منتظران گناه نمیکنند
🔶 مردمان #مشرق زمین در پیامهای قبل، به بررسی #روایات مختلفی که به اهمیت و نقش #ایرانیان در مسیر #
🔶 لزوم تشکیل حکومت #اسلامی📖
◾️ همانطور که در #پیامهای قبلی گفته شد، میتوان یکی از موارد #مقدمهسازی برای #ظهور امام مهدی را تشکیل #حکومت اسلامی دانست.✔ البته قابل ذکر است که #روایاتی در مورد بر #حق نبودن قیامهایی که قبل از ظهور رخ میدهد وجود دارد که برخی از این #روایتها یا از نظر سندی #صحیح نیستند ✖یا این روایات اشاره به #قیامها و #حکومتهایی دارند که در مسیر اسلام و اهل بیت حرکت #نمیکنند و قصدی برای تحویل حکومت به #صاحبان اصلی آن↯↯ یعنی #اهل بیت ندارند.✖
🔗امام #صادق در همین #رابطه میفرمایند:☝️ «...توجه داشته باشید که #قیامها بر چه اساس و #هدفی شکل می گیرند...»
👈امّا در دوران معاصر، #انقلاب اسلامی ایران یکی از قیامها و #حرکتهایی بود که در مسیر #اهل بیت آغاز شد 🌱و هدف نهایی آن را میتوان 🌻#نزدیکی دلهای شیعیان، #وحدت، همدلی و فراهم آوردن #مقدمات برای حکومت #عدل جهانی و نزدیکشدن ظهور و تحویل آن به امام #مهدی نام برد.
💠تا قبل از انقلاب، #تصور مردم این بود که میان #دین و حیات بشر و #دنیایِ مدرن، #مرزی کشیده شده است و این دو هیچگاه در یکجا با هم دیده و #جمع نمیشوند❌
اما انقلاب اسلامی با #تحوّلی #دورانساز به طرح رویکردی جدید از دین و #آموزههای مهدوی پرداخت و برداشتی نو و #کارآمد از نقشآفرینیِ دین در #جامعه ارائه داد و #ثابت کرد اگر آموزههای مهدویت، #نیاز اصلی جوامع به شمار آید، قطعاً باعث حرکت و تحوّل آنها خواهد شد.
📚 کافی، ج ۸، ص ۲۶۴
#نقش_ایرانیان_در_ظهور ۲۱
#اَللّهُمَّعَجِّـلْلِوَلیِّکَالفـَرَجْ
✧❁═┅┅
35.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏪#درحال حاضرچرا ایران سریع حمله نمیکند؟
❌آیامحور مقاومت در برابر اسقاطیل انفعال دارد؟...
💢#توضیح فرستادن فرمانده نخبه ایرانی(کرار) به یکی ازکشورهای همسایه به جهت جنگهای سایبری وزمینی...
#قابل توجه کسانی که احساسی حرف میزنن که چرا سریع حمله نمیکنیم وسریع وارد جنگ نمیشویم
#جنگ هماهنگی های بسیاری لازم دارد
#ضعیف شدن وفرسوده شدن دشمن وشناخت تسلیحات مورد استفاده
#جمع آوری اطلاعات دقیق ازمحدوده
سرزمینی ونیروی دشمن
#هماهنگی بین نیروهای مقاومت باملیتهای مختلف تحت لقای یک فرماندهی واحد
#اطاعت از رهبری لازمه کار
#پاسخ_به_شبهات
#حتماببینید
#واحدمهدییاوران
#تبلیغاتاسلامی
#مباداولایتتنهابماند
#خاکریزهایصاحبالزمانعج
#اللهمعجللولیکالفرج
#مجموعهسپاهیانقمربنیهاشم
#خاکریزهایمقاومت
#لبیکیاعلمدار
#رسانهباشید
منتظران گناه نمیکنند
#بهشت_و_جهنم 🌱&🔥 #قسمتدهم #طبقات_جھنم🌋 ⭕️⭕️ #جهنمدارایهفتدر🚪یاهفتطبقه میباشد در روایتی از #م
💠 #بهشت_و_جهنم 🌱&🔥 #قسمتیازدهم
#طبقاتحهنم🔥💥☄🕳
⭕️🔥2⃣ #طبقه دوّم: « #لظی» است؛ هرچه به سمت طبقات پایین ترجهنم🕳 برویم #شدت عذاب بیشتر🔥☄💥 میشود حرارت #آتش در این درجه #دست 💪و #پا 👣و پوست سر را میکند👀 و میبرد و کسانی را که به فرمان #خداوند #پشت کرده و #اموال را #جمع و ذخیره کرده بودند💰💰 به سوی خود #میخواند.🔥🌬
⭕️🔥3⃣ #طبقه سوّم: « #سقر» است که #عذاب این طبقه از طبقه ی دوم #شدیدتراست در آن #آتشی است 🔥که 🌀نه #چیزی را #باقی میگذارد،🌀 و نه چیزی را #رها میکند🌀 #پوست تن را به کلّی #دگرگون میسازد☠😱😨 #نوزده نفر👥 (از فرشتگان عذاب☄) بر آن گمارده شدهاند.✅
⭕️🔥 4⃣ #طبقه چهارم: « #حُطَمَه» 🌋🔥(#آتشی خرد کننده) است، و از آن #شرارههایی به بزرگی کاخ #پرتاب میشود☄☄ که گویی (در #سرعت و #کثرت) همچون #شتران🐪 #زرد رنگی هستند که به هر سو #پراکنده میشوند!💥 هر کسی که به سویش #روانه شود مانند #سرمه سیاه ▪️میگردد.✔️
منتظران گناه نمیکنند
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۵۷ مصطفی قدمی جلو رفت و میخواست صحنه سازی کند که با خنده سوال کرد
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۵۸
تنها یک آغوش مادرانه کم داشتم..
که آنهم مادرش برایم سنگ تمام گذاشت.
با هر دو دستش شانه هایم را در بر کشید و لباس خاکی و خیسم را طوری به خودش چسباند که از خجالت نفسم رفت.
او #بی_دریغ نوازشم میکرد و من بین دستانش هنوز از ترس و گریه میلرزیدم
که چند ساعت پیش سعد مرا در سیاهچال ابوجعده رها کرد،..
خیال میکردم به آخر دنیا رسیده و حالا در #آرامش این بهشت مست #محبت این زن شده بودم.
به پشت شانه هایم دست میکشید و شبیه صدای مادرم زیر گوشم زمزمه کرد
_اسمت چیه دخترم؟
و دیگر #دست_خودم_نبود که #نذر زینبه در دلم شکست..و زبانم پیشدستی کرد
_زینب!
از #اعجاز امشب...
پس از سالها #نذرمادرم باورم شده و #نیتی با حضرت زینب(س) داشتم که اگر از بند سعد رها شوم، زینب شوم
و همینجا باید به نذرم #وفا میکردم..
که در برابر چشمان نجیب مصطفی و آغوش پاک مادرش سراپا زینب شدم.
کنار حوض میان حیاط صورتم را #شست، #درآغوشش مرا تا اتاق کشاند و پرده را #کشید تا راحت باشم
و ظاهراً دختری در خانه نداشت که #بامهربانی عذر تقصیر خواست
_لباس زنونه خونه ما فقط لباسای خودمه، ببخشید اگه مثل خودت خوشگل نیس!
از کمد کنار اتاق روسری روشن و پیراهن سبز بلندی برایم آورد و به رویم خندید
_تا تو اینا رو بپوشی، شام رو میکشم!
و رفت و نمیدانست از #دردپهلو هر حرکت چه دردی برایم دارد..
که با ناله زیر لب لباسم را عوض کردم و قدم به اتاق نشیمن گذاشتم...
مصطفی پایین اتاق نشسته
بود، از خستگی سرش را به دیوار تکیه داده و تا چشمش به من افتاد کمی خودش را #جمع کرد و خواست.....
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد