مجتمعنا
تلقی حکمتبنیاد از تمدن و تاریخ
یا
عنوانی که من بیشتر میپسندیدم،
"امتداد اجتماعی_تاریخی حکمت اسلامی تا انقلاب"
محصول متنی حدودا ۱۷۰ صفحهای است که بعدا خلاصه شد و بعنوان بخشی از این کتاب در تقریر دیدگاه استاد معزز، حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا به سرانجام رسید.
مبنای اصلی این تقریر، همان حدیث پیمانه مشهور است که مقام معظم رهبری آنرا نمونه خوبی از امتداد اجتماعی حکمت اسلامی دانستند، هرچند دیگر آثار منتشر شده یا حتی منتشرنشده استاد (مثل جزوه فقه حکومتی موسسه معنا) را هم دیدم.
در تقریر اثر، علاوه بر راهنمایی استاد، از نکات دکتر مهدی سلطانی و دکتر لبخندق هم بسیار استفاده کردم و از ایشان بسیار سپاسگزارم. از دوستانی که متن را خواهند خواند، تقاضای نقد این وجیزه را دارم.
از دکتر قاسم زائری که ایده اصلی کار را مطرح کردند و از دکتر سجاد صفارهرندی که صبورانه کار را به سرانجام رساندند، ممنونم.
در آستانه چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و پنجمین سال صدور بیانیه گام دوم خطاب به ملت ایران، کتاب «انقلاب بیپایان: واکاوی پیشینه و افق تمدنی انقلاب اسلامی در پرتو بیانیۀ گام دوم» با مقدمه حجت الاسلام و المسلمین حمید پارسانیا و به کوشش دکتر محسن لبخندق و دکتر محمدرضا خادمی توسط انتشارات سمت منتشر شد.
این اثر دو جلدی در شانزده فصل و به قلم اساتید ذیل به نگارش در آمده است:
«دکتر محسن لبخندق، دکتر محمدحسین رجبی دوانی، دکتر فرزاد جهانبین، حجتالاسلام والمسلمین علی ذوعلم، حجتالاسلام والمسلمین حمید شهریاری، دکتر میثم لطیفی، دکتر نعمت الله کرمالهی، دکتر سهیلا صادقی فسایی، دکتر محمدرضا قائمینیک، حجتالاسلام والمسلمین سید یدالله یزدانپناه، دکتر رسول بخشی دستجردی، دکتر مجتبی جاویدی، دکتر شریف لکزایی، دکتر محمد جمشیدی، دکتر محمود بابایی، دکتر میثم آقداغی».
https://samt.ac.ir/fa/news/703/کتاب-انقلاب-بی-پایان-واکاوی-پیشینه-و-افق-تمدنی-انقلاب-اسلامی-در-پرتو-بیانیۀ-گام-دوم-منتشر-شد
مجتمعنا
در آستانه چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و پنجمین سال صدور بیانیه گام دوم خطاب به ملت ایرا
عناوین ۱۶ فصل این کتاب عبارتند از:
فصل اول: هستیشناسی گام دوم انقلاب اسلامی در تعاطی منظومۀ فکری آیتالله خامنهای و نظریه اجتماعی حکمتبنیان
فصل دوم: الهیات شیعی و ظرفیتهای اصل امامت در تحقق گامهای انقلاب اسلامی
فصل سوم: تمدن نوین اسلامی بهمثابۀ دالّ مرکزی بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی
فصل چهارم: آرمانهای فطری و جهانی انقلاب اسلامی و آیندۀ گام دوم انقلاب
فصل پنجم: گام دوم انقلاب اسلامی و راهبردهای تقویت و توسعۀ مقاومت در جهان اسلام
فصل ششم: بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی و مکتب مدیریت جهادی
فصل هفتم: نقش و جایگاه جوانان در گام دوم انقلاب اسلامی
فصل هشتم: گام دوم انقلاب اسلامی و بایستههای گفتمان مرجع در موضوع زنان
فصل نهم: تحلیلی تاریخی ـ تمدنی از مناسبات علم و انقلاب اسلامی (محمدرضا قائمی نیک)
فصل دهم: معنویت و اخلاق؛ جوهرۀ گام دوم انقلاب اسلامی
فصل یازدهم: تحلیل پولی روابط نظام سرمایهداری حاکم بر جهان و بررسی نظام اقتصادی کشور
فصل دوازدهم: بنیان عدالت در گام دوم انقلاب اسلامی
فصل سیزدهم: استقلال و آزادی: تبیینی در افق گام دوم انقلاب اسلامی
فصل چهاردهم: سیاست خارجی در گام دوم انقلاب اسلامی: بازسازی مبتنی بر عقلانیت انقلابی
فصل پانزدهم: چیستی و چگونگی عزت در روابط بینالملل؛ با الهام از بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی
فصل شانزدهم: نسبتشناسی سبک زندگی و پیشرفت: تأملی در امتداد بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی
🔅بعثت تا بعثت (۴)
🔸سمینار فناوریهای فرهنگی و بازتولید انقلاب اسلامی
✅ نقش هیئت در بازتولید گفتار انقلاب اسلامی (تبار، تاریخ و آینده)
با حضور :
⏮ محمدتقی کرمی/ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ره
⏮ محمدرضا قائمینیک/ عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی
⏮ صابر جعفری کافیآباد/ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
⏮ محسن امین/ دکتری جامعهشناسی فرهنگی و پژوهشگر حوزه مناسک
⏱سهشنبه ۲۴ بهمن ؛ ساعت ۱۴ تا ۱۶
📱پخش زنده:
skyroom.online/ch/ricac/culture
📍محل برگزاری: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
🔗@ricac_ac_ir
جناب آقای دکتر رضا نظریان، نقدی بسیار مفید و ارزشمند دربارۀ کتاب «چارچوبی برای سیاستگذاری علم، تعامل علوم انسانی و علوم طبیعی» مرقوم فرمودند. با توجه به وزانت نقد و نکات ارزشمند ایشان و اینکه این نقد، در نشریهای منتشر نشده، لازم بود در اینجا منتشر شود.
[قسمت اول]
یک. دورکیم و وبر جزء متفکران قرن 19 آمدهاند درحالیکه شاخصترین کارهای این دو مانند اقتصاد و جامعه، صوربنیانی حیات دینی، نوشتارهای جنگ اروپایی اول، علم به مثابه حرفه، سیاست به مثابه حرفه و... اساسا مربوط به فضای قرن 20 است.
دو. یکی دو جا گفته شده که کار وبر درون فهمی بوده، درحالیکه وبر درون فهمی نکرده، تفهم (verstehen) در کار وبر غیر از درونفهمی است. وبر بر کار ویندلباند، ریکرت و دیلتای نکاتی را اضافه کرده است. در این خصوص و برخی از نکات آنها را هم حذف کرده است. جعبه ابزار کار او در این مورد هم اقتصاد و جامعه است.
سه. در مورد توضیحات کار صدرا در برخی مواقع کار به سمت توضیح فلسفه صدرا رفته است، درحالیکه باید از همان ابتدا دلالتهای کار صدرا برای سیاستگذاری رابطه بین علوم انسانی و علوم طبیعی توضیح داده بشود. بهعنوان یک خواننده به نظرم این مورد همچنان باید بیشتر توضیح داده میشد.
چهار. در برخی موارد مشخص نیست مسئله، انسان و طبیعت است یا علوم انسانی و علوم طبیعی. انسان و طبیعت یک مقوله پژوهشی است و علوم انسانی و علوم طبیعی یک مقوله پژوهشی دیگر.
جناب آقای دکتر رضا نظریان، نقدی بسیار مفید و ارزشمند دربارۀ کتاب «چارچوبی برای سیاستگذاری علم، تعامل علوم انسانی و علوم طبیعی» مرقوم فرمودند. با توجه به وزانت نقد و نکات ارزشمند ایشان و اینکه این نقد، در نشریهای منتشر نشده، لازم بود در اینجا منتشر شود.
[قسمت اول]
یک. دورکیم و وبر جزء متفکران قرن 19 آمدهاند درحالیکه شاخصترین کارهای این دو مانند اقتصاد و جامعه، صوربنیانی حیات دینی، نوشتارهای جنگ اروپایی اول، علم به مثابه حرفه، سیاست به مثابه حرفه و... اساسا مربوط به فضای قرن 20 است.
دو. یکی دو جا گفته شده که کار وبر درون فهمی بوده، درحالیکه وبر درون فهمی نکرده، تفهم (verstehen) در کار وبر غیر از درونفهمی است. وبر بر کار ویندلباند، ریکرت و دیلتای نکاتی را اضافه کرده است. در این خصوص و برخی از نکات آنها را هم حذف کرده است. جعبه ابزار کار او در این مورد هم اقتصاد و جامعه است.
سه. در مورد توضیحات کار صدرا در برخی مواقع کار به سمت توضیح فلسفه صدرا رفته است، درحالیکه باید از همان ابتدا دلالتهای کار صدرا برای سیاستگذاری رابطه بین علوم انسانی و علوم طبیعی توضیح داده بشود. بهعنوان یک خواننده به نظرم این مورد همچنان باید بیشتر توضیح داده میشد.
چهار. در برخی موارد مشخص نیست مسئله، انسان و طبیعت است یا علوم انسانی و علوم طبیعی. انسان و طبیعت یک مقوله پژوهشی است و علوم انسانی و علوم طبیعی یک مقوله پژوهشی دیگر.
https://eitaa.com/mojtamaona/366
[نقدهای دکتر رضا نظریان]
پنج. ارجاعات مداوم به کار سید حسین نصر یا کربن برای بنده بهعنوان خواننده کمی خسته کننده بود. مثلاً برای توضیح سهروردی یا قرون اولیه اسلامی. کربن و نصر نوعی نگاه تحلیلی به سنت فرهنگی ایران و اسلام دارند که این نگاه مورد مناقشه است و در جای خودش باید مفصل بحث بشود و ارجاع مفصل به آنها نیازمند این است که قبل از آن، این کار انجام گرفته باشد.
شش. اینکه فارابی کار ارسطو را بازسازی کرده روشن است و نویسنده هم به موارد خوبی اشاره کرده اما دلالت این کار برای سیاستگذاری باز هم خیلی منقح نشده است.
هفت. ایده روش شناسی بنیادین آنطور که در مقدمه آمده، عملا ارزش افزوده ای بر کار جامعه شناسان معرفت ندارد. آنها هم میگویند عوامل غیرمعرفتی در کار دانشمند تأثیر دارد. ارزش افزوده روش شناسی بنیادین در نسبتمندی بین جهانها است که حداقل در مقدمه صورتبندی منقحی نشده است.
هشت. تأکید نویسنده بر نقاط ابتدایی شکل گیری تفکر غرب قبل از دکارت، آموزنده و مهم بود.
https://eitaa.com/mojtamaona/367
JOUS_Volume 1_Issue 1_Pages 221-228.pdf
460.4K
آقای دکتر بیانی هم در مجلۀ مطالعات دانشگاه این نقد را مرقوم فرموده اند. اگرچه به حسب رعایت ادب، از ایشان بابت نوشتن این نقد ممنونم، اما از حیث نکاتی که بتواند به بهبود کتاب کمک کند، چندان چیزی دستگیرم نشد؛ مگر اشارات مفید ایشان دربارۀ اغلاط ویرایشی و املائی کتاب.
https://eitaa.com/mojtamaona/368
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#من_یک_پدرم
توضیحات حجت الاسلام شاندیزی (مسوول گروه فرهنگی شهیدالقدس ) در مورد پویش کمک به غزه
@shahideqods
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
انسان اقتصادی یا انسان فرهنگی؟
حجت الاسلام دکتر مهدی سلطانی
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام)
#نشستهایایرانآینده
#ایران_آینده👇🏻
🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
سی سال که هیچ، اگر سیصدسال هم با ادبیات جامعه شناسی و علوم اجتماعی، تنها برای گرفتن پروژه مانوس باشید، هیچ گاه حتی با عقبۀ فلسفیِ علوم اجتماعی در غرب هم ارتباط نخواهید گرفت.
اینکه ما دربارۀ هوش مصنوعی حرفی نداریم، ناشی از آن است که حوزه و دانشگاه ما، اساساً عقبۀ بسیار گستردۀ آن را درست نشناخته اند، اما اگر قرار باشد حرفی هم داشته باشیم، بدون آشنایی با عقبۀ فلسفیِ آن و دوری از رویکرد تکنسین پروری که آقای فاضلی از آن برخاسته، نمی توانیم حرف جدیدی بزنیم.
راه مواجهۀ فلسفی و عمیق با هوش مصنوعی را شاید حوزۀ علمیه با پایان نامه ها و کتابهایش که آقای فاضلی یحتمل از آنها اطلاع هم ندارد، کورمال کورمال طی کند و طبیعتاً با خطاهای زیادی همراه باشد (از جمله ضرورتِ آشنایی با جهان ریاضیاتی جدید)، اما قطعاً مسیر تکنسین محوری آقای فاضلی، فرسنگ ها ما را از مواجهۀ جدی با آن دور می کند.
قید تنها را باید با این دیدگاه فهمید؛ نه خطاها و اشتباهاتی که حوزوی ها در این مسیر دارند.
رییس ستاد امر به معروف کردستان:
🔹 آیا اگر همه با حجاب شوند و چادر سر کنند دیگر هیچ آسیبی در این مملکت وجود نخواهد داشت؟
🔹 وجدان خود را قاضی کنیم و به این فکر کنیم که جامعه از کسی که به هر دلیلی اقدام به بی حجابی میکند بیشتر آسیب می بیند یا از کسی که رانت خواری، پارتی بازی و فساد اداری میکند؟
🔹 در جامعه همه که بدحجاب و بی حجاب نیستند
مجتمعنا
رییس ستاد امر به معروف کردستان: 🔹 آیا اگر همه با حجاب شوند و چادر سر کنند دیگر هیچ آسیبی در این ممل
متاسفانه هنوز هم افرادی در این سطح متوجه نیستند که بیحجابیهای اخیر با الگو و مدلهای گذشته بیحجابی از جمله فقر_فحشا یا رفع نیاز جنسی با ازدواج و نظایر قابل تحلیل نیست.
همه آمارها نشان میدهد که این نوع بیحجابی، ارتباط وثیقی با طبقه مرفه و متوسط به بالای جامعه دارد و شامل زنان متاهل هم میشود. این نوع بیحجابی، ارتباط عمیقی با سرمایهداری جهانی دارد و باید آنرا بهمثابه یک صنعت فهمید نه یک انحراف فردی. اساسا بیحجابی مدرن، حتی از دوره پهلوی اول و بعد از آن در دوره پهلوی دوم، نماد ترقی و توسعهیافتگی است و لذا بخش مهمی از سیاستهای توسعه فرهنگی پهلوی دوم بوده است. در این شکل از بی حجابی، همانطور که مرلوپونتی و فوکو متذکر شده اند، چون «بدن» واسطۀ ارتباط با جهان است، ایده این است: بدن، هر چه آشکارتر، مترقی تر؛
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌸رهبر انقلاب: شعار سال بخشی از راهبرد اساسی کشور است/ شعار سال گذشته، مهار تورم و رشد تولید، همچنان جزو مطالبات ماست/ در مورد شعار سال ۱۴۰۳، یک بسیج مردمی در امر اقتصاد میتواند جهش تولید را محقق کند
🔹️رهبر انقلاب عصر امروز در سخنرانی نوروزی در اولین روز از سال ۱۴۰۳:
✏️شعار سال معمولاً بخشی از راهبرد اساسی کشور است برای اینکه توجه مسئولین، همت مسئولین، تلاش مسئولین متوجه این بخش بشود از یک طرف؛ و افکار عمومی مردم و معرفت عمومی مردم مطالبه کند این معنا را از طرف دیگر.
✏️در سال گذشته ما شعار مهار تورم و رشد تولید را مطرح کردیم. گزارشهای رسمی که مورد تأیید هم هست به ما میگوید که کارهای خوبی در این زمینه انجام شده. البته با فاصلهی نسبتاً زیادی با آنچه که مطلوب ماست. باز هم باید تلاش بشود. لذا من همین جا عرض میکنم شعار سال ۱۴۰۲ امسال هم جزو مطالبات ماست. همه بایستی دنبالش باشیم.
✏️اما شعار امسال البته برجستهتر است. امسال شعار جهش تولید است. جهش تولید به نظر کار بزرگ و شاید در نظر بعضی نشدنی بیاید. لکن بنده معتقدم با توجه به بخش دوم این شعار یعنی مشارکت مردم این شدنی است.
✏️اگر ما این توفیق را پیدا کنیم که همت مردم، سرمایهی مردم، ابتکار مردم، حضور جدی آحاد مردم را در عرصهی اقتصادی وارد کنیم درواقع یک بسیج مردمی در امر اقتصاد بکنیم میتواند تولید هم به جهش برسد. ۱۴۰۳/۰۱/۰۱
🖼 #بسته_خبری | 💐 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
💻 Farsi.Khamenei.ir
مجتمعنا
🌸رهبر انقلاب: شعار سال بخشی از راهبرد اساسی کشور است/ شعار سال گذشته، مهار تورم و رشد تولید، همچنان
اگر فرمایشات رهبری درباره مفهوم بسیج و نه لزوما سازمان بسیج را در سالهای گذشته دنبال کرده باشید، متوجه خواهیم شد که مهمترین نیروی بسیجکننده مردم در ایران، دین است.
در این میان باید امیدوار بود که اقتصاددانان کشور متوجه این مساله باشند که تولید اقتصادی در جامعه ایران تابع نظام ارزشی مردم است نه تحریک نیازهای مادی. مادامی که اقتصاد کشور را با محرکهای مادی به پیش برانند، تحولی در تولید رقم نمیخورد.
واژهها را خطّ به خط خوش خط و خوانا مینویسد
زخمی است و درد دارد باز امّا مینویسد
صبح حتماً آفرین میگیرد از آموزگارش
آخرین مشق شبش را بس که زیبا مینویسد
او کلاس چندم است اینقدر آرام است و محکم
او وصیّتنامه نه، انگار انشاء مینویسد
کفشها و پیراهنها و عروسکهای خود را
یک به یک میبخشد و از رسم دنیا مینویسد
دوربینهای جهانی باز هم کورند و خاموش
آه گویا نامهی خود را به فردا مینویسد
گرچه موجی کوچک است امّا به آیات شگفتش
از عصای حضرت موسی و دریا مینویسد
سامری را خوار کوچک میکند با چند جمله
از طلوع صبح دم در طور سینا مینویسد
خوب میداند شهادت تازه آغاز حیات است
خوب میداند شهادت تازه آغاز حیات است
آخر نامه الیه راجعون را مینویسد
سالهای بعد پیروزی معلّم روی تخته
نام او را در میان بهترینها مینویسد.
طیبه عباسی. رمضان ۱۴۴۵
https://khl.ink/f/55794
به زعم خویش تا پایان دنیا زنده میماند
ولی این شب فقط تا صبح فردا زنده میماند
برای قدس خوابی دیدهاند ابلیسها امّا
به رغم این همه کابوس، رؤیا زنده میماند
میان باد و باران، سیل و طوفان، ترکش و موشک
دلم قرص است این سروِ شکیبا زنده میماند
تمام کودکان را هم اگر کشتند باکی نیست
برای کشتن فرعون، موسی زنده میماند
اگر مکر خدا مکر است، خواهی دید ای شیطان!
یهودا میشود مصلوب و عیسی زنده میماند
فرو میپاشد آری هیبت پوشالی صهیون
کماکان غیرت طوفانالاقصی زنده میماند
شهادت را نمیفهمند، کورند و نمیبینند
فلسطین دم به دم میمیرد امّا زنده میماند
به قعر گور خواهد برد ابلیس آرزویش را
بر اوج قلّهها «اِنّا فَتَحنا» زنده میماند
علی سلیمیان. رمضان ۱۴۴۵
گفتاری از آیت الله جوادی آملی در مورد شهید آوینی
سلالهی سلسلهی سادات
[قسمت اول]
روایت فتح را با درایت شهادت آمیختن و هنر تصویر را با ظفر تحقیق هماهنگ ساختن و دو قوس نزول و صعود را با منحنی تام هنر اسلامی دور زدن و معقول را با عبور از بستر خیال، محسوس کردن و محسوس را با گذر از گذرگاه تخیل، معقول نمودن و تجرد تام عقلی را در کسوت خیال کشیدن و از آنجا به جامهی حس درآوردن و سپس از پیراهن حس پیراستن و کسوت خیال را تخلیه نمودن و به بارگاه تجرّد کامل عقلی رسیدن و رساندن و در لفافهی هنر، سه عالم عقل و مثال و طبیعت را به هم مرتبط جلوه دادن و کاروان دلباختهی جمال محبوب را از تنگنای طبیعت بهدرآوردن و از منزل مثال رهایی بخشیدن و به حرم امن عقل رساندن که عناصر اصلی هنر اسلامی را تشکیل میدهند، در سلالهی سلسلهی سادات و دودهی شجرهی طوبای شهادت یعنی شهید سعید سیدمرتضی آوینی(ره) و دیگر هنرمندان متعهد دینی تبلور یافت و مییابد.
هنر سواری دلیر که روی میدان از او چو کاغذ از کلک او ز لعل گیرد نشان
مهمترین شاخص هنر اسلامی همانا توان ترسیم معقول در کسوت محسوس و قدرت تصویر غیب در جامهی شهادت است.
هنرهای غیراسلامی چون جایی در جهان معقول و ملکوت ندارند و از عقل منفصل بیبهره و از مثال منفصل بینصیبند و فقط از وهم وخیال متصل استمداد میکنند، هرگز مایهی عقلی نداشته و رهآورد غیبی ندارند؛ زیرا مکتبی که ماده را اصیل میداند و موجود غیرمادی را خرافه میپندارد و تشنهی تجرّد و غیب را افسانه تلقی میکند، هیچگاه پیامی از عالم عقل و غیب ندارد و هرگز هدفی جز وهم و خیال نخواهد داشت.
اوج عروج یک انسان از دیدگاه هنرمند مادی همانا مقام مثال متصل وهمِ به هم آمیخته است و آنجا که سخن از نام و نان و وام و دانه نباشد، هنرمند مادی را راهی نیست و آنجا که از تشویق و تقدیر و ثنا و سپاس و یادنامه و مانند آن اثری نباشد، هنرور مادی را باری نخواهد بود؛ زیرا قلمرو پرواز هنرپرداز مادی همانا منطقهی بستهی خیال و مدار محدود وهم است.
گفتاری از آیت الله جوادی آملی در مورد شهید آوینی
سلالهی سلسلهی سادات
[قسمت سوم]
آنچه سبعهی معلقه را به زیر میکشد، هنر ادبی قرآن است و آنچه دیوار کعبه را از لوث معلقات سبع تطهیر میکند، هنر است؛ چه اینکه آنچه بتکده را از بتها پاک میسازد، تبر است که یکی به دست حضرت ابراهیم بتشکن خلیلالرحمن انجام میشود و دیگری به زبان حضرت محمد بن عبداللّه حبیب اللّه منادی: "أنا أفصحُ من نَطَقَ بالضّاد" صورت میپذیرد؛ و سِرّ کامیابی هنر قرآنی و ناکامی هنر مزعوم و فائل جاهلی آنست که هنر موهوم جاهلی از مرز سجع و قلمرو قافیه و منطقهی عروض و میدان تشبیب و غزل و صحنهی قصیدهی خرافی و محدودهی خیال و مثال متصل فراتر نرفت، ولی هنر ادبی و معقول الهی- چنانکه قبلاً اشاره شد- مراحل سهگانهی عالم امکانی را در صعود و نزول بدون طفره و فتور پیموده و به خاکیانْ توان جهش به عالم فرشتگان داد و هرگونه خیالپردازی موهوم را محکوم کرد و هیچگاه از حق نگذشت و از باطل سرابگونه مدد نگرفت و با ظهورش نه مجالی برای جاهلیت کهن ماند و نه موقعیتی برای جاهلیت جدید: "قل جاءَ الحقُ و ما یُبدِء الباطل و ما یعید"
هنر نظر به سراپای او اگر افکند ز پای تا سر او جملگی هنر بیند
هنرمند قرآنی همان فرزانهی جهانبینی است که هرگز به مکتبهای الحادی اعتنایی ندارد و به رهآورد بیمایهی مکتبهای مادی چشم نمیدوزد و عشق ممدوح هنری و محمود ادبی را با شهوات مشئوم و مذموم بیهنری اشتباه نمیکند و ساکنان کوی عفاف را به بدحجابی یا بیحجابی که نفی عفاف را به همراه دارد، دعوت نمینماید و مرغ باغ ملکوت را با نغمهی سرد ناسوتیان سرگرم نمیکند و فرهنگ برائت از طبیعت و نزاهت از ماده را با آهنگ ناموزون خاکیان از یاد نمیبرد و سرانجام تسلیم بیهنر نادان نمیشود.
هنرمند کی زیر نادان نشیند که بالای سرطان نشسته است جوزا
یعنی در چهرهی گنبد مینا ستارههایی که شکل خرچنگ و سرطان است، بعد از ستارههایی که شکل جوزا و گوسفند سیاه- که در آن نقاط سفیدی است- واقع شده است. غرض آنکه هنر صادق را از کاذب جدا کردن کار هنرمند الهی است؛ همانطور که تشخیص تشنگی صادق از کاذب بهعهدهی پزشکِ معالج بیمارِ مجروح است و همانطوری که تمییز صبح صادق از کاذب بهعهدهی اخترشناس ماهر است و همانطور که تبیین اشک صادق و تفکیک آن از گریهی کاذبِ مدعیان باطل، بهعهدهی داوران ورزیده و قاضیان مجرب است. آری امتیاز هنر صادق از کاذب نیز در اختیار متخصصان هنر الهی است که حق را از باطل و آب را از سراب جدا میکنند و در پرتو تعلیم روحنواز قرآنی، پاک را از ناپاک تمایز میبخشند: "لِیَمیز اللّه الخبیثَ من الطیّب".
نکتهای که عنایت به آن برای همهی ادیبانِ هنردوست و هنرمندان ادبپرور سودمند است، همانا این است که: گرچه غالب هنرهای پیروان "بودا" و "برهمن" در جامهی تجسیم و مجسمههای بیروح خلاصه میشود و نیز اکثر هنرهای حامیان مسیح و پیروان عیسی(ع) در کسوت سنگتراشی و پیکرهای بیجان خاتمه میپذیرد، لیکن بخش مهم هنرِ پیروان قرآن و حامیانِ اعجاز کلامی آن در ترسیم، تصویر، تمثیل، تشبیههای سمعی و بصری و بدون تجسیم متبلور میشود که پیام خاصّ خود را به همراه دارد تا همگان ضمن بهرهوری از هنر قرآن، در دریای مواج آن غوص کنند؛ بدون آنکه غرق شوند و از شنای در آن آبِ حیات لذت ببرند، بدون آنکه گرفتار خفگی شوند. اگر هنرمندی از رهگذر صوت حسَن و نغمهی غمزدا یا تصویر و ترسیم و تمثیل روحپرور، پیامی به گوش منتظران ندای غیب برساند و از کنگرهی عرش، صفیر آشنایی به سمع مشتاقان کوی وصال واصل کند و در نتیجه گروهی را در دامن شرع مقدّس به واجب و مستحب تربیت کرده و از حرام و مکروه رهایی بخشد، همانا هنرپرور اسلامی است.
گفتاری از آیت الله جوادی آملی در مورد شهید آوینی
سلالهی سلسلهی سادات
[قسمت دوم]
ولی مکتب الهی که عوالم سهگانهی طبیعت و مثال و عقل را اثبات مینماید و هر کدامِ آنها را مظهر نامی از نامهای جلال و جمال الهی میداند و برای عروج انسان ملکوتی مرزی قائل نیست و لقاءاللّه را که هماره بیکران بوده و هست و خواهد بود، مائده و مأدُبهی سالک صالح و عارف واصل و شاهد عاشق میداند، بحر تیار و دریای مواج هنرورزی را فراسوی هنرمند اسلامی قرار میدهد تا پیامهای گوناگون را که از هاتف عقل و منادی غیب از ورای حجابهای نوری و ظلمانی دریافت کرده است به قلمرو مثال منفصل درآورده و از آن پایگاه به مرحلهی وهم و خیال تنزل داده، سپس به منصّهی حسّ و صحنهی صورت نازل نماید تا بادیهنشینان تشنهی حس را بر بالهای ظریف هنر نشانده و از خاکدان طبیعت به دامنهی مثال و خیال رسانده و از آنجا به قلّهی رفیع عقل و مقام منیع غیب واصل کند، تا از زبان مولای غیب و شهادت، نغمهی دلانگیز "...فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" را با گوشی بشنود که در سایهی قرب نوافل فراهم کرده و با روحی درک کند که با ولای جمع فضایل بهدست آمده است؛ تا روشن گردد که سیر از زمین طبیعی به سپهر مادی نتیجهی هنر ماده است، ولی سلوک از طبیعت به مثال و از آنجا به عقل- و خلاصه جهان را از عقل شروع کردن و به عاقل ختم نمودن- محصول هنر الهی است که اسلام داعیهی آن را داشته و هماره تربیتیافتگانی جامع را ارائه کرده و میکند و هیچ هنری به از این نیست که انسان کامل جامع به نوبهی خود دو سر خط حلقهی هستی را به هم بپیوندد و صعود و نزولی را که خود پیموده است، در قالب هنر عرضه کند تا سالکان هنردوست را به همراه هنرپروری خویش به منطقهی وسیع آفرینش آگاه کند و فطرت جمالدوست و جلالنواز آنان را از انس با گِلرخان خاکآلود طبیعت و نوازندگان غبارین ماده و سرایندگان ژولیدهی زمین و خوانندگان گردگرفتهی بستر غبراء برهاند و به جمال بیزوال ماورای طبیعت و جلال بیمثال معنی و کمال بیوبال عقل و غیب و نوای دلپذیر و روحانگیز مولای هر عبد صالحی برساند؛ تا معلوم شود که طواف در مدار بتکده و میکده و عشرتکده و بالاخره طبیعتکده، شایستهی انسان هنرجو و کمالدوست نیست، بلکه هنر در بازشناسی مجدد عالم و آدم و جهان را وسیعتر از منظر محدود طبیعیون شناختن و انسان را همتای فرشتگان بلکه بالاتر دیدن است؛ و راه نیل به این هدف سامی از عقبههای کئود گذشتن و میدانهای مین را با ایثار نفیس و بذل نفس پشت سر گذاشتن و برای همهی راهیان کوی هنر و سوی ظفر رهآوردی چون رهتوشهی شهید فقید سیدمرتضی آوینی(ره) آوردن است. و جامهی رسای هنر و پوشش پرنیانی هنرپروری جز بر اندام کامل جامع سالکانی چون شهیدان شاهد برازنده نیست و قبای اطلس هنر جز برای قامت راستقامتان تاریخ و شیفتگان خدمت نه تشنگان قدرت، زیبنده نخواهد بود.
برتن ناقصان، قبای کمال به طراز هنر ندوختهاند
گرچه قرآن کریم که کلام خدای بیچون است، معارفی والاتر از شهود عارفان و فهم حکیمان و درک فقیهان و اندیشهی متکمان و باور محدثان و یافتههای مورخان و صدها فرزانهی خردمند دیگر دارد- زیرا مجلای متکلم نامتناهی، هر آینه کلامی نامحدود خواهد بود؛ چنانکه درجات بهشت موعود، نامحدود به عدد آیات قرآن کریم میباشد و به قاریان آگاه به معانی و آشنای به احکام و حِکَم قرآن گفته میشود: "بخوان و بالا برو" و خوانندهی رسمی بهشتیان داوود پیامبر است- لیکن اثر بارز و شاخص هنری آن همانا در این است که از رهگذر فصاحت و کوی بلاغت که چهرهی خاص هنر سمعی است لطایف بلند عالم لاهوت را در پردهی استبرقی عقل پیچیده، آنگاه در جامهی پرنیانی مثال و خیال و وهم پوشانده، سپس در کسوت حریری آیه و سوره ارائه نموده، در این حال جهانیان را به تماشای آن فراخوانده و به تحدی و مبارزه دعوت کرده و عجز همگان را در ساحت قدس هنر ادبی خویش آشکار کرده و قبل از قیام قیامت کوس "لِمَنِ المُلک" سر داده و پاسخ اعترافآمیز و عجزآلود "للّه الواحدِ القهّار" را از همگان دریافت مینماید.
هدایت شده از اجتهاد
💢تعمیر و توسعه مزار معصومین در فقاهت انقلابی امام
✍️حجتالاسلام محسن قنبریان
اگر سعودی با همین وضعیت سفیانیگری در مذاکره با بخشی از علماء شیعه به توافقی برسد که حرم برای ائمه بقیع بسازد نظر شما چیست؟! کمک میدهید؟! امام خمینی درباره حرم رسول الله (ص) فرمود: «رسول الله نیازی به مساجد اشرافی [مسجدالنبی] و منارههای تزییناتی ندارد.» اما درباره آستان قدس میفرماید: مرکز ایران است! و به خادمی آن حسرت میخورد. این دو چگونه قابل جمع است؟ چگونه پیامبر (ص) به تزیینات نیاز ندارد اما پیامبر زاده دارد؟!
پاسخ اجمالی: در فقاهت انقلابی امام در این وضعیت فرضی نباید به سعودی برای ساخت حرم کمک کرد. اسلام آمریکایی سعودی هم تعمیر و توسعهاش و هم تخریب بقیعاش، هردو محکوم است. تعمیر و توسعه در اسلام اصیل موجه است.
➕ تفصیل نظر امام خمینی + تفاوت فتاوای مبتنی بر این مبنا + مبنای فقهی امام مستند به سیره و سخن معصوم
📝 در «اجتهاد» مطالعه نمایید: http://ijtihadnet.ir/?p=75260
🆔 https://eitaa.com/ijtihad
مجتمعنا
💢تعمیر و توسعه مزار معصومین در فقاهت انقلابی امام ✍️حجتالاسلام محسن قنبریان اگر سعودی با همین وضع
در این دیدگاه دقیق استاد قنبریان، نکته ناگفته ای وجود دارد و آن اینکه فقاهت انقلابی، ناگزیر از بیان هستی شناسی موضوعات فقهی خود است.
ما در ماجرای ساخت بناهای اسلامی و تفاوت آنها از بناهای غیر اسلامی، نیازمند توضیح هستی شناختیِ این امور هستیم و بدون این توضیح، عملاً این رویکرد فقاهت انقلابی، تبدیل به مسئله ای ایدئولوژیک شده و قابل اقناع برای مخاطب نیست.
معماری، تکنولوژی، شهر و نظایر آنها یک وجه هستی شناختی دارند که بدون توجه به آنها نمی توان حکم فقهی قانع کننده ای مطرح کرد. بخشی از این وجه هستی شناختی در اشارۀ آیت الله جوادی آملی به خیال متصل و منفصل در پیام قبلی قابل مشاهده است؛ مخصوصاً اگر توجه داشته باشیم که انقطاع خیال متصل از خیال منفصل در هنر مدرن، تابع اراده ای سیاسی بوده است.
به نظر می رسد بایستی به سنتِ قدما در فقه که همواره در کنار دانش های دیگری نظیر کلام و حکمت بوده اند، توجه جدی داشت. بسط و گسترش یک جانبۀ فقه، عملاً خودِ فقه را دچار آسیب می کند.
امکانهای جهانی، آمارهای ملی و آستانۀ سکولارشدنِ زیارت
[قسمت اول]
در سالها یا شاید اکنون بتوان گفت در دهههای اخیر، زیارت در انواع مختلف خود، مخصوصاً زیارت حضرت رضا (ع) در مشهد، شاهد رشد کمّی قابل توجهی بوده است. از آمارهای متعدد و متنوع حضور زائران که بگذریم، اجماع بر سر آمارهایی نظیر اینکه فردوگاه شهید هاشمینژاد، دومین فردوگاه پر تردد کشور است، استان خراسان رضوی، حداقل در آستانۀ تحویل سال شمسی، بیشترین پذیرش مسافر را دارد و خلاصه آنکه در آخرین اخبار از دبیر شورای ملی زیارت، برای سال 1404، حدود 40 میلیون زائر در سال هدفگذاری شده است، وجود دارد. در کنار این آمار، توجه به زیرساختهای فنی، از جمله زیرساختهای جادهای، حمل و نقل ریلی، پروازهای هوایی و نیز زیرساختهای شهری و اقامتی نظیر هتلها، پاساژها، بیمارستانها و حتیِ امکنۀ تفریحی نیز مورد تاکید بخشهای اجرایی و در راس آنها معاونت زیارت استانداری خراسان قرار میگیرد.
در همۀ این آمارها، نکتۀ قابل توجه، افزایش کمّی زائران است که در مقایسه با ادوار تاریخیِ دیگر مشهد یا حتی دیگر شهرهای زیارتی نظیر قم و شیراز و مکه، بسیار قابل توجه است. این آمار اگر مخصوصاً با قبل از ورود تکنولوژیهای مربوط به سفر یا ساخت زیرساختهای اقامتی و یا حتی لوازم میزبانی مورد توجه قرار گیرد، بسیار عجیب است. ما در هیچ دورهای از تاریخ نمیتوانستیم این حجم از زائر را در شهرهای زیارتی شیعی یا حتی جهان اسلام بهواسطۀ این حد از گسترشِ امکانهای مادی و زیرساختی داشته باشیم. از این جهت، حتی گسترش زائران خانۀ خدا در عربستان نیز برای گذشتگان عجیب است. برجهای عظیم، اتوموبیلهای متعددی که زیارت را برای زائران تسهیل کرده است، امکانهای زیرساختیِ حیرتآور در میزبانی زائران و بسیاری از امور دیگر، همگی نشان از تحولِ عظیمی در زیارت، حداقل در یک سدۀ گذشتهای دارد که تکنولوژیهای فنی، اقتصادی، فرهنگی یا حتی اجتماعی به دست مسلمین رسیده است.
با اینحال این امکانهای متعددِ تکنولوژیِ فنی یا زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که حداقل در یک سدۀ گذشته به دست مسلمین رسیده و آنها آنرا در خدمت زیارت قرار دادهاند، علیرغم گسترش کمّی زیارت، در ایران، جهان تشیع و جهان اسلام، نه تنها نتوانسته باعث ارتقاء کیفیت زیارت شود، بلکه حتی باعث گسترش کمّی زیارت به تناسب بهرهگیری از این امکانها نیز نشده است. همانطور که میدانیم تقریباً اغلب امکانهای فنی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و نظایر آنها که در جریان زیارت دخیلاند، علیرغم پیشرفتهای قابل توجهی که در کشورهای اسلامی رقم خورده، اما از کشورهای توسعه یافته غربی یا شرقی وارد میشوند. علیرغم اینکه بسیاری از کشورهای اسلامی در تولید تکنولوژیهای فنی یا پزشکی، زیرساختهای امنیتی یا اقتصادی و اجتماعی و نظایر آنها توانایی مونتاژِ محصولاتی را یافتهاند، اما این امکانها مخصوصاً در سطح کیفیِ بالا، چه در سطح قطعات و سازههای اصلی و چه در سطح محصولات نهایی، هنوز وامدار فروش نفت و وارداتِ آنها از کشورهای توسعهیافته غربی و بعضاً شرقی، مخصوصاً آسیای جنوبشرقی است. عمدۀ ابزارها و سازوکارهایی که در اقتصاد و امنیت و زیرساختهای فنی و پزشکی که در زیارت بهطور مستقیم یا غیر مستقیم بهکار گرفته میشوند، بهطور کامل یا مونتاژشده و غیر مستقیم، تابع تحولات و پیشرفتهای کشورهای توسعهیافتهای هستند که از حیث دینی، سکولار قلمداد میشوند. این روند وارداتی باعث شده است تا نه حتی در حوزههای قابل فهمِ علوم انسانی نظیر اقتصاد زیارت، فرهنگ زیارت، حقوق زیارت و نظایر آنها بلکه حتی در حوزههای فنی و پزشکیِ مربوط به زیارت، دو مسئلۀ غامض پیشِ روی کشورهای زائرپذیر باشد:
https://eitaa.com/mojtamaona
[قسمت 2]
1) سکولارشدنِ زیارت و قرار گرفتن در آستانۀ گردشگری : بهرهگیری زیاد و کم از محصولاتِ فنی، پزشکی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی سکولار در ساماندادن به زیارت، عملاً زیارت را تبدیل به الگویِ گردشگری و توریسم جهانی ساخته و بههمین دلیل در بسیاری از حوزهها و قلمروهای مربوط به زیارت، تفاوتِ میان زیارت و گردشگری به حداقل رسیده است. بایستی توجه داشت که بسیاری از این زیرساختها و محصولاتی که از کشورهای توسعۀ یافتۀ غربی یا شرقی، بدون تحولی اساسی در ساختِ آنها و صرفاً با تغییر برچسبها و برندها، به کشورهای اسلامی و شیعی از جمله ایران، «وارد» میشوند، به تناسب فضای گردشگری و توریسم ساختهشده و تکوین یافتهاند؛ حال که این محصولات بهطور گسترده و متوالی در امر زیارت بهکار گرفته میشوند، با توجه به وزن تمدنیِ و فضای غالبِ گردشگریِ سکولارِ جهانی، امر زیارت را تبدیل به گردشگری یا حداکثر تبدیل به شکلی از اشکال زیارت در معنای مسیحی و غربیِ آن خواهند کرد. تنها کافی است به تفاوتهای فضایی و محتوایی حسینیههای قابل اسکان، بازارهای شهرهای زیارتی، کاروانسراهای منتهی به شهرهای زیارتی و حتی امکانات مسافرتهای زیارتی که اغلب متناسب با فضای زیارت شکل میگرفتند با آنچه که امروز بهعنوان هتل، پاساژ و دیگر اقتضائات سفر در شهرهای زیارتی وجود دارد توجه کنیم تا فاصلهگرفتن از ارزشهای مقدس زیارت را بهوضوح دریابیم. با این مسیر و کمرنگشدنِ تفاوتهای زیارت اسلامی-شیعی با گردشگری مذهبی یا حتی زیارتهای مسیحی یا بودایی و هندویی، دیگر معنایی از آن زیارت شیعی-اسلامی باقی نخواهد ماند. زیارت اسلامی-شیعی یا تبدیل به یکی از انواع گردشگری مذهبی خواهد شد و یا در کنار دیگر اشکال زیارتِ مسیحی، یهودی، بودایی، هندویی و نظایر آنها، بهعنوان یکی از خردهفرهنگهای جهانِ مدرن تلقی میشود. چنانکه مثلاً در آیندهای نه چندان دور، زیارتِ «سانتیاگو دِ کامپوستلا» در کنار زیارت حضرت رضا (ع)، یکی از انواع زیارت سکولار و در ذیل گفتارِ پلورالیسم دینی خواهد بود که با توجه به نکتۀ بعدی، دچار تناقضی اساسی خواهد شد.
2) منطقهای و سکولارشدنِ پیام زیارت در عصر جهانیشدنِ سکولاریسم: زیارت، خواه در شکل اسلامی (شامل زیارتهای اهل سنت و تشیع) و خواه در شکل شیعیِ آن، در هر دو حالت، مبتنی بر آموزههای جهانشمول است. خاتمیتِ نبوت در اسلام و ظهور حضرت حجت (عج) که ناظر به آموزۀ امامت و ولایت است، هر دو، ناظر به اعتقادی در اسلام و تشیع است که مبتنی بر آن، تمام ابناء بشر در سرتاسر عالَم، بایستی مخاطب این پیام حق و حقیقت باشند. نه پیام اسلام و نه پیام تشیع، هیچکدام صرفاً ناظر به ایرانیان، شیعیان یا حتی مسلمین نیست، بلکه مخاطبِ آن، کلِ بشریت و «اهل عالَم» است. زیارت (و از جمله حج) نیز آموزهای است که بایستی در همین مسیر فهمیده شود. با این مبنا و درک از زیارت، تردیدی در این باقی نمیماند که اگر در توسعۀ زیرساختهای فنی، پزشکی، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی برای گسترش زیارت، از امکانهای جهانی بهره گرفته میشود، طبیعتاً و منطقاً مخاطب زیارت و پیام معنویِ آن بهطریق اولی بایستی جهانی باشد. از این جهت، اگر امکانهای منتهی به گسترش کمّی زیارت، مستقیم و غیر مستقیم از کشورهای توسعهیافتۀ غربی و شرقی تامین میشود، طبیعتاً پیام معنوی زیارت اسلامی-شیعی نیز بایستی در سطح جهانی و در همان کشورهای توسعهیافتۀ سکولار غربی و شرقی مورد ارزیابی قرار گیرد. اگر هواپیما، اتوبوس، اتوموبیل، قطار، زیرساختهای اقامتی و شهرسازی، امکانات پزشکی و مهندسی، سازوکارهای امنیتی، تکنولوژیهای ناظر به اقتصاد و فرهنگ و فضای مجازی و همۀ امور دیگر مربوط به زیارت، مستقیم و غیر مستقیم از دستاوردهای جهانِ مدرن غربی و کشورهای توسعهیافته تامین میشود، در ارزیابی موفقیتهای زیارت شیعی یا اسلامی، بایستی عمق تاثیر آنرا در سرتاسر کرۀ خاکی مورد توجه قرار داد. اگر در ادوار گذشتۀ اسلامی، فیالمثل در دورۀ صفوی، بهجهت آنکه هنوز مدرنیتۀ غربی و محصولات آن در اقتصاد و فرهنگ و سیاست و مهندسی و پزشکی، در سرتاسر جهان گسترده نشده بود، زیارت را با بهرهگیری از دستاوردهای خودِ تمدنِ اسلامی سامان میدادند و معماری و فرهنگ و اقتصاد و طب اسلامی و نظایر آنها در خدمت زیارت بود، امروزه که این امکانها، بهصورت مستقیم یا غیر مستقیم، خواه از حیث محصولات نهایی و خواه از حیث علوم پایۀ منتهی به تولیدِ محصولات، از کشورهای توسعهیافته غربی یا شرقی تامین میشود، بایستی عمق و گسترۀ پیام زیارت در این کشورها مورد توجه باشد؛ در غیر اینصورت زیارت و پیام معنویِ آن، در قلمرو شیعی-اسلامی منحصر و محدود شده و از اینجهت، معنای دیگری از سکولاریسم در زیارت که همان، محدودیتِ پیام اسلامی-شیعی به قلمرو منطقهای است، رقم خواهد خورد.
https://eitaa.com/mojtamaona