eitaa logo
محبان الزهرا سلام الله علیها
2.6هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
92 فایل
ارتباط با ادمین @hajhemat_9350
مشاهده در ایتا
دانلود
۰: سلام میدهیم به امام حسن مجتبی وروزمون رو پر از برکت میکنیم😍 السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا صِفْوَةَ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا صِرَاطَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَیَانَ حُکْمِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا نَاصِرَ دِینِ اللَّهِ‏ 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
. ▪️ قالَ الإمامُ الهادی - علیه السلام - : لا تُخَیِّبْ راجیکَ فَیَمْقُتَکَ اللّهُ وَ یُعادیکَ. «بحارالأنوار، ج 75، ص 173، ح 2» امام هادی - علیه السلام - فرمود: کسی که به تو امید بسته است ناامیدش مگردان،، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهی گرفت. 🏴 سالروز شهادت ابالحسن حضرت امام هادی علیه السلام بر همه شیعیان و محبان آن حضرت تسلیت باد. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🍃 به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️لحظاتی از آخرین غبارروبی حرم امامین عسکریین علیهماالسّلام توسط ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🍃 به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
💠 اقامه نماز باران در اصفهان 🔹 به امامت آیت‌الله مهدوی 📆 زمان: جمعه ۲۹ دی ساعت ۱۰ 📌 مکان: گلستان شهدای اصفهان 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
13.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹سفارش امام هادی (ع) برای دعا کردن زیر قبه امام حسین (ع)... علیه السلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
💕 امام علی (ع): 👧🏻🧒🏻فرزندان خود را به عادت‌ها و آداب خود مجبور نکنید، زیرا آن‌ها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شده‌اند. 📚 (نهج البلاغه، گفتار ۲۴۰) 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
📚 🔰 «دستورات آیت الله حاج سیدعلی قاضی در ماه های رجب، شعبان و رمضان» را از طاقچه دریافت کنید. توجه: میتوانید فایل pdf این کتاب را بصورت کاملا رایگان، از اپلیکیشن طاقچه تهیه کنید. 📌جهت تهیه کتاب وارد لینک زیر شوید👇 https://taaghche.com/book/117733 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
محبان الزهرا سلام الله علیها
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 #رمان_قصه_دلبری #قسمت_شصت_و_پنجم داشت....به هر حال وقت
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 شدم آدم میتواند زخم ها و جراحی ها را تحمل کند چون خوب می‌شود، اما زخم زبان ها را نه. زخم زبان به این زودی ها التیام پیدا نمی کند برای همین افتاد به ولخرجیهای بیجا و الکی. فکر میکرد با این کارها نگاهم مثبت می شود. وضعیت مالی اش اجازه نمی داد ولی میرفت کیف و کفش مارک دار و لباسهای یکدست برایم می خرید، اما فایده ای نداشت. خیلی بله قربان گوشده بود. میدانست که من با هیچ کدام از اینها قرار نیست تسلیم شوم. دیدم دست بردار نیست، فکری کردم و گفتم شرطی جلوی پایش بگذارم که نتواند عمل کند. خیلی بالا پایین کردم،فهمیدم نمیتواند به این سادگیها به دلیل موقعیت شغلی اش سفر خارجی برود. خیلی که پاپی شد، گفتم: به شرطی که من روببری کربلا! شاید خودش هم باورش نمی شد محل کارش اجازه بدهند اما آن قدر رفت و آمد که بالاخره ویزا گرفت. مدتی باهم خوش بودیم با هم نشستیم. از مفاتیح آداب زیارت کربلا را درآوردیم. دفعه اولم بود میرفتم کربلا. خودش قبلا رفته بود. آنجا خوردن گوشت را مراعات میکرد و نمی خورد بیشتر با ماست و سالاد و برنج و اینها خودش را سیر می کرد. تبرکیها و سنگ حرم را خریدیم بر خلاف مکه نرفتیم بازار، وقت نداشتیم و حیفمان می آمد برای بازار وقت بگذاریم. میگفت ((حاج منصور گفته توی کربلا خرید نکنید. اگه خواستین برین نجف)) از طرفی هم میگفت: «اکثر این اجناس تهران هم پیدا میشه چرا بارمون روسنگین کنیم؟ حتی مشهد هم که میرفتیم تنها چیزی که دوست داشت بخریم انگشتر و عطر سید جواد بود. زرشک و زعفران هم می آمد تهران میخرید.... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📚 ادامه دارد... 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🔖 مرحوم آیت الله میلانی: هر روز بنشینید یک مقدار با درد و دل کنید. خوب نیست شیعه‌ روزش شب شود و شبش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه، ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند. 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگه ما بیکاریم انقدر دعا بخونیم؟ 🙁 دعای اول ساعت روز دعای دوم ساعت روز دعای سوم ساعت روز و.. 👳🏼‍♂ حجت‌ الاسلام قرائتی 🌿 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°¡🌿 یامن ارجوه لکل خیر یعنی حــــــــــسن.... دوشنبه امام حسن علیه السلام 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🌺🍃 🌺 ❇️ سلام امام زمانم 🌤 عمری نگران، خیره به خورشید ظهور ای کاش به زودی برسد عید ظهور هر هفته سه‌شنبه‌ها دلم پَر زد و رفت تا مسجد جمکران، به امید ظهور 🤲 اللّهُمَّ‌ عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّکَ‌ الْفَرَج 🤲 🤲 اللَّهُمَّ اجْعَلْنٰا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ 🤲 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه‌ای خبر داد؛ موشک باران و انهدام مقرهای جاسوسی و تجمع گروهک‌های تروریستی ضد ایرانی در منطقه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه‌ای از انهدام مقرهای جاسوسی و تجمع گروهک‌های تروریستی ضد ایرانی در منطقه با موشک‌های بالستیک در نیمه شب امشب خبر داد. به گزارش سپاه نیوز ؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه‌ای از انهدام مقرهای جاسوسی و تجمع گروهک‌های تروریستی ضد ایرانی در بخش هایی از منطقه با موشک‌های بالستیک خبر داد. متن اطلاعیه شماره 1 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این شرح است : بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم به آگاهی ملت شریف و قهرمان ایران اسلامی می‌رساند با توکل به خداوند متعال و عنایات حضرت ولی عصر (عج ) در پاسخ به جنایات اخیر تروریستی دشمنان ایران اسلامی مقرهای جاسوسی و تجمع گروهک‌های تروریستی ضد ایرانی در بخش‌هایی از منطقه در نیمه امشب با موشک‌های بالستیک سپاه مورد هدف قرار گرفت و منهدم شد. جزئیات این عملیات متعاقباً اطلاع رسانی خواهد شد. https://eitaa.com/moheban_alzahra135
🎥اولین تصاویر از شلیک موشک به مواضع گروه تکفیری داعش در ادلب سوریه و اربیل عراق 🔷️موشک‌های شلیک شده از خانواده‌ی فاتح و خیبر شکن می‌ باشد 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
19.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اولین تصاویر از شلیک موشک به مواضع گروه تکفیری داعش در ادلب سوریه و اربیل عراق 🔷️موشک‌های شلیک شده از خانواده‌ی فاتح و خیبر شکن می‌باشد. https://eitaa.com/moheban_alzahra135
هلاکت اصلی‌ترین مهره موساد در حمله موشکی سپاه به اقلیم کردستان رضا عباسی نوشت: 🔹‏پیشرو دیزه‌یی بزرگترین رابط موساد در اقلیم کردستان و اصلی ترین منبع مالی جاسوسان آموزش دیده موساد جهت انجام ماموریت های اطلاعاتی و تروریستی در ایران بوده است. 🔹️وی همچنین نقش‌ کلیدی در تامین انرژی رژیم صهیونسیتی ایفا می کرد که در حملات بامداد امروز ‎سپاه پاسداران به ‎اربیل به هلاکت رسید. https://eitaa.com/moheban_alzahra135
مرگا که سکوت عین‌ بی‌غیرتی است این طائفه انتقامشان‌ ضربتی است رمز عملیات در این شام سپید آن دختر ناز کاپشن‌ صورتی است... https://eitaa.com/moheban_alzahra135 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 «مرضیه بدیهی»، همسر شهید مدافع حرم «عبدالمهدی کاظمی»، دبیرستانی بود که با شهید علمدار آشنا و به این شهید و زندگی‌اش علاقه‌مند می‌شود؛ آن‌قدر که حتی از خداوند، تقاضای همسری می‌کند که در تقوا و انقلابی‌گری همچون او باشد. «خواب دیدم شهید علمدار با جوانی دیگر وارد کوچه‌ی ما شدند. وقتی به من رسیدند دست روی شانه‌ی آن جوان زدند و گفتند: این جوان همان کسی است که شما از ما درخواست کردید و متوسل به امام زمان (عج) شدید.» یک سرباز ساده‌ام روزی که عبدالمهدی به خواستگاری‌اش می‌آید، مرضیه همان کسی را می‌بیند که در آن خواب شهیدعلمدار به او نشان داده بود. البته این ارادت تنها منحصر به او نبود. در همان جلسه‌ی اول صحبت با شهید کاظمی متوجه می‌شود که عبدالمهدی نیز همین چندروز پیش خانه‌ی شهید علمدار بوده و با بچه‌های بسیج‌شان به دیدار مادر شهید رفته است.     گفته‌هایش به آن‌جا می‌رسد که عبدالمهدی روز خواستگاری به او می‌گوید: «من یک سرباز ساده‌ام. دوست دارم همسرم هم ساده باشد و ساده زندگی کند و انتظار و توقع بیجایی از من نداشته باشد.» مرضیه هم در جوابش می‌گوید: «من ایمان تو و تقوایت را می‌خواهم. همین‌ها کافی هستند. مال دنیا برای من هیچ است! خیالتان راحت باشد.»   نوید شهادت   یک روز بعد از عقدمان رفته بودیم گلستان شهدا که آن‌جا به من گفت: «حرف مهمی با شما دارم که در مراسم خواستگاری عنوان نکردم، چون می‌ترسیدم اگر بگویم حتما جوابتان منفی می‌شود.» گفتم: «چه حرفی؟» گفت: «شما در جوانی مرا از دست می‌دهید و من شهید می‌شوم.» نگاهی به عبدالمهدی کردم و گفتم: «با چه سندی این حرف را می‌زنید؟ مگر کسی از آینده خودش خبر دارد؟» عبدالمهدی گفت: «من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیت‌الله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. وقتی به حضور آیت‌الله بهجت رسیدم، نوید شهادتم را از ایشان گرفتم.»   خوابی که هیچ‌وقت تعریف نشد   تغییر نام شهید کاظمی دیگر خواسته‌ی آیت‌الله بهجت در این دیدار بود که مرضیه بدیهی به آن اشاره می‌کند؛ «اسم کوچک شهید کاظمی ابتدا فرهاد بود. آیت‌الله بهجت از او می‌خواهند که نامشان را به عبدالمهدی یا عبدالصالح تغییر دهند که همسرم، نام عبدالمهدی را انتخاب می‌کند.» سال‌ها از ازدواج‌شان می‌گذرد و عبدالمهدی که دیگر صاحب دو فرزند به نام‌های فاطمه و ریحانه شده، کم‌کم هوای سوریه به سرش می‌زند؛ هوای دفاع از حرم همسر شهید می‌گوید: «سه روز قبل از آمدنش از سوریه خواب دیدم رفته‌ام به حرم حضرت زینب (س). عکس همه‌ی شهدا به دیوارهای حرم بود. همان‌طور که نگاه می‌کردم، دیدم عکس عبدالمهدی هم بین آن‌هاست. از شوکی که به من وارد شد، داد زدم «وای، عبدالمهدی شهید شد.» از خواب پریدم. دستانم خیلی می‌لرزید. اتفاقا دو، سه ساعت بعدش، زنگ زد. خواستم خوابم را تعریف کنم، ولی گفتم نگرانش نکنم. فقط گفتم: «عبدالمهدی، خوابت را دیدم.» گفت: «چه خوابی؟» گفتم: «وقتی آمدی، تعریف می‌کنم.» و حالا مرضیه مانده است و جای خالی عبدالمهدی و خوابی که هیچ‌گاه نتوانست برای او تعریف کند...   منتظرت هستم   یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود. گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترک‌مان را در آن می‌نوشتیم. به‌محض بازکردن دفتر، دیدم برایم یک نامه نوشته با این مضمون که «همسر عزیزم! من به شما افتخار می‌کنم که مرا سربلند و عاقبت به‌خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست شهدای کربلا نوشته شود. آن دنیا منتظرت هستم!» https://eitaa.com/moheban_alzahra135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبان الزهرا سلام الله علیها
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 #رمان_قصه_دلبری #قسمت_شصت_و_ششم شدم آدم میتواند زخم ها
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 همه هم و غمش این بود تا جایی که بدنمان میکشد در حرم بمانیم زیارت نامه بخوانیم و روضه و توسل سیری نداشت، زمانی که اشکی نداشت راه می افتاد که برویم .هتل هتل هم می آمد که تجدید قوا کند برای دوباره رفتن به حرم. در کاروان رفیقی پیدا کرد لنگه ،خودش هم مداح بود ،هم پاسدار ،مداحی و روضه کاروان را دونفری انجام میدادند ولی اهل این نبود که با کاروان و با جمع برود. میخواست دونفری باهم باشیم میگفت: «هرکی کربلا میره از صحن امام رضا میره! قسمت شد خادم حرم حضرت عباس(ع).. فیش غذا به ما داد خیلی خوشحال بودیم رفتیم مهمان سرای حضرت. با خواهرم رفتیم برگه جواب آزمایش را بگیریم جوابش مثبت بود. می دانستم چقدر منتظراست. مأموریت بود زنگ که زد بهش گفتم ذوق کرد میخندید وسط صحبت قطع شد. فکر کردم آنتن رفته یا شارژ گوشی اش مشکل پیدا کرده دوباره زنگ زد گفت: قطع کردم برم نماز شکر بخونم این قدر شاد و شنگول شده بود که نصف حرفهایم را نشنید. انتظارش را می کشید در مأموریتهای عراق و سوریه لباس نوزاد خریده بود و در حرم تبرک کرده بودبه ضریح . در زندگی مراقبم ،بود ولی در دوران بارداری ،بیشتر از نُه ماه پنج ماهش نبود و همۀ آن دوران را خوابیده بودم دست به سیاه و سفید نمیزدم از بارداری قبل ترسیده بودم ،خیلی لواشک و قره قوروت دوست داشتم تا اسمش می آمد یا هوس میکردم... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📚 ادامه دارد... 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
محبان الزهرا سلام الله علیها
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 #رمان_قصه_دلبری #قسمت_شصت_و_هفتم همه هم و غمش این بود
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 در دهنم آب جمع میشد پدر و مادرم میگفتند نخور فشارت می افته محمد حسین برایم میخرید.داخل اتاق صدایم میزد: «بیا باهات کار دارم لواشک و قره قوروتها را یواشکی به من میداد و با خنده میگفت: زن ما رو باش! باید مثه معتادا بهش جنس برسونیم نمی توانستم زیاد در هیئت ها شرکت کنم وقتی می دید مراعات میکنم خوشحال میشد و برایم غذای تبرکی میآورد برای خواندن خیلی از دعاها و چله ها کمکم میکرد پابه پایم می آمد که دوتایی بخوانیم بعضی را خودش تنهایی میخواند زیاد تربت به خوردم میداد به خصوص قبل از سونوگرافی و آزمایشها خودش از کربلا آورده بود و میگفت: «اصل اصله اسم بچه را از قبل انتخاب کرده بودیم امیر حسین در اصل امیرحسین اسم بچه اولمان بود. به پیشنهاد یکی از علمای تهران گذاشتیم امیر محمد گفته به بود: «اسم» محمد رو بذارید روش تا به برکت این اسم خدا نظر کنه و شفا بگیره!» میگفت اگه چهار تا پسر داشته باشم اسم هر چهارتاشون رو میذارم حسین❤️ با کمک مادرم داخل ماشین نشستم راه افتاد روضه گذاشت روضه حضرت علی اصغر . سه تایی تا دم در بیمارستان گریه کردیم برای شیر خواره امام حسین( ع) زایمانم در بیمارستان خصوصی بود لباس مخصوص پوشید آمد داخل اتاق... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📚 ادامه دارد... 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿