جای خالی بسیج در میدان جنگ وجودی
#بسیج_مستضعفین تنها 22 روز پس از تسخیر #لانه_جاسوسی متولد شد؛ دقیقا مقارن با چنگ و دندان نشان دادن #آمریکا برای حمله به ایران. قرار بود دفاعی مردمنهاد از انقلاب اسلامی را در برابر نبردی وجودی سامان دهد و کشور را در برابر طمع دشمنانش بیمه کند. چون به تعبیر رهبر انقلاب، انقلابی كه بر دوش توده متشكل جامعه قرار داشته باشد، زوالپذیر نیست و با داشتن بسیج مردمی، بیمی از دست تطاول دشمن نباید داشت.
البته #بسیج را نباید در سازمان رسمی آن خلاصه کرد؛ چه اینکه امام(ره) نیز از خروش بنیاسرائیل در برابر فرعون تا مقاومت اصحاب پابرهنه صُفّه در مقابل اشراف قریش و همراهی مردم با نهضت ضداستعماری تحریم تنباکو را در سیاهه سابقه درخشان سابقه بسیج مینوشت و تا مبارزات سرنگونی حکومت شاهنشاهی و انقلاب اسلامی استمرار میداد.
امروز نیز شکوفا شدن #محور_مقاومت و ایستادگی جانانه گروههای مقاومت و بهویژه حزبالله لبنان را باید بخشی از برکات بسیج دانست و بر آن شکرگزار بود. در پشت جبهه نیز همین روحیه و فرهنگ است که در پویشهای مختلف و در قالب گروههای متنوع مردمی و جهادی در حال حمایت از جبهه مقاومت است. چراکه فرهنگ بسیجی چیزی جز حضور فعال نیروهای مردمی در صحنه نگهبانی از انقلاب و کشور نیست.
با اینحال لزوم فعالیت گسترده و جریانساز مردم در جریان حفاظت از دستاوردهای انقلاب بود که به تشکیل نهاد رسمی «بسیج مستضعغین» انجامید. با همین رویکرد، امروز نیز کنش گسترده مردمنهاد و جریانساز در میدان مبارزه جبهه مقاومت، که به تعبیر رهبر انقلاب، #جنگ_وجودی با موجودیت صهیونیسم و در واقع کلیت تمدن غرب است، به حضور سازمانی بسیج و سازماندهی گسترده نیروهای مردمی نیاز دارد.
واقعیت این است که گستره و اهمیت درگیریهای پس از #طوفان_الاقصی هنوز برای اکثریت مردم ما روشن نشده است. با آنکه بعضی از ارکان جبهه مقاومت، مثل مقاومت غزه و حزبالله لبنان با تمام وجود با این جنگ درگیر شدند، اما تغییر چندانی در سبک زندگی و برنامه روزمره مردم ما به وجود نیامده است و همچنان خود را از این جنگ وجودی برکنار میبینیم.
تحقق نگرش رهبر انقلاب به این جنگ وجودی و آمادگی برای پیشامدهای قابل تصور جنگ فراگیر با رژیم صهیونیستی، مستلزم آمادهسازی مردم برای مواجهه با این رویداد است؛ از آمادگی روحی و روانی گرفته تا آمادگی دفاع شهری و پدافند غیرعامل یا حتی آمادگی جنگی و تسلیحاتی. هرچند با وجود انبوه نیروهای نظامی انقلابی در ارتش و سپاه پاسداران، احتمال نیاز به نیروهای نظامی مردمی اندک بهنظر میرسد، اما همین احتمال اندک و البته گسترش روحیه سلحشوری و آمادگی دفاعی و نظامی، ضرورت چنین آمادگیهایی را دوچندان میکند.
علاوه بر این نقش بسیج به واکنش پدافندی خلاصه نمیشود و با بدنه متنوع مردمی که دارد میتواند نقشی آفندی نیز ایفا کند. حضور فرهنگی و رسانهای در میادین جهانی و تحقق وعده امام(ره) برای گسترش هستههای مقاومت در جهان را نباید صرفا امنیتی و از بالا به پایین دانست؛ بلکه با بسترسازی برای کنش نیروهای مردمی چندزبانه با قابلیت تأثیر بینالمللی میتوان به آن سرعت بخشید.
روشن است که بسیج مستضعفین با سابقه 45 ساله موفقی که در رویدادهای حساس و بحرانهای کشور داشته است، بیشترین سهم و مسئولیت را در آمادهسازی مردم برای نقشآفرینی در این میدان خواهد داشت.
باید گفت سالها سرمایهگذاری انقلاب اسلامی بر روی «بسیج» باید در چنین میدانی، یعنی میدان جنگ وجودی نتیجه بدهد و از سوی دیگر همه حرکتها و جانفشانیهای بسیج و بسیجیان نیز مقدمه حضور در این میدان آخرالزمانی بوده است.
منتشرشده در #روزنامه_قدس، 5 آذرماه 1403، صفحه 5 با عنوان «سرمایه بسیج در میدان جنگ وجودی»
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
ایستاده در آوار...
حسام ابوصفیه دیروز میتوانست هرجایی غیر از جبالیا و بیمارستان کمال عدوان باشد. او خیلی وقت بود که سهمش را داده بود...
نهایتش همین سه ماه پیش که ابراهیم دوازده سالهاش را در همین بیمارستان جلو چشمش زدند و تنها پسرش را با دستان خودش کنار دیوار بیمارستان به خاک سپرد، واقعا کسی از او توقع ماندن نداشت!
حالا که بیمارستانش ویران شده و آتش در نیستان بیمارانش انداختهاند، رئیس بیمارستان کمال عدوان آخرین نفریست که سنگرش را ترک میکند تا مقابل تانکها بایستد. تنها و آرام، با لباس سفیدی که گویی در حال عروج است در پسزمینه تیرگی ویرانی و تیرههای ویرانگر.
چنین رویینتنانی را مگر میشود شکست داد؟
متن کامل:
https://eitaa.com/mvalianpour/181
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
ایستاده در آوار...
۴۴۴ روز است که دارند شخم میزنند باریکه عزت را با همه مردمانش. هر دقیقه و هر ساعت و هر روزش داستانی دارد از شاهنامه حماسی و مراثی غزه. که معلوم نیست چقدرش روایت میشود و چند هزار برابرش مکتوم میماند تا در بیتفاوتی زمانه هرز نرود و بر قساوت قلب تماشاگرانش نیفزاید. بالاخره ما ابناء بشر ظرفیتی داریم برای شنیدن و دیدن و دم برنیاوردن...
داستانها گاهی هم از روزنه تنگ دوربینها عبور میکنند تا چشمههایی را به تصویر بکشند از حماسهها؛ از مبارزی که بمب دستسازش را با دستان خودش به غول مسلح شصتوپنج تنی میچسباند تا فرماندهای که چوبدستیاش را، آخرین سلاحش را به سوی چشمان مسلح پهپاد دشمن پرتاب میکند.
این بار البته تصویر غرورآفرین دیگری ثبت شده است از پزشکی که تا آخر در سنگرش ایستاده است، با دستان خالی، روی کوهی از آوار و مقابل تانکهای اشغالگران.
حسام ابوصفیه دیروز میتوانست هرجایی غیر از جبالیا و بیمارستان کمال عدوان باشد. او خیلی وقت بود که سهمش را داده بود. خیلی بیشتر از وفاداری به سوگند پزشکیاش. در این ۴۴۴ روزی که با همراهی چند پزشک و پرستار از جان گذشته، تنهامرکز درمانی شمال غزه را زیر آتش و محاصره اسرائیلیها سرپا نگه داشته بودند تا خانه امید دویست هزار اسطوره مقاوم شمال غزه باشند، در همه این مدتی که گفته بود آماده شهادت است، همان شش ماه پیش که خانهاش را در مخیم نصیرات ویران کردند، یا چهار ماه پیش که در حمله پهپادی به بیمارستان مجروح شده بود و حتی در حمله چندباره به بیمارستان که هر بار بازداشت و شکنجه شده بود.
نهایتش همین سه ماه پیش که ابراهیم دوازده سالهاش را در همین بیمارستان جلو چشمش زدند و تنها پسرش را با دستان خودش کنار دیوار بیمارستان به خاک سپرد، واقعا کسی از او توقع ماندن نداشت!
حسام ابوصفیه اما مانده بود و میدان را رها نکرد. حالا که بیمارستانش ویران شده و آتش در نیستان بیمارانش انداختهاند، رئیس بیمارستان کمال عدوان آخرین نفریست که سنگرش را ترک میکند تا مقابل تانکها بایستد. تنها و آرام، با لباس سفیدی که گویی در حال عروج است در پسزمینه تیرگی ویرانی و تیرههای ویرانگر.
چنین رویینتنانی را مگر میشود شکست داد؟
#طوفان_الاقصی #فلسطین #جبهه_مقاومت
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
رنگ خون شهدای مقاومت در گرگومیش سوریه
با تغییر نظام سیاسی در #سوریه، ابهاماتی درباره نتایج عملکرد محور مقاومت در این کشور به وجود آمده است؛ اینکه هزینههای مادی و معنوی و بهویژه خون باارزش جمعی از مجاهدان #محور_مقاومت در سوریه به کجا رسید؟ برای پاسخ به این مهم باید مروری داشت بر ماهیت رابطه ما با سوریه و اهداف حضور در آن منطقه.
روابط نزدیک ایران و سوریه به پیش از انقلاب اسلامی برمیگردد؛ زمانی که خصومت با #حزب_بعث عراق، منافع مشترکی برای دو طرف، شاه ایران و حافظ اسد ایجاد کرد.
این روابط پس از انقلاب اسلامی گسترش بیشتری یافت، چرا که حالا علاوه بر عراق، دشمنی با اسرائیل نیز به فصل مشترک منافع دوطرف تبدیل شده بود. دشمنی که سالها پیش بخشی از خاک سوریه را اشغال کرده و برای سرنگونی نظام نوپای ایران نیز تلاش میکرد. این فصل مشترک، بنیاد همکاریهایی را گذاشت که به تولد هستههای مقاومت در کشورهای اسلامی و بعهدها ظهور محور مقاومت انجامید.
با آغاز تجاوز رژیم بعث عراق به میهن اسلامی، سوریه به معدود کشورهای حامی سیاسی و تسلیحاتی ایران در برابر این تجاوز تبدیل شد. این حمایت دو دهه بعد با ظهور #داعش در سوریه جبران شد و منافع مشترک دوطرف در مبارزه با تکفیریها، نیروهای مستشاری ایران را راهی سوریه کرد.
همانطور که از فراز و فرودهای روابط ایران با سوریه پیداست، «منافع مشترک» تنها عامل پیونددهنده دو کشور بوده است و قرابت خاصی میان سیستم حکومتی دو کشور به چشم نمیخورد؛ چهاینکه ماهیت نظام حکومتی تکحزبی و سکولار سوریه در تضاد با نظام مردمسالار و اسلامی ایران نیز بود.
هرچند جمهوری اسلامی ایران با حضور در سوریه هدف دیگری را پیگیری میکرد، ولی باید اذعان کرد که در زمینه کنش اجتماعی و ارتباط با مردم منطقه، کمکاریهایی صورت گرفته و نتوانستیم در این منطقه از مزیت اصلی انقلاب در فتح قلوب و صدور انقلاب در میان تودههای مردم به درستی استفاده کنیم.
جمهوری اسلامی ایران با حضور در سوریه هدف بزرگی را پیگیری میکرد و هزینههای مادی و معنوی محور مقاومت و خونهایی که برای این اهداف بر زمین ریخته شد، در راستای همان اهداف بود؛ یعنی مقابله با تروریسم تکفیری داعش و تروریسم دولتی #اسرائیل و حفظ محور مقاومت. طبیعی است که در نظام فکری الهی، خونی که در چنین راهی ریخته شود هیچگاه هدر نخواهد رفت.
هدف اول با ریشهکن شدن دولت داعش و رفع تهدید از ایران اسلامی محقق شد و هدف دوم نیز با ایجاد و تقویت محور مقاومت و وارد کردن ضربات پیاپی بر موجودیت اسرائیل به نقطه مناسبی رسیده است؛ گرچه تحقق کامل آن مستلزم تلاش و جهاد مضاعف ملتهای آزاده است.
بنابراین اصل حمایت از رژیم حاکم بر سوریه هیچگاه هدف نهایی محور مقاومت نبوده است و تغییر رویکرد بشار اسد و فاصله گرفتن از محور مقاومت طی ماههای اخیر نیز همکاری و حمایت را تقریبا بلاموضوع کرده بود.
نهالی که سالها پیش با همکاری سوریه کاشته شد، با درآمیختن خون مجاهدانی از افغانستان و پاکستان تا ایران و عراق و لبنان و سوریه و فلسطین به درخت تنومند و ریشهدار «محور مقاومت» تبدیل شده است که فراز و نشیبهای فراوانی را از سر گذرانیده و شکستها و شهادت مردانش نتوانسته آن را از ریشه درآورد.
مقاومت بدان حد از بلوغ رسیده است که تداوم حیاتش با چنین ضرباتی به مخاطره نمیافتد. نمونه بارز آن را در یمنی میتوان دید که سالها در محاصره کامل بوده است. و البته این جبهه توان آن را دارد که از ناکامیها درس بگیرد و از دل چنین تهدیدهایی فرصتهای بیبدیلی بیافریند. مقاومت میتواند جبهههای جدیدی را علیه دشمن صهیونیستی باز کند و به تعبیر رهبر انقلاب، گستره مقاومت را در تمام منطقه فراگیر کند.
منتشرشده در روزنامه قدس، 22 آذر 1403، صفحه 3
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
سیری در سیره «سرباز»
سلیمانی جایی بود که طبیعتا زیاد دیده نمیشد، ولی دیده شد! مشهور نبود، ولی محبوب شد. عجیب است که کسی بزرگترین بدرقههای تاریخ بشریت را رقم بزند؛ اما عجیبتر آنکه این همه محبوبیت را کسی دشت کند که در تمام طول عمرش صرفا یک نظامی بوده است! نمونه دیگری داریم در شرق و غرب عالم؟
#قاسم_سلیمانی معصوم نبود و شمردن اشکالاتش از نظرگاههای مختلف کار سختی نیست، ولی ویژگیهایی داشت که ماندگارش کرد. نه بهعنوان یک اسطوره، یا قهرمان، یا حتی یک درجهدار نظامی؛ فقط بهعنوان یک #سرباز. عنوانی که برای حکاکی بر سنگ مزارش انتخاب کرده بود.
«سرباز» به تعبیر دهخدا، کسیست که حاضر است سرش را ببازد. پس چیز کمی نیست «سرباز ساده»! و مگر اسطوره و قهرمانی بالاتر از سرباز میتوان یافت؟ تاریخ این سرزمین هم پر است از سربازی سربازها. و همین سربازان بودهاند که اسطوره شدند. سرزمینی که به رستم شناخته میشود، نه شاهان شاهنامه. کسانی که برای عقیده و سرزمینشان سر باختند، نه سیاستمدارانی که یا خود را باختند یا سرزمینشان را.
حاج قاسم سرباز بود، سرباز ماند و سرباز رفت. سربازی که اجباری نبود؛ سرباختن و اجبار؟ سربازی را زندگی میکرد و معاشقه میکرد با سربازی. پس از جنگ فرصتهای زیادی داشت برای آویزان کردن پوتینهای سربازی و گشتن بر مدار سیاست یا چرتکه انداختن برای تجارت. اما لباس سربازی، «جامهای بود که بر قامت او دوخته بود».
برای سرباز، جبهه عوض میشود، ولی جنگ تمامی ندارد. گوشش به فرمان فرمانده است. اینبار با قبایل و اشرار کرمان درگیر شد، با بزرگانشان به مذاکره نشست، سلاح شرارتشان را گرفت و همان سلاح را اینبار تحویلشان داد تا سرباز امنیت سرزمین و کشورشان باشند. در بزنگاهها در میدان بود؛ آب و آتش و زمینلرزهای در این کشور نبود که حاج قاسم و سربازانش را به خود ندیده باشد.
بعد هم به سربازی «قدس» رفت، به نبرد با آشوب ائتلاف استحمار و استعمار، نبرد با القاعده در افغانستان و دفاع از امنیت مردم و مقدسات مردم در سوریه و عراق و فلسطین. جایی دور از چشم همه، به غایت پردهپوشی، جایی که دیده نمیشد، ولی دیده شد! مشهور نمیشد، ولی محبوب شد!
راز ماندگاری و محبوبیت حاج قاسم را باید در همین #سربازی جست، برای عقیدهاش، برای کشورش، برای مردمش. آنقدر محبوب که خرد و کلان و مردم کف خیابان هم سردار سرلشکر سلیمانی را به اسم صمیمیاش بشناسند: «حاج قاسم».
#حاج_قاسم سربازی بود که به بند میز و صندلی ریاست و فرماندهی نیامد و «رقص جولان در کف میدان» میکرد. سخنران قهاری نبود و کم حرف میزد. با عملش شناخته میشد، عملی که فراتر از گزارشات کاغذی، در میدان عیان بود و نتایجش را میشد هزاران فرسنگ آنسوتر هم لمس کرد.
سرباز سلیمانی فراتر از مرزبندیها و حصارهای ساختگی بود. کسی که آماده سر باختن است، سرش را به بازیهای سیاسی و دعواهای خانوادگی بند نمیکند. به هدفش نگاه میکند و جبههاش را بزرگتر میبیند تا همه را سرباز این جبهه کند. چپ و راست و میانه در دایرهاش جا میگیرند، عضو خانوادهاش میشوند و برایش سینه میزنند، که زدند. سربازی که ایران را حرم میدانست و در هوای ملیت میزیست، حتی فراتر از حصارهای ملیت میاندیشید و در پی آن بود که #مقاومت را فراتر از ملیت در افقی بلندتر تعریف کند. اینچنین بود که محبوبیتی فراملی یافت.
و بالاخره اینکه سربازی رمز عزت است. کسی که آماده سر باختن است، از چیزی نمیترسد! و امامان ما گفتهاند هرکس عزت مردم خواهد، جز از خدای نترسد.
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
انقلاب «منافع ملی»
«منافع ملی» از آن دست واژههایی است که غرب و غربگراها سندش را بهنام خود زدهاند. آنجا که رقبای خود را به نادیدهانگاری منافع ملی و جهتگیری ایدئولوژیک، فراملی و تمامیتخواهانه متهم میکنند.
اما کیست که نداند این واژه هم در کنار دهها و صدها واژه دیگر در چارچوب یک بام و دوهوای گفتمانی غرب و استانداردهای دوگانه آن تعریف و تفسیر میشود!
در همین راستا صدها سال استعمار ملتها و حضور نظامی در دهها کشور جهان و سرتاسر آبهای آزاد و انواع مداخله سیاسی، نظامی و اقتصادی در شعاع دهها هزار کیلومتری و محاصره ژئوپلتیک کشورها و ملتها در چارچوب منافع ملی آمریکا و اروپا تعریف میشود و حتی صدور دموکراسی و گسترش رؤیای آمریکایی هم از توبره نظریات سیاسی آنها درمیآید.
امروز حتی تحمیل صدها جنگ، کودتا و تحریم با دهها میلیون قربانی و تأمین هزینه هنگفت بمباران مردم بیگناه هم جزئی از #منافع_ملی آنهاست!
اما منافع ملی مردم ما چیست؟ آیا باید وابستگی اقتصادی و وادادگی فرهنگی، امتیازدهی و چشمپوشی از حقوق اساسی، محصور و محدود شدن در چارچوب مرزهای جغرافیایی و خفگی ژئوپلتیک را به منفعت ملی تعبیر کنیم؟
«منافع ملی» از ارکان انقلاب اسلامی و ذیل شعار #استقلال بوده است؛ چه اینکه مبارزه با سلطه #استعمار و تاراج منافع ملی توسط بیگانگان در صدر محرکهای اصلی نهضت اسلامی مردم ایران قرار داشت. کلمهای که از پربسامدترین کلمات در بیانات روز گذشته رهبر انقلاب در جمع مردم قم نیز بود. گرچه این کلیدواژه بارها در سخنان ایشان تکرار شده و بارها ابعاد آن را تبیین کردهاند، اما تأکید مجدد بر آن حاوی اشارات متفاوتی است.
بهنظر میرسد تغییرات سیاسی در منطقه و افزایش فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی بر محور مقاومت و بهویژه ایران، برخی سیاسیون را در تخمین اقتدار ملی دچار سوءتفاهم کرده و نسخههای بیربطی برای وادادگی در برابر غرب و در واقع معامله بر سر منافع ملی میپیچند.
بنا بر تعاریف «منافع ملی»، همه مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی امنیتی و بینالمللی مرتبط با موجودیت، هویت، زندگی و فرهنگ مردم ایران در چارچوب منافع ملی تعریف میشوند و وظیفه حاکمیت است که این منافع را به حد توان در همهجای جهان پیگیری و استیفا کند.
واضح است که با این نگاه، مسئله فلسطین، حذف موجودیت رژیم صهیونیستی و حیات محور مقاومت نیز با امنیت و منافع ملی ما گره خورده است و نمیتوان این مسائل را از مسائل کشور جدا پنداشت.
منافع ملی چیزی نیست که در چارچوب تنگ مرزهای جغرافیایی قابل حفظ باشد؛ بهویژه در دنیایی که قدرتها منافع ملی خود را نهتنها در اطراف ما، بلکه در داخل کشور ما جستجو میکنند.
در این صورت اصطکاک منافع، نه یک انتخاب، بلکه جبر محیط سیاسی دنیای امروز است و نهتنها آمادگی برای مقابله با آن لازم است، بلکه برای تأمین حداکثری منافع از میان تعارضها و تضادهای جهانی باید به استقبال آن رفت.
بهتعبیر امیرالمؤمنین علی(ع)، پيش از آنكه دشمن به سراغ شما بیاید باید به سراغ شما بروید؛ چراکه هر ملتى درون خانهاش مورد هجوم قرار گيرد، ذليل خواهد شد.
در چنین معرکهای نمیتوان در داخل مرزها ادعای منافع ملی را داشت و فراتر از مرزها در پی تأمین منافع قدرتها بود. همانطور که هرگونه سستی در برابر دشمن در هر یک از مسائل کشور، بهمعنای معامله بر سر منافع مردم ایران و ترجیح منافع دشمنان است.
البته باید اذعان کرد که درباره دایره گسترده منافع ملی چندان سخن گفته نشده و از حوزههایی است که نیاز به تبیین بیشتر دارد.
آشنایی مردم با منافع بلندمدت ملی میتواند حلال بسیاری از مسائل لاینحل کشور باشد؛ از رفع تورم و تلاطمات ارزی و ناترازیها گرفته تا رشد تولید ملی و توسعه صادرات و البته امنیت فرامرزی و افزایش عمق استراتژیک، از مطالبات عمومی و مورد وفاق اکثریت مردم هستند.
استقلالخواهی و مطالبه منافع ملی که روزی از علل موجده انقلاب بوده است، میتواند و باید در نقش علت مبقیه انقلاب و پیشران اهداف آن نیز به عرصه نقشآفرینی مردم تبدیل شود.
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
#روزنوشت_فجازی
جمعه ۲۱ دیماه ۱۴۰۳
▫️یکی از دوستان:
یک زمانی سروکارم به پلیس پیشگیری افتاد، به مسئول آنجا گفتم من مکانی را سراغ دارم که پاتوق همه زورگیرهاست، اگر آنجا را تحتنظر بگیرید برآیند کارتان بیشتر میشود، گفت: اگر تو دنبال دردسر میگردی ما دنبال دردسر نیستیم!
🔸من:
این روحیهای هست که متأسفانه در همه ساختارها ریشه دوانده. وقتی با جرم «ترک فعل» برخورد نمیشود، کارنکردن و #محافظه_کاری بهترین انتخاب است! مگر روحیه شخصی و انگیزه افراد استثنائا باعث چنین پیگیریهایی بشود که البته طرف ریسکش را هم باید به جان بخرد!
در همین زمینه بانک مرکزی اعلام کرده اطلاعات و گردش حساب فروشندگان فیلترشکن موجود و به مراجع ذیصلاح قابل ارائه است.
ولی ظاهرا کسی چنین درخواستی ندارد! به همین...
به قول مرحوم #حاج_حیدر رحیمپور، انقلاب باید کرد در ادارات!
چندروز پیش یادداشتی نوشته بودم درباره «ما و مسائلی که حل نمیشوند»...
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
وفاق بر کدام اتفاق؟
سازندگی، اصلاحات، عدالت و مهرورزی، اعتدال، مردمیسازی و اینک «وفاق». شعارهای دولتهای سه دهه اخیر برای معرفی رویکرد دولت خود که هرکدام هم سالها سعی کردند تئوریزهاش کنند تا شاید مسیر روشنتری از رویکردشان به چشم بیاید.
«وفاق ملی» در حالی به شعار اصلی #دولت_چهاردهم تبدیل شده که کشور با تهدیدات بیرونی و ناترازیهای درونی دست بهگریبان است و از این منظر منطقیست که برای برونرفت از وضع فعلی به همدلی و وحدت بیشتری نیاز داشته باشد. مضاف بر اینکه آمارهای نگرانکننده از کاهش اعتماد اجتماعی و افول مشارکت سیاسی طی سالهای اخیر، لزوم بازسازی مناسبات اجتماعی و سیاسی را دوچندان میکند. شیرازهای لازم است که بتواند پیوند کتاب جامعه را نگاه دارد و از گسست اجتماعی جلوگیری کند.
در اهمیت #وفاق سخن بسیار گفته شده و از آنجا که در نظام فکری ما ذیل اصل توحید و توحید کلمه تعریف شده است، جایگاه خاصی در ادبیات سیاسی رهبران انقلاب داشته است. خیرخواهی برای دولت مشروع و مستقر و تلاش برای موفقیت او، از محکمات سیره رهبران انقلاب بوده است که آن را به خطمشی قطعی باورمندان به ایران و انقلاب اسلامی تبدیل میکند. تلاش برای وفاق هرچه بیشتر و پرهیز از مجادلات و گروکشیهای سیاسی بیثمری که موجب پایمال شدن حقوق مردم و بیاعتمادی آنها خواهد شد، عین انقلابیگری است.
اما بدون تعریف مشخص از گستره و اهداف و تعیین موضوعات شفاف و عملیاتی برای وفاق و تعیین حدومرزهای آن، بیم آن میرود که چنین مفاهیمی در قامت یک پروژه سیاسی دستمالی شود و مایه سوءاستفاده قرار گیرد. که در این صورت برخلاف هدفش به گسستگی بیشتر اجتماعی و عمیقتر شدن بیاعتمادی منجر خواهد شد.
روشن است که «وفاق برای وفاق» یا اتحاد سیاسیون بدون حضور مردم، نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه یکدستی و همدستی در این سطوح چهبسا به فساد و عبور از مردم منجر شود؛ چراکه به تضعیف نظارت و نقادی منجر خواهد شد. وفاق بهمعنای مهمل کردن ارکان حکمرانی نیست؛ بلکه وحدتی است که در عین کثرت نقشهای سیاسی و حاکمیتی، بتواند تصویر منسجم و واحدی از اجزای متعدد و متکثر جامعه و حکومت را بازتاب دهد و از سوی دیگر نیز همان کثرت را در عین وحدت متجلی کند: تجلی تو در آیینه وجود نمود / هزار نقش مخالف بهچشم اهل وفاق.
اما این وفاق به چارچوبهای پذیرفتهشدهای هم نیاز دارد که عمدهاش در #قانون متبلور است. وفاق اگر بهمعنای شکستن میثاق ملی و در واقع پایمال کردن حقوق مردم و تبعیض باشد، چیزی جز نقض غرض نخواهد بود. بنابراین وفاق لزوما با کوتاهآمدن و تسامح حاصل نمیشود. چهبسا شدت و برخورد محکم با خطاکاری و قانونشکنی موجب وفاق و انسجام اجتماعی بشود. مثل قصاصی که اتفاقا مایه حیات اجتماع است.
#وفاق_سیاسی برای آنکه به انسجام اجتماعی بیانجامد، باید بر گرد منافع مردم شکل بگیرد و رقم خوردن نتایج عینی در عرصه جامعه را تسهیل کند. یعنی با برطرف کردن موانع سیاسی بتواند به استیفای منافع ملی منجر شود. پس وفاق سیاسی ذاتا موضوعیتی ندارد و صرفا زمینهای برای رویدادن اتفاقات دیگر است. باید به این پرسش پاسخ داد که وفاق برای کدام اتفاق؟
قرآن هم که به وفاق و همکاری امر میکند (تعاونوا علی البر والتقوی) بلافاصله از وفاق و همکاری بر باطل نهی میکند (ولاتعاونوا علی الاثم والعدوان)؛ بنابراین موضوع وفاق است که به آن موضوعیت میدهد.
اتحاد و اتفاق بر دامنهای از موضوعات شکل میگیرد که از امور سلبی تا ایجابی و از حداقلی تا حداکثری را شامل میشود. حداقلهایی مثل مقابله با دشمن مشترک، گرچه مایه وفاق و اتحاد است، اما تا به ایده ایجابی مشترک نیانجامد، در بلندمدت پایدار نخواهد ماند. این ایده ایجابی مشترک، در موضوعات کلی زیادی مثل استقلال، آزادی، مردمسالاری، پیشرفت و عدالت قابل جستجوست، اما در نظام فکری اسلام، حق و #عدالت است که محور وحدت و انسجام اجتماعی شمرده شده است: «العدل تنسیقا للقلوب... و ایناسا للرعیه».
یادداشتها و تأملات محمد #ولیانپور
@mvalianpour
تفکر حجتیه به مراتب قویتر از تشکیلات اوست!
✍️ علیرضا کمیلی
این روزها که پیام تسلیت برای جناب افتخارزاده مورد گفتگوست و اسم پویانفر و امثال او نیز به میان آمده، دوست دارم به ریشه اصلی این مسأله اشاره کنم! چرا که مشکل مداحان نیستند و همه آنها نیز تربیت شده منبری هایی هستند که ما را همچنان در دستگاه فکری «پیشاخمینی» رشد میدهند.
سیاسی دیدن مسأله، بدین معنا که ایشان برای آقا دعا کرده اند یا نه، روشنگر همه ماجرا نیست چرا که برخی ممکن است چنین کنند و حتی چفیه هم بر دوش داشته باشند و باز هم «فکر حجتیه» داشته باشند هر چند عضو تشکیلات حجتیه نباشند! مثال زیاد دارم!
کم ندیده ام منبری هایی که بعضا به نهادهای انقلابی نیز منتسب هستند و دایما در تقویت رویه «ضد وحدت امت اسلامی» تلاش می کنند. حالا شما بگویید این آدم را انقلابی بدانیم یا نه؟! آن کسی که بعد از طوفان الاقصی هم توجهی به این خونریزی ها ندارد را چه؟
همین که «منشور روحانیت» در ایران و حوزه ها کاملا سانسور شده و نمی توان کتابهای خوبی در رد «تحجر» نام برد یعنی تفکر حجتیه به مراتب قویتر از تشکیلات او در میان همه مذهبی ها زنده است!
+ پ ن: فکر میکردم با رفتن جلیلی به سیما اقلا آنجا شاهد چند تولید خوب در نقد تحجر خواهیم بود ولی...
متن کامل:
https://eitaa.com/komeilialireza/918
یادداشتها و تأملات محمد ولیانپور
@mvalianpour
پرستیوی ترک و چالش رسانایی برونمرزیها
راهاندازی شبکه تلویزیونی ترکزبان «پرستیوی ترک» توسط صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران گرچه اقدامی واکنشی در پاسخ به راهاندازی شبکه «تیآرتی فارسی» و نشانه دنبالهرو بودن در تحولات رسانهای است، اما بههرحال اقدامی بهموقع و گامی مثبت بهشمار میرود.
#صداوسیما به عنوان بازوی #دیپلماسی_رسانه_ای جمهوری اسلامی ایران با وجود همه رقابتهای رسانهای و فشارهای غیررسانهای، نظیر قطع شبکههای ایرانی از پخش ماهوارههای غربی و نیز حذف چندباره حسابهای این رسانهها در شبکههای اجتماعی، تلاش کرده است حضور خود را در قالب شبکههای #برون_مرزی در این کارزار رسانهای حفظ کند.
تأسیس رسانههای برونمرزی از جمله راهبردهای بلندمدت قدرتهای جهانی و منطقهای برای افزایش #قدرت_نرم و در راستای تقویت برنامههای سیاسی، اقتصادی و نظامی شمرده میشوند. از اینرو اتخاذ رویکرد تهاجمی در رسانه بهجای رویکرد تدافعی و انفعالی میتواند نشاندهنده ابتکار عمل فرهنگی و رسانهای کشور باشد.
بدون ابزارهای رسانهای و ارتباطی مؤثر، هیچ کشوری نمیتواند منافع ملی و اهداف منطقهای خود را دنبال کند. بسیاری از متغیرهای سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی تابع تصویر رسانهای ما در نزد افکار عمومی مردم منطقه و جهان است.
علاوه بر این خنثیسازی تهدیدها و فعالیت رسانهای دشمنان و رقبای منطقهای و تصویرسازی معوج از ایران نیز راهی جز ابتکار عمل رسانهای ندارد.
از سوی دیگر فارغ از ملاحظات دیپلماتیک، انقلابی با منشأ ایدئولوژیک باید بتواند مواجههاش با افکار عمومی کشورهای منطقه و جهان را بیواسطه مدیریت کند و پیامش را به مردم برساند. انقلابی که اساسا قرار بوده از همین مجرا به جهان صادر شود!
ضرورت دیپلماسی عمومی در محیط پیرامونی ما امری انکارناپذیر است و دیپلماسی رسانهای و تأثیرگذاری بر افکار عمومی هدف، چیزی نیست که با چرتکه انداختن برای هزینههای دیربازده و سرمایهگذاری بلندمدت آن قابل چشمپوشی باشد.
اما شبکههای برونمرزی از آنجا که در معرض نظارت داخلی نیستند، معمولا در حاشیه بهسر میبرند و ممکن است نظارت چندانی بر اثربخشی و مطلوبیت آنها وجود نداشته باشد.
به یاد میآورم یکی از نهادهای فرهنگی که زمینههای مساعدی برای ارتباطات بینالمللی داشت، وبسایت سازمانی خود را برای استفاده مخاطبان خارجی به دو زبان دیگر نیز عرضه کرده بود. اما پس از چند سال مشخص شد وبسایت مربوطه که بهخاطر مسائل امنیتی بر روی سرورهای داخلی محدود شده، از طریق آیپیهای خارجی قابل دسترس نیست و عملا مخاطب خارجی به آن دسترسی ندارد! و چون در معرض اعتبارسنجی و اثربخشی قرار نداشت، طی آن مدت توجهی به آن نشده بود!
آغاز بهکار بخش ترکیه پرستیوی با زبان انگلیسی نیز بیشباهت به این مثال نیست! و امیدواریم بهزودی محتوای مربوطه به زبان اصلی مردم ترکیه تولید و منتشر شود.
صداوسیما البته ابزارهای نظارت و سنجش مناسبی در اختیار دارد که لازم است نتایج آن را با هدف تحقق نظارت عمومی و ارتقای اثربخشی رسانههای برونمرزی کشور در اختیار عموم قرار دهد. چراکه برآیند فعالیت رسانهای برونمرزی است که کارآمدی و رسانایی سیاستهای فرهنگی برونمرزی جمهوری اسلامی را نشان میدهد.
سقوط نظام حاکم بر سوریه و تغییر مناسبات بینالمللی در منطقه نشان داد که سیاست خارجی و حتی حضور امنیتینظامی بهتنهایی کافی نیست و پیشبرد سیاستها در منطقه و جهان ارتباط تنگاتنگی با حضور مؤثر فرهنگیرسانهای و اقتصادی خواهد داشت. از اینرو رسانایی و اثربخشی رسانهای در این محیط نهفقط یک الزام بهرهورانه مالی، بلکه ضرورتی برای تأمین منافع و امنیت ملی است.
#TRTفارسی #PressTV_Turkish
یادداشتها و تأملات محمد ولیانپور
@mvalianpour
31.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمام سرزمینم غرق در موسیبن جعفر شد...
تمام کشور من، کاظمینِ کوچک مردیست
که در هر گوشهای از خاک ایران بارگاهی داشت
تو مثل جان درون خاک من هر گوشه پنهانی
تو شیرازی، خراسانی، قمی، آری تو ایرانی
کنون دریای طوفانیست ایران، ناخدایی کن!
نمکگیر تبار توست این کشور، دعایی کن!
آینهخوانی سیدحمیدرضا برقعی در شهادت بابالحوائج، امام موسی کاظم(ع)
#برقعی #امام_کاظم
یادداشتها و تأملات محمد ولیانپور
@mvalianpour