#داستان_شب
✅مردی متوجه شد که #گوش همسرش شنوایی اش کم شده است.ولی نمی دانست این #موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد.
به این دلیل، نزد #دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت.
دکتر گفت: برای اینکه #بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، #آزمایش ساده ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو:در #فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعددر ۲متری و به همین ترتیب تابالاخره جواب بدهد.
آن #شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود.
⁉️ #سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید
⁉️بعد بلند شد و #یک متر به سمت آشپزخانه رفت ودوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید.
⁉️بازهم #جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید.
⁉️ این بار جلوتر رفت و گفت: ” #شام چی داریم؟”
و این بار همسرش گفت: عزيزم برای چهارمین بار میگم؛ ” #خوراک مرغ!“
🖋 گاهی هم #بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیبهایی که تصور میکنیم در#دیگران وجود دارد در وجود خودمان است.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
📚#داستان_شب
📕این داستان :#اشك_پدر
مردی که #همسرش را از دست داده بود، #دختر سه ساله اش را بسیار دوست داشت. دخترک به #بیماری سختی مبتلا شد. پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی اش را دوباره بدست بیاورد، هرچه #پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری #جان دخترک را گرفت و او مرد. پدر درِ خانه اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس #صحبت نمی کرد. سرکار نمی رفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی #عادی برگردانند ولی موفق نشدند.
شبی رویای #عجیبی دید. دید که در بهشت است و صف منظمی از فرشتگان کوچک در جاده ای #طلایی به سوی کاخی مجلل در حرکت هستند. همه #فرشته های کوچک در حال شادی بودند. هر #فرشته شمعی در دست داشت و شمع همه فرشتگان به جز یکی روشن بود. مرد #جلوتر رفت و دید فرشته ای که شمعش #خاموش است، همان دختر خودش است. پدر فرشته غمگینش را در #آغوش گرفت و او را نوازش داد. از او پرسید: دلبندم، چرا #غمگینی؟ چرا شمع تو خاموش است؟
دخترک به پدرش گفت: #پدرجان، هر وقت شمع من #روشن می شود، اشک های تو آن را خاموش می کند و هر وقت تو #دلتنگ می شوی، من هم غمگین می شوم. هر وقت تو گوشه گیر می شوی، من نیز #گوشه گیر می شوم و نمی توانم همانند بقیه شاد باشم. پدر در حالی که اشک در چشمانش #حلقه زده بود، از خواب پرید و اشکهایش را پاک کرد.
✓
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
┄┄┅┅┅❅🍃🥀🍃❅┅┅┅┄┄
✍دوستان من!
اگر می خواهید در #نماز خواندن خودتان،یک پله #جلوتر هم بروید و می خواهید نماز هایتان بهتر شود،گاهی #نماز_شب بخوانید.😍
✅چون نافله و #نمازشب خیلی به نماز روز کمک می کند و #نواقص آن را جبران می کند. #نمازشب قدرت بالایی به انسان می دهد و #گناهان ما را پاک می کند.
💫 اینکه انسان برای #نمازشب بلند شود،و تنهایی در خانه پروردگارش برود،خیلی قشنگ و #لذت_بخش است...😇
••❥⚜︎-----------
@mojaradan
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
┄┄┅┅┅❅🍃🥀🍃❅┅┅┅┄┄