eitaa logo
شهیدمحمدحسین‌سروری‌راد
186 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4هزار ویدیو
19 فایل
شهید عزت ایران لقب گرفت گرفت هرچه *محمدحسین* از ادب گرفت❤ ❇این کانال به یاد بسیجی مدافع امنیت توسط اعضای گروه جهادی "شهید محمدحسین سروری راد" تشکیل شده است. ❇ارتباط با ما: @vahidsororirad63
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃 حضرت یحیی ع ⃣1⃣ مقام ارجمند يحيى عليه‏السلام در پيشگاه خدا يحيى عليه‏السلام بر اثر پاكزيستى و رابطه تناتنگ با خدا، مقامش به جايى رسيد كه خداوند او را (در سوره مريم آيه 12 تا 15) به داشتن شش خصلت برجسته ستوده سپس بر او سلام مى‏ كند، از جمله (در آيه 13 مريم) مى‏ فرمايد: وَ حنّاناً مِنَ لدُنّاً وَ زكاةً وَ كانَ تَقِيّاً؛ ما يحيى عليه‏السلام را مشمول رحمت و محبت خود ساختيم، و پاكى روح و عمل به او داديم، او انسان پرهيزكارى بود. ابوحمزه مى‏ گويد: از امام باقر عليه‏السلام پرسيدم: منظور از اين آيه چيست؟ فرمود: منظور رحمت و لطف سرشار خدا به يحيى عليه‏السلام است. عرض كردم: تا چه اندازه؟ فرمود: رحمت و لطف خدا به يحيى عليه‏السلام به اندازه‏ اى رسيد كه وقتى كه او خدا را صدا مى‏ زد و مى‏ گفت: يا رَبِّ؛ اى پروردگار من! خداوند بى‏ درنگ مى‏ فرمود: لَبَّيكَ يا يَحيى؛ بلى، يا يحيى!(750) 📚پی نوشتها 750 -  اصول كافى، ج 2،ص 535. .دارد....
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃 حضرت یحیی ع ⃣1⃣ شهادت جانسوز يحيى عليه‏السلام به فرمان طاغوت شهوت‏ پرست‏ در بيت المقدس پادشاهى هوسباز به نام هيروديس (يا هردوش) بود، كه از طرف قياصره روم در آن جا فرمانروايى مى‏ كرد، برادرش بهنام فيلبوس دخترى به نام هيروديا داشت. پس از آن كه فيلبوس از دنيا رفت، هيروديس با همسر برادرش ازدواج كرد. هيروديس شاه هوسباز، عاشق هيردوديا دختر زيباى برادرش شد، به طورى كه زيبابى هيروديا او را در گرو عشق آتشين خود قرار داده بود، از اين رو تصميم گرفت با او كه برادرزاده، و دختر همسرش بود، ازدواج كند. اين خبر به پيامبر خدا حضرت يحيى عليه‏السلام رسيد، آن حضرت با صراحت اعلام كرد كه اين ازدواج بر خلاف دستورهاى تورات است و حرام مى‏ باشد. سر و صداى اين فتوا در تمام شهر پيچيد و به گوش آن دختر (هيروديا) رسيد، او كينه يحيى عليه‏السلام را به دل گرفت، چرا كه او را بزرگترين مانع بر سر راه هوس‏هاى خود مى‏دانست و تصميم گرفت در يك فرصت مناسبى از او انتقام بگيرد. ارتباط نامشروع هيرود با عمويش هيروديس بيشتر شد، و زيبايى او شاه هوسران را شيفته‏اش كرد به طورى كه هيروديا آن چنان در شاه نفوذ كرد، كه شاه به او گفت: هر آرزويى دارى از من بخواه كه قطعاً انجام خواهد يافت. هيروديا گفت: من هيچ چيز جز سر بريده يحيى عليه‏السلام را نمى‏خواهم، زيرا او نام من و تو را بر سر زبان‏ها انداخته و همه مردم را به عيب جويى ما مشغول نموده است.(751) در فراز ديگر تاريخ مى‏ خوانيم: شاه فلسطين هيروديس، روز تولد خود را جشن مى‏ گرفت، و وقتى آن روز فرا رسيد، هيروديا از فرصت استفاده كرد، طبق راهنمايى مادرش، خود را به طور كامل آرايش كرد و لباس‏هاى زينتى پوشيد و رقص‏ كنان به مجلس جشن شاه وارد شد، همه اشراف بنى اسرائيل كه در اطراف طاغوت بودند فريفته او شدند. هيروديس كه مست و مخمور شراب شده بود به او رو كرد و گفت: اى آفت دين و دنيا، هر چه مى‏ خواهى بخواه، اگر چه نصف مملكت باشد. هيروديا به مادرش مراجعه كرد و گفت: شاه چنين مى‏ گويد، چه بخواهم. مادر گفت: سر يحيى عليه‏السلام را بخواه زيرا او تو را از همسرى پادشاه نهى و باز مى‏دارد، و تا زنده است دست از نهى بر نمى‏ دارد. هيروديا به مجلس جشن شاه وارد شد و گفت: سر بريده يحيى عليه‏السلام را مى‏ خواهم. و در اين مورد اصرار كرد. سرانجام شاه مغرور كه ديوانه هوس و عشق به هيروديا شده بود، دستور داد يك طشت طلا حاضر نمودند، به مأموران جلادش گفت: برويد و يحيى عليه‏السلام را دستگير كرده و به اين جا بياوريد. يحيى عليه‏السلام در اين هنگام در زندان بود.(752) (و طبق پاره‏اى از روايات در محراب عبادت در مسجد بيت المقدس به سر مى‏ برد) مأموران جلاد سراغ او آمدند و او را دستگير كرده و به مجلس شاه بردند، شاه در همان جا فرمان داد سر از بدن او جدا كردند و سر بريده‏ اش را در ميان طشت طلا نهادند و آن گاه كه هيروديا تسليم هوسهاى شاه گرديد، سر بريده يحيى عليه‏السلام به سخن آمد و در همان حال نهى از منكر كرد و خطاب به شاه فرمود: يا هذا اتَّقِ اللهِ لا يَحِلَّ لَكَ هذِهِ؛ اى شخص از خدا بترس اين زن بر تو حرام است. به اين ترتيب حضرت يحيى عليه‏السلام مظلومانه به شهادت رسيد.(753) 📚پی نوشتها 751 -  و طبق پاره‏ اى از روايات، مادر هيروديا (كه همسر شاه بود) را وادار كرد، كه شاه را مجبور به قتل يحيى عليه‏السلام كند، به اين ترتيب كه به ذشوهرش شراب داد، و دخترش را آرايش كرده با لباس‏هاى پرزرق و برق نزد شاه فرستاد و به او گفت: اگر شاه به طرف تو آمد تمكين نكن. مگر سر بريده يحيى عليه‏السلام را در آن جا حاضر كند... (بحار، ج 14،ص 180 و 181). 752 -  زيرا فتوا داده بود كه ازدواج با دختر برادر و دختر زن حرام است، از اين رو شاه او را زندانى كرده بود. 753 -  اقتباس زا تاريخ انبياء عمادزاده،ص 716 و 717. .دارد....
18.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله ناصری یک سخنرانی در مورد سفیانی کرده    حتما نگاه کنید
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃 حضرت یحیی ع ⃣1⃣ ياد مكرر امام حسين عليه‏السلام از يحيى عليه‏السلام‏ زندگى يحيى عليه‏السلام از جهاتى شباهت به زندگى امام حسين عليه‏السلام داشت، مانند اين كه: نام حسين عليه‏السلام همچون نام يحيى بى سابقه بود، و مدت حمل آن‏ها به هنگامى كه در رحم مادر بودند، شش ماه بود، و هر دوى آن‏ها قربانى هوسهاى طاغوت زمانشان شدند و سرشان بريده شد. امام سجاد عليه‏السلام فرمود: ما در سفر كربلا همراه امام حسين عليه‏السلام بيرون آمديم، امام در هر منزلى كه نزول مى‏ فرمود، و يا از آن كوچ مى‏ كرد، از يحيى عليه‏السلام و شهادت او ياد مى‏ كرد و مى‏ فرمود: وَ مِن هَوانِ الدُّنيا عَلَى اللهِ اءنّ رَأسَ يَحيَى بنِ زَكريّا اُهدىَ اِلى بَغِىّ مَن بَغايا بِنِى اسرائِيلَ؛ از پستى و بى ارزشى دنيا نزد خدا همين بس كه سر يحيى بن زكريا را به عنوان هديه به سوى فرد ستمگر و بى‏ عفتى از ستمگران و بى عفت‏هاى بنى اسرائيل بردند.(754) آرى، امام حسين عليه‏السلام با اين بيان مى‏ خواست اشاره به شهادت خود كند، كه همچون يحيى عليه‏السلام به خاطر نهى از منكر، سرش را جدا مى‏ كنند و آن را نزد طاغوت هوسباز، يزيد پليد مى‏ برند. امام صادق عليه‏السلام فرمود: مرقد حسين عليه‏السلام را زيارت كنيد و به او جفا نكنيد كه او سيد و آقاى شهداى جوان، و سيد جوانان بهشت است، و شبيه يحيى عليه‏السلام است كه آسمان و زمين براى مظلوميت حسين و يحيى عليهماالسلام گريستند.(755) نيز روايت شده: جبرئيل به محضر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمد و گفت: خداوند هفتادهزار نفر از منافقان را در مورد قتل يحيى عليه‏السلام (توسط بخت النصر) كشت، و به زودى هفتادهزار نفر از متجاوزان را به خاطر قتل پسر دختر حسين عليه‏السلام بكشد.(756) 📚پی نوشتها 754 -  تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 324. 755 -  بحار، ج 14،ص 168 و 358. 756 -  همان، ج 45،ص 314. .دارد....
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ⃣2⃣ 🍃امیرمؤمنان(ع) در تفسیر آیة شریفة «فَاختَلَفَ الاحزابُ مِن بَینِهِم»64می‌فرمایند: 🌺«إِنتَظِرُوا الفَرَجَ مِن ثَلاثٍ: اِختِلافُ أَهلِ الشّامِ فیما بَینَهُم، وَ الرّایاتُ السُّودُ مِن خُراسانَ، وَ الفَزَعَةُ فی شَهرِ رَمَضانَ؛🌺 از مشاهدة سه نشانه، منتظر فرج باشید: 🍃1. اختلاف شامیان؛ 🍃2. پرچمهای سیاه از خراسان؛ 🍃3. صیحة آسمانی در ماه رمضان».65 🌺«إِذا وَقَعَتِ المَلاحِمُ، بَعَثَ اللهُ رَجُلاً مِـنَ المَوالی، أَکرَمِ العَرَبِ فُرساناً، وَ أَجوَدِهِم سِلاحاً، یُؤَیِّدُ اللهُ بِهِمُ الدّینَ؛🌺 🍃چون نشانههای ظهور فرا رسد، خداوند یکی از شیعیان ایرانی را برمیانگیزد که گرامیترین اسبسوار عرب است و بهترین اسلحه را در اختیار دارد. خداوند به وسیلة آنها دین را یاری میکند».66 🍃سپاهیان خراسان به حرکت درمیآیند، شعیب بن صالح تمیمی در طالقان به آنها میپیوندد، در خوزستان با یک سیّد موسوی بیعت میشود، پرچمی برای چماقداران کُرد فراهم میشود، عربها بر سرزمین ارمنیها و سیکلوبها67 غلبه میکنند و هِرقَل (آسیای صغیر) در برابر فرماندهان سفیانی تسلیم میشود».68 🍃در آن هنگام غرّش رعدها و لرزش زلزلهها یکی پس از دیگری واقع میشود و پرچمهایی از کنار رود جیحون به حرکت درآمده به سوی کشور بابِل (عراق) سرازیر میشود. بدا به حال شهرهای شما از طاغوتهایی که بر شما مسلّط میشوند و شما را شکنجه میکنند و هنگامیکه سرآید دوران حکمرانی ستمگرانی که امور مسلمانان را نیک اراده نکردند».69 📚پی نوشتها 64. سورة زخرف (43)، آیة 65. 65. غیبت نعمانی، ص 133. 66. بشارة الاسلام، ص 29. 67. سیلکوب یا صقلوب به صقالبة شمال و جنوب گفته می‌شود، صقالبة شمال، شامل: روس‌ها و پولونی‌ها (لهستان) است و صقالبة جنوب، شامل:یوگوسلاوی و بلغارستان است، به بردگانی که به خدمت سربازی اجیر می‌شدند صقالبه می‌گفتند. 68. بشارة الاسلام، ص 73. 69. الزام النّاصب، ص 213.
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ⃣2⃣ 🍃پرچمهایی بینام و نشان از خاور زمین به اهتزاز درمیآید. که از پنبه و کتان و ابریشم نیست، آنها را بر سر نیزهها میزنند و نام رسول اکرم(ص) بر آنها نقش میشود، و آنها را مردی از آل محمّد(ص) رهبری میکند. چون از مشرق حرکت کنند عطر آنها در مغرب بهتر از مشک و عنبر به مشام میرسد».70 🍃ترس و وحشت مسیر یک ماه را پر میکند تا هنگامی که [لشکر سفیانی] وارد کوفه میشوند و خون نیاکان خود را مطالبه میکنند، در آن هنگام که مشغول کشت و کشتار ظالمانة خود هستند، دو لشکر آزادیبخش یمانی و خراسانی، همانند دو اسب مسابقه به دنبال یکدیگر وارد میشوند که گرد راه بر سر و صورتشان نشسته و اسلحة چندانی بر تنشان دیده نمیشود ولی با ارادههای آهنین و تیرهای فولادین [هستند]. در آن هنگام یکی از آنها در حالی که قطرات اشک در گرد دیدگانش حلقه زده، با پای خود بر زمین میزند و میگوید: دیگر نشستن فایده ندارد، ما به سوی پروردگار خود باز میگردیم. اینان همان ابدال هستند که خداوند در قرآن کریم آنها را ستوده و میفرماید: [خداوند تائبین را دوست میدارد و پاکان را دوست میدارد].71 🍃 نظیر آنها فقط در آل محمّد(ص) یافت میشود. آنگاه به سوی نُخَیله (نجف اشرف) حرکت میکنند و پرچمهای هدایت را با خود حمل میکنند. آن روز صیحة آسمانی بلند میشود و ندای موعود، در رمضان شنیده میشود و مردم در فاروق گرد میآیند و در سراسر جهان سه میلیون نفر کشته میشوند و آیة شریفة: [پیوسته ادّعایشان این بود تا آنان را به صورت دروشدگان خموش درآوریم]72 تحقّق مییابد».73 🍃وای بر پیروان بنی عبّاس از جنگی که از نهاوند و دینور زبانه میکشد. این جنگ، جنگ ضعفای شیعیان علی(ع) است، که در پیشاپیش آنها مردی از همدان74 که همنام رسول خدا(ص) است حرکت میکند که اندامی موزون، اخلاقی زیبا و چهرهای شاداب و خنده رو دارد. لبهایش فروهشته، گردنش راست و کشیده، موی سرش از هم جدا، دندانهایش از هم فاصله گرفته، چون بر فراز اسب قرار بگیرد، گویی ماه چهارده شبهایست که ابرها را از افق زدوده، با سپاهیانی حرکت میکند که از همه گسسته و به دین حق پیوسته، اینها قهرمانانی هستند که جنگ سختی را پیش پای عربها قرار میدهند. آن روز برای دشمنان روز بسیار سختی است که کلّاً نابود میشوند و از روی زمین ریشه کن میگردند».75 📚پی نوشتها 70. الزام النّاصب، ص 258. 71. سورة بقره (2)، آیة 222. 72. سورة انبیاء (15)، آیة 15. 73. بحارالانوار، ج 52، ص 274، ج 53، ص 83. 74. احتمال می‌رود که سیّد خراسانی مدّتی در همدان اقامت کرده باشد، یا با جوان تمیمی در همدان ملاقات کند و سلحشوران را از آنجا رهبری کند. 75. غیبت نعمانی، ص 74.؛ بحارالانوار، ج 52، ص 377.
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ⃣2⃣ 🍃پرچمهایی بینام و نشان از خاور زمین به اهتزاز درمیآید. که از پنبه و کتان و ابریشم نیست، آنها را بر سر نیزهها میزنند و نام رسول اکرم(ص) بر آنها نقش میشود، و آنها را مردی از آل محمّد(ص) رهبری میکند. چون از مشرق حرکت کنند عطر آنها در مغرب بهتر از مشک و عنبر به مشام میرسد».70 🍃ترس و وحشت مسیر یک ماه را پر میکند تا هنگامی که [لشکر سفیانی] وارد کوفه میشوند و خون نیاکان خود را مطالبه میکنند، در آن هنگام که مشغول کشت و کشتار ظالمانة خود هستند، دو لشکر آزادیبخش یمانی و خراسانی، همانند دو اسب مسابقه به دنبال یکدیگر وارد میشوند که گرد راه بر سر و صورتشان نشسته و اسلحة چندانی بر تنشان دیده نمیشود ولی با ارادههای آهنین و تیرهای فولادین [هستند]. در آن هنگام یکی از آنها در حالی که قطرات اشک در گرد دیدگانش حلقه زده، با پای خود بر زمین میزند و میگوید: دیگر نشستن فایده ندارد، ما به سوی پروردگار خود باز میگردیم. اینان همان ابدال هستند که خداوند در قرآن کریم آنها را ستوده و میفرماید: [خداوند تائبین را دوست میدارد و پاکان را دوست میدارد].71 🍃 نظیر آنها فقط در آل محمّد(ص) یافت میشود. آنگاه به سوی نُخَیله (نجف اشرف) حرکت میکنند و پرچمهای هدایت را با خود حمل میکنند. آن روز صیحة آسمانی بلند میشود و ندای موعود، در رمضان شنیده میشود و مردم در فاروق گرد میآیند و در سراسر جهان سه میلیون نفر کشته میشوند و آیة شریفة: [پیوسته ادّعایشان این بود تا آنان را به صورت دروشدگان خموش درآوریم]72 تحقّق مییابد».73 🍃وای بر پیروان بنی عبّاس از جنگی که از نهاوند و دینور زبانه میکشد. این جنگ، جنگ ضعفای شیعیان علی(ع) است، که در پیشاپیش آنها مردی از همدان74 که همنام رسول خدا(ص) است حرکت میکند که اندامی موزون، اخلاقی زیبا و چهرهای شاداب و خنده رو دارد. لبهایش فروهشته، گردنش راست و کشیده، موی سرش از هم جدا، دندانهایش از هم فاصله گرفته، چون بر فراز اسب قرار بگیرد، گویی ماه چهارده شبهایست که ابرها را از افق زدوده، با سپاهیانی حرکت میکند که از همه گسسته و به دین حق پیوسته، اینها قهرمانانی هستند که جنگ سختی را پیش پای عربها قرار میدهند. آن روز برای دشمنان روز بسیار سختی است که کلّاً نابود میشوند و از روی زمین ریشه کن میگردند».75 📚پی نوشتها 70. الزام النّاصب، ص 258. 71. سورة بقره (2)، آیة 222. 72. سورة انبیاء (15)، آیة 15. 73. بحارالانوار، ج 52، ص 274، ج 53، ص 83. 74. احتمال می‌رود که سیّد خراسانی مدّتی در همدان اقامت کرده باشد، یا با جوان تمیمی در همدان ملاقات کند و سلحشوران را از آنجا رهبری کند. 75. غیبت نعمانی، ص 74.؛ بحارالانوار، ج 52، ص 377. ‎‌‌‌‌‌‎
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ⃣2⃣ 🍃سالمترین مناطق روی زمین در آن روز کوهستان است، هنگامی که در خراسان اضطراب شد و در میان گرگان و طبرستان (مازندران) جنگ درگرفت و سجستان شورش کرد، در آن روز سالمترین مناطق، شهرستان «قم» است که یاران بهترین مردم از جهت پدر و مادر و جدّ و جدّه و عمّه و عمو (یعنی حضرت مهدی(ع)) از آنجا برمیخیزند. در این شهر پر نور و شکوفا جای پای جبرائیل است و آن نقطهای است که از آنجا آبی بیرون زده است که هر کس از آن بخورد از هر بیماری در امان میماند و این همان آبی است که با آن شکل مرغ ساخته شد (و به دست حضرت عیسی(ع) روح در آن دمیده شد) و آبی است که حضرت رضا(ع) از آن غسل میکند و این آبی است که قوچ ابراهیم(ع) و عصای موسی(ع) و انگشتر سلیمان(ع) از آن درمی آید».76 🍃اگر از مردی پیروی کنید که از مشرق برمیخیزد، شما را به راه و روش پیامبر(ص) میبرد و از کوری نجات مییابید و زحمت جستوجو از شما برداشته میشود، و وظیفة سنگینی را از گردن خود ساقط میکنید».77 به ناگزیر باید آسیابی به کار افتد، چون آسیاب به کار افتاد و پایههایش استوار گردید، خدای تبارک و تعالی مرد با ابهّت و گمنامی (شعیب) را برمیانگیزد که هر کجا میرود چیره میشود، یارانش با ریشهای بلند و شاربهای فروهشته و پرچمهای سیاه حرکت میکنند، بدا به حال کسی که با آنها درگیر شود. خداوند آنها را بر سپاه عرب مسلّط میفرماید، که آنها را بیمهابا میکشند».78 🍃هنگامیکه سپاه سفیانی به سوی کوفه عزیمت میکند، سفیانی گروهی را به جستوجوی اهل خراسان میفرستد که برای یاری حضرت مهدی(ع) خروج کردهاند. سپاه سفیانی با سپاه سیّدهاشمی (سیّدخراسانی) در دروازة اصطخر79 روبرو میشود که مردی به نام شعیببن صالح پرچمدار خراسانیهاست و پرچمهای سیاهی در دست دارند. نبرد سختی در میانشان پدید می آید که سرانجام صاحبان پرچمهای سیاه پیروز میشوند و سپاه سفیانی پا به فرار میگذارند. در آن هنگام مردم به دیدار حضرت مهدی(ع) مشتاقتر میشوند و به جستوجوی او میپردازند. حضرت مهدی(ع) در آن هنگام در مکّه ظهور میکند و پرچم رسول اکرم(ص) را در دست میگیرد و آن هنگامی است که مردم به کلّی از ظهور او نومید شده اند و حوادث فراوانی بر آنها رخ نموده است. چون حضرت بقیّةالله(عج) ظهور کند دو رکعت نماز میگزارد و میفرماید: هان ای مردم! بلاها بر امّت محمّد(ص) فرود آمد و به خصوص به اهل بیت ما بلاهای فراوان نازل شد. ما مظلوم‌ شدیم، به ما ستم فراوان رفت... ». تا پایان خطبة معروفش».80 📚پی نوشتها 76. البلدان، ص 363؛ بشارة الاسلام، ص 49. 77. بشارة الاسلام، ص 64. 78. غیبت نعمانی، ص 136؛ بحارالانوار، ص 52، ص 232. 79. اصطخر معرّب «استخر» است و آن پایتخت داریوش کبیر و خشایار شاه و اردشیر اوّل در حوالی پرسپولیس است، که اسکندر مقدونی آن را آتش زد. خرابه‌های آن، که یک قسمتش به تخت جمشید معروف است در حوالی مرودشت در استان فارس باقی است. گویند: معبد آناهیتا در شهر استخر بوده است و لذا پادشاهان ساسانی آنجا را گرامی می‌داشتند. 80. الملاحم و الفتن، ص 51؛ بشارة السلام، ص 184.
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃 حضرت یحیی ع ⃣1⃣ مكافات عمل قاتل حضرت يحيى عليه‏السلام و سكوت‏كنندگان‏ امام صادق عليه‏السلام فرمود: اءنّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اِذا اَرادَ اَن يَنتَصِرَ لِاَولِيائِهِ اِنتَصَرَ لَهُم بِشرارِ خَلقِهِ... وَ لَقَد اِنتَصَرَ لِيَحيَى بنِ زَكَرِيّا بِبُختِ نَصرٍ؛ همانا خداوند متعال هرگاه اراده يارى‏ طلبى براى دوستانش كند، از بدترين خلايقش براى آن‏ها يارى مى‏ طلبد، چنان كه در مورد (انتقام‏گيرى از خون) يحيى عليه‏السلام از بخت النصر يارى طلبيد.(757) وقتى كه سر يحيى عليه‏السلام را از بدن جدا نمودند، قطره‏اى از خونش به زمين ريخت، و جوشيد، و هر چه خاك بر سر آن ريختند، خونِ در حال جوشش، از ميان خاك بيرون مى‏ آمد، و تلِّى از خاك به وجود آمد ولى خون از جوشش نيفتاد و تلى سرخ ديده مى‏شد. طولى نكشيد كه يكى از ياغيان آن عصر به نام بخت‏النصر كه قبلا هيزم‏كن بود و اراذل و اوباش را كه با او دوست بودند، به دور خود جمع نمود و شورش كردند. آن‏ها به هر جا مى‏ رسيدند مى‏ كشتند و غارت مى‏ كردند تا به شهر بيت المقدس رسيدند و آن جا را تصرف نمودند و همه طاغوتيان و سران را با سخت‏ترين وضع كشتند، تا اين كه چشم بخت النصر به تلّ سرخى افتاد، پرسيد: اين تل چيست؟ گفتند: مدتى قبل شاه اين منطقه حضرت يحيى عليه‏السلام را كشت، و سرش را از بدنش جدا كرد. خون او به زمين چكيده و جوشيد و هر چه بر سر آن خون خاك ريختند از جوشش نيفتاد، سرانجام تلى از خاك سرخ به وجود آمد و همچنان آن خون مى‏ جوشد. بخت النصر گفت: آن قدر از مردم اينجا را بر سر اين تل بكشم تا خون از جوشش بيفتد. (اين تصميم نيز مكافات عمل مردم بيت المقدس و اطراف آن بود كه در قتل مظلومانه يحيى عليه‏السلام سكوت كردند و به شاه هوسباز قاتل، اعتراض ننمودند.)(758) به فرمان بخت النصر هفتاد هزار نفر از مردم را روى آن تل كشتند تا، خون يحيى عليه‏السلام از جوشش بيفتد، اما همچنان خون مى‏ جوشيد. بخت النصر پرسيد: آيا ديگر شخصى در اين منطقه باقى مانده است؟ گفتند: يك نفر پيرزن در فلان جا زندگى مى‏ كند. گفت: او را نيز بياوريد و روى اين تل بكشيد. مأموران به اين فرمان عمل كردند و آن گاه خون از جوشش افتاد.(759) 📚پی نوشتها 757 -  بحار، ج 14،ص 181. 758 -  روايت شده: اخبار و علما و عابدان بنى اسرائيل نزد اَرميا (يكى از پيامبران) رفتند و گفتند: از خدا بخواه و بپرس كه گناه فقراء و زنها و ناتوانان چيست كه اين گونه كشته مى‏شوند؟! اَرميا هفت روز، روزه گرفت، و به او وحى نشد، هفت روز ديگر روزه گرفت باز وحى نشد، هفت روز سوم را روزه گرفت، سرانجام به او چنين وحى شد: قُل لَهُم رَأَيتُمُ المُنكَرَ فَلَم تَنكُرُوهُ؛ به آن‏ها بگو شما منكرات را ديديد و نهى از منكر نكرديد. (بحار، ج 14،ص 356) 759 - اقتباس از بحار، ج 14،ص 182 و 356 و 358. .دارد....
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ⃣2⃣ 🌺6. خروج سیّد هاشمی 🍃او سیّد قرشی، هاشمی و حسنی است که اندکی پیش از قتل نفس زکیّه در مکّه و هم‌زمان با روزگاری که سپاه سفیانی در عراق است و هم‌زمان با ورود سپاه خراسانی از طریق قصر شیرین و خانقین به عراق، به شهادت می‌رسد. سیّدهاشمی، شخصیّت ممتاز و بزرگواری است که رسول اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) از او ستایش نموده‌اند. 🍃ما از او همواره سیّدهاشمی یاد خواهیم کرد تا ازسیّد خراسانی بازشناخته شود که او حسینی و این حسنی است. سیّدهاشمی پیش از مراسم بیعت کشته می‌شود، در حالی که سیّدخراسانی در حدود یک ماه بعد با حضرت بقیّةالله(عج) بیعت می‌کند و اینک احادیث پیشوایان معصوم در حقّ سیّدهاشمی: 🍃رسول اکرم(ص) فرمودند: 🌺«کَأَنّی بِالحَسَنیِّ وَ الحُسینِیِّ وَ قَد قاداها، فَیُسلِّمُهَا الحُسَینِیُّ، فَیُبایِعُونَهُ؛🌺 🍃گویی دو سیّد حسنی و حسینی را با چشم خود میبینم که هر دو آن پرچم هدایت را به اهتزاز درمیآورند و سیّد حسینی آن را به امام(ع) تسلیم میکند و خود با او بیعت میکند».86 🍃از این حدیث استفاده می‌شود که سیّد هاشمی و سیّد خراسانی پرچم هدایت را از شرق ایران به اهتزاز درمی‌آورند، سیّد هاشمی کشته می‌شود و سیّد خراسانی با همة سپاهیانش با حضرت بقیّةالله(عج) بیعت می‌کند. 🍃رسول اکرم(ص) فرمودند: 🌺«لا تَقُومُ السّاعَةُ حَتّی یَملِکَ النّاسَ رَجُلٌ مِنَ المَوالی یُقالُ لَهُ: جَهجاهُ؛🌺 🍃ساعت ظهور فرا نمیرسد جز هنگامی که موالی (ایرانیان) را مردی تحت سلطة خود درآورد که به او شاهنشاه گفته میشود».87 🍃همچنین امیرمؤمنان(ع) فرمودند: 🌺«وَ قَتلُ رَجُلٍ هاشِمیٍّ بِظَهرِ الکُوفَةِ، فی سَبعینَ مِنَ الصّالِحینَ. وَ ذِبحِ النَّفسِ الزَّکیَّةِ بَینَ الرُّکنِ وَالمَقامِ؛🌺 🍃مردی هاشمی با هفتاد نفر از بندگان شایستة خدا در پشت کوفه کشته میشود و نفس زکیّه در میان رکن و مقام ذبح میشود».88 📚پی نوشتها 86. الملاحم و الفتن، ص 44؛ الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 141. 87. صحیح مسلم، ج 8، ص 184. 88. بحارالانوار، ج 51، ص 83.
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ⃣2⃣ 🌺امیرمؤمنان(ع) فرمودند: 🍃پیش از قیام سفیانی، یک سیّد هاشمی از گیلان خروج میکند و سیّد مشرقی (خراسانی) او را یاری میکند، پس به سوی بصره میتازد و آن را ویران میکند و به سوی کوفه عزیمت میکند و آن را آباد میکند. آنگاه سفیانی برای نبرد با او آماده میشود و با سپاهیانش برای نابودی او حرکت میکند».89 ٭٭٭ 🌺امام باقر(ع) نیز در این باره فرمودند: 🍃مردی از ایرانیان مقیم کوفه با گروهی از مستضعفان خروج میکند و فرماندة سپاه سفیانی او را در میان حیره و کوفه به قتل میرساند».90 ٭٭٭ 🌺امام صادق(ع) فرمودند: «... وَ نارٌ تَظهَرُ مِن آذَربیجانَ؛ آتشی از آذربایجان ظاهر میشود».91 🌺دربارة او امام صادق(ع) فرمودند: 🍃«یَخرُجُ قَبلَ المَهدِیِّ رَجُلٌ مِن أهلِ بَیتِهِ فِی المَشرِقِ، وَ یَحمِلُ السَّیفَ عَلی عاتِقِهِ ثَمانِیَةَ أَشهُرٍ یَقتُلُ وَ یُمثِّلُ، وَ یَتَوَجَّهُ إلی بَیتِ المَقدِسِ فَلا یَبلُغُهُ حَتّی یَمُوتَ؛🌺 🍃پیش از ظهور حضرت مهدی(عج) مردی از اهل بیت او از مشرق خروج میکند و هشت ماه شمشیر حمایل میکند و هر کجا میرسد میکشد و مثله میکند و به سوی بیت المقدّس عزیمت میکند و به آنجا نرسیده مرگش فرا میرسد.》92 📚پی نوشتها 89. الزام النّاصب، ص 188. 90. بشارة الاسلام، ص 102؛ الزام النّاصب، ص 176. 91. الملاحم و الفتن، ص 164. 92. الحاوی للفتاوی، ج 2، صص 142 و 146؛ الملاحم و الفتن، ص 53.