eitaa logo
مسلمنا | muslimnair
4.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
437 ویدیو
57 فایل
✔️ مُسْلِمْنا (جریان شناسی، آینده نگاری، چالش های جوامع مسلمانان) ✔️ یاداشتهای دکتر مهدی فرمانیان استاد تمام، رئیس دانشکده مطالعات ملل اسلامی و ریاست پژوهشگاه ادیان ✔️ سایت: www.muslimna.ir ✔️ ارتباط با ما: @Mahdi_farmanian
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ اعلام سوت پایان اسلام سنّتی در جهان معاصر ✍️ بیژن عبدالکریمی ➣ https://t.me/Muslimnair مُسْلِمْنا 💠 طرح بحث: آینده پژوهی اسلام سنتی از پژوهش های مغفول در جریان شناسی است. در حالی که دکتر سید حسین نصر معتقداست سرنوشت و آینده جهان اسلام را گفتمان سنتی رقم خواهد زد؛ دکتر عبدالکریمی پایان این جریان را نوید داده است. در ادامه تقریر این دیدگاه را خواهیم خواند. ✂️ گزینشی از تقریر: 🔹 نخستین شکاف در اسلام سنّتی توسط مدرنیته ایجاد شد و درّه و شکاف دوم را پسامدرنیته بوجود آورد. ما هنوز از سیلی اول مدرنیته گیج و گنگ بودیم که سیلی دوم حاصل از شرایط پسامدرنیته بر گونه‌های فرهنگ و تفکر ما نواخته شد و ما را گیج‌تر و گنگ‌تر از قبل ساخت. اگر تمام مبانی و باورهای عالَم سنّت و جهان پیشامدرن و به گفته مشهور مارکس هر آنچه متصلّب، مقدّس، سفت و سخت بود با ظهور مدرنیته و جهان جدید دود شد و به هوا رفت، در جهان پسامدرن نیز تمام مبانی و باورهای عالَم مدرن مجدداً مورد تردیدها، چالش‌ها و بازخوانی‌های انتقادی بسیار زیادی قرار گرفت. 🔸 ما نمی‌توانیم به ضرس قاطع بگوییم که اسلام پایان یافته است؛ ولی مشخص است که اسلام سنّتی دوره‌اش به پایان رسیده است. آیا تفکر آینده با اسلام نسبتی دارد یا نه؟ بی‌تردید نسبت دارد. یعنی تفکر آینده نمی‌تواند نسبت به میراث و مآثر ماقبل مدرن بی‌تفاوت باشد. اما آنچه را که تفکر آینده از اسلام خواهد فهمید و آن دسته از مؤلفه‌هایی که از اسلام استخراج و بر آنها تأکید خواهد شد و آنچه از اسلام جذب تفکر آینده و جذب آینده تفکر خواهد شد، معلوم نیست که لااقل از چشم‌انداز اسلام سنّتی بتوان آن را اسلام نامید. 🔹 یکی از ویژگی‌های جهان پسامدرن این است که ارزش، جایگاه و مرجعیّت همه نهادهای کهن فروریخته است. درست همانطور که حیات و کارکرد نهاد خانواده یا نهاد آموزش و تعلیم و تربیت در دوران ما، همچون وجود و فعالیت این دو نهاد در گذشته نیست، قدرت‌ها و نهادها و نظام‌های سیاسی نیز از اتوریته و مرجعیت پیشین خویش برخوردار نیستند و در سراسر جهان توده‌ها آنها را خیلی به حساب رانمی‌آورند. اسلام نیز در روزگار ما دیگر از همان مرجعیتی که در گذشته در میان توده‌ها، جوانان، طبقات متوسط و بالای اجتماعی برخوردار بود، برخوردار نیست و حوزه‌های علمیه دیگر آن مرجعیّت پیشین را ندارند. ✍️ پانوشت: این دیدگاه بر اساس نگاه شکسته از اسلام سنّتی ارائه شده است. کلیّت این دیدگاه بر طیف محافظه کار سنتی قابل تطبیق است؛ ولی امروزه پوست اندازی اسلام سنّتی و رونمایی طیف های جدید درون اسلام سنّتی همانند فقه نظام ساز و فقه مقاصدی در حال اثبات کارآمدی گفتمان سنّتی در هزاره جدید هستند. مطالعه کامل⬅️↙️ http://muslimna.ir/news/3271-2022-07-13-20-51-42.html 🌐 کانال علمی - تخصصی مسائل جهان اسلام(مُسْلِمْنا) ➣ تلگرام: ➣ https://t.me/Muslimnair ➣ ایتا: ➣ https://eitaa.com/muslimnair ➣ واتس اَپ(1): ➣ https://chat.whatsapp.com/L7lTSc8CUjN63PwAHQk7a7 ➣ واتس اَپ(2) ➣ https://chat.whatsapp.com/Cx9ctE56Ftz3d9piEIFqjL ➣ واتس اَپ(3): ➣ https://chat.whatsapp.com/LvsaAzALduN9Xiu2pRvQ6Z
مسلمنا | muslimnair
⚡️جریان شناسی حزب عدالت و توسعه؛ اسلامگرایی اخوانی یا اسلام ترک با چاشنی تصوف آناتولی ✍ به قلم: عدنان فلاحی ❌ برخی حزب حاکم در ترکیه (آک‌پارتی) را یک حزب اخوانی ـ و یکی از زیرشاخه‌های اخوان المسلمین ـ می دانند؛ اما چنین تصوری کاملا بی‌پایه است. ما در ترکیه، تشکیلاتی در امتداد اخوانی نداریم. پدران اصطلاحا اسلامگرایی در ترکیه «نورالدین توپچو» و «نجیب فاضل کیساکورک» تحت تأثیر افکار پدران فکری اخوان نبودند. مثلا کیساکورک ـ از پیشوایان معنوی حزب عدالت و توسعه ـ اگرچه منتقد سرسخت کمالیسم و لائیسیته‌ی مندرج در آن بود؛ اما با امت‌گرایی سیاسی کسانی چون سید قطب یا مودودی خط‌کشی داشت. آنها تمایزی بین اسلام، ترک و عثمانی قائل نبوده و خاک و میهن ترکیه را خط مقدم و تجلی‌گاه بنیادین ایده‌های اسلامی خود ـ در برابر ناسیونالیسم لاییک آتاتورک ـ می‌دانستند. ✅ دیگر اینکه اگر پذیرای این فرضیه مشهور باشیم که جریان فکری اخوان از دل نوگرایی «عبده - رشید رضا» پدید آمد، آنگاه جلوه‌ دیگری از این تمایز بین اسلاف اخوان و اسلاف اسلام تُرکی بر ما روشن خواهد شد. 🔹 نسل‌های نخست اخوانی، اگرچه از زوال سلطنت عثمانی شکوه می‌کردند [۱]؛ اما پدران فکری‌شان از مخالفان عثمانی‌ بودند. محمد عبده برغم گفتارهای متناقض‌نمایش، نهایتا در سلک مخالفان «بابعالی» شد و با اتخاذ دیدگاه‌های ملی‌گرایانه ـ در کنار استادش سید جمال ـ از مؤسسان حزب میهنی مصر (الحزب الوطني) ـ از نخستین احزاب ملی‌گرای شرق اسلامی ـ بود. 🔸 عبده در اواخر عمر دیدگاه‌های رادیکالی درباره‌ عثمانی اتخاذ کرد و از اصلاح آن به کلی مأیوس و سرخورده شد. شاگرد ویژه‌ عبده، رشید رضا نیز اگرچه در ابتدا به سمت عثمانی‌ گرایش داشت و مطالبی هم در مدح عبدالحمید دوم نگاشت؛ اما نهایتا به سلک براندازان عثمانی و منتقدان سرسخت عبدالحمید در آمد و صریحا از جنبش استقلال‌طلب وهابیت سعودی حمایت کرد. ✅ رشید رضا به اپوزیسیون عثمانی‌ بدل شد و حتی بعد از تأسیس دولت سعودی دست از حمایت آنها دست برنداشت. به تصریح محمد عِماره که «فردی مثل شیخ محمد عبده، ترجیح می‌داد که اگر خلافتی هم برپا شود در اختیار عرب باشد و نه ترکان عثمانی!!!» 🔸 بر اساس فرض مشهوری که در ابتدا آوردیم به لحاظ گفتمانی نیز خاستگاه کلامی و عقیدتی جریان فکری اخوان، سلفیت نوگرایانه‌ «عبده- رشیدرضا» است؛ در حالی‌که خاستگاه اسلام تُرکی، تصوف آناتولیایی است. 💠 جریان مذهبی رایج در عثمانی همواره از مخالفان سرسخت سلفیت بود. حتی بیش از یک قرن قبل از ظهور وهابیت در حجاز، نخستین نشانه‌های ورود سلفیت به عثمانی (جریان موسوم به جنبش قاضی‌زاده) با مخالفت شدید علمای سنتی عثمانی روبرو شد و نهایتا ناکام ماند. این ستیز بین «عثمانی‌ - سلفی‌» بعد از خیزش جنبش وهابیت در حجاز و جنگ‌های بزرگی که بین آنها و عثمانی در گرفت بیشتر شد و حتی امروزه در کتب تاریخ رسمی مدارس در سعودی و جمهوری ترکیه متجلی شده. 🔹 با تمام اینها، از زمان نجم‌الدین اربکان ارتباطات فرهنگی اسلامگرایان ترکیه و جریان فکری اخوان گسترش یافت. در ابتدای قرن حاضر و بعد از سر کار آمدن عدالت و توسعه، این ارتباطات وارد مرحله‌ جدیدی از تعمیق روابط شد. دلیل آن هم پراگماتیسم حاکم بر هر دو طرف بود: جریان فکری اخوان ـ برعکس محافظه‌کاران سنتی یا سلفیت ـ خیلی در بند اختلافات کلامی و مذهبی با سایر گروه‌های مسلمان نیست؛ از آن سو حزب حاکم بر ترکیه نیز ذاتا سیاستی عملگرایانه دارد. فلذا یک رابطه بُرد ـ بُرد بین دولت پراگماتیست ترکیه و جریان فکری اخوانی شکل گرفت که خاصه در برهه‌ موسوم به بهار عربی به اوج خود رسید. 💠 پشتیبانی از اخوان و نهادهای دینی و فرهنگی و رسانه‌ای نزدیک به آن، ده‌ها میلیون حامی و دوستدار فراملی برای ترکیه دست و پا کرد و بدین ترتیب دولت ترکیه موفق شد که مشروعیت بین‌المللی و قدرت نرم خود در میان بخش بزرگی از مسلمانان جهان را به نحو بی‌سابقه‌ای ارتقا دهد. از آن سو جریان فکری اخوان هم صاحب یک حامی قدرتمند دولتی در سطح اوراسیا و خاورمیانه ـ در کنار دولت قطر ـ شد که ارتباطات مالی و رسانه‌ای و تشکیلاتی‌اش را تسهیل و تسریع می‌بخشد. ✅ گفتنی است اگرچه برای دولت ترکیه نهایتا منافع و مصالح ملی‌ را اولویت داد؛ اما دستاوردهای مهم این پیوند دوطرفه، مانع این شده است که برخی اختلافات و تضاد منافع‌ ـ که از اقتضائات طبیعی سیاست‌ورزی محلی و ملی است ـ وارد سطح رتوریک و رسانه‌ای شود. [۱]. نسل‌های جدید مثل غنوشی، سعد الدین عثمانی و... تعلقی به ایده‌ خلافت ندارند و در چهارچوب ملی می‌اندیشند. 💥 مسْلِمْنا (کانال علمی‌تخصصی مسائل جهان اسلام) در تلگرام، ایتا و واتس اپ: ʲᵒᶦⁿ↷ ➣ @Muslimnair ʲᵒᶦⁿ↷ ➣ https://t.me/Muslimair1 ʲᵒᶦⁿ↷ ➣https://chat.whatsapp.com/FLlDC5HucS4IxWzZVaVe2o