از همان زمان، سعی داشتم تا این نقصان را با تقید به منطق این روش شناسی دنبال کرده و تا حد مقدور مرتفع سازم. ابتدا در مقالۀ «جایگاه زبان در علم مدنی فارابی» سعی کردم با تطبیق میان «علم اللسان» اولین علم در کتاب احصاء العلوم فارابی، این مسئله را تا حدی دنبال کنم؛ هرچند صورتِ کامل تر آن را در حینِ تحصیل کلاس اسفار ملاصدرا که توسط دکتر پارسانیا ارائه می شود، در ذیل بحث «فی تحصیل مفهوم التکلم» که به صورت مجازی دنبال می کنم، یافتم.
با این حال در اواخر جلد ششم، در بحث «فی قدرته تعالی» بحث از قدرت را نیز دنبال کردم و ماحصل آن، مقالۀ پیوست، شد. دراین مقاله سعی کرده ام با نظر به دو مولفۀ «قدرت» و «تاریخیت»، امکان های روش شناسی بنیادین را بسط دهم. قطعاً هم محدودیت های قالب مقاله و هم نقصان های معرفتی نویسنده، در ضعف های این کار دیده می شود؛ اما با نظر به نیاز مبرم اهل تحقیق و دانشجویان به «روش» در تحقیقات علوم اجتماعی، ناگزیر از مکتوب کردن آن بودم تا با دریافت نقدهای اهل نظر و دوستانِ جان، این مسیر تکمیل شود.
شایان ذکر است مقالات و پارساهایی که با بهره گیری از روش شناسی بنیادین نوشته شده اند، زیادند، اما از میان آنها مقاله دکتر مهدی سلطانی، بر سمت و سوی نوشتن این مقاله موثر بوده اند.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
نویسنده این متن اگر می دانست که شخص مورد نظرش، یعنی «از آنکه انتظار می رفت واکنش نشان دهد و فریاد برآورد، در قم به شرح اسفار سرگرم است» بالغ بر ده سال است که حداقل هفته ای دو بار، از قم به تهران می رود و بر می گردد و تا حد مقتضی، به شهرهای دیگر از جمله مشهد و شیراز می رود تا سامان فرهنگ این مملکت را ارتقاء بخشد، نمی گفت «بی آنکه خودش اهل سفر باشد، برحذر است از چالش». چند نفر را مثل او میشناسیم که اسفارعقلی را به چالش با علوم اجتماعی و تکنولوژی و سیاست و فرهنگ مدرن کشانده باشد؛ که غیر منصفانه بگوییم، برحذر است از چالش.
استاد حسن رحیم پور ازغدی، جایی گفته بود فردی، پایش به پلۀ خانه شان گیر کرده بود درد داشت. فریاد برآورد که ای امام زمان (عج)، درد از این بیشتر؛ مشکل از این بزرگتر؛ پس چرا ظهور نمی کنی.
این حکایت، حالا حکایت نویسندۀ این متن است. گویا همۀ مملکت باید به خاطر دردی که ایشان فکر می کند برایش کاری کرده، همۀ کارهای مملکت را تعطیل کنند و نوشته های ایشان را بخوانند وگرنه شایستۀ هرگونه انتساب صفاتی اند که از خود ایشان برون افکنده می شود.
بعید میدانم نویسنده این متن، اگر کلاس حسین کچویان را هم درک میکرد یا آثار او درباره وگلین را خوانده بود، او را هم به تیغ تکفیرش نمیزد.
🔻 تبیین آرمان شهری از مفهوم زیارت مبتنی بر اندیشه متفکران مسلمان : رهیافتی برای عبور از فضاهای زندگی روزمره
برگزاری جلسه دفاعیه از گزارش نهایی طرح پژوهشی پایان یافته
🎙ارائه دهنده:
دکتر مرتضی نقره ای
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد
استاد راهنما :
دکتر محمد رضا قائمی نیک
استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی
🔎استاد داور :
دکتر رمضانعلی ایزانلو
( مدرس دانشگاه علوم اسلامی رضوی)
⏰زمان: دوشنبه
۱۴۰۳/۰۸/۲۸ ، ساعت ۸/۳۰ صبح
🏢 مکان: ساختمان شماره ۲، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، دفتر معاونت پژوهشی
لینک ورود به جلسه به صورت مجازی:
skyroom.online/ch/razaviuni/research
🌕 از اشرف غنی تا بشار اسد
#محسن_دنیوی
🔺 ۱۵ اوت ۲۰۲۱ یعنی سه سال پیش، دولت اشرف غنی که با حمایت کامل آمریکا در افغانستان بر سر کار بود، سرنگون شد و طالبان بعد از ۲۰ سال دوباره بر افغانستان حاکم شد.
اتفاقی که با سرعت خیرهکننده رخ داد و همگان به جای کلمه فتح شهرها، از عبارت کنایهآمیز دانلود شهرها برای نحوه فتح شهرهای افغانستان توسط طالبان استفاده میکردند. شهرها بدون هیچ مقاومتی تسلیم میشدند و خبری از ارتش نبود و اعضای دولت اشرف غنی فرار کردند و با ثروتی که برخی از قبل داشتند و بر آن افزوده بودند به خانههای خود در کشورهای مختلف اروپایی و آمریکا رفتند.
جو بایدن، رئیسجمهور وقت ایالات متحده درباره این سقوط سریع اظهار داشت که اگر نیروهای افغان توانایی کنترل کشور را نداشتند، پس ادامه حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان «تغییری ایجاد نمیکرد»!
حالا با فاصله سه سال، بشار اسد بعد از ۲۴ سال حکومتش پایان یافت و تحریرالشام با همان سرعت شهرها را فتح کرد و به دمشق رسید.
اینجا هم ارتشی برای مقاومت نبود و مردم سوریه مثل مردم افغانستان از وضعیت ناراضی و از سقوط حکومت راضی بودند و رییسجمهور و دولت عزمی برای ماندن نداشتند و مبارزان هم جدی و پاکار بودند!
پس اینجا هم بشار اسد مانند اشرف غنی سقوط کرد و این معادله تکرار شد که وقتی عزمی برای ماندن در راس حاکمیت نباشد و مردم ناراضی باشند و ارتشی مقاومت نکند و نیروی مبارز جدی در برابر دولتهای سست سوریه و افغانستان باشد، سرعت سقوط خیرهکننده است حتی اگر آمریکا پشتوانه افغانستان باشد و یا روسیه و ایران پشتوانه سوریه بوده باشند!
حالا برخی این سوال را دارند که آیا این الگو در عراق و ایران هم تکرار خواهد شد؟
درباره ایران باید به این چهار سوال جواب داد:
آیا میزان نارضایتی مردم به حدی است که راضی باشند جریاناتی مانند طالبان یا تحریرالشام یا افرادی شبیه ریگی یا سازمان منافقین بر ایران مسلط شوند و یا نیروهای خارجی کشور را تصرف کنند؟
آیا ارتش و سپاه و بسیج هیچ مقاومتی نخواهد کرد؟
آیا مسئولان اصلی کشور چمدان به دست شده و به سرعت فرار خواهند کرد؟
با همین سوالات، ماههای پایانی پهلوی را مرور کنید. مردم معترض و مشتاق به رفتن شاه، جریان مبارز جدی و محکم برای ایجاد تغییر، ارتش واداده و ضعیف و شاهی که معروف به شاه چمدان به دست بود و برای سومین بار کشورش را ترک کرد!
اینجا هم در ۴۵ سال پیش، سرعت سقوط بالا بود و آمریکا و انگلیس و اسرائیل نتوانستند حکومت مورد حمایت و همراهی خودشان را نجات دهند و پهلوی تمام شد...
#سوریه
#سقوط_بشار_اسد
#تحلیل_منطقه
#براندازی_ایران
@esharat_57
AUD-20241208-WA0036.
2.88M
خدایا ما بندگان ضعیف هستیم...
ما هیچیم و هر چه هست تویی...
خدایا این ایران که از همه اطراف به او هجوم شده است برای اسلام، این ایران را تو تقویت کن
کسانی که برای خدا کار میکنند هیچ وقت باخت درش نیست...
قیام برای خدا، عمل برای خدا این هیچ وقت شکست ندارد...
امام خمینی ره
زیارت در بیتالمقدس، توریسمِ جنسی در ریاض
تاملی در جایگاه زیارت در جبهۀ مقاومت
قسمت ۱ از ۴
۱. با آغاز جنگ سرد و طرح کلانِ بلوک غرب برای کشورهای جهان سوم مبنی بر اجرای آمرانۀ برنامههای توسعۀ سرمایهداری (از جمله برنامههای عمرانی در ایران)، «توریسم» و انواع آن، از توریسم ورزشی تا توریسم طبیعی و توریسم جنسی و حتی توریسم مذهبی، تبدیل به یکی از مهمترین ابزارهای بسط سرمایهداری شد. توریسم، یکی از بهترین ابزارهای سرمایهداری مخصوصاً در نیمۀ دوم قرن بیستم برای بازگرداندنِ سرمایۀ در گردش نظام سرمایهداری بوده است. همانطور که میدانیم، سرمایهداری، مخصوصاً در روایت آمریکاییِ پس از جنگ دوم جهانی، عمدۀ درآمدهای خود را صرفِ تبلیغات و تشویق مخاطبان برای مصرفِ کالاهای تودهای سرمایهداری میکند تا از خلالِ این مصرف، گردش سرمایه رقم بخورد و بازار دچار رکود نگردد. در این شکل از سرمایهداری، همانطور که مکتب فرانکفورتیها دربارۀ سرمایهداری آمریکا به آن اشاره دارند، «صنعت فرهنگسازی» با «فریب تودهای»، مانع شکلگیری قیامهای رهاییبخش کارگران میشود و با اعطاء اشکال مهیجیِ از آزادیهای مدنی به مردم از سوی دولت، مخصوصاً در قلمرو امورِ جنسی، اعتراضات نسبت به نابرابری، تبعیض و نظایر آنها را کنترل میکند. از این جهت، توریسم، بهمثابه یک کلانصنعت میتواند مقدمات جهانیشدن سرمایهداری را نیز با منطق حاکم بر صنعت فرهنگسازی فراهم آورد.
https://eitaa.com/mojtamaona/534
زیارت در بیتالمقدس، توریسمِ جنسی در ریاض
تاملی در جایگاه زیارت در جبهۀ مقاومت
قسمت ۲ از ۴
سرمایهداری اروپایی قرن نوزدهم، پس از شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی، ناگزیر از جهانیسازیِ سرمایهداری بود تا بتواند مانع گسترش ایدههای انقلابی کمونیسم شوروی در کشورهای جهان سوم گردد. از این جهت، توسعۀ سرمایهداری و توریسم، میتوانست ابزار بسیار مفیدی برای جهانیسازیِ سرمایهداری مخصوصاً از طریق بسط و گسترشِ صنعت فرهنگسازی باشد. به همین دلیل، گسترهای از صنایع فرهنگیِ وابسته به سرمایهداری از جمله سینما و مخصوصاً سینمای هالیوود، سبکهای زندگیِ غربی در تغذیه و سفر و گردش و حتی مسابقات ورزشی جهانی و نظایر آنها، بر مرکب توریسم جهانیِ غربی نشست تا با بسط فرهنگِ سرمایهداریِ غربی، آنچه که در اروپا و آمریکا موجب فریب تودهای میشد، اینبار در کشورهای جهان سوم به ایفای نقش بپردازد.
۲. توریسمهای مختلف، ماهیت برساخته دارند. اساساً صنعت توریسم پیوندی ناگسستنی با تخیل انسانی دارد. گردشگر یا توریست، بهدنبال پرسهزدن در محیطی است که ساختهها و سازههای آن، محصول تخیلِ انسانی است. توریسم ورزشی، گردش در محیطی است که انسان، ساخته است؛ حتی توریسم طبیعت هم دیگر گردشگری در محیط طبیعی و فارغ از دخالت انسان نیست، بلکه محیطی است که انسان در آن، طبیعت دریا یا جنگل یا کویر را دستخوش تغییرات اساسی خود ساخته است. به همین جهت، توریسم اساساً محیطی فارغ از زندگیِ روزمره است. بهتعبیر ارنست بلوخ، محیط توریسم، هستیِ هنوز-نه است که انسان بهواسطۀ تخیل، در فضایی اتوپیایی، هتروتوپیایی یا میکروتوپیایی، برای فرار و گسست از زندگیِ روزمره میسازد. این محیط، از کاباره و ورزشگاه و کویر و دریا تا مسجد و معبد را در میگیرد. آنچه مهم است حضور فعال Imagination بشری در محیط توریستی است که حالتی از خلسه یا فراغت برای انسان مدرن فراهم میسازد. بیجهت نیست که توریسم، با تصویر و عکسبرداری و فیلمگرفتن، گره خورده است. آنچه در توریسم، محو میشود یا به حداقل میرسد، حضور عوامل طبیعی یا مابعدالطبیعی است که مرز میان محیط توریسم و زندگی را برهم زند.
۳. فرایند سکولاریزاسیون که ریشه در تحولات اواخر قرون وسطی و آغاز رنسانس در غرب دارد، همزمان با تبدیل زیارت به توریسم است. همانطور که جان تیلمان در مقالۀ زائران قرون وسطی و ریشههای توریسم نشان داده است، سرآغازِ توریسم در غرب، از خلالِ سکولارشدنِ زیارت کلیسا و کاهش مرجعیتِ آن در جهان مسیحی شکل گرفته است. از این منظر، در جهان قرون وسطی، برخلاف دورۀ معاصر، گردشگری یکی از اقسام زیارت محسوب میشده است، اما با سکولار شدنِ جهانِ مسیحی، این نسبت تغییر میکند و میان گردشگری و زیارت، تفاوت و تمایزی جدی ایجاد میشود. با اینحال در تحولات یک قرن اخیر اروپا، با غلبۀ منطق گردشگری، زیارت تبدیل به یکی از انواع گردشگری مذهبی شده و نسبت میان این دو، کاملاً برخلاف قرون وسطی گردیده است. این تحول، در جهانِ اسلام نیز بهواسطۀ گسترش فرایندهای سکولاریسمِ غربی در کشورهای منطقه، مخصوصاً گردشگریهای مختلف ورزشی، طبیعت، سلامت و گردشگری جنسی، در حال تکرار است؛ هرچند بسط آن در این کشورها، تابع میزان مقاومت یا تندادن به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و منطقِ سکولارِ حاکم بر آن است.
https://eitaa.com/mojtamaona/535