کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش سوم1⃣ ● ((ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا
● ((ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا امرهم و هم یمکرون))2⃣
ليكن صرف اينكه در اين سوره دو جا از كفالت سخن رفته ، يكى در آيه 37، و يكى در آيه مورد بحث ، دليل نمى شود كه واقعه دو بار اتفاق افتاده باشد، به شهادت اينكه مى بينيم در سوره يوسف دو بار از توطئه برادران عليه آن جناب خبر داده ، يكى در آيه : 8 و 9 و10 و بار ديگر در آيه : 102 در حاليكه واقعه ، يك واقعه است ، اين كار هيچ عيبى ندارد، زيرا در اينگونه موارد گوينده يا مى خواهد در نوبت اول به بعضى از خصوصيات آن اشاره كند و در نوبت دوم به بعضى ديگر، و يا منظورش اين است كه با تكرار آن ، ادعا و مقصود خود را ثابت نمايد، و اتفاقا در داستان زكريا نكته اول منظور بوده ، و در داستان يوسف نكته دوم .
(در اول سوره كه سخن از تكفل زكريا بود، براى اين بود كه اين تكفل و سركشى كردن همه روزه به غرفه مريم زمينه اى شد براى اينكه طمع زكريا (عليه السلام ) تحريك شود، و فكر كند خدائى كه مى تواند از عالم غيب طعامهاى غير موسمى براى مريم بفرستد، چرا نتواند مرا در موسم پيرى فرزند دار كند؟ و در آيه مورد بحث غرض ، شرح داستان تكفل است ، به خلاف سوره يوسف كه در هر دو مورد مى خواهد دعوى خود را اثبات كند، و آن اين بود كه تو از داستان يوسف هيچ آگهى نداشتى ، ما آن را به تو وحى كرديم ((مترجم ))).
إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكَةُ يَمَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشرُكِ
ظاهرا منظور از اين بشارت همان ماجرائى است كه در جاى ديگر حكايت كرده و فرموده : ((پس ما روح خود را نزد او فرستاديم و او خود را براى مريم به صورت بشرى تمام عيار مجسم كرد، به طورى كه مريم گفت : من به رحمان پناه مى برم از شر تو، تو اگر مردى با تقوا بودى اينجا نمى آمدى ، روح ما به وى گفت : ((قال انما انا رسول ربك لاهب لك غلاما زكيا...))، پس بشارتى كه در آيه مورد بحث به جمع فرشتگان نسبت داده شده همان بشارت است كه در سوره مريم به شخص روح نسبت داده .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 299
حال چرا چنين كرده ، بعضى از مفسرين در توجيهش گفته اند: مراد از ملائكه همان جبرئيل است و اگر يك ملك را ملائكه خوانده از باب تعظيم آن يك ملك بوده است ، همچنان كه خود ما در گفتگوهاى خود مى گوئيم : فلانى خيلى جاها رفته و سياحت ها كرده ، كشتى ها سوار شده با اينكه بيش از يك كشتى سوار نشده . و يا مى گوئيم : مردم درباره فلانى چنين و چنان مى گويند با اينكه همه مردم نگفته اند و تنها يك نفر گفته و از اين قبيل تعبيرها معمول است و نظير اين اختلاف تعبير در داستان قبلى زكريا هم آمده ، يك جا فرموده بود: ((فنادته الملائكه ملائكه او را ندا دادند)) دنبالش فرمود: خدا چنين و چنان مى كند)).
بعضى ديگر گفته اند: در داستانى كه آيه
مورد بحث حکایتش می کند، یعنی در ندا دادن مریم فرشتگان دیگر با جبرئیل بوده اند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 حی علی العزا... ◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق ، برا
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی،روز دهم ماه مبارک رمضان۱۴۴۲ ه .ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️
◾️جلسه شانزدهم«شرح رساله لقاالله»◾️
✔️«اقرا وارق»بخوان و بالا برو
▪️این فرمایشی که امیر المؤمنین به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند،(و اعلم أن درجات الجنه على عدد آیات القرآن ...)قاعده عجیبی است که اگر کسی بخواهد قرآن را که نفس ناطقه انسانی و سراسر قرآن درجات جنت و بهشت انسانی است، تفسیر انفسی بکند باید به این« واعلم»توجه کند.
▪️بدین سان که: هر آیه ای از قرآن کریم راتلاوت می کند یک درجه ای از در جات قرآنی را دریافت می کند.
▪️حال اگر کسی بپرسد بهشت چند درجه است ؟مثلا بهشت یک جنبه پلکانی داشته باشد ،کانه انسان درمقابل درجه ای از درجات ارتقایی قرار می گیرد،
▪️چرا که درساختمان ، راه پله را برای این میسازند که انسان می خواهد از طبقه ای به طبقات بالا تر برسد.
هر پله به مثابه ی درجه ای که شخص آن را سکوی بالا رفتن خود قرار میدهد تا به پله دوم صعود کند به همین ترتیب ارتقاء می یابد تابه طبقه مورد هدف خود برسد.براین اساس هدف جنبه صعودی وارتقایی دارد.
▪️قرآن هم درجاتی دارد که در آیه ۸۲ سوره اسرا آمده است :
«و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا»
ما آنچه رابرای مؤمنان از قرآن نازل می کنیم مایه شفا و رحمت است ولی ظالمین را جز زیان نمی افزاید.
▪️قرآن بر کسی که بخواهد از پله ها بالابرود ، ارتقاء یابد، درجه است ولی برای ظالمان درکات می باشد.
حال چرا قرآن برای ظالمین خسارت است؟
برای اینکه ظالم نمی خواهد با قرآن بالا برود. او برای هدفش به طرف پایین پله ها در حرکت است.
وقتی انسان از پله ها بالا می رود، شعاع دیدش وسیعتر می شود ، ولی وقتی انسان از پله ها پایین می آید. شعاع دیدش کمتر می شود تا به قعر چاه سقوط می کند
پیامبراسلام در جمع صحابه در حال فرمایشاتی بودند که یک دفعه فرمودند : من همین الان،سنگی که ۷۰ سال پیش وارد چاه جهنم شده بود و اکنون به ته چاه رسیده است ،صدایش را شنیدم.
▪️اصحاب هیچ سوال نکردند،وقتی بیرون رفتند دیدند سروصدایی از خانه همسایه می آید وگفته شده فلانی مرده و۷۰ سال هم داشت.
قرآن برای کسی که بخواهد بالا برود درجات است و برای کسی مثل ظالم که نمی خواهد بالا برود درکات جهنمی است.
▪️در «د ر ج و د ر ک » میل به رسیدن و وصول است .
در درج حالت ارتقاء و بالا رفتن است ، ولی در درک میل به پایین آمدن و سقوط است.
قرآن کتابی است که وقتی مومن می آید واز آن استفاده می کند،گام به گام که بر می دارد درجات است ولی همین که ظالم از آن استفاده می کند،گام به گام که بر میدارد درکات است.
▪️بدین سبب است که به قاری قرآن در روز قیامت گفته میشود،این قرآن رابخوان وبالا بیا.
بدان که درجات بهشت به اعداد آیات قرآن است.پس نشان از آن دارد که درجات متفاوت است و جنبه ارتقایی دارد.
این بسته به انسان است که چه اندازه از قرآن بهره مند شده باشد و به همان اندازه درجات پیدا میکند.
▪️فهم از قرآن هم بستگی به افراد دارد یک عده فهم توحید الوهی پیدا می کنند و عده ای هم توحید وجودی.
آنهاییکه قائلین به توحید وجودی را مشرک میدانند،بدانند که خودشان مشرکند.چرا که توحید الوهی مترتب بر توحید وجودی است.
اگر قائل به چندین وجود باشیم باید قائل به چندین الله باشیم.
▪️الله وجودی است که در ذات خودش وجود خودش است و عدم در آن راه ندارد و آنگاه میبینیم الله یکی بیشتر نیست و وجود هم یکی بیشتر نیست،
▪️عقل و زمین و آسمان و غیره هم وجودند ولی وقتی به حاق ذات آن وجود نگاه میکنیم،میبینیم از یکی بیشتر نیست،انسان در وحدت وجود است که خیلی راحت میتواند وجودالوهیت و لااله الاالله را اثبات کند.
✔️چرا که توحید الوهی مترتب بر توحید وجودی است.
▪️با توجه به فرمایش امام،اگر ظاهر روایت را توجه کنیم که درجات بهشت به اعداد آیات قرآنی است،قرآن ۶۶۶۶ آیه دارد و هر عدد از اعداد این آیات یک جنت و بهشت واقع بشوند
درجات بهشت میشود،۶۶۶۶ درجه.حال اگر فقط به ظاهر روایات توجه کنیم.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_شانزدهم_روز_۳_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
☑️در روز سوم صفر مستحب است دو رکعت نماز با روشی مخصوص، خوانده شود.
◾️شیوه خواندن نماز مستحبی در روز سوم ماه صفر◾️
▪️«مستحب است انسان در روز سوم ماه صفر دو ركعت نماز، در ركعت اول سورهی حمد و سورهی فتح (إنا فتحنا)
و در رکعت دوم سورهی حمد و توحيد بخواند
▪️ و بعد از سلام نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگويد:«اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِي سُفْيَانَ؛ خدايا لعنت كن آل ابى سفيان را» و صد مرتبه استغفار كند؛
پس حاجت خود را بخواهد.
◾️اقبالالاعمال، ج٢، ص٦٢٢◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش سوم1⃣ ● ((ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش چهارم1⃣
● وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ...))
ولى آنچه بعد از تدبر در آيات راجع به ملائكه به دست مى آيد، اين است كه ملائكه همه در يك رديف و يك مقام نيستند، بين آنان از نظر قرب به خداى تعالى تقدم و تاخر هست ، آنكه متاءخر است تابع محض اوامر متقدم است ، بطورى كه افعالش عين فعل متقدم به حساب مى آيد و گفتارش هم عين گفتار او است ، نظير وصفى كه در خودمان مشاهده مى كنيم ، افعال قوا و اعضايمان را فعل خود نيز مى دانيم ، بدون اينكه فعل را دو تا فعل كنيم و مى گوئيم : چشمم او را ديد و گوشم آن را شنيد و اعضاى بدن من چنين و چنان كرد و اين نامه را دست من نوشته ، و اين نقشه را بندهاى انگشتانم كشيده ، و در عين حال مى گوئيم : من او را ديدم و آن را شنيدم و چنين و چنان كردم و اين نامه را نوشته ، اين نقشه را كشيدم .
همانطور كه عمل اعضاى ما كه تابع ما هستند عمل خود ما نيز هست ، همچنين اعمال و اقوال ملائكه كه تابع فرشته روح عليه السلام اند، عمل و قول خود روح نيز هست ، براى اينكه ملائكه تابع او هستند و هر چه مى كنند به امر او مى كنند و به همين اعتبار است كه مى بينيم خداى تعالى قبض ارواح را كه ملائكه موكل بر ارواح ؟ مباشر آنند عمل خودش و هم عمل آن ملائكه دانسته ، در عين اينكه آن را به فرشتگان مباشر نسبت داده ، و فرموده : ((حتى اذا جاء احدكم الموت توفته رسلنا))، و در عين حال آن را به ملك الموت كه فرمانده و متبوع آن فرشتگان است نسبت داده مى فرمايد: ((قل يتوفيكم ملك الموت الذى وكل بكم )) و در عين حال همين قبض ارواح را به خودش نسبت داده ، مى فرمايد: ((اللّه يتوفى الانفس حين موتها))
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 300
باز نظير اين جريان را در مساءله وحى مى بينيم كه يك جا آن را به خودش نسبت داده ، مى فرمايد: ((انا اوحينا اليك ))، و جاى ديگر آن را به روح الامين نسبت داده ، مى فرمايد: ((نزل به الروح الامين على قلبك ))، در جاى ديگر به ملائكه كرام و صالح منسوب نموده ، مى فرمايد: ((كلا انها تذكره ، فمن شاء ذكره ، فى صحف مكرمه ، مرفوعه مطهرة ، بايدى سفرة ، كرام بررة )).
پس معلوم شد كه بشارت دادن جبرئيل عين بشارت دادن مامورين زير دست او است ، كه جمعى از سادات فرشتگان و مقربين درگاه خدايند، چون قرآن كريم درباره ايشان فرموده : ((انه لقول رسول كريم ، ذى قوه عند ذى العرش مكين ، مطاع ثم امين ))، و ان شاء اللّه در تفسير سوره فاطر توضيح بيشتر اين بحث خواهد آمد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش چهارم1⃣ ● وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ..
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش چهارم2⃣
● وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ...))
مويد گفتار ما كلام خداى عزوجل است كه در آيه بعدى مى فرمايد: ((كذلك اللّه يفعل ما يشاء))، چون از ظاهر آن بر مى آيد كه گوينده آن خداى سبحان است و در عين حال مى بينيم كه همين سخن
را در سوره مريم در داستان روح ، به روح نسبت مى دهد، آنجا كه به مريم مى گويد: ((انما انا رسول ربك لاهب لك غلاما زكيا))، مريم مى پرسد، كجا مى توانم فرزند دار شوم با اينكه نه بشرى با من تماس گرفته و نه خود زنى زناكار بوده ام ؟ روح در پاسخش مى گويد: ((كذلك قال ربك هو على هين ...)).
مطلب ديگر اينكه سخن گفتن ملائكه و روح با مريم دلالت مى كند بر اينكه آن جناب محدثه بوده ، بلكه جمله :
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 301
((فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا))، كه در سوره مريم آيه 17 است و مربوط به همين داستان است ، دلالت دارد كه مريم (عليها السلام ) روح را با چشمان خود ديده ، نه اينكه تنها صداى او را شنيده باشد. و ما ان شاء اللّه ادامه اين بحث را در بحث روايتى آينده مى آوريم .
بِكلِمَةٍ مِّنْهُ اسمُهُ الْمَسِيحُ عِيسى ابْنُ مَرْيَمَ
در تفسير سوره بقره مى فرمود: ((تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض ))، بحث در معناى كلمه خدا گذشت ، و لفظ ((كلمه )) و ((كلم )) نظير لفظ ((تمره )) و ((تمر)) است ، اولى در هر دو، جنس را مى رساند و دومى از هر دو، در فرد استعمال مى شود، و لفظ كلمه هم بر لفظى اطلاق مى شود كه بر معنائى دلالت كند، (در مقابل لفظ بى معنا و موهوم كه كلمه اش نمى خوانند) و هم بر جمله اطلاق مى گردد، حال چه اينكه آن جمله نظير ((زيد قائم است )) كه تمام بوده و سكوت بر آن صحيح باشد، و يا نظير جمله اگر زيد قائم باشد، ناتمام و براى شنونده سؤال انگيز باشد، (كه اگر زيد قائم باشد چه مى شود، و يا چه مى كنى )، همه اينها كه گفتيم معناى لغوى كلمه بود و اما به حسب اصطلاحى كه قرآن كريم براى خود دارد و كلمه را به خداى تعالى نسبت مى دهد، معناى آن ، عبارت است از هر چيزى كه اراده خدا را ظاهر كند، (همانطور كه به حسب معناى لغوى كلمه عبارت بود از لفظى كه منظور باطنى گوينده را براى شنونده ظاهر كند) حال چه اينكه كلمه خدا امر تكوينى او باشد و با آن امر چيزى را از كتم عدم به عالم هستى بياورد، و ظاهر سازد و يا كلمه وحى و الهام باشد و براى شخص پيامبر و يا محدث اراده او را ظاهر كند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️همراهی با امام حسین علیهالسّلام در ظاهر و باطن در محرّم و صفر◾️
▪️در این ایام همراه قافلۀ اباعبدالله الحسین علیه السّلام باشیم. با دل همراه امام حسین علیه السّلام باشیم.
▪️از روز هشتم ماه ذیالحجّه که اباعبدالله علیه السّلام از مکه به سمت کربلا حرکت کردند یک دوست اهل بیت علیهم السّلام و یک عاشق و شیدای اباعبدالله الحسین علیه السّلام یک لحظه از ایشان جدا نیست
▪️هر روز صبح که سر از خواب بر میدارد فکر میکند الان امام حسین علیه السّلام کجاست؟ بین راه مکه تا کربلا به کدام منزل رسیدند؟ چکار میکنند؟ اهل بیت علیهم السّلام چه میکنند؟ این همراهان و یاران صدیق و اصحاب پاکباز اباعبدالله علیه السّلام در چه حال و هوایی هستند؟ یک لحظه نمیتواند از یاد انها خارج شود... منزل به منزل همراه امام حسین علیه السّلام است.
▪️در سیر باطنی هم همینگونه است. مقتدا و پیر و مرشد سالک الی الله اباعبدالله علیه السّلام است. در باطن هم منزل به منزل با امام حسین علیه السّلام همراه است...
▪️سالک الی الله در این ایّام، هم توجّهاش به سِیر ظاهری اباعبدالله علیه السّلام است و هم در سیر باطنی منازل سلوک را طی میکند..
◾️استاد مهدی طیب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
▪️صفر، ماهی است که خاتم الانبیاء (صلی الله علیه وآله) در آن رحلت میکند. ظرفی از زمان که جایگاه فقدان نبوت است. لذا نَحس و بلاخیز است. هر جایگاهی که فاقد روح نبوت باشد، نحس و بلاخیز است.
▪️البته زمان و مکان، به خودی خود، نه نحساند و نه سعد. اما اتفاقهایی که در آنها روی میدهد بدانها رنگ میدهد و سبب نحسی یا سعدی آندو میگردد. مانند روز عاشورا و مکان کربلا که نقش ویژهای در تربیت نفوس دارد.
▪️ماه صفر نیز جایگاه رحلت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه وآله) است. و هرجا که روح نبوت نباشد نحس خواهد بود. اما ربیعالاول (که جایگاه میلاد نبی است) سعد و موجب رشد آدمی است.
▪️اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «هرکه مرا به خروج صفر بشارت دهد، او را به بهشت بشارت میدهم». مراد این است که هرکس از اقامت در صفر (فقدان روح نبوت) خارج شود، وارد بهشت شده است.
▪️حرام و مکروه، «صفر» اند؛ یعنی فاقد روح نبوت هستند، و واجب و مستحب، «ربیع» اند؛ یعنی واجد روح نبوت هستند.
#استاد_محمود_امامی
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
◾️زیارت، تغییر اردوگاه؛ از اردوگاه جهل به اردوگاه عقل◾️
▪️زیارت، در واقع تغییر اردوگاه است؛ از اردوگاه جهل به اردوگاه عقل.
▪️زائر با تشرّف به محضر مزور، از اردوگاه جهل که سرداران و رزمندگان آن، شهوت و غضب، هوای نفس و دنیاطلبی و رذائل اخلاقی است، جدا میشود؛ صف جدا میکند و ملحق میشود به سپاه عقل.
▪️سرداران و رزمندگان سپاه عقل هم ایمان، یقین، تسلیم، رضا، اخلاص، تقوا و فضائل اخلاقی است.
▪️زیارت یک تغییر اردوگاه اینچنینی است. این نکته را در خیمهگاه برای عزیزان گفتم که ما الان به خیمۀ اباعبدالله الحسین علیه السّلام ملحق شدهایم. میدانید که شب عاشورا ۳۵ نفر از لشکریان عمرسعد، جدا شدند و به سپاه اباعبدالله الحسین علیه السّلام ملحق شدند و فردای آن روز هم به شهادت رسیدند و به آن مرتبۀ عظیم دست پیدا کردند. خوب این نماد بیرونی است.
▪️یک نماد درونی هم دارد؛ یعنی امام حسین علیه السّلام در درون ما همان حقیقت عقل است و عمرسعد همان حقیقت جهل.
▪️این رویارویی در کربلای زمین و ارض وجود ما و عاشورای درون ما، بین جنود عقل و جهل برقرار است. حال اگر کسی از جنود جهل جدا شود و به جنود عقل ملحق شود، در واقع همان اتّفاق افتاده است؛ اینکه «کُلُّ یَومٍ عاشوراء وَ کُلُّ اَرضٍ کَربَلاء» حقیقتش همین است.
▪️ما تا دیروز در دنیا غرق بودیم؛ الان آمدیم به لشکر امام حسین علیه السّلام ملحق شدیم؛ از لشکر عمرسعدِ درونمان جدا شدیم و به لشکر امام حسین باطنمان ملحق شدیم و انشاءالله طوری باشد که دوباره پشیمان نشویم و برنگردیم.
▪️یعنی این حرکت ظاهری که به صورت زیارت مقرّر و وضع شده، آن حقیقت باطنی را میرساند؛ اینکه انسان از خانه و زندگی و شغل و عنوان و همه چیز خودش میبُرد و به مزور ملحق میشود، در واقع همان جدا شدن از آن ویژگیها و خصلتهای منفی است؛ از آن دنیاطلبیها و هواپرستیها و خودخواهیها و خودبینیها و رذائل، و ملحق شدن به لشکر فضائل.
▪️بنابراین زیارت یک نوع تغییر اردوگاه است. یعنی فرد قطع رابطه میکند؛ مثل حرّ بن یزید ریاحی دیدید که چطور بُرید؛ از همۀ مقاماتش، فرماندهیاش، عنوانش، سلامتش و جانش... از همه چیز بُرید و آمد به لشکر امام حسین علیه السّلام ملحق شد. زیارت یک چنین حقیقتی است.
▪️انشاءالله انسان در زیارت اینگونه قصد کند؛ چون میرود که به لشکر و سپاه مزور ملحق شود.....
◾️استاد مهدی طیّب ۸۸/۰۷/۰۲◾️
#زیارت
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
▪️اینکه هنگام ورود به حرم ائمّه علیهم السّلام میگویی: رَبِّ اَدخِلنى مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنى مُخرَجَ صِدقٍ، یعنی خدایا کاری کن با صدق پیش این آقا بروم و از پیش ایشان هم با صدق پیش شما بیایم.
▪️وقتی به حرم ائمّه علیهم السّلام مشرف میشوید، زود داخل نشوید. دم در توقّف کنید و اذن دخول بخوانید تا رغبتتان طلوع کند و قطرهی اشکی بر چشمتان بنشیند. اوّل دل را جلو بفرستید. اشک نشانهی این است که اجازهی ورود دادهاند. بعد وارد شوید و همانطور که افرادی که در زمان حیات ظاهری امام علیه السّلام خدمت ایشان میرسیدند، سلام میکردند، به ایشان سلام کنید. زیارتنامههای طولانی گاهی اوقات انسان را از امامی که در محضرش ایستاده است، غافل میکند. در داخل صحن و حرم ائمّه علیهم السّلام هم احترام زائران و خدّام را نگه دارید، هر کس چیزی به شما گفت، آن را از جانب امام بدانید و ادب کنید و بپذیرید. صدای همهمهای که بالای صدای تک تک زائران به گوش میرسد، صدای ملائکه را همراه دارد.
▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
◾️مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️
#زیارت_اهلبیت_علیهمالسلام
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش چهارم2⃣ ● وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ..
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول
بخش پنجم
● گفتار معصومين در تفسير ((كلمه ))
حال ببينيم در آيه مورد بحث ((كلمه )) به چه معنا است ؟ بعضى گفته اند: مراد از آن حضرت مسيح (عليه السلام ) است ، به اين اعتبار كه انبياى قبل از مسيح و يا خصوص اسرائيليان از انبياء، مردم را بشارت داده بودند به اينكه به زودى نجات دهنده بنى اسرائيل مى آيد، و صحيح است كه خداى تعالى در چنين مورد بفرمايد: مسيح همان كلمه اى است كه قبلا مى گفتم و نظير اين تعبير را در ظهور موسى (عليه السلام ) آورده و فرموده : ((و تمت كلمه ربك الحسنى على بنى اسرائيل بما صبروا))، ليكن اين توجيه درست نيست براى اينكه هر چند با بشارتهاى كتب عهدين مى سازد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 302
ولى با قرآن كريم نمى سازد، چون قرآن كريم قبلا بشارت آمدن عيسى (عليه السلام ) را نداده بود، تا بگوئيم : ((كلمه )) در اين آيه به معناى آن بشارتى است كه قبلا داده بود، بلكه قرآن ، عيسى (عليه السلام ) را بشارت آور معرفى نموده ، نه كسى كه مردم از پيش بشارت آمدنش را شنيده باشند، علاوه بر اينكه سياق جمله : ((اسمه المسيح )) با اين توجيه تناسبى ندارد، چون ظاهر اين عبارت اين است كه لفظ ((مسيح )) نام خود كلمه است ، و يا به عبارت ديگر كلمه خود عيسى است نه نام ظهور او و يا ظهور كلمه اى كه قبلا به وسيله انبياء وعده اش داده شده بود.
و چه بسا گفته باشند كه مراد از ((كلمه ))، عيسى (عليه السلام ) است ، چون عيسى (عليه السلام ) روشنگر تورات براى مردم است ، و مرادى كه خداى تعالى از تورات دارد بيان مى كند، و براى مردم ، آن مطالبى را كه يهوديان در تورات اضافه كرده اند مشخص مى سازد، و اختلافى را كه در امور دينى دارند برطرف مى سازد، همچنان كه خود آن جناب به حكايت قرآن در خطاب به بنى اسرائيل فرموده : ((و لابين لكم بعض الذى تختلفون فيه )) ليكن اين نكته هر چند كه تعبير به كلمه را توجيه مى كند، ولى آيه شريفه از قرينه اى كه مساعد با اين توجيه باشد خالى است .
و چه بسا گفته باشند كه مراد از ((كلمه منه )) خود بشارت است ، مى خواهد به مريم خبر دهد كه به عيسى (عليه السلام ) حامله مى شود و عيسى (عليه السلام ) از او متولد خواهد شد و خلاصه مى خواهد بفرمايد: خداى تعالى به تو بشارت مى دهد به كلمه اى از خود و آن كلمه اين است : بشارت مى دهد تو را به اينكه به زودى بدون اينكه با مردى تماس گرفته باشى عيسى از تو متولد مى شود، اين توجيه نيز درست نيست ، چون در ذيل آيه فرموده : اسم آن كلمه مسيح است و بنابراين توجيه اسم كلمه ((مسيح )) نيست بلكه اسمش بشارت است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
▪️بدان که صحبت [همنشینی] اثرهای قوی و خاصیّتهای عظیم دارد. هر سالکی که به مقصد نرسید و مقصود حاصل نکرد از آن بود که به صحبت دانایی نرسید...
▪️هرکه هرچه یافت از صحبت دانا یافت. باقی این همه ریاضات و مجاهدات بسیار، و این همه آداب و شرایط بیشمار از جهت آن است که تا سالک شایسته صحبت دانا گردد. که سالک چون شایسته به صحبت دانا گشت، کار سالک تمام شد.
▪️ای درویش، اگر سالکی یک روز بلکه یک لحظه به صحبت دانایی رسد و مستعد و شایستۀ صحبت دانا باشد بهتر از آن بود که صد سال، بلکه هزار سال به ریاضات و مجاهدات مشغول باشد.
◾️ #شیخ_عزیزالدین_نسفی
(انسان کامل)◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️اربعین در آیینۀ عرفان
▪️عاشورا تا اربعین، دربرگیرندۀ قوس نزول و قوس صعود است. در تعیّن، این یک سیر کامل است. لذا یک دوست اهلبیت علیهم السّلام، یک مؤمن، یک شیعۀ دلدادۀ اهلبیت علیهم السّلام، در این چهل روز یک چلّۀ کامل را طی میکند ...
▪️نیمۀ اوّل این سیر از عاشورا تا اوّل صفر اتّفاق میافتد. از حسین علیه السّلام تا یزید، از اعلی علّیّین تا اسفل السّافلین، از کربلا تا شام.
▪️نیمۀ دوم سیر، از اسفل السّافلین است؛ یعنی از شام ویران، از یزید پلید فاصله گرفتن و دوباره برگشتن به نزد حسین علیه السّلام ...
۸۶/۱۲/۰۹
#اربعین_حسینی
@mohamad_hosein_tabatabaei