📚یک جرعه کتاب
📿آخرین نماز
عباس به ما نشان داد که شهدای ما آدمهایی معمولی با ویژگیهای خاص بودهاند. ما تا پیش از شهادت عباس فکر میکردیم جنس آسمانی شهدا، دستنیافتنی است. تقصیری نداشتیم. از شهدا یک سری کلیپ دیده بودیم و تعدادی خاطره خوانده بودیم؛ همین! اما با عباس زندگی کردیم. دیدیم که شهادت چگونه به او میآمد.
عباس یک انسان معمولی بود؛ اما ارتباط ویژهاش با خدا، او را از دیگران متمایز میکرد. [اولین بند دستورالعمل عبادی عباس، نماز اول وقت بود.] نماز آخرش را هرگز از یاد نمیبرم. نماز ظهر را در تیررس دشمن اقامه کرد؛ مثل یاران [امام] حسین (علیهالسلام). حتی در این شرایط هم آرام بود و این موقعیت خطرناک از کیفیت نمازش کم نمیکرد. نمیدانستیم در این نماز آخر میان عباس و خدا چه گذشته است که پای عباس ساعتی بعد به پلهٔ کمال رسید. ساعتی بعد از این نماز بود که دو موشک تاو ضد تانک هدایتشونده، مأمور شدند تا عباس را به سوی بهشت هدایت کنند.
✍به نقل از امیر قرالو، همرزم شهید
🔖بریدهای از کتاب «آخرین نماز در حلب»؛ زندگینامه شهید مدافع حرم «عباس دانشگر» (صفحه 50 ، با اندکی تصرف)
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#لبیکیارسولاللهصلیاللهعلیهوآلهوسلم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🔴 اغلب مردم نمیدانند که «اُسامه بن لادن» در دهه ۸۰ میلادی یک مامور سیا CIA با نام «تیم عثمان» بوده و با سرویس تروریستی اطلاعاتی آمریکا در نبرد علیه شوروی همکاری داشته است.
⁉️چرا این موضوع مهم است؟
چون اگر بن لادن با آمریکایی ها در ارتباط بوده باشد، حملات ۱۱
سپتامبر و تروریستی بودنشان زیر سوال میرود، و اگر این حملات زیر سوال بروند، حملات آمریکا و ناتو به افغانستان و عراق کشته شدن مردم بی گناه و بی سر پناه شدن آنها و ... زیر سوال میرود.
🔹[ راستی جالبه بدونید در عملیات ساختگی ۱۱ سپتامبر بیشتر اتباع از عربستان سعودی بودن و عربستان هیچ وقت حتی متهم نشد ، تازه تهدید کرد اگر ۲۵ صفحه محرمانه اسناد عملیات منتشر شود تمام پول های خود را از آمریکا خارج می کند ، به جای آن دو کشور بی ربط به ماجرا یعنی عراق و افغانستان اشغال شد]
🎯آیا میدانستید که هیچ مدرک معتبری از جسد بن لادن و به دریا انداختن او وجود ندارد؟
❗️قبلاً گفتم هدف از این حادثه ایران بود که با شکست در جنگ ۳۳ روزه کل برنامه شکست خورد
#من_محمد_را_دوست_دارم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🔴 اغلب مردم نمیدانند که «اُسامه بن لادن» در دهه ۸۰ میلادی یک مامور سیا CIA با نام «تیم عثمان» بوده
🔴 حقایقی در مورد واقعه ۱۱ سپتامبر، در سالگرد این واقعه :
➖ ٤ هواپيماى ربوده شده قبل از برخورد به برجها ١٠٢ دقيقه در اسمان نيويورك بدون مزاحمت پرواز كردند!
➖ ٢ هواپيما به دو برج برخورد كردن و برج سوم بصورت داوطلبانه خودش را فرو رويخت!
➖ ١٥ نفر از ١٩ رباينده صعودى بودند!
➖ ٤٤٢ روز طول كشيد تا بوش كميته تحقيق را تشكيل داد!
➖ ٢٨ صفحه از گزارش كميته تحقيق بمدت ١٤ سال از همه پنهان شد!
➖لاشه هواپيمايى كه قرار بود به ساختمان پنتاگون خورده باشد هيچوقت پيدا نشد!
➖بن لادن اموزش داده سيا بود و پيدا كردن او ١٠ سال طول كشيد ولى جنازه او هيچوقت به كسى نشان داده نشد!
➖روز حادثه تعداد زيادى از مديران رده بالاى برجها و همينطور صاحب برج "لرى سيلوراستين" بصورت اتفاقى در محل كارشان حاضر نشدند!
➖صاحب برج چند روز قبل از حادثه ارزش برجها را در بيمه نامه دو برابر كرده بود.
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🔴 حقایقی در مورد واقعه ۱۱ سپتامبر، در سالگرد این واقعه : ➖ ٤ هواپيماى ربوده شده قبل از برخورد به ب
ونزوئلا :( المیادین)
مدارکی وجود دارد که دست داشتن جاسوس آمریکایی دستگیر شده در تلاش برای منفجر کردن دو پالایشگاه بزرگ در ونزوئلا را تأیید می کند.
🇻🇪🇻🇪🇻🇪 🇻🇪🇻🇪🇻🇪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صانعی امروز درگذشت...
⭕️ نظر آیتالله صانعی درباره رهبری
🔺سال ۶۸
تخلف از فرمان آیتالله خامنهای خروج از ولایت الله و ورود به ولایت شیطان است
🔺بیست سال بعد سال ۸۸
شعار «یاحسین میرحسین» مرا به وجد میآورد
🔹 چرا این «روند تغییر» برای یک تفکر خاص در ایران، به یک سنت تبدیل شده؟
🔺 اکبر گنجیهایی که پونز در پیشانی دختران میکردند و امروز در bbc هستند
🔺 زیباکلامها و سروشهایی که به خاطر صورت تراشیده و کراوات، اساتید دانشگاه را اخراج میکردند و امروز میگویند تمام سلولهای بدنشان لیبرال است و مشی لیبرالی دارند
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیار عجیب
#شهدا را یاد کنیم با یک صلوات
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷🌷🌷🌷 @mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜🌹🌸🍀💜
🚧ﺧﺪﺍونداﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯﺗﻮﮐﺎفی ست تا🚧
☔️ﻫﺮ ﻓﺮﺍﻗﯽ ﺑﻪ ﻭﺻﻞ
☂ﻫر رنجي ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ
☔️ﻫﺮ ﺯﺷﺘﯽ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ
☂ﻫﺮ ﻏﺼﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺷﺎﺩﯼ
☔️ﻫﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ
☂ﻫﺮ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺑﻪ آﺳﺎﯾﺶ
☔️و ﻫﺮ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﺭ تبدیل شود...
🌼خدایا تقديرمان را به لطفت زیبا بنويس🌼
🌸🌷بایک✨
🌼🌷دنیا ✨
🌸🌷محبت✨
🌼🌷تقدیم ✨
🌸🌷به شما✨
🌼🌷خوبان نازنینم...
💝روزوروزگارت خوش وخرم وتوام به لطف الهی💝
عصرتون به نیکی 🌸🍃
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "مادرشهید"
🔹صفحه ١٨۶_١۸۴
#پارت_هشتاد_و_یکم 🦋
((جراحت گلو و تارهای صوتی))
چون اتّفاقی که افتاد، مانع از آن شد که کارمان را انجام دهیم و حالا اگر
می خواستیم بی توجّه به این مسئله برگردیم، حتماً نیروهای خودی، ما را با عراقی ها اشتباه می گرفتند و به رگبار می بستند؛
البته حق داشتند، چون نمی دانستند چه اتفاقی برای ما افتاده است.
در بد مخمصه ای گیر کرده بودیم.
ترکش خورده بود توی پای #تخریب_چی
و راه نمی توانست برود و محمّدحسین
هم ترکش خورده بود توی گلویش و حرف نمی توانست بزند.
اگر می رفتیم، نیروهای خودی ما را
می زدند و اگر می ماندیم ،
گشتی های دشمن از راه می رسیدند.
دیگر حسابی کلافه شده بودیم.
تصمیم گرفتیم تا جایی که امکان دارد خودمان را به خط خودی نزدیک کنیم.بچّه ها همه خسته بودند.😓
در فاصله ای نه چندان دور از خط مقدم ، کنار تخته سنگی توقف کردیم.
ساعت حدود یک نیمه شب بود.
می بایست تا ساعت سه که زمان بازگشت بود، همان جا صبر می کردیم.🕒
دیگر از #منطقه خطر دور شده بودیم که عراقی ها تازه شروع کردند به منّور زدن روی محور.
احتمالاً می خواستند منطقه را برای گشتی هایشان روشن کنند.
با این حال، نباید احتیاط را از دست می دادیم؛ در حالی که روی تخته سنگ استراحت می کردیم، مراقب اطراف و سمت عراقی ها نیز بودیم.
حمید رو کرد به من و گفت:
«شماها همینجا بنشینید، من می روم طرف خطّ خودی، شاید بتوانم نزدیک بشوم و ارتشی ها را باخبر کنم.»
محمّدحسین تا این جمله را شنید، خیلی تند با دست اشاره کرد و نگذاشت حمید برود.
دوباره نشستیم!
حمید آهسته خودش را کنار من کشید و به آرامی گفت:« عبّاس!...تو سر محمّدحسین را گرم کن و مواظب باش نفهمد تا من بروم!»
گفتم:«حمید نرو!
خیلی خطرناک است😧، ممکن است ارتشی ها اشتباه بگیرند و به رگبارت ببندند، صبر کن همه باهم می رویم.»
گفت:«نمی شود زیاد صبر کرد. همینطور دارد از بچّه ها خون می رود😥.
تازه عراقی ها هم هر لحظه ممکن است از راه برسند.»
گفتم:«من نمی دانم ولی محمّدحسین ناراحت می شود.»
این زمزمۂ آهسته ما را محمّدحسین شنید، تا حمید آمد دوباره چیزی بگوید، یک مرتبه بلند شد و ایستاد؛
حرف که نمی توانست بزند، با دست جلوی حمید را گرفت و اشاره کرد نباید از جایش تکان بخورد.
در واقع با اشاره دست فهماند که بنشین و حرکت نکن؛✋
وقتش که شد، همه باهم می رویم.
حدود دو ساعت روی تخته سنگ نشستیم، نزدیکی های ساعت سه بود که محمّدحسین بلند شد و اشاره کرد راه بیفتیم.
دیگر مشکلی نبود؛
در آن ساعت نیروهای خودی انتظار داشتند که برگردیم.
به خطّ که رسیدیم، کلمه رمز را گفتیم و وارد شدیم.
بعد بلافاصله سوار ماشین شدیم و به طرف مقرّ خودمان حرکت کردیم.
محمّدحسین، #مهدی_شفازند را بیدار کرد و با تخریب چی به سمت اسلام آباد حرکت کردند و واقعاً خدا به هردوی آن ها رحم کرد؛
چون خونریزی از محلّ جراحت آن ها را تا مرز بیهوشی رسانده بود!
جالب اینکه مهدی می گفت " او در همان حال بیهوشی لب هایش تکان می خورد و #ذکر می گفت!!!!"
#ما_ملت_امام_حسینیم🏴
#ما_محمد_را_دوست_داریم
🌷 @mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹