🔺قطب عالم اسلام
🔻جرج جرداق : « علی بن ابی طالب (علیه السلام) در خرد، یگانه بود، او قطب اسلام و سرچشمهی معارف و علوم عرب بود، هیچ دانشی در عرب وجود ندارد، مگر آن که اساسش را علی (علیه السلام) پایهگذاری کرده، یا در وضع آن، سهیم و شریک بوده است ».
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
📔 لذت مطالعه
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱)
انتشارات عهدمانا
👤 میخائیل ایوانف ، کشیشی نبود که حین سخنرانی اش ، مکثی طولانی داشته باشد و یا زل بزند به مرد جوان غریبه ای که انتهای سالن ایستاده بود و با چشم های بادامی اش به او نگاه می کرد.
فکر کرد مرد غریبه ، تاجیک یا از آذری زبان هاست که گاهی برای درخواست کمک ، به کلیسا می آیند. کشیش عرق پیشانی اش را با دستمالی که در دست راست می فشرد پاک کرد ، چشم از مرد غریبه گرفت و به سخنرانی اش ادامه داد. بعد مکثی کرد و نفس بلندی کشید . بار دیگر نگاهش به مرد غریبه افتاد که کیف سیاه رنگ نسبتا بزرگی را به سینه اش فشرده بود و با چهره ای مضطرب و نگران ، به او خیره شده بود .
یک مرد غریبهٔ مسلمان با یک کیف سیاه در یک کلیسای ارتدکس ، چیزی نبود که کشیش بتواند از کنار آن به راحتی بگذرد. از فکرش گذشت که یک مرد چینی ممکن است به قصد شومی وارد کلیسایش باشد و دست به اقدامی تروریستی بزند. این فکر او را واداشت تا هرچه زودتر به سخنرانی اش پایان دهد .
نگاهش را از جمعیتی که دستهایشان را به حالت دعا مقابل سینه هایشان گرفته بودند ، به جوان غریبه دوخت که حالا صورتش از ترس با هیجان و شاید هم از گرمای داخل سالن ، کمی سرخ شده بود. دست هایش را مقابل صورتش گرفت و سخنرانی اش را با چند دعا به پایان برد. سپس صلیبی به سینه کشید و از پشت تریبون کنار رفت و در فضای باز مقابل محراب ایستاد . جمعیت در صفی منظم و آرام از مقابل او عبور کرد و او دست بر سر آن ها می کشید و تبرک شان می کرد .
🔴 پرهیز از بدگمانی
💠 شایسته نیست به سخنی که از دهان کسی خارج شد گمان بد ببری، چرا که برای آن برداشت نیکویی می توان داشت.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۳۶۰
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌸 🍃﷽🍃🌸
💎#فضائل_امیرالمؤمنین_علے (عليه السّلام)✨
🌧محبت امیرالمؤمنین علیه السّلام، نابود کنندهٔ گناهان❣
🔆 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْْهِ وَ آلِهِ وسلم):
⚜حُبُّ عَلِیٍّّ (عَلَيْهِ السَّلَام) یَأْکُلُ الذُّنُوبَ، کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ.
🌸🍃 رسـول خـدا (صلّى الله عليه وآله وسلم) فرمودند:⤵️⤵️
💯دوستی و محبّت امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) گناهان را می خورد (و از بین می برد)، همانطور که آتش هیزم را می خورد (و از بین می برد.)
♻️🌈♻️🌈♻️🌈♻️
💢 آقا امیرالمومنین( علیه السّلام) درنهج البلاغه شریف می فرمایند:↩️اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه دشمن من شود ، با من دشمنى نخواهد كرد ، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد ، دوست من نخواهد شد و اين بدان جهت است كه قضاى الهى جارى شد ، و بر زبان پيامبر اُمى (ص) گذشت كه فرمود :" اى على ! مؤمن تو را دشمن نگيرد ، و منافق تو را دوست نخواهد داشت.💯
❣روزی "ده دقیقه" نهج البلاغه بخوانیم تا بتوانیم تولی و تبری ولایت را بر قلبمان حک کنیم.❣
📚 نهج البلاغه ،حکمت ۴۵
📘 کتاب بحارالأنوار، ج ۳۹، ص ۳۰۴
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@nahjolbalagheiha
┗━━━🍂━
آیت الله بهجت:
وقتی دل مومنی را شاد کنید، خدا از لطف، ملکی را خلق می کند که آن ملک، شما را از بلاها و تصادفات و ... حفظ می کند.
این که می بینید در برخی تصادفات بعضی ها محفوظ می مانند در حالی که به نفر کناری آن ها آسیب وارد می شود به سبب این است که آن شخص محفوظ مانده، در مسرت اهل ایمان نقش داشته است.
برگی از دفتر آفتاب، ص۱۸۴
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
@jomalat_olama
🙏لطفا رسانه باشید
🌷 آیت الله ناصری :
✍ تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) بعد از نماز خیلی اثر دارد و کارهای نابسامان زندگی ما را سامان میدهد.
☘ اگر کارت گره خورده ، تسبیح حضرت زهرا (سلام الله عليها) را بگو ، تا کارگشایی کند.
👌 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آن را به حضرت زهرا (علیها السلام) تعلیم داد تا در امور دنیوی دخترش گشایشی پیدا شود.
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
@jomalat_olama
🙏لطفا رسانه باشید
🔵 غنیمت شمردن فرصت ها
💠 از دست دادن فرصت، باعث اندوه می شود.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت۱۱۸
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
📔 لذت مطالعه
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۲)
انتشارات عهدمانا
🔵 سالن کلیسا که خالی شد، کشیش فرصت یافت تا با دقت بیشتری به مرد غریبه نگاه کنند.
مرد حدود سی سال داشت و شبیه فروشندگان پوشاک بود. غریبه با قدم های آهسته جلو آمد. نگاه کشیش از چهرهٔ مضطرب مرد به کیف سیاه چرمی دوخته شد که غریبه آن را به سینه اش فشرده بود . وقتی مقابل کشیش رسید، پرسید : « شما... شما پدر میخائیل ایوانف هستید؟ » کشیش تبسّمی کرد و پاسخ داد : « بله پسرم ! من میخائیل ایوانف هستم ، با من کاری داشتید ؟ غریبه نفس بلندی کشید. اضطراب چند لحظه پیش از نگاهش رخت بست. کشیش اما هنوز با تردید و ابهام به او نگاه می کرد. غریبه با نگاهش به کیف اشاره کرد و گفت : « من یک کتاب قدیمی دارم ، خیلی قدیمی... این بار نوبت کشیش بود که نفس بلندی بکشد ؛ پس او فروشندهٔ یک نسخهٔ قدیمی است. اما کشیش آن قدر تجربه داشت که تا غریبه ها را نیازموده خود را خریدار نسخهٔ خطی معرفی نکند، گفت : « آیا شما نباید به یک خریدار کتابهای قدیمی مراجعه می کردید ؟ اینجا کلیساست پسرم. » غریبه گفت : « به من گفته اند شما خریدار کتاب های خطی هستید. کتاب من یک کتاب استثنایی است. »
↩️ ادامه دارد...