#پروندهعلمی_5
#ایرانِآینده_6
#نقدایرانشهری_3
🔺طباطبائی، فیلسوف سیاسی ناکام
🔸شاید این بیانی که خواهم داشت، به مذاق برخی از اعزه خوش نیاید اما چه کنم که در باب شخصیتی چون طباطبائی و ایده او، ناچار از ابراز حالت روحی خود در مواجهه با کتب و متون او هستم. هرچقدر که از کتب طباطبایی خواندم او را فیلسوفی یافتم #شکستخورده در پروژه علمی که برپا کرده است. توضیح مطلب اینکه؛
1⃣ او مینویسد: «در کاربرد همه مفاهیمی که از نظام اندیشه اروپایی گرفتهام، با توجه به سرشت مواد تاریخ ایران، به گونهای تصرف کردهام تا هم خللی در استقلال مواد تاریخ ایران وارد نکرده باشم و هم مقلد همه کسانی که مفهومی را از آنان گرفتهام نباشم» آیا او در تحقق این ادعا #موفق بوده است؟ به نظر می رسد که خیر. زیرا برای اینکه، به غایت پروژه علمی دست یابی، کافی نیست که، مفاهیم مورد استفاده خود را در موضوع تحقیقات را مورد تصرف قرار دهی و مقلد نباشی، بلکه ضرورت اساسی است که، موضوع پیشروی خود یا همان #مشکلِایران را کامل و همه جانبه ببینی. علاوه اینکه، چارچوب دنیای جدید چنان بر ذهن او مستولی شده که، #صفویه را با معیار دوران جدید #فاقددولت میخواند. و این یعنی #اسارت در همان نظام اندیشه.
2⃣ آیا طباطبائی در درک و دریافت عمیق ایران موفق بوده است؟ به نظر میرسد خیر. زیرا به تصریح خودش مقصود او از ایران زمین «ایران بزرگ فرهنگی» است. آیا او تمام #ایرانِبزرگفرهنگی را کاویده و موضوع تأمل خویش قرار داده است؟ به نظر میرسد خیر. زیرا او خود تصریح میکند که: «سرچشمه اصلی تحلیلهای من، به رغم ظاهر اروپایی آن، دریافتی بسیار شخصی از نظامهای اندیشیدن ایرانی، در معنای عام اندیشیدن است که همه وجوه تاریخ و فرهنگ ایران، به ویژه شعر و همه ادب فارسی را شامل میشود.» و عمل او هم در کتاب نشان از دلبستگی او به متون تاریخی و ادبی دارد، آیا کسی که محیط تأملات خود را محدود به متون تاریخی و ادبی کند، و از دریچه شعر و ادب فارسی به ایران بنگرد #همهایران را دیده است؟ در مطالعات او، بخش اعظمی از جامعه ایران، #غایبند و مهمترین بخش جامعه که در درون مطالعات او جای ندارند، #عموم جامعه یا فرهنگ عمومی است.
3⃣ شاید گفته شود که، زبان و ادب پارسی انعکاس فرهنگ جامعه است، از این نکته استفاده کرده و اشکال دیگری را طرح میکنم. روشن است که، #زبان انعکاس و بازنمود #روابطاجتماعی است. زبان و ادب فارسی در بسیاری از آثار حامل چه فرهنگی است؟ آیا غیر از این است که، ادبای پارسی در بستر فرهنگ اسلامی سخن گفتهاند و آن فرهنگ نهادینه شده در درون و جانشان را در قالب نظم و نثر عیان ساختهاند؟ اگر این سخن درست باشد، #فرهنگِاسلامی در کدام بخش از تحقیقات و مطالعات ایران بزرگ فرهنگی او جای دارد؟ نمیتوان گفت که، طباطبائی خبری از اسلام در ایران ندارد اما میتوان گفت که او #نمیخواهد اسلام را در #ایران ببیند.
↩طباطبائی پرمدعاست که، میخواهد بار سنگینی در تحقیقات ایرانشناختی بردارد، اما به دلیل نقص اساسی که در ملاحظه ایران #همانگونه که بود و است، دارد، پروژه او شکست خورده است و فلسفیدنش ناکام. ایرانشناسی او برای طبقات بالای مرفه جامعه که سودای #آریاییبودن را دارند خوشگوار است نه برای عموم مردمی که در طول قرنها اسلام را در باطن خویش تسلم کردند و ترکیب زیبای #ایرانِاسلامی را آفریدند. او فیلسوف ایران نیست، فیلسوف کاخها و پاسارگادها و اعیان و اشراف است و همین نکته سبب میشود که، دولتی اشرافی او را همسخن با خود ببیند و برای او جایزه فارابی را تخصیص دهد و وزیر اشرافیاش را پادوی تبلیغات ایرانشهری او گرداند.
#فیلسوفسیاسیاشرافیت
@monir_ol_din