فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای محمدی بزن قدش
دهه فجر مبارک😂
#مشاور_مسجدی
#جوجه_پنبه_ای_۱۸۰سانتی
#ادمین_نوشت
امروز انقد عکس فرستادید
از صب رفتم توی فکر که چرا من در زمان مجردی از ظرفیت شعب اخذ رای برای پیدا کردن کیس ازدواج استفاده نکردم؟!
اگه مجرد بودم با سید می رفتیم و رای می دادیم. هم مشت محکمی بر دهان دشمن می زدیم و هم شاید ی مورد خوب قسمت مون می شد و بعدش مشت محکمی بر دهان نفسه اماره می زدیم.
#مشاور_ساده
#سید
#رفیق_بی_کلک
#جوجه_ای_در_چنگال_عقاب
#مشاور_مسجدی
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
پ.ن:
مسجد گرم و نرم پیدا کردم. نگرانم نباشید.
#ادمین_نوشت
دوست دارم اگر وقت کنم، بشینم اصطلاحات کانال رو تعریف کنم.
و مبنای نام گذاریش رو توضیح بدم.
اصطلاحاتی مثل:
#قشر_کافر_بی_نماز
#قشر_خوش_خط_و_خال
#دختر_خونگی
#قشر_آسیب_پذیر
#درز_کمبود_محبت
#قشر_عقاب
#کلام_گوهر_بار
#کو_گوش_شنوا
#قشر_میوه_پوست_کَن
#جوجه_پنبه_ای
#ما_برای_فصل_کردن_آمدیم
#قشر_بی_تاب
#مشاور_مسجدی
#فرقه_محمدیون
#خاطرات_خود_نوشت
#قشر_برگ_گُلی
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
#ادمین_نوشت
از صب که پاشدم دارم خونه تمیز می کنم و جارو می زنم.
بهم گفت لباس رو هم پهن کن. منم همه رو لوله کردم و به بدترین شکل ممکن ریختم روی بند😶✋
#میزان_امکانات_ما_نیست
#میزان_اتصال_ما_به_خداست
فقط دو تا نیم ساعت تونستم از دست عقاب آسمون فرار کنم. اونم مشاوره روابط سمی دادم.
با وجودی که سرما هم خوردم اما ترحمی وجود نداره!!
تو دست دزدهای دریایی اسیر می شدم، رفاهم بیشتر بود.
#مشاور_آسیب_پذیر
#مشاور_ستمکش
#مشاور_به_اسارت_رفته
#جوجه_پنبه_ای_حرمت_داره
#خونه_تکونی_خر_است
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
پ.ن:
دیگه هوا خوب شده، مسجد نمی خواد، توی ماشین می خوابم.
#مشاور_مسجدی
#قشر_کافر_با_نماز یا #قشر_کافر_بی_نماز:مخاطب دختره
#عقاب_تیز_چنگال:مخاطب دختره
#قشر_میوه_پوست_کن:مخاطب دختره
#قشر_آسیب_پذیر:مخاطب پسره
#جوجه_پنبه_ای:مخاطب پسره
#برگ_گلی:مخاطب پسره
#فرقه_محمدیون یا #لشکر_محمدیشون:یعنی یه سری جاها از بهداشت استفاده نمی کنن؛تو نوشابه ها آب می ریزن؛با دست تا آرنج شربت هم می زنن😑اصلا یه وضعییی بزار نگم...😬
#خر_نشید:یعنی خر نشو وارد رابطه سمی نشو؛وقتی کات کردی باز بهش پیام نده و بهش فکر نکن🤐
#خاطرات_خود_نوشت:خاطرات آقای محمدیشون از خواستگاری های نافرجام؛اردو های جهادی همراه با انجام کار های سمی جهت واکسینه کردن بچه های اردو؛اصلا باید بخونی...🤣
#حاج_فصال:یعنی مشاور خروج از روابط سمی
#من_برای_فصل_کردن_آمدم:اینم معنی قبلی رو می ده مشاور خروج از روابط سمی
#مشاور_مسجدی:یعنی گاهی شبا آقای محمدیشون به خاطر اعترافاتی که کردن مجبورن مسجد بخوابن از ترس همسرشون...🤣
#حاج_فِصال_نوشت
امشب به خانمم اعتراض کردم بهش گفتم که: این غذاهای تکراری چیه میپزی به ما میدی؟! 😏چهار تا غذای جدید برام درست کن😶✌️
هیچی دیگه الان دم در نشستم دارم دنبال مسجدی میگردم که کولراش راه افتاده باشه
#مشاور_مسجدی
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
#حاج_فِصال_نوشت
امشب با خانمم داشتم صحبت می کردم. ازش پرسیدم اگر به عقب برگردیم با من ازدواج می کنی؟
گفت: آررررره
بعد از من پرسید، اگر تو به عقب برگردی با من ازدواج می کنی؟
من سکوت کردم و خندیدم.🤣 هیچی دیگه الان توی مسجدم و دارم مهرها رو می شمارم.😶✋
#مشاور_مسجدی
#خاطرات_خود_نوشت
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
#حاج_فِصال_نوشت
چند ساعت بود بچهام بدون هیچ دلیلی دستشو تکون نمیداد و من به شدت استرس داشتم و نگرانش بودم. ناخودآگاه یهو دستشو تکون داد😍 وقتی دستشو تکون داد من بغض کردم و چشام پر از اشک شد🥰
وقتی خانمم این صحنه رو دید گفت: "معلومه که خیلی دوستش داری." گفتم خب معلومه!
بعد بهم گفت: "پس چرا هفته پیش که من دستم درد میکرد و بعد دستم بهتر شد گریه نکردی و اصلاً عین خیالت نبود.😏"
هیچی دیگه! الان تو مسجد نشستم و منتظرم نذری پخش کنن برا ناهار بخورم. خدا رو شکر کولر هم روشنه و هوا خنکه😶✋
#مشاور_مسجدی
#خاطرات_خود_نوشت
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
#حاج_فِصال_نوشت
به گل و گیاه خیلی علاقه داشتم. تازه ازدواج کرده بودم. ی حُسن یوسف داشتم که هر روز بهش می رسیدم. تا از سر کار بر می گشتم بهش سر میزدم و بهش آب میدادم.
ی روز با خانمم بحثم شد. وسط بحث بلند شد، گلدونم رو از پنجره انداخت بیرون! گفت تو بیشتر از من به این گلدون توجه می کنی. باید به من توجه کنی😶✋
#مشاوری_که_اسرار_هویدا_می_کرد
#محمدی_ستمکش
#خاطرات_خود_نوشت
#مشاور_مسجدی
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
پ.ن:
دیگه مسجد خوب و خنک پیدا کردم و از چیزی هم نمی ترسم.
#حاج_فِصال_نوشت
متاهل که شدم، هر موقع هیئت می رفتم و ی چیزی می دادن، حتما دو تا می گرفتم. به نیت خانمم هم می گرفتم.
بهشون می گفتم ببخشید! میشه برا خانمم هم بدید. اونام ذوق می کردن که چقد من رمانتیکم.😍
بعدم دو تاش رو خودم می خوردم.✋😶 خب خوشمزه بود.
امشبم بعد هیئت غذا که گرفتم با ته دیگ بود. نشستم خوردم بعد رفتم پیش همسرم✋
#مذهبی_ها_عاشق_ترن
#مشاور_مسجدی
#خاطرات_خود_نوشت
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
پ.ن:
دیگه نگرانی ندارم. شب توی هیئت می خوابم اگر مسجد بسته بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حاج_فِصال_نوشت
دیروز ی مراجعه کننده داشتم بهم می گه: "حاج فِصال! منم مثل شما زیاد خواستگاری رفتم و زیاد بهم جواب منفی دادن"
در جواب منم بهشون گفتم من فقط ی خواستگاری رفتم اونم خواستگاری همسرم بود. ولا غیر...
چرا منو صحنه سازی درست می کنید؟
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
پ.ن:
اینی که هوا گرمه و کولر مسجد محل مون جواب نمی ده هم در جوابم بی تاثیر نبود.
#مشاور_مسجدی
#حاج_فِصال_نوشت
امشب خانمم بهم می گفت: "اگر به مناسبت تولدت در مورد من بخوای ی آرزو کنی، چی می خوای از خدا؟"
منم گفتم: آرزو می کردم مثل تلوزیون کنترل داشتی، هر موقع دلم می خواست خاموشت می کردم یا صدات رو کم و زیاد می کردم. هر موقع هم حوصله اخلاقت رو نداشتم، شبکه ات رو عوض می کردم.
هیچی دیگه الان نشستم روی پله دم درب مسجد. چون امشب دیر رسیدم، مسجد بسته بود. ✋😶
#مذهبی_ها_عاشق_ترن
#مشاور_مسجدی
#خاطرات_خود_نوشت
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
پ.ن:
چیز بدی گفتم؟
خب آرزو بود دیگه...
https://eitaa.com/mohammadi2i/16183
آقای حاج فِصال
اکثر آدما دنبال مشاوره ازدواج نیستن. دنبال اینن که شما بگی آره باهم خوبید ازدواج کنید. که بعدا اگه به مشکل خوردن بگن آره ما مشاوره هم رفتیم ولی تقصیر اون بود نگفت بهمون...
#حاج_فِصال_ستمکش
#مشاور_مسجدی
#حاج_فِصال_نوشت
گفتیم زن می گیریم توی خونه لم می دیم روزهای جمعه و تلوزیون می بینیم.
اما هم سکه گرون شده و هم هوا سرده. مجبوریم مهربون باشیم.
#اسیر_شدیم
#مشاور_آسیب_پذیر
#اسیر_در_دست_عقاب
#حاج_فِصال_ستمکش
#مشاور_مسجدی
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
#حاج_فِصال_نوشت
وقت مشاوره گرفته می گه می خوام خواستگارم رو به خاطر قدش رد کنم.
گفتم قد شما و آقا پسر چنده؟
گفتن: "قد من 154 و قد خواستگارم 170 هست."
هر جور چک کردم دیدم به دلش نشسته. فقط ی فانتزی ذهنی داره و گیر کردن داخلش.
آخر سر بهشون گفتم خانم دنبال نردبون می گردی؟!
برو سر خونه زندگیت. دس از سر ما بردار.
#گلبم_درد_گرفت_از_دست_شما
#مشاور_نقطه_زن
#کو_گوش_شنوا
#حاج_فِصال_ستمکش
#مشاور_مسجدی
#فرقه_محمدیون
#قشر_نردبون_پسند
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
پ.ن:
برای این نقل قول از دختر خانم اجازه گرفتم.
#حاج_فِصال_نوشت
ی چیزی توی کتاب مجید بربری خوندم برام جالب بود.
مجید همیشه به مامانش میگفته: "مامان وقتی میخوای برای من غذا بیاری فکر کن من مهمونم هم غذا برام بیار هم ماست بیار و هم سالاد."
منم امشب به خانمم همین رو گفتم.
"وقتی میخوای برای من غذا بیاری فکر کن من مهمونتم. هم غذا برام بیار هم ماست بیار و هم سالاد."
هیچی دیگه الان روی پله مسجد نشستم و دارم نون بربری می خورم با آب معدنی😶✋
#مشاور_مسجدی
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
#حاج_فِصال_نوشت
امروز 15 یا 16 تا مشاوره داشتم.
6 تا پیش از ازدواج 😶
4 تا روابط عاطفی سمّی 😏
3 تا مشاوره طلاق🤕
2 تا هم مشاوره با والدین. یکی با پدر ی دختر خانم. یکی هم با مادر ی دختر خانم دیگه.
#مشاور_نقطه_زن
#فِصال_ستمکش
#مشاور_مسجدی
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
#حاج_فِصال_نوشت
هر چی رسم اضافه کردیم، ازدواج ها سخت تر شد.
هر چی رسم اضافه شد، اختلاف ها بیشتر شد.
هر چی رسم اضافه شد، فاصله آدم ها از هم بیشتر شد.
ای کاش می شد بیایید بشینید توی جلسات مشاوره طلاق من تا ببینید حتی سِت نبودن هدیه ها با هم باعث دعوای زن و شوهرها شده.
#کو_گوش_شنوا
#گلبم_درد_گرفت_از_دست_شما
#من_برای_فصل_کردن_آمدم
#مشاور_نقطه_زن
#فِصال_ستمکش
#مشاور_مسجدی
#رابطه_سمّی
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
#حاج_فِصال_نوشت
خانمم خواب دیده من زن دوم گرفتم.
الان 2 روزه باهام حرف نمی زنه.
شبام باید توی مسجد بخوابم.
#محمدی_ستمکش
#مشاور_مسجدی
#خواب_حجت_نیست
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
#حاج_فِصال_نوشت
هیچ چیزی مثل ساندویچ فلافل با سس لیوانی و نوشابه لیوانی دستگاهی روح و روانم رو جلا نمی ده.
ساندویچ فلافل 40 تومن😶
نوشابه لیوانی 10 تومن🤣
سس لیوانی 5 تومن😅
به خانمم قول داده بودم دیگه ساندویچ نخورم. آقا این تفریحات سالم رو از ما نگیرید.
الانم چسبیدم به بخاری مسجد😶✋
#مشاور_مسجدی
#مشاور_مظلوم
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
#حاج_فِصال_نوشت
امروز خانمم مجبورم کرد کل خونه رو جارو برقی بکشم.
منم کشیدم😶😶✋
بعدش خانمم گفت: "کش سرهای من رو ندیدی؟ هیچ کدومش نیست"
منم گفتم اطلاعی ندارم. 🙃✋
همه رو کردم توی جارو برقی تا دیگه به من کار نده. والا....
#نه_به_خشونت_علیه_مردان
#مشاور_آسیب_پذیر
#اسیر_در_دست_عقاب
#حاج_فِصال_ستمکش
#مردان_را_به_بیگاری_نکشید
#مردان_مظلومان_تاریخ_اند
#اینا_اولش_مهربونن
#مسجد_جای_قشنگی_است
#مشاور_مسجدی
#خدای_دل_های_شکسته
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂