#داستان_شب آور_توبه_زنی_که_به_فساد_شهره_بود
#شَعْوانه نام زنی بود که آوازی خوش داشت و در بصره، در مجلس فسق و فجور شرکت می کرد و ثروتی از این راه برهم زده و کنیزکانی خریداری کرده بود.
روزی با جمعی از کنیزان خود در کوچه های بصره می گذشت به در خانه ای رسیدندکه از آن افغان و خروش بلند بود گفت: سبحان الله! در این خانه عجب مصیبت وغوغایی است! کنیزی را به اندرون فرستاد از برای استعلام از حقیقت حال، آن کنیز رفت و معاودت نکرد. و کنیزی دیگر را فرستاد آن نیز رفت و نیامد. دیگری را فرستادو به او تاکید نمود که زود معاودت کن. کنیز رفت و برگشت و گفت: ای خاتون! این غوغای مردگان نیست، ماتم زندگان است. این ماتم بدکاران و عاصیان و نامه سیاهان است. که این را بشنید گفت: آه، بروم و ببینم که در این خانه چه خبر است.
شَعْوانه چون به اندرون رفت دید واعظی در آنجا نشسته و جمعی در دور او فراهم آمده ایشان را موعظه می کند و از عذاب خدا می ترساند. و ایشان همگی به گریه و زاری مشغولند. و در حینی رسید که واعظ تفسیر این آیه می کرد که:
«إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً* وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُوراً» .
زمانى که #آتش #دوزخ، تکذیب کنندگان قیامت را از مکانى دور ببیند، خروش و فریاد #جهنم را از دور به گوش خود مى شنوند، چون آن تبهکاران را در زنجیر بسته به محل تنگى از #جهنم دراندازند، در آن حال فریاد واویلا از دل برکشند!
#شَعْوانه چون این را شنید بسیار در وی اثر کرد و گفت: ای واعظ! من یکی از روسیاهان درگاهم آیا اگر توبه کنم حق - تعالی - مرا می آمرزد؟ گفت: البته اگر توبه کنی خدای - تعالی - تو را می آمرزد اگر چه گناه تو مثل #گناه #شَعْوانه باشد. گفت: ای عالم! #شَعْوانه منم و #توبه کنم که من بعد گناه نکنم. آن واعظ گفت: #خدای - تعالی - ارحم الراحمین است و البته اگر #توبه کنی آمرزیده شوی.
پس #شَعْوانه #توبه کرد و بندگان و #کنیزان خود را آزاد کرد و به #صومعه رفت و مشغول عبادت پروردگار شد و دائم در #ریاضت مشغول بود، به نحوی که بدنش گداخته شد و به نهایت ضعف و نقاهت رسید.
روزی در بدن خود نگریست، خود را بسیار ضعیف و نحیف دید گفت: آه آه، در دنیا به این نحو گداخته شدم و نمی دانم در آخرت حالم چون خواهد بود؟ ندایی به گوش او رسید که دل خوش دار و ملازم درگاه ما باش تا روز قیامت ببینی حال تو چون خواهد بود».
نیامد بدین در کسی عذر خواه
که سیل ندامت نشستش گناه
چه شبهه در اینکه: هر که ملازم درگاه او باشد و از خوف او ترک #معاصی کند درروز #قیامت رحمت الهی او را فرو می گیرد و به درجات عالیه و مراتب متعالیه می رسد.
منابع؛ فرقان،آیه ۱۳
ریاحین الشریعه، ج ۴، ص ۳۶۴به نقل از نفحات الانس
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🍃🍃🍃💞💞💞🍃🍃🍃
✨﷽✨
#داستان_شب
✍فرزند #شیخ رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی از#دوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم #جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که #موی بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند
از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می گوید #چشمتان رااز نامحرم برگردانید و خود ایشان #اینطور نگاه میکند! نگاهی به من کرد و فرمـود: #توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین! نگاه کردم دیـدم #همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد و آتش او به کسانی که #چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند .
💥شیخ رجبعلی فرمـود این# زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به #آتش جهنـم می بَرَد .
📚کتاب بوستان حجاب ص ۱۰۹
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
🔴پسر جوان و دختر تنهـــا
جوانی #دخترکی زیبارا درحال گریه دید گفت چرا گریه میکنی؟ دختر گفت: من در #فلان روستا زندگی میکنم امروز در مدرسه تأخیر کردهام و سعی نمودم که در #موعد مقرر خود را به ترمینال برسانم امّا وقتی به اینجا رسیدم متوجه شدم که #رفقایم رفتهاند و من تنها ماندهام
جوان گفت #امشب به خانه من بیا. شبانگاه شیطان مرتباً جوان را وسوسه میکرد و به او #القاء میکرد که این #صید گرانبهایی است که در کنار تو آرمیده است. به #زیبایی و طراوت و شادابی او به این عروس رایگان نظر کن.
چه کسی میداند که تو با او #چکار میکنی؟ برو در کنار او بخواب. دختر نیز نمیتوانست #بخوابد زیرا با جوانی ناآشنا در اتاقی به سر میبرد و در حال #مبارزه و ترس و حیرت لحظات را سپری میکرد. خواب به چشم هیچ کدام فرو نرفت
#شیطان دست از سر جوان برنمیداشت پسرجوان از #جا برخاست و چراغی را روشن کرد کماکان شیطان اورا #ترغیب به تعدی به دختر جوان میکردجوان در حالی که چراغ را #روبروی خود گذاشته بود نفسش را مخاطب قرار داد و گفت: من #انگشتم را روی چراغ قرار خواهم داد. اگر بر آتش چراغ صبر کنی و #سوزش و درد آن را تحمل کنی به معصیت اقدام کن و گرنه از #خدای یکتا بترس و به آیندهات امیدوار باش انگشتش را روی چراغ گذاشت تا حدی که #بوی سوختن آن به مشام رسید و از درد شدید بر خود میپیچید و با خود میگفت: ای #دشمن خدا اگر تو بر آتش چراغ و این شعلهی ضعیف صبر نکنی پس چگونه #آتش سهمگین دوزخ را تحمل خواهیکرد؟
صبح فردا جوان دختر را خدمت پدر دختر برد و #سلامت تحویل داد
آنگاه پدرش به جوان نزدیک شد و بر او سلام کرد و از #او تشکر و قدردانی نمود.
مدتی بعد به #خواست خداوند ان پسر و دختر به نکاح هم درامدند
📚روایات و داستانهای کهن وقرانی
شهرام شیدایی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حضرت_زهرا
روزی #حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به #اسماء فرمود:« چه بد است این تختههایی که بدن مرده را برای #تشییع جنازه روی آن میگذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر #بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»
اسماء گفت:« من که در #حبشه بودم، میدیدم مردم آنجا #تابوتی از چوب درست میکردند و مرده را داخل آن میگذاشتند.»
سپس اسماء با #چوب خرما تابوتی لبهدار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار #خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و #پارچهای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمیشود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از #مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»
روایت شده است که بانو حضرت فاطمه (علیها سلام ) به اسما بنت عمیس فرمودند : من آنچه را که به #پیکر زنان (به هنگام مرگ ) می سازند زشت می انگارم جامه ای را بر او #می افکنند که آن پیکر را به هر بیننده ای می نمایاند و ....
اسما گفت : وقتی من در 'سرزمین حبشه بودم دیدم آنها چیزی را می ساختند شاید شما را به #شگفتی بیاورد می خواهید آن را برای شما #بسازم ؟ حضرت پاسخ فرمود : آری
اسما تختی را طلبید و آن را #واژگون بر زمین نهاد و سپس چند چوب خواست و آنها را بر #پایه های تخت محکم کرد . بعد هم پارچه ای به روی ان کشید و گفت : این طور دیدم درست می کنند .
حضرت فاطمه (سلام الله علیها ): مانند همین را برای من بساز . مرا بپوشان خداوند تو را از #آتش بپوشاند .
همچنین روایت شده است که وقتی بانو شکل آن تصویری را که اسما ساخته بود را دید #تبسمی بر لب آورد و تا آن زمان به غیر از همان لحظه خنده بر لبش نیامده بود و فرمود این چه زیبا و نیکو است . در آن نمی توانند زن را از مرد تشخیص دهند
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
💞💞💍💍💞💞
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_اول
🤔🔰 چطور #رضايت_والدين را براي ازدواج جلب کنيم؟
#ازدواج در ايران به معني پيوند دو نفر نيست، بلکه به معني 10، 20 يا حتي 50 نفر است! شما با ازدواجتان دو خانواده (و در برخي مناطق کشور دو طايفه) را به هم پيوند مي زنيد و به همين دليل، #خانواده سهم بزرگي در انتخاب و زندگي آينده دارد. آنقدر که اگر پدر و مادر #مخالف_ازدواج شما باشند، سايه اين مخالفت همواره بر سر زندگي شما خواهد بود. پس چگونه #والدین را راضی کنیم ؟
🌟 1.اول از همه بگوييم که #تهديد و پرخاشگري و جنگ و دعوا به هيچ نتيجه اي نمي رسد و فقط #آتش معرکه را بيشتر مي کند. بنابراين از فکر قهرمان بازي بيرون بياييد و بيشتر تلاش کنيد در #سکوت و آرامش ماجرا را پيش ببريد.
🌟 2. با والدين تان #صحبت کنيد. در شرايطي آرام و منطقي و هر از چند #گاهي بحث را پيش بکشيد و سعي کنيد نظر #مثبت شان را جلب کنيد.
🌟 3.والدين شما، حتما دلايلي براي #مخالفت شان دارند. آنها را بشنويد و #سعي کنيد فارغ از شور و شوق عاشقي و هيجانات مقطعي، اين دلايل را تحليل کنيد. شايد واقعا حق با آنها باشد. مي توانيد اين دلايل را با #فرد سومي که به بي طرفي او اطمينان داريد در ميان بگذاريد و #مشورت کنيد. اين فرد مي تواند دوست، استاد، #بزرگ فاميل يا مشاور باشد.
#ادامه_دارد.....
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🔴 #چوبکبریتهای_زندگی
💠 بسیاری از اشیاء #کوچک در شرایط عادی، ضایعات به حساب میآیند و حتّی در سطل زباله انداخته میشوند. مثل یک میخ کوچک، #سوزن سرم، یک چوب کبریت، پیچ و مهره ریز و دهها چیز بیارزش دیگر که کسی تلاش جدّی برای نگهداری آنها نمیکند. امّا گاه در شرایط سخت و #حسّاس همین اشیاء بیارزش نقش حیاتی ایفا میکنند. سوزن سرم جان یک بیمار و چوب کبریتی جان انسانی را از #سرما نجات میدهد.
💠 در زندگی مشترک، گاه یک رفتار یا جمله کوچک و به ظاهر ناچیز، آبی بر روی #آتش دعوا و تشنّج است و از فتنهای بزرگ جلوگیری میکند. هر رفتار و جملهی سادهای که بتواند همسر را از لجبازی، #عصبانیّت و جدل دور کند گوهری ارزشمند است.
💠 برای نمونه برخی رفتارها و جملات ساده و #کوچک را که در حال عصبانیّت همسر کارگشاست ذکر میکنیم:
🔅بوسیدن پیشانی همسر
🔅 مالش مهربانانهی شانههای همسر
🔅سکوتِ متواضعانه به هنگام عصبانیت شدید وی
🔅آوردن آب قند برای او
🔅لبخند زدن با ژست پذیرش نظر او
🔅 جملات کوتاه مثل "خودتو اذیت نکن"، "حق با توست"، "ارزششو نداره خودتو ناراحت نکن"، "درکت میکنم"،"منو #ببخش اگر ناراحتت کردم"،"طاقت دیدن ناراحتیتو ندارم"،"بیا فراموشش کنیم"،"چشم هر چی تو بگی عزیزم"،"تو جون بخواه عزیزم"،"روی حرفات فکر میکنم"،"از دستم #راضی باش" و صدها رفتار کوچک و جملهی کوتاه و ساده که در بزنگاهها شما را از خطر سردی روابط نجات میدهد.
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
3.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🩹
باد هم کم نکند #سوز_دل صحرا را
قطرهای عشق به #آتش 🔥 بکشد دریا را
این ترک خورده دلم💔، وحشت این را دارد
که بمیرد و نبیند #پسر_زهرا را😔
🍂 #غروب_آخرین_جمعه_پائیز🍂
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ارزش #حق_رأی و مسئولیت در قبال استفاده از آن🔸
ممکن است بگویید من در بین نامزدها، فرد شایسته ای را ندیدم پس در انتخابات شرکت نمی کنم. این طور نیست. وقتی شرکت نکردی این حق رأی خودت را دفن کردی. این حق رأیی که به شما داده اند، امانت است.
اگر رأی سفید بدهید، این امانت را آتش زدید. نظام، مردم، شهداء، زحمت کشیدند تا این حق رأی را درست کردند.
فرض کن این کارت رأی، #یک_میلیارد_تومان ارزش دارد، وقتی از آن استفاده نکنی یا رأی سفید بدهی، یعنی این یک میلیارد تومان را #آتش زده ای؛ باید جواب بدهی
. هر فردی حق رأی دارد و از این حق استفاده نکند، مثل اینست که یک میلیارد تومان را آتش زده. باید جواب بدهد. اگر هم به نااهل رأی بدهد، باز باید جواب بدهد.
#تکرار_می_کنم: امام با کمک خون شهداء، در جیب فرد فرد این مردم، یک میلیارد تومان گذاشت. چهار سال به چهار سال، این پول در جیبتان ثبت می شود.
👈 به نااهل بدهی، مسئولی.
👈از آن استفاده نکنی، باز هم مسئولی!