#نکته_ناب
#بسمه_تعالی
□از القاب استأثاری حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، حبیب الله است. حبیب صفت مشبهه است که معنای محبوب میدهد یعنی آن جناب محبوب الله است و مراد از الله، الله ذاتی است نه الله وصفی. پس آن جناب محبوب هو است کما اینکه در ادعیه آمده است «لا حَبیب إلّا هُوَ و أهلِه». ذات غیبی احدی فقط نفس احدی احمدی را دوست دارد و محبت او فقط به این حقیقت تعلق میگیرد. حق متعال در مقام ذاتش فقط به خودش مینگرد و هیچ حقیقتی را شأنیت آن نیست که خداوند به او بدون واسطه نگاه کند چون همهی موجودات در وجود به سبب قیدشان شأنیت حضور در وادی اطلاق را ندارند.
□ذات چون به خودش نظر میکند اولین حقیقتی را که میبیند وحدت حقیقتی خود است که بدان علم پیدا میکند و مییابد تمام کمالات بیمنتهایش در متن این وحدت مندرج هستند لذا عاشق این وحدت و اسماء و کمالات مندرج در آن میشود و به سبب همین حب آنها را در حضرت واحدیت و سپس خارج از صقع ربوبی تحقق میدهد. لذا وحدت حقیقی که از شئون ذاتیه است محبوب ذات میشود.
□بدان اولین محبت از جانب حق تبارک و تعالی واقع شده است لذا اول اوست که محب است آنگاه محبوب به این حب محب او میشود. ولایت محبوبی همین است که نفس به مرتبه وحدت حقیقی برسد و محبوب ذات شود. برای وصول به این مقام ابتدا با بال ولایت محبی سیر میکند اما چون به تجلی ذاتی رسید محبوب میشود. ولایت محبی کسبی است اما ولایت محبوبی عطایی میباشد. در ولایت محبی سالک در تجلیات فعلی سیر و سیاحت میکند اما صاحب ولایت محبوبی تحت تجلی ذاتی است و چون که صد آمد نود هم پیش ماست.
□گنج مخفی همان مقام وحدت حقیقی و اطلاقی است که خدا به این گنج نگاه کرد و عاشق جلوات بی منتها و مطلق او شد. این گنج در مکمن غیب ذات مندرج است. حق تبارک و تعالی اراده فرمود تا این کنز مخفی آشکار شود، در خزینهی ذاتش را گشود و پرتوهای بیکران حسن ذات را در هستی پخش فرمود.
□این کنز مخفی، جان جانان، فخر عالمیان و آدمیان حضرت مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم است که چون ذات بی چون به خود نگریست او را در خود دید و خود را دید و او به خود علم دارد و خود را دوست دارد و غیری آنجا جز او نیست. دیگران از انبیاء و اولیاء چون در مراتب تنزلی و تعینی بودند شدند کلیم الله و خلیل الله و نبی الله و صفوت الله و... .
□در همهی این القاب یک نحوه دوئیت است که میفرماید «وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي»... اما حبیب ذات جز خود ذات به تعین اعظم احدیش نیست تا محبت را به او القاء کند بلکه خود محبت است که بنام رقیقهی عشقی در شراشر ذات مستکن است و به او حرکت حبی در دل هر عاشقی محبت را القاء و قذف میکند.
شب ۱۷ ربیع الاول ۱۴۴۲ ه ق
#ح_م
□○ #امام_صادق " سلام الله علیه " فرمودند○□
□خضر " سلام الله علیه " پيامبر مرسل بود، خداوند وی را به سوی قومش فرستاد و آنها را به يگانه پرستی و اقرار به پيامبران و فرستادن خودش فرا خواند. و معجزهاش اين بود كه روی هر چوب خشكي يا زمين بیعلفی مینشست، سبز ميشد، و از اين جهت خضر ناميده شده است.
□علل الشرايع، ج ۱، ص ۵۹□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□میلاد پیامبراکرم و امام صادق عليهماالسلام را به محضر حضرت بقیةاللهالاعظم ارواحنافداه و همهی ارادتمندان ، پیروان، شیعیان و دلدادگان خاندان رسالت، تبریک و تهنیت عرض میکنیم.
امیدوارم خدایمتعال توفیق بهرهبردن از انوار این بزرگواران و راه یافتن به نوری که فضای تاریک ذهن، دل و جان انسانها را روشن میکند و جامعهی بشریت را هم از ظلمت ظلم رها میسازد، به همهی ما عنایت بفرماید.
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 27-26 آل عمران، قسمت دوم بخش ششم1⃣ ● خير و شر تكوينى و خير و شر تشريعى و كوتاه سخن اينكه د
آیات 27-26 آل عمران، قسمت دوم
بخش ششم2⃣
● خير و شر تكوينى و خير و شر تشریعی
إِنَّك عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ
اين جمله مى خواهد جمله ((بيدك الخير)) را تعليل كند، و بفرمايد بدين جهت خير به دست خدا است كه قدرت او بر هر چيزى مطلقه است و قدرت مطلقه بر هر چيز ايجاب مى كند كه غير از خدا هيچ كس بر هيچ چيز قادر نباشد، مگر به قدرت دادن او، يعنى هركس هر قدرتى دارد خدا به او داده ، و اگر فرض كنيم شخصى به چيزى قادر باشد كه قدرتش مستند به قدرت دادن خداى تعالى نباشد، قهرا مقدور او از اين جهت كه مقدور او است از سعه قدرت خداى تعالى خارج است ، پس ديگر جمله ((انك على كل شى ء قدير)) درست نمى شود، با اينكه اين جمله صحيح است ، و قدرت خداى تعالى به اين وسعت است ، هر چيزى كه فرض كنيم مقدور او خواهد بود، و نيز هر چيزى كه غير او افاضه كند باز منسوب به او خواهد بود، يعنى خدا آن خير را به دست وى جارى ساخته ، خدا صاحب اصلى آن ، و شخص مفروض واسطه آن است ، پس جنس خير بدون استثنا، همه اش به دست خدا است و بس ، و اين همان حصرى است كه جمله ((بيدك الخير)) آن را افاده مى كند.
تُولِجُ الَّيْلَ فى النَّهَارِ وَ تُولِجُ النَّهَارَ فى الَّيْلِ
كلمه ((تولج )) مضارع از مصدر ((ايلاج )) است ، و ايلاج باب افعال از مصدر ((ولوج )) است و ولوج به معناى داخل شدن ، و در نتيجه ايلاج به معناى داخل كردن است ، و بطورى كه گفته اند و از ظاهر آيه هم بر مى آيد مراد از داخل كردن شب در روز و داخل كردن روز در شب ، همان اختلافى است كه خود از وضع شب و روز و بلندى و كوتاهى آن به حسب اختلاف عرض جغرافيائى شهرها و اختلاف ميل خورشيد مى بينيم ، و اين در حقيقت داخل شدن روزهاى اول زمستان تا اول تابستان است در شب ، و داخل شدن شب از اول تابستان يعنى بلندترين روز سال تا اول پائيز است در روز، البته همه اين دگرگونيها در بلادى است كه در نيم كره شمالى ، يعنى بالاى خط استوا قرار دارند، و اما در نيم كره جنوبى يعنى نقاط مسكونى زير خط استوا قضيه بعكس است
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 212
(وقتى در نقاط شمالى روزها كوتاه مى شود در بلاد جنوبى بلند و وقتى در آنجا بلند مى شود در اينجا كوتاه مى گردد).
پس طول در يك طرف و كوتاهى در طرف ديگر است بنابراين اين خداى تعالى است كه دائما شب را داخل روز، و روز را داخل شب مى كند، اما در خود خط استوا و در دو نقطه قطب شمالى و جنوبى كه شب شش ماه و روز نيز شش ماه است به حسب حس ما چنين است ، و گرنه در حقيقت حكم دگرگونى ، دائمى و عمومى است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#ای_مظهر_اسم_اعظم_حق
مجلای اتم و نور مطلق
ای نور تو صادر نخستين
وی مصدر هر چه هست مشتق
ايعقل عقول و روح ارواح
وی اصل اصول هر محقق
ايشمس شموس و نور انوار
وی اعظم نيرات و اشرُق
ای فاتحۀ كتاب هستي
هستی زتو يافته است رونق
در سير تو ای نبيّ ختمي
ذوالغايه بغايه گشت ملحق
ای آيه اي از محامد تست
قرآن مقدّس مصدِّق
وصف تو بشعر در نگنجد
دريا نرود ميان زورق
فرموده بشأنت ايزد پاك
لولاک لما خلقت الافلاك
#ای_عقل_نخست_و_حقّ_ثانی
ذات تو حقيقة المثاني
مرآة وجود، چون توأش نيست
يك صورت و يك جهان معاني
ای در تو جمال حقّ نمودار
زيبندۀ تست «من رآني»
ای طور تجلّي الهي
صد همچو كليم در تو فاني
گر كنه تو را كليم جويد
طور است و جواب لن تراني
ای منشأ عالم عناصر
وی مبدء فيض آسماني
ای پادشه سرير سرمد
وی خسرو ملك جاوداني
اوصاف تو در بيان نگنجد
ور هر سر مو شود زباني
فرموده بشأنت ايزد پاك
لولاك لما خلقت الافلاك
☑️آیت الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی(کمپانی) قدّس سرّه
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️از فرمایشات حضرت آیتالله #بهجت اعلیالله مقامه
برکات و فضیلت #صلوات◾️
#سؤال: کسی است که میگوید علاقهای به خواندن قرآن ندارم، چهکار کنم؟
▪️حضرت آیتالله بهجت قدسسره: زیاد صلوات بفرستد؛ علاقه دارد یا ندارد؟ صلوات بفرستد، همان هدایتش می کند.
#سؤال: برای رفع تحیّر و تشخیص تکلیف در امور مهمه باید چه کار کرد؟
▪️حضرت آیتالله بهجت قدسسره: صلوات زیاد بفرستد؛ [و] در طرق مختلفه که تحیر دارد، استخاره کند.
#سؤال: آقا فضیلت لعن بالاتر است یا صلوات؟
▪️حضرت آیتالله بهجت قدسسره: مثل اینکه لعن تخلیه (خالی کردن دل از محبت دشمنان خدا) است و صلوات تحلیه (آراستن دل) است. اول، جاروب کن خانه و سپس میهمان طلب.
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حدیثی در مورد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم◾️
▪️امام صادق علیه السّلام میفرمایند:
«إنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ»
▪️خدای عزّوجل پیامبرش را براساس عشق و محبّت خود تأدیب کرد، ادب آموخت، تربیت کرد و پرورش داد.
▪️اشرف و افضل انبیاء و گل سرسبد بوستان خلقت و آفرینش پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است. حالا ببینید خداوند چطور پیامبر را تربیت کرد؟ بر اساس عشق و محبّت.
▪️در مسیر سلوک الی الله روشهای مختلفی وجود دارد؛ ولی راه میانبر، راهی که زودتر از همۀ راهها انسان را به مقصد میرساند، راه عشق و محبّت است.
▪️خداوند متعال هم از این راه پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم را به اوج قلّۀ «ثمَُّ دَنَی فَتَدَلّی؛ فَکانَ قابَ قَوْسَینِْ أَوْ أَدْنیَ» رساند.
▪️پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
▪️«ادَّبَنِی رَبِّی فأحسَنَ تأدِيبی»
پروردگارم مرا ادب آموخت، تربیت کرد و چه نیکو تربیت کرد.
▪️معنای نیکو تربیت کردن در حدیث امام صادق علیه السّلام معلوم میشود؛ نیکو تربیت کردن خدا این است که بر اساس عشق و محبّت، پیامبر را پرورش داد. او را در جاذبۀ عشق الهی قرار داد و مغناطیس عشق الهی او را تا اوج قلّۀ کمال، جایی که هیچ احدی و هیچ اندیشهای راه نمیبرد که بفهمد چه خبر است، رساند.....
#استاد_مهدی_طیب
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️
▪️هفتاد عقبه بین دنیا و آخرت است که مربوط به صفات خوب و بد است.
▪️هفتاد صفت خوب وجود دارد که اصحاب کربلای انسانند و در راه، شهید میشوند.
▪️در مسیر راهی که طی میکنی و پیش میروی، باید مثل اصحاب امام حسین علیه السّلام که تک تک به میدان رفتند و شهید شدند، آن صفات را معتدل و یک یک مصرف کنی تا به مقصد برسی.
▪️هر یک از صفات خوب سرانجام در خلق پیاده میشود. کسی که از اسم غفّار بهره ببرد، نه به کسی بدهکار است و نه از کسی طلبکار؛ هم او بخشید و هم او را بخشیدند. سایر اسماء، مثل ستّار هم همینطور.
◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#اخلاق
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️ابن شعبهی حرّانی در بخش كلمات قصار و حكمتهای كوتاه كتاب تحف العقول، از امام صادق علیه السلام نقل كرده است که حضرت فرمودند: «للهِ فِی السَّرّاءِ نِعْمَةُ التَّفَضُّلِ وَ فِی الضَّرّاءِ نِعْمَةُ التَّطَهُّرِ»
▪️يعنی برای خدای متعال درگشايشها، آسايشها، راحتیها و درخوشیها نعمت تفضّل وجود دارد. خدای متعال تفضّل كرده است و از فضل و عنايات خودش رزق واسعهای به كسی داده است؛ سلامت جسمانی داده است؛ آسايش خاطر داده است؛ يا نعم معنوی داده است و او را برخورداركرده است. اگر اهل حالات باطنی است، حالات و مكاشفات و مشاهدات باطنی دوست داشتنی و لذّت بخشی به او داده است كه همه از سر تفضّل است. يعنی كسی از خدا طلبی ندارد؛ اگرخدا به كسی چيز گوارايی عطا كرد، از سر فضل است؛ نه از سر عدل. اگرخدا بخواهد به عدالت رفتاركند، احدی ازخلق، هيچ چيزی دريافت نخواهد كرد؛ چون هيچ كس از خدا طلبی ندارد. وقتی اصل وجود ما بدهی ما به خداست؛ موجودی كه خودش بدهی است، چگونه میتواند طلبی از خالق خودش داشته باشد!
▪️لذا آنچه ازجانب خدا عطا شده است؛ از نعمتهای گوارای مادی و معنوی، ظاهری و باطنی، همه از سر تفضّل و فضل بوده است؛ نه بر مبنای استحقاق و لياقت ما، نه برمبنای عدالت، همه از سر فضل است و عنايت.
▪️«وَ فِی الضَّرّاءِ نِعْمَةُ التَّطَهُّرِ» امّا درسختیها، دشواریها، فقرها، بيماریها، کاستیها و تلخیها هم نعمت وجود دارد. نعمتی كه در دشواریها و محروميّتها و سختیهاست، نعمت تطهّر است. يعنی وقتی روح انسان به اين عالم آمد و آلودهی به تعلّقات مادّی شد؛ آلودهی توجّه به كثرات شد؛ آلودهی به غفلتها شد؛ آلودهی به معاصی و گناهان شد، اين روح نيازمند به تطهير و پاک شدن است و خدای متعال به قصد تطهير روح و جان انسان، دشواریها را برای او مقدّر میكند. بنابراين دشواریها و سختیها هم نعمت است و بدون اين نعمت، از طهارت باطنی محروم خواهيم ماند.
▪️بنابراين براساس ديدگاهی كه امام صادق عليهالسلام به ما میآموزند، هرچه میشود نعمت است. هرچه خدا میكند، نعمت الهی است؛ چه خوشیها و راحتیها و آسايشها و چه ناخوشیها و تنگناها و تلخیها؛ همهی آنها يكجا نعمت الهی است، «للهِ فِی السَّرّاءِ نِعْمَةُ التَّفَضُّلِ وَ فِی الضَّرّاءِ نِعْمَةُ التَّطَهُّرِ» اگر انسان اينگونه درك كرد، درسختیها و تلخیها و كاستیها و محروميّتها بیتابی نمیكند. چون هيچ انسان عاقلی، وقتی نعمتی نصيبش شود ابراز تلخ كامی نمیكند؛ جزع و فزع و بیتابی نمیكند. بلكه نعمت مستلزم شكر و تشكّر و حمد است. از همين جاست كه اميرالمؤمنين علیه السلام میفرمايند: « نَحْمَدُهُ عَلىٰ آلائِهِ كَما نَحْمَدُهُ عَلىٰ بَلائِه» در بلايای الهی همان گونه حمد و سپاس خدا را به جا میآوريم؛ كه در آلاء و محبّتها و عطايای خدا. چون از نظر ما هر دو يكی است. هر دوی اينها نعمت هستند و لذا مستحق شكر و حمدند. پس «للهِ فِی السَّرّاءِ نِعْمَةُ التَّفَضُّلِ وَ فِی الضَّرّاءِ نِعْمَةُ التَّطَهُّرِ»
◾️استاد مهدی طیب - ۳۰ شهریور ۹۰◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️مستند «حُسن حَسن»
یکشنبه ۹ آبان تا چهارشنبه ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۰
ساعت ۲۰
از شبکه معارف سیما
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 27-26 آل عمران، قسمت دوم بخش ششم2⃣ ● خير و شر تكوينى و خير و شر تشریعی إِنَّك عَلى كلِّ شىْء
آیات 27-26 آل عمران، قسمت دوم
بخش هفتم
● مراد از بيرون آوردن زنده از مرده و مرده از زنده
وَ تُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّت مِنَ الْحَىِّ
منظور از ((بيرون كردن زنده از مرده )) و به عكس ، به وجود آوردن از صلب پدر كافر، و بيرون آوردن كافر از صلب مؤمن است ، به دليل اينكه خداى تعالى ايمان را حيات و نور و كفر را مرگ و ظلمت خوانده ، و فرموده : ((او من كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس ، كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها)).
البته ممكن نيز هست كه منظور از ((مرده )) و ((زنده )) اعم از كفر و ايمان باشد، و شامل زنده كردن گياهان مرده ، و حيوانات و حتى زنده كردن زمين مرده نيز بشود، چون كلام خداى تعالى صريح و يا مثل صريح است در اينكه خداوند ميت را مبدل به حى وحى را مبدل به ميت مى كند، چون فرموده : ((ثم انشاناه خلقا آخر، فتبارك اللّه احسن الخالقين ، ثم انكم بعد ذلك لميتون )) و آياتى ديگر از اين قبيل .
و اما اينكه بعضى از طبيعى دانان گفته اند: هيچ ماده بى حياتى داراى حيات نمى شود، بلكه حيات كه سرانجام منتهى به جرثومه هاى آن مى شود، از يك جرثومه به جرثومه ديگر منتقل مى گردد، بدون اينكه به ماده اى مرده و بى شعور منتهى گردد. علت اين نظريه اش اين است كه وى منكر پديد آمدن حادث است . جوابش هم اين است كه مى بينيم و تجربه هم ثابت كرده كه حيات جارى در يك جرثومه با مردن جرثومه باطل مى شود، پس مبدل شدن حيات به موت ، كاشف از اين است كه بين زنده فلان جرثومه و مرگ آن ارتباطى هست ، كه توضيح بيشتر اين معنا، مقامى ديگر لازم دارد.
و آيه شريفه : ((تولج الليل فى النهار...)) تصرف خداى تعالى در ملك حقيقى و تكوينى عالم را توصيف مى كند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 213
همچنان كه آيه شريفه : ((توتى الملك من تشاء...)) تصرف او در ملك اعتبارى و قراردادى و توابع آن را توصيف مى كند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
▪️به یکی از علمای عامه گفته شد: اختلاف ما با شما بر سر صحابۀ پیغمبر صلیاللهعلیهوآله است؛ ولی لزوم مودّت و محبت و دوستی اهلبیت علیهمالسلام مورد توافق فریقین(شیعه و سنی) است.
▪️بنابراین، ما میگوییم: اگر صحابه درواقع، مودّت و دوستی اهلبیت علیهمالسلام را دارا باشند، ما با شما در احترام به آنها موافقیم و اگر درواقع، مخالف با اهلبیت علیهمالسلام باشند و مودّت آنها را نداشته باشند، شما نیز باید مثل ما مخالف هرکس باشید که مودّت ذویالقربی[١] را ندارد.
☑️[١]. اشاره است به آیۀ ۲۳ سورۀ شوری: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛ بگو: برای رسالت خود از شما اجر و پاداشی نمیخواهم، جز آنکه به نزدیکانم مودت و مهربانی کنید».
◾️در محضر بهجت، ج٢، ص٣٦٦◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei