کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
#طلبه_شهید_مدافع_حرم 🌷محمدرضا دهقان امیری🌷 ✅ولادت:۱۳۷۴/۱/۲۶،تهران🌼 ✅شهادت:۱۳۹۴/۸/۲۱، #ح
🍃🌹| #شهیدانه
وقتی در راه ِ شهید و برای رسیدن به شخصیت #شهید تلاش میکرد...
گاهی
به مشکلاتی برمیخورد
یا
یه سری افراد اذیتش میکردن
یا
طعنه میزدن، تیکه مینداختن، مسخره میکردن
یا
کلی فحش بهش میدادن...
اما
هیچ وقت از تلاشی که میکرد پشیمون نمیشد!
چون برای شهید تلاش میکرد....
برای #شناخت_شهید
برای #تقرب_به_شهید و #شبیه_شدن_به_شهید
بهش میگفتم #محمدرضا!
آخه چرا ادامه میدی؟!
انقدر خودتو کوچیک نکن...
به اندازه کافی شهید رو شناختی!
به چه قیمت آخه؟! انقدر مسخرت میکنن!
لبخند میزد میگفت:
"بابا چیزی نشده. چیز خاصی نیست
برای شهیده...☺️"
لبخند میزد و
خیلی راحت میگذشت...
#پ_ن:
بعد شهادتش حرفشو درک کردم...
هرکاری کرد
برای #شهید بود
در پایان
شهادت روزیش شد...
♦️ #نقل_از_دوست_شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌷🍃
#خاطره
مدتی بود که اصرار داشت یک #موتور مدل بالاتر بخرد و ۵ میلیون پول لازم داشت، هر چه اصرار کرد من ندادم.
اما روزی که زنگ زد تا برای پاسپورتش 2 میلیون واریز کنم از او سؤال کردم برای چه کاری می خواهی سریع و بی وفقه، توضیح داد برای #سوریه، #عراق، #کربلا، #دمشق، برای پیاده روی #اربعین و آن قدر تند تند توضیح می داد که من مبادا نه بیاورم.
و من هم بلافاصله واریز کردم و دوستانش تعریف می کردند که بعد از پیامک من آن قدر #خوشحال 😍شد و تک و تک دوستانش را بوسید.🙂
در حقیقت من به خاطر احترام به باور #محمدرضا و این که دیدم راه و حرف و عقیده اش، حق است، کمکش کردم و 2 میلیون را در اختیارش قرار دادم.
#پاسپورتش را گرفت و کارهایش را کرد. یادم هست که هفته های آخر می رفت #فرودگاه می خوابید که مبادا اعزام باشد و او جا بماند و نتواند برود.
یکی از دوستانم بعد از #شهادت #محمدرضا همین سؤال را از من کرد.
من در جواب گفتم اگر پسرت برای #ادامه_تحصیل برای رسیدن به هدفش بخواهد به خارج از کشور، اروپا، امریکا و ... سفر کند، کمکش نمی کنی پولش را مهیا نمی کنی؟ جوابش مثبت بود.
گفتم از عاقبتش باخبری؟ گفت نه. #محمدرضا هم برای اعتقاداتش رفت، نمی دانستم چه عاقبتی دارد، خودش لیاقت داشت و به آن درجه رسیده بود و خدا انتخابش کرد.
#مادربزرگوارشهید
#هدف_شهید👌
#عقیده_حق🌷
#شهیدمحمدرضادهقانامیرے
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید"
🔹صفحه۲۰۹_۲۰۸
#پارت_نود_و_دوم🦋
((جزر و مدّ اروند))
[ادامه]
گفت:«تو که آن روز گفتی خواب نمانده بودم !»
گفتم :«آن روز میخواستم کتمان کنم ولی وقتی دیدم تو محکم و با اطمینان حرف میزنی فهمیدم که باید از جایی خبر شده باشی.»
گفت:«با این حرفت میخواستی من را به شک بیندازی.»
گفتم:«چه شکی؟»
گفت:«بیخیال خب! حالا چه میخواهی بگویی ؟»
گفتم :«هیچی !من فقط میخواهم بدانم تو از کجا فهمیدی؟»
گفت:«دیگر کار به این کار ها نداشته باش ،فقط بدان که #شهید نمیشوی!»
گفتم :«تو را #خدا به من بگو،باور کن چند روزی است این مسئله ذهنم را به خودمشغول کرده .»
گفت:«چرا قسم میدهی ؟نمیشود بگویم.»
گفتم :«حالا که قسم داده ام پس بگو.»
مکثی کرد و با تردید گفت:«خیلی خب! حالا که اینقدر اصرار میکنی میگویم ، ولی باید قول بدهی که چیزی به کسی نگویی ،لااقل تا موقعی که زنده ایم.»
گفتم:«هر چه تو بگویی قول میدهم.»
گفت من و #محمّد_حسین_یوسف_الهی توی قرارگاه شهید کازرونی اهواز داخل #سنگر خواب بودیم ،نصف شب محمّدحسین مرا بیدار کرد و گفت:«#محمدرضا ! حسین الان سر پست خوابش برده و کسی نیست که جرز و مدّآب را اندازه بگیرد ،همین الان بلند شو برو سراغش!
من چون مطمئن بودم محمّدحسین دروغ نمیگوید و بی حساب حرفی نمیزند بلند شدم که بیایم اینجا .
وقتی خواستم راه بیفتم ،دوباره آمد و گفت:«محمّدرضا به حسین بگو شهید نمیشوی چون بیست و پنج دقیقه خواب ماندی و بعد هم دفترچه را از ذهن خودت پر کردی .»
حالا فهمیدی که چرا اینقدر با اطمینان حرف میزدم ؟ اما تو با انکارت آن روز میخواستی من را نسبت به او به شک بیندازی .
وقتی اسم محمّد حسین یوسف الهی را شنیدم دیگر همه چی دستگیرم شد .
او را خوب میشناختم و باورم شد که شهید نمیشوم .
#ادامه_دارد
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🌴🌷🕊🌹🕊🌷🌴
#الگو_برداری_از_شهدا
#شهید_والامقام
#محمد_رضا_تورجی_زاده
وقتی #محمدرضا از #جبهه می اومد
و واسه چند روز خونه بود ، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم .
میدیدم نماز #شب میخونه و حال عجیبی داره
یه جوری شرمنده #خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین #گناه رو در طول روز انجام داده
یه روز #صبح ازش پرسیدم :
چرا انقدر #استغفار میکنی
از کدام #گناه می نالی
جواب داد :
همین که این همه #خدا بهمون #نعمت داده و ما نمی تونیم #شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای #شرمندگی داره...
راوی :
#خواهر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌴🌷🕊🌹🕊
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#عاشقانه_شهدا
#شهید_والامقام
#محمدرضا_میدان_دار
آخر شب بود .
نشسته بود لب حوض داشت #وضو می گرفت .
مادر بهش گفت : پسرم ، تو که همیشه #نمازت رو اول وقت می خوندی ، چی شد که ...؟!
البته ناراحت نباش، حتما کار داشتی که تا حالا #نمازت عقب افتاده.
#محمدرضا لبخندی زد و بعد از اینکه مسح پاشو کشید ، گفت :
الهی قربونت برم مادر ! #نمازم رو سر وقت، #مسجد خوندم .
دارم تجدید #وضو می کنم تا با #وضو بخوابم ...
شنیدم هر کس قبل از خواب #وضو بگیره و با #وضو بخوابه ، #ملائکه تا #صبح براش #عبادت می نویسند .
منبع :
کتاب دوران طلایی به نقل از مجموعه همکلاسی آسمانی
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ