هویت پژوهشگری در حوزه علمیه
✍️ محمد ولیانپور
#پژوهش و #تحقیق را میتوان بخشی از فصل منطقی انسان و جزئی جداناشدنی از ناطقیت او به شمار آورد؛ با این نگاه انسان بما هو انسان، از آن رو که عاقل است و ناطق، در جستجوی نادانستههاست و پژوهشگر خوانده میشود. تحقیق به معنای حقپژوهی نیز در جوهره وجود انسان قرار دارد؛ چه اینکه حرکتش پیوسته به سوی کمال و حقیقت است. از اینرو همه حرکات و سکنات منطقی انسان جز پژوهندگی و تحقیق نیست و بدون آن، انسانیت او محل مناقشه خواهد بود.
اما پژوهش را به معنای مصطلح آن، روندی هوشمندانه، هوشیارانه خلاقانه و روشمند دانستهاند برای یافتن نایافتهها و دانستن نادانستهها و بازتفسیر نامفهومها. با این تعریف، دایره مفهوم قدری ضیق میشود و معنایی تخصصی مییابد. پژوهش به معنای اعم آن در حوزه علمیه نیز به تبع زمینه علمی و طبع انسانی و اسلامی علوم حوزوی، امری معمول بهشمار میرود، اما وجوه حرفهای و تخصصی آن نیازمند تأمل بیشتری است.
گرچه کارکردهای ذاتی #حوزه_علمیه را به حکم آیه «نفر» میتوان در تفقه و اندار، یعنی آموزش و تبلیغ خلاصه کرد، اما وابستگی این دو به پژوهش، محل تردید نیست. #آموزش چه از حیث منابع آموزشی و چه از حیث روشهای آموزشی و فرایند تحصیل، بر پایه پژوهش استوار است. #درس_خارج به عنوان روش کهن آموزشی حوزه، نمادی از آموزش پژوهشمحور است و امروز با ترویج این نوع از آموزش در همه سطوح مراکز علمی و آموزشی، از مدارس پیشدبستانی گرفته تا دوره های عالی دکتری، ضرورت بازگشت به این سنت کهن حوزوی در #مدارس_علمیه نیز بیشتر احساس میشود.
#تبلیغ نیز گرچه به توسعه افقی دین تعبیر میشود که لزوما عمیق نیست و چهبسا شامل ترویج مناسک، اعتقادات عمومی و اخلاق عمومی باشد، اما مبتنی بر تحقیق و پژوهش پیشین و مطالعات محتوایی و روشی درباره محتوای تبلیغ و روش اثرگذار آن خواهد بود.
اما اگر تفقه و آموزش را به عنوان فرایند درونی حوزه و ترویج و توسعه دین را به عنوان موضوع و هدف حوزه علمیه، بروندادی برای این سیستم در نظر بگیریم، میتوان نتایج توسعهای را در دو بستر توسعه افقی و عمودی، یا سطحی و عمیق تصور کرد. تبلیغ، توسعه افقی یا توسعه برونزاست که مأموریت حوزه را در سطح جامعه گسترش میدهد و تحقیق، توسعه عمودی، عمقی یا درونزاست که مأموریت حوزه را در عمق و لایههای تخصصیتر گسترش میدهد. هر چند در یک نگاه مسألهمحور، توسعه عمودی و تحقیقات، نهایتا در خدمت لایههای مختلف توسعه افقی، یعنی تبلیغ قرار میگیرد.
بدینسان، پژوهش نیز هویتی مستقل مییابد که در پسزمینه همه فعالیتهای حوزوی جریان دارد، زیربنای محصولات آن را تشکیل میدهد و کارکرد مستقلی در توسعه عملی و تولید علم خواهد داشت. بهویژه در عصری که با گسترش علوم، گریزی از تخصص، توسعه علمی و تولید علم نیست و ارتباطات، عرصههای رقابت صاحبان مکاتب را بیش از بیش به هم نزدیک کرده است.
پژوهش در حوزههای علمیه همیشه در سایه کارکردهای آموزشی و ترویجی قرار داشته و گرچه چنین واقعیتی را میتوان مثبت و نشانه رویکرد کاربردی حوزههای علمیه در طول تاریخ تلقی کرد، اما همین پردهنشینی باعث شده است تا پژوهش هیچگاه هویت مستقلی نداشته باشد و گاه آنچنان که باید دیده نشود. اینچنین است که نقش طلبه در حوزه علمیه، از تدریس و تدرّس و تبلیغ فراتر نمیرود و حتی صفت «محقق» نیز در محاورات حوزوی، تنها به مدرس یا خطیبی اطلاق میشود که مایه علمی بیشتری دارد و برای انجام درست کارکردهای درسی و تبلیغی به درستی از پژوهش استفاده میکند.
با این نگاه، نقش مستقل طلبه #پژوهشگر، کمتر به رسمیت شناخته میشود و با تسری آن به جامعه، مردمان نیز طلبه را فقط در قامت درس و تبلیغ میبینند و جایگاه اجتماعی او را تنها در این کسوت به رسمیت میشناسند.
اما کارکردهای جدید حوزه و رسالتهای عصری در پاسخ به مسائل نوپدید، به ویژه ورود به عرصه رقابتی تولید علم و تمدنسازی، اقتضائات دیگری دارد و تغییر نگاه به پژوهش و رسمیتبخشی به آن را به عنوان یکی از کارکردهای اصلی حوزههای علمیه، ضروری میسازد.
بیشک ایجاد چنین نگاهی مستلزم فرهنگسازی و تثبیت نقش محققانه طلبه و رسمیتبخشی به #هویت_پژوهشگری در حوزه و به بیان سادهتر، پذیرش #طلبه_پژوهشگر در کنار طلبه مدرس، محصل و مبلغ است.
منتشرشده در مجله کلید پژوهش، شماره ششم، صفحه 4 (سخن سردبیر)، اسفندماه 1393
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
پژوهشمحوری در رقابتی نابرابر
✍️ محمد ولیانپور
(بخش 2/2)
از سوی دیگر نیروی انسانی آموزش، یعنی اساتید سنتی حوزه در فرایندی درونزا تربیت شده و بدون واسطه به #مدارس_علمیه تزریق میشوند؛ اما نیروی انسانی پژوهش، نظیر مشاوران و مدرسان مهارتهای پژوهشی، خودبنیاد و یا با تکیه بر آموزشهای دانشگاهی تربیت میشوند که در این عرصه، گاه با مقاومت فضای سنتی حوزه نیز باید دست و پنجه نرم کنند.
همچنین اتکای پژوهشها بر پژوهش فردی، حتی در مرحله آموزش، پژوهش را به امری فردی تبدیل کرده که مدارس علمیه و مدیران آموزشی را از تولی آن برکنار میدارد و چنین امری را به عزم و حزم طلبه حوالت میدهد.
در گذشته رجوع به نمونههای موفقی چون استاد شهید مطهری اینگونه نشان میداد که طلبه نباید به سیستم آموزشی اکتفا کند و خود باید به فکر خویش باشد و مهارتهای مورد نیاز را بیاموزد و با علم بیامیزد؛ اما با گسترش هرچه بیشتر سیستم آموزشی حوزه و تحت برنامه آوردن طلاب، دیگر جای چندانی برای این نظریه باقی نمیماند؛ چراکه حجم برنامههای آموزشی در مدارس و اشباع وقت مفید طلبه بهویژه در #مراکز_تخصصی_حوزه که طلاب علاوه بر برنامه رسمی ملزم به گذراندن دروس تخصصی نیز هستند، جایی برای «حواشی» باقی نمیگذارد.
در این وضعیت حتی برنامههای رسمی پژوهشی نیز در کنار برنامههای آموزشی دیرپای حوزه مجالی برای بروز و ظهور نمییابند. این در حالی است که سن پویایی طلبه در حال گذر است و با پای نهادن به سن ثمردهی، تازه باید به فکر کسب #مهارت_های_پژوهشی بیفتد.
به نظر می رسد بدون همراهی همدلانه نهاد آموزش و پژوهش و به رسمیت شناختن ساحتی پژوهشی برای آموزش، پژوهشمحوری میسر نخواهد شد. این امر امروز که حتی دبستانها و کودکستانها به سوی آموزش پژوهشمحور گام برمیدارند، نه به عنوان یک ترجیح و توصیه، بلکه به عنوان یک ضرورت نمود مییابد؛ بهویژه که تاریخ حوزه خود گواه پیشتازی در آموزش و پژوهش بوده است و پژوهشمحوری، چیزی جز بازگشت به سنت دیرپای حوزوی نیست.
منتشرشده در مجله کلید پژوهش، شماره هفتم، صفحه 4 (سخن سردبیر)، شهریورماه 1394
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour