فرا «فراخوان»
✍️ محمد ولیانپور
#فراخوان_های_پژوهشی، #نشریات_علمی و نشستهای تخصصی از جمله بسترهای بروز و ظهور آثار پژوهشی هستند و فراخوانها اگرچه عمق و اعتبار نشریات علمی را ندارند، اما با توجه به گستره و جذابیت، زمینه مناسبی برای ظهور استعدادهای پژوهشی و نشاط علمی ایجاد میکنند.
#فرخوان_آثار_پژوهشی #حوزه_علمیه_خراسان پس از یازده سال جایگاه خود را در منظومه علمی این حوزه پیدا کرده و شاید امروزه به یکی از برندهای حوزه علمیه خراسان و شناسنامه پژوهشی آن تبدیل شده است.
از اینرو شاید بتوان گفت که این فراخوان، میتواند نمایانگر وضعیت علمیپژوهشی حوزه علمیه خراسان باشد که حتی روند رشد کمی و کیفی آن نیز نشاندهنده فراز و فرودهای این حوزه و ارتقای حوزه در طول یازده سال گذشته بهشمار میآید.
در این شماره از کلید پژوهش به تدقیق در «فراخوان» و بررسی موضوع «فراخوان آثار پژوهشی حوزه علمیه خراسان» پرداختهایم. پیش از ورود به محتوای پرونده، نکاتی چند را در این باب مرور میکنیم:
تلخ و شیرین فراخوان
در غیاب نشریات جدی پژوهشی، فراخوان را میتوان تنها بستر ظهور جدی آثار پژوهشی طلاب حوزه علمیه خراسان بهشمار آورد و بدین ترتیب، عمده آثار پژوهشی طلاب خراسان را در خود جمع کرده است. برآورد مدیران پژوهشی حوزه نیز چنین چیزی را نشان میدهد.
اما این مهم، علاوه بر نشان دادن گستره و شمول فراخوان و اهمیت آن، واقعیت تلخی را نیز به رخ میکشد و نشاندهنده فاصله کمی آثار با وضع مطلوب در نسبت با جمعیت طلاب و روحانیون استان است. چراکه از نهادی آموزشیپژوهشی با بیش از ۲۰ هزار نیروی فعال، انتظار بیشتری در تولید آثار پژوهشی دستکم در بخش #پایان_نامه و #تحقیق_درسی میرود.
برای جبران این نقیصه و با توجه به ذات آموزشی حوزه، انتظار میرود که بخش تحقیقات درسی، سهم پررنگتری را در فراخوان به خود اختصاص دهد تا از این رهگذر، هم پیوند هرچه بیشتر #پژوهش با آموزشهای رسمی حوزه محقق شود و هم به رشد کمی و کیفی آثار طلاب محصل بیانجامد.
اولویت فراخوان کجاست؟
اما یکی از خطرهایی که حرکت پژوهشی حوزه را تهدید میکند، بسندگی به فعالیتهای ظاهری و نتیجهگرایی در پژوهش است. انتظار بازده سریع از فعالیتهای پژوهشی چندان منطقی نیست، چرا که «پژوهش»، امری دیرپا و دیربازده است و در لایههای زیرین حیات علمی و در سکوت کتابخانهای حرکت میکند و ذاتا، دستکم پیش از بهبار نشستن، از جنجال خبری و فلاش دوربینها گریزان است.
بر همین اساس، پرداختن به پژوهشگران و نتایج و آثار فعالیت آنان نیز پیش از برقراری مقدمات و الزمات پژوهش وجهی ندارد. در این صورت حتی رتبه شناسایی و تقدیر از پژوهشگران نیز در جدول اولویتهای پژوهشی، به جایی پایینتر از آموزشهای مهارتی، #نیازسنجی، تأمین منابع و ایجاد بسترهای اشاعه آثار سقوط میکند.
البته اهتمامی که تاکنون در برنامهریزی و مدیریت پژوهش بر ترویج #مهارت_های_پژوهشی وجود داشته، نشاندهنده توجه نسبی به این آسیب و تلاش برای فراهم آوردن بخشی از زیرساختها و بنیادهای لازمه پژوهش بوده است.
از سوی دیگر باید اذعان کرد که با وجود پایین بودن اولویت ذاتی فراخوان، «ضرورت ایجاد نشاط علمی» به عنوان یکی از کارکردهای این فعالیت در چارچوب بسترها و الزامات پژوهشی ارزیابی میشود.
خطر سفارشینویسی
از جمله آسیبهای مهمی که طلاب شرکتکننده در فراخوانها را تهدید میکند، تبدیل طلاب پژوهشگر به پژوهشگران حرفهایِ فراخوانی است! پژوهشگرانی که بهجای رصد «نیاز»ها و تحقق «تحقیق»، تنها با نیمنگاهی به اولویتهای فراخوانها، ذائقه فراخوان و داورانش را به دست آوردهاند و با هدف انتفاع مالی یا کسب سابقه علمی و شأن اجتماعی صرفا «برای فراخوان» مینویسند!
برای پرهیز از گسترش #سفارشی_نویسی و نیز تعمیق پژوهشها بهتر است انتشار نیازسنجی و اعلام موضوعات، جدا از فراخوان و همزمان با فراخوان قبلی در بسترهای پژوهشی و آموزشی انجام شود تا هم فرصت کافی برای نگارش در دسترس باشد و هم تأثیر خود را بر ذهنیت طلاب پژوهشگر، به منظور انتخاب موضوع پژوهشهای آنان بگذارد.
حوزه به مثابه موضوع پژوهش
تلاش برای محقق شدن و اجرایی شدن محتوای آثار، دستکم در محیط حوزه علمیه، امری است که انگیزه پژوهش در ابعاد و مسائل حوزه را دوچندان میکند و نگاههای جستجوگر پژوهشگران حوزوی را به مسائل درونی ما معطوف خواهد کرد.
شاید نیازسنجی پژوهشی را از درون حوزه و با ساخت مسائل حوزه باید شروع کرد. چرا نباید همه برنامهها و اقدامات اجرایی حوزه علمیه پیوست پژوهشی و مطالعاتی داشته باشد؟ مسائل درونی حوزه، بهترین موضوع برای تحقیق طلایی است که در محیط حوزه تنفس کردهاند و با آبوهوای آن آشنایی کامل دارند.
منتشرشده در مجله کلید پژوهش، شماره هشتم، صفحه 4 (سخن سردبیر)، اسفندماه 1394
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour