چه خوب شد برایت مراسم تشییع گرفتند سید! این مردمی که تا الان بهتزده و آستین به دهانگرفته اشک میریختند به همدردی نیاز داشتند. به سرسلامتی. به گریههای بلند و طولانی. بغض جنوبینشینها که یک به یک به مشت تبدیل شد؛ دلِ تنگ همنفسهایت که با هربار دیدن سراشیبی گودال فرومیپاشید را مرهمی نیاز بود.
گریههای پنهانی، هیچگاه به آدم خیری نرسانده. حناق شده و تا مرز خفگیاش برده. اگر خوب بود خود خدا در غم فراق عزیز زهرا، نمیگفت بروید بنشینید دور هم و هایهای گریه کنید. که اگر خوب بود ابوترابِ خیبرشکن را دق نمیداد. و رباب خاتون را…و سیده زینب را…
که اگر خوب بود امام چهارم ما آستین بالا نمیزد برای برپربایی روضههایِ غم پدرش.
چه خوب شد که نگذاشتند اهالی ضاحیه بیصدا کنار قتلگاه پدرشان دفن شوند.
بله! اشک ودیعهای است شیرینتر از خنده. میآید و گرهی کور بقچهی گلگلی دل را آرامآرام باز میکند تا درد راهی به بیرون پیدا کند. تا آه اسید نشود و جزغاله نکند، نچزاند جگر را؛
اما آدمی به ندبه زنده است. به گریههای دستهجمعی. به سوختن کنار عزیزش در غمی مشترک.
سید دوستداشتنیِ ما! چه خوب شد که گذاشتند دادمان برایت بلند شود، ای غمِ جبراننشدنیِ تاریخ…
#اناعلیالعهد
✍ #مریم_شکیبا
✅ محفل نویسندگان منادی
https://eitaa.com/monaadi_ir