eitaa logo
اندیشه انقلاب اسلامی
755 دنبال‌کننده
416 عکس
28 ویدیو
129 فایل
انتشار همه یادداشتهای مرتبط با #اندیشه_انقلاب_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹امتداد حکمت در فلسفه فارابی 🔺 شماره اول ♻️ علت شکل‌گیری اجتماع، در بیان فارابی 1⃣ مهمترین فیلسوفی که می‌توان _فی‌الجمله_ ادعای امتداد حکمت را درباره او صادق دانست، فارابی(متوفی ۳۳۹ هق) است. او کتابهای متعددی در عرصه فلسفه و منطق دارد. ابتکارات ویژه‌ای در حوزه مطلق دانش و بالخصوص فلسفه داشته است، اما در میان آنها، آنچه که مورد اشاره است، دو کتاب او در عرصه تحلیل حیات اجتماعی، مبتنی بر اندیشه فلسفی است: ۱.السیاسة المدنیة. ۲. آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها. 2⃣ او در این دو کتاب، ابتدائاً هستی‌شناسی فلسفی خود را بیان می‌کند و سپس در امتداد همان هستی‌شناسی، به تبیین انواع جوامع و ویژگی‌های آنها می‌پردازد. به عنوان نمونه به فهرست 📙کتاب توجه کنید: الباب الأول مراتب الموجودات 1 - الله ..... ص : 22 2 - الثواني ..... ص : 22 3 - العقل الفعال ..... ص : 23 4 - النفس ..... ص : 23 5 و 6 - الصورة و المادة: ..... ص : 28 الباب الثاني تفاضل الموجودات 1 - فضيلة الصورة و المادة ..... ص : 33 2 - فضيلة الثواني و العقل الفعال و نقصهما ..... ص : 35 3 - فضيلة الأنفس و نقصها ..... ص : 36 4 - فضيلة الأول و الله ..... ص : 39 الباب الثالث العالم نظرية الفيض ..... ص : 45 الثواني ..... ص : 50 الأجسام السماوية و الأرضية ..... ص : 52 الموجودات الممكنة و الواجبة و المستحيلة ..... ص : 56 الباب الرابع الاجتماعات المدنية خصائص الأمة و أسباب اختلاف الأمم ..... ص : 74 الباب الخامس الاخلاق دور العقل الفعال ..... ص : 77 الإرادة و أنواعها ..... ص : 78 السعادة و الخير و الشر ..... ص : 79 يبلغ الإنسان السعادة إذا وجد بفطرته استعداد لقبول المعقولات من العقل الفعال ..... ص : 81 الباب السادس المدينة الفاضلة حاجة الإنسان إلى معلم يرشده إلى السعادة ..... ص : 86 الرئيس هو من يقدر على إرشاد غيره و تعليمه ..... ص : 87 الرئيس الأول ..... ص : 88 ملك السنة ..... ص : 90 مصير نفوس أهل المدينة الفاضلة الخلود ..... ص : 91 مصير نفوس أهل المدن الضالة البطلان ..... ص : 93 مراتب أهل المدينة الفاضلة تشبه مراتب الموجودات ..... ص : 94 في العالم و رئيسها يشبه الله ..... ص : 94 ما ينبغي أن يعرفه أهل المدينة ليسعدوا ..... ص : 96 الباب السابع المدن المضادة للمدينة الفاضلة 1 - المدينة الجاهلة ..... ص : 100 2 - المدينة الفاسقة ..... ص : 119 3 - المدينة الضالة ..... ص : 120 4 - النوابت ..... ص : 120 3⃣ او وقتی که می‌خواهد وارد و تحلیل اجتماعات مدنیه شود، ابتدائاً در مرحله پیشین، با تحلیل اقسام موجودات ممکنه، به این نکته اشاره می‌کند که، برخی از موجودات، امورات ضروری خود را فقط در اجتماعات تحصیل می‌کنند: «**و من أنواع الحيوان و النبات ما لا يمكن أن ينال الضروري من أمورها إلا باجتماع جماعة من أشخاصه بعضها مع بعض‏.»** و انسان از جمله آن موجوداتی است که، امورات ضروری حیات او فقط در حیات اجتماعی، قابل تحقق است: «**و الإنسان من الأنواع التي لا يمكن أن يتم لها الضروري من أمورها و لا تنال الأفضل من أحوالها إلا باجتماع جماعات منها كثيرة في مسكن واحد**» پرواضح است که، او می‌توانست به بیان اقسام موجودات و ویژگی‌های آنها اکتفا نماید و بیان فلسفی خود را در تحلیلی تجزیه نگرانه و انتزاعی از موجودات تمام نماید، لیکن با طرح این نکته که، ضروریات زیستی برخی موجودات، متوقف بر اجتماع آنهاست، مرحله دیگری فراروی فلسفه می‌گشاید که در آن، از حالت اجتماعی موجودات و روابط آنها بحث نماید. https://eitaa.com/monir_ol_din/1856
🔹معرفی سه کتاب ویژه برای مطالعه فارابی ۱.فارابی، فیلسوف فرهنگ؛ دکتر رضا داوری اردکانی ۲. فارابی، فیلسوف غریب؛ دکتر نصرالله حکمت ۳. خوانشی نو از فلسفه فارابی_گسست بنیادین معرفتی از سنت یونانی؛ دکتر قاسم پور حسن @monir_ol_di
🔹 دو کتاب مهم فارابی در پروژه امتداد حکمت ۱.السیاسة المدنیة ۲.آراء اهل المدینةالفاضلة و مضاداتها @monir_ol_din
امتداد حکمت در فلسفه فارابی 🔺 شماره دوم ♻️ علت تکثر اجتماعی و تمایز امم، در بیان فارابی 1⃣ همانطور که میدانید، بخش دوم دو کتاب پیش‌گفته فارابی درباره علم الاجتماع، پردازش اقسام و خصوصیات اجتماعات است. سؤالی که به ذهن می‌رسد این است که: او با تکیه بر چه مفهوم فلسفی می خواهد، تکثر اجتماعی را شرح دهد. یعنی به نظر او علت کثرت جوامع و اختلاف امم در چیست؟ آیا علت اختلاف جوامع با دستگاه مفهومی او ممکن است؟ 2⃣فارابی اینگونه پاسخ می‌دهد: جامعه انسانی کامل، به امت‌هایی منقسم می‌شود، و هر امتی از امت دیگر با عواملی، متمایز می‌گردد: خلقت طبیعی، اخلاق طبیعی. و نیز به سبب عنصر سومی که طبیعی نیست و وضعی و لیکن در اشیاء طبیعی دخالت و تأثیر دارد و آن زبان است. اما بر اثر چه عاملی، امتها چنین اختلافاتی پیدا می‌کنند؟ 3⃣ فارابی می‌گوید: سبب اول طبیعی که موجب اختلاف امتها در این امورات می شود، اختلاف اجزاء اجسام آسمانی (افلاک) است، سپس اختلاف وضعیت کره‌هایی است که میل به سمت اجزاء زمینی دارند و قرب و بعد نسبت به آن پیدا می کند. و به تبع آن، اختلاف اجزاء زمین است که، محل سکونت امتهاست. این اختلافات که در زمین پدید می‌آید، موجب اختلافات در بخارات و آبها و هوای آن زمین می‌شود. و به تبع این اختلاف، اختلاف در نباتات و حیوانات غیرناطق ایجاد می‌شود، و به این سبب، موادغذایی امتها مختلف می‌شود و همین امر سبب می‌شود که؛ خلقت طبیعی و اخلاق طبیعی آنها متفاوت گردد. حال سؤال: آیا اختلافات جوامع با همین عوامل طبیعی تفسیر می‌شود و تمام؟ 4⃣ فارابی می گوید: «ثم يحدث من تعاون هذه الاختلافات و اختلاطها امتزاجات مختلفة تختلف بها خلق الأمم و شيمهم... و إلى هذا المقدار تبلغ الأجسام السماوية في تكميل هذه. فما يبقى بعد ذلك من الكمالات الأخر فليس من شأن الأجسام السماوية أن تعطيه بل ذلك من شأن العقل الفعال. و ليس من هذه نوع يمكن أن يعطيه العقل الفعال الكمالات الباقية سوى الإنسان.» از تعاون این اختلافات و اختلاط آنها، مزاجهای مختلفه‌ای به وجود می‌آید که به واسطه آنها خلق و اخلاق امتها مختلف می‌شود... و تا این مقدار اجسام سماوی می توانند جوامع را تکمیل نمایند، اما بیشتر از آن مقدار از کمالات، در شأن اجسام سماوی نیست که آن کمالات را اعطاء نماید و آن وظیفه عقل فعال است. و این کمالات باقیه را که عقل فعال اعطاء میکند، تنها پذیرنده آن انسان است. ر.ک. كتاب السياسة المدنية، ص:۷۴ ↩ آنچه از بیان فارابی به دست می‌آید این است که: تکثر اجتماعات و امم ناشی از تأثیر طبیعی افلاک و عقل فعال است. در هر دو صورت، منشأ اعطاء کمالات طبیعی و غیرطبیعی، از عالم بالاتر از زمین است؛ یا افلاک است یا عقل فعال. هر امتی و هر گروهی، یک نوع آفرینش خاصی دارد، اخلاق طبیعی خاصی دارد و زبان ویژه خود را دارد، این اختلافات ریشه در تأثیرات طبیعی افلاک دارد. اما کمالات بالاتر را عقل فعال با اعطاء قوه عقل نظری و عقل عملی، به انسان می‌بخشد. پس فارابی از ظرفیت مبحث و هستی‌شناسی مشایی برای این تحلیل بهره برداری کرد. https://eitaa.com/monir_ol_din/1862
🔅 کلینی و فارابی در مدرسه بغداد 1⃣ کلینی متولد ۲۵۵ ق در ری، تربیت یافته قم و بغداد، متوفی ۳۲۹ ق. فارابی متولد ۲۵۸ ق در فاراب خراسان، تربیت یافته مرو و بغداد، متوفی ۳۳۹ق. 2⃣ کلینی محدث بزرگ امامیه، صاحب مهمترین کتاب حدیثی شیعه «الکافی». فارابی، مشهور به معلم ثانی، فیلسوف شیعی. انتهای دوران حیات کلینی مقارن با فارابی می‌شود. او در حدیث و فقه، و فارابی در فلسفه و‌ منطق. تصویری که فارابی از رییس مدینه فاضله، ارائه می‌دهد، تأثیر پذیری او از اندیشه عصمت امام و‌ نبی را نشان می‌دهد. 3⃣ حضور کلینی و فارابی در بغداد، تصویری از آن مدرسه می‌سازد که نشان از فرامذهبی و چندرشته‌ای بودن آن دارد. چون موضوع فارابی، فلسفه و منطق بود و برخی اساتیدش هم نصرانی بودند. @monir_ol_din
امتداد حکمت در فلسفه فارابی 🔺 شماره سوم ♻️اساس حدوث اجتماع انسانی در بیان فارابی: احتیاج، تعاون ✳ فارابی در توضیح چگونگی شکل‌گیری اجتماع انسانی، به دو ویژگی اساسی اشاره می‌کند: احتیاج، تعاون. 1⃣ احتیاج: از آنجا که انسان‌ها برای قوام‌یابی زندگی خود و برای اینکه به کمالات خویش دست یابند، به امور متعددی نیازمندند و از آنجا که امکان ندارد که به تنهایی آنها را تأمین نمایند، پس محتاج به افراد دیگر هستند که هرکدام از آن‌ها این نیازها را تأمین نماید. در بیان فارابی، اساس شکل‌گیری و حدوث اجتماع انسانی، نیاز انسان‌ها به همدیگر برای تأمین کمالات خودشان است. 2⃣تعاون: این اجتماعاتی که مبتنی بر احتیاج انسان‌ها به همدیگر، تشکیل می‌شود، براساس تعاون میان افراد نیز رفع احتیاج صورت می‌گیرد. یعنی الگوی رفع احتیاج تعاون میان افراد است، و تعاون به این معناست که، هرکدام به دیگری کمک می‌کند تا او بتواند رفع احتیاج نماید. 3⃣ پس بنابر نظر فارابی، فلسفه حدوث اجتماع، احتیاج انسانها برای تأمین کمالات خودشان است، و تعاون میان ایشان برای دستیابی به هدف است. او در همین راستا، با تشبیه مدینه فاضله به بدن انسان چنین می‌گوید: «و المدينة الفاضلة تشبه البدن التام الصحيح، الذي تتعاون أعضاؤه كلها على تتميم حياة الحيوان، و على حفظها عليه.» مدینه فاضله، به بدن تام صحیح شباهت دارد، که همه اعضاء بدن، در تعاون با همدیگر برمی‌آیند برای تام و تمام شدن زیست حیوانی و حفظ آن. 📙ر.ک.آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ص۱۱۲ ↩ نقطه نظر فارابی در تبیین حدوث اجتماع و بقای آن روشن است، اما این سؤال قابل طرح است که: آیا می‌توان حدوث اجتماع را براساس احتیاج فردی و شخصی تفسیر نمود و الگوی روابط اجتماعی را براساس تعاون میان افراد توضیح داد؟ درباره این پرسش، گفتگو خواهیم کرد. @monir_ol_din
امتداد حکمت در فلسفه فارابی 🔺 شماره چهارم تقسیم‌بندی اجتماعات در دیدگاه فارابی ✳فارابی، در ارائه تقسیم‌بندی خود از اجتماعات انسانی، دو بیان دارد که حکایت از دو معیار می‌کند: تقسیم اجتماعات به کامله و ناقطه / تقسیم اجتماعات به مدینه فاضله و مضادات آن. 1⃣ او بعد از آنکه، اساس شکل‌گیری اجتماع انسانی را توضیح می‌دهد، به بیان اقسام اجتماعات می‌پردازد: «قسمی از آن اجتماعات، کامله است و قسمی غیرکامله. اما بر سه قسم است: عظمی، وسطی، صغری. عظمی؛ اجتماع همه جماعات است در معمورة (بخش آباد زمین)، وسطی؛ اجتماع امتی است در جزئی از معمورة، صغری؛ اجتماع اهل مدینة در جزئی از محل سکونت امت است. و اما : اجتماع اهل قریة و اجتماع اهل محلة، سپس اجتماع در کوی و در نهایت اجتماع در منزل است. کوچکترین واحد اجتماعی، منزل است. و محلة و قریة، متعلق به مدینة هستند، با این تفاوت که، قریة متعلق به مدینة است بنابر اینکه، خادم آن است و محلة متعلق به مدینة است بنابراینکه، جزء آن است. و کوی جزء محلة است، ومنزل جزء کوی است و مدینه جزء مسکن امت است و امت جزئی از معمورة (اجتماع جهانی) است. 📙ر.ک.آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ص۱۱۲ 2⃣بعد از آنکه، به مدینه فاضله و اجزاء و شرایط آن می‌پردازد، در تقسیم دیگری، مدینه فاضله را در برابر آن قرار می‌دهد: «و المدينة الفاضلة تضادها المدينة الجاهلة، و المدينة الفاسقة، و المدينة المتبدلة، و المدينة الضالة» 📙ر.ک.آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ص۱۲۷ 3⃣ این دو نکته را عرض کردم تا آنچه را که به نظر، نکته مهمی می‌رسد، گفته باشم و آن این عبارت فارابی است: «فالخير الأفضل و الكمال الأقصى انما ينال أولا بالمدينة، لا باجتماع الذي هو أنقص منها.» خیر افضل و کمال نهایی، اولاً به مدینة می‌رسد، نه به اجتماعی که انقص از آن است (قریة، محلة، سکة و منزل) همان. ص ۱۱۲ انسان به آن کمالی که در فطرت او قرار داده شده است، فقط در ضمن اجتماع و با الگوی تعاون برای رفع احتیاجات، دست می‌یابد. به نظر فارابی، آن اجتماعی که اولاً نائل به کمال می شود، مدینة است. براستی، مدینة چه ویژگی‌هایی دارد که، امکان دریافت کمال نهایی و خیر افضل در آن است اما در منزل نیست؟ @monir_ol_din
تحلیلی بر ضرورت و امتناع مدینه نزد فارابی.pdf
حجم: 418.7K
🔹عنوان: تحلیلی بر ضرورت و امتناع مدینه نزد فارابی 🔹نگارنده: دکتر مرتضی بحرانی، دانشیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی 🔸مقاله مفید و محققانه‌ای است، پیشنهاد میکنم حتماً مطالعه فرمایید. @monir_ol_din
امتداد حکمت در فلسفه فارابی 🔺 شماره پنجم ♻️ مدینة فاضلة / سعادت / خیر و شر/ رتبه وجودی 1⃣فارابی، را محل نائل آمدن به خیر افضل و کمال اقصی می‌داند همچنان که معتقد است؛ خیر و شر، دو امر اختیاری و ارادی هستند که، مدینة، به آن دست می‌یابد. او در تعریف مدینة فاضلة می‌گوید: «فالمدينة التي يقصد بالاجتماع فيها التعاون على الأشياء التي تنال بها السعادة في الحقيقة، هي المدينة الفاضلة» آن مدینه‌ای که، مقصود از اجتماع در آن، تعاون در اموری است که، به وسیله آنها به سعادت حقیقی نائل می‌شود، مدینه فاضله است. 📙آراء اهل المدينة الفاضلة و مضاداتها، ص: ۱۱۳ 2⃣ اما مقصود از چیست؟ فارابی می‌گوید: «و السعادة هي الخير على الإطلاق‏» سعادت همان خیر است. قید «علی الاطلاق» قید «این همانی» سعادت و خیر است که، در این صورت ترجمه آن؛ این همانی سعادت و خیر مطلق است، یعنی سعادت، مساوی و مساوق با خیر است. با این وصف، تعریف شر نیز روشن می‌شود: «و كل ما عاق عن السعادة بوجه ما فهو الشر على الإطلاق‏» هر آنچه که، به گونه‌ای مانع از سعادت باشد، علی الاطلاق شر است، یعنی مساوی و مساوق با شر است. 📙كتاب السياسة المدنية، ص: ۷۸ 3⃣ از آنجا که فهم معنای شر و سعادت، متوقف بر فهم معنای خیر است، باید از تعریف خیر نزد فارابی پرسید: «الخير ما يتشوّقه كلّ شي‏ء في حدّه. و يتمّ به وجوده؛ أي رتبته و حقيقته من الوجود؛ كالإنسان و الفلك مثلاً» خیر، آن است که هر چیزی در همان محدوده سرشت‌اش به آن شوق دارد و هستی‌اش به سبب آن، به مرتبه تمام می‌رسد؛ یعنی همان رتبه او در نظم وجود و حقیقت وجودی‌اش. مانند انسان و فلک. او براساس اینکه، خیر را به رتبه وجودی و محدوده سرشتی شیء، تحویل می‌برد، درباره نسبت میان واجب الوجود و خیر چنین می‌گوید: «الخير بالحقيقة هو كمال الوجود؛ و هو واجب الوجود.» خیر حقیقی، همان کمال وجودی است که واجب الوجود می‌باشد. 📙الاعمال الفلسفية، ص: ۳۸۶ @monir_ol_din
تحلیل و نقد نظریه سعادت فارابی.pdf
حجم: 4.4M
🔸عنوان: تحلیل و نقد نظریه سعادت فارابی 🔸نویسنده: دکتر محسن جوادی، استاد فلسفه دانشگاه قم 🔹در این مقاله، گزارش مفیدی از نظریه سعادت فارابی صورت می‌گیرد. این نظریه یکی از ارکان مفهومی فلسفه سیاسی فارابی است. @monir_ol_din
♻️اشاره‌ای به نسبت «احتیاج و تعاون» 1⃣در پنج شماره در پرونده اول به بخشی از ابعاد ، پرداخته شد: علت شکل‌گیری اجتماع، در بیان فارابی / علت تکثر اجتماعی و تمایز امم، در بیان فارابی / اساس حدوث اجتماع انسانی در بیان فارابی: احتیاج، تعاون / تقسیم‌بندی اجتماعات در دیدگاه فارابی / مدینة فاضلة / سعادت / خیر و شر/ رتبه وجودی. این مطالب، در محدوده شکل گیری و حدوث اجتماع، باقی ماند. و بسیاری مطالب دیگری که در پرونده‌های بعدی از فلسفه فارابی، مطرح خواهدشد. بعونه تبارک وتعالی. 2⃣ به یکی از انگاره‌های فلسفه فارابی اشاره شده و نکاتی بیان می‌شود. فارابی اعتقاد داشت که، هر انسانی برای وصول به کمال خویش، نیازمند به اجتماع و تعاون با دیگران است. سؤالی که در این مقام طرح می‌شود و پیشتر به آن اشاره شد، این است که؛ آیا رفع احتیاج شخصی و دستیابی به کمال، می‌تواند با تعاون جمع گردد؟ توضیح اینکه: تحرک انسان برای رفع احتیاج شخصی خود یا دستیابی به کمالات خود، نمی‌تواند به تعاون با دیگران بیانجامد. زیرا، وقتی که انسان، کمالات خود و رفع احتیاجات خود را غایت حرکت خویش و غایت ایجاد رابطه با دیگران قرار می‌دهد، به آن مقداری که به کمال خود دست یابد و به مقداری که رفع احتیاجش صورت بگیرد، حرکت خواهد کرد و رابطه خود را با دیگران براساس آن غرض و غایت خود، تنظیم خواهد نمود. چنین رابطه‌ای، ماهیت معاملاتی و قراردادی دارد. یعنی افراد در این رابطه، به همان مقداری که رفع احتیاج شخصی انجام بگیرد، بسنده می‌کنند و به همان مقدار نیز در خدمت دیگران برمی‌آیند و در رفع نیازهای آنها به آنها کمک می‌کنند. این معنا از رابطه افراد در جامعه که بر بنیاد احتیاجات شخصی، شکل می‌گیرد، نمی‌تواند با تعاون قابل جمع باشد. 3⃣ تعاون به معنای عون متقابل افراد به همدیگر است. اما سؤال این است که، این عون متقابل براساس چه غرضی و غایتی، واقع می‌شود؟ یعنی در چه صورتی است که، افراد با دیگران پیوند می‌خورند و اساس این پیوند نیز عون به دیگری است؟ اگر غایت ذهنی افراد، رفع احتیاجات خود باشد، بیش از آن مقدار رابطه معاملاتی و قراردادی، توقع رابطه اجتماعی نمی‌رود. و تعاون در صورتی است که، افراد به از احتیاج خود بیاندیشند و عامل تحرک آنها در ایجاد رابطه با دیگران، و علت پیوند ایشان، از رفع احتیاج شخصی باشد. آنچه که براساس رفع احتیاج شخصی واقع می شود، «تعامل» است نه «تعاون». تعامل، یعنی عملی در برابر عملی، فعلی در برابر فعلی. اما تعاون از ریشه عون به معنای «الظهیر» است. یعنی به پشت درآمدن. ، به افرادی می‌گویند که در حمایت کسی برمی‌آیند و پشت او را می‌گیرند تا تنها نماند. تعاون نیز یعنی افرادی، پشت همدیگر را پر کنند و تنها نگذارند و حمایت کنند و عون خود را در اختیار او بگذارند. روشن است که، این معنا صرفاً با غرض رفع احتیاج شخصی، قابل تحقق نیست، بلکه غرض و غایت و به عبارتی «برای»ای خاص وجود دارد که، سبب می‌شود، تعاون واقع شود، غرضی اعلی و اشرف از رفع احتیاجات شخصی. اما به نظر میرسد، اندیشه فارابی را باید ذیل تعاون معنا کرد و مقوله احتیاج را مندرج در تعاون معنا نمود، هرچند متن او قاصر از بیان چنین اندراجی است، اما شخصیت فلسفی او میتواند قرینه ای مناسب برای چنین اندراجی باشد. @monir_ol_din