eitaa logo
امتداد حکمت‌ و فلسفه
841 دنبال‌کننده
406 عکس
22 ویدیو
128 فایل
#اِمتدادِحِکمت‌وَفَلسَفِه، از ضرورت جریان یافتن اعتقادات تا عمل در مقیاس جامعه، بحث می‌کند. همان دغدغه‌ای که فَقیه‌ِحَکیم‌ِحاکمِ‌انقلاب از اهالی فلسفه مطالبه می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺طباطبائی، فیلسوف سیاسی ناکام 🔸شاید این بیانی که خواهم داشت، به مذاق برخی از اعزه خوش نیاید اما چه کنم که در باب شخصیتی چون طباطبائی و ایده او، ناچار از ابراز حالت روحی خود در مواجهه با کتب و متون او هستم. هرچقدر که از کتب طباطبایی خواندم او را فیلسوفی یافتم در پروژه علمی که برپا کرده است. توضیح مطلب اینکه؛ 1⃣ او می‌نویسد: «در کاربرد همه مفاهیمی که از نظام اندیشه اروپایی گرفته‌ام، با توجه به سرشت مواد تاریخ ایران، به گونه‌ای تصرف کرده‌ام تا هم خللی در استقلال مواد تاریخ ایران وارد نکرده باشم و هم مقلد همه کسانی که مفهومی را از آنان گرفته‌ام نباشم» آیا او در تحقق این ادعا بوده است؟ به نظر می رسد که خیر. زیرا برای اینکه، به غایت پروژه علمی دست یابی، کافی نیست که، مفاهیم مورد استفاده خود را در موضوع تحقیقات را مورد تصرف قرار دهی و مقلد نباشی، بلکه ضرورت اساسی است که، موضوع پیش‌روی خود یا همان را کامل و همه جانبه ببینی. علاوه اینکه، چارچوب دنیای جدید چنان بر ذهن او مستولی شده که، را با معیار دوران جدید می‌خواند. و این یعنی در همان نظام اندیشه. 2⃣ آیا طباطبائی در درک و دریافت عمیق ایران موفق بوده است؟ به نظر می‌رسد خیر. زیرا به تصریح خودش مقصود او از ایران زمین «ایران بزرگ فرهنگی» است. آیا او تمام را کاویده و موضوع تأمل خویش قرار داده است؟ به نظر می‌رسد خیر. زیرا او خود تصریح می‌کند که: «سرچشمه اصلی تحلیل‌های من، به رغم ظاهر اروپایی آن، دریافتی بسیار شخصی از نظام‌های اندیشیدن ایرانی، در معنای عام اندیشیدن است که همه وجوه تاریخ و فرهنگ ایران، به ویژه شعر و همه ادب فارسی را شامل می‌شود.» و عمل او هم در کتاب نشان از دلبستگی او به متون تاریخی و ادبی دارد، آیا کسی که محیط تأملات خود را محدود به متون تاریخی و ادبی کند، و از دریچه شعر و ادب فارسی به ایران بنگرد را دیده است؟ در مطالعات او، بخش اعظمی از جامعه ایران، و مهمترین بخش جامعه که در درون مطالعات او جای ندارند، جامعه یا فرهنگ عمومی است. 3⃣ شاید گفته شود که، زبان و ادب پارسی انعکاس فرهنگ جامعه است، از این نکته استفاده کرده و اشکال دیگری را طرح می‌کنم. روشن است که، انعکاس و بازنمود است. زبان و ادب فارسی در بسیاری از آثار حامل چه فرهنگی است؟ آیا غیر از این است که، ادبای پارسی در بستر فرهنگ اسلامی سخن گفته‌اند و آن فرهنگ نهادینه شده در درون و جانشان را در قالب نظم و نثر عیان ساخته‌اند؟ اگر این سخن درست باشد، در کدام بخش از تحقیقات و مطالعات ایران بزرگ فرهنگی او جای دارد؟ نمی‌توان گفت که، طباطبائی خبری از اسلام در ایران ندارد اما می‌توان گفت که او اسلام را در ببیند. ↩طباطبائی پرمدعاست که، می‌خواهد بار سنگینی در تحقیقات ایران‌شناختی بردارد، اما به دلیل نقص اساسی که در ملاحظه ایران که بود و است، دارد، پروژه او شکست خورده است و فلسفیدنش ناکام. ایران‌شناسی او برای طبقات بالای مرفه جامعه که سودای را دارند خوشگوار است نه برای عموم مردمی که در طول قرنها اسلام را در باطن خویش تسلم کردند و ترکیب زیبای را آفریدند. او فیلسوف ایران نیست، فیلسوف کاخ‌ها و پاسارگادها و اعیان و اشراف است و همین نکته سبب می‌شود که، دولتی اشرافی او را همسخن با خود ببیند و برای او جایزه فارابی را تخصیص دهد و وزیر اشرافی‌اش را پادوی تبلیغات ایرانشهری او گرداند. @monir_ol_din