92576.jpg
17.6K
کتاب: فلسفه سیاسی ابن سینا
نویسنده: ابوالفضل شکوری
ناشر: عقل سرخ
سال انتشار: ۱۳۹۸
#فلسفه_سینوی
#امتدادحکمت
@monir_ol_din
امتداد حکمت در فلسفه ابنسینا
🔺شماره سوم
♻️وحدت نبوت و حکومت نزد ابنسینا
شیخالرئیس ابنسینا:
«این مطلب روشن است که، وجه فارق انسان از حیوانات به این است که، معیشت انسان سامان نمی یابد مگر اینکه با دیگران مشارکت داشته و در معاونت با دیگران، ضروریات حاجات زندگی را برطرف نماید. و انسان ناچار است از اینکه، #مکفی در امور دیگران باشد تا دیگران نیز در امورات زندگی به او کمک نمایند.
حال که این مطلب ظاهر است، پس باید انسان برای بقائش وارد در مشارکت گردد و مشارکت نیز تمام نمیشود مگر به معامله. و در هر معاملهای نیز ناچار از وجود سنت و عدلی است و در هر سنت و عدلی نیازمند به وجود فردی است برای تحقق سنت و عدل؛ سان و معدل.
و چنین فردی باید انسان باشد، ضمن آنکه به گونهای باشد که جواز #مخاطبه با مردم و الزام آنها بر سنت را داشته باشد. و جائز نیست که او مردم را در آراء مختلف، رها کند و آنها هرکدام عدل و ظلم را با رأی خود بسنجند. پس نیاز به وجود چنین انسانی است برای بقاء نوع انسان.
و وجود چنین انسان صالحی که برپایی سنت نماید و عدل را اجرا کند، ممکن است، بلکه مقتضای نظام خیر وجود چنین انسانی است.
پس واجب است که، نبی، باشد»
📙الالهیات للشفاء، مقاله دهم، فصل دوم
▫️ابن سینا در این بیان، از خاستگاه شکل گیری جامعه دنیایی آغاز کرده و با تأکید بر وجود سنت و عدل، به ضرورت وجود فردی میرسد برای اقامه سنت و اجرای عدل، که آن فرد الزاماً نبی است. در ارتکاز ذهنی ابن سینا، نبی همان فردی است که زندگی دنیایی را سامان می بخشد و این سامان بخشی نیز با سنت و عدل است.
#فلسفه_سینوی
#امتدادحکمت
@monir_ol_din
🔹احمدی نژاد و مشکله «حق مردم»
✳ یکی از واژههای پرتکرار در ادبیات سیاسی آقای احمدی نژاد، «حق مردم» است. به نظر میرسد، علیرغم استعمال فراوان این واژه در سخنان رئیس جمهور سابق، چندان #عمق معنای آن برای ایشان واضح و روشن نیست. در یادداشتی کوتاه در ضمن چند نکته، میخواهم به این مسئله، از پایگاه #فلسفهحق و ذیل #نظریهحق برآمده از منابع دینی بپردازم.
1⃣ بر اهل اطلاع پوشیده نیست که اتخاذ موضع بنیادین درباره «حق» که در قالب نظریه حق ظاهر میشود، یکی از مهمترین منابع نظریات سیاسی، حقوقی و اخلاقی است. مضمون این نظریه، با توجه به منابع پشتیبان فیلسوف حق، متفاوت میگردد. اگر از خاستگاه دینی به این مفهوم نگریسته شود، نتیجهای متفاوت از خاستگاه غیردینی دربرخواهد داشت. با این وجود، هم در جهان دینی و هم نزد اندیشمندان غربی سکولار، دوگانه حق بودن(to be) , حق داشتن(to have) به مثابه بستر بیان نظریه حق پذیرفته شده است، لیکن تمام الکلام در اتصال این دو ساحت حق است. در یک نظریه کلان؛ حق داشتن، ریشه در حق بودن دارد. یعنی اگر کسی برای خود حقی قائل است که ملازم آن تکالیفی بر عهده دیگران میآید، بازگشت به وصف حقانی او دارد. یعنی او حق دارد، زیرا حق است. در نظریه کلان دیگری؛ حق داشتن، امری منفک از حق بودن است. و نظریات حق یا معانی حق، ذیل حق داشتن، شکل میگیرند؛ مثل نظریه سلطنت، نظریه اعتبار در عالم اسلام و نظریه انتخاب یا نظریه منفعت، در جهان غرب.
از این اشاره، روشن میشود که، مقصود از «حق مردم» این نیست که؛ مردم حق هستند، بلکه مقصود این است که؛ مردم حق دارند. برای تنظیر عرض میکنم؛ نظیر حق مالکیتی که هر فردی نسبت به اموال خود ادعا میکند، مردم نیز حق یا حقوقی دارند؛ حق آزادی بیان، حق تعیین سرنوشت، حق انتخاب حاکمان و...
2⃣حال میپرسم: آن «حق» که مردم در اختیار دارند، آیا #اعطایی و اکتسابی است یا اینکه، به وصف #انسانی مردم، این حق وجود دارد؟ یعنی؛ آیا ویژگی انسانی مردم است که، زایشگر حقوق آنهاست؟ در این صورت، با خلقت هر انسانی، حقوقی نیز متولد میشود و تکون مییابد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، این پرسش مطرح میشود که، چرا «انسانیت» ملازم با «حق داشتن» است؟ مگر انسان چه ویژگی دارد که، میتواند بعد از آفرینش، برخودار از دارایی و امتیازی گردد؟ در مجال دیگری باید به تفصیل بحث نمود که: آیا صفت اختیار یا اندیشه در انسان، بدون آنکه از خاستگاهی دینی و الهی، این صفات، تفسیر و تعریف گردند، و معنای خود را از آن منبع ماورائی به دست آورند، میتوانند وجه امتیاز انسان بر سایر موجودات باشند؟ بزرگترین انتخاب انسان با تکیه بر صفت اختیار، انتخاب میان خیر و شر است و اگر ادیان الهی نباشند که، چنین انتخابی را فراروی او بنهند، وجود قدرت اختیار در نفس انسانی، معنایی برتر و بالاتر از ویژگیهای سایر موجودات نخواهد داشت. پس اگر منبعی قدسی و الهی در میان نباشد، معنای انسان نیز مانند معنای درخت، سنگ، اسب است، و هر آن چیزی که وجه امتیاز انسان از سایر موجودات است، به دلیل پربارشدن معنای انسان از منبعی قدسی و الهی است. و شاهد آن هم ایده «هوش مصنوعی» در دنیای کنونی که نتیجه تنزل انسان در حد ماشین و تعریف قدرت اندیشه او به ماشین حساب، است. روشن است که این ایده، از انسانشناسی قدسی ریشه نگرفته است، و براساس آن، انسان امتیازی بر سایر موجودات ندارد و ماشینی مانند سایر ماشینهاست.
3⃣ پس حقداری مردم، نمیتواند #صرفاً و فقط از ویژگی منطوی در حقیقت انسانی مردم ناشی شده باشد، همچنان که، نمیتوان حقداری را، امری کاملاً اعطایی و بدون ربط با ویژگی انسانی مردم دانست. این دو نظر هر دو مردودند، بلکه باید چنین گفت: از منبع قدسی و الهی، به مردم به وصف انسانیشان، حقوقی اعطاء شده است، این حقوق نه از درون آنها میجوشد که قائم به خود آنها باشد و نه فقط امری اعطائی است که حقیقت انسانیت در آن دخیل نباشد.
↩ و سخن نهایی: اگر جناب احمدی نژاد، حقوق مردم را جوشیده از نهاد انسانی آنها میداند، یعنی ریشه قدسی و الهی آنها را قبول ندارد، پس نمیتواند شعار توحید بدهد، اما اگر این حقوق را ریشهدار میداند، آن هم در وراء نفس انسانی و از عالم ملکوت، در این صورت باید از خود بپرسد که: آیا در برابر نظام حقوق اعطایی، نظام تکالیفی هم برای انسان در نظر گرفته شده است؟ یا اینکه، انسان فقط حق دارد و هیچ تکلیفی ندارد؟ و چه کسی نظام حقوق اعطایی انسان را تفسیر و بیان میکند؟ آیا او خود حقوق و تکالیف خود را تحلیل و تفسیر میکند؟ و اینکه اصلیترین حق و اصلی ترین تکلیف انسان چیست؟ آیا اهم حقوق انسان حقی است که به خود او متوجه می شود و اهم تکالیف او در قبال چه کسی است؟ و بسیاری پرسشهای دیگر که اگر پاسخی درخورد نگیرند، تکرار شعار حق مردم، مصداق اسب طاحونه است که حرکتی نمیافزاید و به مقصد نمیرسد.
#حق_مردم
@monir_ol_din
☀️فلسفه عبادات
▫️این شخصی که نبی است، وجودش قابل تکرار در هر زمانی نیست، زیرا مادهای که کمال نبوی را قبول میکند در مزاجهای کمی واقع میشود، پس ضروری است که نبی، برای بقاء آنچه که از سنت و شریعت در امور مصالح انسانیه بنا میگذارد، تدبیر عظیمی به کار بندد.
هیچ تردیدی نیست که قاعده چنین تدبیری، استمرار مردم بر معرفت به صانع و معاد، و از بین بردن ریشههای #نسیان بعد از انقراض قرن نبی است. برای این امر، ضروری است که مردم افعال و اعمالی را انجام دهند که آن اعمال در زمانهای قریب به هم، تکرار گردد، تا مایه #تذکر برای مردم فراهم گردد. و ضروری است که، این افعال مقرون به تذکر به الله تبارک و تعالی و معاد باشد که اگر چنین نباشد فائدهای ندارد. این تذکیر نیز با الفاظی که به زبان میآید، نیاتی که در خیال جای می گیرد، واقع میشود.
📚 الشفاء(الالهیات)، المقالة العاشرة، الفصل الثالث
✍🏻 شیخالرئیس ابنسینا
#جملات_فلسفی
@monir_ol_din
▪️تصویری کمیاب از تخریب قبور ائمه بقیع_سلاماللهعلیهم_ به دست وهابیت
_لعنهمالله لعناوبیلا و عذبهمالله عذابا الیما_▪️
۱۳۴۴ هجری قمری، با آمریت انگلیس و عاملیت وهابیت.
@alfigh_alosul
امتداد حکمت در فلسفه ابنسینا
🔺شماره چهارم
♻️قوانین مدینه
شیخ الرئیس ابنسینا:
نباید در مدینه، انسانی معطل باشد، بلکه هر انسانی باید در مدینه دارای منفعت باشد و بطالت و تعطل حرام باشد.
واجب است که در مدینه مال مشترکی در نظر گرفته شود که، بخشی از آن مال مشترک از حقوقی است که بر سرمایههای مکتسبه و طبیعی واجب میشود، و بخشی دیگر به عنوان عقوبت، واجب میشود و بخشی دیگر از اموال معاندین استفاده میشود که همان غنائم است.
همانطور که بطالت حرام است، صناعاتی که در مدینه واقع می شود و در آنها انتقال املاک و منافع صورت می گیرد اما بدون اینکه در ازاء آنها مصالحی وجود داشته باشد مثل قمار، حرام است.
حرفههایی که مردم را از تعلم صناعات بی نیاز میسازند مانند مراباة، که طلب زیاده کسب بدون تحصیل آن از طریق حرفه است، حرام است.
اولین قانونی که باید در مدینه تشریع شود، امر تزوج است که منجر به تناسل شود، و باید به آن دعوت شده و تحریک بر تزوج صورت بگیرد.
📙الالهیات للشفا، المقالة العاشرة، الفصل الرابع
↩ مدینه در ذهن ابنسینا، برخودار از قانون است، اما قانونی که او برای مدینه در نظر می گیرد همان شریعت است. اولاً: الفاظ قانون او واجب و حرام است، ثانیاً: وجوب و حرام در قانون، همان احکام و ضروریات شریعت مقدسه اسلام است. این تصویر از مدینه، تبدیل شریعت به قانون برای جامعه پردازی، تصویری است که چندان سازگار با دوران کنونی که محوریت دولت و رابطه دولت_ملت را پذیرفته است، نمیباشد.
#فلسفه_سینوی
#امتدادحکمت
@monir_ol_din
🔹علی لاریجانی، عقلانیت منسدّ و منهزم
♻️یکی از خبرنگاران قدیمی جریان اصلاحات، از حضور دیشب آقای لاریجانی در گفتگوی کلاب هاوس، به #طوفانعقلانیت تعبیر کرده که البته کاملاً هماهنگ با تصویر ارائه شده از سوی خود آقای لاریجانی نیز است، و لیکن درباره عقلانیت مورد نظر ایشان نکاتی هست تقدیم میشود:
۱. میدانیم که #عقلانیت یا تعقل، بیرون از ظرف #امیال و تعلقات قلبی انسانها نیست و هر جامعه انسانی در متن همان علقهها میاندیشد و تدبیر میکند و تصمیم میگیرد. یعنی هر جامعهای روی به سویی دارد، خواهان وصول به هدفی و غایتی است، و در متن همین رویکردها و خواستههاست که، عقلانیت او سامان مییابد و در نتیجه نظام اندیشهای آن جامعه #متولد میگردد. یعنی نظام اندیشهای جامعه از متن و بطن آمال و امیال جامعه متولد میگردد و تکون مییابد. براین اساس، از عقلانیت مورد نظر آقای لاریجانی پرسش میگردد که: در متن کدام رویکرد و خواستهای متولد گردیده است. آیا از تعلق خاطر به #دنیاالدنیة، ریشه میگیرد یا از تعلق خاطر به آخرت؟ آیا میل به قرب معنوی دارد یا متمایل به رفاه مادی است؟کدام یک اصیل است؟
۲.هرکدام از این عقلانیتها، نشانههایی دارند که میتوانند گویای تعلق خاطر افراد و جوامع باشند. نشانه عقلانیت ریشهدار در علقه دنیایی یا همان عقلانیت مدرن، تدبیر امور در بستر سازش و همکاری با #نظامسلطه است. برای این عقل، مقاومت، مفهومی بی معناست. آنچه که در عالم سیاست، اصیل است، دستیابی به #توافقی حداکثری با جهان اولی هاست. زیرا، این عقلانیت، همه جوامع را در یک مسیر می بیند؛ مسیرتمتع از دنیا. حال که برخی از دول و حکومتها زودتر و بیشتر به آن متاع رسیدهاند، پس درست آن است که، در توافق با آنها، راه تمتع از دنیا باز گردد و بهرههای مادی عائد مردم گردد. و در همین موقف است که؛ مذاکرات برجام، اولویت پیدا کرده و در قاب موفقیت سیاسی، تعریف میگردد.
۳. در حالیکه، عقلانیت ریشه دار در تعلق خاطر به آخرت، یا همان عقلانیت انقلاب اسلامی، تدبیر امور را در بستر مقاومت و #منازعه با نظام سلطه میبیند. این عقلانیت اعتقاد دارد، از منازعه با جبهه مستکبرین، میتواند به تمتع و رفاه دنیایی باثبات دست یابد. فلذا دوگانه استکبار_استضعاف را اصل قرار داده و صفبندی نموده و برای این رویارویی، استعداد علمی، اقتصادی، نظامی فراهم میکند. این عقلانیت اعتقاد دارد؛ هزینههای سازش با نظام سلطه، بیشتر از هزینه های مقاومت است. در بستر همین عقلانیت است که؛ توجه به #درون و استحصال ظرفیتهای درونی و تعامل با سایر جوامع، اولویت یافته و استراتژی سیاست قرار میگیرد.
۴. از مشاهده بیطرفانه و ملاحظه آثار این دو عقلانیت، آشکار میشود که، عقل مدرن در یک #انسدادتاریخی قرار گرفته، تعارضات منطوی در بطن آن ظاهر گردیده و در نتیجه #انهزام آن آشکار شده و #عجز آن از تدبیر امور اثبات شده است. و در مقابل عقل انقلاب اسلامی، در حال پیشروی و جلب اعتماد ملل و دول عالم با موفقیت در آزمونهای عدالت و آزادی و دمکراسی است. و اگر هم نظام اسلامی در مراحلی متوقف گردیده یا ضربه خورده است، به دلیل واگذاری جریان تدبیر امور به عقل مدرن و انزوای عقل انقلاب اسلامی است.
و همچنین از مشاهده رفتارهای سیاسی آقای لاریجانی، واضح و آشکار میگردد که ایشان در بستر عقل مدرن به موضوعات مینگرد و تدبیر میکند، عقلی که به انسداد رسیده و منهزم گردیده و شکست خورده است و نتیجه تدبیر آن هم خسارت محضی است چون برجام.
#عقل_انقلاب_اسلامی
#عقل_مدرن
#انسداد_عقل_مدرن
@monir_ol_din
رسانه و انتخابات .mp3
9.93M
#ویژهانتخابات
🔸آیت الله میرباقری(دام عزه)
🔸 موضوع:
ویژگی رئیس جمهوری اسلامی ایران
ضرورت آمادگی برای نبرد با امپراطوری رسانهای در انتخابات پیش روی
#لطفاً_نشر_دهید
@monir_ol_din
☀️الهیات برتر ملاصدرا
✍محمد متقیان
🔹در یک تحلیل جامع از فرآیند تطور فلسفه اسلامی، میتوان به این نکته اذعان نمود که، تاریخ فلسفه اسلامی #تاریخیتکاملی بوده است. قطعاً در ناحیه الهیات، موقف صدرایی فلسفه اسلامی، بسیار ارتقاء یافتهتر از مکاتب فلسفی پیشین است. هرچند فلسفه صدرایی، تحقیقات پیشین را در ناحیه ریاضیات و طبیعیات امتداد نداد و یا حکمت عملی درخوری را عرضه نکرد، لیکن عقبه الهیاتی نوینی را فراروی اهل فلسفه گشود که، پیش از آن طرح نشده و زمینههای شایانی را نیز برای آینده فراهم کرد.
🔹یکی از آن عقبههای الهیاتی نظریه «اصالت وجود» است. فلسفه اسلامی پیش از صدرا - غیر از حکمت اشراق- هرچند در بستر دوگانه وجود_ماهیت حرکت مینمود اما به دلیل فقدان #مفهوممرکزی که همه مسائل بر محور آن سامان دوبارهای پیدا کند، برخوردار از انسجام و یکدستی نبوده است. خاصیت و ویژگی اصلی مفهوم مرکزی که معمولاً با واژه اصالت از آن تعبیر میشود، سامانبخشی به تحلیلهای متکثر و در برخی مواقع متهافت در یک دستگاه فلسفی است. فیلسوفی که امر اصیل در اختیار او نیست، نقطه کانونی فلسفه را در اختیار ندارد و مبتلا به تکثر در تحلیلها میشود.
🔹نظریه دیگر صدرا که فلسفه اسلامی را جهش داد، نظریه «تشکیک وجودی» است. البته آنچه که از این نظریه مهمتر مینماید، نوع طرح مسئله ملاصدراست. پیش از ملاصدرا، تصویری تباینی از جهان هستی در فلسفه اسلامی منعکس بود، اما او با خوانشی دیگر از رابطه وحدت و کثرت به این تعبیر که «وحدت در کثرت و کثرت در وحدت» جاری است و تبیین آن با نظریه تشکیک وجودی، اندیشه فلسفی و هستی شناختی را در فضای جدیدی وارد نمود که می توان از موجودات متکثر به عنوان «عالم» تعبیر نمود. و نظریه «تطابق عوالم» او که در امتداد همین دیدگاه مطرح میشود، استمرار وحدت جاری در کثرات است.
🔹درباره اندیشه فلسفی ملاصدرا بسیار میتوان نوشت، کوتاه سخن آنکه، الهیات او نسبت به پیشینیان، بیشک #الهیاتبرتری است که برخاسته از روح تحول خواهانه و جسارت عقلورزی صدرا است. ما در حل مسائل پیش روی جامعه بشری نیاز به چنین روحی و جسارتی داریم.
#روز_ملاصدرا
@monir_ol_din
☀️چکیدهای از «پیام به کنگره بزرگداشت ملاصدرا»
1⃣ اگر چه دانستههای دنیای غرب و حتی بخشهایی از دنیای اسلام از این شخصیت کمنظیر چندان وسیع نیست، ولی حوزههای فلسفی ایران لااقل در سه قرن اخیر -یعنی تقریبا از صد سال پس از تألیف کتاب اسفار تا کنون- یکسره از آراء فلسفی صدرالمتالهین تغذیه شده و کتابها و آراء مهم او -که بسیاری از آنها حداقل در قالب استدلالی و عقلانیاش از ابتکارات اوست- محور درس و تحقیق و شرح و تنقیح بوده است.
از طرفههای زمانه این است که صدرالمتالهین، هم بیشترین پیروان و منتحلان فلسفی و هم بیشترین منتقدان و مخالفان را در مدت چهار قرن گذشته داشته است. .... البته نقد علمی و تحقیقی آراء او به دور از توسل به طعن و جنجال نیز از دوران یکی از دو شاگرد بلافصل و مقربش تا امروز ادامه داشته و نام آورانی چند از حکمای متأله، در برخی از اصلیترین مبانی دستگاه فلسفی شامخ صدرایی، مناقشات جدی وارد کردهاند .
2⃣ مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگی خود او، مجموعهی در هم تنیده و به وحدت رسیدهی چند عنصر گرانبها است. در فلسفهی او از فاخرترین عناصر معرفت یعنی عقل منطقی، و شهود عرفانی، و وحی قرآنی، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی، و ذوق و مکاشفهی عرفانی، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته.
3⃣ همانگونه که فلسفهی صدرایی -که خود او بحق آن را حکمت متعالیه نامیده- در هنگام پیدایش خود، نقطهی اوج فلسفه اسلامی تا زمان او و ضربهیی قاطع بر حملات تخریبی مشککان و فلسفهستیزان دورانهای میانهی اسلامی بوده است، امروزه پس از بهرهگیری چهارصدساله از تنقیح و تحقیق برجستگان علوم عقلی، و نقد و تبیین و تکمیل در حوزههای فلسفه، و ورز یافتن با دست توانای فلاسفهی نامدار حوزههای علمی بویژه در اصفهان و تهران و خراسان، نه تنها استحکام بلکه شادابی و سرزندگی مضاعفی گرفته و میتواند در جایگاه شایستهی خود در بنای فرهنگ و تمدن، بایستد و چون خورشیدی در ذهن انسانها بدرخشد و فضای ذهنی را تابناک سازد.
4⃣ مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون همه فلسفهها در محدودهی ملیت و جغرافیا نمیگنجد و متعلق به همهی انسانها و جامعهها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندی متقن عقلایی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند.
5⃣ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدی چون امام خمینی که یگانهی دین و فلسفه و سیاست و خود یکی از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزهی درسی و تحقیقی پربرکت حکیم علامهی طباطبایی که استاد یگانه مبانی ملاصدرا در طول سی سال در حوزهی قم به شمار میرفت، و تلاش تلامذه و هم دورههای آنان، بیشک دورهی با برکتی برای فلسفه الهی است....شاید این یکی از موجباتی شود که مسیر مستقیم و تکاملی و نامتناقض فلسفه که از ممیزات فلسفهی اسلامی بویژه پس از روشن شدن مشعل حکمت صدرایی است، در ذهن اندیشوران و فیلسوفان غرب، با مسیر پرتقاطع و پرتناقض و پرنشیب و فراز فلسفه غربی در همین چهارصد سال مقایسه شود و فرصت تازهای برای نقد و بحث در باشگاه جهانی معرفت و استدلال عقلانی، فراهم آید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
سید علی خامنهای
۱۳۷۸/۰۳/۰۱
#روز_ملاصدرا
@monir_ol_din
🔅عقل نقد
♻️جسارت عقلورزی ملاصدرا، سرمایهای سترگ برای آیندگان فراهم ساخت، و حفظ آن سرمایه عقلانی، نیاز به استمرار عقلورزی و نقادی دارد.
#روز_ملاصدرا
#عقل_نقد
@monir_ol_din
🔹فرهنگستان علوم اسلامی قم
♻️ دیدگاه فرهنگستان علوم اسلامی و استادمیرباقری(دام عزه) درباره فلسفه اسلامی چیست؟
آیا #مخالف و به عبارتی #ضدفلسفهاسلامی هستند؟
یا اینکه موافقند و هیچ نقدی ندارند؟
و یا اینکه، ایده و طرحی دیگر دارند؟
....
#روز_ملاصدرا
@monir_ol_din
mirbaqeri افراط و تفریط در برخورد با فلسفه.mp3
2.07M
🔹استاد: آیت الله میرباقری(دام عزه)
🔹موضوع: شیوه مواجهه با فلسفه اسلامی و ملاصدرا
#روز_ملاصدرا
@monir_ol_din
🔸 بررسی مبادی و مبانی فلسفه اسلامی
🔸مصاحبه با استادآیت الله میرباقری(دام عزه)
✳ در آستانه برگزاری همایش بین المللی بزرگ داشت حکیم قطب الدین شیرازی مصاحبه ای با موضوع «بررسی مبادی و مبانی فلسفه اسلامی از منظر حکیمان و فیلسوفان مسلمان» در محل فرهنگستان علوم اسلامی قم با استاد میرباقری انجام شد. ماحصل این مصاحبه که در طول آن استاد میرباقری با سعه صدر علمی خاصی به سوالات پاسخ فرمودند تقدیم حضورتان می گردد.
https://b2n.ir/z76302
گزیده ها:
1⃣ «هیچ فیلسوف مسلمانی نمیگوید که من فلسفهام آزاد است اگر به خدا رسیدم که رسیدم اگر نرسیدم که نرسیدم! یک الهیات بالمعنی الاعم مینویسد که آخرش بگوید خدا هست، توحید هست، اسماء و صفات درست میکند و حتّی من در باب ملا صدرا این را هم اضافه آوردم که ملاصدرا در الهیات بالمعنی الاعم مسائل را به گونهای نمیچیند که به توحید برسد، بلکه از اول، توحید را در حدّ اولیه میآورد، یعنی در مفهوم مرکزی فلسفهاش؛ وقتی میگوید اصالت وجود یعنی اصالة الله، در مقابل اصالت ماهیت که به نظر ملاصدرا یعنی اصالت کثرت»
2⃣ «در تولید فلسفه به خصوص در فضای حکمت اسلامی، «ایمان» مقدّم بر «دانش» بوده است، به تعبیر دیگر مؤمنانه میاندیشیدند، منتهی این را باید بحث کنیم که این مؤمنانه اندیشیدنشان چقدر تمام بوده و چقدر ناتمام؟»
#روز_ملاصدرا
@monir_ol_din
#مصاحبه
🔸 حجتالاسلام محمد متقیان مطرح کرد؛ «امتداد حکمت صدرایی، امکان یا امتناع؟»
- الهیات برتر حکمت صدرایی
- ابهام در امکان امتداد حکمت صدرایی و اصالت وجود
👇👇👇
خبرگزاری رسا
https://b2n.ir/f43088
خبرگزاری مهر
https://b2n.ir/k87644
#روز_ملاصدرا
@monir_ol_din
✅کارکرد عواطف در باورمندی دینی
👤باحضور دکتر مصعب ایزدی سعدی |دکترای فلسفه تحلیلی
👤حجت الاسلام و المسلمين محمد متقیان |عضو هیات علمی فرهنگستان علوم اسلامی
👤دبیر علمی : دکتر محسن موسی وند
⏰زمان: چهارشنبه ۱۲ خرداد ساعت ۱۸ الی ۲۰
⬅️مجری : پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با همکاری میز تعمیق ایمان و باور دینی
⬅️لينك شرکت در وبینار
🌐http://Dte.bz/Qotbconf
@monir_ol_din
#نشستعلمی
▫️در این جلسه، قرار است مبتنی بر انسانشناسی از منظر اندیشه فلسفی فرهنگستان علوم اسلامی، درباره نسبت عاطفه و ایمان، بحثی را ارائه نمایم.
▫️ضروری است، برخی تلقیهای رایج از اندیشه فرهنگستان تصحیح گردد. بعونه تبارک و تعالی.
@monir_ol_din
🔹از پایگاه غرب
♻️این ایام، شاهد تحلیلهای مختلفی به مناسبتهای متعددی هستیم. تحلیلهایی که از پایگاه و مبنایی برمیخیزند و آکنده از آسیبشناسیها و تجویزها و راهکارهایی هستند.
آنچه که در این میان، ضرورت توجه دارد، همان پایگاهی است که منبع تحلیل قرار میگیرد. کدام پایگاه؟ پایگاه علوم انسانی اجتماعی مدرن یا پایگاه معارف دینی؟
از پایگاه غرب، حوادث اجتماعی در بستر همین عوامل ظاهری و حسی رقم میخورد و لیکن از پایگاه دین، عوامل فرامادی نیز مؤثر در شکل گیری حوادث هستند. از پایگاه غرب، موضوعات فروکاسته شده و در شماری علل ظاهری محدود میگردند و لیکن از پایگاه دین، موضوعات بسط پیدا کرده و دامنه تاریخی و غیبی پیدا میکنند.
فلذا آنها که از پایگاه غرب به موضوعات و مسائل می نگرند، مبتلا به نقص و کاستی در تحلیل اند و مجال تعجب هم نیست که، تحلیل آنها به یأس و دلمردگی و افسردگی بیانجامد.
@monir_ol_din
☀️ ذات دموکراسی و اختیار انسان
1⃣به نقل از کتاب «دموکراسی و حقوق بشر»، یوزف شومپتر در تعریف دموکراسی چنین می گوید:
«آن نوع ترتیبات نهادی که برای وصول به تصمیم گیریهای سیاسی طراحی شده و به موجب آن، افراد با مبارزه ای رقابتی بر سر جلب آرای مردم، قدرت تصمیم گیری را به دست می آورند.»
📙دموکراسی و حقوق بشر، دیوید بیتام، ترجمه محمدتقی دلفروز، ص ۱۴
درباره دموکراسی تعاریف متعددی ارائه شده است، یکی از تعاریف دموکراسی را که به نظر می رسد، وجه اشتراکی با سایر تعاریف دارد برگزیده و محمل بیان نکته ای قرار می دهم. در این بیان، به دنبال توجهی فلسفی به ذات دموکراسی از بستر این تعریف هستم.
2⃣مهمترین عبارتی که به نظر نگارنده میتواند موضوع تأملی فلسفی قرار بگیرد، تعبیر «قدرت تصمیم گیری» است. از تعریف مذکور چنین برمی آید که، دموکراسی در نهایت واگذاری قدرت تصمیم گیری از سوی مردم به افرادی معدود است. این واگذاری نیز در بهترین صورت خود، با مکانیزم #انتخابات آزاد، رقم می خورد. در انتخابات است که، هر فردی به عنوان اینکه در زندگی اجتماعی، برخوردار از حق تعیین سرنوشت است و اختیار در تصمیم گیری دارد، این حق را به فردی دیگر واگذار می کند تا برای جامعه، تصمیم گیری نماید. روشن است که، آن قدرت تصمیم گیری، از رأی مردم به افراد منتخب، منتقل می شود. یعنی در رأی هر انسانی به عنوان عضوی از جامعه، یک قدرت نهادینه ای وجود دارد که او آن را به منتخب نهایی منتقل می سازد. یعنی در بستر همان حق تصمیم گیری، قدرت تصمیم گیری وجود دارد که به دیگری منتقل می شود. پس قدرتی که در نهایت، برای افراد منتخب رقم می خورد، از حق تصمیم گیری هر فرد رأی دهنده برمی خیزد و این حق نیز ریشه در اختیار هر انسانی در تعیین سرنوشت خود دارد.
3⃣حال سؤال: از آنجا که اختیار در وجود انسان، یک امر توسعه یاب و گسترش پذیر است، و به معنای برخورداری از حوزه تأثیر است و این برخورداری نیز در ذات انسان نیست و باید به او اعطاء شود تا او امکان تأثیر داشته باشد، آیا در دموکراسی، اختیار انسان که در حق تعیین سرنوشت و قدرت تصمیم گیری بروز می یابد، امکان وقوع دارد؟ آیا دموکراسی، ظرف بروز اختیار انسان است؟ یا اینکه، دموکراسی ظرفیت امکان یابی اختیار انسان را ندارد؟ به عبارت دیگر در دموکراسی، چه امکان هایی برای رشد و توسعه اختیار انسان وجود دارد؟ روشن است که، رأی هر فردی نشان از وقوع اختیار دارد لیکن پرسش از توسعه اختیار و گسترش دامنه تأثیر و فاعلیت انسان ها است. آیا اینگونه است که، هر فردی با هر منزلت اجتماعی بتواند در حکومت مبتنی بر دموکراسی، اختیار خود را توسعه دهد یا اینکه، چنین امکانی و استطاعتی در حکومت دموکراتیک فراهم نیست و قدرتهای فرادست، مانع از گشایش زمینه اختیار برای فرودستان می شوند؟
@monir_ol_din
💭قدرت مردم
🔹دموکراسی واژهای است برگرفته از واژههای یونانی دموس (demos) به معنی مردم و کراسیا(cratia/ krato) به معنی قدرت. دموس در کاربرد آتنی یا یونانی به معنای جمع روستائیان بوده است و از این رو هر واحد روستایی را در آتن demoi و ساکنان آن را demotai می نامیدند. در سده پنجم پیش از میلاد تغییری در معنای دموس پدید آمد و این واژه بر اجتماع همه مردم آتن اطلاق شد که برای اجرای کارهای حکومتی گرد هم می آمدند و کنکاش می کردند. در این معنی، دموس هر دوی روستائیان و شهریان را در برمی گرفت. در ۵۰۹ پیش از میلاد، در نتیجه اصلاحات کلیستن، قانونگذار آتنی، اداره جامعه آتن به دست روستائیان افتاد و از آن پس حکومت آتن را دموکراسیا (demokratia) نامیدند، یعنی حکومت روستائیان.
📙عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، ص ۲۹۳
@monir_ol_din
Bundesarchiv_Bild_183-R06610,_Oswald_Spengler.jpg
176.6K
▫️ذات دموکراسی
🔹 اسوالد اشپنگلر؛ فیلسوف تاریخ آلمانی و نویسنده کتاب انحطاط غرب:
«حقیقت این است که با تعمیم حق رای به عموم افراد، انتخابات معنای اولیهی خود را از دست داده است. [زیرا مردم] گرفتار چنگال قدرتهای جدید یعنی رهبران احزاب خواهند بود و این رهبران ارادهی خود را با بکارگیری همهی دستگاههای تبلیغاتی و تلقینات بر مردم تحمیل میکنند»
📙اشپلنگر، فلسفهی سیاست. ص ۸۳
#دموکراسی
@monir_ol_din
🔹 مبانی دموکراسی
▫️دموکراسی به عنوان شیوه زندگی سیاسی در جهان مدرن بر مبانی و اصولی استوار است که در طی فرایند دراز مدت مبارزه برای ایجاد حکومت دموکراتیک، تکوین یافته اند. جوهر این اصول و مبانی را میتوان در اصالت برابری انسان ها، اصالت فرد، اصالت قانون، اصالت حاکمیت مردم و تأکید بر حقوق طبیعی، مدنی و سیاسی انسان ها یافت.
▫️منظور از اصالت برابری این است که در دموکراسی افراد، گروه ها و طبقات مردم نسبت به یکدیگر از لحاظ حق حکومت کردن، برتری و امتیازی ندارند.
آزادی چه به مفهوم منفی آن (یعنی رهایی از اراده خودسرانه دیگران) و چه به مفهوم مثبت آن (یعنی توانایی گزینش و عمل و مشارکت) در سرشت دموکراسی مضمر است.
▫️اصالت قانون در دموکراسی به این معناست که افراد تنها از قوانینی که خود وضع کرده اند، تبعیت می کنند و لاغیر.
▫️به موجب اصل حاکمیت مردم، تنها منبع مشروعیت قدرت حکومت، اراده مردم است که میتوانند رضایت یا عدم رضایت خود را از عملکرد حکومت، اعلام دارند.
📙بشیریه، آموزش دانش سیاسی، ص۲۴۳
#دموکراسی
@monir_ol_din
♻️دموکراسی و همج الرعاء
🔹استاد سیداحمد فردید:
آیا رئیس به معنای سرگله است؟ مطابق عقل مشترک جدید، رئیس به معنای سرگله است. وضع پارلمان که در آن همه یکی اند و فقط یک نفر سرگله است، چنین است. در قدیم چنین ذکر نمی کرده اند. بلکه رهبران به معنای شبان بوده اند. پس حکومت شبان یا ساربان با حکومت سرگله می تواند فرق داشته باشد.
مردم تا آنجایی که عقل مشرک دارند یکسان اند، اما شخص رهبر منحصر به فرد است و با عقل هدایت مقام شبانی دارد.
فراموشی اصول و فروع دین نشانه دموکراسی غربی است. اولین شرط اصول دین است که من نگویم آزاد هستم. حد اول ایمان این است که بگوید من مؤمن هستم و مسلمان و مبدأ را معتقدم. در ضمن من نمی توانم فروع دین را منکر شوم اگر تقلید از فقیهان را فراموش کنیم، زشت ترین نوع غرب زدگی سراغمان می آید. تقلید عقل ممسوخ از نشانه های غربزدگی است.
بعضی انتقادات نیچه واقعاً بجاست. از جمله انتقاد او از دموکراسی است. در نظر او دموکراسی یعنی حکومت گله ها، یعنی همج الرعاء.
📙آراء و عقاید سیداحمدی فردید، سیدموسی دیباج، ص ۱۸۲
#دموکراسی
@monir_ol_din
♻️هوا و هوس اکثریت
☀️علامه طباطبائی(رضوان الله علیه):
ایشان ذیل آیه ۲۰۰ سوره مبارکه آل عمران، مباحث بسیار مفیدی درباره دموکراسی دارند که به بخشی از آنها اشاره می شود:
1⃣شعار اجتماع اسلامى، پيروى از حق است (هم در اعتقاد و هم در عمل) ولى جوامع به اصطلاح متمدن حاضر، شعارشان پيروى از خواست اكثريت است. (چه آن خواست حق باشد و چه باطل)، و اختلاف اين دو شعار باعث اختلاف هدف جامعهاى است كه با اين دو شعار تشكيل مىشود.
2⃣هدف اجتماع اسلامى سعادت حقيقى انسان است، يعنى آنچه كه عقل سليم آن را سعادت مىداند و يا به عبارت ديگر هدفش اين است كه همه ابعاد انسان را تعديل كند و عدالت را در تمامى قواى او رعايت نمايد.
3⃣و اما هدف تمدن حاضر عبارت است از كامگيريهاى مادى و پر واضح است كه لازمه دنبال كردن اين هدف اين است كه زندگى بشر مادى و احساسى شود يعنى تنها پيرو چيزى باشد كه طبع او متمايل بدان باشد، چه اينكه عقل آن را موافق با حق بداند و چه نداند و تنها در مواردى از عقل پيروى كند كه مخالف با غرض و هدفش نباشد.
4⃣و به همين جهت است كه مىبينيم تمدن عصر حاضر قوانين خود را مطابق هوا و هوس اكثريت افراد وضع و اجرا مىكند و در نتيجه از ميان قوانينى كه مربوط به معارف اعتقادى و اخلاق و اعمال وضع مىكند تنها قوانين مربوط به اعمال، ضامن اجرا دارد و اما آن دو دسته ديگر هيچ ضامن اجرايى ندارد و مردم در مورد اخلاق و عقايدشان آزاد خواهند بود.
📙المیزان، ج۴ ص۱۰۱
#دموکراسی
@monir_ol_din
☀️تحقق #ایرانقوی، نیازمند تحرک و فاعلیت همه طبقات مردم است، چه موافق و چه مخالف. و این تحرک در محیط مردمسالاری دینی صورت میگیرد که برخلاف #دموکراسی بستر رشد اختیارات انسانی است.
#مردمسالاری_دینی
#دموکراسی
@monir_ol_din
#نشستعلمی
🔹در نشست ۹ تیر ۱۴۰۰ با عنوان «انقلاب اسلامی در بستر تفکر کلامی شیعه» مطرح شد؛
سبحانی: فلسفه اسلامی نشانی در پیدایش انقلاب اسلامی ندارد.
1⃣برخلاف این تلقی که ریشه انقلاب اسلامی در حکمت متعالیه و فلسفه اسلامی است، معتقدم که این تحلیل متأخر است و هیچ نشانی در تحولات اخیر و انقلاب ندارد و انقلاب از نگاه ناظران بیرونی و کنشگران درونی آن قابل پیگیری است و باید آن را در اندیشههایی پایهایتر اسلامی دنبال کنیم. البته منکر این نیستم که عرفان و حکمت متعالیه تأثیرات حاشیهای داشته است.
2⃣عنصر کلامی ـ فلسفی شیعه که در دو قرن اخیر تکامل پیدا کرد، قبل از انقلاب به مرحلهای رسید که بسترساز انقلاب شد؛ اگر کسانی معتقد باشند که بعد از انقلاب و در مرحله تأسیس نظام باید سراغ پارادایمهایی چون حکمت متعالیه برویم بنده موافق نیستم و معتقدم این فلسفه تمدنساز نیست و اگر قرار است انقلاب مسیر درست خود را طی کند و به آرمانهای انقلاب برسیم، باید همان مسیری را که سبب ایجاد انقلاب شده با تحول و نوآوری ادامه دهیم.
3⃣بنده طرفدار آنم که بنیادهای معرفتی و معنوی شیعه موتور پیش برنده انقلاب بود و با این مؤلفهها از دیگر جریانات و انقلابها متفاوت شد؛ جریان تجددگرایی هم هر وقت خواست با همراهی تودهها تحول ایجاد کند از همین سرمایه معرفتی شیعه بهره برد.
https://fa.shafaqna.com/news/1176170/
@monir_ol_din
#امتدادحکمتوفلسفه
🔅پنجمین دوره کلیات فلسفه چگونگی اسلامی🔅
🔹زمان جلسه: روزهای دوشنبه و پنج شنبه/ ساعت ۱۰ صبح
🔹شروع جلسات: از ۲۱ تیرماه ۱۴۰۰
🔹مکان جلسه: بلوار غدیر، کوچه ۱۰، ساختمان مفید، فرهنگستان علوم اسلامی قم، طبقه اول
🔹ثبت نام: ارسال نام و نام خانوادگی به شماره ۰۹۱۹۵۸۷۶۱۸۴
@monir_ol_din
☀️پنجمین دوره کلیات فلسفه چگونگی اسلامی☀️
این فلسفه، ذیل گفتمان #امتدادحکمت جای میگیرد. بنیان این فلسفه، بر این دغدغه استوار است که،ظرفیت عقلانیت فلسفی اسلامی، امتداد در عینیت پیدا کند.
این فلسفه، طرحی است برای امتدادیابی حکمت، و به معنای انحصار نظریات امتداد در این طرح نیست، لیکن به نظر میرسد، طرحی که میتواند امتداد حکمت به معنای واقعی و دقیق را محقق سازد، فلسفه چگونگی اسلامی است.
@monir_ol_din
☀️پرسش فلسفی
🔹هر دانشی و هر تحقیقی علیالخصوص تحقیق فلسفی بر محور مسئله و پرسش، سامان می یابد. در فلسفه و منطق از این پرسشها به عنوان «مطالب» یاد میشود. شیخ اشراق، مطالب را اینگونه احصاء میکند:
«و المطالب منها: مطلب «ما» و يطلب به مفهوم الشيء، و «هل» و يطلب به أحد طرفى نقيض ما قرن به و جوابه بأحدهما، و «أىّ» و يطلب به التمييز ، و «لم» و يطلب به علّة التصديق، و قد يطلب به علّة الشيء فى الاعيان. فهذه هى اصول المطالب العلميّة.
و من فروعها: «كيف» الشيء، و ما يقال فى جوابه يسمّى «كيفيّة» مثل انّ الشيء أسود أو أبيض؛ و «كم» و ما يقال فى جوابه يسمّى «كمّيّة» كانت متّصلة كالمقادير أو منفصلة كالاعداد؛ و «أين» الشيء و يطلب به نسبة الشيء الى مكانه؛ و «متى» و يطلب به نسبة الشيء الى زمانه. و قد يغنى عنهما «أىّ» اذا قرن بما يطلب، كما يقال «فى أىّ مكان هو؟» أو «فى أىّ زمان هو؟» فيغنى «أىّ» عن «أين» و «متى»؛ و على هذا غيرهما. و من المطالب مطلب «من» الشيء و يطلب به خصوص ما عرف أنّه عاقل لذاته.»
📙مجموعه مصنفات شيخ اشراق، ج۲، ص: ۴۵
🔹این مطالب، نشان از آن دارد که، براساس این روش تحقیق، مسیر تحقیقات علمی و از جمله تحقیقات فلسفی چگونه شکل میگیرد. روشن است که، چنین تحقیقاتی، نمیتواند به چگونگی شدن، بپردازد، در حالیکه، اگر فلسفه اسلامی، پرسش از چگونگی شدن را محور و اساس تأملات فلسفی خود قرار ندهد، امکان امتداد پیدا نخواهد کرد. و به عبارت دیگر، پرسش از چگونگی شدن، امکانی است که در اختیار فیلسوف قرار میگیرد تا او بتواند اندیشه فلسفی خود را امتداد بخشد.
@monir_ol_din