eitaa logo
اندیشه انقلاب اسلامی
755 دنبال‌کننده
415 عکس
28 ویدیو
129 فایل
انتشار همه یادداشتهای مرتبط با #اندیشه_انقلاب_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
امتداد حکمت در فلسفه فارابی 🔺 شماره پنجم ♻️ مدینة فاضلة / سعادت / خیر و شر/ رتبه وجودی 1⃣فارابی، را محل نائل آمدن به خیر افضل و کمال اقصی می‌داند همچنان که معتقد است؛ خیر و شر، دو امر اختیاری و ارادی هستند که، مدینة، به آن دست می‌یابد. او در تعریف مدینة فاضلة می‌گوید: «فالمدينة التي يقصد بالاجتماع فيها التعاون على الأشياء التي تنال بها السعادة في الحقيقة، هي المدينة الفاضلة» آن مدینه‌ای که، مقصود از اجتماع در آن، تعاون در اموری است که، به وسیله آنها به سعادت حقیقی نائل می‌شود، مدینه فاضله است. 📙آراء اهل المدينة الفاضلة و مضاداتها، ص: ۱۱۳ 2⃣ اما مقصود از چیست؟ فارابی می‌گوید: «و السعادة هي الخير على الإطلاق‏» سعادت همان خیر است. قید «علی الاطلاق» قید «این همانی» سعادت و خیر است که، در این صورت ترجمه آن؛ این همانی سعادت و خیر مطلق است، یعنی سعادت، مساوی و مساوق با خیر است. با این وصف، تعریف شر نیز روشن می‌شود: «و كل ما عاق عن السعادة بوجه ما فهو الشر على الإطلاق‏» هر آنچه که، به گونه‌ای مانع از سعادت باشد، علی الاطلاق شر است، یعنی مساوی و مساوق با شر است. 📙كتاب السياسة المدنية، ص: ۷۸ 3⃣ از آنجا که فهم معنای شر و سعادت، متوقف بر فهم معنای خیر است، باید از تعریف خیر نزد فارابی پرسید: «الخير ما يتشوّقه كلّ شي‏ء في حدّه. و يتمّ به وجوده؛ أي رتبته و حقيقته من الوجود؛ كالإنسان و الفلك مثلاً» خیر، آن است که هر چیزی در همان محدوده سرشت‌اش به آن شوق دارد و هستی‌اش به سبب آن، به مرتبه تمام می‌رسد؛ یعنی همان رتبه او در نظم وجود و حقیقت وجودی‌اش. مانند انسان و فلک. او براساس اینکه، خیر را به رتبه وجودی و محدوده سرشتی شیء، تحویل می‌برد، درباره نسبت میان واجب الوجود و خیر چنین می‌گوید: «الخير بالحقيقة هو كمال الوجود؛ و هو واجب الوجود.» خیر حقیقی، همان کمال وجودی است که واجب الوجود می‌باشد. 📙الاعمال الفلسفية، ص: ۳۸۶ @monir_ol_din
⭕️ موضع‌گیری نسبت به دولت مدرن 🔸 معمای دولت در وضعیت ایران معاصر (3) 🖋محمد حسین طاهری با ظهور و تولد انسانِ رنسانس، که به تجدید بنای فلسفه‌ی سیاسی و انجامیده، پرسش از نسبت دین با زمام‌داری نیازمند تجدید نظر شده است. مفاهیم در این گذار تمدنی، دستخوش تغییرات اساسی شده‌اند. در چنین فضایی دیگر نمی‌توان بدون درنظرگرفتن وجه مفاهیم، معنای آن‌ها را صادق و قابل صدق بر واقعیت امر سیاسی این روزگار یافت. که روزگاری دال مرکزی سیاست پیشامدرن بود، امروز جای خود را به داده است. موضع‌گیری مسلمانان پیرامون این گذار تمدنی، در سه طیف قابل تمییزیافتن است: الف) لازم نیست که ما در مفاهیم‌مان تجدید نظر کنیم؛ باید در برابر مدرنیته ایستاد و آن را پس زد و جهانی را آن‌گونه که مفاهیم سنتی ترسیم می‌کنند، احیاء کرد. ب) مدرنیته نشانه‌ی رشد بشر است و اسلام با رشد و تکامل مخالف نیست؛ لذا باید به قرائتی از اسلام دست یافت و مفاهیم را به‌گونه‌ای متحول نمود که با اقتضائات مدرنیته سازگار باشد. ج) فهم از اسلام به‌تبع تحول در زمینه و زمانه و موضوعاتی که در برابر نصّ پدیدار می‌شوند، قابل اتساع است؛ لذا برای تکامل زیست‌جهان اسلامی، ضمن توجه به وجه فیلولوژیک مفاهیم نصّ می‌توان دایره‌ی معنایی‌شان را توسعه بخشید و به تجدید سنّت و فرهنگ اسلامی دست یافت. قرائت از دولت‌سازی در نزد اندیشمندان سیاسی مسلمان نیز به‌تبع سه موضع‌گیری فوق‌الذکر، معنا و فرآیند متفاوتی را اقتضاء می‌کند. در موضع‌گیری نخست اساسا تلاش برای ساخت نهاد قدرت شبیه آن‌چیزی که در استیت مدرن رخ داده، معتبر نیست و اهتمام نسبت به آن، انحراف محسوب می‌شود. موضع‌گیری دوم، به امکان دولت مدرن اسلامی و معتبربودن آن باور دارد. موضع‌گیری سوم از ساختی تحت‌عنوان سخن می‌گوید که بدیل و است. https://eitaa.com/monir_ol_din