eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
32.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
251 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 16 آذر ✨پایان: 25 دی @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
Part11_فقط غلام حسین باش.mp3
7.02M
📚کتاب صوتی قسمت 1⃣1⃣ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موسیقی (جدید)_(47).mp3
5.17M
حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی) ما آقامون رو خوب معرفی نکردیم فرمانده ارتش میگه این رهبری سید علی از هفت جنگ قطعی مارو عبور داده پوتین: رهبری هرچه تحلیل و پیش‌بینی می‌کنه همون میشه 🎙فایل صوتی فوق رو تا آخر گوش دهید. 💥جهاد تبیین💥 📄هرچقدر اعتقاد و ارادت به ولایت امام خامنه‌ای دارید نشر دهید📃 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
گاهی یک نگاه حرام شهادت رابرای کسی که لیاقت شهادت دارد عقب میاندازد چه برسد به کسی که هنوز لایق شهادت بودن را نشان نداده شهید مدافع حرم سجاد عفتی ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
♦️ماجرای دست مجروج سردار سلیمانی|| روزی که همه فکر کردند حاج قاسم در جنگ شهید شده است.. سردار مرتضی قربانی، همرزم حاج قاسم در دوران دفاع مقدس: من با حاج قاسم تماس گرفتم دیدم صدایش قطع شد به بیسیمچی او گفتم بیسیم را بده دست حاجی بیسیمچی گفت حاج قاسم شهید شد. گفتم گوشی را به بنی‌اسدی یا رحیمی بده. در تاریکی گشت آنها را پیدا کرد. گفتم چی شده؟ گفت حاجی افتاد روی زمین و شهید شده. حاجی بیهوش شده بود و آنها در تاریکی شب خیال می‌کردند شهید شده است. دوشکایی که حاجی را زد، صد برابرش در هر نقطه شلیک می‌شد. بچه ها رفتند و ایشان رابا برانکار آوردند. رفتم بالای سرش، دستم را روی پیشانی حاجی گذاشتم دیدم گرم است. دستشان کامل منهدم و رها شده بود. خونریزی زیاد بود و ترکش به سینه حاج قاسم اصابت کرده بود. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
. یعنۍ✋🏼 متفاوٺ ‌بھ ‌آخر برسیم‌ وگرنھ .. مرگ‌ پایانِ‌ همہ‌ی ‌قصہ‌هاست . شهید‌علاء‌حسن‌نجمــہ⚘ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
🥀🕊!! 🌷آخرین باری که می‌خواست اعزام شود، همراهش رفتم تا او را برسانم، در بین راه گفت: مادرجان! برگرد، تو حالت مثل این‌که خوب نیست؛ گفتم: برای چی بَرگردم؟ تو مگر مادرت را دوست نداری؟ انگار فهمیده بود در دلم چه می گذرد. گفت: مادرجان! الهی فدایت شوم؛ ان‌شاءالله خداوند آن‌قدر به من قدرت بدهد که فردای قیامت بتوانم پایت را ببوسم. مادرجان! می‌دانم که از درون می‌سوزی و دلت نمی‌آید به من بگویی ولی دعا کن خدا شهادت را نصیب پسرت بکند. مادرجان! این آخرین خداحافظی من و توست، حلالم کن. از حرف‌های رحمت‌اله بی تاب و سرگردان شده بودم و فقط منتظر بودم که به من بگویند: رحمت‌اله آسمانی شد. 🌷روزها و شب‌ها برایم به سختی می‌گذشت و همه فکرم شده بود رحمت‌اله.... سوم فروردین سال ۱۳۶۵ در ادامه عملیات والفجر ۸، دشمن منطقه‌ای از فاو را شیمیایی زد. بچه‌ها داشتند از شدت گاز می‌سوختند، رحمت‌اله و دوستانش حیرت زده شده بودند و نمی‌دانستند چه کار کنند، هیچ‌کس جرأت نمی‌کرد برای نجات بچه ها به طرف منطقه برود. رحمت‌اله عبا و عمامه‌اش را در آورد، تویوتا را از دست راننده‌اش گرفت تا برود مجروحین را به عقب منتقل کند. دوستانش مانع او شدند ولی حرف رحمت‌اله یکی بود و باید می‌رفت، انگار گازخردَل بوی بهشت می‌داد. به او گفتند: حداقل ماسک بزن. گفت: وقت نیست بچه‌ها دارند پَر پر می‌شوند. 🌷سه بار با تویوتا به جلو رفت و مجروحین را به عقب آورد. چهارمین باری که می‌خواست برود، از شدت گاز خردل بی‌حال شده بود و گفت: مرا بگیرید، دیگر تحمل ندارم، جگرم دارد می‌سوزد. او را به بیمارستان صحرایی بردند و از آن‌جا هم با هلی‌کوپتر، مجروحین را به بیمارستان بقیة الله تهران انتقال دادند. ما هم خبردار شدیم، به تهران رفتیم تا او را ببینیم. پاسداران بیمارستان وقتی که فهمیدند من، مادرِ رحمت‌اله هستم. گفتند: مادرجان! چه شیر پاکی به پسرت دادی که او با این حال وخیمش فقط دارد خدا را شکر می‌کند. به ما اجازه نمی‌دادند رحمت‌اله را ببینیم. بالاخره با هزار مکافات و اصرار و گریه‌های زیاد من، من و عروسم رفتیم داخل، به ما گفتند: ماسک بزنید ولی ما قبول نکردیم، دلمان نمی‌آمد. 🌷چند قدمی دیگر نمانده بود، به رحمت‌اله برسم که صدای رحمت‌اله بلند شد: - مادرجان! فدای صدای پایت شوم. آمدی مادرم؟ آمدی رحمت‌اله را ببینی؟ وقتی وضعیتش را دیدم، بدنی کوچک شده، پُر از تاول و زخم‌های عمیق، با خودم گفتم: آیا این رحمت‌الهِ من است؟ رحمت‌الهِ من که این‌جوری نبود؟ بی‌حال شدم و افتادم. گفت: مادرجان! خوش آمدی. صبر داشته باش، خودت را نگه دار، با آبرویم بازی نکن. من خون ریختم، زهر خوردم. مادرجان! گریه نکن. من با خدا ملاقات دارم. کوتاه نیا و استوار باش. خیلی برایم سخت بود، پسرم جلوی چشمانم داشت زجر می‌کشید و پَر پر می‌شد. هر چقدر تعریف کنم کسی نمی‌داند مادر شهید در آن لحظه چه می‌کشد؟! 🌷بعد از چند روز رحمت اله را به لندن منتقل کردند که در آن‌جا هم دوام نیاورد و همان‌جا به آرزویش رسید و آسمانی شد و خدا این هدیه ناقابل را از من پذیرفت.... 🌹خاطره ای به یاد سردار شهید رحمت‌اله اسدی معاون گردان امام محمد باقر (ع) لشکر ۲۵ کربلا ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
🌴🥀🌹🕊 فرازی از وصیت نامه ... وصیت نامه من همان وصیت حاج همت است : باخدای خود پیمان بسته ام تا آخرین قطره ی خونم در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم . 🌹🌹🕊 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🔸منْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ يَوْماً إِيمَاناً وَ اِحْتِسَاباً اِسْتَوْجَبَ رِضْوَانَ اَللَّهِ اَلْأَكْبَرَ وَ أَطْفَى صَوْمُهُ فِي ذَلِكَ اَلْيَوْمِ غَضَبَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَغْلَقَ عَنْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ اَلنَّارِ 🔹هر که یک روز از ماه رجب را با ایمان و اخلاص روزه بگیرد، مستحقّ‌ خشنودى بزرگ خداوند مى‌شود و روزه اش در آن روز بی گمان خشم خداوند را فرو می نشاند و دری از درهای جهنم به روی او بسته می‌‌شود 📗بحارالأنوار ج94 ص26 ╼═┈┈┈┈┈•✹•┈┈┈┈═╾ ✅ روے لینڪ زیر ڪلیڪ ڪنید. ╭〰⊰🍁〰☀️🍂⊱〰╮ 🎆عالم‌ پس‌ از‌ مرگ🔥👇 @Alame_pasaz_marg ╰〰⊰🍂☀️〰🍁⊱〰╯  🔴 نشر دهید✔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گروه های ما در ایتا👇👇 💐💐💐💐💐💐💐 🌷🕊متوسلین به شهدا👇 @motevasselin_be_shohada 🔥عالم پس از مرگ👇 @Alame_pasaz_marg 📖 ختم قرآن و اذکار مجرب👇 https://eitaa.com/joinchat/2551906560C3fd0c062cf 💐💐💐💐💐💐💐 ✅لطفا به اشتراک بگذارید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
410475_465.mp3
1.82M
💚دعای عهد 🔸️با نوای استاد فرهمند من دعای عهد میخوانم بیا بر سر این عهد میمانم بیا 🌤🌿🌻 اللهم عجل لولیک الفرج🤲 ╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻💐🌻💐🌻💐🌻 💚سلام به چهارده معصوم(ع):💚 🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ 🌷⃟ *صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ 🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی 🌷⃟ *صلي اَللَّهِ عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه 🌻💐🌻💐🌻💐🌻 🌷⃟ *صلي الله عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ 🌷⃟ *صَلي اَللَّهِ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ 🌻💐🌻💐🌻💐🌻 🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيُّ بْنُ جَعْفَرٍ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي 🌷⃟ *صَلِي اَللَّهِ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد 🌻💐🌻💐🌻💐🌻 🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّدٍ 🌷⃟ *صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري 🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف 🌻💐🌻💐🌻💐🌻 ➡️@motevasselin_be_shohada ‌❣متوسلین به شهدا❣ 🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌹⚪🌹⚪🌹⚪🌹 سلام میفرستیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان (عجل الله) ✨السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفةَالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان 🌹⚪🌹⚪🌹⚪🌹 صلوات خاصه ی حضرت زهرا (سلام الله علیها)💚 🌻اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🌻 🌸🌺🌸🌺🌺🌸🌺🌸 💐اللهم الرزقنا زیارة کربلا🤲 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🍀 🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 اللهم الرزقنازیارة علی ابن موسی 💠السلام علیک یاامام الرئوف💠 ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ 🔷دعای سلامتی اقا امام زمان🔷 اللهم الرزقنا زیارة سامرا🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِابنِ الحَسن، صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه، ولیّاًًوحافظاً، وقائداًوناصراً، ودلیلاًو عینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌺 💎💎💎💎💎💎💎💎 اللهم الرزقنا زیارة نجف سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يارَبَّ العالَمين 🔽💎دعای غریق💎🔽 دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان: 🔸یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ 🔷یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوب🔷ِثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔸 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 دعایی که عصرعاشورا،امام حسین علیه السلام به فرزندشان امام سجاد علیه السلام تعلیم دادند: بِحَقِ‏ یس‏ وَ الْقُرْآنِ‏ الْحَکِیمِ‏ وَ بِحَقِ‏ طه‏ وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیر یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد. ✨✨✨✨✨✨ دعای نورالنور را کفعمی در کتاب "المصباح" از مولایمان امام زمان نقل کرده است. در روایت است که هرکس این دعا را همیشه بخواند با امام زمان محشور خواهد شد: «يا نُورَ النُّورِ، يا مُدَبِّرَ الْاُمُورِ، يا باعِثَ مَنْ فِي الْقُبُورِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْ لي وَلِشيعَتي مِنَ الضّيقِ فَرَجاً، وَمِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً، وَأَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ، وَأَطْلِقْ لَنا مِنْ عِنْدِكَ ما يُفَرِّجُ، وَافْعَلْ بِنا ما أَنْتَ أَهْلُهُ يا كَريمُ.» 📚 المصباح ص۴۰۷؛ منتخب الاثر ص۵۲۱ 💧💧💧💧💧💧💧💧 دعای برکت روزامام صادق(علیه السلام):وقتى صبح دمید بگو: 💥(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ💥اللّهُمَّ صَبِّح آل مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ💥اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةالسَّماواتِ وَالأَرض ِرِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک) َچهارده صلوات با وعجل فرجهم 💐 هدیه به روح ائمه معصومین 💐،امام وشهدا وصلحا 💐وشادی روح همه اموات 💐خصوصا اموات دوستان فرستاده شود 🌹🌼🌹🌹🌼🌹🌹🌼🌹 ➡️@motevasselin_be_shohada ‌❣متوسلین به شهدا❣ 🌹🌼🌹🌹🌼🌹🌹🌼🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ 8⃣ هشتمین چله ی کانال متوسلین به شهدا 💫 امروز " دوشنبه 3 بهمن ماه" 📌روز " سوم " چله صلوات و زیارت عاشورا‌《هدیه به چهارده معصوم(ع) و شهید امروز》 🌻شهید والامقام " زینب کمایی"🌷🌷🌷 معرف: خانم ناهید 🌺 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهیده دانش آموز زینب کمایی🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ولادت:۱۳۴۷ محل ولادت: آبادان تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱/۱ شهادت به دست منافقین کوردل سن : ۱۴ سال مزار: گلستان شهدای اصفهان ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣ 🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊زندگینامه شهیده زینب کمایی [🌤🦋🌸] شهیده زینب (میترا) در سال 1347 در آبادان متولد شد. مادرم نام میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرم گفت « این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته‌اید، چه جوابی می‌دهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. من می‌خواهم مثل زینب (س) باشم.» میترا همه ما را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگوییم. البته یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد. مادر شهید: زینب در دوران کودکی دو بار بیماری سختی گرفت که در بیمارستان بستری شد و خدا زینب را دوباره به من داد. زینب بین بچه‌هایم (7 بچه، 4 دختر و سه پسر) از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمی‌گرفت.زینب از همه بچه‌هایم به خودم شبیه‌تر بود. صبور اما فعال بود. از بچه‌گی به من در کارهای خانه کمک می‌کرد. بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد، دنبال نماز و روزه و قرآن بود.  همیشه به شوهرم می‌گفتم از هفت تا بچه‌ام، زینب سهم من است انگار قلبمان را با هم تقسیم کرده بودیم. زینب اهل دل بود از دوران بچگی خواب های عجیبی می‌دید. در چهار یا پنج سالگی خواب دید که همه ستاره‌ها در آسمان به یک ستاره تعظیم می‌کنند. وقتی از خواب بیدار شد به من گفت: من فهمیدم که آن ستاره پرنور که همه به او تعظیم می‌کردند کی بود؟ و آن حضرت فاطمه (س) بود.  زینب بسیار درسخوان و خیلی مؤمن بود. دوران دبستان به کلاس های قرآن می‌رفت. بعد از شرکت در کلاس قرآن علاقه شدیدی به حجاب پیدا کرد.  کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. مادرم سه تا روسری برایش خرید و زینب با روسری به مدرسه می‌رفت. در مدرسه او را مسخره می‌کردند و اُمّل صدایش می‌زدند. ➡️@motevasselin_be_shohada ‌❣متوسلین به شهدا❣ از همان دوران روزه می‌گرفت با وجود گرمای زیاد و شرجی آبادان و لاغری جسمی که داشت. اولین سالی که روزه گرفت ده روز قبل از رمضان پیشواز رفت و روزه می‌گرفت. زینب کوچکترین دخترم بود، در همه راهپیمایی‌های زمان انقلاب شرکت می‌کرد. زینب فعالیت های انقلابی‌اش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد بعد از انقلاب به خاطر پیام حضرت امام خمینی (ره)؛ هر هفته دوشنبه و پنج‌شنبه روزه بود و خیلی مقید به انجام برنامه‌های خودسازی بود. بعد از انقلاب، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود و طلبه بشود.  او می‌گفت «ما باید دین‌مان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم.»  هنوز در حال و هوای انقلاب بودیم که ناغافل، جنگ بر سرمان خراب شد. مردم کم‌کم به دلیل بمباران و موشک از شهر خارج شدند ولی بچه‌های من مخالف بودند. زینب هم عاشق آبادان بود. دختران بزرگترم برای کمک به بیمارستان شرکت نفت رفتند. ولی زینب چون لاغر و ضعیف و هم کم سن و سال بود به جامعه معلمان که فعال بودند می‌رفت و کارهای فرهنگی انجام می‌داد. بعد از اینکه امام جمعه آبادان (مرحوم حجت‌الاسلام جمی) دستور تخلیه آبادان را دادند ما به اصفهان رفتیم. البته دو تا از دختران در بسیج و بیمارستان فعالیت داشتند ماندند، ولی زینب که سوم راهنمایی بود و من خیلی به او وابسته بودم به او گفتم که به تو احتیاج دارم، راضی به رفتن به اصفهان با من شد. در اصفهان زینب که این مدت (6 ماه) از درس عقب مانده بود به مدرسه راهنمایی نجمه رفت. مدیر مدرسه همیشه از زینب تعریف می‌کرد و می‌گفت دخترت خیلی مؤمن است، زینب علاقه زیادی به شهدا داشت. هر بار که برای تشییع آنجا به گلزار شهیدان اصفهان می‌رفت. مقداری از خاک قبر شهید را می‌آورد و تبرکی نگه می‌داشت. زینب هفت تا میوه کاج و هفت خاک تبرکی شهید را در بین وسایلش نگه می‌داشت. یک روز وقتی برای زیارت شهدا به تکیه شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر زهره بنیانیان(یکی از شهدای انقلاب) برد و گفت مامان، نگاه کن، فقط مردها شهید نمی‌شوند زن‌ها هم شهید می‌شوند.» زینب همیشه ساعت ها سر قبر زهره بنیانیان می‌نشست وقرآن می‌خواند. بعد از مدتی از محله دستگرد اصفهان به شاهین‌شهر رفتیم. زینب اول دبیرستان بود و تصمیم گرفت به رشته علوم انسانی برود و سپس قصد داشت در آینده به قم برود و درس حوزه علمیه رابرای طلبه شدن بخواند. او در شاهین‌شهر فعالیت های فرهنگی می‌کرد و علاوه بر فعالیت در دبیرستان به جامعه زنان و بسیج می‌رفت‌در دبیرستان گروه سرود و گروه تئاتر به نام «گروه سرود و تئاتر زینب» تشکیل می‌داد. دبیرستان او از خانه ما فاصله داشت.من هر ماه پولی بابت کرایه ماشین به او می‌دادم که با تاکسی رفت و آمد کند اما زینب پیاده به مدرسه می‌رفت، و با پولش کتاب برای مجروحین می‌خرید و هفته‌ای یکی دوبار به بیمارستان عیسی بن مریم یا بیمارستان شهدا می‌رفت و کتاب‌ها را به مجروحین هدیه می‌کرد. ادامه👇
چند بار هم با مجروحین مصاحبه کرد و نوار مصاحبه را توی مدرسه سر صف برای دانش‌آموزان پخش می‌کرد. تا آنجا بفهمند و بشنوند که مجروحین و رزمنده‌ها از آنها چه توقعی دارند، مخصوصاً سفارش مجروحین را درباره حجاب پخش می‌کرد. در زمستان اصفهان که وسیله گرم‌کننده درست و حسابی نداشتیم و همگی در یک اتاق که با یک تکه موکت فرش شده بود می‌خوابیدیم. یک شب که هوا خیلی سرد بود بیدار شدم دیدم زینب در جایش نخوابیده. آرام بلند شدم و دیدم رفته در اتاق خالی در آن سرما مشغول خواندن نماز شب است. بعد از نماز وقتی مرا دید با بغض به من نگاه کرد. دلش نمی‌خواست که من در حال خواندن نماز شب او را ببینم. در تمام عمرم کمتر کسی را دیدم که مثل زینب از نمازخواندن آن قدر لذت ببرد. زینب شبی که دعای نور حضرت زهرا (س)را حفظ کرد، خواب عجیبی دیده: «یک زن سیاه‌پوش در کنارش می‌نشیند و دعای نور را برای او تفسیر می‌کند. آن قدر زیبا تفسیر را می‌گوید که زینب در خواب گریه می‌کند. زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد می‌گیرد، به یک گروه کودک تفسیر را یاد می‌دهد، کودکانی که در حکم انبیا بودند. زینب دعا را می‌خواند، رودخانه و زمین و کوه هم گریه می‌کردند.» زینب آن شب در عالم خواب حرفهایی را شنیده و صحنه‌هایی را دیده بود که خبر از یک عالم دیگری می‌داد. او به خواهرش شهلا که این خواب را تعریف می‌کند سفارش می‌کند که خوابش را برای هیچ کس تعریف نکند. یک شب سر نماز، سجده‌اش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم «مامان، تو را به خدا این همه گریه نکن. آخر تو چه ناراحتی داری؟» با چشم‌های مشکی و قشنگش که از شدت گریه سرخ شده بود. گفت: «مامان، برای امام خمینی گریه می‌کنم، امام تنهاست. به امام خیلی فشار می‌آید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه غصه می‌خورد.» ➡️@motevasselin_be_shohada ‌❣متوسلین به شهدا❣ زینب هر روز ظهر که از مدرسه برمی‌گشت اول به مسجد المهدی می‌رفت، نماز می‌خواند و بعد به خانه می‌آمد، در اول فروردین سال 1361 هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد و با خفه کردن او با چادرش او را به شهادت رساندند و پیکر پاکش بعد از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید. منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. زینب چهارده ساله و اولین دبیرستانی همراه با شهدای عملیات فتح‌المبین (160 شهید) در اصفهان تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد. بعد از دفن زینب با تعجب دیدم که قبر زینب زیر یک درخت کاج قرار دارد و تازه رمز جمع‌آوری درخت میوه کاج را توسط زینب فهمیدم. او قبل از شهادت توسط منافقین تهدید شده بود. زینب دو تا وصیت‌نامه داشت. من سواد کمی داشتم و آرزو داشتم که به راحتی و روانی، آنها را بخوانم. یک شب زینب به خوابم آمد و گفت: «مامان، ناراحت نباش.» یک روز وصیت‌نامه مرا از اول تا آخر بدون غلط می‌خوانی؛ آن روز نزدیک است.» صبح که از خواب بیدار شدم. سریع به نهضت سوادآموزی رفتم و ثبت‌نام کردم و خوب درس خواندم تا بالاخره به راحتی وصیت‌نامه زینب را می‌خوانم و حتی بعضی جملاتش را حفظ نمودم. وصیت‌نامه دومش را در ۱۳۶۰/۱۲/۱۳یعنی هجده روز قبل از شهادتش نوشته بود. نامه‌ها و دست‌نوشته‌های زینب شبیه به نامه‌های یک رزمنده در جبهه بود. امروز داغ زینب مثل روز اول رفتنش هنوز داغ داغ است؛ داغی که هیچ وقت سرد نمی‌شوند. هیچ وقت کهنه نمی‌شود. باید دنیا بداند که منافقین چه کسانی را و به چه جرمی به شهادت رساندند. بعضی شب ها خواب گلزار شهدای اصفهان را می‌بینیم. خواب درخت‌های کاج، درخت هایی که سایبان قبرهای شهدا، قبر زینب هستند. صدای نسیمی را که میان برگ‌های آنان می‌پیچد، می‌شنوم. یک تکه از جگر من، از قلب من، زیر آن درخت‌هاست. گمشده من آنجا خوابیده است. خوشا به حال درخت های کاج... 🌺🥀🌺🥀🌺🥀🌺🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا