eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
55 دنبال‌کننده
543 عکس
177 ویدیو
81 فایل
آیدی معاون آموزش گروه تبلیغی نورالزهرا سلام الله علیها علی سروش @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
. پُر از تواَم، به تُهی دستی‌ام نگاه مکن مگو که هیچ ندارم، ببین تو را دارم !
اگر بال و پرم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم و گر جان و سرم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم اگر روز قیامت از عطش جانم به لب آید شراب کوثرم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم اگر آب بقا ریزند، بی حیدر نمی‌نوشم و گر چشم ترم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم اگر سلمان شوم بی مهر زهرا نامسلمانم خلوص بوذرم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم اگر چون نخل خشکی باشم و از روضه‌ی رضوان همه برگ و برم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم اگر با آن همه فیض مِنی در ماه ذیحجّه وقوف مشعرم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم اگر با دست جبریل امین پروانه‌ی جنّت به صبح محشرم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم اگر از کلّ سادات ملک بر قلّه‌ی گردون مقام برترم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم اگر بر مسند شاهی به بام عرش بنشینم هزاران کشورم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم اگر از کثرت اشگ سحر در خلوت شب‌ها دو دریا گوهرم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم اگر دائم بمیرم وز نفس‌های مسیحایی روان بر پیکرم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم اگر با جام خضر از چشمه‌ی آب بقا، هر دم حیات دیگرم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم کی‌ام من «میثمم» عمری گدای کوی زهرایم و گر صد افسرم بخشند بی زهرا نمی‌خواهم شاعر: استاد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن نگاهی از کرم بر چشم‌های خسته‌ی ما کن تمام آفرینش بی‌تو باشد جسم بی‌جانی بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن کنار علقمه با مادر مظلومه‌ات زهرا دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن بیا با اشک کن همچون عموی خویش، سقّایی بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن بیا و تير را بیرون بکش از حنجر اصغر پسر که ذبح شد از تیرِ قاتل، فکر بابا کن ** بیا دست یداللهی، برون از آستین آور طناب خصم را، از دست‌های عمّه‌ات وا کن سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی بيا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن بریزد خون «میثم» تا به خاک پای یارانت بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
ای خوش آن‌روزی که ما، در خانه مادر داشتیم دیده از دیدار رخسارش، منور داشتیم هر کسی جسم عزیزش روز بر دارد، ولی، ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم! کاش آن‌روزی که تنها مادر ما را زدند ما یکی را در میان کوچه، یاور داشتیم! کاش محسن را نمی‏کشتند، تا ما غنچه‏‌ایی یادگار از آن گلِ رعنای پرپر داشتیم! کاش آن ساعت که دانستیم بی مادر شدیم جای آغوشش به خاکِ تیره، بستر داشتیم! این در و دیوار می‏گرید به حال ما، که ما مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم! مادر ما، رفت از دنیا در آن‌حالی که ما گریه بر حالش سر قبر پیمبر داشتیم! (میثم) از دل می‏‌سراید شعرِ جان‌سوزش، بلی از عنایت ما به او چون لطف دیگر داشتیم ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
دست من و عنایت و، لطف و عطای فاطمه قلب من و محبت و، مهر و ولای فاطمه طبع من و قصیده‌ی، مدح و ثنای فاطمه جرم من و شفاعتِ، روز جزای فاطمه به بذل دست فاطمه، به خاک پای فاطمه منم گدای فاطمه، منم گدای فاطمه رشته‌ی مهر فاطمه، سوی خدا کشد مرا دل به‌ولاش داده‌ام، تا به کجا کشد مرا گر به زمین زند مرا، ور به سما کشد مرا درد اگر عطا کند، یا به بلا کشد مرا پای برون نمی‌نهم، از سر کوی فاطمه وا نشود لبم مگر، به گفت‌وگوی فاطمه رشته‌ی چادرش اگر، به دست انبیا رسد شعار فخر انبیا، به عرش کبریا رسد از لب جانفزاش اگر، زمزمه‌ی دعا رسد جان ز نوای گرم او، به جسم مصطفی رسد کسی که قدر و هل اتی، گفته خدا به وصف او کجا قصیده‌های من بُوَد رسا به وصف او فاطمه‌ای که مصطفی، خوانده به رتبه مادرش به احترام می‌کند، قیام در برابرش به دست و سینه و جبین، بوسه زند مکررش بوی بهشت یافته، از دم روح پرورش مادح او کسی به جز، خدا شود نمی‌شود حقِّ سخن به مدح او، ادا شود نمی‌شود منم که مهر داغ او، نقش گرفته بر دلم سرشته با ولایتش، دست حق از ازل گِلم اوست که هست تا ابد، گره‌گشای مشکلم زشعله‌ی محبتش، داده ضیا به محفلم درآیم از دری دگر‌، گر از دری برانَدَم نمی‌روم زکوی او، چه رانَدَم چه خوانَدَم عصمت داوری نبود، اگر نبود فاطمه جنت و کوثری نبود، اگر نبود فاطمه هیچ پیمبری نبود، اگر نبود فاطمه احمد و حیدری نبود، اگر نبود فاطمه آنچه که آفریده حق، بوده برای فاطمه گفت از آن سبب نبی، من به فدای فاطمه به پیش بحر جود او، محیط کمتر از نمی گدای کوی خویش را، اگر عطا کند کمی همان عطای اندکش، فزون بُوَد ز عالَمی مرا چه غم اگر خدا، به مهر او دهد غمی دل به ولاش بسته‌ام، در آرزو نشسته‌ام تیر غمش مگر رسد، به سینه‌ی شکسته‌ام ای‌که به قلب عالَمی، نقش گرفته داغ تو ای‌که پریده مرغ دل، از همه سو سراغ تو میوه‌ی معرفت خورد، روح الامین ز باغ تو نور دهد به دیده‌ها، تربت بی چراغ تو قسم به قبر مخفی‌ات، قسم به خاک تربتت خونْ دل پاره‌پاره‌ام، گشته به یاد غربتت ای که خزان شد از ستم، بهارِ زندگانی‌ات گشته خمیده سرو قد، به موسم جوانی‌ات مدینه بعد مصطفی، ندیده شادمانی‌ات قسم به عمر کوته و، به رنج جاودانی‌ات عنایتی! عنایتی! «میثمِ» دل شکسته‌ام رو به سوی تو کرده‌ام، دل به غم تو بسته‌ام ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
عرش زیر علم توست اباعبدالله فرش خاک قدم توست اباعبدالله نه فقط دشت جگر سوخته‌ی کرب و بلا همه عالم حرم توست اباعبدالله آنچه داریم و نداریم خدا می‌داند که کمی از کرم توست اباعبدالله مکتب و صوم و صلاة و شرف و عزت ما همه مرهون دم توست اباعبدالله شادی هر دو جهان بر دگران ارزانی دل ما وقف غم توست اباعبدالله به خدایی خداوند دو عالم سوگند گریه‌ی خلق، کم توست اباعبدالله تو که هستی که زیارتگه ارواح رسل حرم محترم توست اباعبدالله؟ دین اسلام سرافراز ز خون تو ولی قامت کوه خم توست اباعبدالله "میثم" از خویش چه دارد که به وصفت آرد هرچه دارد ز دم توست اباعبدالله... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e