🔵 آیا #انتظار ما #انقلابی است؟!
سوزنی به خود و جوالدوزی به #حجتیه
🖋#محمد_جواد_میری
⭕️ سالهاست در توضیح تفاوت بین #انتظار_انقلابی و واقعی با #انتظار_قلابی و دروغین، دچار سادهانگاری شدهایم. نمونهای پرکاربرد از #مغالطه_پهلوان_پنبه. از #انتظار_منفعل و از #انجمن_حجتیه در خیال خود پهلوانی ضعیف ساختهایم که سریع میتوان به زمینش زد و به خویش افتخار کرد.
⭕️ سالهاست میپنداریم دعوای اصلی ما انقلابیون، تنها با آنانی است که به #اسلام_فردی معتقدند، مفهوم #مبارزه و #شهادت را قبول ندارند، اهل #برائت و #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر نیستند، معتقدند در عصر غیبت باید فساد را ترویج کرد تا #امام_زمان –عجل الله فرجه- بیاید و...! البته که درگیری با چنین جماعتی –اگر هنوز وجود داشته باشند- واجب است. اما این سادهانگاری در مرزبندی دو نوع انتظار، باعث شده بسیاری از ما نخواسته و ندانسته، اتفاقاً آب به آسیاب همان #انتظار_قلابی بریزیم و به گزارهها و نمادهای حجتیهای دامن بزنیم.
⭕️ طیف #مذهبی_سنتی #ظهور را طلوعی پس از شب #غیبت میپندارند، #امید را تنها به #آینده معطوف میکنند و امروز را زمانهی سیطره #ظلم میدانند. و این همان چیزی است که تقریباً همهی حرف #شعر_آیینی ما و #دلنوشته ها و شعارهای ما برای امام زمان هم هست! یعنی دقیقاً خلاف اعتقادی که امام را خورشیدی نه در غروب، که در پس ابر میشناسد. وقتی #خورشید_پشت_ابر باشد، روز است و نور هست و گرما و حرکت. وعده خدا که «ان تنصروا الله ینصرکم» (#محمد ۷) و «لاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین» (#آل_عمران ۱۳۹) همیشه راست است و برخلاف همهی «آیهی یأس» خواندنهای ما، امام نه برای پایان دادن به جهانی سراسر ظلمت و غم، که برای تکمیل پیروزی های #جریان_حق میآید تا مصداق «والله متم نوره» (#صف ۸) باشد.
⭕️ طیف #مذهبی_سنتی به انفاق، کار خیر، ترویج دین و... دعوت میکنند و این اتفاقا یعنی #اسلام_اجتماعی و نه سیاسی. اسلامی اجتماعی که نه به ابزارهای حاکمیتی برای تحقق اهداف دین میاندیشد و نه به پیچیدگی ها و معادلات ستمساز و ستمسوز ملی و بینالمللی کاری دارد. نگاه اجتماعی اینان #مسیحی وار، بیخطر و مثبت است و هرگز خود را به دردسرهای #اسلام_حکومتی و #اسلام_انقلابی و #اسلام_سیاسی گرفتار نمیکند. آیا تربیت اجتماعی و پیامهای تبلیغی امروز ما این #اسلام_حداقلی اجتماعی را تبلیغ می کند یا #اسلام_حداکثری انقلابی را؟
⭕️ طیف #مذهبی_سنتی بعضاً با #بهائیت جنگ اعتقادی کردهاند، دغدغه #آمادگی اعتقادی و معنوی برای #ظهور دارند، با #فرق_انحرافی مقابله کردهاند و... اما هیچ گاه خطر مبارزه آشکار با دشمنان فرقهساز را به جان نخریدهاند و به ریشههای انحرافات نیاندیشیدهاند و کانون اصلی آن یعنی #استکبار #امریکا و #صهیونیسم را در عمل به چالش نکشیدهاند. آیا بسیاری از سرگرمیهای امروز ما در عرصه #کار_فرهنگی، جلوهای از بازی کمخطر و وجدانراضیکن حجتیه نیست؟!
⭕️ طیف #مذهبی_سنتی اهل #دشمنستیزی اند اما اول از همه #اهل_سنت را دشمن میگیرند و حاضر نیستند امام زمانی را که «مهدی الامم» و #منجی_بشریت است، بیشتر از منتقم و منجی شیعیان و «آقامون» بنامند. از میان همه قصههای تشرف، قصه «انار و حاکم بحرین» را میپسندند. و در اوج حملات #اسرائیل به #فلسطین، شبهه ناصبی بودن فلسطینیان را شایعه میکنند. و حتی اگر به مسالمت با #مسیحیت تن دهند، دلشان با #اهل_سنت پاک نمیشود. آیا بخش بزرگی از ادبیات آیینی ما و نیز تربیت ناقص مذهبی ما جز اینچنین نگاهی را اقتضا میکند؟ آیا طبیعی نیست که از سالها پیش نام #روز_جهانی_مستضعفین برای #نیمه_شعبان، فراموش شده است؟ و آیا ما نیز به کودکانمان جز این که «هزار و چارصد ساله، شیعه در انتظاره» چه چیز بیشتری میآموزیم؟
⭕️ طیف #مذهبی_سنتی مشتاق #شهادت در رکاب #امام_زمان هستند اما خون شهیدان قبل از حضور امام معصوم را هدر میبینند و به صحنههای #جنگ دیروز و امروز به چشم شک مینگرند. حال تصور کنید بخواهند درباره حقانیت شهدای #اهل_سنت فلسطین قضاوت کنند! آری، تفاوت است میان وقتی که به قول استاد #سیدرضا_مؤید به امام عصر میگوییم: تو «وارث شهدا»یی/ خدا کند که بیایی، با وقتی که تنها به «جاندادههای مسیر عبورش» قسم یاد میکنیم!
⭕️ خلاصه، خلاصهی اسلام اینان، با احترام به خلوصشان، دو چیز است: یکی #ظاهربینی و #سطحینگری و دیگری #عافیتطلبی و #راحتطلبی. و اگر ما جماعت #مذهبی_انقلابی هم دچار چنین آفاتی شویم، فحش دادن مان به حجتیه و تظاهرمان به انقلابیگری دردی از ما دوا نخواهد کرد. این، همزمان پاسخی بود به آن پرسش پیشین، که چرا برخی موضوعات اهم از قبیل فراخوان #نائب_امام_زمان به جهاد برای #اقتصاد_مقاومتی، آن قدر در ما جوش و خروش ایجاد نمیکند که برخی جنجال ها و موضوعات مهم یا بی اهمیت؟!
@naghareh_khaneh
🔵 انتظار انقلابی منهای اقتصاد مقاومتی!
#انتظار_فعال از ادعا تا عمل*
🖋#محمد_جواد_میری
۱. آنچه #مهدویت پنداشته ایم
هرجا که حرف از #مهدویت می شود -حالا موضوعات اجلاسی باشد، عناوین مجله ای باشد، یا موضوع خطابه ای- اولین مضامینی که مطرح می شوند عبارتند از: «نشانه های ظهور»، «موعود در نگاه ادیان»، «آخر الزمان»، «بهاییت»، «وهابیت»، «شیطان پرستی»، «هالیوود» و خلاصه #دشمن_شناسی . البته گهگاه عناوینی مثل «جهان پس از ظهور» و «امام خمینی احیاگر عصر غیبت» و از این قبیل هم لابلای این موضوعات به گوش می خورد!
در این میان، در مقام عمل بسیاری موضوعات دیگر غریب و مغفول می مانند، بدون این که کسی بخواهد در مقام نظر آن ها را نفی و انکار کند.
۲. آنچه فراموش کرده ایم
چرا در این جور مواقع هیچ وقت #دوست_شناسی به اندازه دشمن شناسی پررنگ نیست؟ چون مرغ همسایه غاز است؟ یا این که ما به رصد «تهدید»ها بیشتر عادت کرده ایم تا به بهره گیری میدانی از «فرصت»ها؟
با این که می دانیم #مهدی موعود (عج) احیاگر کتاب و سنت است، چرا دوست داریم فقط روایات صادره از حضرتش یا روایاتی درباره عصر ظهور و جهان پس از ظهور را معیار شناختمان از دوازدهمین امام و سیره اش قرار دهیم؟ چون به کتاب و سنت اعتقادی نداریم؟ یا این که عادت کرده ایم مفاهیم دینی را با جزئی نگری و فارغ از چارچوب کلی و جامع و یکپارچه اش مورد مطالعه و حتی عمل قرار دهیم؟
با این که همیشه در مباحثی چون «وظایف منتظران» سخن از آمادگی عملی و مبارزه با ظلم می زنیم، چرا مباحث جاری مهدوی و دوره ها و طرح ها و مجلات و پژوهشکده های تخصصی مهدوی، کمتر درباره تکالیف عینی و امروزی منتظران و جامعه منتظر با تمام ابعادش سخن گفته اند و راه را روشن کرده اند؟
به راستی اگر گمان می کنیم برخلاف #حجتیه ای ها، ما به #نتظار_انقلابی معتقدیم و امام خمینی را احیاگری در عصر غیبت می دانیم، چرا سخنان و پیام ها و دغدغه های امام، غریبترین مضامین در مباحث مهدوی امروز ماست؟ اگر مرزبندی #اسلام_ناب از #اسلام_آمریکایی که مورد تاکید مکرر امام بود در ذیل مباحث مهدوی طرح نشود، باید کجا طرح شود؟
با این که معتقدیم حضرت موعود «یملأ الارض عدلاً و قسطاً، کما ملئت ظلماً و جوراً» چرا طوری #مهدی (عج) را شناسانده ایم و جامعه را تحلیل کرده ایم که گویی #اولویت اصلی او این است که: «یملأ الارض عفافاً و حجاباً بعدما ملئت بهائیتاً و شیطان پرستیاً»؟
۳. چند پرسش
آری، منحصر کردن #مهدویت و دغدغه های مشتاقان ظهور مهدی موعود (عج)، در مجموعه کوچکی از مضامین صرفاً نظری، یا صرفاً انفعالی، یا صرفا ًبه اصطلاح مهدوی (و نه اسلامی)، جز «ظلم» به مکتب حیاتبخش اسلام نیست. که فرموده اند: العدل یضع الامور مواضعها. و ما با جابجا کردن موضوعات اهم از موضع عادلانه شان، سوالاتی از این قبیل را به کلی فراموش کرده ایم:
- #امام_زمان وارث کدام دین است و کدام دینداری را ترویج خواهد کرد؟
- با استناد به منابع دینی می توان چه شناختی از امام عصر و دوران حاکمیت او به دست آورد و در زمان حال به کار گرفت؟
- چه عواملی باعث شده تا #انتظار حتی نزد مدعیان انقلابی گری، به رویکردی منفعلانه تبدیل شود؟ و چرا ما دوستان و فرصت های جهانی خود را کمتر از دشمنان و تهدیدهای خود می شناسیم؟
- آیا ما با تشکیلات #حجتیه مشکل داریم یا آن مدل فکری؟ آیا انتظار منفعل را نمی توان در تمام لایه های اجتماعی ردگیری کرد؟
- حق نمایی جریان باطل چگونه اتفاق می افتد؟ و اسلام #تحجر و #مقدس_نمایی از کجا آغاز می شود؟
- جریانات #کفر، #شرک، #نفاق و #تحجر هر کدام چه سهمی در انحراف مکتب داشته و دارند؟
- پذیرش #ولایت_فقیه به عنوان نیابت امام عصر چه لوازم «عملی»ای دربردارد؟ آیا امام زمانی بودن با کاری برای تحقق #اقتصاد_مقاومتی نکردن قابل جمع است؟
- جریانات سیاسی و فرهنگی برآمده از انقلاب و ظرفیت های بالفعل ملی و جهانی ما در مسیر انتظار فعال کدامند و چه نقشی دارند؟
- چرا مجموعه های و نهادهای تخصصی مهدویت معمولاً در مطالبه #عدالت داخلی و جهانی نه تنها پیشتاز نیستند بلکه اساساً غیرفعالند؟
- آیا تکرار مدام مباحث مشهور به مهدوی، بدون هیچ تصفیه معرفتی و تکلیف گرایی واقعی، مورد رضایت امام عصر (عج) هست؟
و...
۴. عقیده خوب یا اقدام بهترین؟
#شیعه، به "خوب"ها بسنده نمی کند. که اگر به دنبال "خوبترین" افراد و شرایط نبود، نه فدایی #علی (ع) می شد و نه منتظر #مهدی (عج) می ماند. #اهم_و_مهم کردن و ترجیح دادن خوبترین ها بر خوب ها، رسالت شیعه است. تا وقتی مهم ترین تکالیف مهدوی در عرصه اقدام و عمل روی زمین مانده است، آیا سرگرم شدن به چند موضوع صرفاً خوب و مستقلاً قابل دفاع، مایه سربلندی ما در برابر خون شهدای این مکتب خواهد بود؟
@naghareh_khaneh
نقاره خانه:
به بهانه همسایگی روز بزرگداشت فردوسی (۲۵ اردیبهشت) و یوم النکبه (۲۴ اردیبهشت) و تقارنشان با رویدادهای امروز فلسطین مظلوم
🔵 فردوسی و فتح رازآلود قدس
#محمد_جواد_میری
۱. شاید کمتر کسی از ایرانیان شنیده باشد که در جغرافیای شاهنامه، از «بیتالمقدس» نیز نامی به میان آمده است. آن جا که سپاه ایران به پرچمداری کاوه، برای نبرد با ضحاک از آب میگذرد و به شهری میرسدد که در زبان پهلوی «کَنگدژهودج» (یا دژهوخت گـَنگ) نام دارد:
به خشکی رسیدند سر کینهجوی
به «بیتالمقدّس» نهادند روی
که بر پهلوانی زبان راندند
همی «کنگدژهودج»ش خواندند...
۲. با همه تلاشها برای تطبیق عینی جغرافیای شاهنامه، نباید فراموش کرد که زبان شاهنامه زبانی رمزی است. او خود درباره هر آن چه در اثر خود ظاهراً با عقل سازگار نمیآید، تاکید کرده است:
تو این را دروغ و فسانه مدان
به رنگ فسون و بهانه مدان
ازو هر چه اندر خورد با خرد؛
دگر، بر ره رمز معنی برد.
فردوسی در شاهنامه کوشیده است معانی آرمانی یا اندیشههای حِکمی خود را در قالب داستانهای تمثیلی بازگو کند. و این گونه است که هر نام و جای را در این کتاب میتوان به دیدهای مثالی و رمزی نگریست.
۳. داستان پر فراز و فرود ضحاک یکی از مهمترین داستانهای نمادین شاهنامه است. برخلاف تصور عامیانهای که این داستان را داستانی نژادی و ضدعربی میشناسد، ماجرا چیز دیگری میگوید. داستان، از معرفی دو فرمانروای پیش از ضحاک و فریدون آغاز میشود. یعنی مرداس، پادشاه تازی و پدر ضحاک، که مردی است اهل عدل و جود (که مرداس نام گرانمایه بود/ به داد و دهش برترین پایه بود) و دیگری جمشید، پادشاه ایرانی که با تمام فضایل پیشین خود، گرفتار خودبینی (بخوانید استکبار) شد و ادعای خدایی کرد. در واقع استکبارورزی جمشید که فرمانروای دادگر ایرانیان (بخوانید امت وسط و الگو در شاهنامه) بوده است، زمینه سلطه طاغوتی ضحاک را بر ایران فراهم میکند و داستان تا آن جا پیش میرود که خوراک ضحاک، مغز (بخوانید ذهن) جوانان ایرانی میشود. ضحاک حتی برای مشروعیتبخشی به سلطه طاغوتی خود، به بازی تبلیغاتی جدیدی روی میآورد و برای اثبات مشروعیت خود به ساختن گواهی (بخوانید جعل رسانهای) دست مییازد.
۴. سپاه مخالف ضحاک اما اندک اندک و از گوشه و کنار فراهم میآیند. ارمایل و گرمایل از درون کاخ، جوانان این سپاه را از بند خوراک شدن برای ضحاک آزاد میکنند، کاوه از میان مردمی که از سلطه ضحاک به ستوه آمدهاند پرچم مخالفت بلند میکند و فریدون از نسب (بخوانید هویت تاریخی) خویش آگاه میشود و کمر به مبارزه میبندد. کاوه گرز و درفش (بخوانید ترکیب قدرت نظامی و رسانهای) به دست میگیرد و نشدنی را شدنی میکند. و سرانجام سپاه ایران برای بازپس گرفتن میراث پادشاهان نیکوسرشت (بخوانید اولیا) از چنگ ضحاک (بخوانید اشغالگر) به سرزمینی آن سوی رودها میروند؛ «بیتالمقدس».
۵. نمیگویم فردوسی در این باره پیشگویی کرده است. چه این که ما هم در این باره فقط پیشگویی نمیکنیم. فردوسی حکیمی است سخت دینباور. آن چه ما از نقل و عقل در این باره میفهمیم، در اختیار او نیز بوده است. او قرآن و روایات آخرالزمان را میشناخته و چه بسا با حکمت خویش نیز دریافته که همیشهی تاریخ، شامات و بویژه فلسطین نه تنها محل تلاقی ادیان، بلکه محل نبرد تمدنها و تقابل شرق و غرب نیز بوده است.
۶. چند سال پیش در ضمن شبهمنظومهای، با الهام از آیات قرآن در وصف امت پیامبر از قول تورات و انجیل (فتح، ۲۹)، و نیز روایت اسطورهای شاهنامه، چنین تصویری از آینده نزدیک را تصور کرده بودم:
سپاه کاوه به میعاد جنگ راهی شد
به جنگ ارتش دِژهوختگَنگ راهی شد
سر از شریعت و انذار موسوی سرشار
دل از طریقت و تبشیر عیسوی سرشار
به چهره، بر اثر بندگی، نشانۀشان
شگفت سختشده مایۀ جوانۀشان
طلسم سلطۀ ضحاک ماردوش شکست
بلور حیلۀ دجال دلقپوش شکست...
۷. در روایت شاهنامه البته ضحاک کشته نمیشود، بلکه به بند کشیده میشود. این سرنوشت ضحاک در روایتهای اسطورهای دیگر نیز هست. و شاید حکیم فردوسی به این زودیها امید به نابودی مطلق طاغوت هم نداشته و نخواسته از خلاقیتهای متمایز خود برای دخل و تصرفهای هوشمندانهاش در روایات اسطورهای، این سرنوشت مشهور را تغییر دهد. در حکایت امروز ما اما، رژیم اشغالگر قدس -نه بسیار دور، که بهزودی- نه فقط تبعید و زندانی، که نابود میشود. زود است که امت وسط بر نظام سلطه چیرگی یابد و قدس برای همیشه آزاد گردد. آمین
#قدس #بیت_المقدس #فلسطین #فردوسی #شاهنامه #نه_شرقی_نه_غربی #آخر_الزمان #ضحاک #کاوه #یوم_النکبه #ایران #امت_وسط #نظام_سلطه #اسطوره #آینده #هویت
منبع:
@smjmiry
@naghareh_khaneh