🔹سلام علیکم
قسمت های ابتدایی مستند چرا تو رو که مطالعه میکردم و جریان تشنگی مادر حاجی در بیابان و اتفاقات بعدش به وجود آمد پیش خودم گفتم جناب حدادپور دیگه دارن غلو میفرمایند و حداقل این یکی داستان هست و مستند نیست چون یه اتفاق در زمان امام علی (ع) رو سوژه ابتدایی داستان قرار دادن و این دیگه ربطی به مستنداتی که ابشون مینویسن نداره پس قطعا داستانی برگرفته و خط گرفته از این اتفاق در زمان امام علی ع هست که منجر شد به عدم اجرای حکم زنا چون این زن در حال اضطرار دست به این کار زده...
غافل از اینکه مستند کلا مربوط به همان زمان بود. و دیدم بنده چقدر سطحی به مسئله مستندسازی فکر میکردم.
اینکه حتما باید به یه سری پرونده سری دسترسی داشته باشی و یه دوست نفوذی داشته باشی تا بتونی یک چنین مستنداتی مانند کف خیابون نه و... بنویسی. غافل از اینکه باید بهتر دید بیشتر مطالعه کرد و مسئولانه تر روزهای عمر رو سپری کرد😞😞😞
امسال موقع شنیدن روضه های امام حسن ع دیگه تشت و جگر پاره و ... نبود که اشک درمیاورد. بلکه مظلومیتها و مصیبتهای قبل از جگر پاره پاره بود. 😭😭😭
و تصور این جنایت با این برنامه ریزی چندین ساله خیلی سخت تر میشد
البته بنده که به وجود امام حسن ع افتخار کردم. هرچند هر وقت جریانات اتفاق افتاده یادم میاد دلم خیلی آتیش میگیره. بیشتر از سوز ظهر عاشورا ولی درایت امام جای تحسبن داره. عده زیادی ده سال تلاش کنند تا بالاخره موفق بشن یه نفر رو از سر راهشون بردارن. البته به ظاهر چون در واقع هر امامی که شهید شد چهره کریه این قوم بیشتر نمایان شد.
یه سختی دیگه هم که این مستند داشت این بود که ما بعد ظهر عاشورا ۴۰ روز فرصت داشتیم برا مصیبت امام ع و یارانشون گریه کنیم ولی الان این مستند و شهادت امام حسن ع و اتمام ماه مصیبت غصه رو روی دلمون نگه میداره تا سال بعد.
کاش این مستند در ۷ صفر و روایت اول شهادت ایشون تموم شده بود تا میشد تو محافل براش روضه بخونی
ولی الان دیگه تو مجلس مولودی اگه بخوای از مصیبت بگی فورا میگن بدعت در دین داری انجام میدی. بسسسه دیگه دو ماه کافی نبود برا غم و غصه😭😭😭
احتمالا اینم از یکی از نشانه های مظلومیت امام حسن ع هست
فقط یک سوال:
آیا این زن همان زن است که حکم به عدم سنگسار او از جانب امام علی ع صادر شد؟
🔹سلام حاجی آقا. وقتتون به خیر، میخوام بگم واقعا بابت اظهار نظر اولم متاسفم، خیلی زود قضاوت کردم😞. البته یه مدت کلافه بودم و ادامه رمانو نمیخوندم اما به خاطر روشن شدن حقیقت ادامه دادم... بعدش فهمیدم عجولانه نظر دادم.
حلالم کنید.🙏
🔹سلام حاج آقا خسته نوشتن این داستانم نباشید
من قبلا مضلومیت امام ها رو درک میکردم اما با خوندن داستان «چرا تو» تازه فهمیدم درکم چقدر بالا رفته وتازه مظلومیت امام حسین و اهل بیتشون وقتی که اسیر شدن رو الان درک میکنم.همیشه با خودم میگفتم مگه میشه آدمایی که این همه ظلم به اهل بیت مخصوصا امام حسین و اهل بیتشون انجام دادن امام زمانشون رو نمیشناختن پس چرا بازم موقع اسیری مردم عادی این همه اسرا رو اذیت کردن.اما با خوندن این داستان خیلی چیزا دستگیرم شد ودرک خیلی مسائل برام راحت تر شد.
اجرتون با امام حسن ع
🔹سلام برادر
خدا خیرت بده
چه خوبه به همراهان کانال یه نکته رو یادآوری کنی که پسر اون پدر بعدا در قضیه کربلا چه نقشی داشت
بد نیست بدونن قیس بن اشعث(پسر) از کسانی بود که قبل از واقعه کربلا به امام حسین(ع) نامه نوشت و از حضرت خواست تا به کوفه بیاید، اما با تسلط ابن زیاد بر کوفه تغییر موضع داد و در روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد بود و در غارت خیمهها نقش داشت و روپوش امام حسین (ع) را به غارت برد. و بدانند او از کسانی بود که سرهای شهدای کربلا را نزد ابن زیاد بردند.
بد نیست بدونن که اشعث بن قیس(پدر) کارگزار امیرالمؤمنین در آذربایجان بود و در جنگ صفین جزء یاران حضرت بود و همان کسی بود که خوارج رو بر علیه امام تحریک کرد و در قضیه حکمیت(مذاکره) نقش اساسی داشت
🔹سلام .
عزاداری هاتون قبول.
شاید حرف هام تکراری باشه ولی دوست داشتم بگم.
من از اول که تو داستان طرح صلح باشرایطی وکوتاه اومدن از جنگ رو بیان کردید تو ذهنم زندگی وروش امام حسن اومد.
ودائما زندگی امام حسن رومرور می کردم. البته ناگفته نماند که باوقایع امروز هم کمی تطبیق می دادم.
ووقتی داستان روتا روز شهادت امام حسن رساندید دیگه برام حکم روضه مکشوف روداشت. تا عکس پروفایل کانال رومی دیدم دلم آتیش می گرفت لازم نبود کانال روباز کنم وداستان روبخونم.
آفرین بر این حسن تدبیر شما که داستان رو در روز شهادت امام حسن ع تمام کردید.
به نظرم این طوری حق مطلب ادأ شد وشاید خیلی ها دوباره از اول داستان روبا توجه بیشتر بخونن.
خداقوت ودستمریزاد باید گفت به این اندیشه وقلم🌺
درضمن یکی از دوستان گفته بود اول داستان رو که اون زن زنا کار و......
حذف کنید.
ولی به نظرم اصلا این کارو نکنید چراکه باید مشخص بشه خیلی از کسانی که به اهل بیت جفا کردن وحتی به این انقلاب ورهبری هزارتا حرف وحدیث می چسبونن , از کجا وچه طوری به این جا رسیدند اگرچه زبون وظاهرشون حق گوباشه! مثل عمروعاص لعنت الله.
انشالله درمورد دیگر ائمه هم شروع کنید به نوشتن. اگرچه بافهم کمم پیشرفت شما روحس می کنم.
ولی توقع دارم بهتروقوی تر بنویسید.
توفیقات تون روز افزون. 🙏
🔹سلام و خدا قوت
تسلیت ایام
بنظرم قلم قوی قابل قبولی در نگارش این مستند به کار رفته بود و البته که دلیلش هم نگارشهای پیش از آن بود.
در خصوص مضمون داستان باید عرض کنم که بسیار خلاقانه و بروز عمل شده بود بطوری که براحتی میتوان یک نمایشنامه و یا حتی فیلمنامه خوب از این داستان استخراج کرد. چراکه داستان بصورت بروز شده یه وقایع آن زمان پرداخته است.
در خصوص ادبیات و ویرایش داستان که جای صحبت نیست چون بصورت فوری در کانال بارگذاری می شد و یحتمل فرصت ویرایش محدود بوده.
و اما در خصوص قالب و فرم داستان.
قالب داستان بگونه ای بود که جریان قصه مبهم و در حاله ای از ابهام بود. این مطلب البته که موجب تشنه تر شدن خواننده برای ادامه داستان می شود اما طبع برخی خوانندگان را بر نمیتابد چرا که برخی از خوانندگان دچار سردرگمی می شوند.
در پایان از شما ممنونم که چند روزی ذهنهای ما رو میهمان کردید.
اجرکم عندالله
🔹امروز داشتم فکر میکردم که طرفداران حاجی-سردار تا امروز چه نقشه ها که براتون نکشیده باشن از این افشا گری چقدر که آماده بودن و از قسمت اول چه نقشه ها نکشیده بودن. ولی از از اینجای داستان خیالشون راحت شده و پتو کشیدن رو سرشون و خوابیدن احتمالا براتون یادداشت میذارن که به وقتش لازم شد بر میگردیم.
اعتراف میکنم رکب خوردیم از شما چی فکر می کردیم چی شد. کجاها دنبال قیاس بودیم اما کجا مقیاس پیدا شد.
متفاوت ترین رمان عمرم رو خوندم دستمریزاد. تا مدتها نه به کسی میتونم بگم حاجی نه بگم سردار. ولی خب شما رو همون حاجآقا صدا می کنیم.
ممنون از این افشاگری و غریب نوازی که سر بزنگاه برملا شد و حداقل ما فهمیدم تکلیفمون چیه و چند چندیم .
اجرتون با خود آقا. و مادر مطهرشون.
سوال شد که چرا قاتلین امام حسن و امام حسین (ع) پسر زنان بدکاره بودند؟؟
جواب آمد که:
زیرا اگر زنی به انحراف برود نسلش و فرزندانش نسلی جنایتکار و بی رحم و تشنه به خون پاکان جامعه می شود.
لعنت بر مادران ناپاک
🔹سلام حاج آقا،من از اولشم دلم با این حاجی صاف که نبود هیچ بلکه پر کینه بود،ولی الان که رسید به شهادت امام مجتبی(ع) که جد شریف فرزندانم هم هستند ،فقط میتونم بگم، دریغا و درد،درد،درد ........چند قسمت آخر رو که میخوندم از شدت غصه احساس خفگی میکردم😭😭😭😭😭😭،چقدرم حق به جانب بودند ملعونها😳😳😳😳و بالاخره دست مریزاد به قول معروف با همین فرمون برین جلو🥀اجرتون با جده سادات بانوی دو عالم🥀
🔹سلام علیکم
خداقوت
من هم طلبه هستم و خیانت خواص را در جامعه بارها دیدم. همان هایی که اهل نماز شب و صف اول نماز و تسبیح به دست و دائم الذکر هستند. بر پیشانی جای مهر نماز مشهود و بر دستان انگشتر عقیق. حرف از خدا و انقلاب میزنند. اهل کار خیر و هیئتی هستند و...
در واقع این افراد منافق دو گونهاند یکی خدا پرست بود اما زمانه دنیاپرستش کرد و دیگری از همان ابتدا نفوذی دشمن اما در لباس دین و خودی ظاهر شد.
تلفیق روایات و داستانهای دینی با رمان و زمان حال بسیار جالب و نادر هست که از عهده هر شخصی بر نمیاد.
نیازی نیست که همه مجتهد شوند بلکه گاهی اوقات امثال شما کاری واسه دین میکنند که دهها مجتهد هم توانایی آن را ندارند.
اخوی اجرکم عندالله
🔹سلام حاجی خدا قوّت
خواستم به جبران اون شخص که اظهار نفرت کردن به شما بگم خییییلی مردی حاجی
بخدا خیلی خندیدم وقتی حرفاشو خوندم
فقط خدا به دادشون برسه که شما دارین یکی یکیشون رو میترکونی معلوم نیست چه بلایی سرشون آوردی که اینطور ابراز احساسات میکنن😂😂
🔹سلام.
داستانتون عااااااااااااللللللیییییییی بود و خیلی خیلی خیلی خیلی بهتون غبطه میخورم،بابت مسیری که شما رو در اون قرار دادن،خوش به سعادتتون....
خواستم بگم
من یه دختر ۱۹ساله و مجرد و کاملا مذهبی و حافظ قرانم....
قسمت اول مطالبتون،نه تنها برای دخترای جوان و نوجوان مشکل ساز نیست،حتی شاید باعث اگاهی و تلنگر به یه عده بشه....
تذکر یه عده در باب این فقط از روی تعصب بیجاست...
🔹سلام حاج آقا .خدا قوت .
دیشب تو شک شدیدی فرو رفتم .داشتم دنبال نقش اول داستانتون توی این دوره میگشتم که سر از دوران امام حسن در آوردیم ..خیلی عالی وبی نقص قلم زده بودید .چقدر به پدرم اصرار کردم که زودتر مستند شما رو بخونه و در مورد نقش اول نظربده و بگه که چه کسی میتونه باشه ولی دیشب متوجه شدم که چقدر ماهرانه همه ی ما رکب خوردیم .
دوباره با دید زندگی امام حسن میخوام داستانتون رو بخونم.لطفا با قلم تواناتون در مورد زندگی پیامبر بنویسید .پیامبرمون خیلی سختی کشیدن .واز افراد نزدیکشون لطمه های زیادی دیدن .انشاالله در تمام مراحل زندگیتون موفق باشید
🔹سلام
اون کاربری که برای بار چندم به شما گفتن از شما متنفرن
تعجب میکنم پس چرا تو کانالتون عضون😐🤔
یعنی افکارتون رو دوست دارن داستانهاتونو دوست دارن ولی با شخص شما مشکل دارن ؟
نمیفهممش😕😐
🔹باعرض سلام وتشکر فراوان از شما وداستان خیلی جذابتون چرا تو!
البته من خودم رو واقعا در حدی نمیدانم که بخوام نقدی داشته باشم از اونجا که خودتون خواستید و مطمینا نظر خواهی خواننده ها در پیشرفت کارتون موثره مزاحمتون شدم،در واقع فقط نظر وحسم رو از ابتدای خواندن داستان تا انتهاش رو میگم ان شالله کمک کننده باشه
اولا که خیلی داستان واقعا جذابی بود وغیر قابل پیش بینی یعنی من همه اش با زمان حال پیش میرفتم وتشخیص ندادم که مربوط به گذشته ست واین هم ،داستان رو جذاب وهم گیج کننده کرده بود
ثانیا قسمتهای اولش واقعا طوریه که نمیشه برای هر سنی بالاخص نوجوانان معرفیش کرد (سراغ دارم خیلی از نوجوانان 12-13ساله در کانال شما هستند)از اونجا که استانه تحریک بالاخص نوجوانان بسیار بالاست به اصطلاح نزده میرقصند وتوصیفا ت زیبایی که دارید ادم رو جای اون شخصیت واون حالات میگذاره اثر منفی وتحریک پذیریش بالا می ره من نظرم حذف توصیفات واضح وبی پرواست دقیقا مانند قران وسوره یوسف
ثالثا تقریبا فکر کنم وسطای داستانه یه کمی خسته کننده میشه یه کمی مطالبش از حالت داستانی درمیاد وانگار میخواد یه سری مطالب عقیدتی وفقهی رو بگه (البته من شروع کردم دوباره خواندن، به این مطلب بیشتر دقت میکنم) در حین مطالعه این طور حس بهم دست داد که یه جاهاش این طوریه البته کوتاه
رابعا انتظارم ازقسمتهای اخر، توصیف شهادت امام حسن علیه السلام بیشتر بود ودوست داشتم بیشتر توصیف میشد واحساسیتر میبود
ببخشید وقتتان رو گرفتم ان شالله امام زمان عزیزمان ازتون راضی باشه وباز هم تشکر از زحمات بی شائبتون
🔹سلام جناب. من و تعدادی از دوستانم از طرف یکی از نهادها مأمور بودیم که در کانال شما حضور داشته باشیم و تمام نقاط منفی و یا مخرب و یا اشکالات را یادداشت کنیم و گزارش بدیم.
وقتی برای روضه بیست و هشت صفر به همراه خانوادم به مسجد رفته بودم یکی از همان دوستان را دیدم که خیلی حالش بد بود و چون کنارم نشسته بود، داشتم میشنیدم که خیلی از خدا طلب بخشش میکنه. تا اینکه خیلی آروم اسم شما را از زبونش شنیدم.
بعد از جلسه دلیل را که پرسیدم بهم گفت که من درباره آقای حدادپور خیلی حرفها و گزارشات منفی رد کردم و فکر میکردم اینجوری بیشتر دارم خدمت میکنم. تا اینکه فهمیدم چقدر آدم صبوری هست و اصلا حرفهایی که براش نوشتم و علیهش رد کردم صحت ندارد.😭😭😭😭😭😭
وقتی این حرفها را از دوستم شنیدم، یاد خودم افتادم که چقدر بر ضد شما در گروه های بچه های بسیجمون بد گفتم و شما را منافق و منحرف معرفی کردم.
شما را به امام رضا حلالمون کنید. شما را به جوادش قسم میدم حلال کنید.😭😭😭😭😭😭😭😭
ضمنا من یه بچه تو راه دارم و خانمم خیلی میترسه که بخاطر این همه تهمتی که به شما زدیم، زبونم لال بچمون طوریش بشه و گرفتار آه شما بشیم.
لطفا بگید حلال کردید تا بهش بگم😭😭😭😭😭
🔹سلام ممنون از زحماتتون..چرا تو فوق العاده بود.. خصوصا اینکه حل مسائلش مقارن با روز شهادت امام غریبمون بود.. فقط من متوجه نشدم چرا اون غریبه گفت خودم و پدرو مادرو ایل و تبارم فدای تو... منتظر بودم حاجی در نهایت رییس فرقه ای چیزی بشه. حاجی برا ما هنوز حل نشده متاسفانه...
دلنوشته های یک طلبه
🔹سلام حاجی خدا قوّت خواستم به جبران اون شخص که اظهار نفرت کردن به شما بگم خییییلی مردی حاجی بخدا
مربوط به پیام یکی مانده به آخر:
برو داداش حلالت کردم. حلال زندگی. حلال عشق و حال با خدا. حلال حلال.
ایشالله بچتونم سالم و صالح و تپل مپل و از سربازان رشید امام عصر ارواحنا فداه😘
باز خدا پدر شما را بیامرزه که هنوز قاطی خیلی چیزا نشدید و دلتون صافه و پشیمون میشی و معذرت خواهی میکنید.
بدا به حال اونایی که میزنن و له میکنن و از روت رد میشن و هیچ وقت شجاعت روبرو شدن باهات ندارن و تا دلشون بخواد برچسب میزنند فقط و فقط به نیت قربتا الی الله !!
🌷اعاذنا الله من شرور انفسنا و انفس اعدائنا من الجن و الانس🌷
دست مرا بگیر ببین ورشکسته ام
آب از سرم گذشته و من دست بسته ام
کار مرا حواله نده دست دیگری
محتاجم و فقط به تو امید بسته ام
سرمای بی کسی نفسم را بریده است
در انتظار گرمی دستت نشسته ام
از این سیاه نامهٔ من شرم می کنی
از این سیاه نامهٔ خود سرشکسته ام
مغبون زندگانی بر باد رفته ام
من بی نگاه مهر تو از یاد رفته ام
😭😭
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
التماس دعا ...
#منبر_کوتاه
یکبار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد. لبخندی زد و گفت:
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.
دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.
دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.
دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم،
سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.
دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند.
آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای:
اهدافم
رویاهایم
ایده هایم و
سرنوشتم
روزی که جنگ های کوچک را متوقف کردم روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد.
هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.
🔹 امام رضا علیه السلام:
ای یونس! زیانی به تو نرسد هرگاه در دست راستت گوهری باشد و مردمان بگویند سرگین است، و اگر در دستت سرگین باشد و مردمان بگویند گوهر است، تو را سودی رساند؟ گفتم: نه (سودی ندارد). امام فرمود: ای یونس! تو (خود) چنین هستی، اگر به حق چنگ زدی، و امام از تو خوشنود بود، گفته های مردم نمی تواند زیانی به تو برساند.(حکیمی، محمد، فرازهایی از سخنان امام رضا(ع)، دفتر دوم، ص. ۱۸)
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
▪️▪️🌷▪️▪️🌷▪️▪️🌷
✅ آیا دق الباب مساجد در شب اول ماه ربیع درست است؟!
مصاحبه #خبرگزاری_شبستان با حجت الاسلام #حدادپور_جهرمی
http://shabestan.ir/mobile/detail/news/847748