کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️لعن دشمنان اهلبيت در قرآن - بخش سوّم ▪️۳ـ اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ و
☑️لعن و تبرّى در سلوک طريق عرفان
▪️لعن و تبرّى آثار عميق و عجيبى در پاک كردن وجود فرد از پليدیها و آلودگیها دارد. به تعبير يكى از بزرگان اهل كمال، لعن؛ استغفار خصّيصين است.
▪️وقتى كه انسان به لعن و تبرّى موجوداتى كه جرثومۀ خباثت و تبلور شقاوتند میپردازد و صف خود را از آنها جدا میكند و به آنها دورباش میگويد، از خباثت و شقاوت پاک و منزّه میشود.
▪️اساساً راه كمال انسان از طريق نفى و اثبات طىّ میشود. نفى آنچه بايد ترک گفت و پسنديده نيست و اثبات آنچه بايد به آن رسيد و شايسته است. اين نفى و اثبات در سطوح مختلف كمال، مظاهرى دارد.
▪️در جملۀ لا اِلهَ اِلاَّ الله، ابتدا همۀ معبودهاى دروغين بيرونى و درونى نفى شده و سپس بر معبود حقيقى تأكيد میشود.
▪️به هنگام تلاوت قرآن كريم به دستور خود قرآن، ابتدا با گفتن اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَيطانِ الرَّجيمِ، انسان از شيطان به سوى خدا میگريزد و سپس با گفتن بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، به آغوش خدا وارد میشود.
▪️به هنگام خواندن زيارتها، همچون زيارت عاشورا، ابتدا بر دشمنان اهلبيت علیهم السّلام لعن میكند و از آنها تبرّى میجويد، سپس به خود اهلبيت علیهم السّلام صلوات میفرستد و سلام میكند.
▪️سالک تا به مقصد نرسيده و به طىّ طريق مشغول است، يک پا به پشت سر و عقب دارد (پاى نفى و خروج و لعن و تبرّى) و يك پا به پيش رو دارد و به جلو میگذارد (پاى اثبات و ورود و صلوات و سلام) اين جريان همچنان ادامه میيابد تا اينكه سرانجام به مقام توحيد و فناى تامّ میرسد و غير و غيريّت از ميان بر میخيزد و جز حضرت حقّ هيچ بر جا نمیماند، نه سالكى، نه سلوكى و نه مسلكى، نه راه روندهاى، نه راه رفتنى و نه راهى.
▪️آنجا سلام و صلواتى است كه لعن و تبرّى در مقابلش نيست، بسم اللّهى است كه اعوذ باللّهى در برابرش نيست. حبّى است كه بغض و دشمنیيى در مقابلش نيست.
▪️لذا از ابتداى سلوک تا رسيدن به شهر توحيد، دين چيزى جز حبّ و بغض نيست و ديندار جز آن كس نيست كه در راه خدا دوست میدارد و در راه خدا دشمنى میورزد و داراى حبّ فى الله و بغض فى الله است.
▪️امّا در اين مرحله به جايى میرسد كه منزل هَلِ الدّينُ اِلاَّ الحُبِّ... اَلدّينُ هُوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُوَ الدّينُ است. لكن بايد توجّه داشت كه اين منزل هم منزل نهايى نيست.
▪️سالک اگر مراحل چهارگانه سفر «از خلق به سوى حقِّ مقيّد»، «از حقّ به سوى حقّ مطلق»، «از حقّ(احديّت جمع) به سوى خلقِ حقّى (اعيان ثابته) به حقّ» و «از خلقى كه حقّ است (اعيان ثابته) به سوى خلق (اعيان خارجيّه) به حقّ» را به طوركامل طىّ نمايد و به مقام جمعالجمعى برسد، مقتضيات وحدت و كثرت، توأمان در وى ظهور میيابد.
▪️يعنى از يک سو با ديدۀ وحدت بين خود میبيند كه در همۀ عالَمِ وجود، احدى جز خدا نيست، و از سوى ديگر با چشم كثرت نگرِ خود، ما سِوَى الله را با تعيّنات و تنوّعاتشان مشاهده میكند و نيک و بد و زشت و زيبا و صلاح و فسادشان را متوجّه میشود و با هر يک از مخلوقات، رفتارى كه مناسب آن است را در پيش میگيرد.
▪️اين مقام شايد يكى از مصاديق سخن پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است كه: برادرم موسى علیه السّلام با يك چشم و برادرم عيسى علیه السّلام با چشمى ديگر به عالَم مینگريست و من با هر دو چشم به هستى مینگرم.
▪️و نيز يكى از مصاديق طَريقُ الوسطى هِىَ الجادَّةِ: راه ميانه جادّه صحيح است. در كلام اميرالمؤمنين علیه السّلام، و اُمَّةً وَسَطاً در بيان قرآن كريم نيز شايد همين مقام جمعالجمعى باشد.
▪️چنين سالک واصل و كاملى، در برخى از حالات خود مستغرق تامّ در بحر توحيد است و غيرى نمیبيند و در برخى ديگر از حالات خود متوجّه كثرات است و نیک و بدشان را میبيند و با هر یک به اقتضاء چگونگى آن رفتار میكند.
▪️به وجود اين حالات گوناگون نيز در اين كلام معصوم علیه السّلام اشاره شده است: لَنا مَعَ اللهِ حالاتٌ: براى ما با خدا حالتهاى گوناگونى وجود دارد.
▪️با توجّه به آنچه گفته شد، براى اولياء كمّل نيز به هنگام توجّه به كثرات، حبّ اولياء الله و بغض اعداء الله، مجدّداً مطرح میشود و در چنان حالاتى لعن و تبرّى نيز مجدّداً از آنان صادر میگردد.
▪️لعن و تبرّى پيامبر اكرم و اهلبيت گراميش السّلام نسبت به دشمنان معاند خدا و دين، بر همين مبنا قابل توضيح است.
◾️کتاب ره توشۀ دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#لعن_و_تبری - ۷
#ره_توشه_دیدار
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ #عبد_کامل
▪️عبد کامل فعلش به ائمه علیهم السّلام، صفاتش به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و ذاتش به خدا ملحق میشود...
▪️شریعت، طریقت و حقیقت غیر قابل انفکاک و سه مرتبه از یک واقعیت هستند...
▪️مظهر شریعت: امام
▪️مظهر طریقت: رسول
▪️مظهر حقیقت: خدای متعال
▪️انسان کامل کسی است که
▪️فعلش: شریعت
▪️خلقَش: طریقت
▪️جان و هستیاش: حقیقت است.
◾️استاد مهدی طیّب
#شرح_مصباحالهدی◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️خداوند چقدر ما را سیر داده است و از صلبها و رحمها عبور کردهایم و هر کدام از شهری آمدهایم و یکدیگر را پیدا کردهایم و الآن دور هم جمع شدهایم.
▪️هر یک از ما از غیبالغیوب راه افتادیم و از اصلاب عبور کردیم و بدون اختیار و خواست خودمان در اینجا به هم برخوردیم. از اینجا هم داریم به غیبالغیوب میرویم. ممکن است بعد از این هم یکدیگر را نبینیم.
▪️همانطور که گاهی اوقات یک سنگ در مسیر رودخانه قرار میگیرد و آب و خس و خاشاک داخل آب زیر آن سنگ گیر میکنند و مدّتی در کنار هم میمانند؛ امّا همین که آن سنگ یک تکان میخورد، راه آب باز میشود و همهی آن خس و خاشاکها پراکنده میشوند و هر یک از آنها به سویی میرود، در رودخانهای هم که از غیبالغیوب آمده و به سوی دریای هستی در جریان است، سنگی قرار دارد که ما پشت آن سنگ ایستادهایم و با هم حرف میزنیم؛ امّا همین که آن سنگ یک تکان بخورد، هر یک از ما به سویی میرویم و شاید هرگز یکدیگر را نبینیم. به قول مرحوم علامّهی طباطبایی:
من خس بیسر و پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هم به دل دریا برد
▪️عارف باللّه مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
◾️مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️فرازهایی از خطبه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام معروف به شقشقیه
▪️اَما وَاللهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ (فی بعضُ النّسخ: فُلانٌ) وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی، ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، وَ لایرْقی اِلَی الطَّیرُ.
▪️هان! به خدا قسم ابوبكر پسر ابوقحافه (برخی نسخهها: فلانی) جامه خلافت را پوشید در حالی كه میدانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر میشود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمیرسد.
▪️فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَیتُ عَنْها كَشْحاً، وَ طَفِقْتُ اَرْتَأی بَینَ اَنْ اَصُولَ بِید جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلی طِخْیة عَمْیاءَ، یهْرَمُ فیهَا الْكَبیرُ، وَ یشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ یكْدَحُ فیها مُؤْمِنٌ حَتّی یلْقی رَبَّهُ!
▪️اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه كردم كه با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت كور را تحمل نمایم، فضایی كه پیران در آن فرسوده، و كم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت میشود!
▪️فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً!
▪️دیدم خویشتنداری در این امر عاقلانهتر است، پس صبر كردم در حالی كه گویی در دیدهام خاشاك بود، و غصه راه گلویم را بسته بود!
▪️اَری تُراثی نَهْباً. حَتّی مَضَی الاَوَّلُ لِسَبیلِهِ، فَاَدْلی بِها اِلَی ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ. [ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاَعْشی:]
▪️می دیدم كه میراثم به غارت میرود. تا نوبت اولی سپری شد و خلافت را پس از خود به پسر خطّاب واگذارد. [سپس امام علیهالسلام وضع خود را به شعر شاعر عرب، اَعشی، مثل زد:]
شَتّانَ ما یوْمی عَلی كُورِها
وَ یوْمُ حَیانَ اَخی جابِر
▪️ِ«چه تفاوت فاحشی است بین امروز من با این همه مشكلات، و روز حیان برادر جابر كه غرق خوشی است»
▪️فَیا عَجَباً بَینا هُوَ یسْتَقیلُها فی حَیاتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ وَفاتِهِ.
▪️شگفتا! اولی با اینكه در زمان حیاتش میخواست حكومت را واگذارد، ولی برای بعد از خود عقد خلافت را جهت دیگری بست.
▪️لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیها! فَصَیرَها فی حَوْزَة خَشْناءَ، یغْلُظُ كَلْمُها، وَ یخْشُنُ مَسُّها، وَ یكْثُرُ الْعِثارُ فیها، وَ الْاِعْتِذارُ مِنْها.
▪️چه سخت هر كدام به یكی از دو پستان حكومت چسبیدند! حكومت را به فضایی خشن كشانیده، و به كسی رسید كه كلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود.
▪️فَصاحِبُها كَراكِبِ الصَّعْبَةِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ، وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ!
▪️بودن با حكومت او كسی را میماند كه بر شتر چموش سوار است، كه اگر مهارش را بكِشد بینی اش زخم شود، و اگر رهایش كند خود و راكب را به هلاكت اندازد!
▪️فَمُنِی النَّاسُ لَعَمْرُ اللهِ بِخَبْطٍ وَ شِماس، وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِراض.
▪️به خدا قسم امت در زمان او دچار اشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند.
▪️فَصَبَرْتُ عَلی طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ. حَتّی اِذا مَضی لِسَبیلِهِ، جَعَلَها فی جَماعَة زَعَمَ اَنِّی اَحَدُهُمْ.
▪️آن مدت طولانی را نیز صبر كردم، و بار سنگین هر بلایی را به دوش كشیدم. تا زمان او هم سپری شد، و امر حكومت را به شورایی سپرد كه به گمانش من هم (با این منزلت) یكی از آنانم!
▪️فَیالَلّهِ وَ لِلشُّوری! مَتَی اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِی مَعَ الْاَوَّلِ مِنْهُمْ حَتّی صِرْتُ اُقْرَنُ اِلی هذِهِ النَّظائِرِ؟!
▪️خداوندا چه شورایی! من چه زمانی در برابر اولین آنها در برتری و شایستگی مورد شك بودم كه امروز همپایه این اعضای شورا قرار گیرم؟!
▪️لكِنّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا. فَصَغی رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَ هَن.
▪️ولی (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان هماهنگ شدم، در آنجا یكی به خاطر كینهاش به من رأی نداد، و دیگری برای بیعت به دامادش تمایل كرد، و مسائلی دیگر كه ذكرش مناسب نیست.
▪️اِلی اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَیهِ بَینَ نَثیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبیهِ یخْضِمُونَ مالَ اللهِ خِضْمَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبیعِ،
▪️تا سومی به حكومت رسید كه برنامهای جز انباشتن شكم و تخلیه آن نداشت، و دودمان پدری او (بنی امیه) به همراهی او برخاستند و چون شتری كه گیاه تازه بهار را با ولع میخورد به غارت بیت المال دست زدند،
▪️اِلی اَنِ انْتَكَثَ فَتْلُهُ، وَ اَجْهَزَ عَلَیهِ عَمَلُهُ، وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ.
▪️در نتیجه این اوضاع رشتهاش پنبه شد، و اعمالش كار او را تمام ساخت، و شكمبارگی سرگونش نمود.
☑️خطبه ۳ نهج البلاغه
◾️بسم الله الرحمن الرحیم
#برشی_از_المیزان◾️
▪️همه انسان ها راهی به سوی خداوند دارند
دسته ای راهشان نزدیک و به سوی بالاست(انعمت علیهم) و دسته ای راهشان دور و به سوی سقوط(مغضوب علیهم) و دسته سوم راه را گم کرده اند (الضالین)
البته دسته اول هم هنوز کامل نشده و با تلاش به صراط مستقیم خواهند رسید
(مجادله/۱۱):«یَرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات :
خداوند کسانی را که ایمان آورده اند بلند میکند و کسانی را که عِلم داده شده اند به درجاتی بالا میبرد»
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش دوم ● عملى كه عيسى (علیه السلام ) براى باز شناختن مؤمنين به خو
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم
بخش سوم1⃣
● قيد ((الى اللّه )) در آيه به چه جهتى آمده است ؟
در آيه مورد بحث انصار را به قيد ((الى اللّه )) مقيد كرد و اين بدان خاطر بود كه بهتر و نافذتر تشويق و تحريك كرده باشد. و غرض اصلى آن جناب هم از اين استفهام همين تشويق بوده . و نظيراين قيد در قرآن كريم آنجا كه مسلمانان را دعوت مى كند به دادن قرض و انفاق به مستمندان آمده ، مى فرمايد: ((من ذا الذى يقرض اللّه قرضا حسنا)).
كلمه ((الى اللّه )) كه اصطلاحا ظرف خوانده مى شود متعلق است به كلمه ((انصارى ))، خواهى گفت كه اگر ماده ((نصرت )) به خودى خود متعدى است و در گرفتن مفعول نيازى به حرف ((الى )) ندارد، پس چرا در اينجا با حرف الى متعدى شده ؟ در پاسخ مى گوئيم : درست است ، و ليكن نصرت در خصوص اين مورد، متضمن معناى سلوك و رفتن و يا پيمودن و امثال آن نيز هست ، همچنان كه ابراهيم خليل آنجا كه خواست بگويد: من تنها براى خدا كار كرده و دين او را يارى مى كنم بنا به حكايت قرآن فرموده : ((انى ذاهب الى ربى سيهدين )).
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 319
پس يارى خدا، رفتن به سوى خدا است و رفتن به سوى او همان يارى دين او است .
و اما اينكه بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه حرف ((الى )) در اينجا به معناى ((مع با)) بوده كه معناى جمله چنين باشد: ((با خدا چه كس ديگر هست كه يار من باشد))، سخنى است كه هيچ دليلى بر آن ندارد و ادب قرآن هم با آن مساعدت نمى كند، براى اينكه اين از ادب قرآن به دور است كه خدا را يك فرد عادى و بشرى قلمداد كند كه ابراهيم (عليه السلام ) را يارى مى كند و ابراهيم (عليه السلام ) به دنبال پيدا كردن يار دوم براى خود باشد، ادب عيسى هم با اين تعبير نمى سازد، ادبى كه از آيات قرآنى - هر جا كه وصف آن جناب را بيان مى كند - كاملا به چشم مى خورد، علاوه بر اينكه جواب حواريين هم با اين احتمال نمى سازد، چرا كه اگر اين احتمال درست بود آنها هم بايد جواب مى دادند: كه : ((نحن انصارك مع اللّه مائيم ياور تو با خدا))، ولى اينطور نگفتند: بلكه گفتند: ((ما ياوران خدائيم )) (خواننده در اينجا بيشتر دقت كند).
قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نحْنُ أَنصارُ اللَّهِ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ اشهَدْ بِأَنَّا مُسلِمُونَ
كلمه ((حوارى )) به معناى كسى است كه از ميان همه مردم به آدمى اختصاص داشته باشد، مى گويند: اصل آن ((حور)) است كه به معناى سفيدى خيلى زياد است (و كانه حوارى فلان شخص كسى است كه مانند اسب پيشانى سفيد داراى نشان است و مردم او را به عنوان دوست و ياور وى مى شناسند).
ولى در قرآن كريم جز در مورد خواص اصحاب عيسى (عليه السلام )، استعمال نشده است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش سوم1⃣ ● قيد ((الى اللّه )) در آيه به چه جهتى آمده است ؟ در
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم
بخش سوم2⃣
● قيد ((الى اللّه )) در آيه به چه جهتى آمده است ؟
و جمله : ((آمنا باللّه )) به منزله تفسيرى است براى جمله : ((نحن انصار اللّه )) و مى فهماند كه منظور از اينكه گفتيم ((ما انصار خدا هستيم )) اين است كه به او ايمان آورديم و اين خود گفتار سابق ما را تأييد مى كند كه گفتيم جمله ((انصارى الى اللّه )) متضمن معناى سلوك و پيمودن طريقى است كه به سوى خدا منتهى شود، براى اينكه ايمان خود طريق است و وقتى ((ايمان )) تفسير كننده نصرت باشد، قهرا نصرت هم طريق مى شود، و صحيح مى شود كه بگوئيم : نصرت خدا، نصرت به سوى خدا است .
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه آيا مفاد آيه حكايت كننده آن مرتبه اولى است كه حواريين به عيسى (عليه السلام ) ايمان آوردند يا آنكه قبلا ايمان داشته اند و در اينجا در اجابت دعوت عيسى (عليه السلام ) براى چندمين بار گفته اند ((آمنا))؟، چه بسا بعضى ها از آيه : ((كما قال عيسى ابن مريم للحواريين من انصارى الى اللّه ؟ قال الحواريون نحن انصار اللّه فامنت طائفة ...
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 320
استفاده كرده باشند كه پاسخ حواريين يعنى جمله : ((ايمان آورديم )) ايمان بعد از ايمان باشد و به نظر ما هم اين استفاده عيبى ندارد، (براى اينكه روى سخن آن جناب با حواريين است كه معنايش گذشت و بعيد است كه قرآن كريم افراد كافرى را كه صرفا با آن جناب ارتباطى داشته اند، حوارى آن جناب بخواند، پس قطعا ايمان داشته اند، چيزى كه هست مى خواهد از اين افراد با ايمان كسانى را انتخاب كند كه انصار اللّه هم باشند)، و ما در سابق هم توضيح داديم كه ايمان و اسلام داراى مراتبى مختلفند، بعضى از مراتب بالاتر از بعض ديگر است .
بلكه چه بسا كه آيه زيرهم به اين معنا دلالت بكند: ((و اذ اوحيت الى الحواريين ان آمنوا بى و برسولى ، قالوا آمنا و اشهد بانا مسلمون ))، براى اينكه حواريين را كسانى دانسته كه به آنان وحى مى شده و فرموده : ((به ياد آر كه من به حواريين وحى كردم كه به من و به رسولم ايمان بياوريد، گفتند: ايمان آورديم . و خود شاهد باش به اينكه ما مسلمانيم .))
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️یک توصیه برای تعقیبات نماز◾️
▪️سه صلوات به روح مطهّر حضرت خدیجه سلام الله علیها هدیه کنید و پس از آن حِرزِ منتسب به ایشان را بخوانید:
▪️بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ یا حَىُّ یا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ اَسْتَغیثُ فَاَغِثْنى وَلا تَکِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَهَ عَیْنِ اَبَداً وَ اَصْلِحْ لى شَاْنى کُلَّهُ
▪️به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگى است، اى زنده، اى پاینده، به رحمتت فریادرسى میطلبم، پس به فریادم برس و مرا هرگز چشم برهم نهادنى به خود وامگذار و همۀ کارهایم را اصلاح فرما.
#مراقبات
@mohamad_hosein_tabatabaei
✔️رهبر که معصوم نیست، شاید اشتباه کنه
✔️ من با این حرفهای رهبری قانع نشدم
✔️ آدمها رو نباید بت کنیم و....
▪️شاید شماهم این جملات را شنیده باشید و یا برای خودتان سوال و شبه باشد
▪️پاسخ به این سوالات رو از زبان #آیت_الله_حائری_شیرازی بشنوید، چقدر زیبا توضیح دادن
▪️درست است علماء معصوم نیستند اما حجت هستند. امام هم معصوم نبود، اما حجت بود. فرق است بین #عصمت و #حجیت. وقتی گفته میشود «من قانع نشدم»، نفی عصمت نیست [که بدون اشکال باشد، بلکه] نفی حجیت است.
▪️اجانب دوست دارند این اتحادی که مردم با رهبر دارند شکسته شود. یکی بگوید رهبر این را گفت و من #قانع_نشدم.* وقتی این کلیت شکسته شود، اجانب پیروز میدان خواهند شد. [در جنگ تحمیلی]، مردم صدها هزار شهید دادند. با شعار جنگ جنگ تا پیروزی [سالها جنگیدند]. بلافاصله یک روز امام گفت صلح میکنم و این صلح من تاکتیکی نیست. مردم تردید نکردند و به نفع امام در غدیر راهپیمایی کردند. مردم ما تربیت شدۀ هزار سال انتظارند.
▪️مردم عاشق چشم و ابروی بزرگان دینی نیستند. مردم امام غائبشان را در عالِم وارسته خود میبینند و برای حفظ ارتباط خود [با او]، سر و جان میدهند.
▪️امام فرمود وقتی مردم به خبرگان رأی دهند و خبرگان مجتهد عادلی را انتخاب کنند او ولیّ منتخب مردم است و حکمش نافذ است. «من قانع نشدم»، نفی نافذ الحکم بودن است نه نفی عصمت. نافذ الحکم بودن پرچم ماست، سرود ملی ماست. هرکس پرچم نافذ الحکم بودن را سست کند، پرچم جایگزین بدون هیچ تردید پرچم استکبار است.
▪️اشعث ابن قیس برای رسیدن خدمت حضرت علی (علیه السلام) از قنبر اجازه گرفت. قنبر به دستور حضرت آن زمان راهش نداد. اشعث مشت به بینی قنبر کوبید و خون جاری شد. قنبر خدمت حضرت علی (علیه السلام) با صورت خون آلود رسید. حضرت چه کند با رئیس بزرگترین قبیله؟! تنها این جمله را به اشعث گفت: «ما لی و لک یا أشعث أما و اللّه لو لعبد ثقیف تمرست لا قشعرت شعیراتک» یعنی اگر آن بردۀ ثقفی را ببینی موهای اندامت به لزره در میآید. آنها که برای امیر المؤمنین #ناز میکردند، در مقابل حجاج ابن یوسف تسلیم صددرصد بودند.
عبدالله بن عمر که با امیرالمؤمنین بیعت نکرد وقتی خشونت حجاج بن یوسف ثقفی را دید شبانه برای بیعت بهسوی او شتافت و با انگشت پای او بیعت کرد.
وقتی نافذالحکم بودن امیرالمؤمنین را گرفتی، تسلیم استکباری مانند حجاج میشوی
▪️ #ابراز_قانع_نشدن ، غیر از قانع نشدن است. قانع نشدن اختیاری نیست، اما ابراز آن، انتخابِ حجیت خود بر حجیت نظام و نافذ الحکم بودن خود بر نافذ الحکم بودنِ نظام است.
ما هزار سال صبر کردهایم تا «اسلام امامت» را در جهان جا بیاندازیم. این حجیتِ زمامدار، جانشین امامت است. این حجیت، شیشۀ عمر مردم ماست. مردم تحمل نمیکنند کسی به شیشۀ عمرشان سنگ بزند. وقتی امام گفت «جنگ»، مردم تردید نکردند و وقتی امام گفت صلح، مردم تردید نکردند؛ چون میخواستند در آخرِ شبِ غیبت، #سپیده_ظهور را ببینند.
——————————
*اشاره به صحبتهای یکی از نمایندگان سابق مجلس، در مورد گفتگویش با رهبر معظم انقلاب. ایشان اظهار کرده بود که از صحبت رهبری در مورد حصر سران فتنه، «قانع نشدم»!
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️هر اندکی اندک نیست. یک سیر طلا اندک است؟ یک خورده عقل که به انسان داده شده، اندک است؟ پس هر اندکی اندک نیست. چیزهایی که خدا داده و بقا دارد، اندک نیست.
▪️هر کس راه به خدا داشته باشد، مالک نفس و مال مردم است. خوشا به حال شخصی که نصیبش شود چنین کسی مال و نفس او را بگیرد.
▪️عارف باللّه مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
◾️مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️در قم سید بزرگواری بود و چایخانه داشت که از خواص #علامه_طباطبایی و محرم سر ایشان بود. میگوید:
« روزی با آقا کار داشتم، رفتم درب منزل ایشان، هر چه در زدم و منتظر ماندم کسی نیامد، معلوم شد کسی در منزل نیست، ناگهان صدایی در گوشم گفت: در نزن، آقا رفتهاند قبرستان نو! کسی هم در کوچه و اطراف من نبود. با خود گفتم میروم قبرستان نو، در ضمن به صحت و سقم این صدا هم پی میبرم. با سرعت خودم را به قبرستان نو رساندم، دیدم ایشان در میان قبرها در حال قدم زدن هستند، خودم را آماده کرده بودم که تا ایشان را دیدم قضیه این صدا را به ایشان بگویم، حتی اگر تردید کردند قسم بخورم. همین که خواستم مطلب را بگویم، فرمودند: دست و پایت را گم نکن، از این صداها زیاد است، گیرنده میخواهد! »
#کیش_مهر، صفحه ۴۸
@mohamad_hosein_tabatabaei
#علامه_طباطبایی
▪️حضرت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله، انس و علاقه شديدى به قرآن كريم داشتند؛ به طورى كه عادت آن حضرت چنين بود كه اگر كسى يك آيه از قرآن مجيد در نزد آن حضرت مىخواند، حضرت، آيه بعد را به دنبال آن مىخواندند، و از طرفى آن حضرت مركز رحمت و مودت بودند.
يك نفر از افرادى كه به واسطه تخطّى و جنايتى كه نموده بود، حكم قتلش صادر شده بود، به حضرت على عليه السلام متوسل شد، و عرض كرد: يا على! چه كنم تا حضرت رسول اللَّه مرا مورد عفو قرار دهد؟
على عليه السلام فرمودند: به خدمت آن حضرت برو! و اين آيه را تلاوت كن:
{«تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ».}
آن مرد چنين كرد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، بدون تأمل آيه بعد را قرائت كردند:
{«لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ».}
و اين آيه به منزله حكم عفو درباره آن شخص قرار گرفت. «۱»
................
«۱»: آيه اول همان جملهاى است كه چون برادران گناهكار يوسف، به يوسف رسيدند و برادر خود را شناختند، از روى شرمندگى با اين جمله تقاضاى عفو كردند؛ يعنى: «سوگند به خدا كه حقاً خداوند تو را بر ما برگزيد و اختيار و انتخاب كرد و به درستى كه ما از گناهكاران هستيم!» (ذيل آيه ۹۱، سوره يوسف).
و آيه دوم همان پاسخى است كه يوسف به آنها مىدهد و با آن پاسخ، حكم عفو آنان را صادر مىكند. و معناى آن چنين است: «امروز هيچ ملامت و سرزنش بر شما نيست خداوند شما را مورد مغفرت خود قرار مىدهد، و او أرحمَ الرّاحمين است.» (آيه ۹۲، سوره يوسف)
@mohamad_hosein_tabatabaei
#سرلشکر_موسوی:
▪️ما باید خواهران و برادران مان را که در جنگ شناختی به اسارت دشمنان درآمدهاند به خانه برگردانیم
▪️#فرمانده_کل_ارتش در اجلاسیه ۵۶۵ شهید ارتش استان قم:
اینکه دشمنان توانستهاند با جنگ شناختی روی افکار و ادراک برخی از ما تاثیر بگذارند یعنی خرمشهری از ما گرفتهاند باید تلاش کنیم خرمشهرهای مان را پس بگیریم.
▪️باید پاره های تن مان را از دشمن پس بگیریم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ
وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي...
#یاحسین
@mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِیطالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ»
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش سوم2⃣ ● قيد ((الى اللّه )) در آيه به چه جهتى آمده است ؟ و ج
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم
بخش چهارم
● مراد از ايمان در جمله ((قال الحواريون نحن انصار اللّه آمنا باللّه ...)) ايمان بعد از ايمان است
پس معلوم مى شود اجابت در اين دعوتشان به وحى خدائى بوده ، يعنى بعد از سالها داشتن ايمان ، خداى تعالى به ايشان وحى فرستاده كه بايد به ايمانى ما فوق آنچه داريد ارتقا يابيد. پس معلوم مى شود حواريين انبيا بوده اند و ايمان پيشنهادى عيسى (عليه السلام ) ايمانى بعد از ايمان بوده .
جمله : ((و اشهد بانا مسلمون ، ربنا آمنا بما انزلت و اتبعنا الرسول ...)) هم بر اين معنا دلالت دارد، براى اينكه منظور از اسلام در اين جمله تسليم شدن بدون قيد و شرط است براى خداى تعالى ، بطورى كه هر چه از ايشان خواست انجام دهند و هر كارى از آنان خواست بكنند، چون و چرا نكنند. و چنين اسلامى جز در بين مؤمنين خالص يافت نمى شود و چنان نيست كه هركس به زبان شهادت به توحيد و نبوت بدهد به مقام تسليم هم برسد.
توضيح اينكه در بحث از مراتب ايمان و اسلام گفتيم كه قبل از هر مرتبه از ايمان مرتبه اى از مراتب اسلام قرار دارد، شاهد آن سخن ، جمله : ((آمنا باللّه و اشهد بانا مسلمون )) است كه از ايمان خود به صيغه فعل و از اسلام خود به صيغه صفت تعبير آوردند.
پس اولين مراتب اسلام ، تسليم و شهادت بر اصل دين و اجمال آن است ، دنبال آن اذعان و باور قلبى به اين شهادت زبانى و صورى است ، آن هم باور اجمالى به دنبال آن مرتبه
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 321
دوم اسلام است و آن عبارت است از تسليم قلبى به معناى اين ايمان ، كه اگر كسى داراى چنين تسليمى بشود، ناراحتى باطنى و اعتراض درونيش نسبت به تمامى دستورات خدا و رسول او به كلى از بين مى رود و اين همان پيروى عملى و بدون چون و چراى از
دين خدا است ، به دنبال اين مرتبه از اسلام مرتبه دوم از ايمان است و آن عبارت از خلوص عمل و به رنگ عبوديت در آمدن همه اعمال و افعال است ، به دنبال اين مرتبه از ايمان مرتبه سوم از اسلام واقع است و آن عبارت است از اينكه بنده خدا تسليم محبت خدا و اراده او شود، چنين بنده اى ديگر دوست نمى دارد و اراده نمى كند مگر به خاطر خدا و آنچه هم در خارج واقع مى شود همان چيزى است كه خدا دوست دارد و اراده اش كرده . و در اين ميان از دلبخواه بنده و اراده مستقل او خبرى نيست ، به دنبال اين مرتبه از اسلام ، مرتبه سوم ايمان واقع است و آن عبارت است از تسليم عبودى خدا شدن در همه اعمال .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#پیامبر_اعظم (صلی الله علیه واله):
▪️إِنَّ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلَامُ لَمَّا نَاجَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ: یَا رَبِّ، أَ بَعِیدٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَادِیَکَ أَمْ قَرِیبٌ فَأُنَاجِیَکَ؟ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ: أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی، فَقَالَ مُوسَى: یَا رَبِّ، إِنِّی أَکُونُ فِی حَالٍ أُجِلُّکَ أَنْ أَذْکُرَکَ فِیهَا، فَقَالَ: یَا مُوسَى، اذْکُرْنِی عَلَى کُلِّ حَال.
▪️هنگامیکه موسی (علیه السلام) با خدای عزوجل مناجات میکرد، گفت: آیا دوری که صدایت کنم یا نزدیکی که نجوایت کنم؟ خدا بدو چنین وحی نمود: من همنشین کسی هستم که یادم کند. سپس موسی (علیه السلام) گفت: ای پروردگار من، گاه در حالی هستم که تو را برتر از آن میدانم که در آن حال، یادت کنم. اما خدا فرمود: ای موسی، در هر حال به یادم باش.
◾️(بحارالانوار، ج۹۰، ص۱۵۳)◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️آیت الله بهجت (رضوان الله علیه): "آنها دنیای ما را هم خواهند گرفت!"◾️
.
▪️ما بايد به كفار سوء ظن داشته باشيم!
با آنان أوِدّاء و أخِلّاء(محبان و دوستان)نباشيم... و از حقشان بترسيم،چه رسد به باطلشان! زيرا آنان حق را وسيله صيد ما قرار ميدهند ، خدا كند بفهميم صلاح دين و دنياى ما،تمسک به انبياء و اولياء عليهم السلام است و جدايى از آنان به صلاح دين و دنياى ما نيست...و اين كه كفار پس از گرفتن دين،دنيامان را هم از ما ميگيرند...
◾️در محضر آيت_الله_بهجت (رض)ج١ ص١٤٨◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
#مستر_هَمفر، جاسوس انگلیسی مینویسد:
▪️«زنانِ آنان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست. به هر وسیله ای که شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بی حجابی را در بین مسلمانان رایج نمود و ابتدا برای گول زدن آنها [برای این] که حجاب را کنار بگذارند، باید به آنها تفهیم کرد که حجاب به صورت چادر و یا عبا مربوط به اسلام نیست. چادر لباس قدیمی ایرانیان قبل از اسلام بوده و عبا لباسی است که خلفای عباسی برای زنان مسلمان رسم کرده اند و این یک لباس اسلامی نیست... خواه ناخواه وقتی زنها از حجاب خارج شوند، مردها و جوانان فریفته میشوند و در نتیجه، فساد در کانون خانواده ها رخنه میکند. برای اجرا باید اول سعی کرد زنان غیرمسلمان درکشورهای اسلامی را از حجاب خارج کرد تا زنان مسلمان نیز از آنان پیروی کنند.»
◾️(منبع: گلبرگ، دی ۱۳۸۱، شماره ۳۷)◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شهید حاج قاسم سلیمانی:
▪️شرط نجات، شرط پیروزی، شرط رستگاری، شرط همه اینها و ابعاد ایمان، برادران عزیز من حسین وار جنگیدن و حسین وار جنگیدن است.
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀
@mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِیطالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ»
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️تسبیحات امیرالمؤمنین علی علیه السّلام دستور رسیدن به مقام اولیاء الله است◾️
▪️در کنار تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها، تسبیحات امیرالمومنین علیه السّلام نیز وجود دارد که دارای فضیلت زیادی است.
▪️كيفيت تسبیحات حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام به شرح زیر است:
#بعد_از_هر_نماز
▪️١٠ بار سُبحانَ الله
▪️١٠ بار اَلحَمدُلله
▪️ ۱۰ بار اللهُ اَكبر
▪️ ۱۰ بار لا اِله الّا اَلله
▪️الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ فِي دَعَوَاتِهِ، عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع: أَنَّهُ قَالَ لِلْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ أَ لَا أَدُلُّكَ عَلَى أَمْرٍ إِذَا فَعَلْتَهُ كُنْتَ وَلِيَّ اللَّهِ حَقّاً قُلْتُ بَلَى قَالَ تُسَبِّحُ اللَّهَ تَعَالَى فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ عَشْراً وَ تُحَمِّدُهُ عَشْراً وَ تُكَبِّرُهُ عَشْراً وَ تَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَشْراً يَصْرِفُ ذَلِكَ عَنْكَ أَلْفَ بَلِيَّةٍ فِي الدُّنْيَا أَيْسَرُهَا الرِّدَّةُ عَنْ دِينِكَ وَ يَدَّخِرُ لَكَ فِي الْآخِرَةِ أَلْفَ مَنْزِلَةٍ أَيْسَرُهَا مُجَاوَرَةُ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ ص
▪️اميرالمؤمنين علیه السّلام به براء بن عازب فرمودند:
آيا كاری به تو ياد دهم كه چون آن را انجام دهی، از اوليای خدا خواهی بود؟
براء گفت: بله.
حضرت تسبيحات فوق را به او آموزش دادند و سپس فرمودند:
هر كس اين تسبيحات را بعد از هر نماز بخواند، خدا هزار بلای دنيوی را از او دور میكند، كه آسانترين آن بازگشت از دين است و در آخرت برای او هزار منزلگاه آماده میكند كه يكی از آن منزلتها مجاورت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است.
#منابع :
▪️قطب راوندی، الدعوات، ص ۴۹
▪️محدّث نوری، مستدرک الوسائل، ج ٥، ص ٨٢
▪️مجلسی، بحارالانوار، چاپ بيروت، ج ٨٣ ، ص ٣۴
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️این فرمانده از هیچ برای ما اقتدار آفرید!
☘ ۲۱ آبان سالروز شهادت پدر موشکی ایران، سرلشکر پاسدار شهید #حسن_طهرانیمقدم
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️دنیای گذران، آخرت ماندگار◾️
▪️بر اساس حکمت یکصد و سه #نهج_البلاغه ، #دنیا یعنی آنچه برای غیر خداست؛ مانند #خیانت ، #طمع ، راه دیگران را بستن و #بیراهه رفتن. هر چه مصداق دنیا باشد نسبت به جان انسان سمّ است؛ چون دنیا #ماندنی نیست و هر چه #مانا و #پایدار باشد مانند #نیت_خیر ، #تولید ، مشکل جامعه را حل کردن، رونق دادن به تولید و #فقر_زدایی کردن، مربوط به #آخرت است.
◾️ #درس_اخلاق
#قم ؛ ۱۳۹۸/۱۱/۰۳◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حرکت بر مدار (عدل)، نه (اعتدال)◾️
▪️سعی کنید روی ( #عدل ) حرکت کنید، نه روی ( #اعتدال )! فرق جوهری این دو مکتب این است: آنکه می گوید من طرفدار اعتدال هستم، برابر #عرضه_و_تقاضا کالا تولید می کند و می فروشد. می گوید: هر چه #تقاضا هست، من باید #عرضه کنم تا اعتدال حاصل بشود؛ خواه حق باشد، خواه باطل! می گوید من چکار دارم چه کسی نیازمند است، چه کسی نیازمند نیست؛ چه کسی فقیر است، چه کسی فقیر نیست؛ به چه کسی ستم می شود، به چه کسی ستم نمی شود؛ من برابر عرضه و تقاضا، کالا تولید می کنم.
امّا دین می گوید: شما ( #عادل ) باشید، کاری به تقاضا و عرضه نداشته باشید؛ (عدل) هم معنایش این است که هر چیزی را در جای خودش قرار بدهید.
◾️دیدار با علماء، اساتید و طلاب استان مازندران
قم ؛ دی ۱۳۸۴◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب یازهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه.ق، برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی،روز یازدهم ماه مبارک رمضان۱۴۴۲ ه .ق ، برابربا ۱۴۰۰/۲/۴◾️
◾️جلسه هجدهم«شرح رساله لقاء الله »◾️
▪️در آداب سالک الی الله اولین بحث ، قرآن و تلاوت آن مطرح شد،ازباب اینکه قرآن شرح حقیقت محمدیه (صلی الله علیه واله) است.
▪️گاهی شایدشرح یک مطلبی باعث تاریک ترشدن آن مطلب می شود. شرح و تفسیر آیات قرآن براساسِ علم فکری موجب مجهول ترشدن آیات می شود.
▪️شیخ اکبرمی فرماید: روز قیامت قرآن به صورت باکره و بکر ظهورمی کند. بکر یعنی پرده ی کشیده شده.
▪️یکی از درخواستهای ما هنگام تلاوت قرآن ( حالا در خواب یا بیداری ) این باشد که به محضر امام عصر (عجل الله ) برسیم و از اسرار و لطایف الهی بهره بگیریم. تمام قرآن خواندن های ما در دنیا و مس و تجوید،زمینه این است که قابلیت یابد و قیامتش قیام کند.
▪️پیامبر(صلی الله علیه واله) درزمان عمرمبارکشون ، معراج داشتند و الان هم امام عصر عج دائم المعراج اند. معراج و قیامت توأمان اند. دوبرادردوقلویندکه از یک پستان شیر می خورند.
معراج ومعاد عِدْل هم اند، جناب امام عصر عج که صاحب المعراج و وارث المعراج نبی است. ایشان دائما قیامتشان برپاست. این یکی از اسرار معراج است.
▪️تاکید تلاوت قرآن در پاسی از شب هم زمینه قیام قیامت شخص می شود.
قیامت در امتداد زمانی و نسیه را ، قرآن نگفته ؛ بلکه قیامت ، همیشه حاضر است؛ جزانفس عمل است.
▪️قیامت ظهور آنچه در دنیاست، می باشد نه حدوث آنچه دردنیاست.
خواب هم یک نحوه قیامت هست، هرچه می بینی انشا ء و منشئآت خودت هست.
قیامت برای اکثری، بعد موت طبیعی شان حاصل می شود.
▪️حمل توحیدصمدی کار آسانی نیست، وقتی به حضرت فاطمه ۹ تا ۱۸ ساله مدام جبرئیل نازل می شود و درباره فرزندانش می گوید، اینها در حقیقت تفسیر عالم ذر ّ ِ فاطمی است.
حضرت آقاجان به این توحید رسیده که « محبوب قلوب » است.
خوانی ازسرّ حسن سَر در بیاری
دون که من بنده فرمانبر آل پیمبر هَسّمه
آقای ما راه موت اسود را انتخاب فرمودند. و مهمترین آن بحث وحدت وجود است.
▪️اگرکاری برای رضای خدا انجام دهی که مردم فحش دهند و تو تحمل کنی ، اینجا عزیزالله می شود. وگرنه اگر راه ژنده پوشی درپیش گیری و مردم برایت دلسوزی کنند، این تعلق می آورد و توحید پیاده نمی شود.
▪️توحیدالصمد قرآنی راهش این است که حتما باید به موت اسود برسی، همه ی ائمه باموت اسودبه امامت رسیدند.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_هجدهم_روز_۴_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی،روز یازدهم ماه مبارک رمضان۱۴۴۲ ه .ق ، برابربا ۱۴۰۰/۲/۴◾️ ◾️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب دوازهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۴◾️
◾️جلسه نوزدهم شرح رساله لقاءالله، قسمت اول◾️
▪️اگر به توفیق الهی قرآن را تلاوت کنیم و این تلاوت موجب حشر ما با قرآن کریم باشد، هنگامی که قیامت ظهور کند، به قاری قرآن گفته میشود که " اِقراء وَارقَ"
▪️آنوقت انسانِ قاری ِ قرآن میتواند به همهی درجات بهشت بر اساس عدد آیات قرآن نائل شود.
البته به رتبهی انبیاء و صدیقین از جنبهی "ادب مَعَ الِانسان الکامل" نمیرسد.
▪️انبیاء و صدیقین که مصداق اَتمّ صدیقین، ائمه علیهم الصلوة و السّلام هستند مقامی دارند که از باب ادبِ مَع الله به ما گفته شد مقام آنها را طلب نکنیم.
▪️یکی از موارد هفتگانه در ادب مع الله این است که ما رتبهی پیغمبر و اهل بیت را طلب نکنیم.
▪️در حدیث امیرالمومنین داریم که《فَلا یَکون فِي الجَنّة بَعد النبیّین وَ الصّدیقین اَرفعَ دَرجة مِنهُم》
در بهشت بعد از درجهی صدّیقین و نبیین، کسی درجهای رفیع تر از درجهی قاری قرآن ندارد. امام در این حدیث انبیاء و صدیقین را استثناء فرمودند.
▪️پیغمبر و اهل بیت ما را به سوی خودشان دعوت کردند مثل جناب امیرالمومنین که فرمودند:
"اَعییوني بِوَرَع وَ اِجتهاد"
شما بر اساس ورع و تقوا، اجتهاد و تلاش ،ما را کمک کنید، بالا بیایید.
ولی به ما فرمودند : ادب اِقتضا میکند مقام آنها را طلب نکنیم.
▪️کانه ما میگوییم در بهشت در محضر جناب رسول الله باشیم.
این طلب، طلب خوبی است.
مثل اینکه در زمان حضور هر انسان کاملی در نشئهی طبیعت، ادب این است که انسان به محضر انسان کامل تشرف حاصل کند.
▪️در دعای روز هشتم ماه رمضان از خدا میخواهیم که صحبت و همنشینی با کِرام (جمع کریم) را به ماعطا بفرماید.
▪️امام رضا (علیه السلام) به اِبن شَبیب فرمودند:
اگر بخواهی در بهشت در آن غرفهای که ما هستیم، بیایی "فَلیَبکِ لِلحسین" (علیه السلام) بر امام حسین گریه کنید و بر قاتلان امام حسین لعن بفرستید
"فَالعَن عَلی اَعداءِ الحُسین"
▪️ما حق نداریم بگوییم بارالها مرا به رتبهی امیرالمومنین برسان. این تقاضا خلاف ادب است. نه اینکه به تعبیری حرام شرعی باشد اما ادب اقتضا می کند که آدم اینطوری حرف نزند .
▪️دعا کنیم که توفیق داشته باشیم در محضر آقا امیرالمومنین و در محضر امام صادق باشیم در محضر امام زمان باشیم.
▪️بعد از خروجِ ما از نشئهی طبیعت و تَطَوُّرِ ما از طورِ مادی به طورِ مِثالی و طورِ عقلی، از خدای متعال بخواهیم که انشاءالله به محضرشان مشرف شویم و از محضرشان استفاده کنیم و آنها همچنان فیض الهی را بر ما افاضه بفرمایند و قرآن را برای ما شرح و تفسیر کنند و به شهود ، به ما بچشانند.
▪️همهی اینها ممدوح است اما انسان هرگز نباید طلب کند که من در رتبهی امیرالمومنین قرار بگیرم.
مثلاً وقتی نزد بزرگواری مشرف میشویم ادب اقتضا میکند ما نسبت به او در یک رتبه پایینتر بنشینیم.
▪️جناب رسول الله فرمود:
"اَدَّبَنی رَبّی" و " اَحسَنَ تَادیبی"
رب و پرورش دهندهی من، خیلی نیکو مرا ادب کرد.
▪️دائماً جناب رسول الله ادب مع الله دارند. امیرالمومنین ادب مع الله دارد و از لوازم ادب مع الله، ادب با رسول الله است.
▪️تمام ائمه(علیهم السّلام) همه ادب دارند هم با خدا و در محضر خدا، هم با جناب رسول الله، هم با امیر المومنین و امام قبل از خود و مادرشان حضرت فاطمه زهرا ، ادب دارند.
▪️کسی بخواهد بیادب باشد یقین بداند چیزی به او نمیدهند. شک نکنید. ادب با خدا، ادب با پیغمبر، ادب با امام معصوم باید مراعات شود.
هر کجا از این محدوده های آداب بیرون رفتیم یقیناً بدانید که فیض الهی نصیب ما نخواهد شد. چون فیض به قابلین داده میشود.
▪️پس تلاوت قرآن باعث میشود آن قابلیّت را پیدا کنیم که : اولاً قیامت در ما ظهور کند. و در همین طور دنیایی که هستیم ، آخرت، همینجا بر ما تجلّی کند و در این تجلّیِ آخرت، این توفیق را داشته باشیم که به ما بفرمایند اِقراء وَ ارقَ.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_نوزدهم_شب_۴_۲_۱۴۰۰
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️قرآن فرمود: إنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ کُلُّ اُولَئِکَ کانَ عَنهُ مَسئُولاً: همانا گوش و چشم و فؤاد، همهی آنها مورد سؤال قرار میگیرند. چشم و گوش بهانه است؛ اصل کار فوأد است. فؤاد جایی نزدیک ناف است. وقتی میگویی دستم، چشمم، گوشم، خودم، ببین میم آخر آن در کجا صدا میکند؛ فؤاد آنجاست.
▪️حضرت امیر علیه السّلام فرمود: فاصلهی بین حقّ و باطل چهار انگشت است؛ بین چشم و گوش، بین دیدم و شنیدم. زبان از دیدهها و شنیدهها خبر میدهد؛ لذا از زبان سؤال نمیکنند، بلکه از سمع و بصر سؤال میکنند. سمع و بصر هم دو دریچهی فؤادند. فؤاد یعنی فوائد؛ یعنی صندوق دخل انسان. از دل میپرسند که چقدر یقین و اطمینان کاسبی کردهای.
▪️عارف باللّه مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
◾️مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei