eitaa logo
💓نبض عشق💓
2.4هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
مینویسم ازعشق بین زوج ها❤ مینویسم ازمحبت هایی که‌اساسش عشق به خداست غفلت ازمن بچه مذهبی ست که نگذاشتم دیده شوم کسی 💖عشق‌های‌آسمانی‌ماراندیده‌مینویسم‌تابدانندعشق‌اصلی‌مال‌مابچه‌مذهبی هاست نه آن‌عشق‌های‌پوچ‌خیابانی @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
آن شب نمی‌شد آتشِ غم شعله‌ور، اگر یا که نبود مادرمان پشتِ «در» اگر یا اینکه بازوان نحیفش در آن میان در پیش تازیانه نمی‌شد سپر اگر یا دستِ‌کم به پیش نگاهِ ابوتراب دستی نمی‌گذاشت به رویش اثر اگر صیّاد اگر به لاله‌ی زخمیِ مرتضی هم بی‌هوا نمی‌زد و هم بی‌خبر اگر قصه نمی‌کشید به تنهاییِ حسین... در کوچه یار داشت علی، ده نفر اگر...
از فاطمه مظلوم تر مولا علی بود با دست بسته عالمی را او ولی بود
مادر سادات، پناهم بده بر حرمِ گُمشده راهم بده ای که توئی شافعِ روز جزا روز قیامت نظری کن به ما ناب ترین واژه ی سبز غزل عاشق و محتاج توام از ازل فاطمه ای جلوه ی ذات خدا دُختِ نبی همسر مولا ی ما بر همگان شافع محشر تویی جوششِ سرچشمه ی کوثر توئی ( ای حرمت قبله ی حاجات ما) گوش بفرما به مناجات ما چشم علی از غمِ پهلوی تو یکسره گریان شده از روی تو از غم تو داغِ علی تازه شد بندِ دلش پاره ز شیرازه شد رفتی و دنیای علی تیره شد یکسره شبهای علی تیره شد بی تو علی بی کس و تنها شده سینه اش از غصه چو دریا شده بانوی آیینه در آغاز عشق در تو نهاده خدا راز عشق باغ نبی ، گلشنِ حیدر توئی نور خدا در صفِ محشر تویی اُمِّ ابیهای پدر بوده ای مَحرمِ شبهای پدر بوده ای
زهرا که تَر شد عالمی از لطف بارانش با چادرش حتی یهودی شد مسلمانش زهرا اناری خواست، اما دید در خانه آمد اناری از جنان در بین دستانش از مرد نابینا گرفته "رو" اگر زهرا این جلوه یک قطره است از دریای ایمانش طبق روایت آمده وقت نماز او تا آسمانها میرود نور از شبستانش داده خدا رزق دوعالم را به دست او یک عمر روزی خورده ایم از آب و از نانش یک عمر شیعه داغدار داغ یک کوچه است آن کوچه ای که مجتبی بوده است گریانش از مجتبی گفتم که آه... از سینه ام برخواست بابا ندید او را در این ایام خندانش مادر بیا، مادر بیا، اینجا خطرناک است... این است کابوسی که می کرده پریشانش
ای دختر نبیِّ خدا ،  فاطمه سلام ای همسر ولیِّ خدا ، فاطمه سلام آتش گرفته سینه ی من با نوای تو مادر  دلم  گرفته  دوباره   برای  تو بر روضه های پُر غم تو گریه می کنم بر  ناله ها و  ماتم  تو گریه می کنم مقتل نوشته  تا  زِ   ولایت  بُریده اند آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند مقتل نوشته است لگدها به در زدند بر قلب  بی قرار علی  هم  شرر  زدند مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند بر  زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند مقتل نوشته دست علی را که بسته اند با  تازیانه  بازویتان  را  شکسته اند مقتل نوشته تا  که شما خورده ای زمین شد کشته محسن تو زِ بیدادِ ظلم و کین مقتل نوشته کوچه و سیلی  و مجتبی دستی پلید و صورت نیلی  و مجتبی مقتل نوشته که  زِ علی  رو گرفته ای بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای مقتل  نوشته  بعدِ پدر  قد  خمیده ای در آن سه ماه  روی خوشی را ندیده ای
بین آتش سوخت زهرا تا بماند مرتضی سوره کوثر فدای ساقی کوثر شده ست
مَرهم به زخمهای تو پیدا نمی شود زخم زبان فتنه مداوا نمی شود بر مریم مقدس چشم شما قسم زهرا، علی بدون تو مولا نمی شود
دنیاست چو قطره ای و دریا ، زهرا کِی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا ؟ قدرش بُوَد امروز نهان چون دیروز هنگامه کند و لیک ، فردا زهرا خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود عالم چو الفبا شد و معنا ، زهرا طاها و علی دو بی‌ کران دریایند و آن برزخ ما بین دو دریا ، زهرا بر تخت جلال از همه والاتر بر مسند افتخار ، یکتا زهرا در آل کسا محور شخصیّت‌ هاست مابین اَب و بَعل و بنیها ، زهرا او سرّ خدا و لیله القدر نبی‌ ست خِیر دو سرا درخت طوبی ، زهرا سر سلسله‌ ی نسل پیمبر ، کوثر سرچشمه‌ ی نور چشم طاها ، زهرا تنها نه همین مادر سبطین است او فرمود نبی : اُمّ ابیها ، زهرا ! هنگام شفاعت چو رسد روز جزا کافی است برای شیعه ، تنها زهرا حیف است ” حسانا ” که در آتش سوزد آن شیعه که ورد اوست : زهرا ، زهرا  
اگر ردیف و اگر روح شعر من زهرا ست بخوان به شور که شیرینی سخن زهرا ست بهار شعر مرا واژه واژه در غزلم گل محمدی و یاس و نسترن زهرا ست به هر کرانه ی دشت بلا که می نگرم به هر شقایق خونین جگر چمن زهرا ست پرنده ای که بلند آشیانه است و دمی به دام و دانه ی دنیا نداده تن زهرا ست همان کسی که برای رضای حق به گدا شب عروسی خود داده پیرهن زهراست در آن سکوت وقیحانه بعد پیغمبر  به خطبه های رسولانه بت شکن زهرا ست نوشته بر در و دیوار خانه ی حیدر  -مثال روشن در عشق سوختن- زهرا ست   بهشت گوشه ای از خانه ی گلین علی ست برای خانه ی مولا اگر که زن زهرا ست
خوش آن زمان که نِکویان کُنند غارت شهر مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است
گُل را برای چادر گلدار آفرید؛ اصلا به شوق باغ، صنوبر درست کرد
انگشتر عشق را نگینی زهرا معشوق خدا روی زمینی زهرا در دفتر شاهنامه ی شعر علی تنها تو حماسه آفرینی زهرا