتری دارد. کسی که چشم باطنش هم باز نباشد و ملکوت عالم را هم نبیند، اگر کمی فکرش را به کار اندازد، او هم می‌تواند این نکته را بفهمد. در روز هوا روشن است و جلوه های زرد و سرخ طبیعت نگاههای انسان را به خودش جلب میکند و لذا بخشی از توجّه انسان صرف دیدنی‌هاست. سر و صداها بلند است، گفتگوها در جریان است و در نتیجه، بخشی از توجّه انسان هم مشغول شنیدنیهاست. روز موقع فعالیتهای کاری و فعالیتهای روزانه ی انسان است. انسان مشغول داد و ستد، گفت و شنود و فعالیتهای روزانه است و بدین ترتیب، بخشی از توجّهش هم مشغول این کارهاست. طبیعتاً میشود فهمید که روز موقعیت مناسبی برای تمرکز و توجّه متمرکز به حقایق باطنی و معنوی نیست. اما در شب همه چیز تغییر میکند؛ تاریکی عالم را می‌پوشاند؛ آن جلوه های دیدنی که چشم و توجّه انسان را به خودش جلب میکرد، در تاریکی شب دیده نمیشود؛ فعالیتهای روزانه هم به پایان رسیده است؛ گفت و شنود و سر و صداها هم فرو خفته است؛ همه به خواب ناز رفته اند؛ سکوت همه ی فضا را پر کرده است؛ خصوصاً اگر اوّل شب را هم فرد بخوابد. متأسفانه در زندگی ما این عادت دیگر وجود ندارد؛ والاّ سنت درست خلقت این است که انسان قبل از مغرب چیز سبکی خورده باشد. مغرب که شد، نماز مغرب را بخواند و بعد از نماز مغرب، مشغول تعقیبات و یکسری اعمال عبادی شود و بعد هم نماز عشاء را بخواند و به بستر برود؛ یعنی سر شب بخوابد. اگر اوّل شب را تا سحر خوابیده باشد، طبیعتاً خستگیِ فعالیت روزانه هم فرو مینشیند؛ مشغولیت ذهن و افکار مربوط به فعالیتهای روزانه هم در اثر این خواب چند ساعته، آرام میگیرد؛ لذا در شب، همه چیز برای تمرکز توجّه به حقایق معنوی مساعد است. اینها چیزهای ظاهری بود تا ان شاءالله چشمهای باطن باز شود و ببینید در باطن در دل شب چه خبر است. □استاد مهدی طیب□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□تملّق مقدمه‌‌ی ملاقات□ □تملّق و چاپلوسی در پیشگاه حق‌‎تعالی و اولیای او کار اهل محبّت است و تملّق مقدّمه‎ی ملاقات است.... □○استاد مهدی طیّب ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□عبد در برابر موالیانش هر چه سکوت اختیار کند و اظهار وجود و ابراز نظر نکند، بهتر است و احتمال اینکه نزد موالیانش پذیرفته شود بیشتر است... □○استاد مهدی طیّب ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □در سفر معراج، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم قطار شتری را ملاحظه کردند و از جبرئیل علیه السّلام پرسیدند این قطار شتر چیست؟ جبرئیل عرض کرد: ستاره‎ای هست که هر سی هزار سال یک بار طالع می‎شود و تا به حال سی هزار بار است که من شاهد طلوع آن بوده‌ام و در طول این مدّت، این قطار شتر را می‎بینم که هم‎چنان از اینجا در عبورند و هنوز به انتها نرسیده است. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم پرسیدند بار این شترها چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: بار آنها علیه السّلام است. □با توجّه به اینکه در روایات داریم که مؤمن به کمال نمی‎رسد، مگر وقتی که خلق را مانند شترها ببیند. شاید آن قطار شتر در حقیقت همان دوستداران امیرالمؤمنین علیه السّلام باشند که سینه‎هایشان مملوّ از فضایل و محبّت آن حضرت است و از آغاز خلقت قافله‎ی آنها در راه است و گروه گروه متولّد می‎شوند و از دنیا عبور می‎کنند و می‎میرند و هنوز این قافله به انتها نرسیده است. □در آخرالزّمان، دنیا و آخرت مؤمن یکی است؛ چه آبش کم شود و چه ایمانش، چه پولش گم شود و چه پُلَش، یکی است. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□خدا هر چه بدهد، چه کوچک و چه بزرگ، خوب است و خیلی قیمتی است. از این بالاتر اینکه اگر فقط دست خالی خود را به طرف ما بیاورد، برای ما کافی است. @mohamad_hosein_tabatabaei
سلام علیکم همراهان فهیم دوستان تلگرامی همراه کیش مهری تلگرام من فعلا از دسترس خارجه ✋
□عیسی (علیه السلام) در ادبیات عرفانی نماد قلب است. زیرا قلب خاستگاه حیات شی است و معجزه حضرت عیسی نیز احیای مردگان بوده است. □البته قلب حیوانی تنها مایه حیات حیوانی است؛ زیرا حواس پنج‌گانه و حرکت ارادی را در بدن پدیدار می‌کند. این قلب با انتشار حیات حیوانی، بدن را زندگی می‌بخشد. □اما قلب آدمی (حقیقی)، حیاتی الهی به قوای نفس می‌بخشد که گونه ژرف‌تری از ادراک را به ارمغان می‌آورد. تپش‌های قلب آدمی، حیات تازه‌ای به قوا می‌بخشد که آنها را به ادراک حقیقت توانا می‌سازد. □اما قلب آدمی چگونه شکوفا می‌شود؟ خداوند تبارک و تعالی این نکته را در داستان حضرت عیسی (علیه السلام) روشن کرده است. □تولد عیسی نتیجه نزول جبرائیل (علیه السلام) نزد حضرت مریم (سلام الله علیها) است؛ «فتمثل لها بشراً سویاً... قال إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا». □این واقعه آفاقی یک حقیقت أنفسی را روشن می‌کند که هرگاه جبرائیلِ عقل برای مریمِ نفس تمثل یافت، عیسای قلب متولد می‌شود. □اکنون ما باید بکوشیم تا عقل جبرئیلی را بر نفس خویش حاکم کنیم تا قلب آدمیِ ما شکوفا گردد. □جبرائیل (علیه السلام) فرشته وحی است و نزول جبرائیل بر نفس، به‌معنای پی‌روی از وحی است. اگر شریعت وحیانی را بر نفس خویش حاکم کردیم آنگاه قلب، رفته‌رفته شکوفا شده و حیات الهی را به قوای نفس سرازیر می‌کند. □سپس قلب ما نیز، همان‌گونه که عیسی (علیه السلام) به بنی‌اسرائیل گفت، به قوای گونان نفس می‌گوید: «إنّی عَبْدُاللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا... وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ... وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَياً».
🍀به‌مناسبت ولادت حضرت عیسی مسیح (علی نبینا و آله و علیه‎السلام)🍀 ○«اقتدای حضرت عیسی علیه‌السلام به امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○ □ظاهراً روایت است که بعد از ظهور حضرت حجت ـ صلوات‎اللّه‎علیه ـ و نزول حضرت عیسی ـ علی نبیّناو آله و علیه‎السّلام ـ حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف برای نماز به حضرت عیسی می فرماید: «تقدّم!» (پیش بایست!) □او هم می گوید: «انتم أمّة محمّد یؤمّ بعضکم بعضاً؛ شما از امت [حضرت] محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله هستید و باید یکی از خود شما بر سایرین امامت کند». □او می‎فرماید: «تقدّم» و این می گوید: «أنتم أمّة محمّد یؤمّ بعضکم بعضاً». □معلوم می‎شود تقدّم امام با امامت امام، ملازمت دارد؛ کأنّه شرطیت مقصودش هست، نه تکلیف. □البته قاعده این استکه [حتی اگر حضرت عیسی جلو می‌ایستاد] به همین شریعت [اسلام] نماز می‌خواند. مقتدا و مقتدی و امام و مأموم به همین شریعت هستند، نه اینکه او همان‌طور که در شریعت خود نماز می‌خواند برای ما هم همان‌طور نماز بخواند. □معلوم است که [حتی] اگر [ایشان هم امام] باشد این برای ما صحت ندارد. لکن او هم این کار را نمی‌کند. □اینکه خود این [مطلب که] امامت مسلمان باید بر مسلمان باشد، این را می‌خواهد [تأکید کند]. با اینکه او می‌گفت تقدم؛ این می‌گوید: «أنتم أمّة محمّد یؤمّ بعضکم بعضاً». معنایش این است که تقدم و امامتِ امام یک مطلب است. □○بیانات در درس خارج فقه کتاب الصلاة، ٢٠ آبان ١٣٧۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش پنجم ● مراد از هفت حرف در روايتى كه مى گويند: قرآن بر هفت حرف ناز
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش ششم1⃣ ● بحث روايتى منظور از تفسير به راءى كه از آن نهى شده است ديگر در تفسير صافى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روايت كرده كه فرمود: ((هركس قرآن را به رأى خودش تفسير كند خدا مجلسى از آتش برايش فراهم كند)). مؤلف : اين معنا را هم شيعه نقل كرده و هم سنى ، و در معناى اين حديث احاديثى ديگر نيز از آن جناب و از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) نقل شده . از آن جمله در كتاب منيه المريد از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آيه ) روايت كرده كه فرمود: ((هر كس درباره قرآن بدون علم چيزى بگويد خدا جايگاه او را آتش قرار دهد)). مؤلف : اين روايت را ابو داود هم در سنن خود نقل كرده . و نيز در همان كتاب از آن جناب روايت آورده كه فرمود: ((كسى كه درباره قرآن بدون علم ، چيزى بگويد روز قيامت با افسار و دهنه اى از آتش ، لگام شده مى آيد)). و باز در همان كتاب از آن جناب روايت كرده كه فرمود: ((كسى كه درباره قرآن به رأى خود سخن گويد، و درست هم گفته باشد، باز به خطا رفته است )). مؤلف : اين روايت را ابو داوود و ترمذى و نسائى هم آورده اند. و باز در همان كتاب از آنجناب آمده كه فرمود: ((از مهمترين خطرى كه من مى ترسم متوجه امتم شود، و بعد از من ايشان را گمراه كند، اين است كه قرآن را بر غير مواضعش تطبيق دهند ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 117 و در تفسير عياشى از ابى بصير، از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود، ((كسى كه قرآن را به رأى خود تفسير كند، اگر هم تصادفا تفسيرش درست از آب در آيد اجر نمى برد، و اگر به خطا رود از آسمان دورتر خواهد شد))، (يعنى دوريش از خدا بيش از دوريش از آسمان خواهد بود). و در همان كتاب از يعقوب بن يزيد از ياسر از حضرت رضا (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: ((راى دادن درباره كتاب خدا كفر است )). مؤلف : در اين معنا رواياتى ديگر نيز در كتابهاى كمال الدين و توحيد و تفسير عياشى و غير آنها وارد شده است . و اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: ((هركس قرآن را باخود تفسير كند...))، منظور از رأى اعتقادى است كه در اثر اجتهاد به دست مى آيد، گاهى هم كلمه ((راى )) بر سخنى اطلاق مى شود كه ناشى از هواى نفس و استحسان باشد، و بهر حال از آنجا كه كلمه نامبرده در حديث اضافه بر((ها)) شده ، فهميده مى شود كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نخواسته است مسلمانان را در تفسير قرآن از مطلق اجتهاد نهى كند، تا لازمه اش اين باشد كه مردم را در تفسير قرآن مأمور به پيروى روايات وارده از خودو از ائمه اهل بيتش ‍ (عليهم السلام ) كرده باشد، آنطور كه اهل حديث خيال كرده اند. علاوه بر اينكه اگر منظور آن جناب چنين چيزى بوده باشد روايت نامبرده با آيات بسيارى كه قرآن را عربى مبين مى خواند، و يا به تدبر در آن امر مى كند، و همچنين با روايات بسيارى كه دستور مى دهد هر روايتى را بايد عرضه به قرآن كرد، منافات خواهد داشت . بلكه خواسته است از خودسرى در تفسير نهى كند، چون گفتيم كلمه ((راى )) را بر ضمير((ها)) اضافه كرده ، و اين اضافه اختصاص و انفراد و استقلال را مى رساند. پس خواسته است بفرمايد مفسر نبايد در تفسير آيات قرآنى به اسبابى كه براى فهم كلام عربى در دست دارد اكتفا نموده ، كلام خدا را با كلام مردم مقايسه كند، براى اينكه كلام خدا با كلام بشرى فرق دارد. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 118 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت علامه حسن‌زاده آملی حفظه‌الله○□ □پیامبر فرمود: وقتى كه در آن خداى عزوجل را مى‌خوانيد . □سپس آن جناب به قول حضرت يعقوب(علیه السلام) كه به فرزندانش گفته بود: 《سوف استغفرلكم ربى : به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى‌طلبم،》 □اشاره كرد و فرمود: حضرت يعقوب فرزندانش را كه آمرزش بود تا تاخير انداخت. ○شد گاه وصل دلدار، قم ایها المزمل ○آمد زمان دیدار، قم ایها المزمل  ○وقت سفر رسیده ، یعنى سحر رسیده ○بیدار باش بیدار، قم ایها المزمل  ○مستانه گریه سر كن ، غم از دلت بدر كن ○هشیار باش هشیار قم ایها المزمل  ○بزم طرب بپا كن ، ناى و چلپ بپا كن ○مى‌خوان سرود دیدار قم ایها المزمل  ○در خلوت شبانه ، با دلبر یگانه ○نجوى بود سزاوار قم ایها المزمل  ○دست دعا بر آور، شور و نوا بر آور ○با سوز و آه بسیار، قم ایها المزمل   ○بر ماه و بر ستاره ، بارى نما نظاره ○اندر دل شب تار قم ایها المزمل  ○اینك نه وقت خواب است كاین خواب تو حجاب است ○از نیل فیض دادار قم ایها المزمل  @mohamad_hosein_tabatabaei