♻️اشارهای به نسبت «احتیاج و تعاون»
1⃣در پنج شماره در پرونده اول به بخشی از ابعاد #فلسفهسیاسیفارابی، پرداخته شد: علت شکلگیری اجتماع، در بیان فارابی / علت تکثر اجتماعی و تمایز امم، در بیان فارابی / اساس حدوث اجتماع انسانی در بیان فارابی: احتیاج، تعاون / تقسیمبندی اجتماعات در دیدگاه فارابی / مدینة فاضلة / سعادت / خیر و شر/ رتبه وجودی. این مطالب، در محدوده شکل گیری و حدوث اجتماع، باقی ماند. و بسیاری مطالب دیگری که در پروندههای بعدی از فلسفه فارابی، مطرح خواهدشد. بعونه تبارک وتعالی.
2⃣ به یکی از انگارههای فلسفه فارابی اشاره شده و نکاتی بیان میشود. فارابی اعتقاد داشت که، هر انسانی برای وصول به کمال خویش، نیازمند به اجتماع و تعاون با دیگران است. سؤالی که در این مقام طرح میشود و پیشتر به آن اشاره شد، این است که؛ آیا رفع احتیاج شخصی و دستیابی به کمال، میتواند با تعاون جمع گردد؟ توضیح اینکه: تحرک انسان برای رفع احتیاج شخصی خود یا دستیابی به کمالات خود، نمیتواند به تعاون با دیگران بیانجامد. زیرا، وقتی که انسان، کمالات خود و رفع احتیاجات خود را غایت حرکت خویش و غایت ایجاد رابطه با دیگران قرار میدهد، به آن مقداری که به کمال خود دست یابد و به مقداری که رفع احتیاجش صورت بگیرد، حرکت خواهد کرد و رابطه خود را با دیگران براساس آن غرض و غایت خود، تنظیم خواهد نمود. چنین رابطهای، ماهیت معاملاتی و قراردادی دارد. یعنی افراد در این رابطه، به همان مقداری که رفع احتیاج شخصی انجام بگیرد، بسنده میکنند و به همان مقدار نیز در خدمت دیگران برمیآیند و در رفع نیازهای آنها به آنها کمک میکنند. این معنا از رابطه افراد در جامعه که بر بنیاد احتیاجات شخصی، شکل میگیرد، نمیتواند با تعاون قابل جمع باشد.
3⃣ تعاون به معنای عون متقابل افراد به همدیگر است. اما سؤال این است که، این عون متقابل براساس چه غرضی و غایتی، واقع میشود؟ یعنی در چه صورتی است که، افراد با دیگران پیوند میخورند و اساس این پیوند نیز عون به دیگری است؟ اگر غایت ذهنی افراد، رفع احتیاجات خود باشد، بیش از آن مقدار رابطه معاملاتی و قراردادی، توقع رابطه اجتماعی نمیرود. و تعاون در صورتی است که، افراد به #فراتر از احتیاج خود بیاندیشند و عامل تحرک آنها در ایجاد رابطه با دیگران، و علت پیوند ایشان، #غرضیاعلی از رفع احتیاج شخصی باشد. آنچه که براساس رفع احتیاج شخصی واقع می شود، «تعامل» است نه «تعاون». تعامل، یعنی عملی در برابر عملی، فعلی در برابر فعلی. اما تعاون از ریشه عون به معنای «الظهیر» است. یعنی به پشت درآمدن. #اعوان، به افرادی میگویند که در حمایت کسی برمیآیند و پشت او را میگیرند تا تنها نماند. تعاون نیز یعنی افرادی، پشت همدیگر را پر کنند و تنها نگذارند و حمایت کنند و عون خود را در اختیار او بگذارند. روشن است که، این معنا صرفاً با غرض رفع احتیاج شخصی، قابل تحقق نیست، بلکه غرض و غایت و به عبارتی «برای»ای خاص وجود دارد که، سبب میشود، تعاون واقع شود، غرضی اعلی و اشرف از رفع احتیاجات شخصی.
اما به نظر میرسد، اندیشه فارابی را باید ذیل تعاون معنا کرد و مقوله احتیاج را مندرج در تعاون معنا نمود، هرچند متن او قاصر از بیان چنین اندراجی است، اما شخصیت فلسفی او میتواند قرینه ای مناسب برای چنین اندراجی باشد.
#فلسفه_فارابی
#امتدادحکمت
@monir_ol_din