✅در قرن دهم یکی از نوادگان حبیب بن مظاهر،درنجف به دنیا می آید،او که از مراجع تقلید نجف بوده مقتلی مینویسد.
با شرح حال ایشان تا ساعتی دیگر در کانال مقتل الحسین و اصحابه همراه باشید.
@maghtal61
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
✅در قرن دهم یکی از نوادگان حبیب بن مظاهر،درنجف به دنیا می آید،او که از مراجع تقلید نجف بوده مقتلی می
📝📝فخرالدین طریحی
فخرالدین بن محمدعلی طُریحی (۹۷۹ـ۱۰۸۵ یا ۱۰۸۷ق)، از مفسران قرآن کریم و عالمان دینی امامیه در قرن یازدهم و مؤلف کتاب مجمع البحرین. او نخستین عالم شیعی است که در توضیح واژگان مشکل قرآن و حدیث، کتاب نوشت.
خانوادۀ طریحی از خاندانهای کهن و مشهور نجف بودند که بنا بر نام جدّ اعلایشان، طُریح، به طُریحی شهرت یافتند. نسب این خاندان به حَبیب بن مُظاهر اسدی، صحابی مشهور امام علی و امام حسین علیهما السلام، میرسد. ظاهراً این خاندان پس از تخریب کوفه، و در قرن ششم به نجف اشرف رفتهاند.
🖌شخصیت حدیثی
نام طریحی در سند اجازهنامههای روایتی آمده و خود او نیز دارای اجازۀ روایت و سماع بوده و به برخی از شاگردانش اجازۀ روایت داده است
🔖یکی از آثار مشهور طریحی در علم #رجال تألیف شده است. از این اثر با عناوین گوناگونی یاد شده است، ازجمله جامع المقال فی تمییز المشترکة من الرجال، جامع المقال فیما یتعلق باحوال الحدیث و الرجال و تمییز المشترکات منهم، و تمییز المتشابه من أسماء الرجال. طریحی این کتاب را در ۱۲باب، درسال ۱۰۵۳ق تألیف کرده، که ظاهراً متن اصلی کتاب است.
📖📖📖اثر دیگر طریحی
المُنتخب فی جمع المَراثی والخُطَب است، مشتمل بر مرثیهها و خطبههایی در رثای اهل بیت علیهم السلام. مجموعهای از اشعار خود طریحی در این مجموعه نیز آمده است.به نوشتۀ حر عاملی، طریحی اثر دیگری با نام المَقتل نیز داشته است، اما افندی این دو را یک کتاب دانسته است. این کتاب که با عناوینی همچون مجالس الطریحی و المجالس الفخریة نیز از آن یاد شده است، نخستین بار در ۱۳۰۷ش در حاشیۀ مَقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانی در تهران چاپ شد. جزء اول و دوم آن نیز، جداگانه، بارها به چاپ رسیده است.
#طریحی
#المنتخب
@maghtal61
ِ
◀️المناقب لابن شهرآشوب عن الرضا عن آبائه عليهم الس قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن أحَبَّ أن يَنظُرَ إلى أحَبِّ أهلِ الأَرضِ إلى أهلِ السَّماءِ ، فَليَنظُر إلَى الحُسَينِ
📖 المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 73 ، بحارالأنوار : ج 43 ص 297 ح 59
المناقب ، ابن شهرآشوب ـ به نقل از امام رضا ، از پدرانش عليهم السلام ازرسول خدا نقل فرمودند: هر كس دوست دارد به كسى بنگرد كه محبوب ترينِ زمينيان نزد آسمانيان است ، به حسين بنگرد .
#مأثور
#امام_رضا
#عید_مبارک
@maghtal61
✅ثواب اشک بر حسين محدود نيست و زوال نمى پذيرد.
ملاحظه اين معنا كه بر گريه امام حسين عليه السلام ثوابى مترتب مى شود حدى ندارد - و البته آنچه حدى ندارد زوال و نيستى نمى پذيرد؛ بنابراين هر قدر از آن بردارند، كم نخواهد شد .
📖مقدمه کتاب خصائص الحسینیه
@maghtal61
✅یزید بن ثبیط (امیر بصراوی)
◀️وقتی به ابن زیاد خبر رسید که حسین علیه السلام آهنگ عراق دارد به کارگزار خود در بصره فرمان داد که دیده بان بگمارد و راه را به کسی که می آید و می رود بگیرد. ابن ثبیط تصمیم گرفت که به قصد حسین علیه السلام از بصره خارج شود. 10 پسر داشت که آن ها را دعوت کرد که همراه او شوند. و فرمود: کدام یک از شما با من پیشاپیش بیرون خواهد آمد؟ دو نفر از آن ها عبدالله و عبیدالله دعوت او را پذیرفتند. راه بیابان در پیش گرفت تا خود را به حسین علیه السلام رسانید.
📖اعیان الشیعه 10/305 از تلخیص عنصر شجاعت ص 86
هوای کعبه چنان می دواندم به نشاط
که خارهای مغیلان حریر می آید
حسین علیه السلام در مکه در منطقه بطحاء منزل گرفته بود وی پس از استراحت در بنه ی خویش آهنگ دیدار امام حسین علیه السلام را نمود. به قصد حضرت او بیرون آمده به کوی حسین علیه السلام روان شد.
از طرف دیگر امام هم از آمدن او خبر یافته و در جستجوی او در بنه و آسایشگاه او وارد شده بود و آن جا به انتظار او نزول اجلال کرد. به عرض او رساندند که وی به سوی منزل شما رفته است ابن ثبیط به منزل حضرت رفت که رسید و شنید که آن حضرت به سراغ او بیرون رفته است، به منزل خود بازگشت. وقتی امام را در منزل خویش دید این آیه را تلاوت کرد
"فبفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا" سوره ی یونس آیه 58
به فضل خدا و از رحمت او است باید که بر چنین فضلی شاد بود.
باور از بخت ندارم که تو مهمان منی
خیمه ی سلطنت آن گاه سرای درویش
سپس سلام کرد و روبروی آن حضرت نشست بعد به قصد خویش که برای آن آمده بود امام را خبر کرد حسین درباره ی او دعای خیر کرد. سپس بنه و خرگاهش را ضمیمه ی خرگاه حضرت نمود.
📖عنصر شجاعت ج1 با تلخیص
#اصحاب
#یزید_بن_ثبیط
@maghtal61
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
✅یزید بن ثبیط (امیر بصراوی) ◀️وقتی به ابن زیاد خبر رسید که حسین علیه السلام آهنگ عراق دارد به کارگ
✅بعضی از خصوصیات کتاب المنتخب مرحوم طریحی
1⃣مرحوم مقرم معتقد است در کتاب المنتخب مرحوم طریحی دست برده اند‼️
◀️فخرالدین طریحی در کتاب واقعۀ المنتخب فی جمع المراثی و الخطب داستان عروسی قاسم را نقل کرده است، اما مقرم این جمله را از آن طریحی نمیداند و میگوید: شیخ فخرالدین طریحی با آن عظمت و جلالت در علم، امکان ندارد که چنین داستانی را نوشته باشد و بر کسی روا نیست که در حق او این خرافه را تصور کند. در کتاب او، منتخب، دست بردهاند و این افسانه را داخل آن کردهاند؛ طریحی آن کس را هیچ وقت نخواهد بخشید.
2⃣ قابل توجّه است که این متن، نخستین منبع شناختهشدهاى است که «حضرت رقیه»را سهساله معرّفى کرده است. همچنین، نخستین منبعى است که به تفصیل، سخن گفتن وى را با امام علیه السلام مطرح کرده است؛
⬅️ امّا چیزى در باره نام او نمىگوید.
◀️شرح روضه
... فقالت: ما هذا الرّأس ؟ قالوا لها: رأسُ أبيك. فرفعته من الطّشت حاضنة له وهي تقول:
◀️يا أبتاه ! مَن ذا الذي خضّبك بدمائك؟
يا أبتاه! مَن ذا الذي قطع وريدك؟
يا أبتاه ! مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ؟
يا أبتاه ! مَن بقي بعدك نرجوه ؟
يا أبتاه ! مَن لليتيمة حتّى تكبر ؟
يا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات ؟
يا أبتاه ! مَن للأرامل المسبيّات ؟
يا أبتاه ! مَن للعيون الباكيات ؟
يا أبتاه ! مَن للضائعات الغريبات ؟
يا أبتاه ! مَن للشعور المنشرات ؟
يا أبتاه ! مَن بعدك ؟ واخيبتنا ! يا أبتاه ! مَن بعدك ؟
واغربتنا ! يا أبتاه ! ليتني كنت الفدى ،
يا أبتاه ! ليتني كنت قبل هذا اليوم عميا .
يا أبتاه ! ليتني وسدت الثّرى ولا أرى شيبك مخضّباً بالدّماء .
ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّريف , وبكت بُكاءاً شديداً حتّى غشي عليها ، فلمّا حرّكوها , فإذا بها قد فارقت روحها الدُنيا
وقتي سر بريده امام حسين را براي رقيه سلام الله عليها آوردند گفت اين سر كيست؟ به او گفتند: سر پدرت حسين است. سر را با احتياط از داخل طشت برداشت و به سينه چسبانيد و با گريه هاي سوزناك خود خطاب به سر چنين گفت: پدر چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر دختر يتيم تو به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بي پوشش چه كنند؟ پدرجان زنان اسير و سرگردان كجا بروند؟ پدر جان چه كسي چشمان گريان را چاره ساز است؟ پدر جان چه كسي يار و ياور غريبان بي پناه است؟ پدر جان چه كسي پريشان مويي ما را سامان مي بخشد؟ پدر جان بعد از تو چه كسي با ماست؟ واي بر ما بعد از تو واي از غريبي! پدر جان كاش فدايت مي شدم. پدر جان اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم. سپس لب ها را بر لب هاي پدرش امام حسين نهاد و چنان گريست كه همان لحظه بيهوش شد و وقتي او را حركت دادند دريافتند كه از دنيا رفته است.
📖 المنتخب في جمع المراثي و الخطب طريحي، ص 136
#علماء
#طریحی
#حضرت_رقیه
@maghtal61
✅روضه خوانی امام رضا برای حضرت سیدالشهداء
الأمالي للصدوق عن إبراهيم بن أبي محمود عن الرضا ◀️إنَّ يَومَ الحُسَينِ عليه السلام أقرَحَ جُفونَنا ، وأسبَلَ دُموعَنا ، وأذَلَّ عَزيزَنا بِأَرضِ كَربٍ و بَلاءٍ ، أورَثَتنَا الكَربَ وَالبَلاءَ إلى يَومِ الاِنقِضاءِ ، فَعَلى مِثلِ الحُسَينِ عليه السلام فَليَبكِ الباكونَ ، فَإِنَّ البُكاءَ يَحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ▶️
◀️الأمالى ، صدوق ـ به نقل از ابراهيم بن ابى محمود ، از امام رضا عل: روز [شهادت ]حسين عليه السلام ، پلك هاى ما را زخمى كرد، و اشك هايمان را جارى نمود، و عزيز ما را در سرزمين اندوه و محنت ، خوار ساخت و براى ما اندوه و غم را تا روز قيامت ، بر جا گذاشت. پس گريه كنندگان بايد براى مانند حسين عليه السلام بگريند، كه گريه [بر او] ، گناهان بزرگ را مى زدايد.
📝الأمالي للصدوق : ص 190 ح 199 ، الإقبال : ج 3 ص 28 ، روضة الواعظين : ص 187 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 86 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 284 ح 17
#مأثور
#امام_رضا
@maghtal61
✅سخاوت وکرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام
⬅️المناقب لابن شهرآشوب عن شعیب بن عبد الرحمن الخزاعی: وُجِدَ عَلى ظَهرِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام یَومَ الطَّفِّ أثَرٌ، فَسَأَلوا زَینَ العابِدینَ علیه السلام عَن ذلِکَ، فَقالَ: هذا مِمّا کانَ یَنقُلُ الجِرابَ عَلى ظَهرِهِ إلى مَنازِلِ الأَرامِلِ وَالیَتامى وَالمَساکینِ.
المناقب، ابن شهرآشوب به نقل از شعیب بن عبد الرحمن خُزاعى: در روز واقعه عاشورا، اثر چیزى را بر دوش حسین بن على علیه السلام یافتند و [علّت] آن را از امام زین العابدین علیه السلام جویا شدند. فرمود: «این، اثر انبانى است که بر دوش خویش مىکشید و براى بیوهزنان، یتیمان و بینوایان، [آذوقه] مىبُرد».
📖📖المناقب لابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۶۶، بحار الأنوار: ج ۴۴ ص ۱۹۰ ح ۳
@maghtal61
🏴🏴ورود به کربلا
❇️روضه خواندن حضرت اباعبدالله برای اهل بیت (ع) در لحظه ورود به کربلا
◀️حضرت در همان لحظه ورود به کربلا برای اهلبیتش روضه خوانده است
فَجَمَعَ الحُسَينُ(ع) وَلَدَهُ وَ إِخوَتَهُ وَ أَهلِ بَيتِهِ ثُمَ نَظَرَ إِلَيهِم فَبَكَاء سَاعَتَا
امام حسین(ع) فرزندان و برادران و اهل بیتش را جمع کرد و به آنها نگاه کرد و سپس ساعتی گریه کرد
ثُمَ قَال؛ أَلَلهُمَ إِنَا عِترَةُ نَبِيِك مُحَمَّد(ص) و قَد اُخرِجَنَا و طُرِدنَا و اُزعِجَنَا عَن حَرَمِ جَدِنَا و تَعَدَت بَنُو اُمَيَة عَلَينَا ، اَلَلهُمَ فَخُذلَنَا بِحَقِنَا وَانصُرنَا عَلَي الْقَوْمِ الكَافِرِين.
سپس فرمودند خدایا ما عترت رسول تو محمد(ص) هستیم، ما را از دیارمان اخراج کردند و از حرم جدمان راندند و طرد کردند و بنی امیه در حق ما ظلم کردند پس حق ما را بگیر.
#نفس_المهموم
❇️ورود امام حسین(ع) به کربلاء
و از حركت ايستادن اسب حضرت
جملات امام در معرفي كربلا
◀️امام با سپاهیان خود راه مى پیمودند تا آن که به سرزمین کربلا رسیدند، ناگهان اسب حضرت از حرکت ایستاد. امام(ع) از آن پیاده شد و سوار بر مرکب دیگر شد؛ ولى آن اسب نیز قدم از قدم برنداشت، اسب هاى متعدّدى عوض کرد، ولى هیچ یک حرکت نکردند. امام(ع) پرسید: نام این سرزمین چیست؟
گفتند: غاضریّه. فرمود: آیا نام دیگرى دارد؟ گفتند: نینوا.
فرمود: به جز اینها آن را چه مى نامند؟ گفتند: شاطى الفرات (ساحل فرات).
فرمود: آیا باز هم نامى دارد؟ پاسخ دادند: کربلا.
پس آهى کشید و فرمود: «اَرْضُ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ»؛ (دشت اندوه و بلا) است.
سپس افزود:
«قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها، فَهاهُنا وَاللّهِ مَناخُ رِکابِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ سَفْکُ دِمایِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ هَتْکُ حَریمِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ قَتْلُ رِجالِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ ذِبْحُ اَطْفالِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ تُزارُ قُبُورُنا، وَ بِهذِهِ التُّرْبَهِ وَعَدَنِی جَدِّی رَسُولُ اللّهِ وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِهِ»؛
همین جا توقّف کنید و از آن کوچ نکنید. پس به خدا سوگند! خوابگاه شتران ما و جاى ریخته شدن خونمان است. به خدا سوگند! اینجا محلّ هتک حریم ما و کشته شدن مردان و ذبح کودکان ماست. به خدا سوگند! اینجا محل زيارت قبور ماست. جدّم رسول خدا مرا به این تربت نوید داده است که در فرموده او تخلّفى نیست.
#نفس_المهموم
#ابومخنف
#ناسخ_التواريخ
❇️امام حسین(ع) و خبر از شهادتش
◀️امام(ع) در جمع مردم مکّه قبل از حرکت به سوى عراق خطبه اى خواند و چنین فرمود: « وَ خُیِّرَ لِی مِصْرَعٌ اَنَا لاقِیهِ، کَاَنّى بِاَوْصالی تَتَقَطَّعُها عُسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّواوِیسِ وَ کَرْبَلا، فَیَمْلانَّ مِنّی اَکْراشاً جَوْفاً وَ اَجْرَبَهً سَغَباً، لا مَحیصَ عَنْ یَوْم خُطَّ بِالْقَلَمِ».
براى من «شهادتگاهى» اختیار شده است که من به آن خواهم رسید. گویا مى بینم که گرگ هاى بیابان هاى عراق میان نواویس (قبرستان یهود در نزدیکى کربلا) و کربلا بند بند مرا جدا کرده و شکم ها و جیب هاى خالى خود را (با کشتن من و دریافت جوایز) پر مى کنند. از روزى که با دست قضا و قدر الهى نوشته شده، چاره اى نیست.
#لهوف
#کاربردی
#ورودیه
@maghtal61
✅گریه کنندگان بر سیدالشهداء اهل شفاعت هستند و بخاطر آنها باران نازل می شود
⬅️كامل الزيارات عن مسمع بن عبد الملك عن أبي عبد ال كانَ الحُسَينُ عليه السلام مَعَ اُمِّهِ تَحمِلُهُ ، فَأَخَذَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : لَعَنَ اللّه ُ قاتِليكَ ، ولَعَنَ اللّه ُ سالِبيكَ ، وأهلَكَ اللّه ُ المُتَوازِرينَ عَلَيكَ ، وحَكَمَ اللّه ُ بَيني وبَينَ مَن أعانَ عَلَيكَ ! فَقالَت فاطِمَةُ : يا أبَه ، أيَّ شَيءٍ تَقولُ ؟ قالَ : يا بِنتاه ، ذَكَرتُ ما يُصيبُهُ بَعدي وبَعدَكِ مِنَ الأَذى وَالظُّلمِ وَالغَدرِ وَالبَغيِ ، وهُوَ يَومَئِذٍ في عُصبَةٍ كَأَنَّهُم نُجومُ السَّماءِ ، يَتَهادَونَ إلَى القَتلِ ، وكَأَنّي أنظُرُ إلى مُعَسكَرِهِم ، وإلى مَوضِعِ رِحالِهِم وتُربَتِهِم . فَقالَت : يا أبَه ، وأينَ هذَا المَوضِعُ الَّذي تَصِفُ ؟ قالَ : مَوضِعٌ يُقالُ لَهُ كَربَلاءُ ، وهِيَ ذاتُ كَربٍ وبَلاءٍ عَلَينا وعَلَى الاُمَّةِ ، يَخرُجُ عَلَيهِم شِرارُ اُمَّتي ، ولَو أنّ أحَدَهُم شَفَعَ لَهُ مَن فِي السَّماواتِ وَالأَرَضينَ ما شُفِّعوا فيهِم ، وهُمُ المُخَلَّدونَ فِي النّارِ . قالَت : يا أبَه ، فَيُقتَلُ ؟ قالَ : نَعَم يا بِنتاه ، وما قُتِلَ قِتلَتَهُ أحَدٌ كانَ قَبلَهُ ، وتَبكيهِ السَّماواتُ وَالأَرضونَ ، وَالمَلائِكَةُ وَالوَحشُ وَالحيتانُ فِي البِحارِ وَالجِبالُ ، لَو يُؤذَنُ لَها ما بَقِيَ عَلَى الأَرضِ مُتَنَفِّسٌ ، ويَأتيهِ قَومٌ مِن مُحِبّينا ، لَيسَ فِي الأَرضِ أعلَمُ بِاللّه ِ ولا أقوَمُ بِحَقِّنا مِنهُم ، ولَيسَ عَلى ظَهرِ الأَرضِ أحَدٌ يَلتَفِتُ إلَيهِ غَيرُهُم ، اُولئِكَ مَصابيحُ في ظُلُماتِ الجَورِ ، وهُمُ الشُّفَعاءُ ، وهُم وارِدونَ حَوضي غَدا ، أعرِفُهُم إذا وَرَدوا عَلَيَّ بِسيماهُم ، وأهلُ كُلِّ دينٍ يَطلُبونَ أئِمَّتَهُم ، وهمُ يَطلُبونَنا ولا يَطلُبونَ غَيرَنا ، وهُم قِوامُ الأَرضِ ، بِهِم يَنزِلُ الغَيثُ .
📢📢كامل الزيارات ـ به نقل از مِسمَع بن عبد الملك ، از امام صادق عل: حسين عليه السلام در آغوش مادرش بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را گرفت و فرمود: «خدا ، قاتلان تو را لعنت كند! خدا ، غارت كنندگانِ تو را لعنت كند! خدا ، همكارى كنندگان بر ضدّ تو را لعنت كند! و خدا ميان من و هر كس كه بر ضدّ تو يارى دهد، حكم كند!» . فاطمه عليهاالسلام گفت: اى پدر! چه مى فرمايى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «دخترم! آنچه را پس از من و تو از آزار و ستم و خيانت و تجاوز به او مى رسد، ياد كردم .او در آن روز ، ميان يارانى به سانِ ستارگان آسمان است كه راه به شهادت مى برند و گويى لشكرشان و جايگاه اسباب و تربتشان را مى بينم» . فاطمه عليهاالسلام پرسيد: اى پدر! اين جايى كه توصيف مى كنى، كجاست؟ فرمود: «جايى كه كربلا ناميده مى شود و آن ، كرب (رنج) و بلا براى ما و امّت دارد. شروران امّتم ، بر آنان مى شورند و اگر همه آسمانيان و زمينيان ، يكى از آن شروران را شفاعت كنند، پذيرفته نمى شود و آنها در آتش دوزخ ، جاويدان خواهند بود» . فاطمه عليهاالسلام گفت: اى پدر! [آيا حسين] كشته مى شود؟ فرمود: «آرى، اى دخترم! و كسى، پيش از او، به سانِ او كشته نمى شود و آسمان ها و زمين ها بر او مى گريند و نيز فرشتگان و وحوش و ماهيان درياها و كوه ها كه اگر به آنها اذن داده شود، جاندارى را بر زمين ، باقى نمى گذارند ، و گروهى از دوستداران ما نزد او مى آيند كه در زمين از آنان ، عالم تر به خدا و پايدارتر به حقّ ما نيست و جز آنان ، كسى بر روى زمين به حسين، رو نمى كند . آنان چراغ هايى در دل تاريكى هاى ستم و شفيعان و درآيندگان بر من در حوض [كوثر ]هستند. چون در آيند ، من آنان را از چهره شان مى شناسم. گروندگان به هر دين، پيشوايان خود را مى جويند و آنان ما را و نه غير ما را مى جويند . آنان پايه هاى استوار زمين و سبب نزول باران اند» .
📖📖 كامل الزيارات : ص 144 ح 170 ، تفسير فرات : ص 171 ح 219 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 264 ح 22
#گریه
#اول_مجلسی
#کاربردی
@maghtal61
✅معرفی کتاب کامل بهایی
#کامل_بهایی کتابی به زبان فارسی نوشته حسن بن علی طبری، مشهور به عمادالدین طبری عالم قرن هشتم، در موضوع امامت و تشیع. از آنجا که طبری این اثر را به بهاءالدین محمد جوینی والی اصفهان در زمان هولاکوخان مغول اهدا نموده، به کامل بهایی شهرت یافته است.
◀️ مؤلف در این کتاب به موضوعاتی مانند سقیفه، مطاعن دشمنان اهل بیت و مقتل حسین بن علی(ع) پرداخته است.
نام دیگر این کتاب را کامل السقیفة گفتهاند؛ زیرا درباره غصب خلافت و ماجراهای بعد از رحلت رسول خدا(ص) در سقیفه سخن میگوید.
مؤلف در مقدمه مینویسد: کتاب مناقب الطاهرین در موضوع تولی بود و لازم بود درباره #تبری هم کتابی بنویسم و به استخاره نام آن را «الکامل البهایی فی السقیفة» گذاشتم.
🔆🔆کتاب کامل بهایی در شرایطی تالیف شده که با تسلط ایلخانان و گرایش برخی از آنان به تشیع یا دست کم تسامح مذهبی آنان، فرصتی برای شیعه پیدا شد تا به طرح برخی مطالب و تالیف کتابهایی مانند آثار عمادالدین طبری بپردازند. این آثار با تعابیر خاصی از خلفا و دشمنان اهل بیت(ع) یاد میکنند.
از آنجا كه كامل بهايى جنبه كلامى و رديه نويسى دارد، مؤلف مطالب زيادى از خود بيان كرده و مطالب منقول از ديگران را هم چندان مستند نكرده است. كتاب كامل بهايى به عنوان اثرى شناخته مى شود كه برخی مطالب را براى اولين بار مطرح كرده است، مانند: داستان #حضرت_رقیه دختر امام حسین(ع) يا فرار #ابو_لؤلؤ به قم و کاشان و داستان ارتباط او با حضرت علی(ع).
🏴🏴روضه حضرت رقیه در کامل بهایی
◀️در حاویه آمد که زنان خاندان نبوّت، در حالت اسیرى، حال مردان که در کربلا شهید شده بودند، بر پسران و دختران ایشان، پوشیده مىداشتند و هر کودکى را وعدهها مىدادند که: پدر تو به فلان سفر رفته است[و]باز مىآید. تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکى بود چهارساله. شبى از خواب، بیدار شد و گفت: «پدر من حسین کجاست؟ این ساعت، او را به خواب دیدم سخت پریشان!». زنان و کودکان، جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید، خفته بود. از خواب، بیدار شد و حال، تفحّص کرد. خبر بردند که حال، چنین است. آن لعین، در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. مَلاعین، سر بیاورد و در کنار آن دختر چهارساله نهاد. پرسید: «این چیست؟». مَلاعین گفت: سرِ پدر توست. آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز، جان به حق، تسلیم کرد.
📖کامل بهایی ج2
#حضرت_رقیه
#کامل_بهایی
@maghtal61