eitaa logo
مجردان انقلابی
13هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
💕 حکمت و عدالت روزی موسی (علسه السلام) به پیشگاه خداوند عرضه داشت خدایا، امروز من را به برخی و امور نهفته آگاه کن. خداوند به او فرمود به کنار چشمه برو، خود را در میان گیاهان مخفی کن و نگاه کن چه در آنجا رخ می دهد. حضرت موسی (ع) این کار را کرد و به چشمه پرداخت. در همان سواری به کنار آب آمد، لباس خود را در آورد و آب تنی کرد و سپس بر تن کرد و رفت، اما پول های خود را جا گذاشت. کنار چشمه آمد و کیسه پول را و رفت. حضرت موسی (ع) شاهد بود که در همان کوری به کنار چشمه آمد و آنجا نشست. در همین سوار به دنبال کیسه خود بازگشت و چون کیسه را نیافت، از کور پرسید آیا تو پول مرا ندیدی؟ کور که از هیچ اطلاع نداشت اظهار بی خبری کرد. سوار باچند ، کور را از پا در آورد و او را و گریخت. حضرت موسی (ع) بعد از این واقعه عرض کرد خدایا، این چه ای بود که به من نشان دادی؟ حکمت هر چه بود این گونه بود که فرد گناه کشته شد. خداوند فرمود ای موسی (ع)، این کودک مدت ها نزد مرد اسب سوار کار کرده بود و آنچه در کیسه بود حق او بود که مرد اسب سوار از پرداخت آن کرده بود. اینک کودک پدر است که از این راه به حق خود رسید. اما آن کور که تو دیدی، در پدر آن سوار کار را به قتل رسانده بود و اکنون با و عدالت به سزای عمل خود رسید. اینست گردش و چرخش روزگار👍 دلی رو بشکنی ....دلت میشکنه حقی رو بخوری ...حقت خورده میشه آبرویی رو بریزی.....آبرویت ریخته میشه و و و ....... ‍ @mojaradan ••✾🌻🍂🌻✾••
هدایت شده از مجردان انقلابی
⭕️ موسے (علیہ السلام) و مرد دیوانهـ⭕️ روزے حضرت موسے (ع) بہ طور مے رفت تا با خویش مناجات و گفتگو ڪند. در راهـ، دید ڪہ در حال مناجات بود. با دیدن حضرت موسے (ع) رو بہ موسے (ع) ڪرد و گفت وقتے بہ ڪوہ طور رسیدے بہ خداوند بگو آنچہ گفتہ اے ڪردہ شد، مرا رحمت خویش قرار دهـ. حضرت موسے (ع) از آنجا گذشت. بہ مخمور رسید ڪہ او هـم با دیدن موسے (ع) بہ او گفت بہ خداوند بگو این عاشق،# شیفتہ دوستدار توست، آیا تو هـم او را دوست داری؟ حضرت موسے (ع) از این شخص نیز گذشت. بہ اے رسید ڪہ با سر و پاے برهـنہ و ، گستاخ وار نزدیڪ آمد و گفت بہ پروردگار بگو ڪہ تا ڪے مرا و سودایے مے داری، بیش از این تاب و طاقت خوارے ندارم. بہ خداوند بگو من تو را ڪردہ ام، تو هـم مے توانے مرا ترڪ ڪنے و دست از من بداری؟ حضرت موسے (ع) این سخن دیوانہ را نگفت و بہ راہ خود ادامہ داد تا بہ ڪوہ طور رسید. قصہ آن و عاشق را براے خداوند تعریف ڪرد و درخواست آنهـا را بہ خدا رساند. خداوند فرمود آن عابد رحمت ماست و نصیب آن عاشق، ما. هـر آنچہ ڪہ از ما خواستہ اند برآوردہ مے ڪنیم تا باشد ڪہ از باقے بمانند. حضرت موسے (ع) در مقابل حق ڪرد و خواست بازگردد. خداوند او را قرار داد و فرمود پیام دیگرے بہ تو دادند ڪہ بہ ما . چرا قصہ آن دیوانہ را از من پنهـان ڪردی؟ حضرت موسے (ع) گفت خداوندا، آن پیغام را بدارم بهـتر است. تو ڪہ خود مے دانے آن دیوانہ چہ گفتہ است. من نمے توانم در بزرگے تو اینگونہ بے ادبانہ پیغام او را برسانم. اما خداوند بدون توجہ بہ حرف موسے (ع) فرمود بہ او بگو اگر تو ما را ڪنی، من تو را ترڪ ڪرد، سر بہ راہ باشے و چہ پیچے ڪنی. @mojaradan